< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيا در حال احرام حجّ تمتّع، مي‌شود طواف به‌جا آورد؟

در این چند روز، دو ـ سه تا مسئله مفید را مباحثه کردیم و مسائل هم مبتلابه بود و هم مفید بود. یک مسئله این بود که در حج تمتّع وقتی عمره تمام شد و چند روزی به رفتن به عرفات و اینکه مُحرم شود به احرام حج، باقی است. آیا این می‌تواند در این چند روز عمره مفرده به جا آورد یا نه؟! ما گفتیم می‌تواند و این مسئله هم خیلی مبتلابه است و هم خیلی مفید است. مثلاً سه ـ چهار تا عمره مفرده به جا می‌آورد تا اینکه نوبت عرفات شود و مُحرم شود به احرام حج در خانه خدا و به عرفات می‌رود.
یک مسئله هم که خیلی مبتلابه ما نبود برای اینکه ما حج تمتع به جا می‌آوریم. آن کسانی که حج اِفراد به جا می‌آورند، باید اولاً مُحرم شوند به احرام حج و بعد عمره را به جا آورند. حال اگر ضرورتی باشد یا گفتیم اگر ضرورت هم نباشد، با نیت می‌تواند مانند حج تمتع، عمره‌اش را اول به جا بیاورد. در این مسئله نیز صحبت کردیم و دیدیم که ائمه طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» در مقابل عامه قسم یاد می‌کردند که این می‌تواند عمره را مقدم بر حج قرار دهد.
مسئله دیگر که هم برای حج تمتع بود و هم برای حج اِفراد و مبتلابه ما نیز بود و مسئله این بود که اگر کسی در خانه خدا مُحرم شد برای رفتن به عرفات و شب عرفه دید که مسجد الحرام خلوت است، آیا این می‌تواند طواف به جا بیاورد یا نه. ما گفتیم می‌تواند. در مقابل عامه که جدّی می‌گویند وقتی مُحرم شد، هیچ کاری نمی‌تواند بکند به غیر از رفتن به عرفات و ما گفتیم مانعی ندارد، عرفات را می‌رود و طوافهایش را نیز به جا می‌آورد. هم در حج اِفراد گفتیم و هم در حج قِران گفتیم. در حج تمتّع نیز گفتیم که این عمره را به جا آورده و الان مُحرم شده و می‌خواهد حج تمتع به جا بیاورد و الان می‌خواهد به عرفات رود، گفتیم این می‌تواند قبل از عرفات و قبل از مُحرم شدن عمره مفرده به جا آورد و ما می‌گوییم بعد از احرام نیز می‌تواند عمره مفرده به جا بیاورد. مثلاً شب عید است و وقت هست و جمعیت کم است و فرصتی به جا آورده و یک عمره مفرده به جا می‌آورد. بعد از عمره مفرده با همان احرامش که مُحرم شده به احرام حج، به عرفات می‌رود. اگر قبلش باشد، گفتیم طوری نیست و اگر بعدش هم باشد، می‌گوییم طوری نیست. لذا می‌تواند یک عمره مفرده به جا بیاورد، آنگاه نوبت به تقصیرش می‌رسد. اینکه تقصیر کند یا نه! اگر تقصیر کرد، خواه ناخواه مُحلّ می‌شود و اما این مُحل شدن برای عمره مفرده است. حال اگر کسی خیلی پافشاری کند، می‌گوییم عمره را به جا آورده و تقصیر نمی‌کند و تقصیر واجب نیست که بلافاصله باشد و تقصیر را برای ده روز دیگر می‌گذارد و این الان به عرفات می‌رود.
این مسائلی بود که مباحثه کردیم و البته می‌دانید و مخصوصاً کسانی که مربوط به کارشان است، باید خوب مسئله حج را بلد باشند. البته در میان مراجع این اختلاف هست که وقتی مُحرم شد به احرام عمره مفرده و مُحرم شد به عمره تمتع و مُحرم شد به حج اِفراد و مُحرم شد به حج تمتع، هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد به جز اعمالش.
گفتم در میان مراجع الان اختلاف هست و شما اگر قبول نکنید، یکی از مراجعی هستید که حرف مرا قبول ندارید و این خوب است و مسلماً شما باید در حرفهایتان حاشیه داشته باشید. طلبه‌ای که خارج بخواند و جزوه ننویسد، طلبه نیست و طلبه‌ای که خارج بخواند و جزوه هم بنویسد اما تحشیه نداشته باشد، مطلوب مراجع و بزرگان نیست. لذا باید خیلی عالی خارج بخوانید و به قول آقای داماد بعضی اوقات می‌گفتند 8 ساعت روی این موضوع کار کردم.بالاخره خیلی عالی خارج بخوانید و جزوه بنویسید و به طور عالی مباحثه داشته باشید و من خیال می‌کنم پیش بزرگان مهمتر از همه تحشیه است. باید حاشیه بنویسید. من حج آقای داماد را نوشتم و آقای داماد انصافاً خیلی دقیق و عالی بودند و من از نظر دقت مانند آقای داماد ندیدم و مشهور بود که آقای داماد مدقّق است قبل از اینکه محقق است. من حج ایشان را نوشتم اما مقید بودم که در هر مسئله یک حاشیه داشته باشم. آقای داماد از مرحوم حاج شیخ نقل می‌کردند که من جزوه را نوشتم و بردم نزد آقا سید محمد فشارکی و در فردا وقتی آمدم، تشکر کردند و گفتند خوب جزوه‌ای بود اما یک اشکال داشت و آن اینکه تحشیه نداشت و علیه من صحبت نکرده بودی. درس خارج یعنی جدال و محاربه و مبارزه، لذا مرحوم حاج شیخ به شوخی گفته بودند اگر چیزی نداشتی خوب بود که به من فحش داده بودی و می‌گفتی چقدر عالی نوشته و من نمی‌توانم روی آن چیزی بنویسم. اینست که آن میرزای شیرازیها و آقا سید محمد فشارکیها و امثال اینها درست می‌کند.
یک وقتی از زمان شیخ انصاری تا بعد مشروطه؛ که این مشروطه از این نظر پدر آخوندها را درآورد. اینها خیلی بالا بودند و ما خیلی بالا، ترقی علم داشتیم اما الان هم خیلی بالا افت علم داریم. هم در نجف که خدا لعنت صدام را که آن را نابود کرد و قم نیز که از امکانات بد نیست و به نسبت از نظر کیفیت خیلی پائین است. در اینجا نیز همینطور است و ما افت علم داریم و ما باید جواهر داشته باشیم. در این دوره نیز باید جواهر داشته باشیم. لذا من از همه شما تقاضا دارم این تحشیه را فراموش نکنید و این باید باشد. مرادم اینجاست که من درس آقای داماد را نوشتم و تقریباً 40 سال برای درس خارج رفتم. 8 سال درس آیت الله بروجردی و 12 سال در حضرت امام بود و ما بقی هم فقه و اصول آقای داماد بود و من یک درس بدون جزوه نداشتم. اصلاً واجب و لازم می‌دانستم و مقیدم که تحشیه داشته باشم.
من با آقای داماد علاوه بر اینکه شاگرد و استاد بودیم، رفیق هم بودند و ایشان خیلی به من علاقه داشت و من جزوه‌هایم را به ایشان می‌دادم و ایشان هم خوششان آمده بود، مخصوصاً از تحشیه من. و در هر مباحثه‌ای یک حاشیه منه دارم. و من خیلی از شماها متأسفم و خیلی می‌خواهم هم جزوه و هم حاشیه منه داشته باشیم. حال چیزی که در آن گیر بودیم و همه گیرند. هم صاحب جواهر گیر است و پنج یا شش صفحه صحبت می‌کند و به جایی نمی‌رسد و حتی آقای داماد هم گیر بودند و من یک دوره حج هم در قم گفتم و در آن وقت هم در مسئله گیر بودیم که این مسئله بغرنج را چطور حل کنیم. و من دلم می‌خواست از طرف شما این مسئله بغرنج حل شود و یک خدمتی به فقه شده باشد.
مسئله این بود که کسانی که طواف به جا می‌آورند، حال فقط گفتند در حج اِفراد و قِران و شما بالاتر در حج تمتع نیز بگویید. چه در عمره و چه در حج، طواف به جا می‌آورد، مثل اینکه مُحرم می‌شود به احرام حج و شب عید است و به منی نمی‌رود و در خانه خدا می‌ماند و مرتب طواف به جا می‌آورد. مسئله ما اینجاست. یا اینکه حج اِفراد است و این حج اِفراد را به حج تمتع برگردانده، یا ضرورتاً و یا ضرورتی هم نباشد و ما گفتیم نیتها تفاوت می‌کند؛ حال می‌خواهد حج به جا آورد و مُحرم می‌شود به احرام حج و قبل از اینکه به عرفات رود، دو یا سه طواف به جا می‌آورد. یا اینکه در همه، چه حج تمتع و چه حج تمتع و چه در حج قِران، به منی می‌رود. در وقتی که به منی رفت، شبانه روز نمی‌تواند در منی باشد و می‌تواند در روز به مکه بیاید. حال این در منی و هنوز حج به جا نیاورده اما مُحرم است و به مسجد الحرام می‌آید و در آنجا طواف به جا می‌آورد. سنّیها می‌گویند هیچکدام از اینها نمی‌شود و ما می‌گوییم می‌شود. حال آنچه هست، اینست که 4 قول در مسئله هست و بیش از 20 روایت هم در مسئله هست. مشهور گفتند این باید بعد از هر طوافی مُحل شود و تلبیه هم بگوید؛ که مرحوم محقق می‌فرماید اینها واجب نیست اما مستحب است در وقتی که طوافش را به جا آورد، نماز طواف را خواند که دیروز هم گفتم نمی‌دانم مراد مرحوم محقق از نماز طواف، طواف نساء است و یا نماز طواف معمولی است. برای اینکه هر طوافی یک نماز دارد. مرحوم محقق می‌فرمایند واجب نیست تلبیه بگوید اما مستحب است که تلبیه بگوید. لذا مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند 4 قول در مسئله هست و بعضی گفتند باطل است و بعضی گفتند تلبیه لازم نیست و بعضیها گفتند در حج قِران نه اما در حج اِفراد تلبیه لازم است و بعضی هم واجب دانستند. مرحوم صاحب جواهر در همین جا می‌فرمایند گفتند 3 قول بلکه 4 قول و آن 4 قول را می‌شمارد. اما صاحب جواهر در اینجا بحث نمی‌کند و فقط می‌فرمایند اقوال اینست که مرحوم محقق می‌گویند و بعد هم ده یا بیست روایت روی هم می‌ریزد. بدون اینکه این روایتها را بررسی کند و تعارض آنها را درست کند، روایتها را روی هم می‌ریزند و از مسئله رد می‌شوند. صاحب جواهر به این آسانی از این مسئله مشکل رد می‌شود. لذا من جایی ندیدم که کسی این مسئله را حل کند و در درس آقای داماد هم آقای داماد بالاخره در وقتی که نتوانستند مسئله را حل کنند، در آخر کار گفتند همه روایتها تقیتاً صادق شده و آن هم تقیه صاحب حدائقی.
صاحب جواهر یک تقیه دارد و تقیه شیرین است و آقای داماد خیلی پسندیده بودند و بعضی اوقات در فقه تمسک به این تقیه صاحب حدائق می‌کردند و آن اینست که ائمه طاهرین یک حرفهایی که پایه علمی داشت و ابداعی بود و بالاخره حرفهایی که به مقام شامخ ولایت نمی‌خورد، می‌گفتند و صاحب حدائق «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم » را همینطور معنا کرده است که ما اختلاف می‌اندازیم در خود شیعه. به این یک چیز می‌گوییم و به دیگری چیزی می‌گوییم برای اینکه اختلاف در آنها بیفتد و وحدتی پیدا نشود برای اینکه اگر وحدتی در شیعه پیدا شود، سنّیها عصبانی می‌شوند. مثل اینکه الان که ایران نظام دارد و همه سنیها از این نظام جمهوری اسلامی عصبانی هستند و به خاطر همین است که وحدت تشیّع خیلی می‌تواند کار کند. لذا صاحب حدائق اینطور گفتند و آقای داماد می‌گفتند همه این روایتها حمل بر تقیه می‌شود اما تقیه حدائقی.
مثل تقیه است که شما در باب تقیه یک اصل دارید. می‌گویید وقتی دو روایت با هم متعارض شد، اول شهرت و اگر شهرت نشد، تقیه است و موافق و مخالف کتاب هم کم پیدا می‌شود برای اینکه در کتاب کلیات هست بنابراین در حقیقت فقه ما در تعارض روی دو چیز می‌چرخد؛ یکی روی شهرت، حال شهرت روایی فقط و یا شهرت فتوایی و یا هر دو و یکی هم روی تقیه؛ و شاید بتوان گفت که صد درصد روایات ما تقیتاً صادر شده است. چاره‌ای نبود که ائم طاهرین این شیعه را نگاه دارد، ولو اینکه خلاف واقع بگوید، حفظاً لدمائهم. «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم »
لذا شاید بتوان گفت که ده درصد روایات ما تقیه است. و ما در مانحن فیه اگر به راستی این روایتها که اسم تلبیه آورده و اسم احلال حج آورده، حمل بر تقیه کنیم، ظاهراً اشکال ندارد. به این معنا که اصلاً برگردد به این مطلب که همینطور که عامه می‌گویند در وسط حج یا در وسط عمره هیچ کاری نمی‌توان کرد و باطل است و ما در این روایات بگوییم مراد از تلبیه یا مراد از احلال، یعنی حج باطل است. بنابراین اصلاً طواف به جا نیاور. چه داعی داری که وقتی عامه نمی‌کنند، تو طواف اضافه انجام دهی! وقتی مُحل شدی از منی به مکه بیایی و در آنجا مرتب طواف به جا بیاوری و احساسات عامه را تحریک کنی. این کار را نکن و در گوشه‌ای بنشین و به راستی دل پیدا کن. همه اینها به خاطر اینست که آن دل یا رابطه عاطفی بیاید و آن رابطه عاطفی بالاتر از هر طوافی است.
من خیال می‌کنم همه این روایتها چون شاهد جمع است و در خود روایتها آمده که حج باطل است و نباید طواف به جا آوری، و صاحب حدائق هم روایتها را نقل می‌کند و اما اینکه اسم تلبیه و احلال حج آمده و احلال حج و بعد تلبیه و تلبیه به جای احرام، از چیزهایی است که به هیچ گونه نمی‌توان درست کرد و دیروز می‌گفتم ما اگر بخواهیم ظهور این روایتها را بگیریم، هفت ـ یا هشت اشکال اجماعی و مبنایی روی آنست. اصلاً تلبیه گفتن در مسجد الحرام نمی‌شود. اگر کسی تلبیه بگوید، شمشیر صعودی روی سرش است. در حج تمتع یا حج اِفراد آمده که وقتی مُحرم شدی و مثل آن وقتها که کوهی بود و آن طرف کوه عرفات بود. وقتی از این کوه بالا رفتی یک تلبیه حسابی و شیعه‌ای بگو و پائین برو. لذا عجب است از مرحوم محقق زیرا انصافاً شمّ الفقاهت مرحوم محقق خیلی بالا بوده و کم نظیر است، یک خلوص عجیبی هم دارد. مخصوصاً همین شرایع که می‌گویند بیش از صد شرح بر این شرايع نوشته شده است. اینها خلوص می‌خواهد تا به اینجا برسد. شرایع و جواهر و کشف اللثام که شرح شرایع است. اما در اینجا جمع بین روایتها کردند به همین که می‌فرمایند گفتند احلال نباشد و تلبیه در هر طوافی نباشد اما مستحب است که در آخر کار تلبیه بگوید. جمع بین روایتها اینطور کردند که در آخر کار تلبیه بگوید و لازمه آن هم احلال است، الاّ اینکه بگوییم مراد مرحوم محقق احلال نیست و همین طوافی که به جا آورد، تعبّداً بگوید «لبیّک». بگوییم مرادش بلند هم نیست بلکه یک ذکر است و این ذکر را جمع بین روایات کرده و گفته مستحب است. ما این را گردن مرحوم محقق گذاشتیم و الاّ مقصود مرحوم محقق این نیست. اگر به راستی انسان بخواهد روی روایتها پافشاری کند، اینگونه است که اگر کسی بخواهد در وسط اعمال طواف به جا بیاورد، می‌تواند اما هر طوافی به جا آورد، حج را باطل می‌کند و معنای تلبیه اینست که به ادني الحلّ و در آنجا مُحرم شو. یعنی مُحرم شدی و باید به ادني الحلّ روی و محرم شوی و در آنجا تلبیه بگو. این خوب است اما این معنا کردن روایت نیست. از همین جهت هم آقای داماد نمی‌توانستند این قول خوب را از روایات بیرون بکشند و می‌فرمودند این تقیه صاحب حدائقی تقیه خوبیست. و چیزهایی در این روایتهاست که دیروز می‌گفتم هفت ـ هشت مسئله در این روایتهاست که نمی‌توان به آن ملتزم شد. این نمی‌شود که طواف بخواهد حج را باطل کند. حتی لفظ عقد هم در روایتها آمده و حتی در کلمات فقها هم آمده است و این عقد به واسطه تلبیه بعد از طواف، در کلمات هم آمده و مرحوم محقق میفرمایند اگر می‌خواهی فرق بگذاری، باید بالنیة فرق بگذاری. و لذا ما اگر بخواهیم بگوییم حج باطل شد، یعنی همینطور که با تقصیر مُحل می‌شود با این هم مُحل می‌شود؛ نمی‌توان این را گفت. نمی‌توان ملتزم شد که همینطور که لبیک در میقات موجب احرام می‌شود، این لبیک هم موجب احرام می‌شود. اما صاحب جواهر ده ـ بیست روایت در اینجا نقل می‌کند.
من خیال می‌کنم اگر مشی خودمان را بکنیم و این روایتها را یا بگوییم خیلی روایت داریم که علمش از خودشان باشد و بگوییم این روایات را نمی‌دانیم و علمش برای ائمه طاهرین باشد و یا تقیه صاحب حدائقی و یا اینکه اصلاً بگوییم این روایتها معمولٌ به عندالاصحاب نیست و معمولً به عند المتشرعه هم نیست و آنگاه همه روایتها حجت نیست و «خذ بمشتهر بین اصحابک فانی مجمع علیه لاریب فیه فادع شاذ نادر» است و این «فادع شاذ نادر» یعنی این روایتها را رها کن.
این خلاصه حرف ماست و اگر نپسندیدید، پس باید حمل بر تقیه کنید. و اما اگر بخواهیم روی آن فتوا دهیم، باید به این هفت ـ هشت اشکال سیالی که به همه اقوال داشتیم جواب دهید و بعد خودتان در میان روایتها یک قول را از 4 قول انتخاب کنید.
ما خیال می‌کنیم این بحث مشکل را نمی‌توانیم حل کنیم چنانچه ندیدم کسی بتواند حل کند و مسئله را رها کنیم و همینطور که بین عامه و خاصه هست و عامه می‌گویند در احرام کاری نمی‌توان کرد، الاّ اعمال حج یا اعمال عمره و ما می‌گوییم خیلی کارها می‌تواند انجام دهد من جمله طواف و من جمله عمره مفرده در حج تمتع و یا حج قِران و حج افراد و در عمره مفرده یا عمره تمتع.
امروز روز آخر است و بعد از شهادت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» اگر زنده باشیم، مباحثه می‌کنیم.
از همه شما التماس دعا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo