< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نذر کافر

بحث درباره‌ی حج نذری بود که فرمودند کسی که نذر می‌کند باید بالغ و عاقل باشد و عقل کامل هم داشته باشد و همچنین باید مسلمان باشد. اگر بالغ نباشد، نذرش منعقد نمی‌شود و اگر عاقل نباشد، همچنین اگر مسلمان هم نباشد، نذرش منعقد نمی‌شود. راجع به بلوغ و عقل مقداری صحبت کردیم و دلیلی برای مسئله نیست جز اجماع و قاعده‌ی رفع قلم. اما مسئله‌ی امروزمان اینست که باید مسلمان باشد.
مشهور در میان أصحاب اینست که اگر کافری نذر کند، نذر او منعقد نمی‌شود. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌فرماید این شهرت از مرحوم محقّق به بعد پیدا شده است و الاّ شهرتی در مسئله نفیاً یا اثباتاً قبل از مرحوم محقق دیده نشده و اصلاً مسئله را متعرض نشدند. اما مرحوم سیّد در عروه می‌فرمایند مشهور در میان اصحاب اینست اما خود مرحوم سیّد علیه شهرت فتوا می‌دهند به جواز.
عبارت مرحوم سید اینست:
والاقوي صحتها من الکافر
اگر کافر نذر کند، نذر او منعقد می‌شود. ادله‌ای که آورده شده بر اینکه نذرش منعقد نمی‌شود، فرمودند یکی اینکه گفتند قصد قربت می‌خواهد. ایشان می‌فرمایند چه کسی گفته در نذر قصد قربت می‌خواهیم. ما قصد قربت نمی‌خواهیم بلکه نذر کردن مکروه است. متعلق نذر باید رجحان داشته باشد و فرق بین نذر و قسم همین است که متعلق قسم ولو رجحان نداشته باشد، اما منعقد می‌شود و اما در نذر متعلق نذر باید رجحان داشته باشد و عبادتی از عبادات باشد و یا چیزی که مطلوب در پیش شارع باشد، مانند صدقات و مبرّات.
مرحوم سید می‌فرمایند متعلق نذر باید رجحان داشته باشد و اینجا متعلق نذر ما حج است و رجحان دارد. اما در خود حج یعنی خود نذر رجحان لازم نیست بلکه انّه مکروهٌ. در روایات آمده که نذر کردن مکروه است. همچنین قسم و عهد و اینکه انسان خودش را در دردسر قرار دهد. و ایشان می‌فرمایند روایت داریم و آیت الله بروجردی می‌فرمایند روایتها ارشاد است و این حرف خوبیست ولی علی کل حالٍ مرجوح است، مگر اینکه شما یک رجحان خارجی درست کنید که در آن وقت نذر به 5 قسم منقسم می‌شود. گاهی عقلاً و ارشاداً مکروه می‌شود که انسان خودش را در دردسر بیندازد. گاهی هم همین نذر مستحب می‌شود. مثلاً خواندن نماز شب برایش مشکل است و نذر می‌کند که نماز شب بخواند. در این موقع هم متعلق رجحان دارد و نماز شب است و هم این نذر رجحان پیدا می‌کند و مستحب می‌شود. گاهی واجب است. مثلاً اینکه نماز صبح او همیشه قضا می‌شود و نذر می‌کند که یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار شود. گاهی هم حرام است. مثل اینکه در یک خانه‌ای هست که احتمال مفسده هست و اگر در این خانه بماند، احتمال زنا هست و نذر می‌کند از خانه بیرون برود.
اینها به اعتبار خود نذر نیست بلکه به اعتبار تواری است که بارّ بر این می‌شود. متعلق نذر باید رجحان داشته باشد. در این باره روایت داریم و فرق بین قسم و نذر را نیز همین گذاشتند که در متعلق قسم، رجحان لازم نیست و اما در متعلق نذر رجحان لازم است. اما نذر «لله علی هکذا» را مرحوم سید می‌فرمایند ذاتاً مکروه است و روایات هم داریم که انسان چرا بیخود خودش را در دردسر بیندازد. مسلّم مرحوم سید هم به اعتبار تواری منقسم به اقسام خمسه می‌کند و اما نذر و قسم و عهد و این چیزهایی که انسان خودش را در دردسر بیندازد، معلوم است که کراهت عقلی دارد و عقل ما درک می‌کند. اما مرحوم سید کراهت تعبدی درست می‌کند و آقای بروجردی می‌فرمایند ارشاد است. علی کل حالٍ مرجوح است، حال یا عقلاً مرجوح است و یا تعبّداً مرجوح است. لذا مرحوم سید می‌فرمایند اینکه می‌گویید قصد قربت می‌خواهد و کافر نمی‌تواند قصد قربت کند، بنابراین نمی‌تواند نذر کند؛ ما می‌گوییم می‌تواند نذر کند برای اینکه قصد قربت لازم نیست. قدری بالاتر می‌روند و می‌فرمایند بلکه ممکن است بگوییم کافر هم می‌تواند قصد قربت کند. حال کافر است و باید اسلام بیاورد و آن دینی که خودش دارد نامربوط است و خودش آدم جهنمی است البته اگر مقصر باشد و اما به چه دلیل نتواند کارهای خیر بکند! دیدیم که کفار خیلی نذر می‌کنند و مثلاً ارمنیها در جلفا ارادت زیادی به امام حسین داشته و دارند و نذر امام حسین را قبول دارند و برای امام حسین نذر می‌کنند و شمع برای امام حسین روشن می‌کنند و مثلاً برای سلامتی بچه‌اش نذر می‌کند. و اینکه شما می‌گویید کافر نمی‌تواند قصد قربت کند، اینطور نیست بلکه می‌تواند قصد قربت کند.
بعد مرحوم سید می‌فرمایند این نمی‌تواند متعلق نذر را بیاورد. برای اینکه نذر می‌کند حج به جا بیاورد و نمی‌تواند این حج را به جا بیاورد برای اینکه یشترط در حج و در عبادت اسلام است. ایشان فرمودند این را نیز می‌تواند برای اینکه همینطور که سابقاً گفتیم «الکفار یعاقبون بالفروع کما یعاقبون بالأصول». به او می‌گویند چرا حج نذری را به جا نیاوردی، می‌گوید نمی‌توانستم چون کافر بودم و آنگاه می‌گویند چرا مسلمان نشدی. لذا در مانحن فیه نیز همینطور است نذر می‌کند به مکه برود برای اینکه بچه‌اش خوب شود. حال بچه‌اش خوب شده و باید به مکه برود و اگر بخواهد به مکه رود باید مسلمان شود و اگر مسلمان نشد و موقع مکه گذشت، حنث نذر کرده و باید شصت کفاره را بدهد. وی علی کل حالٍ می‌تواند حج را نیز به جا بیاورد و مرحوم سید می‌فرمایند می‌تواند حج به جا بیاورد، برای اینکه شرطش دست خودش است.
در روز قیامت هم کسانی که می‌گویند «الکفار یعاقبون بالفروع کما یعاقبون بالاصول»، به او می‌گویند چرا نماز نخواندی و می‌گوید من نمی‌توانستم نماز بخواند برای اینکه کافر بودند و آنگاه می‌گویند چرا مسلمان نشدی! لذا روی نماز عذاب می‌شود، چنانچه روی کفرش نیز عذاب می‌شود. لذا مرحوم سید در عروه فتوا می‌دهند به اینکه کافر می‌تواند مطلقا نذر کند و می‌تواند قسم بخورد و می‌تواند با خدا عهد کند و نذرش نیز منعقد می‌شود. حال راجع به مکه اگر نذر کرده باشد، نذر منعقد می‌شود اما متعلق نذر رجحان و قصد قربت می‌خواهد و اسلام می‌خواهد برای اینکه یشترط در حج اسلام است و اما اسلام آوردن به صورت جبر نیست بلکه دست خودش است. لذا معاقب می‌شود و یا باید کفاره بدهد به قاعده‌ی «الکفار یعاقبون بالفروع کما یعاقبون بالأصول». و ما سابقاً این «الکفار یعاقبون بالفروع کما یعاقبون بالاصول» را قبول نداشتیم و نتوانستیم درست کنیم که این مثلاً این کافر در روز قیامت صد سال عمر کرده و صد سال نماز به ذمه‌اش باشد. این کفر است و جهنم است و اگر مصر باشد، بالاترین عذابهای برایش هست و اما تک تک فروع هم به ذمه‌اش باشد، ما می‌گفتیم وجهی ندارد. یک تسلّمی بین اصحاب بود و در اینجا هم مرحوم سید این تسلّم را قبول کرده و فرموده است که «الکفار یعاقبون بالفروع کما یعاقبون بالاصول» و اینجا حج است. حال حج گاهی مستطیع است و برایش واجب است و گاهی هم نذری است و خودش این وجوب را درست کرده و در اینجا باز هم حج نذری برایش واجب است و همینطور که اگر نذر نکرده بود و مستطیع بود، نذر برایش واجب بود، الاّ اینکه باید مسلمان شود تا حجش درست باشد. در اینجا هم که بالعرض حج برایش واجب شده، پس حج برایش واجب است و اما اگر خواست به جا بیاورد، باید مسلمان شود.
از محشین هم کم پیدا می‌شود روی حرف مرحوم سید حاشیه داشته باشند و معمولاً اینکه از زمان مرحوم محقق به این طرف یک شهرت بسزایی پیدا شده که اینکه در نذر، در قسم، در عهد یُشتر اینکه باید مسلمان باشد، قبول ندارند. معمولاً در قسم مثل همین که مرحوم آیت الله بروجردی فرموده بودند این مسئله را تا قبل از آقای محقق متعرض نشده بودند و اما الان که متعرض شدند، راجع به قسم می‌فرمایند که می‌تواند قسم بخورد و یک شهرت بسزایی هست. راجع به نذر یک شهرت بسزایی دارد که این شهرت تقریباً در زمان مرحوم سید از بین رفته و مرحوم سید فتوا دادند که لایشترط نذر اینکه مسلمان باشد بلکه کافر هم می‌تواند نذر کند و کسانی هم که حاشیه بر عروه زدند، معمولاً فرمودند که می‌تواند و همینطور که عرض کردم مرحوم سید دلیلشان را نقل می‌کند و معمولاً دلیلشان اینست که می‌گویند قصد قربت می‌خواهد. یُشترط در نذر قصد قربت است و این نمی‌تواند قصد قربت کند و مرحوم سید هم جواب می‌دهند که چه کسی گفته در نذر قصد قربت می‌خواهیم بلکه متعلق نذر قصد قربت می‌خواهد و اما خود نذر نه تنها قصد قربت نمی‌خواهد و رجحان نمی‌خواهد بلکه خود نذر مکروه است.
بعضی از محشین مثل آقای بروجردی می‌فرمایند باید خدا را قبول داشته باشد تا بگوید «لله علی» و اما باز این «لله علی» یک چیز مشهوری در نذر شده و در رساله‌ها هم آمده که نذر هنگامی منعقد می‌شود که یا عربی و یا به فارسی که ترجمه‌ی عربی باشد، بگوید «لله علی هکذا» و اما اگر به فارسی بگوید که ترجمه‌ی عربی نباشد، آنگاه نذر متحقق نمی‌شود. معمولاً مراجع این را در رساله‌هایشان دارند.
نذر عرفاً باید یک تعهد با خدا باشد. مثل اینکه مردم هیچکدام «لله علی هکذا» نمی‌گویند بلکه به عنوان مثال می‌گویند خدایا! بچه‌ام را خوب کن و من یک گوسفند برای حضرت عباس قربانی می‌کنم. معمولاً مردم اینگونه نذر می‌کنند. ما می‌گوییم این نذر منعقد می‌شود. لذا اینکه در رساله‌ها مشهور شده دلیل می‌خواهد. از کجا واجب است که بگوییم «لله علیّ کذا». آنچه واجب است لفظ است و لفظ می‌خواهد. نیت تنها کفایت نمی‌کند برای اینکه یک عقد است. پس لفظ می‌خواهد.
بنابراین مسئله اینست که در نذر تعهد می‌خواهیم، چنانچه در قسم تعهد می‌خواهیم، چنانچه در عهد معاهده و تعهد می‌خواهیم. تعهد گاهی عربی است و اینست که بگوید «لله علیّ کذا». مثلاً بگوید اگر دختر خودم را کسی بگیرد، یک جهیزیه به دختری بدهد. گاهی هم «لله علی» را نمی‌گوید و می‌گوید اگر این دختر من شوهر کرد و خوشبخت شد، من یک جهیزیه به همان اندازه به دختر همسایه می‌دهم. این نذر می‌شود و اینکه لفظ عربی «لله علی» را بخواهیم هیچکس نگفته و فارسی این عربی هم در رساله‌ها آمده اما وجهی ندارد. آنچه می‌خواهیم از نظر عرفی اینست که این آقا با خدا نذر کند. گاهی هم خدا را قبول ندارد اما معاهده می‌کند و صدقات و مبرات را قبول دارد. می‌گوید این دهری که خدا را قبول ندارد، می‌گوید اگر من خانه دار شدم و وضعم خوب شد، یک خانه هم برای برادرم می‌خرم. حال چرا این منعقد نشود!
معمولاً فقها می‌گویند نمی‌شود برای اینکه قصد قربت می‌خواهد و از این شخص قصد قربت سر نمی‌زند. مرحوم سید این را رد کردند و فرمودند در نذر قصد قربت نمی‌خواهد و همین مقدار که نذر کند، کفایت می‌کند، ولو اصلاً قصد قربت از او سرنزند برای اینکه کافر است. چیزی که در رساله‌ها آمده، اینست که لفظ «لله علی» را می‌خواهد. یعنی خودش را بدهکار به خدا بکند و بگوید خدایا من بدهکار به تو هستم با جمله‌ی «لله علی». می‌گویند اگر خودش را بدهکار کرد و اما با این جمله نباشد، پس چرا باطل باشد؟! مثل نذرهای مردم، که در میان مردم کم پیدا می‌شود که در نذرهایش ترجمه‌ی «لله علی هکذا» را بکند و معمولاً مردم نذر می‌کنند و با لفظ می‌گوید و با دلسوزی می‌کند. مثلاً بچه‌اش مریض است و دم مرگ است و با یک دلسوزی می‌گوید اگر بچه‌ام خوب شد، من یک خانه برای برادرم می‌خرم. در این موقع نذر منعقد می‌شود درحالی که «لله علی» هم نیامده است. لذا اینکه مرحوم سید می‌فرمایند قصد قربت نمی‌خواهد و آیت الله بروجردی می‌فرمایند به شرط اینکه خدا را قبول داشته باشد. ما می‌گوییم خواه خدا را قبول داشته باشد و یا نداشته باشد، آنچه می‌خواهیم تعهد است و تعهد در اینجا یک امر وجدانی است. به راستی متعهد می‌شود که اگر بچه‌اش خوب شد، گوسفندی بکشد. آنگاه گوسفند را می‌کشد برای اینکه بچه‌اش خوب شده است و در اینجا نذر منعقد می‌شود.
آنگاه باید طبق نذر عمل شود و اگر به نذرش عمل نکرد، شارع مقدس می‌فرمایند باید کفاره بدهی. حال اگر اسلام را قبول نداشته باشد و نذر کند. در اینجا نذرش منعقد می‌شود و وجدانش می‌گوید باید این کار را بکنی و هم کیش او هم می‌گوید باید این کار را بکنی اما آیا کفاره برایش واجب می‌شود یا نه؛ در این حال باید ببینیم که دینش کفاره را مترتب می‌کند یا نه. این ربطی به بحث ما ندارد. شما اصل مطلب مرحوم سید را بگیرید که حرف بسیار خوبیست و خلاصه‌ی حرف مرحوم سید ولو در باب حج نذری است اما مطلقاً ایشان می‌فرمایند متعلق نذر باید رجحان داشته باشد و این خوب است و در این زمینه روایاتی هم داریم. و اما خود نذر رجحان نمی‌خواهد و مثل قسم و عهد است و همینطور که آنها قصد قربت نمی‌خواهد، این هم قصد قربت نمی‌خواهد. بنابراین اگر کافر حج را نذر کند، باید به حج برود و اگر نرفت، کفاره به ذمه‌اش می‌آید و باید شصت نفر مسکین را اطعام کند و حتی حاکم شرع می‌تواند او را وادار کند که شصت نفر مسکین را اطعام کند و این یک دِین است.
حرف می‌آید در اینجا که آیا قاعده‌ی جبّ دارد یا ندارد!

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo