درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
93/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اعمال منی «قربانی»
مسئله ی امروز راجع به اینست که آیا در هَدی، تشریک میشود یا نه، یعنی میشود زن و شوهر یک گوسفند قربانی کنند یا نه؟!
مسئله، مسئله ی مشکلی است؛ برای اینکه قاعده اقتضاء میکند عدم جواز را. اینکه در روایات آمده بعد از رمی جمره عقبه قربانی کن و در روایات بود که اگر میتوانی شتر و اگر نمیتوانی گاو اگر نمیتوانی گوسفند؛ این میگوید هر حاجی یک قربانی کند. اما مسئله از نظر روایات مختلف است. یک دسته از روایات که خیلی هم هست، میفرماید تشریک جایز نیست و هر حاجی باید یک قربانی کند و آن هم در منی. اما یک دسته روایات که فراوان است و صحیح السند و ظاهرالدلاله است، میگوید تشریک جایز است. حال اگر خیلی بالا رویم، در خیلی از روایتها آمده که اگر در روز عید قربان گوسفند گران شد و نمیتوانی دو گوسفند بگیری، یک گوسفند برای زن و شوهر و یا یک گوسفند برای طایفه باشد. و این روایتها هم زیاد است.
از نظر گفته ی فقها هم چه قدماء و چه متأخرین، دو قول است. یک قول عدم جواز است و مرحوم صاحب جواهر در اینجا میفرمایند این قول مشهور است و یک قول هم جواز است که آن هم قدماء و متأخرین طبق آن فتوا دادند و باید بگوییم آن نیز مشهور است. البته در مقابل آن قول مشهور شاذ نیست. بلکه دو قول است، البته شهرت قول عدم جواز قویتر و بیشتر است و اما قول به جواز را هم بزرگانی درباره ی آن فتوا دادند. حتی بعضی از بزرگان صورت اختیارش را هم گفتند و اینکه زن و شوهر میتوانند دو گوسفند قربانی کنند و اما میتوانند یک گوسفند برای زن و شوهر و یا یک گوسفند برای خانواده قربانی کنند. مثلاً خسیس است و حال خرج کردن در راه خدا ندارد و در اینجا مجبور است هدی را به جا آورد، بنابراین تشریکی میکنند.
آیه شریفه میفرماید اگر میتوانی یک قربانی و اگر نمیتوانی 10 روز را روزه بگیر. 3 روز در مکه و 7 روز در وطن. این ظهور آیه ی شریفه است.
« وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ »[1]
اگر کسی میخواهد حج تمتع به جا آورد، « فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ». این « فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ » در مقابل اینست که اگر میتواند شتر و اگر نمیتواند گاو و اگر باز نمیتواند گوسفند قربانی کند.
بینی و بین الله اگر ما باشیم و آیه، میفرماید قربانی کن و اگر نمیتوانی نوبت به روزه میرسد و 3 روز در مکه و 7 روز هم در وطن روزه بگیرد و سابقاً گفتیم در راه هم میشود. از روزههایی که در مسافرت میشود، همین روزهای است که به جای قربانی است. لذا قطع نظر از روایات، آیه میفرماید تشریک جایز نیست. برای اینکه اگر میتواند باید واحد باشد و اگر نمیتواند آیه نمیگوید تشریک کن و زن و شوهر یک قربانی کنند و یا طایفه یک قربانی کنند، بلکه میگوید « فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ». معنای « فَمَا اسْتَيْسَرَ » در اجزا نیست بلکه در افراد است. هیچکس از آیه شریفه نمیفهمد یعنی در اجزا، یعنی نصف گوسفند قربانی کن و بس است و یا یک خانواده 7 نفری باشد، آنگاه یک گوسفند 7 جزء میشود. این معنای « فَمَا اسْتَيْسَرَ » نیست بلکه « فَمَا اسْتَيْسَرَ » یعنی به اندازهای که قدرت داری که روایت میگفت به اندازه ی قدرت که مستحب هم هست، اگر میتواند شتر و اگر نمیتواند گاو اگر نمیتواند گوسفند قربانی کند. این فرمایش ایشان را صاحب جواهر ظاهراً با قیل، گفتند چون خودشان نمیپسندند. میفرمایند: «قیل فَمَا استَیسَرَ من الأجزاء»، خودشان نمیپسندند. صاحب جواهر نقل میکنند اما خودشان قبول نمیکنند و نمیشود گردن آیه هم گذاشت. یعنی ندیدیم کسی هم گردن آیه بگذارد و بگوید « فَمَا اسْتَيْسَرَ » یعنی تشریک در هدی و برمیگردد به اینکه «فَمَا اسْتَيْسَرَمن الأجزاء» یعنی یگ گوسفند برای دو نفر. نصف از این و نصف از دیگری. یا یک گوسفند برای یک خانواده، یعنی 7 قسمت و هر قسمت قربانی یکی باشد. علی الظاهر این نیست و کسی هم نگفته و مرحوم صاحب جواهر قیلی میفرمایند و اما با بی اعتنایی از قول میگذرند. لذا آیه ی شریفه که میگوید « فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ »؛ اگر میتواند قربانی میکند و اگر نمیتواند قربانی کند، روزه میگیرد. این ظاهر آیه ی شریفه است.
« صحيحة محمد بن علي الحلبي، قال: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام):عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما فی الهدی فلا و اما في الاضحى فنعم ».[2]
اگر روز عید قربان است و میخواهد قربانی کند و مستحب است و در میان بعضی مشهور است کسانی که به حج رفتند، هر سال قربانی میکنند. اصلاً بعضی از علما خیلی به این قربانی کردن اهمیت میدهند. برای رفع گرفتاریها و بلاها خیلی اهمیت میدهند. از کسانی که خیلی اهمیت میدادند، حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» بود که گرفتاری فردی یا گرفتاریهای اجتماعی اگر جلو میآمد، دستور میدادند یک گوسفند قربانی کنند. لذا به این اضحی میگویند و در مکه مستحبتر است و در حج افراد هم استحبابش بیشتر است. معلوم است در کسانی هم که نمیتوانند دو نفری یا سه نفری یا پنج نفری قربانی میکنند. اما هدی که مربوط به حج است یعنی قربانی در حج تمتع است، حضرت فرمودند: « عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما في الاضحى فنعم ».
« صحيح ابن مسلم عن أحدهما (عليهما السلام) " لا تجوز البدنة و البقرة إلاّ عن واحد بمنى » [3]
باید در منی باشد و برای یک نفر هم باشد.
باز صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام. این شاید روایت اولی باشد و بعید است که حلبی دو مرتبه از امام صادق با دو عبارت نقل کرده باشد و ظاهراً اینطور است که حلبی روایتی از امام صادق «سلاماللهعلیه» نقل میکند اما معلوم است که رسمشان همین بوده و اجازه هم گرفته بودند که معنا را حفظ کنند و الفاظ از خودشان باشد. لذا این روایاتی که داریم، الفاظ از ائمه ی طاهرین «سلاماللهعلیهم» نیست و تمام روایات همین است، حال نبوی باشد یا ولوی باشد، معنا از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است و اما الفاظ از روات است و روات معنا را در نظر گرفتند و معنا را در قالب لفظی میریزند که آن معنا را بفهماند، لذا من خیال میکنم این روایت حلبی از همان باب باشد. یعنی در یک جلسه نقل کرده و در جلسه ی دیگر هم نقل کرده و یا برای کسی نقل کرده و برای کسی دیگر نقل کرده و عبارتها قدری تفاوت پیدا کرده اما معنا واحد است. فقط در قرآن شریف است که نه ذرهای کم و نه ذرهای زیاد دارد. حتی من عقیده دارد نه یک زبر کم و نه یک زبر زیاد دارد. از اول قرآن تا آخر قرآن (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ). الفاظ قرآن از طرف پروردگار عالم به توسط جبرئیل به پیغمبر اکرم و پیغمبر اکرم به کتّاب وحی و کتّاب وحی همانطور که پیغمبر فرموده در زمان مدینه 16 کاتب وحی داشتند که رئیسشان امیرالمؤمنین بود و در مکه ظاهراً یک نفر و شاید امیرالمؤمنین و یا شاگردان امیرالمؤمنین بودند. قرآن از نظر لفظ و از نظر معنا هیچ تغییری نکرده و اما روایات اهل بیت، آن روایاتی که صحیح السند و ظاهرالدلاله است، معنا از امام «سلاماللهعلیه» یا معنا از اهل بیت است و در معنا کم و زیاد نشده و الاّ اگر در معنا کم و زیاد کرده باشد، خیانت کرده و ثقه نیست. در معنا کم و زیاد نکرده اما در لفظ، الفاظ از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» نیست و از راوی است و از همین جهت مثلاً بعضی از روات خیلی عالی و بعضی از روات خیلی پیچیده است. مثلاً روایات عمار یاسر چون مشهدی بوده و فارسی زبان بوده، به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی نمیتوانسته عربی بگوید و عربی فارسی میگفته و این عربی فارسی بعضی اوقات مشکلاتی ایجاد میکرده است. اما معنا را میرسانده است. حال لفظ مشکل بوده اما معنا را میرسانده است. الفاظ از روات، چه روایات فقهی و چه روایات اخلاقی و حتی روایات اعتقادی، الفاظ از روات و معنا از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است.
« صحیحه الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تجزي البقرة أو البدنة في الأمصار عن سبعة، ولا تجزى بمنى إلا عن واحد .» [4]
روایت اول که از حلبی بود این بود که: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام):عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما فی الهدی فلا، اما في الاضحى فنعم.
این سبعه نیز از باب مثال است و روایات دیگری هم داریم که حضرت گاهی فرمودند السبعه و السبعین. یعنی وقتی بنا شد تشریک جایز باشد، حال زن و شوهر با هم یا یک خانواده با هم ویا یک کاروان با هم.
این روایاتی است که میفرماید باید این قربانی در منی باشد و باید این قربانی هم از یک نفر باشد. من سه روایت اینجا نقل کردم و در باب 18 بیش از اینهاست و بر روی هم ده ـ بیست روایت هست که میفرماید در باب اضحی تشریک بردار است. الان هم رسم همین است، مثلاً برای رفع بلا از خانوادهاش یک گوسفند قربانی میکند و گوشتش را به فقرا میدهد. آنچه خیلی روی آن اهمیت داده شده، ریختن خون است. کشتن شتر یا گاو و یا گوسفند و شاید مرغ و کبوتر را نیز بگیرد. اما از نظر خوردن گوسفند یعنی مثلاً یک قربانی برای رفع بلا از خودش و زن و بچههایش میکند و مقداری از آن را خودش میخورد. گفتند طوری نیست و هم روایات میگوید طوری نیست و هم فتاوا میگوید طوری نیست. لذا در باب اضحی همیشه رسم بوده که برای سلامتی خودش و زن و بچهاش یک قربانی میکرده است. و یا برای رفع بلاها قربانی میکرده است. مثلاً حصبه آمده و همه ی زن و بچهها مریضند و یا یک بلای عمومی آمده و برای رفع بلای عمومی از اجتماع، یک شتری قربانی میکند. این طوری نیست و همیشه رسم بوده و الان هم رسم است. اما قربانی برای حاجی باید در منی باشد و هر نفر یک قربانی داشته باشد و تشریک بردار نیست. این آیه و آن هم سیره و این هم سه روایت که خواندم که بیش از این روایات هم هست. اما یک دسته روایات دلالت بر تشریک میکند که اگر کسی بگوید ضرورت است، اینطور میشود که اگر مثلاً ضرورتی در کار باشد و گوسفند خیلی گران شده باشد و این نداشته باشد، میتواند برای خودش و زن و بچههایش یک قربانی کند. حال اگر این را هم نتواند و تشریک نشود، آنگاه نوبت به قربانی میرسد. تقریباً معنایش اینست که آیه ی شریفهای که خواندم به روایات اهل بیت تخصیص بخورد. برای اینکه ظهور آیه اینست که: (فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ)، آنگاه اگر کسی روایات تشریک را بپذیرد که بعضی از علما هم پذیرفتند، باید اینطور بگوییم که: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ و لا بالتشریک فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ» یعنی باید به آیه ی شریفه تخصیص بزنیم. حال روایاتی که دلالت بر تشریک دارد:
در باب 18 روایات تشریکی داریم و روایات راجع به تشریک و عدم تشریک زیاد است.
صحیحه سوادة: كنا جماعة بمنى فعزت الأضاحي.[5]
بعضی اوقات اینطور میشود که گوسفندها را حاجیها میخرند و گوسفند کم میشود. مثل اینکه امام صادق «سلاماللهعلیه» آن سال مکه بودند.
فسألنا أباعبدالله علیهالسلام، قال: فاجتمعوا فاشتروا جزورا، فيما بينكم، قلنا: ولا تبلغ نفقتنا، قال: فاجتمعوا فاشتروا بقرة فيما بينكم فاذبحوها، قلنا: ولا تبلغ نفقتنا، قال: فاجتمعوا فاشتروا فيما بينكم شاة فاذبحوها فيما بينكم، قلنا تجزئ عن سبعة؟ قال: نعم وعن سبعين.[6]
فرمود همه جمع شوید و یک شتر بخرید و قربانی کنید. گفتند پول ما کم آمده و نمیتوانیم یک شتر بخریم. فرمودند شتر کم سن و سالی بخرید و نحر کنید. گفتند ما چیزی نداریم و نمیتوانیم. فرمودند یک گوسفند بخرید و ذبح کنید. آنها گفتند ما هفت نفریم و یک گوسفند قربانی کنیم، کفایت میکند. حضرت فرمودند هفتاد نفر هم باشید و یک گوسفند بخرید، کفایت میکند.
روایت هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است و هم مورد فتواست و اینطور نیست که شاذ باشد و بتوانیم با «خُذ بمشتهر بین اصحابک» آن را از کار بیندازیم.
صحیحه علی بن اسباط عن أبي الحسن الرضا عليه السلام قالا: قلنا له: جعلنا الله فداك، عزت الأضاحي علينا بمكة، أفيجزي اثنين أن يشتركا في شاة؟ فقال: نعم و عن سبعين.[7]
آن روایت تفصیلش بیشتر است. حضرت فرمودند یک شتر و گفتند نمیتوانیم و فرمودند یک شتر کوچک و گفتند نمیتوانیم و حضرت فرمودند یک گوسفند و وقتی سوال کردند، هفت نفر هستیم، فرمودند اگر هفتاد نفر هم باشید کفایت میکند.
این روایت شتر و امثال اینها نیست. بلکه سوال میکند که قربانی کم شده است، معنایش اینست که گران شده است و نابود نشده است. حال چه کنیم؟!
حضرت فرمودند یک گوسفند برای همه ی شما کفایت میکند.
عن عبد الرحمن بن الحجاج قال: سألت أبا إبراهیم (علیه السلام) عن قوم غلت علیهم الاضاحی و هم متمتعون و هم مترافقون، ولیسوا بأهل بیت واحد، وقد اجتمعوا فی مسیرهم ومضربهم واحد، ألهم أن یذبحوا بقرة؟ قال: لا أحب ذلک إلا من ضرورة.[8]
این روایت غلت دارد و هرچه کم شود، گران هم میشود و این هم حج تمتع است و یک کاروان هم هست. این روایت میفرماید در ضرورت و ضرورت در اینجا ضرورت عرفی است و حضرت فرمودند من اشتراک را دوست ندارم مگر اینکه یک ضرورت عرفی در کار باشد. «لا أحب ذلک الا من ضرورة» آیا میتواند جمع بین این روایتها کند؟! ندیدم کسی بگوید که جایز است اما مکروه است و اما اگر ضرورت باشد، رفع کراهت میشود. حال بگوییم آن روایتها که میگوید جایز نیست، حمل بر کراهت کنیم به قرینه ی این روایت. آن روایتها که میگوید جایز نیست در صورتی که ضرورتی در کار نباشد و اما اگر ضرورتی در کار شد، جایز است و کراهت هم ندارد.
حال قدری روی این فکر کنید و ببینید این روایت ابن حجاج که صحیح السند و ظاهرالدلاله است، آیا میتواند شاهد جمع شود برای آن دو دسته روایات! لذا اگر این شاهد جمع را قبول کنید، آنگاه جمع بین روایات میشود.
مسئله ی امروز راجع به اینست که آیا در هَدی، تشریک میشود یا نه، یعنی میشود زن و شوهر یک گوسفند قربانی کنند یا نه؟!
مسئله، مسئله ی مشکلی است؛ برای اینکه قاعده اقتضاء میکند عدم جواز را. اینکه در روایات آمده بعد از رمی جمره عقبه قربانی کن و در روایات بود که اگر میتوانی شتر و اگر نمیتوانی گاو اگر نمیتوانی گوسفند؛ این میگوید هر حاجی یک قربانی کند. اما مسئله از نظر روایات مختلف است. یک دسته از روایات که خیلی هم هست، میفرماید تشریک جایز نیست و هر حاجی باید یک قربانی کند و آن هم در منی. اما یک دسته روایات که فراوان است و صحیح السند و ظاهرالدلاله است، میگوید تشریک جایز است. حال اگر خیلی بالا رویم، در خیلی از روایتها آمده که اگر در روز عید قربان گوسفند گران شد و نمیتوانی دو گوسفند بگیری، یک گوسفند برای زن و شوهر و یا یک گوسفند برای طایفه باشد. و این روایتها هم زیاد است.
از نظر گفته ی فقها هم چه قدماء و چه متأخرین، دو قول است. یک قول عدم جواز است و مرحوم صاحب جواهر در اینجا میفرمایند این قول مشهور است و یک قول هم جواز است که آن هم قدماء و متأخرین طبق آن فتوا دادند و باید بگوییم آن نیز مشهور است. البته در مقابل آن قول مشهور شاذ نیست. بلکه دو قول است، البته شهرت قول عدم جواز قویتر و بیشتر است و اما قول به جواز را هم بزرگانی درباره ی آن فتوا دادند. حتی بعضی از بزرگان صورت اختیارش را هم گفتند و اینکه زن و شوهر میتوانند دو گوسفند قربانی کنند و اما میتوانند یک گوسفند برای زن و شوهر و یا یک گوسفند برای خانواده قربانی کنند. مثلاً خسیس است و حال خرج کردن در راه خدا ندارد و در اینجا مجبور است هدی را به جا آورد، بنابراین تشریکی میکنند.
آیه شریفه میفرماید اگر میتوانی یک قربانی و اگر نمیتوانی 10 روز را روزه بگیر. 3 روز در مکه و 7 روز در وطن. این ظهور آیه ی شریفه است.
« وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ »[1]
اگر کسی میخواهد حج تمتع به جا آورد، « فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ ». این « فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ » در مقابل اینست که اگر میتواند شتر و اگر نمیتواند گاو و اگر باز نمیتواند گوسفند قربانی کند.
بینی و بین الله اگر ما باشیم و آیه، میفرماید قربانی کن و اگر نمیتوانی نوبت به روزه میرسد و 3 روز در مکه و 7 روز هم در وطن روزه بگیرد و سابقاً گفتیم در راه هم میشود. از روزههایی که در مسافرت میشود، همین روزهای است که به جای قربانی است. لذا قطع نظر از روایات، آیه میفرماید تشریک جایز نیست. برای اینکه اگر میتواند باید واحد باشد و اگر نمیتواند آیه نمیگوید تشریک کن و زن و شوهر یک قربانی کنند و یا طایفه یک قربانی کنند، بلکه میگوید « فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ ». معنای « فَمَا اسْتَيْسَرَ » در اجزا نیست بلکه در افراد است. هیچکس از آیه شریفه نمیفهمد یعنی در اجزا، یعنی نصف گوسفند قربانی کن و بس است و یا یک خانواده 7 نفری باشد، آنگاه یک گوسفند 7 جزء میشود. این معنای « فَمَا اسْتَيْسَرَ » نیست بلکه « فَمَا اسْتَيْسَرَ » یعنی به اندازهای که قدرت داری که روایت میگفت به اندازه ی قدرت که مستحب هم هست، اگر میتواند شتر و اگر نمیتواند گاو اگر نمیتواند گوسفند قربانی کند. این فرمایش ایشان را صاحب جواهر ظاهراً با قیل، گفتند چون خودشان نمیپسندند. میفرمایند: «قیل فَمَا استَیسَرَ من الأجزاء»، خودشان نمیپسندند. صاحب جواهر نقل میکنند اما خودشان قبول نمیکنند و نمیشود گردن آیه هم گذاشت. یعنی ندیدیم کسی هم گردن آیه بگذارد و بگوید « فَمَا اسْتَيْسَرَ » یعنی تشریک در هدی و برمیگردد به اینکه «فَمَا اسْتَيْسَرَمن الأجزاء» یعنی یگ گوسفند برای دو نفر. نصف از این و نصف از دیگری. یا یک گوسفند برای یک خانواده، یعنی 7 قسمت و هر قسمت قربانی یکی باشد. علی الظاهر این نیست و کسی هم نگفته و مرحوم صاحب جواهر قیلی میفرمایند و اما با بی اعتنایی از قول میگذرند. لذا آیه ی شریفه که میگوید « فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ »؛ اگر میتواند قربانی میکند و اگر نمیتواند قربانی کند، روزه میگیرد. این ظاهر آیه ی شریفه است.
« صحيحة محمد بن علي الحلبي، قال: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام):عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما فی الهدی فلا و اما في الاضحى فنعم ».[2]
اگر روز عید قربان است و میخواهد قربانی کند و مستحب است و در میان بعضی مشهور است کسانی که به حج رفتند، هر سال قربانی میکنند. اصلاً بعضی از علما خیلی به این قربانی کردن اهمیت میدهند. برای رفع گرفتاریها و بلاها خیلی اهمیت میدهند. از کسانی که خیلی اهمیت میدادند، حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» بود که گرفتاری فردی یا گرفتاریهای اجتماعی اگر جلو میآمد، دستور میدادند یک گوسفند قربانی کنند. لذا به این اضحی میگویند و در مکه مستحبتر است و در حج افراد هم استحبابش بیشتر است. معلوم است در کسانی هم که نمیتوانند دو نفری یا سه نفری یا پنج نفری قربانی میکنند. اما هدی که مربوط به حج است یعنی قربانی در حج تمتع است، حضرت فرمودند: « عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما في الاضحى فنعم ».
« صحيح ابن مسلم عن أحدهما (عليهما السلام) " لا تجوز البدنة و البقرة إلاّ عن واحد بمنى » [3]
باید در منی باشد و برای یک نفر هم باشد.
باز صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام. این شاید روایت اولی باشد و بعید است که حلبی دو مرتبه از امام صادق با دو عبارت نقل کرده باشد و ظاهراً اینطور است که حلبی روایتی از امام صادق «سلاماللهعلیه» نقل میکند اما معلوم است که رسمشان همین بوده و اجازه هم گرفته بودند که معنا را حفظ کنند و الفاظ از خودشان باشد. لذا این روایاتی که داریم، الفاظ از ائمه ی طاهرین «سلاماللهعلیهم» نیست و تمام روایات همین است، حال نبوی باشد یا ولوی باشد، معنا از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است و اما الفاظ از روات است و روات معنا را در نظر گرفتند و معنا را در قالب لفظی میریزند که آن معنا را بفهماند، لذا من خیال میکنم این روایت حلبی از همان باب باشد. یعنی در یک جلسه نقل کرده و در جلسه ی دیگر هم نقل کرده و یا برای کسی نقل کرده و برای کسی دیگر نقل کرده و عبارتها قدری تفاوت پیدا کرده اما معنا واحد است. فقط در قرآن شریف است که نه ذرهای کم و نه ذرهای زیاد دارد. حتی من عقیده دارد نه یک زبر کم و نه یک زبر زیاد دارد. از اول قرآن تا آخر قرآن (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ). الفاظ قرآن از طرف پروردگار عالم به توسط جبرئیل به پیغمبر اکرم و پیغمبر اکرم به کتّاب وحی و کتّاب وحی همانطور که پیغمبر فرموده در زمان مدینه 16 کاتب وحی داشتند که رئیسشان امیرالمؤمنین بود و در مکه ظاهراً یک نفر و شاید امیرالمؤمنین و یا شاگردان امیرالمؤمنین بودند. قرآن از نظر لفظ و از نظر معنا هیچ تغییری نکرده و اما روایات اهل بیت، آن روایاتی که صحیح السند و ظاهرالدلاله است، معنا از امام «سلاماللهعلیه» یا معنا از اهل بیت است و در معنا کم و زیاد نشده و الاّ اگر در معنا کم و زیاد کرده باشد، خیانت کرده و ثقه نیست. در معنا کم و زیاد نکرده اما در لفظ، الفاظ از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» نیست و از راوی است و از همین جهت مثلاً بعضی از روات خیلی عالی و بعضی از روات خیلی پیچیده است. مثلاً روایات عمار یاسر چون مشهدی بوده و فارسی زبان بوده، به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی نمیتوانسته عربی بگوید و عربی فارسی میگفته و این عربی فارسی بعضی اوقات مشکلاتی ایجاد میکرده است. اما معنا را میرسانده است. حال لفظ مشکل بوده اما معنا را میرسانده است. الفاظ از روات، چه روایات فقهی و چه روایات اخلاقی و حتی روایات اعتقادی، الفاظ از روات و معنا از اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است.
« صحیحه الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: تجزي البقرة أو البدنة في الأمصار عن سبعة، ولا تجزى بمنى إلا عن واحد .» [4]
روایت اول که از حلبی بود این بود که: سألت ابا عبداللّه (عليه السلام):عن النفر تجزيهم البقرة قال: اما فی الهدی فلا، اما في الاضحى فنعم.
این سبعه نیز از باب مثال است و روایات دیگری هم داریم که حضرت گاهی فرمودند السبعه و السبعین. یعنی وقتی بنا شد تشریک جایز باشد، حال زن و شوهر با هم یا یک خانواده با هم ویا یک کاروان با هم.
این روایاتی است که میفرماید باید این قربانی در منی باشد و باید این قربانی هم از یک نفر باشد. من سه روایت اینجا نقل کردم و در باب 18 بیش از اینهاست و بر روی هم ده ـ بیست روایت هست که میفرماید در باب اضحی تشریک بردار است. الان هم رسم همین است، مثلاً برای رفع بلا از خانوادهاش یک گوسفند قربانی میکند و گوشتش را به فقرا میدهد. آنچه خیلی روی آن اهمیت داده شده، ریختن خون است. کشتن شتر یا گاو و یا گوسفند و شاید مرغ و کبوتر را نیز بگیرد. اما از نظر خوردن گوسفند یعنی مثلاً یک قربانی برای رفع بلا از خودش و زن و بچههایش میکند و مقداری از آن را خودش میخورد. گفتند طوری نیست و هم روایات میگوید طوری نیست و هم فتاوا میگوید طوری نیست. لذا در باب اضحی همیشه رسم بوده که برای سلامتی خودش و زن و بچهاش یک قربانی میکرده است. و یا برای رفع بلاها قربانی میکرده است. مثلاً حصبه آمده و همه ی زن و بچهها مریضند و یا یک بلای عمومی آمده و برای رفع بلای عمومی از اجتماع، یک شتری قربانی میکند. این طوری نیست و همیشه رسم بوده و الان هم رسم است. اما قربانی برای حاجی باید در منی باشد و هر نفر یک قربانی داشته باشد و تشریک بردار نیست. این آیه و آن هم سیره و این هم سه روایت که خواندم که بیش از این روایات هم هست. اما یک دسته روایات دلالت بر تشریک میکند که اگر کسی بگوید ضرورت است، اینطور میشود که اگر مثلاً ضرورتی در کار باشد و گوسفند خیلی گران شده باشد و این نداشته باشد، میتواند برای خودش و زن و بچههایش یک قربانی کند. حال اگر این را هم نتواند و تشریک نشود، آنگاه نوبت به قربانی میرسد. تقریباً معنایش اینست که آیه ی شریفهای که خواندم به روایات اهل بیت تخصیص بخورد. برای اینکه ظهور آیه اینست که: (فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ)، آنگاه اگر کسی روایات تشریک را بپذیرد که بعضی از علما هم پذیرفتند، باید اینطور بگوییم که: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ و لا بالتشریک فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ» یعنی باید به آیه ی شریفه تخصیص بزنیم. حال روایاتی که دلالت بر تشریک دارد:
در باب 18 روایات تشریکی داریم و روایات راجع به تشریک و عدم تشریک زیاد است.
صحیحه سوادة: كنا جماعة بمنى فعزت الأضاحي.[5]
بعضی اوقات اینطور میشود که گوسفندها را حاجیها میخرند و گوسفند کم میشود. مثل اینکه امام صادق «سلاماللهعلیه» آن سال مکه بودند.
فسألنا أباعبدالله علیهالسلام، قال: فاجتمعوا فاشتروا جزورا، فيما بينكم، قلنا: ولا تبلغ نفقتنا، قال: فاجتمعوا فاشتروا بقرة فيما بينكم فاذبحوها، قلنا: ولا تبلغ نفقتنا، قال: فاجتمعوا فاشتروا فيما بينكم شاة فاذبحوها فيما بينكم، قلنا تجزئ عن سبعة؟ قال: نعم وعن سبعين.[6]
فرمود همه جمع شوید و یک شتر بخرید و قربانی کنید. گفتند پول ما کم آمده و نمیتوانیم یک شتر بخریم. فرمودند شتر کم سن و سالی بخرید و نحر کنید. گفتند ما چیزی نداریم و نمیتوانیم. فرمودند یک گوسفند بخرید و ذبح کنید. آنها گفتند ما هفت نفریم و یک گوسفند قربانی کنیم، کفایت میکند. حضرت فرمودند هفتاد نفر هم باشید و یک گوسفند بخرید، کفایت میکند.
روایت هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است و هم مورد فتواست و اینطور نیست که شاذ باشد و بتوانیم با «خُذ بمشتهر بین اصحابک» آن را از کار بیندازیم.
صحیحه علی بن اسباط عن أبي الحسن الرضا عليه السلام قالا: قلنا له: جعلنا الله فداك، عزت الأضاحي علينا بمكة، أفيجزي اثنين أن يشتركا في شاة؟ فقال: نعم و عن سبعين.[7]
آن روایت تفصیلش بیشتر است. حضرت فرمودند یک شتر و گفتند نمیتوانیم و فرمودند یک شتر کوچک و گفتند نمیتوانیم و حضرت فرمودند یک گوسفند و وقتی سوال کردند، هفت نفر هستیم، فرمودند اگر هفتاد نفر هم باشید کفایت میکند.
این روایت شتر و امثال اینها نیست. بلکه سوال میکند که قربانی کم شده است، معنایش اینست که گران شده است و نابود نشده است. حال چه کنیم؟!
حضرت فرمودند یک گوسفند برای همه ی شما کفایت میکند.
عن عبد الرحمن بن الحجاج قال: سألت أبا إبراهیم (علیه السلام) عن قوم غلت علیهم الاضاحی و هم متمتعون و هم مترافقون، ولیسوا بأهل بیت واحد، وقد اجتمعوا فی مسیرهم ومضربهم واحد، ألهم أن یذبحوا بقرة؟ قال: لا أحب ذلک إلا من ضرورة.[8]
این روایت غلت دارد و هرچه کم شود، گران هم میشود و این هم حج تمتع است و یک کاروان هم هست. این روایت میفرماید در ضرورت و ضرورت در اینجا ضرورت عرفی است و حضرت فرمودند من اشتراک را دوست ندارم مگر اینکه یک ضرورت عرفی در کار باشد. «لا أحب ذلک الا من ضرورة» آیا میتواند جمع بین این روایتها کند؟! ندیدم کسی بگوید که جایز است اما مکروه است و اما اگر ضرورت باشد، رفع کراهت میشود. حال بگوییم آن روایتها که میگوید جایز نیست، حمل بر کراهت کنیم به قرینه ی این روایت. آن روایتها که میگوید جایز نیست در صورتی که ضرورتی در کار نباشد و اما اگر ضرورتی در کار شد، جایز است و کراهت هم ندارد.
حال قدری روی این فکر کنید و ببینید این روایت ابن حجاج که صحیح السند و ظاهرالدلاله است، آیا میتواند شاهد جمع شود برای آن دو دسته روایات! لذا اگر این شاهد جمع را قبول کنید، آنگاه جمع بین روایات میشود.