< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب النکاح

90/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 
 در این مباحث، چندین جا تکرار شده است که اگر در جایی جایز باشد، باید احتمال مفسده نباشد، لذا نگاه کردن به شهوتٍ، یا نگاه به شهوتٍ هم نیست اما احتمال مفسده هست، فرمودند این حرام است. حال بعد هم میآییم به وجه و کفین که اگر نگاه کردن جایز باشد، گفتند آنجا که به شهوتٍ نباشد و ریبه هم نباشد.
 ریبه را هم معمولاً معنا میکنند و میگویند یقین به مفسده و اطمینان به مفسده و مضنّه به مفسده که جمع اینها، احتمال مفسده است؛ به این میگویند ریبه. یعنی شک دارد که وضعش چه میشود و احتمال میدهد که تحریک شود و احتمال میدهد که در اثر این نگاه کردن به حرام بیفتد و گفتند این حرام است. لذا یک تسلّمی هست در میان اصحاب که این نگاههایی که مثلاً در بحث دیروز، نگاه کردن به بدن ذمّی است یعنی نگاه کردن به صورت و موی سرش، آنجاهاست که با شهوت نباشد، و الاّ نگاه آلوده و نگاه با شهوت، به هرکه باشد و به هرچه باشد، حرام است. یک دفعه هم شهوت بالفعل نیست اما بالقوه است که مرحوم سیّد دیروز معنا کردند و فرمودند که ریبه نباشد، أی وقوع فی المفسده. دیگران مثل صاحب جواهر و امثال اینها فرمودند که معنای ریبه اینست که یقین به مفسده و اطمینان به مفسده و مضنّه به مفسده باشد که جمع اینها، احتمال مفسده میشود. احتمال مفسده در کار نباشد که با این نگاه کردن برای او دردسر درست شود. تحریک شود و او را به گناه بیندازد. این یک تسلّم در میان اصحاب شده است و مثل صاحب جواهر و امثال اینها، نه تسلّم، بلکه میگویند این یک ضرورت در فقه ماست. همینطور هم هست یعنی مثلاً یک کسی احتمال بدهد که آنجاها که نگاه کردن جایز است ولو بشهوتٍ، ولو بریبةٍ؛ آنگاه احتمال جواز را داشته باشد، مسلّم در فقه نداشتیم و نداریم. لذا صاحب جواهر میفرمایند که یک امر ضروری در فقه ماست. باید بگوییم یک امر ضروری در میان متشرعه است و یک امر ضروری در شیعه بلکه در اسلام است. لذا اصل مسئله واضح است و واضح است به این معنا که دلیل اینکه نمیشود نگاه به شهوتٍ أو بریبةٍ باشد، برای هرچه، دلیل اجماع است و بالاتر ضرورت در فقه و بالاتر ضرورت در تشیّع و ضرورت در اسلام عزیز است. اما اگر بخواهیم یک دلیل لفظی برای این اقامه کنیم، کار مشکلی است. تمسّک شده به یک روایت و دو آیه. گفتند که این روایت و این دو آیه دلالت دارد؛ آنجاها که میشود نگاه کرد، باید با شهوت نباشد و احتمال مفسده هم نباشد. به قول صاحب جواهر نه یقین به مفسده و اطمینان به مفسده بلکه باید احتمال مفسده هم نباشد.
 روایتی که دیروز خواندیم، که روایت 1 از باب 113 بود و ذیل روایت اینطور دارد که: والمجنونَ والمغلوبةُ علی عقلها لابأس بالنظر الی شعرها و جسدها مالم یتعمّد. میخواهند این کلمه ما لم یتعمّد را بگویند. مرحوم صاحب وسائل که روایت را نقل میکند، میفرماید ما لم یتعمّد أی ما لم یکن بشهوةٍ؛ که بعضی از بزرگان هم در فقه تمسّک به همین روایت کردند و گفتند که: والمجنونَ والمغلوبة علی عقلها لابأس بالنظر الی شعرها و جسدها ما لم یکن بشهوةٍ. اینکه ما لم یتعمّد یعنی ما لم یکن بشهوةٍ. اینطور معنا کردن، مشکل است. برای اینکه ممکن است معنای ما لم یتعمّد این باشد که اگر نظر بیفتد، طوری نیست اما اگر نظر بکند اشکال دارد. شاید اینطور معنا کردن ما لم یتعمّد، بهتر از آن باشد که صاحب وسائل معنا میکند. لاأقل احتمالش هست و دیگر نمیشود به آن تمسّک کرد و بگوییم ما لم یتعمّد یعنی ما لم یکن بشهوةٍ. این دلیل است.
 دلیل دوم، تمسک کردند به آیه شریفه اول سوره مؤمنون؛ که میفرماید: إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ «7»
 میشود تماس با زنش داشته باشد و الاّ تماس با هرچه باشد، حرام است. لذا بعضی از بزرگان تمسّک کردند به آیه شریفه، برای حرمت استمناء؛ که آیه شریفه میفرماید فقط نزدیکی زن و شوهر با هم؛ و اما نزدیکی و تماس غیر از زن و شوهر را گفتند این آیه میفرماید حرام است.
 باز اشکال اینجاست که إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ، ظاهراً درباره زنا دادن و زنا کردن است. یعنی مؤمن آنست که زنا نمیدهد و زنا نمیکند و نزدیکی و مقاربت ندارد، الا زن با شوهر و شوهر با زنش. لذا آیه که میفرماید: إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ، یعنی نزدیکی کردن؛ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ، یعنی زنا دادن و زنا کردن. و اما بیش از این را بگیرد و بگوید این آیه میگوید استمناء حرام است و این آیه میگوید نظر کردن به کسی که میشود به او نگاه کرد، مثل همین مجنون و مجنونه، این آیه بگوید حلال است، ظاهراً آیه دلالت ندارد. قدر متیقن آیه و بلکه ظهور آیه، در باب نزدیکی کردن است و در باب زناست؛ یعنی مؤمن آنست که ارضای غریزه میکند، زن با شوهر و شوهر با زنش. اما اینکه ارضای غریزه کند، زن با غیر و شوهر با غیر، فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ. استفاده کردن فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ، برای همه چیز، ظاهراً دلالتش مشکل است و مشکل است که انسان تمسّک به آیه شریفه بکند.
 دلیل سوم، تمسّک شده به آیه غض. قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ «30» وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها...«31» گفتند این آیه میگوید که نگاه کردن زن به مرد و نگاه کردن مرد به زن، مطلقاً حرام است. مگر زن راجع به شوهر و شوهر راجع به زن. پس اطلاق این آیه و یا عموم جنسی این آیه بگوید که نگاه کردن به صورت زن یا نگاه کردن زن به صورت مرد، اگر زن و شوهر نباشد، حرام است. آنگاه گفتند پس نگاه کردن برای هر نگاهی است. برای اینکه آیه شریفه این را ندارد. گفتند قدر متیقن میگیریم و قد متیقن آیه شریفه اینست که اگر نگاه شهوت آمیز باشد و اگر ریبه باشد، حرام است. دلالت آیه با این حرفها، قدر متیقن گیری خوب است که ما بگوییم آیه شریفه که نمیخواهد نگاه کردن مطلق را بگوید و میخواهد نگاه کردن زن به مرد و مرد به زن را بگوید و اطلاق ندارد و قدر متیقنش اینست که نگاه بشهوتٍ و یا نگاه بریبةٍ. این قدر متیقن آیه شریفه است.
 این بهتر از دلیل اول و دوم است. یعنی با قدر میتقین گیری کردن، بگوییم آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه نگاه کردن زن به مرد و مرد به زن، مطلقا حرام است. خوب نگاه کردن مطلق ولو به قد و قامتش را نمیشود گفت حرام است و مراد نگاه کردن به صورتش است و نگاه کردن به بدنش است و بگوییم اطلاق ندارد و قدر متیقنش اینست که نگاه بشهوتٍ و نگاه به ریبةٍ. لذا قُل للمؤمنین، راجع به مردها و قُل للمؤمنات، راجع به زنهاست. بنابراین آیه به ما میگوید که نگاه اگر به شهوتٍ شد و اگر به ریبةٍ شد، حرام است. اطلاق گیری و یا قدر متیقن گیری از آیه است و ظاهراً دلالتش خوب باشد. اما همینطور که گفتم، احتیاج به این ان قلت قلتها نداریم. باید بگوییم که یک ضرورت در فقه ماست و یک ضرورت در اسلام و حتی در میان سنّیها و چه رسد به شیعه، اینکه نگاه شهوت آمیز مرد به زن و زن به مرد، ولو به صورت، حرام است. لا اگر هم آیه شریفه با این تقریبی که کردم، دلالت داشت، باز تأیید میکند آن ضرورت را و یا معنا میکند آن ضرورت را. این خلاصه این بحث است که سه چهار مرتبه در بحثهای گذشته فرمودند و سه چهار مرتبه هم در بحثهای آینده داریم که آنجاها که بگوییم نگاه کردن مرد به زن و زن به مرد، جایز است، باید بگوییم آنجا که به شهوتٍ و آنجا که ریبةٍ نباشد و تخصیص هم نیست بلکه تخصص است.
 مسئله بعد، مسئله بغرنجی برای من شده است و آن مسئله اینست که فرمودند نگاه کردن مُماسل به یکدیگر جایز است به غیر از عورت. زن میتواند به تمام بدن زن چه محرم و چه نامحرمش نگاه کند. مرد هم میتواند به تمام بدن مرد، چه محرم و چه نامحرمش نگاه کند الاّ عورتین. نگاه به عورتین مختص به زن و شوهر است و اما غیر از زن و شوهر، اگر نامحرم باشد که نمیشود به بدنش نگاه کرد و اما اگر محرم باشد، مرد میتواند نگاه به مرد کند. مثلاً به بالای زانو و به سینه و به پشتش و فقط نمیتواند به عورت نگاه کند. زن هم میتواند به زن نگاه کند، حال محرمش باشد مثل خواهرش و محرمش نباشد، مثل دوستش. میتواند به سرتا پایش نگاه کند الاّ به عوریتینش. دلیل چیست؟ مثل همان نگاه به شهوت و نگاه به ریبه، گفتند یک ضرورت در فقه ماست. گفتند علاوه بر ضرورت، سیره است. مثلاً زنها که با هم به حمامهای عمومی میروند، سرتاپای همدیگر را به غیر از عورتشان میبینند. مردها هم آنوقتها به حمام عمومی میرفتند، در مرعی و منظر ائمه طاهرین، سرتا پایشان پیدا بود و مرد به مرد دیگر نگاه میکرد و همه به هم نگاه میکردند و جوان و پیر هم ندارد الاّ اینکه به شهوتٍ و ریبةٍ که از بحث بیرون است و آن را تخصصاً بیرون کنیم. یعنی باز به شهوتٍ و به ریبةٍ را در اینجا آوردند و گفتند اگر بشهوتٍ و به ریبةٍ باشد، معلوم است که حرام است اما اگر به شهوتٍ و به ریبةٍ نباشد، گفتند طور نیست.
 عبارت مرحوم سید را میخوانم:
 یجوزُ لکلّ من الرجل والمرأة ان نظر الی ماعد العورة من مماثله شیخاً أو شاباً، حَسَن الصورة أو قبیحها، ما لم یکن بتلذذٍ أو ریبةٍ.
 آنگاه نعم مربوط به بحث دیگر است و مربوط به اصل بحث نیست.
 بعضی تمسّک کردند به یک روایاتی که این روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب چهار از آداب حمام، یعنی جلد یک از وسائل، گفتند در آن روایتها حضرت میفرمایند که نگاه کردن به بدن طوری نیست و در حمام عمومی لُنگ لازم نیست و این جمله انّ الفخذ لیس من العورة. گفتند این روایتها به ما میگوید که حساسترین جای بدن، بالای زانوست و گفته به عورتینش نگاه نکن اما انَّ الفخذ لیس من العورة. این سه چهار روایت است. اما این روایتها سه چهار تا نیست. من بررسی کردم که این سه چهار تا برمیگردد به یک روایت و آن هم ضعیف السند است و حالا چطور شده که اینها این روایتها را آوردند. مثلاً مثل مرحوم آقای خوئی که سختگیر در رجال است، نمیدانم چه شده که اینجا خیلی سهل گیر در رجال شده است. سه چهار روایت برمیگردد به یک روایت. اما به عکسش، سه چهار روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله میگوید که مرد و زن اگر میخواهند به حمام عمومی بروند، باید لُنگ داشته باشند. یکی از آن روایتها را بخوانم.
 آن روایتها از روایت 4 از آداب حمام است و از جلد اول وسائل. این روایتها در باب 9 از آداب حمام است و از همان جلد اول وسائل.
 مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَدْخُلِ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ.
 مسلمان آنست که لخت به حمام نرود و باید با لنگ باشد. همان که مشهور در میان متشرعه شده من السُره الی الرکبه. لذا این من السُره الی الرکبه، چیزی است در میان متشرعه؛ و مثلاً حتی آن کسانی که متشرعهاند، پدر در مقابل پسر و پسر در مقابل پدر لُنگ دارد و اینطور نیست که بی لُنگ باشد. مثلاً چیزی که در این بحث به درد میخورد و یک چیزی که رسم شده اینست که بعضی از مردها وقتی که به خانه میروند، شلوار و لباسهایشان را درمیآورند و با شورت در پیش بچهها مینشینند و این خلاف نزاکت است. حال این خلاف نزاکتش را همه قبول دارند. همچنین زنها در پیش بچههایشان، معمولاً آنهایی که شلوار نپوشیده باشند، بالای زانوی آنها پیداست و سینه آنها پیداست و اینها با تشرع و متشرعه سازگار ندارد. و اینکه روایتها میگوید مسلمان نیستند، آنهایی که به حمام عمومی میروند و لُنگ ندارند.
 مرحوم آقای خوئی میخواهند اینها را معنا کنند، یعنی عورتشان پیداست. مئزر که مربوط به عورت نیست و مئزر مربوط به من السره الی الرکبه است. و ما در آداب حمام این را واجب میدانیم. اصلاً ما میگوییم عورتین، من السره الی الرکبه. ران پا مختص شوهر و شوهر مختص زن. اما دختر در مقابل مادر و مادر در مقابل دختر و یا پسر در مقابل پسر و یا حتی خویش و قومها، متشرعه اینها را رکیک میداند. و حالا کار به تشرع هم نداشته باشید. یکی از ادلّه ما همین است که متشرعه، عورت را من السره الی الرکبه میداند و این روایتها اینطور است. لذا آن روایتها که، انّ الفخذ لیس من العورة، حمل بر تقیه میشود برای اینکه آنها لختی هستند و خیلی هم روایت در این باره داریم که سنّیها که به حمال میرفتند، عورتشان هم پیدا بود چه رسد به ران پا؛ و در مقابل سنّیها، حضرت فرمودند که باید لُنگ داشته باشید. حتی آن روایتی که آقای خوئی به آن تمسّک میکنند، اینست که میگوید پدرم با رفقایش به حمام رفتند و میخواستند بدون لُنگ به حمام بروند. یک مرد موقّری آنجا بود و نگذاشت. مگر بدون لُنگ میشود. پدرم را بیرون فرستاد و پارچه خرید و سه چهار نفری لُنگ تهیه کردیم و به حمام رفتیم. بعد گفتیم این کیست؟ گفتند امام سجاد (سلام الله علیه) است.
 آقای خوئی میخواهند تمسّک کنند به این آیه برای جواز. برای اینکه حضرت عورتین را میگفتند در حالی که در روایت عورتین ندارد و حضرت فرمودند که چرا لُنگ ندارید و کسی را فرستاد و بعد که لُنگ دار شدند به حمال رفتند. این روایتی که مرحوم آقای خوئی به آن تمسّک میکنند، هیچ دلالت ندارد و آن روایات باب چهارم هست، اینکه انّ الفخذ لیس من العورة. آن هم سه چهار تا یک روایت بیشتر نیست و آن روایت هم ضعیف السند است. لذا جمع بین روایات اقتضاء میکند، اینکه آن روایت، انّ الفخذ لیس من العورة را حمل بر تقیه کنیم. اما حالا چیزی که انسان را گیر میاندازد، این آیه شریفه است. آیه شریفه در سوره نور میفرماید:
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ.
 ای مسلمان سه وقت باید کلفتهای شما و بچههای ممیز شما که به تکلیف نرسیدند اما ممیز هستند، باید سه مرتبه اذن بگیرند و وارد شوند. هر سه وقت موقع خواب است. یکی بعد از نماز عشاء که میخواهید بخوابید. یکی قبل از نماز فجر که خواب بودید و برای نماز شب بلند شدید و یا نشدید و یکی هم بعد از ظهر. اما بعد از ظهر را میگوید حِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ، یعنی وقتی لباس خواب پوشیده است. یعنی موقعی که بالای زانو و سینه شما پیداست. این ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ. این سه وقت، مخصوص زن برای مرد و مرد برای زن است. اگر غیر از زن و مرد آنجاها که لباس خواب، بدن آنها را نمیپوشاند و بخواهند به بچهها و کلفتها نشان دهند، نه و این ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ. بعد در آیه شریفه علت آورده شده و آن هم تکرار شده است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ. این علت حکم است. یعنی بعد از ظهر برای اینکه لباس خواب پوشیدید و این لباسها مختص مرد به زن و زن به مرد است، باید اینها اجازه بگیرند که اگر میخواهند وارد شوند، شما لباسهایتان را تغییر دهید و ران پا و سینه خود را بپوشانید و بعد اینها وارد شوند. بچههای نابالغ شما هم همینطور است. بعد هم قرآن میفرماید یک قاعده کلی به شما بگویم که بالغها نمیتوانند همینطور وارد خانه شوند که در روایات میگوید به خاطر اینکه ممکن است لباس معمولی نداشته باشند، لذا بالغها باید وقتی میخواهند وارد خانه شوند، اجازه بگیرند که مرحوم سیّد هم سه چهار مسئله بعد، فتوا میدهند که واجب است اولاد وقتی میخواهد وارد بر پدر و مادر شود، اجازه بگیرد اما نمیدانم از کجا میفرمایند که پدر لازم نیست اجازه بگیرد و میتواند همینطور وارد شود. اما علی کل حالٍ این آیه شریفه را چطور معنا کنیم. معمولاً اگر بخواهیم حمل بر استحباب کنیم، برای چه؟
 یک جملهای از پیغمبر اکرم (ص) نقل میکنند که آن تاریخ است، یعنی حضرت ابیطالب (ع) که میخواهند تعریف پیغمبر را بکنند، میفرمایند پیغمبر اکرم وقتی میخواستیم بخوابیم، لباسشان را در نمیآوردند الاّ اینکه چراغ خاموش شود، لذا حضرت ابی طالب میگوید من بعضی اوقات میگفتم عزیزم بخواب. آنگاه میگفت بخوابید تا من بخوابم. وقتی ما میخوابیدیم و چراغ را خاموش میکردیم، ایشان لباس رو را درمیآوردند و میخوابیدند. این یک ارتکاز است و یا یک رسم است و یک عفت و یک عصمت است و علی کلّ حالٍ یک آیه شریفه است و این آیه شریفه را حمل بر استحباب کنیم، چرا؟ اخلاقی معنا کنیم، چرا؟
 چرا نگوییم که من السره الی الرکبه عورةٌ. اگر بگوییم به کجا برمیخورد. یک مجمع الرسائلی هست که از شیخ انصاری است و سه چهار تا از بزرگان در این مجمع الرسائل فتوا دارند. مرحوم میرازی بزرگ و مرحوم صدر و بعضی دیگر و مرحوم صدر در آنجا عورتین را میگوید، من السره الی الرکبه و به خوبی از روایات استفاده میشود و از سیره تشرع استفاده میشود، این لختی بازی در خانهها که فعلاً پیدا شده، پهلوی آورد و اینها را غربیها به ما دادند و الاّ مادر نباید در مقابل بچهها لخت باشد و این مختص شوهرش است. یا مرد با شورت در میان دخترها و پسرها میلولد، معلوم است این با عفت اسلام جور در نمیآید.
 مباحثه ان شاء الله برای شنبه بعد از عاشورا.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo