< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعمال منی «قربانی»

وقتی مشعرالحرام تمام شد باید وارد منی شویم. در منی 4 چیز واجب است. اول رمی جمره ی عقبه. آن جمره‌ای که آخر واقع شده است. سه جمره هست به نام اولی و وسطی و عقبه. آن جمره ی عقبه را باید رمی کند. این احکام فراوانی دارد، اما دیروز عرض کردم که احکام جمرات یک نوع است. هر حکمی جمره عقبه دارد، مابقی جمرات هم دارد. هر حکمی که آن جمرات دارد، جمره ی عقبه نیز همان حکم را دارد و حکم جداگانه خیلی شاذ است که مثلاً برای جمره عقبه باشد و برای مابقی نباشد و یا برای مابقی باشد و برای جمره ی عقبه نباشد.
مرحوم محقّق دو سه تا از احکام رمی جمرات را در جمره ی عقبه متعرض شدند و تقریباً ده بیست حکم برای بعد گذاشتند. درحقیقت ده یا هفده حکم در همین جمره عقبه هست که مشترک با جمرات است و اینجا همین مقدار که دیروز مباحثه کردیم، متعرض می‌شوند. اینکه نیت می‌خواهد و باید ریگها 7 تا باشد و کمتر یا بیشتر نمی‌شود و باید این ریگها را بزند و گذاشتن نمی‌شود و بالاخره باید اصابت کند و به همان ستون که اسمش رمی جمره عقبه است، بخورد. آنگاه رها می‌کنند و سراغ مسئله ی دوم یعنی ذبح می‌روند، آنگاه در باب جمرات، ده بیست مسئله می‌فرمایند که مربوط به جمره عقبه نیز می‌شود. حق مطلب این بود که این دو سه مورد را نیز در اینجا نفرموده باشند برای اینکه ظاهر عبارت اینست که اینها مختص جمره عقبه است درحالی که 7 ریگ زدن و اینکه به ستون بخورد، فقط مربوط به جمره عقبه نیست بلکه مربوط به همه ی جمرات است. در اینجا دو سه مورد گفتند و سراغ ذبح رفتند و ظاهراً با نسق عبارتی جور درنمی‌آید، اما اینکه چطور اینگونه شده، خیلی اهمیت ندارد. آنچه اهمیت دارد، اینست که اول واجب در منی، رمی جمره ی عقبه است. و این رمی جمره، ریگ زدن به ستونها، ده ـ بیست حکم دارد که دو سه حکم را در اینجا فرمودند و مابقی را در جمرات می‌فرمایند و همین دو سه مورد را در آنجا تکرار می‌کنند. بنابراین مسئله ی دیروز که اول واجب در منی، رمی جمره ی عقبه بود، تمام شد. مسائل باقیمانده هم مربوط به رمی جمره فقط نیست بلکه همه ی احکامش از همه ی جمرات است. هرچه اینجا گفتیم آنجا هم می‌گوییم و هرچه آنجا گفتیم، در اینجا نیز می‌گوییم.
مسئله ی دوم، ذبح یا هدی است، که این باید شتری یا گاوی یا گوسفندی را ذبح کند. سوم هم تراشیدن سر است.
راجع به رمی جمره عقبه در قرآن نیامده است. حال تفاوتی ندارد در اینکه اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» بفرمایند یا در قرآن آمده باشد و هرچه ائمه طاهرین بفرمایند، مبیّن قرآنند، ﴿لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ[1]. و بعضی از روایات فرموده مثلاً مراد از این آیه جمره یا جمره عقبه است و اما علی‌کل‌حال نیامده است. اما راجع به حلق و راجع به هدی در قرآن سه چهار مرتبه آمده است و من جمله از آیات، آیه 196 سوره بقره است که تقریباً سه جا در این آیه آمده است وآیه مفصل است. ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ[2]، انکه حج تمتع به جا می‌آورد، باید به هر اندازه که می‌تواند، هدی داشته باشد. حال اگر می‌تواند شتر و اگر نمی‌تواند گاو و اگر باز نمی‌تواند گوسفند ذبح کند. روایات فراوانی هم راجع به هدی دارد. حال یا آیه ی شریفه را معنا می‌کند و یا امام «سلام‌الله‌علیه» از آیاتی از قرآن استفاده کرده و فرموده است و تفاوتی ندارد. چه اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» بفرمایند و چه در قرآن باشد. مثلاً من جمله روایت اینست که امام صادق به زراره فرمود.

عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الْمُتَمَتِّعِ قَالَ وَ عَلَيْهِ الْهَدْيُ قُلْتُ وَ مَا الْهَدْيُ فَقَالَ أَفْضَلُهُ بَدَنَةٌ وَ أَوْسَطُهُ بَقَرَةٌ وَ اخفضه شَاةٌ.[3]
یعنی همین آیه شریفه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ)، را معنا کردند.
مسئله ی دوم که باز از قرآن استفاده می‌شود، اینکه این هدی و این ذبح مربوط به کسی است که حج تمتع به جا بیاورد و ما اگر حج افراد به جا بیاورد، این هدی برای او واجب نیست. حال اگر ذبح کند، کار مطلوبی است اما اینکه جزء حج باشد، مربوط به حج تمتع است و مربوط به حج افراد نیست. بنابراین کسانی که مستطیع نیستند و به مکه مستحبی می‌روند، می‌توانند حج تمتع به جا بیاورند و یا حج افراد به جا بیاورند، که حج تمتع و حج افراد را سابقاً معنا کرده و خصوصیاتش را گفتیم و یکی از خصوصیات حج افراد اینست که هدی ندارد یعنی قربانی در حج افراد واجب نیست. حال یک دفعه این اهل مکه است، که در این موقع حج افراد است و هدی ندارد. یک دفعه هم دور است و از اهل مکه نیست اما واجب الحج هم نیست و فقیر است و دلش می‌خواهد به حج برود و بالاخره به حج می‌رود و می‌تواند حج اِفراد به جا بیاورد و اگر حج افراد به جا آورد، از شرایط منی برای او قربانی نیست. چنانچه اهل مکه است و حج تمتع برای اهل مکه واجب نیست و بلکه حج افراد برایشان واجب است و کسانی که حج افراد برای آنها واجب است، هدی و یا قربانی برای آنها واجب نیست.
علی کل حالٍ کسی که اهل مکه است، لازم نیست ذبح کند و قرآن بر این دلالت دارد. آیه شریفه در آیه 196 سوره بقره می‌فرماید: ﴿ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، این هدی واجب است برای کسی که اهل مکه نباشد. و اما اگر اهل مکه باشد، این ذبح برای او واجب نیست. روایات فراوانی هم داریم و از جمله روایات اینست:
مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 6 از اقسام حج نقل می‌کنند.

صحیحه زراره عن أبی‌جعفر علیه‌السلام قال: یعنی أهل مکة لیس علیهم متعه...[4]
حج تمتع برای اهل مکه واجب نیست. نه اینکه نمی‌تواند بلکه معنای لیس متعه اینست که واجب نیست. همان کسانی هم که اهل مکه هستند، می‌توانند حج تمتع به جا بیاورند و اگر حج تمتع به جا آورد در حج تمتع خوابیده است که حتماً باید قربانی کند. چنانچه اگر حج برای او مستحب است، اگر حج تمتع به جا آورد، باید قربانی کند. لذا روایت می‌فرماید واجب نیست بر کسی که اهل مکه است، حج تمتع به جا آورد. یعنی حج افراد به جا آورد و حج افراد قربانی ندارد.

صحیحه عن سعید الاعرج قال: قال ابو عبدالله علیه السلام :لیس لاهل سرف ولا لاهل مرّ ولا لاهل مکة متعة.[5]
در این روایت امام صادق «سلام‌الله‌علیه» استدلال می‌کنند و می‌فرمایند: ﴿ذلک لمن لم یکن اهله حاضرى المسجد الحرام[6]
اینکه چرا می‌گویند برای اینها واجب نیست حج تمتع به جا آورند؛ برای اینکه خدا فرموده حج تمتع که ذبح در آن هست، مربوط به کسی است که اهل مکه نباشد.
علی کل حالٍ بر آن کسی که جایز است حج افراد به جا آورد، می‌تواند حج تمتع به جا آورد و قربانی می‌خواهد و می‌تواند حج افراد به جا آورد و اما حج اِفراد قربانی ندارد.
روایتی هست که هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است که می‌گوید قربانی دارد. مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند اعراض اصحاب روی آنست. آیا روایت را با اعراض اصحاب طرد کنیم و یا می‌توان حمل بر استحباب کرد؟!

صحیحه عن العيص بن القاسم، عن أبي عبدالله (عليه السلام) أنه قال في رجل اعتمر في رجب، فقال: إن كان أقام بمكة حتى يخرج منها حاجا فقد وجب عليه هدي، فإن خرج من مكة حتى يحرم من غيرها فليس عليه هدي.[7]
کسی که عمره ی رجبیه به جا آورده، اگر در مکه ماند تا موقع ذی الحجه، باید حج تمتع به جا بیاورد و هدی برای او واجب می‌شود. و اما همین شخص اگر عمره ی مستقل به جا آورد، یعنی عمره ی رجبیه به جا آورده و بعد در ذی الحجه مانده و می‌خواهد حج به جا بیاورد. باید در ادنی الحل برود و در آنجا مُحل شود و حج به جا آورد. اگر این باشد، ممکن است روایت را حمل کنیم بر حج افراد و آنگاه درست درمی‌آید. حضرت فرمودند اگر حج تمتع به جا بیاورد، باید قربانی کند و اگر حج افراد به جا آورد، نباید قربانی کند. اما صاحب جواهر و همچنین دیگران از روایت این را نفهمیدند و گفتند مراد اینست که اگر حج تمتع به جا آورد، قربانی ندارد و یا اگر حج افراد به جا آورد، قربانی ندارد و علی کل حال روایت عیص که صحیح السند هم هست، در آنجا که بزرگان گفتند قربانی دارد، این گفته قربانی ندارد و صاحب جواهر می‌فرمایند روایت معرضٌ عنها عندالاصحاب است. من جهاتٍ بر اینکه آیا واجب است محرم شود یا واجب نیست و آیا می‌تواند مُحرم شود، آیا همان احرام رجبیه کفایت می‌کند یا نه!
قبلاً بحث کردیم و صاحب جواهر نظر به آن بحثها دارد و می‌فرماید معرضٌ عنها عندالاصحاب من جهاتٍ. اما اگر اینطور که من روایت را معنا می‌کنم، معنا کنید، مثل اینکه معرضٌ عنها عندالاصحاب نیست و مربوط به بحث ما هم نمی‌شود و اینست که کسی در ماه رجب آمده و عمره رجبیه به جا آورده و اما آدم بیکاری است و دلش می‌خواسته در مکه بماند و بالاخره در مکه مانده تا ماه ذی الحجه و الان می‌خواهد حج به جا بیاورد. این می‌تواند حج به جا آورد. در ادنی الحل محرم می‌شود و عمره را به جا می‌آورد و بعد از اینکه عمره را به جا آورد، محرم می‌شود به احرام حج و در ذی الحجه حج به جا می‌آورد. آنگاه حج تمتع می‌شود و بر او واجب است که قربانی کند.

عن أبي عبدالله (عليه السلام) أنه قال في رجل اعتمر في رجب، فقال: إن كان أقام بمكة حتى يخرج منها حاجا فقد وجب عليه هدي، فإن خرج من مكة حتى يحرم من غيرها فليس عليه هدي.
اگر از مکه خارج شد و از مکه مُحرم نشد و از میقات مُحرم شد، هدی برایش واجب نیست. یعنی به این معنا که می‌تواند حج تمتع به جا آورد و حج افراد هم می‌تواند به جا آورد و اگر حج تمتع به جا آورد، قربانی برایش واجب است و اگر حج افراد به جا آورد، قربانی برایش واجب نیست. اگر این عرض من باشد، آنگاه روایت معرضٌ عنها هم نیست و می‌توان به روایت عمل کرد، ولی معمولاً بزرگان وقتی به این مسئله رسیدند، روایت عیص را معارض گرفتند و فرمودند روایت عیص معارض است بعد با جمع بین روایات، روایت عیص را به خاطر اعراض اصحاب از کار انداختند.
چیزی که مسئله ی مهم در مسئله ی ماست و مبتلابه نیز هست، اینست که اگر می‌تواند خودش این قربانی را به جا آورد و اما اگر نمی‌تواند، نائب بگیرد. این قول یک قول مشهوریست و گفتند اگر می‌تواند خودش و اگر نمی‌تواند، وکیل یا نائب می‌گیرد و او برایش ذبح می‌کند و لازم هم نیست که به آنجا برود.
روایت نمی‌گوید اگر نمی‌تواند اما ظاهر روایت اینست که اگر نمی‌تواند، ولی خیلی از فقها گفتند بتواند یا نتواند، بالاخره می‌تواند وکیل بگیرد.

صحیحه أبی بصیر، عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: رخص رسول الله (صلى الله علیه وآله) للنساء والصبیان أن یفیضوا بلیل و ان یرموا الجمار بلیل وأن یصلوا الغداة فی منازلهم فإن خفن الحیض مضین إلى مكة ووكلن من یضحی عنهن.[8]
گفتند این جمله که حضرت فرمودند وقتی کارش تمام شد و خواست مابقی اعمال حج را به جا آورد، کسی را وکیل بگیرد که برای او ذبح کند. مشهور و من جمله صاحب جواهر گفتند این روایت می‌گوید ولو اینکه خودش می‌تواند ذبح کند، اما لازم نیست.
سابقاً اگر یادتان باشد، صاحب جواهر می‌فرمود که اگر کسی نمی‌تواند بین الطلوعین در مشعر باشد، می‌تواند شب حرکت کند. آنگاه روایت را می‌خواندیم و من عرض می‌کردم که اگر جرئت داشته باشیم، می‌توانیم بگوییم که می‌تواند قبل از بین الطلوعین حرکت کند ولو اینکه برایش سخت نباشد. اما آنجا صاحب جواهر و دیگران فرمودند اگر می‌تواند حتماً باید بین الطلوعین باشد و اگر نمی‌تواند، در شب قبل از بین الطلوعین می‌تواند حرکت کند و تمسک کردند به روایات و من جمله به همین روایت:
رخص رسول الله (صلى الله علیه وآله) للنساء والصبیان أن یفیضوا بلیل.
علی کل حالٍ مشهور در میان اصحاب و من جمله مناسک و اجماع هست که افرادی که برای آنها سخت است و نمی‌توانند ذبح کنند، مثل الان که برای زنها و پیرها ممکن نیست ذبح کنند و برای مردها هم معمولاً ممکن نیست ذبح کنند برای اینکه وضع آنجا خیلی خراب است و نمی‌شود به آنجا رفت و معمولاً باید وکیل گرفت. بنابراین آنچه باید گفت اینست که از روایات استفاده می‌کنیم کسی که در اعمال حج و من جمله در رمی جمره و من جمله در قربانی، برایش مشکل باشد می‌تواند وکیل بگیرد و چیزی که الان مشهور شده که رئیس کاروان از همه پول می‌گیرد و یک وکیل هم در آنجا درست می‌کنند و یک ذابح از طرف چند طرف گوسفند را ذبح می‌کند و او هم نمی‌داند اصلاً گوسفند کجا ذبح شده و چطور ذبح شده و این اشکالی هم ندارد. برمی‌گردد به اینکه وکیل گرفتن در ذبح اشکال ندارد اما برای کسی که قدرت ندارد. کسی که قدرت عرفی ندارد مثل ضعفا و نساء و امثال اینها، و جایی که مشکل عرفی هست، می‌تواند وکیل بگیرد. آنگاه این را در باب همه چیز و من جمله رمی جمرات می‌گوییم. رمی جمرات الان برای زنها مشقت و زحمت است و نباید به زنها صدمه دهیم و آنها را در جمعیت دهیم. شوهر هم برای خودش رمی جمره کند و هم برای خانمش و یا آقایی که زرنگ است و می‌تواند در میان جمعیت رود، برای چند نفر رمی جمرات کند. مثلاً یکی برای خودش و یکی برای حسن آقا و یکی برای حسین آقا و غیره. ظاهرا در وضع فعلی باید چنین بگوییم. حال فقها فرموده باشند یا نفرموده باشند، طوری نیست برای اینکه در وضع فعلی رمی جمرات یا قربانی مشکل است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo