درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
93/06/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: وقوف در مشعر
عبارت مرحوم محقق در مسئله چهارم اینست:
رابعة: إذا وقف بعرفات قبل الغروب ولم یتفق له إدراک المشعر إلّا قبل الزوال صح حجّه.
که صاحب جواهر میفرمایند به ادراک اختیاری عرفه و اضطراری المشعر اجماعاً بقسمیه.
این عرفات را درک کرد «اذا وقف بعرفات قبل الغروب». حال این قبل از غروب یک دفعه من الزوال است و یک دفعه هم مثلاً یک ساعت است که گفتیم ولو یک ساعت در روز عرفه در عرفات باشد، حجّش صحیح است. اگر نسیاناً یا عذراً یا جهلاً باشد اشکال ندارد و اگر عمداً باشد، گفتند گناه کرده است اما حج او صحیح است برای اینکه ادراک عرفات کرده است ولو یک ساعت باشد و اسم این را مسمی العرفات گذاشتهاند. لذا این مسمی عرفات یا همه ی عرفات را درک کرده است، اما مثلاً در عرفات خوابش برده و بیدار نشده تا قبل از زوال روز عید. این به مشعر میآید و به منی میرود و اضطراری مشعر را درک کرده و کفایت میکند و حج او صحیح است.
از عبارت خوب استفاده میشود همینطور که عرفات یک وقت اختیاری و یک وقت اضطراری دارد، مشعر نیز چنین است. وقت اختیاری دارد در بین الطلوعین و وقت اضطراری هم قبل از ظهر روز عید است. لذا این عرفات را درک کرده و قبل از ظهر به مشعر میرود و مشعر را نیز درک میکند و اختیاری عرفه و اضطراری مشعر را درک کرده و حج او صحیح است.
مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع میکند به قسمیه، یعنی علاوه بر اینکه اجماع منقول هست، خودشان هم اجماع به دست آوردند که اجماع محصل هم هست. علاوه بر این روایت هم داریم.
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى قَالَ فَلْيَرْجِعْ فَيَأْتِي جَمْعاً فَيَقِفُ بِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْعٍ.[1]
حضرت فرمودند برمیگردد و مشعر را به جا میآورد و اگر بین الطلوعین برگشت، عالیست و اگر بین الطلوعین نشد و مردم بعد از طلوع آفتاب از مشعر به منی رفتند، معنایش اینست که این مشعر اختیاری را نتوانسته درک کند. حضرت فرمودند باز طوری نیست. ولو اینکه در روز به مشعر آمده حج او صحیح است و آنگاه میشود عرفات اختیاری ولو یک ساعت ومشعر اضطراری ولو یک ساعت.
در این جمله هم که در روایت آمده «مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى»، افاض خیلی اهمیت ندارد. حال این افاضه نکرده و مثلاً در عرفات خوابش برده و یا در عرفات او را گرفتند و نتوانست به مشعر برود و اما روز عید او را رها کردند و آنگاه مشعر را به جا میآورد و به منی میرود برای رمی جمراتش. لذا این هم که حضرت فرض کردند افاض، این خیلی لازم نیست. بلکه آنچه میخواهیم، اینست که اختیاری عرفه و اضطراری مشعر. اگر مثلاً در عرفات خوابش برد و شب بیدار شد و توانست به مشعر برود و بین الطلوعین ولو مقدار کمی در مشعر باشد، بحثی ندارد و معلوم است که حجش درست است. آنچه الان اینجا هست و صاحب جواهر تمسک به قسمیه میکنند و روایتش را خواندیم، درک اختیاری عرفه و اضطراری مشعر است. لذا مثلاً دو تا نیم ساعت میماند. مثلاً نماز ظهر و عصر را در عرفات خواند و بعد از عرفات بیرون آمد و گم شد. این درک عرفات را کرده برای اینکه مقدار کمی یعنی مسمی الوقوف در عرفات بوده و عرفات را به جا آورده است. حال در بیابان گم شده و قبل از آفتاب به مشعر رسید و نماز صبح را مشعر خواند، معلوم است که مسمی وقوف را در مشعر کرده است. مسمی الوقوف بعرفات، مسمی الوقوف بمشعر الحرام است و معلوم است که حجش صحیح است. اما اگر در بیابان گم شد و ناگهان سر از منی درآورد و صبح شده و مردم از مشعرالحرام به منی آمدند و این مشعرالحرام را به جا نیاورده، آنگاه اگر قبل از ظهر باشد، به مشعر برمیگردد و مقداری در مشعرالحرام میماند و به منی برمیگردد، آنگاه حج او درست است و اختیار عرفات و اضطراری مشعر را درک کرده است. دلالت روایت هم خیلی خوب است.
مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى قَالَ فَلْيَرْجِعْ فَيَأْتِي جَمْعاً فَيَقِفُ بِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْعٍ.
این کنایه از اینست که ولو اینکه وقت اختیاری مشعر هم تمام شده باشد، این میتواند در روز به مشعر بیاید. وقت مشعر بین الطلوعین است یعنی من الطلوع الفجر الی الطلوع الشمس است و اما این نتوانست و در روز آمد. حضرت فرمودند درست است و مرحوم محقق هم مسئله را عنوان کرده بودند که درست است و مرحوم صاحب جواهر هم علاوه بر اینکه فتوا میدهند، ادعای اجماع منقول و اجماع محصل میکنند و میگویند اجماعاً بقسمیه است.
چیزی که مسئله را مشکل کرده، اینست که اگر اختیاری عرفه را درک نکرد، آیا حج او صحیح است یا نه؟!
لذا اینجا من به عنوان تتمه از مرحوم شهید در مسالک گفتم و این مسالک مانند خود شهید کتاب موجزی است و یک دوره فقه عالیست و مرحوم صاحب جواهر هم به این مسالک خیلی اهمیت میدهند. در ذیل این مسئله فرمودند: «لو فرض عدم ادراک المشعر اصلا صحّ ایضاً فانَّ اختیاری احدهما کافٍ».
اگر یادتان باشد مسئله ی دو سه روز قبل اینطور بود که یک شخصی اختیاری و اضطراری عرفات را درک نکرد و اما مشعر را درک کرد، در این حال گفتند حج او صحیح است. روایت صحیح السند هم خواندیم که حج او صحیح است. اختیاری مشعر که درک شد، کافی از عرفات است که من میگفتم اصلاً معلوم میشود که عرفات و همچنین مشعر شرط ذُکری است و شرط حقیقی و شرط واقعی نیست.
حال اگر قضیه عکس شد، همین است که مرحوم شهید دوم در مسالک فرموده است: «لو فرض عدم إدراك المشعر أصلا صح ايضا، فان اختياري أحدهما كافٍ». اما صاحب مدارک اشکال کرده است. اتفاقاً صاحب مدارک هم نتوانسته این مدارک را تا آخر برود اما هرچه در مدارک هست، خیلی دقیق و بالاست، و نوه ی دختری مرحوم شهید هم بوده و هم مباحثه ی پسر شهید صاحب معالم هم بوده است. هر دو خیلی بالا هستند اما صاحب مدارک انصافاً در فقه خیلی دقیق است. ظاهراً اینطور بوده که این دو هم مباحثه، صاحب معالم در اصول بالاتر از صاحب مدارک بوده و صاحب مدارک در فقه، بالاتر از صاحب معالم بوده است. حال صاحب مدارک به جدشان اشکال کردند و گفتند دلیلی بر این حرف شما نداریم. وقتی دلیل نداشتیم، عدم الدلیل، دلیل العدم است. شما میخواهید قیاس کنید و بگویید در عرفات شرط ذُکری است و در مشعر هم شرط ذُکری است و این قیاس شما درست نیست. اما من یک روایت پیدا کردم و اگر شما این روایت را بپسندید، حرف مرحوم شهید درست درمیآید و ردّ صاحب مدارک است.
عن محمد بن يحيى الخثعمي، عن أبي عبدالله (عليه السلام) أنه قال: في رجل لم يقف بالمزدلفة ولم يبت بها حتى أتى منى فقال: ألم ير الناس الم یذکر منى حين دخلها؟ قلت: فانَّه جهل ذلك؟ قال:يرجع، قلت: إن ذلك قد فاته؟ قال: لا بأس.[2]
یعنی این اصلاً مشعر نرفت. حال یا در بیابان سرگردان بود و یا در بیابان خوابش برد و بالاخره اصلاً به مشعر نرسید و به منی آمد. حضرت از این تعجب کردند که چقدر خرفت است و فرمودند مگر وقتی در منی آمد، ندید که هیچکس در منی نیست. یعنی چرا به مشعرالحرام برنگشت و چرا به مردم ملحق نشد!
راوی میگوید عرض کردم «فانّه جهل ذلک» یعنی این اصلاً چیزی سرش نمیشد و جاهل بود و خیال میکرد این کارش درست است و خیال نمیکرد علاوه بر عرفات در مشعرالحرام هم یک ساعت یا دو ساعت توقف کند.
گفت مردم کوچ کردند و به منی آمدند، آنگاه حضرت فرمودند طوری نیست. یعنی این برمیگردد و اضطراری مشعرالحرام را به جا میآورد. اضطراری مشعرالحرام مثل اضطراری عرفات است و همینطور که او حجش درست است، حج این هم درست است. نمیدانم چرا مرحوم شهید تمسک به این روایت نکردند و احتمال دادند و اما مثل اینکه به احتمالش فتوا دادند و فرمودند که: «لو فرض عدم ادراک المشعر اصلا صحّ ایضاً فانَّ اختیاری احدهما کافٍ».
لذا در باب مشعر گفتیم ادراک أحدهما کافٍ، و مرحوم شهید در مشعر هم گفته «ادراک أحدهما کافٍ». تقریباً مشعرالحرام و عرفات دو سه تا مسئله اشتراکی دارند.
یک مسئله اشتراکی اینکه عرفات وقت اختیاری دارد و وقت اضطراری دارد و مشعرالحرام هم وقت اختیاری و وقت اضطراری دارد. وقت اختیاری عرفات «من الزوال الی الغروب» است و وقت اضطراری آن «من غروب الشمس الی طلوع الفجر» است. لذا اگر در این وقت یعنی در شب عید توانست در عرفات باشد، حج او درست است و وقت اختیاری نیامده و وقت اضطراری آمده و حج او صحیح است. در مشعرالحرام هم دو وقت دارد، یکی وقت اختیاری و آن بین الطلوعین است و یکی وقت اضطراری که آن «من طلوع الشمس الی زوال الشمس» است. لذا اگر بین الطلوعین نتوانست برود و اما اگر جهلاً یا عذراً یا سهواً نتوانست بین الطلوعین در مشعرالحرام باشد و توانست مقدار کمی برگردد و در مشعرالحرام باشد، این وقت اضطراری مشعرالحرام را درک کرده و کفایت میکند.
مسئله اشتراکی دیگر اینکه اگر وقت اختیاری و اضطراری عرفات را به جا نیاورد اما وقت اختیاری مشعرالحرام را به جا آورد، حج او درست است. برای اینکه عرفات شرط ذُکری است. کمی بالاتر رویم، اگر وقت اضطراری مشعر را به جا آورد و اما وقت اختیاری و اضطراری عرفات را اصلاً به جا نیاورد، باز حج او درست است برای اینکه وقت اضطراری عرفه مثل آنست که عرفه را درک کرده باشد.
مسئله دیگر که دیروز در باب عرفات گفتیم، الان این روایت در باب مشعرالحرام هم میگوید و آن اینست که اصلاً اگر مشعرالحرام را درک نکند، چه وقت اختیاری و چه وقت اضطراری؛ و اما عرفات را درک کند، یعنی در وقت اختیاری و یا وقت اضطراری، آنگاه باز حج او درست است. اینست که مرحوم شهید «رضواناللهتعالیعلیه» در مسالک فرمودند و اما تمسک به روایت نکردند و صاحب مدارک فرمود که حرف جدم درست نیست برای اینکه دلیل ندارد و اگر دلیل راجع به عرفات داشته باشیم، معنایش این نیست که بتوانیم قیاس کنیم و هرچه در عرفات گفتیم، در مشعر هم بگوییم. به صاحب مدارک عرض میکنیم که فرمایش شما درست است، اما مرحوم شهید دلیل دارد و دلیلش این روایت است و ظاهر روایت اینست که اصلاً مشعرالحرام را درک نکرده است. برفرض که معارضهایی هم باشد خواه ناخواه باید حمل بر استحباب کنیم. یعنی وقتی روایت به خوبی دلالت دارد، اگر روایت خلاف داشته باشیم، باید حمل بر استحباب کرد.
یک دسته روایات فرمودند «لابأس به» و نص در این است که این حج درست است و یک روایت هم داریم که حجّش درست نیست و همان که صاحب مدارک میفرمایند و این روایت را با آن روایت جمع میکنیم و یکی ظهور است و یکی نص است و حمل ظاهر بر نص میکنیم و میگوییم حج او صحیح است اما خوب است که اکتفا به این حج نکند.
سند روایت و دلالت روایت خیلی خوب است. روایت اینست:
في رجل لم يقف بالمزدلفة ولم يبت بها حتى أتى منى فقال: ألم ير الناس الم یذکر منى حين دخلها؟ قلت: فإنّه جهل ذلك؟ قال:يرجع، قلت: إن ذلك قد فاته؟ قال: لا بأس.[3]
حضرت فرمودند این چقدر گیج بود که هیچکس در منی نیست و باید میفهمید که مردم در مشعر هستند و باید برمیگشت. حضرت فرمودند برگردد و مشعرالحرام را به جا بیاورد. این هم وقت اختیاری را میگیرد بلکه اگر کسی بگوید ظهور در وقت اضطراری دارد که «قد فاته» یعنی وقت اختیاری و اضطراری را نمیتواند به جا بیاورد. آنگاه حضرت فرمودند طوری نیست برای اینکه اختیاری عرفات کافی از مشعرالحرام است، چه وقت اختیاری و چه وقت اضطراری آن. حتی سابقاً ما گفتیم وقت اضطراری هم کافیست. وقوف به عرفات اختیاریاً أو اضطراریاً کافی از مشعر الحرام است. اگر مشعرالحرام را سهواً یا عذراً یا جهلاً نیاورد، أحدهما کافی از دیگری است و مسئله برمیگردد به اینکه هر دو شرط ذُکری است. هم عرفات شرط ذُکری است و هم مشعر و اگر عمداً نیاورد، بگویید حجش باطل است که من این را هم قبول ندارم اما چون کسی نگفته من میترسم که بگویم. حال اگر عمداً نیاورد، بگویید حجش فاسد است، اما اگر سهواً نیاورد و یا عذراً نیاورد و یا جهلاً نیاورد، روایت دیروز و روایت امروز میگوید حجش صحیح است. روایت دیروز راجع به عرفات و روایت امروز راجع به مشعر میفرماید حج او صحیح است ولو اینکه اضطراری عرفه و اضطراری مشعر را نیاورده باشد.
خلاصه حرف تا اینست که ما در مشعر و در عرفات، وقت اختیاری و اضطرای داریم. اگر وقت اختیاری نیامد، وقت اضطراری به جای آن مینشیند. حال اگر وقت اختیاری و اضطراری هم نیامد، آیا حج صحیح است یا نه؟!
میگوییم اگر عذراً یا جهلاً یا سهواً باشد حج صحیح است و مسئله اشتراک است. هرچه در عرفات میگوییم در مشعر هم میگوییم و هرچه در مشعر میگوییم در عرفات هم میگوییم. اگر کسی جرئت داشت که حکم را حکم تکلیفی گرفت، اصلاً میگوییم حجش درست است ولو عمداً باشد، الاّ اینکه گناه کرده است، ولی چون فقها نفرمودند این را نمیگوییم، اما ظهور روایات و حتی همین روایت ندارد که عمد و سهو و جهل و عمد را به اجماع خارج کنید و اما صورت نسیان و جهل و عذر و مخصوصاً صورت عذر که زیاد اتفاق میافتد، میگوییم عرفات و مشعر جزء حقیقی نیست و جزء ذُکری هستند و مثل حمد و سوره در نماز است. و حمد و سوره در نماز اگر نیامد، سهواً، عذراً یا جهلاً باشد نماز درست است اما اگر عمداً نیامد، نماز باطل است. همین حرفی که در حمد و سوره نماز میزنیم، همین حرف را در عرفات و مشعر میزنیم.
عبارت مرحوم محقق در مسئله چهارم اینست:
رابعة: إذا وقف بعرفات قبل الغروب ولم یتفق له إدراک المشعر إلّا قبل الزوال صح حجّه.
که صاحب جواهر میفرمایند به ادراک اختیاری عرفه و اضطراری المشعر اجماعاً بقسمیه.
این عرفات را درک کرد «اذا وقف بعرفات قبل الغروب». حال این قبل از غروب یک دفعه من الزوال است و یک دفعه هم مثلاً یک ساعت است که گفتیم ولو یک ساعت در روز عرفه در عرفات باشد، حجّش صحیح است. اگر نسیاناً یا عذراً یا جهلاً باشد اشکال ندارد و اگر عمداً باشد، گفتند گناه کرده است اما حج او صحیح است برای اینکه ادراک عرفات کرده است ولو یک ساعت باشد و اسم این را مسمی العرفات گذاشتهاند. لذا این مسمی عرفات یا همه ی عرفات را درک کرده است، اما مثلاً در عرفات خوابش برده و بیدار نشده تا قبل از زوال روز عید. این به مشعر میآید و به منی میرود و اضطراری مشعر را درک کرده و کفایت میکند و حج او صحیح است.
از عبارت خوب استفاده میشود همینطور که عرفات یک وقت اختیاری و یک وقت اضطراری دارد، مشعر نیز چنین است. وقت اختیاری دارد در بین الطلوعین و وقت اضطراری هم قبل از ظهر روز عید است. لذا این عرفات را درک کرده و قبل از ظهر به مشعر میرود و مشعر را نیز درک میکند و اختیاری عرفه و اضطراری مشعر را درک کرده و حج او صحیح است.
مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع میکند به قسمیه، یعنی علاوه بر اینکه اجماع منقول هست، خودشان هم اجماع به دست آوردند که اجماع محصل هم هست. علاوه بر این روایت هم داریم.
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى قَالَ فَلْيَرْجِعْ فَيَأْتِي جَمْعاً فَيَقِفُ بِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْعٍ.[1]
حضرت فرمودند برمیگردد و مشعر را به جا میآورد و اگر بین الطلوعین برگشت، عالیست و اگر بین الطلوعین نشد و مردم بعد از طلوع آفتاب از مشعر به منی رفتند، معنایش اینست که این مشعر اختیاری را نتوانسته درک کند. حضرت فرمودند باز طوری نیست. ولو اینکه در روز به مشعر آمده حج او صحیح است و آنگاه میشود عرفات اختیاری ولو یک ساعت ومشعر اضطراری ولو یک ساعت.
در این جمله هم که در روایت آمده «مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى»، افاض خیلی اهمیت ندارد. حال این افاضه نکرده و مثلاً در عرفات خوابش برده و یا در عرفات او را گرفتند و نتوانست به مشعر برود و اما روز عید او را رها کردند و آنگاه مشعر را به جا میآورد و به منی میرود برای رمی جمراتش. لذا این هم که حضرت فرض کردند افاض، این خیلی لازم نیست. بلکه آنچه میخواهیم، اینست که اختیاری عرفه و اضطراری مشعر. اگر مثلاً در عرفات خوابش برد و شب بیدار شد و توانست به مشعر برود و بین الطلوعین ولو مقدار کمی در مشعر باشد، بحثی ندارد و معلوم است که حجش درست است. آنچه الان اینجا هست و صاحب جواهر تمسک به قسمیه میکنند و روایتش را خواندیم، درک اختیاری عرفه و اضطراری مشعر است. لذا مثلاً دو تا نیم ساعت میماند. مثلاً نماز ظهر و عصر را در عرفات خواند و بعد از عرفات بیرون آمد و گم شد. این درک عرفات را کرده برای اینکه مقدار کمی یعنی مسمی الوقوف در عرفات بوده و عرفات را به جا آورده است. حال در بیابان گم شده و قبل از آفتاب به مشعر رسید و نماز صبح را مشعر خواند، معلوم است که مسمی وقوف را در مشعر کرده است. مسمی الوقوف بعرفات، مسمی الوقوف بمشعر الحرام است و معلوم است که حجش صحیح است. اما اگر در بیابان گم شد و ناگهان سر از منی درآورد و صبح شده و مردم از مشعرالحرام به منی آمدند و این مشعرالحرام را به جا نیاورده، آنگاه اگر قبل از ظهر باشد، به مشعر برمیگردد و مقداری در مشعرالحرام میماند و به منی برمیگردد، آنگاه حج او درست است و اختیار عرفات و اضطراری مشعر را درک کرده است. دلالت روایت هم خیلی خوب است.
مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ أَفَاضَ مِنْ عَرَفَاتٍ فَأَتَى مِنًى قَالَ فَلْيَرْجِعْ فَيَأْتِي جَمْعاً فَيَقِفُ بِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ قَدْ أَفَاضُوا مِنْ جَمْعٍ.
این کنایه از اینست که ولو اینکه وقت اختیاری مشعر هم تمام شده باشد، این میتواند در روز به مشعر بیاید. وقت مشعر بین الطلوعین است یعنی من الطلوع الفجر الی الطلوع الشمس است و اما این نتوانست و در روز آمد. حضرت فرمودند درست است و مرحوم محقق هم مسئله را عنوان کرده بودند که درست است و مرحوم صاحب جواهر هم علاوه بر اینکه فتوا میدهند، ادعای اجماع منقول و اجماع محصل میکنند و میگویند اجماعاً بقسمیه است.
چیزی که مسئله را مشکل کرده، اینست که اگر اختیاری عرفه را درک نکرد، آیا حج او صحیح است یا نه؟!
لذا اینجا من به عنوان تتمه از مرحوم شهید در مسالک گفتم و این مسالک مانند خود شهید کتاب موجزی است و یک دوره فقه عالیست و مرحوم صاحب جواهر هم به این مسالک خیلی اهمیت میدهند. در ذیل این مسئله فرمودند: «لو فرض عدم ادراک المشعر اصلا صحّ ایضاً فانَّ اختیاری احدهما کافٍ».
اگر یادتان باشد مسئله ی دو سه روز قبل اینطور بود که یک شخصی اختیاری و اضطراری عرفات را درک نکرد و اما مشعر را درک کرد، در این حال گفتند حج او صحیح است. روایت صحیح السند هم خواندیم که حج او صحیح است. اختیاری مشعر که درک شد، کافی از عرفات است که من میگفتم اصلاً معلوم میشود که عرفات و همچنین مشعر شرط ذُکری است و شرط حقیقی و شرط واقعی نیست.
حال اگر قضیه عکس شد، همین است که مرحوم شهید دوم در مسالک فرموده است: «لو فرض عدم إدراك المشعر أصلا صح ايضا، فان اختياري أحدهما كافٍ». اما صاحب مدارک اشکال کرده است. اتفاقاً صاحب مدارک هم نتوانسته این مدارک را تا آخر برود اما هرچه در مدارک هست، خیلی دقیق و بالاست، و نوه ی دختری مرحوم شهید هم بوده و هم مباحثه ی پسر شهید صاحب معالم هم بوده است. هر دو خیلی بالا هستند اما صاحب مدارک انصافاً در فقه خیلی دقیق است. ظاهراً اینطور بوده که این دو هم مباحثه، صاحب معالم در اصول بالاتر از صاحب مدارک بوده و صاحب مدارک در فقه، بالاتر از صاحب معالم بوده است. حال صاحب مدارک به جدشان اشکال کردند و گفتند دلیلی بر این حرف شما نداریم. وقتی دلیل نداشتیم، عدم الدلیل، دلیل العدم است. شما میخواهید قیاس کنید و بگویید در عرفات شرط ذُکری است و در مشعر هم شرط ذُکری است و این قیاس شما درست نیست. اما من یک روایت پیدا کردم و اگر شما این روایت را بپسندید، حرف مرحوم شهید درست درمیآید و ردّ صاحب مدارک است.
عن محمد بن يحيى الخثعمي، عن أبي عبدالله (عليه السلام) أنه قال: في رجل لم يقف بالمزدلفة ولم يبت بها حتى أتى منى فقال: ألم ير الناس الم یذکر منى حين دخلها؟ قلت: فانَّه جهل ذلك؟ قال:يرجع، قلت: إن ذلك قد فاته؟ قال: لا بأس.[2]
یعنی این اصلاً مشعر نرفت. حال یا در بیابان سرگردان بود و یا در بیابان خوابش برد و بالاخره اصلاً به مشعر نرسید و به منی آمد. حضرت از این تعجب کردند که چقدر خرفت است و فرمودند مگر وقتی در منی آمد، ندید که هیچکس در منی نیست. یعنی چرا به مشعرالحرام برنگشت و چرا به مردم ملحق نشد!
راوی میگوید عرض کردم «فانّه جهل ذلک» یعنی این اصلاً چیزی سرش نمیشد و جاهل بود و خیال میکرد این کارش درست است و خیال نمیکرد علاوه بر عرفات در مشعرالحرام هم یک ساعت یا دو ساعت توقف کند.
گفت مردم کوچ کردند و به منی آمدند، آنگاه حضرت فرمودند طوری نیست. یعنی این برمیگردد و اضطراری مشعرالحرام را به جا میآورد. اضطراری مشعرالحرام مثل اضطراری عرفات است و همینطور که او حجش درست است، حج این هم درست است. نمیدانم چرا مرحوم شهید تمسک به این روایت نکردند و احتمال دادند و اما مثل اینکه به احتمالش فتوا دادند و فرمودند که: «لو فرض عدم ادراک المشعر اصلا صحّ ایضاً فانَّ اختیاری احدهما کافٍ».
لذا در باب مشعر گفتیم ادراک أحدهما کافٍ، و مرحوم شهید در مشعر هم گفته «ادراک أحدهما کافٍ». تقریباً مشعرالحرام و عرفات دو سه تا مسئله اشتراکی دارند.
یک مسئله اشتراکی اینکه عرفات وقت اختیاری دارد و وقت اضطراری دارد و مشعرالحرام هم وقت اختیاری و وقت اضطراری دارد. وقت اختیاری عرفات «من الزوال الی الغروب» است و وقت اضطراری آن «من غروب الشمس الی طلوع الفجر» است. لذا اگر در این وقت یعنی در شب عید توانست در عرفات باشد، حج او درست است و وقت اختیاری نیامده و وقت اضطراری آمده و حج او صحیح است. در مشعرالحرام هم دو وقت دارد، یکی وقت اختیاری و آن بین الطلوعین است و یکی وقت اضطراری که آن «من طلوع الشمس الی زوال الشمس» است. لذا اگر بین الطلوعین نتوانست برود و اما اگر جهلاً یا عذراً یا سهواً نتوانست بین الطلوعین در مشعرالحرام باشد و توانست مقدار کمی برگردد و در مشعرالحرام باشد، این وقت اضطراری مشعرالحرام را درک کرده و کفایت میکند.
مسئله اشتراکی دیگر اینکه اگر وقت اختیاری و اضطراری عرفات را به جا نیاورد اما وقت اختیاری مشعرالحرام را به جا آورد، حج او درست است. برای اینکه عرفات شرط ذُکری است. کمی بالاتر رویم، اگر وقت اضطراری مشعر را به جا آورد و اما وقت اختیاری و اضطراری عرفات را اصلاً به جا نیاورد، باز حج او درست است برای اینکه وقت اضطراری عرفه مثل آنست که عرفه را درک کرده باشد.
مسئله دیگر که دیروز در باب عرفات گفتیم، الان این روایت در باب مشعرالحرام هم میگوید و آن اینست که اصلاً اگر مشعرالحرام را درک نکند، چه وقت اختیاری و چه وقت اضطراری؛ و اما عرفات را درک کند، یعنی در وقت اختیاری و یا وقت اضطراری، آنگاه باز حج او درست است. اینست که مرحوم شهید «رضواناللهتعالیعلیه» در مسالک فرمودند و اما تمسک به روایت نکردند و صاحب مدارک فرمود که حرف جدم درست نیست برای اینکه دلیل ندارد و اگر دلیل راجع به عرفات داشته باشیم، معنایش این نیست که بتوانیم قیاس کنیم و هرچه در عرفات گفتیم، در مشعر هم بگوییم. به صاحب مدارک عرض میکنیم که فرمایش شما درست است، اما مرحوم شهید دلیل دارد و دلیلش این روایت است و ظاهر روایت اینست که اصلاً مشعرالحرام را درک نکرده است. برفرض که معارضهایی هم باشد خواه ناخواه باید حمل بر استحباب کنیم. یعنی وقتی روایت به خوبی دلالت دارد، اگر روایت خلاف داشته باشیم، باید حمل بر استحباب کرد.
یک دسته روایات فرمودند «لابأس به» و نص در این است که این حج درست است و یک روایت هم داریم که حجّش درست نیست و همان که صاحب مدارک میفرمایند و این روایت را با آن روایت جمع میکنیم و یکی ظهور است و یکی نص است و حمل ظاهر بر نص میکنیم و میگوییم حج او صحیح است اما خوب است که اکتفا به این حج نکند.
سند روایت و دلالت روایت خیلی خوب است. روایت اینست:
في رجل لم يقف بالمزدلفة ولم يبت بها حتى أتى منى فقال: ألم ير الناس الم یذکر منى حين دخلها؟ قلت: فإنّه جهل ذلك؟ قال:يرجع، قلت: إن ذلك قد فاته؟ قال: لا بأس.[3]
حضرت فرمودند این چقدر گیج بود که هیچکس در منی نیست و باید میفهمید که مردم در مشعر هستند و باید برمیگشت. حضرت فرمودند برگردد و مشعرالحرام را به جا بیاورد. این هم وقت اختیاری را میگیرد بلکه اگر کسی بگوید ظهور در وقت اضطراری دارد که «قد فاته» یعنی وقت اختیاری و اضطراری را نمیتواند به جا بیاورد. آنگاه حضرت فرمودند طوری نیست برای اینکه اختیاری عرفات کافی از مشعرالحرام است، چه وقت اختیاری و چه وقت اضطراری آن. حتی سابقاً ما گفتیم وقت اضطراری هم کافیست. وقوف به عرفات اختیاریاً أو اضطراریاً کافی از مشعر الحرام است. اگر مشعرالحرام را سهواً یا عذراً یا جهلاً نیاورد، أحدهما کافی از دیگری است و مسئله برمیگردد به اینکه هر دو شرط ذُکری است. هم عرفات شرط ذُکری است و هم مشعر و اگر عمداً نیاورد، بگویید حجش باطل است که من این را هم قبول ندارم اما چون کسی نگفته من میترسم که بگویم. حال اگر عمداً نیاورد، بگویید حجش فاسد است، اما اگر سهواً نیاورد و یا عذراً نیاورد و یا جهلاً نیاورد، روایت دیروز و روایت امروز میگوید حجش صحیح است. روایت دیروز راجع به عرفات و روایت امروز راجع به مشعر میفرماید حج او صحیح است ولو اینکه اضطراری عرفه و اضطراری مشعر را نیاورده باشد.
خلاصه حرف تا اینست که ما در مشعر و در عرفات، وقت اختیاری و اضطرای داریم. اگر وقت اختیاری نیامد، وقت اضطراری به جای آن مینشیند. حال اگر وقت اختیاری و اضطراری هم نیامد، آیا حج صحیح است یا نه؟!
میگوییم اگر عذراً یا جهلاً یا سهواً باشد حج صحیح است و مسئله اشتراک است. هرچه در عرفات میگوییم در مشعر هم میگوییم و هرچه در مشعر میگوییم در عرفات هم میگوییم. اگر کسی جرئت داشت که حکم را حکم تکلیفی گرفت، اصلاً میگوییم حجش درست است ولو عمداً باشد، الاّ اینکه گناه کرده است، ولی چون فقها نفرمودند این را نمیگوییم، اما ظهور روایات و حتی همین روایت ندارد که عمد و سهو و جهل و عمد را به اجماع خارج کنید و اما صورت نسیان و جهل و عذر و مخصوصاً صورت عذر که زیاد اتفاق میافتد، میگوییم عرفات و مشعر جزء حقیقی نیست و جزء ذُکری هستند و مثل حمد و سوره در نماز است. و حمد و سوره در نماز اگر نیامد، سهواً، عذراً یا جهلاً باشد نماز درست است اما اگر عمداً نیامد، نماز باطل است. همین حرفی که در حمد و سوره نماز میزنیم، همین حرف را در عرفات و مشعر میزنیم.