< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم کسی که به جای قربانی کردن، قصد روزه گرفتن دارد

در مسئله 7 فرمودند اگر هدی نداشت و به جای آن روزه گرفت، آن 3 روزه‌ای که باید در مسافرت باشد، گرفت و مثلاً در منی 3 روز را روزه گرفت و بعد قربانی پیدا کرد، حال یا پول نداشت و پولدار شد و یا قربانی نبود و قربانی پیدا شد، آیا این باید قربانی کند یا نه؟!
مشهور در میان أصحاب گفتند نه. قاعده ی بدلیت هم می‌گوید نه و ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ﴾[1]می‌گوید بدل موجود شده و مبدل منه نمی‌خواهد موجود شود. اما چون بدل در وسط پیدا شده یعنی 3 روز را روزه گرفته و 7 روز را هنوز روزه نگرفته است، بعید است که قاعده ی بدلیت بیاید اما روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که لازم نیست قربانی کند و باید 7 روزه را در وطنش بگیرد. مرحوم صاحب جواهر روی حماد حرف دارد، لذا می‌فرماید روایت ضعیف السند است اما همین صاحب جواهر بارها و بارها به روایت حماد بن عثمان عمل می‌کند. حماد بن عثمان از اصحاب اجماع و از آن شش نفر است و خیلی بالاست و مقامی دارد. می‌گویند فطحی است اما موثق است و من این چیزها را قبول ندارم برای اینکه این افراد را هرطور که می‌شد از صحنه بیرون کنند، می‌کردند و من جمله به حماد بن عثمان را تهمت فطحی می‌زدند برای اینکه سنیها که او را قبول نداشتند، شیعیان هم قبول نداشته باشند. علی کل حالٍ همینطور که شیخ طوسی فرموده اجتمتعت الاصحاب بر اینکه روایت اصحاب اجماع را قبول کنند. مرحوم صاحب جواهر هم در خیلی جاها در بحثها زیاد دیده شده که روایت حماد بن عثمان را قبول می‌کنند و اما در اینجا می‌فرمایند ضعیف السند است. با فرضی که می‌گویند ضعیف السند است و روایت بر توالی هم داریم، اما صاحب جواهر هم از کسانی است که می‌گوید اگر سه روز را روزه گرفت و بعد هدی یا قربانی پیدا شد، لازم نیست قربانی کند و آن 3 روزه کفایت از مبتلامنه می‌کند و آن 7 روزه باقی می‌ماند و آن را وقتی در وطن رسید، بگیرد.

صحیحه حماد بن عثمان: عن متمتع صام ثلاثة أيام في الحج ثم أصاب هديا يوم خرج من منى قال: أجزأه صيامه.[2]
معلوم است که جمله «خرج من منی» قید نیست بلکه ظرف است. یعنی پیدا شدن آن در منی نبوده بلکه در بعد منی بوده و مورد را ذکر کرده و قیدیت ندارد و کسی نگفته قیدیت دارد، لذا روایت از نظر سند خوب است و از نظر دلالت هم خوب است و اینکه اگر کسی هدی و قربانی نداشت، و به جای آن باید 10 روز را روزه بگیرد و 3 روز اول را گرفت و بعد قربانی پیدا شد، لازم نیست قربانی کند.
روایت 2 می‌گوید قربانی کند. معلوم است آنکه می‌گوید قربانی کند، جمع عرفی دارد و جمع عرفی اینکه حمل بر استحباب کنیم.
مسئله بعد اینست که آیا 3 روزه یا 7 روزه باید پی در پی باشد، به معنای اینکه آن 3 روزی که در مکه روزه می‌گیرد پشت سر هم باشد و بعد هم در وطن 7 روزه پشت سر هم باشد! آیا توالی شرط است یا نه؟!
مشهور در میان اصحاب اینست که توالی شرط است. یعنی باید 3 روزه را پی در پی بگیرد و آن 7 روزه در وطن را نیز پی در پی بگیرد. روایت برای توالی داریم، اما از آن طرف هم روایت برای عدم وجوب توالی داریم، قاعده ی جمع عرفی اقتضاء می‌کند روایاتی که می‌گوید پشت سر هم، مستحب باشد اما نمی‌دانم چه شده که اصحاب این کار را نکردند و آن روایاتی که می‌گوید توالی لازم نیست، طرد کردند و روایاتی که می‌گوید توالی لازم است، گرفتند و گفتند 3 روز باید پی در پی باشد و 7 روز هم باید پی در پی باشد.

إسحاق بن عمار قال: قالت: لأبي الحسن موسى بن جعفر(عليهما السّلام) اني قدمت الكوفة و لم أصم السبعة الأيام حتى فزعت في حاجة إلى بغداد، قال: صمها ببغداد، قلت: أفرقها؟ قال: نعم. [3]
پرسیده آیا می‌توانم 7 روز را پی در پی نگیرم؟ فرمودند مانعی ندارد.
مرحوم صاحب جواهر در اینجا یک روایت نقل می‌کند که در باب حج نیست و این در باب اَیمان است و روایت را از آنجا به اینجا آورده است.

صحیحه عبدالله بن سنان، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : كل صوم يفرق إلاّ ثلاثة أيّام فى كفارة اليمين‌.[4]
در میان تمام روزه‌ها می‌شود جدایی بیفتند الاّ سه روز قسم که باید پی در پی باشد. صاحب جواهر در اینجا به این تمسک می‌کنند و می‌فرمایند این روایت می‌گوید موالات شرط نیست.
قرآن روایت (كل صوم يفرق إلاّ ثلاثة أيّام فى كفارة اليمين‌) را تخصیص می‌زند برای اینکه قرآن در کفاره روزه ماه رمضان می‌فرماید 60 روز پی در پی و از همین جهت فقها می‌گویند 31 روز آن باید پی در پی باشد تا لاأقل 2 ماه به این صورت پی در پی باشد اما روایات داریم و دلالت هم خیلی خوب است که اگر کسی در ماه رمضان روزه را خورده باشد، باید 60 روز پی در پی روزه بگیرد و لاأقل روایت داریم و تقریباً اجماع داریم که 31 روز باید پی در پی باشد، لذا تخصیص دادن روایت کار مشکلی است و اگر صاحب جواهر اصلاً این روایت را در اینجا نیاورده بودند، خیلی خوب بود. روایت اسحاق بن عمار مربوط به بحث ماست و دلالتش خیلی خوب است و می‌فرماید لازم نیست پشت سر هم باشد الاّ اینکه روایت علی بن جعفر روایت 2 از همین باب است که می‌فرماید:

صحیحه علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» سألته عن صوم ثلاثة أيام في الحج وسبعة، أيصومها متوالية أو يفرق بينها؟ قال: يصوم الثلاثة أيام لا يفرق بينها، والسبعة لا يفرق بينها .[5]
روایت از نظر سند خوب است مخصوصاً اینکه روایت را از علی بن جعفر در قرب الاسناد نقل می‌کنند و لذا روایت صحیح السند است و سندش اشکال ندارد و دلالتش هم خیلی خوب است و برای 3 روز می‌گوید «لایفرق» و برای 7 روز هم می‌گوید «لایفرّق». اما اشکالی که هست، اینست که این روایت از نظر ادبیت مقداری نارساست. حضرت باید فرموده باشند او گفت أيصومها متوالية أو يفرق بينها ؟ قال: یصوم متوالیتاً. اما حضرت فرمودند: يصوم الثلاثة أيام لا يفرق بينها ، والسبعة لا يفرق بينه . این خیلی با ادبیت جور در نمی‌آید. مثلاً کسی بگوید آقا می‌خواستند تأکید کنند، لذا فرمودند آن 3 روز متوالی و آن 7 روز هم متوالی. علی کل حالٍ این ایراد ادبی و امثال اینها را نباید در روایات بزنیم برای اینکه این روایات را روات جمع کردند و آنها ادبیت و غیرادبیت خیلی برایشان فرق نمی‌کرد. برای اینکه روایاتی که به دست ما رسیده مسئولیت سنگینی هم برای ما درست می‌شود، اینکه در زمان امام باقر و امام صادق «سلام‌الله‌علیهما» یک فرصتی پیدا شد، یعنی بنی امیه در حال اضمحلال بودند و بنی العباس هم یا روی کار نیامده بودند و یا اگر روی کار آمده بودند، ضعیف بودند و فرصتی برای امام باقر و امام صادق پیدا شد و تشکیل جلسه داد و حوزه و طلبه هم نبود و ادبیت هم نبود و مردم کوچه و بازار و مردم عادی و کاسب اطراف امام باقر و امام صادق را گرفتند و شکنجه‌ها را به تن خریدند و شهادتها را به خود خریدند و مصادره‌های اموال را به خود خریدند و کاسبی را رها کردند و زندگی را رها کردند و با تنگی معیشت زن و بچه صبر کردند و خفقان را تحمل کردند و توانستند اصول اربعه مأ را بنویسند و اصول اربعه مأ رابه ما طلبه‌ها بدهند. یعنی این مردم کوچه و بازار 400 کتاب نوشتند. در همین جلسه ما اگر یکی بگوید من چقدرزحمت کشیدم و توانستم صد روایت به تو دهم، حال تو چه کردی! اگر آنها بگویند توانستیم 400 کتاب در آن وضع خفقان و عجیب بنویسیم و نسل به نسل به شما دهیم، شما طلبه‌ها با این اصول اربعه مأ چه کردید؟! مخصوصاً با نسل الان که افت فقه و علم داریم یعنی افت فقه جواهری و افت فقه روایتی. لذا نباید خیلی سر ادبیت «يصوم الثلاثة أيام لا يفرق بينها ، والسبعة لا يفرق بينها» ایراد بگیریم. تقاضا دارم روی این جمله‌ای که جلو امد اهمیت دهید و روز قیامت قبل از بازپرسی، این بازپرسی را از ما طلبه‌ها می‌کنند که شما با اصول اربعه مأ چه کردید!
الحمدالله الان کتابها آماده است و مخصوصاً کامپیوترها که بعضی اوقات 200 جلد کتاب در کامپیوتر هست و همه ی بحار و وسائل و کتب اربعه در یک جا موجود است و حسابی خوانا و عالیست. لذا اگر آن هم نبود الحمدلله کتابخانه‌ها مجهز و کتب اربعه مجهز است و الحمدلله جواهر و امثال اینها هست و مائیم که باید فقه را جلو ببریم و ما با کمال شرمندگی فقه را پائین آورده‌ایم و افت علم داریم، هم در اینجا و هم در قم و هم در نجف. از نجف توقعی نیست زیرا صدام نابود کرد اما از اصفهان و قم بیشتر توقع هست و از مشهد توقع هست و بالاخره از این حوزههای کم جمعیت و پرجمعیت توقع هست که فقه جواهری را از این نسل به نسل دیگر دهند. الحمدلله زمینه از هر جهت موجود است و اما تنبلی آن را متوقف کرده است. خیال نکنم در جلسه ما کسی جواب برای حرف ما داشته باشد، آنگاه در قیامت و حساب و کتابهای عجیب و غریب!
علی کل حالٍ این روایت می‌گوید باید این 10 روزه را پشت سر هم گرفت. اما روایت 2 از باب 55 اینست که:
عن أخیه موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» سألته عن صوم ثلاثة أيام في الحج وسبعة، أيصومها متوالية أو يفرق بينها؟ قال: يصوم الثلاثة أيام لا يفرق بينها، والسبعة لا يفرق بينها .

روایت إسحاق بن عمار قال: قالت: لأبي الحسن موسى بن جعفر(عليهما السّلام) اني قدمت الكوفة و لم أصم السبعة الأيام حتى فرغت في حاجة إلى بغداد، قال: صمها ببغداد، قلت: أفرقها؟ قال: نعم.
جمع عرفی بین روایات اقتضاء می‌کند، روایت علی بن جعفر را حمل بر استحباب کنیم، اما این کار را نکردند. یعنی مشهور در میان اصحاب گفتند آن 3 روزه باید متوالی باشد بلکه 7 روزه هم باید متوالی باشد. نمی‌دانم احتیاط کردند یا این جمع عرفی را قبول نداشتند اما آن چه اصول به ما می‌گوید، اینست که جمع عرفی بین دو دسته روایات است و یک دسته روایات می‌گوید توالی می‌خواهد، هم در ثلاثه و هم در سبعه و یک دسته روایات می‌گوید هم در سبعه و هم در ثلاثه توالی نمی‌خواهد و حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء می‌کند جمع عرفی و جمع دلالی که روایاتی که می‌گوید توالی می‌خواهد، حمل بر استحباب کنیم. معارض هم نمی‌شود و یکی گفت می‌خواهد و یکی گفت نمی‌خواهد و آنکه گفت نمی‌خواهد ظهور در حرمت دارد و آنکه گفت تفرقه طوری نیست، نص در جواز است و اسمش را دلالت عرفی می‌گذارند و اگر یادتان باشد مرحوم آقای آخوند در اول تعارض به طور عالی فرمودند تعارض آنجاست که جمع دلالی نداشته باشد و گفتند جمع دلالی، عام و خاص و مطلق و معین و ظاهر و نص و امثال اینهاست و گفتند تعارض آنجاست که عام و خاص و یا نص و ظاهر نباشد و الاّ جمع دلالی دارد.
لذا روایت اسحاق بن عمار هم راجع به 3 روز و هم راجع به 7 روز گفت توالی لازم نیست. با این روایتی که از علی بن جعفر است و حضرت فرمودند: يصوم الثلاثة أيام لا يفرق بينها، والسبعة لا يفرق بينها.
این تعارض عرفی نیست زیرا عرف می‌تواند جمع کند بر حمل ظاهر بر نص، و جمع دلالی است بنابراین حمل بر استحباب می‌کنیم. حال باز روی این فکر کنید که چرا اصحاب این استحباب را نگفتند!

مسئله 9:
این مسئله یکی از مسائل حج است اما مصداقش کم پیدا می‌شود. اینکه اگر کسی در مکه مدتی بماند، آیا می‌تواند آن 7 روزه را بگیرد یا نه؛ برای اینکه آیه شریفه فرمود: ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ﴾، و معمولاً گفتند (اذا رَجعتم الی بلده) و حتی گفتند در راه هم نباشد و باید 7 روزه در شهرش باشد. اما روایت بغداد را الان خواندیم که گفت باید در مکه نباشد. آیه شریفه می‌گوید (اذا رَجَعتُم)، حال کسی یک ماه یا دو ماه در مکه مجاور شده است، آیا می‌تواند 7 روز روزه را بگیرد یا نه؟! روایت می‌گوید که می‌تواند اما مشهور در میان اصحاب گفتند شرطش اینست که یک ماه بماند و نتوانستیم روایتی پیدا کنیم که دلالت بر شهر داشته باشد و نمی‌دانم شهری که فقها و من جمله محقق در شرایع آوردند و مرحوم صاحب جواهر هم امضا کردند که یک ماه باید بماند، از کجا آوردند!

روایت 4 از باب 47 و روایت 2 از باب 50 از ابواب ذبح، ج 14، ص 190:
صحیحه معاویة بن عمار: و إن کان له مقام بمکة و أراد أن یصوم السبعة ترک الصیام بقدر مسیره‌ إلی أهله‌ ...[6]
الان که مسیره الی أهله، دو یا سه ساعت است و آن وقتها ده روز بود. گفت آن اندازه که فاصله بین مکه و خانه‌شان هست باید صبر کند، آنگاه می‌تواند آن روزه‌ها را در مکه بگیرد.
فقها فرمودند: یترک الصیام بقدر مسیره الی أهله و هو شهرٌ. در بعضی از روایات آمده: یترک الصیام بقدر شهرٍ. لذا اگر بتوانید این روایت را پیدا کنید خیلی خوب است. روایت نداریم اما فقها فرمودند باید یک ماه بماند، حال ببینید در این مورد می‌توان روایتی پیدا کرد یا نه.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo