< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله چهارم: حکم کسی که طواف را فراموش کرده است- مسأله پنجم: آیا تأخیر سعی از طواف جایز است؟/ احکام طواف/ طواف/ مقصد دوم: افعال حج/ کتاب حج
یک تتمه ای از مسأله گذشته فرموده اند و آن این است که اگر کسی سهوا طواف نساء را بجا نیاورد، نزدیکی زن با مرد، مرد با زن برایش حرام است، تا اینکه طواف نساء را بجا بیاورد. مسأله یک مسأله واضحی است، روایاتی هم در مسأله است. فقط اشکال این است که بعضی ها به روایت تمسک کرده اند و گفته اند: طواف نساء نایب بردار نیست، بلکه خودش باید طواف نساء را بجا بیاورد و تا خودش طواف نساء را بجا نیاورد، مُحِل نمی شود. البته همه چیز برای او حلال است، به غیر از همین نزدیکی زن با مرد، یا نزدیکی مرد با زن.
اما جمع بین روایات اقتضا می کند که بگوییم: می تواند خودش انجام بدهد، می تواند هم نایب بگیرد و اینکه بگوییم نمی تواند نایب بگیرد و باید برگردد- و لو مثلا از خانه و وطن خودش- و طواف نساء را بجا بیاورد، مسلم حرج نوعی است و چون حرج نوعی است، می شود گفت که آن حرج نوعی رافع تکلیف برای همه است. فقهاء یک قاعده ای دارند وآن این است که حرج نوعی، رافع تکلیف برای همه است ولو برای بعضی حرج نباشد. مثال زده اند به خون قروح و جروح و گفته اند: اگر نوعا آب کشیدن خون قروح و جروح برای مردم عسر و حرج باشد، برای کسی هم که عسر ندارد رافع تکلیف است. بدنش نجس است و نوعا نمی شود این بدن نجس را روزی دو سه مرتبه آب کشید، گفته اند، برای کسی هم که آب کشیدن حرج نیست رافع تکلیف است. اسمش را حرج نوعی رافع تکلیف برای نوع گذاشته اند؛ یعنی اگر چیزی برای غالب مردم حرجی باشد، این تکلیف حتی برای کسی که این حرج را نداشته باشد، برداشته می شود و در طواف نساء معمولا اینجوری است؛ بخواهند تحمیل کنند که مثلا از ایران برو مکه، آنجا طواف نسائت را بجا بیاور تا مُحِل بشوی، این نوعا حرج است و رافع تکلیف برای نوع است،حتی برای کسی که حرج ندارد و از نظر امکانات می تواند برود و برگردد. ظاهرا جمع بین روایات هم همین را اقتضا می کند،که اگر می تواند خود انجام می دهد و اگر معذور است، می تواند نایب بگیرد و شاید بتوان گفت اگر معذور هم نیست، جمع بین روایات- که الان می خوانیم- اقتضا می کند که بگوییم می تواند نایب بگیرد.
صحیحه حلبی: «الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ طَوَافَ النِّسَاءِ حَتَّى رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ، قَالَ: يُرْسِلُ فَيُطَافُ عَنْه»‌[1]؛ یعنی کسی را می فرستد برای او طواف انجام دهد.
صحیحه معاویة بن عمار: «مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام ‌ فِي رَجُلٍ نَسِيَ طَوَافَ النِّسَاءِ حَتَّى أَتَى الْكُوفَةَ، قَالَ: لَا تَحِلُّ لَهُ النِّسَاءُ حَتَّى يَطُوفَ بِالْبَيْتِ، قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ، قَالَ: يَأْمُرُ مَنْ يَطُوفُ عَنْه»[2]‌.
بعضی روی این روایت فتوا داده اند، حتی یک مقدار بالاتر، گفته اند: طواف نساء نیابت بردار نیست. جمع بین این روایات اقتضا می کند که اگر نسیان کرد و طواف نساء را بجا نیاورد، اگر خودش می تواند، انجام بدهد، اگر نمی تواند، نایب بگیرد. این جمع بین این روایات، جمع عرفی هم است، اشکال هم ندارد. اما اگر کسی یا آن حرف من را بزند و بگوید: حرج نوعی رافع تکلیف برای نوع است، یا این «فإن لم یقدر» را حمل کند بر قدرت عرفی؛ یعنی کسی بخواهد از وطنش برود طواف نساء را بجا بیاورد، این لم یقدر است ولو لم یقدر عقلی نیست و برای بعضی مقدور است، اما لم یقدر عرفی است. لذا بر می گردد به اینکه اگر طواف نساء را نسیان کرده باشد، خودش می تواند انجام بدهد، می تواند هم نایب بگیرد.
بله یک صورتش می ماند و آن این است که طواف نساء را فراموش کرد، دو سه روز دیگر یادش آمد. این خودش باید انجام بدهد، این دیگر نه حرج نوعی است، نه لم یقدر آن را می گیرد، بلکه قدرت عرفی است. بنابر این اگر عرفا خودش می تواند انجام بدهد، باید خودش انجام بدهد، اگر عرفا نمی تواند انجام بدهد، نایب بگیرد، و اما مثلا کسی اعمال حجش تمام شده، حالا بعد از دو سه روز یادش آمد طواف نساء نکرده است و می تواند برود طواف بکند، حالا به یک کسی بگوید: برو طواف نساء من را بجا بیاور، این نه حرج نوعی است و نه لم یقدر آن را می گیرد. لذا مرحوم محقق و امثال ایشان فتوا داده اند: «من نسی طواف النساء جاز أن یستنیب ولا تحل له النساء حتی قضی عنه»[3]. بگوییم عبارت مرحوم محقق آنجاهایی است که نمی تواند برگردد؛ برای اینکه خود عبارت هم دارد: «من نسی طواف النساء حتی رجع الی اهله». همانطور که در روایت داشتیم، «جاز أن یستنیب ولا تحل له النساء حتی قضی عنه»، اما اگر خودش در مکه باشد، خودش باید طواف نساء را انجام بدهد.
یک مسأله دیگر باقی می ماند، که اینجا باید صحبت بشود و نشده است و آن این است که اگر عمدا طواف نساء را بجا نیاورد، آیا حجش باطل است؟ یا حج او صحیح است، الا اینکه تا طواف نساء را بجا نیاورده باشد، نزدیکی- چه زن باشد، چه مرد باشد- برای او حرام است؟ ظاهرا باید گفت حج او صحیح است، جز اینکه نزدیکی برای او حرام است؛ برای خاطر اینکه اصلا طواف نساء- سابقا خوندیم، بعد هم می آیند حرف می زنند- جزء حج نیست و حج به واسطه سعی بین صفا و مروه تمام می شود. همچنین در عمره هم اگر طواف کرد، سعی بین صفا و مروه هم کرد، عمره تمام می شود. بله اگر می خواهد مُحِل شود، به این معنا که بتواند نزدیکی کند، باید تقصیر کند، یا باید طواف نساء بجا بیاورد. لذا طواف نساء اصلا جزء حج نیست، بنابراین اگر کسی عمدا طواف نساء را بجا نیاورد، دلیلی بر فساد حج نداریم. راجع به رمی جمرات هم همین جور گفتیم، الا اینکه رمی جمرات جزء حج است، اما طواف نساء اصلا جزء حج هم نیست. راجع به طواف هم اگر یادتان باشد، فقهاء نفرموده بودند، اما من گفتم: اگر عمدا طواف را انجام نداد، گناه کرده است، طواف هم به ذمه اش است، باید هم بالاخره این طواف را انجام بدهد، اما دلیلی بر فساد این طواف نداریم. اگر در باب طواف دلیلی بر فساد نداشته باشیم، به طریق اولی دلیلی بر فساد حج به واسطه ترک طواف نساء نداریم. اما فقهاء نفرموده اند، فقهاء که فرموده اند: «من نسی طواف النساء حتی رجع الی اهله، جاز أن یستنیب و لا تحل له النساء حتی قضی عنه»، مثل اینکه می خواهند بگویند: «من تعمد و ترک طواف النساء، طوافه باطل». چنانچه در اصل طواف هم اگر یادتان باشد، همین جور بود، فرمودند: اگر کسی عمدا طواف را بجا نیارود، حجش باطل است، مگر اینکه بشود جبران بکند و اما اگر نسیانا باشد می تواند نایب بگیرد. همان حرفهایی که در طواف زدیم، در طواف نساء هم همان حرفها است. آن که فقهاء می گویند، صورت نسیانش است. آنوقت صورت نسیان را به دو قسم منقسم کرده اند: خودش بتواند انجام بدهد، خودش انجام دهد، اگر هم نتواند، باید نایب بگیرد. اما می شود گفت که نسی هم نمی خواهیم و می توانیم بگوییم: من ترک طواف النساء ولو عمدا، این دو صورت دارد: اگر می تواند خود انجام دهد و اگر نمی تواند، نایب بگیرد. اما بخواهیم بگوییم طوافش باطل است، دلیلی بر فساد طواف نداریم؛ بله چون عمد است، گناه کرده است. اما فقهاء حرف مرا نفرموده اند، الآن هم مناسکها نفرموده اند، ولی همین جوری که سابقا در اصل طواف گفتیم الآن هم در این طواف نساء می شود همین حرفها را زد.
مسأله پنجم: «من طاف کان بالخیار فی تأخیر السعی الی الغد»[4].
این هم یک مسأله ی مشکلی است و آن این است که آیا فور شرط است؟ گفته اند: اول طواف کند، بعد هم سعی بین صفا و مروه را فورا انجام بدهد؛ اگر یک مقدار کمی فاصله شود، طوری نیست، اما باید همان روز باشد؛ حتی گفته اند: اگر فردا هم انجام دهد، باز جایز نیست. بله اگر معذور باشد، می تواند تأخیر بیاندازد تا وقتی که می خواهد از مکه بیرون برود، حتی می تواند تا آخر ذی الحجه تأخیر بیاندازد. مسأله را سابقا گفتیم و درباره اش صحبت شد، اما سابقا اشکال می کردیم، الآن هم این اشکال را داریم. روایتها را بخوانیم، ببینیم چه استفاده می شود.
صحیحه عبد الله بن سنان: «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقْدَمُ مَكَّةَ وَ قَدِ اشْتَدَّ عَلَيْهِ الْحَرُّ فَيَطُوفُ بِالْكَعْبَةِ وَ يُؤَخِّرُ السَّعْيَ إِلَى أَنْ‌ يَبْرُدَ (طوافش را انجام داد، اما هوا گرم بود، صبر کرد عصر یا شب، سعی بین صفا و مروه را کرد. آیا کفایت می کند؟) فَقَالَ: لَا بَأْسَ بِهِ وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ‌ ( امام صادق علیه السلام فرمودند: طوری نیست، خود من هم گاهی همین کار را کرده ام. در همین صحیحه عبد الله بن سنان می گوید:) قَالَ: وَ رُبَّمَا رَأَيْتُهُ يُؤَخِّرُ السَّعْيَ إِلَى اللَّيْل»[5] ؛ من خودم دیدم امام صادق علیه السلام سعیشان را تا شب بجا نیاوردند.
فقهاء معمولا گفته اند: در «الی الغد»، غایت خارج از مغیا است؛ یعنی باید همان روز، یا همان شب این سعی بجا آورده شود و اما اگر تأخیر بیافتد، بعضی گفته اند باطل است، بعضی گفته اند حرام است. باید به فردا نکشد، عصر یا شب همان روزی که طواف را انجام می دهد، سعی را هم انجام بدهد و جمع بین روایات اقتضا می کند که تأخیر جایز نباشد؛ برای اینکه آن روایت این بود که حضرت فرمودند: من یک مقداری خسته می شوم و یک مقداری فاصله می اندازم، یا حلبی گفت: من دیدم آقا سعیشان را شب بجا آوردند، این روایت هم که می گوید تأخیر الی الغد جایز نیست، بگوییم که جمع بین روایات اقتضا می کند فور را و اینکه همان روزی که طواف می کنند، باید سعی بین صفا و مروه هم بکنند. بله تا شبش طوری نیست، اما بخواهد فردا و پس فردا و امثال اینها بجا بیاورد، جایز نیست.
اما گفتن این فور مشکل است، و انصافا اصلا در باب حج گفتن این فور در اعمال، از اول تا آخر مشکل است؛ یعنی وقتی که بین روایات اهل بیت علیهم السلام جمع کنیم، بین اقوال جمع کنیم، باید بگوییم: ولو یک وقتهای معینی برای رمی جمرات و ذبح و حلق و بعدش هم برای طواف و سعی و بعدش هم طواف نساء قرار داده شده است و یک رسمی شده است و یک تعجیلی روی آن می شود و «سارعوا الی مغفرة»[6] هم خیلی خوب است، اما حالا اگر یک کسی طوافش را کرد و فردا سعی بین صفا و مروه اش را کرد، بگوییم: این سعی باطل است، اصلا حجش باطل است، انصافا مشکل است. یا مثلا اگر مریض شد، نسیان کرد و امثال اینها که همه گفته اند طوری نیست. اگر کسی بین صفا و مروه سعی کرد و عمدا طواف را گذاشت، در وقتی که می خواست از مکه خارج بشود، رفت طواف نسائش را کرد، بگوییم حجش باطل است، یک دلیل معتنا به برای این کار نداریم. در جلسه قبل هم گفتم که همه اینها یک عادت است، یک چیزی است که حاجی ها بجا می آوردند و بجا می آوریم و فاصله هم نمی اندازیم؛ اما اگر کسی فاصله انداخت، بخواهیم بگوییم حجش باطل است، مشکل است و مثل اینکه بر روی هم از روایات اهل بیت علیهم السلام به خوبی استفاده می شود، که همین طواف را اگر گذاشت چهار پنج روز بعد از ایام تشریق بجا آورد، ظاهرا دلیلی برای فساد این حج نداریم.
اما عبارت فقهاء و عبارت مرحوم محقق این است: «من طاف کان بالخیار فی تأخیر السعی الی الغد»[7]. مرحوم صاحب جواهر تا به این الی الغد می رسند، می گویند: «الغایة غیر داخل فی المغیی»؛ یعنی حتما عصر یا شب همان روز بجا آورد. این «الی الغد» یعنی فردا می تواند، اما صاحب جواهر می فرماید: نه و مثل اینکه مفروغ عنه گرفته، لذا می فرماید: مراد محقق که فرموده است «الی الغد» غایت داخل در مغیی نیست. بعد هم تمسک می کنند به روایات،که خیلی است و ما دو روایت را خواندیم و این روایات به ما می گوید: یا عصر یا شب، اما این شب که بگذارد، فردا دیگر جایز نیست، پس فردا و اینها هم به طریق اولی جایز نیست.[8]
بینی و بین الله انسان می تواند اینطور بگوید: سعی بین صفا و مروه و طواف، مرتبط به هم است، به این معنا که اول باید سعی بین صفا و مروه باشد، بعد طواف و اما اینکه واجب باشد که طواف به سعی بچسبد، علی الظاهر باید بگوییم نه. اما فقهاء فرموده اند:مثل نماز که اگر خیلی طول بکشد، به اندازه ای که دیگر نگویند نماز می خواند، نمازش باطل است، اینجا هم فرموده اند: اگر طول بکشد، نمی شود، حتی نمی شود به فردا هم بیاندازیم. ولی علی الظاهر باید بگوییم در صورت نسیان و عذرش قبول دارند که می شود حتی تا آخر ذی الحجه هم به تأخیر بیفتد و اما صورت عمدش را می گویند نه و همان روز باید سعی بین صفا و مروه را بعد از طواف بجا آورد. ولی علی الظاهر راجع به همه اش می توانیم بگوییم: می تواند طوافش را بکند، سعی بین صفا و مروه اش را بگذارد دو سه روز دیگرانجام دهد. چون مسأله مشکل است، فقهاء هم نفرموده اند، یک مقدار فکر بکنید، شاید بشود از شما استفاده کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo