< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- اقسام حج 2- آيا حجّ، بر نابالغ واجب مي‌شود؟

فرمودند حج واجب منقسم می‌شود به چهار قسم. یکی حج مستطیع که به آن حجة الاسلام هم می‌گویند. یکی هم حج افسادی که بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم که مثلاً اگر کسی درحالی که مُحرم است مقاربت کند ولو با حلیله‌ی خودش؛ آنگاه گفتند باید حج را تمام کند و سال آینده دوباره حج به جا بیاورد.
سوم، حج نذری است. یک شخصی مستطیع نیست اما نذر می‌کند که حج به جا بیاورد. یکی هم حج استیجاری است. اینکه حج برایش واجب نیست، اما نیابتاً از دیگری حج بجا می‌آورد. این مشهور در میان اصحاب شده است و مثلاً مثل صاحب جواهر بدون شبهه از مسئله می‌گذرد. ولی ظاهراً یک تسامحی در مسئله شده است و اینست که ما یک حج واجب داریم و آن کسی که مستطیع شود باید به حج برود و دیروز هم گفتیم حجش واجب و فوری است و ترکش هم گناه بزرگیست؛ (... وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ)[1].
و اما آن سه واجبی که فقهاء فرمودند که نباید بگوییم حج واجب. مثلاً اگر کسی نذر کرده باشد که حج برود، باید برود و اما برای وفای به نذر برود و از همین جهت هم نمی‌تواند نیت وجوب کند بلکه نیت استحباب می‌کند و نذرش را ادا کرده است. وفای به نذر و وفای به لله علیه واجب است و اما حج برای اینکه مستطیع نیست، مستحب است. همچنین حج نیابی، که اگر کسی نیابت از کسی را قبول کرد، برای او حج واجب نمی‌شود بلکه وفای به عهد و وفای به عقد بر او واجب می‌شود، از همین جهت نیز اگر بخواهد نیت کند، نیتش حج نیابی است و حج واجب نیست. حج را به جا می‌آورد و آن وجوب یعنی أوفوا بالعقود از او ساقط می‌شود و بنابراین وفای به عهد برای او واجب است و خود حج بر او واجب نیست.
در حج افسادی هم همین است. حجی که این به جا می‌آورد درست است و بعضیها گفتند حج فاسد است و باید تمام کند و بعضی گفتند درست است و اما باید جریمه کند و علی کل حالٍ جریمه برایش واجب است و اگر گفتید حج فاسد است، در این موقع هیچ حجی به جا نیاورده است و دوباره به جا می‌آورد. لذا ظاهراً اینکه فقهاء فرمودند حج به چهار قسم منقسم می‌شود، باید بگوییم حج منقسم می‌شود به یک قسم و آن حج نذری و نیابتی و افسادی، حج واجب نیست و این متعلق وجوب واقع می‌شود و به عبارت دیگر آنچه برایش واجب است، وفای به عهد و وفای به عقد است و نه اینکه حج برایش واجب باشد.
این مسئله در جاهای دیگر نیز هست. مثلاً نماز را نیز به اقسامی منقسم کردند و من جمله نماز نذری. یا روزه را به اقسامی منقسم کردند، من جمله روزه‌ی نیابتی و روزه‌ی نذری و روزه‌ی ماه مبارک رمضان. این ایراد را ما در آنجا هم می‌گیریم. می‌گوییم در نماز استیجاری، نمازش برای این واجب نیست بلکه وفای به عهد و وفای به عقد برایش واجب است. به معنای اینکه اگر نماز را نخواند، نمی‌گویند که چرا نماز نخواندی، بلکه می‌گویند چرا پول مردم را خوردی. چرا پول را گرفتی و نماز نخواندی. یا در باب نذر به او نمی‌گویند چرا روزه نگرفتی و کتک برای روزه بزنند بلکه می‌گویند چرا وفای به عهد نکردی. از همین جهت نیز کفاره روی نذر می‌آید، که اگر حنث نذر کند باید کفاره بدهد و این کفاره برای خوردن روزه یا به جا آوردن نماز نیست بلکه به خاطر لله علیه است و آنست که یک وجوب برعهده‌ی این آورده است. و این مسئله یک مسئله‌ی بغرنجی شده و اینست که وقتی در فقه رویم، در خیلی جاها، هم در باب نماز و باب روزه و در خیلی جاها من جمله در باب حج. اینها حج را به اقسامی منقسم کردند، من جمله حج نذری، حج نیابتی و یکی هم حج استطاعتی. می‌گوییم حج استطاعتی درست است زیرا لقوله تعالی: (... وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ)، و اما کسی که نائب می‌شود که حج به جا بیاورد، حج برایش واجب نیست و اگر حج را به جا نیاورد، در سرش نمی‌زنند و بگویند چرا حج را به جا نیاوردی، بلکه می‌گویند چرا پول مردم را خوردی و چرا وفای به عقدت نکردی. یا مثلاً اگر نذر کرده باشد که روز عید غدیر روزه بگیرد و عمداً روزه را نگرفت، به او نمی‌گویند که چرا روزه نگرفتی بلکه می‌گویند چرا حنث نذر کردی. یعنی علاوه بر اینکه به خاطر حنث نذرت کار حرامی کرده، باید کفاره هم بدهی. کفاره هم روی حنث نذر می‌آید و اما اینکه نذر یک چیز مستحبی را واجب کند، ظاهراً اینطور نیست. لذا مسئله‌ی امروزمان در جاهای دیگر هم هست. لذا از همه‌ی شما و مخصوصاً فضلا تقاضا دارم که روی این فکر کنید و ببینید که آیا می‌شود یک وجهی برای قول فقها درست کرد یا نه؛ مخصوصاً اینکه هم در جاهای دیگر فرمودند، هم در باب نماز و هم در باب روزه و در خیلی جاها و هم در باب حج، علاوه بر اینکه فرمودند، اختلاف هم در مسئله نیست. و همینطور که الان عرض کردم، در مسئله‌ی امروزمان مرحوم محقق می‌فرمایند و صاحب جواهر هم بلاخلافٍ می‌فرمایند و از مسئله می‌گذرند و اینکه ما 4 تا حج واجب داریم، درحالی که باید بگویند ما یک حج واجب داریم و اما گاهی نذر متعلق به حج می‌شود و باید حج را به جا بیاورد و اگر به جا نیاورد، کتک روی حنث نذر است و نه اینکه روی حج باشد. و همچنین نیاباً اگر به جا نیاورد و یا حج باطل به جا آورد، کتک روی پولی است که گرفته و به نیابت وفا نکرده است و به او می‌گویند چرا به عهدت وفا نکردی و آنگاه هم کتک دارد و هم ضمان دارد.
این مقدمه‌ی اول و چهار مسئله در مقدمه‌ی اول بود.
مقدمه‌ی دوم نیز مسائلی دارد. فرمودند که حج بر صبی واجب نیست، ولو اینکه مستطیع باشد، ولو اینکه بتواند حج را بجا بیاورد و بهتر از بزرگترها هم به جا می‌آورد و مستطیع هم هست؛ اما گفتند حج برای او واجب است و حج برای کسی واجب است که مکلف باشد. اصل مسئله معلوم است برای اینکه بلوغ از شرایط عامه‌ی تکلیف است و در اینجا باید فرموده باشند یُشترط فی الحج شرایط عامه‌ی تکلیف و آن بلوغ و عقل و قدرت و علم است. اما نمی‌دانم چرا مرحوم محقق نفرمودند و مسئله را اینطور عنوان کردند که اگر صبی حجی به جا بیاورد، ولو اینکه صحیح هم به جا بیاورد، حج او مکفی نیست. برای اینکه حج مستحبی به جا آورده و برایش واجب نیست و وقتی مکلف شد، اگر مستطیع باشد آیه‌ی (... وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ) می‌گوید حج را به جا بیاور.
علاوه بر این روایاتی هم در مسئله هست.

روایات باب 11 از ابواب وجوب حج، جلد 8 وسائل:
موثقه عن اسحاق بن عمار، قال: سالت اباالحسن(ع) عن ابن عشر سنين يحج، قال (ع): عليه حجة‌الاسلام، اذا احتلم و كذا الجارية عليها الحج، اذا طمثت [2]
دلالت روایت خیلی عالیست. اینکه پسر ده ساله یا دختر هفت یا هشت ساله اگر حج به جا بیاورد، فرمودند فایده ندارد، «عليه حجة‌الاسلام، اذا احتلم»، یعنی وقتی بالغ شود و همچنین جاریه وقتی بالغ شود که در اینجا به جای بلوغ فرمودند وقتی که حیض شود.

روایت 2 از باب 13:
صحیحه مسمع: لو أن غلاماً حجّ عشر حجج ثمّ احتلم كانت عليه فريضة الإسلام. [3]
این از اولی هم بهتر است، اگر ده مرتبه هم حج به جا آورده باشد، وقتی محتلم شود، باید حجة الاسلام را به جا بیاورد، البته اگر مستطیع باشد. لذا اصل مسئله ولو روایت هم نداشتیم می‌گفتیم، علاوه بر اینکه روایات فراوانی در مسئله داریم.

یک مسئله را مرحوم محقق فرمودند و بعد هم مرحوم صاحب جواهر خیلی ان قلت قلت و تفصیلها روی آن کردند و اما مسئله فوق‌العاده نادر است و احتیاج به این قلت قلتها هم نداشته و مسئله خیلی واضح است.
مسئله اینست که اگر کسی که نابالغ است، محرم شد و اعمالش را به جا آورد و در مشعر بالغ شد، آیا حج او کافی از حجة‌الاسلام می‌شود یا نه؟!
این مسئله‌ایست که تا حال واقع نشده و بعد هم واقع نمی‌شود، لذا اگر مرحوم محقق اصلاً مسئله را متعرض نشده بودند، خیلی عالی بود و ایشان تردید کردند که آیا حج او کافی از حجة الاسلام هست یا نه؛ و فرمودند: «فیه تردیدٌ» و صاحب جواهر این جمله را گرفته و بیش از دو صفحه در این باره روی این کلمه‌ی تردید مرحوم محقق صحبت می‌کنند. درحالی که اولاً باید مسئله را متعرض نشده باشند و ثانیاً حال که متعرض شدند، خیلی صاف از مسئله بگذرند و اینکه همان وقت که خواست محرم شود، بالغ نیست بنابراین نمی‌تواند حجی به جا بیاورد. حال بعضی روایات داریم کسی که مشعر را درک کند، حج را نیز درک کرده و آیا آن روایات در اینجا می‌آید یا نمی‌آید و یا اینکه بعضی از فقها چه گفتند و امثال اینها، علی الظاهر نباید این دو سه صفحه در جواهر موجب دردسر برای خودشان و برای ما شده باشد، لذا مسئله را از نظر صغری و کبری باید بگوییم ناتمام است. از نظر کبری ناتمام است برای اینکه این مسئله، مسئله‌ی فوق‌العاده نادریست که بچه در وقتی که محرم شده، بالغ نیست و در وسط حج بالغ می‌شود، حال آیا حج او کافیست یا نه، و اگر مسئله را اینطور متعرض شده بودند خیلی بهتر بود، زیرا این هم بیشتر واقع می‌شود و هم ان قلت قلت بیشتری دارد و بهتر است و اینکه بچه در وقتی که محرم شده، بالغ نیست و اما فردا یا دو روز دیگر یا در منی بالغ شد، یعنی عمره‌ی تمتع را به جا آورده و الان بالغ شده و می‌خواهد حج تمتع را به جا بیاورد، آیا کافیست یا نه؟! اگر این را می‌گفتند خیلی بهتر بود تا بگویند اگر در مشعر بالغ شد، آیا حجش درست هست یا نه. لذا از نظر اصل کبری این اشکال به آنها هست و از نظر بحث استدلالی و صغروی هم هست. این بچه در مشعر باشد یا منی باشد عمره را به جا آورده و هنوز حجش را به جا نیاورده، و در اول بالغ نبود و الان بالغ شده، می‌گوییم حجش کافی نیست. در آن موقع که می‌خواست مُحرم شود، نمی‌توانست به حجة الاسلام مُحرم شود، به خاطر دو روایتی که الان خواندیم که فرمود ده حج هم به جا بیاورد، هیچ است و همه‌ی آن حج مستحبی است. لذا از نظر صغروی و استدلالی هم مسئله واضح است و اینکه بچه در وقتی که بخواهد مُحرم شود و بالغ نباشد، نمی‌تواند حجة الاسلام را به جا بیاورد و حتماً باید حج مستحبی به جا بیاورد. برای اینکه بالغ نیست و واجب نیست و چون برای واجب نیست، بنابراین نمی‌تواند نیت وجوب کند بلکه می‌تواند نیت استحباب کند. و اما در آن وقتی که بخواهد مُحرم شود، نمی‌تواند نیت وجوب کند برای اینکه مکلف نیست و شرایط عامه‌ی تکلیف را ندارد، حال وقتی شرایط عامه‌ی تکلیف را نداشت، پس نمی‌تواند همان موقع بالغ شود. حال خواه در مشعر بالغ شود و یا یک ساعت بعد بالغ شود. مثلاً محرم شد و هنوز طواف به جا نیاورده، بالغ شود ویا عمره را به جا آورد و هنوز حج را به جا نیاورده و بالغ شود. اینها تفاوتی نمی‌کند و خصوص مشعر هیچ تفاوتی در مسئله ندارد.
من خیال می‌کنم این مسئله یک مسئله‌ی عوامانه است یعنی عامه که از این فروع بیخود زیاد دارند و عامه گفتند و اینها هم می‌خواستند تبعاً از عامه مسائلی را بگویند که ما هم می‌توانیم مثل شما فروعات داشته باشیم و کار به جایی رسیده که بعضی اوقات مسائلی که نباید در فقه شیعه بیاید، برای اینکه متابع اهل بیت و متابع روایت است و اصلاً نباید این مسائل را متذکر شوند.
مسئله‌ی بعد راجع به حج استحبابی برای کسی است که بالغ نیست. معلوم است که این می‌تواند حج استحبابی به جا بیاورد، مانند نماز و روزه و سایر اعمالش. همینطور که می‌تواند نماز بخواند و مستحب است که خیلی عالی یعنی مرتب و منظم نماز بخواند و پدر و مادر باید هفت سال به بعد امر کنند که این نماز خوان شود و خود بچه هم نمازخوان باشد. حال این بچه با پدر و مادرش است و می‌تواند یک حج صحیح به جا بیاورد و تمام اعمالش را هم به جا می‌آورد و اشکالی هم ندارد. در آن زمانها می‌گفتند که اگر به تکلیف نرسیده باشد، اعمالش تمرینی است و تشریعی نیست و اما معلوم است که این حرف بی پایه است و او عمل را به جا آورده و شرایط عامه‌ی تکلیف می‌گوید که واجب نیست و اما مطلوبیت آن از بین نمی‌رود. این هم نه تنها مربوط به حج بلکه در رابطه با همه‌ی اعمال هیچ اشکالی ندارد. فقط یک اشکال پیدا می‌شود و اینست که اگر بخواهد تصرف در اموال کند، آیا می‌تواند یا نه؟! مثل اینکه بچه خودش متمول است، آیا خودش می‌تواند خمس دهد یا نه، گفتند بدون اجازه ولی نمی‌تواند. در مانحن فیه هم همین است، این باید قربانی کند و قربانی تصرف در اعمالش است و گفتند نمی‌تواند تصرف در اعمالش کند، بنابراین از اول نمی‌تواند حج به جا بیاورد. بله، این ایراد را کردند. البته در اینکه اگر ولی اجازه دهد برای قربانی، این می‌تواند از اول حج به جا بیاورد، اما اگر ولی نباشد که این اجازه بگیرد و یا ممانعت کند، ما می‌گوییم می‌تواند حج به جا بیاورد از دو جهت. یکی اینکه احرام می‌بندد و احرام لازم نیست که با نیت ولی باشد و کارهایش را می‌کند تا می‌دهد به هدی و هدی بر او واجب می‌شود و بر ولی واجب است که اجازه دهد. مثل آنجا که بچه کاسه‌ی کسی را بشکند و در این موقع ضمان پیدا می‌کند و در این موقع ولی باید تاوان این کاسه را بدهد. در مانحن فیه هم همینطور می‌شود، این برای اینکه بر سر ولی کلاه بگذارد و ولی گفته به خاطر هدی به مکه نرو و اعمال به جا نیاور و این بدون اجازه اعمالش را به جا می‌آورد تا می‌رسد به هدی و وقتی به هدی رسید، هدی بر او واجب است و بر ولی واجب می‌شود که برای او هدی کند. یا اجازه دهد و یا خود ولی هدی کند.
یک مسئله‌ی دیگری هم هست و اگر کسی حرف مرا قبول نکند، وقتی به باب هدی می‌رسیم، در آنجا اینست که اگر نمی‌تواند هدی کند، سه روز را روزه بگیرد. در اینجا هم وقتی این بچه نمی‌تواند هدی کند، پس خودش باشد 3 روز را روزه بگیرد. بنابراین اول مکه‌ی او مستحبی می‌شود و روزه گرفتن او واجب می‌شود و باید روزه بگیرد. و اینکه ما بگوییم تمرینی که این دو روایتی که خواندیم فرض کرده بود کسی که بالغ نیست، می‌تواند حج به جا بیاورد و اگر ما بگوییم تمرینی است و نمی‌تواند حج به جا بیاورد و یا در در همین مسئله که هدی بر او واجب است و امثال اینها، ظاهراً با روایتها جور در نمی‌آید و خود روایتها فرض کرده این فرد غیربالغ می‌تواند حج را به جا بیاورد، اما مستحاباً. و وقتی نوبت به هدی می‌رسد، یا می‌گویید بر ولی واجب است که هدی کند برای اینکه بر این بچه واجب می‌شود و اگر هم این را نگفتید، خواهید گفت که در آنجا که نتواند هدی کند، باید روزه بگیرد و این بچه هم نمی‌تواند هدی کند، چون اجازه‌ی ولی نیست، بنابراین واجب است که روزه بگیرد. علی کل حالٍ کسی که بالغ نیست، حجة الاسلام نمی‌تواند و اما حج مستحبی ولو اینکه ده مرتبه و هرسال برود، ولو اینکه بدون اجازه‌ی ولی برود، اشکالی ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo