< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 ‌
 در مسئله 28 فرمودند: اذا نذر نافلة مطلقة أو موقتة فی زمان معین و لم یتمکن من الوضوء فی ذلک الزمان تیمم بدلاً عنه وصلّى، وأما إذا نذر مطلقاً لامقیداً بزمان معین فالظاهر وجوب الصبر إلى زمان إمکان الوضوء.
 مسئله را سابقاً فرمودند و فرقش اینست که سابقاً روی نافله صحبت میکردند و الان روی نافله منذوره. مسئله معلوم است. یک کسی نذر کرده که نافله شب بخواند و الان آب ندارد و نافله برایش واجب است. پس مثل نماز صبح که باید تیمم کند، حالا هم باید تیمم کند و نماز شبش را بخواند. اما سابقاً ما همین جا که ایشان اشکال میکردند، میگفتیم نذر هم نکرده و میخواهد نماز شب بخواند و آب ندارد، آنگاه فلم تجدوا الماء، صادق است و تیمم میکند و نماز شب میخواند. و اینکه ما بخواهیم بگوییم که نماز شب نخواند، معلوم است که عرفاً صادق نیست و ما فلم تجدوا الماء فتیمّموا، میخواهیم. یک دفعه راجع به نافله نماز صبح است و یک دفعه راجع به نماز صبح است و یک دفعه هم راجع به نماز شب است. الان این میخواهد نماز شب بخواند و مریض است و اگر ما بگوییم که نماز شب نخوان، انصافاً خیلی زور است. سابقاً مرحوم سیّد میفرمودند و ما به ایشان اشکال داشتیم که آقا این را نگویید و نمیشود که ما بگوییم این که مریض است پس نماز شب نخواند برای اینکه آب برایش ضرر دارد یا برای اینکه مثلاً جُنُب است و مریض است و یک ساعت بعد باید تیمم کند و نماز صبح بخواند و حالا نماز شب نخواند. معلوم است که هیچ ذوق فقهی این را نمیگیرد و عرف هم نمی پسندد و عرف میگوید که فلم تجدوا الماء میخواهیم و این الان موقع نماز شبش است، فلم تجدوا الماء است و باید تیمم کند و نماز شب را بخواند و بعد هم با همان تیمم نافله صبح را میخواند و با همان تیمم نماز صبح را میخواند. این فلم تجدوا که صادق است و اصلاً شاید بگوییم که یک استیحاش عرفی دارد که ما بگوییم این نماز شب نخواند. لذا فرمایش مرحوم سیّد که گفتند اذا نَذَرَ؛ ما به مرحوم سیّد میگوییم که اذا نَذَرَ نمیخواهد. بلکه نذر هم که نکرده باشد، باید نماز شبش را بخواند و چه رسد به اینکه حالا نذر هم کرده است. هچنین میخواهد قبل از ظهر جمعه نماز جعفر طیار بخواند. به قول مرحوم محدث قمی این کبریت احمر. حالا که اسمش را آوردیم از همه شما تقاضا دارم که اگر بتوانید همیشه و اگر نتوانید لاأقل ماهی یک مرتبه و گاهی این نماز جعفر طیار را بخوانید و خیلی در زندگی و مخصوصاً در معنویت تأثیر بسزایی دارد. حتی مثلاً میتوانید همینطور که فرمودند چهار رکعت نماز بخوانید بدون گفتن اذکار سبحان الله والحمدالله و این ذکر را مثلاً در راه بگویید. حال این میخواهد نماز جعفر طیار بخواند و آب برایش ضرر دارد و ما بگوییم که نمیتوانی نماز جعفر طیار بخوانی و بگذار برای هفته دیگر و یا حالا آب نداری و نمیتوانی نماز جعفر طیار بخوانی. معلوم است که این ذوق فقهی و ذوق عرفی میگوید این الان فلم تجدوا الماء است و لذا بگذار تا نماز جعفر را بخواند. اگر نذر کرده باشد که باید بخواند و اگر نذر هم نکرده باشد، میتواند نماز جعفر طیار را بخواند. همینطور که بعد میتواند نماز ظهر و عصرش را بخواند. لذا اینکه مرحوم سیّد روی نذر بردند، علی الظاهر نباید این کار را کرده باشند و باید فرموده باشند که نوافل، خواه موقت باشد مثل نوافل یومیه و یا مطلق باشد مثل نماز جعفر طیار؛ در اینها اگر آب ندارد، میتواند همینطور که نماز واجب را میخواند اینها را هم بخواند. مرحوم سیّد بردند روی نذر؛ به خاطر اینکه در غیر نذرش اشکال میکردند و حالا در اینجا روی نذر بردند و حتی مثلاً در آخر کار میفرمایند که وأما إذا نذر مطلقاً لامقیداً بزمان معین فالظاهر وجوب الصبر إلى زمان إمکان الوضوء. مثلاً این در این هفته مریض است و نذر هم کرده که همیشه نماز جعفر طیار بخواند. مرحوم سیّد میگویند ولو نذر هم کردی، نماز جعفر را نخوان و برای هفته دیگر بگذار. علی الظاهر سرتاپا فرمایش مرحوم سیّد درست نیست و همینطور که سابقاً گفتیم نذر هم نمیخواهد. کسی که باید تیمم کند و نماز واجب بخواند، این شخص هم میتواند نوافل را بخواند و هم میتواند نوافل مطلقه بخواند و هم نوافل موقته بخواند. چیزی که ما میخواهیم لم تجدوا الماء است و فلم تجدوالماء فتیمّموا، همینطور که بر نماز واجب صادق است، بر نماز منذور صادق است و بر نماز نافله موقته و غیرموقته هم صادق است. اینجا قضیه بِدار نیست و قضیه اینجا اینست که این نماز را میتواند الان به جا بیاورد و یا هفته دیگر به جا بیاورد و بگوییم که صبر کن و هفته دیگر به جا بیاور. چرا؟ الان برای این که میخواهد نماز را بخواند، این لم تجدو الماء صادق است و میتواند نماز را بخواند. حال ولو ما در قضیه بِدار، یعنی نماز ظهر و عصر را در عصر بخواند که این غیر از بحث ماست، ممکن است کسی آنجا را که ما گفتیم بِدار و گفتیم که نماز ظهر و عصر که موقت است و حالا اول وقت نخواند و آخر وقت بخواند که آنجا را گفتیم بِدار. اما اینجا اول وقت و آخر وقت ندارد و وقتش از بین میرود. مثلا میخواهد نماز جعفر طیار بخواند و الان آب ندارد و بگوییم چون نماز مستحبی است پس فلم تجدوا الماء شامل او نمیشود. مرحوم سیّد این را میگویند که چون مستحبی است پس شامل نمیشود و لذا بردند روی نذر و گفتند نذر کن تا ولم تجدوا صادق شود و ما میگوییم نذر کنی یا نذر نکنی، این فلم تجدو الماء صادق است و میتواند نوافل را چه موقته و چه مطلقه بخواند، چه نذر کرده باشد یا نکرده باشد. بالاخره الان مطلق هم هست. نماز جعفر طیار را هفته دیگر هم میتواند بخواند، حال لم تجدوا الماء صادق است یا صادق نیست؟ اگر لم تجدوا الماء صادق است، میتواند این نماز جعفر طیار را بخواند چه نذر کرده باشد و چه نکرده باشد. مثل نماز صبح است و همانطور که لم تجدو الماء برای نماز صبح صادق است برای این نماز جعفر هم لم تجدوا صادق است. همچنین نوافل که مرحوم سیّد در نوافل اشکال میکردند و میگفتند این نماز صبحش را بخواند و نافله صبح را نخواند. این خیلی زور است و نمیشود اینها را گفت. این الان آب ندارد و حتی در تنگی وقت آب ندارد، به او میگویند تیمم کن و نمازت را بخوان. حال به او بگویند که نماز واجبت را بخوان و نماز نافله را نخوان، معلوم است که نمیشود این را گفت. ما فلم تجدوی عرفی میخواهیم و فلم تجدوا عرفی هم برای نماز واجب صادق است و هم برای نماز مستحب، هم موقت و هم غیرموقت صادق است و هم برای نوافل موقت و هم نوافل غیر موقت و نذر کرده باشد یا نذر نکرده باشد، باز صادق است. بالاخره میخواهد نماز مستحب بخواند و آب ندارد و نمیشود گفت که نخوان. بلکه میگوییم که میخواهد نماز مستحب بخواند و آب ندارد، آیه شریفه میگوید، ان لم تجدوا الماء فتیمّموا، یا میخواهد نماز صبح بخواند و آب ندارد که وضو بگیرد یا غسل کند، ان لم تجدوا الماء فتیمّموا صعیدا. حال به این کسی که جُنُب است بگوییم که نذر کرده باشی یا نماز صبحت باشد، نمازت را بخوان و اما اگر نذر نکرده باشی نماز صبح را بخوان و نماز نافله صبح را نخوان. مسلّم است که هیچ ذوق فقهی این را نمیگیرد و عرف اینها را قبول ندارد.
 مسئله 29: لا یجوز الاستئجار لصلاة المیت ممن وظیفته التیمم ،
 یک کسی میخواهد نماز استیجاری بخواند و آب برایش ضرر دارد، آیا میتواند بخواند یا نه؟ یک دفعه ما میگوییم که دلیل اجاره منصرف از اینهاست که این خوب است و این را مرحوم سیّد نمیگویند که بگوییم اصلاً کسی که یک ساعت نماز اجاره کرده باید متعارف بخواند که ما در باب استیجار این را میگوییم. لذا مثلاً شرط نکرده، همینطور یک ساعت نماز اجاره کرده که بخواند، ما میگوییم اقامه حتماً باید بخواند. اما اذان را نخواند. برای اینکه در میان مردم اذان گفتن متعارف نیست اما اقامه متعارف است. این بخواهد در رکوع و در سجده همان متعارف ذکر بگوید و زیاد نه و کم هم نه. اگر بخواهد تسبیحات اربعه را یک بار بگوید نمیشود در حالیکه نماز بنا بر فتوای مشهور درست است اما میگوییم اجاره انصراف روی متعارف است و این باید نماز استیجاری را به طور متعارف بخواند. این یک مسئله است و حالا در اینجا همین را بگوییم که اگر نماز اجاره کرده و این اگر نمیتواند بایستد و باید بنشیند و نماز بخواند، این نمیتواند این نماز را بخواند برای اینکه متعارف در اجاره که میگویند نماز بخواند یعنی ایستاده بخوان. راجع به تیمم هم همین است. مثلاً یک سال نماز اجاره کرده و باید متعارف بخواند و متعارف اینست که اگر جُنُب است با غسل وگرنه باید با وضو بخواند و حالا اگر با تیمم بخواند، باید بگوییم که منصرف است. آن عقد اجاره میرود روی متعارف و وقتی روی متعارف رفت، از این جهت همین که مرحوم سیّد در اینجا میگویند اما اگر حرف ما را نزدید، آنگاه باید بگوییم که نماز استیجار و غیراستیجار ندارد و این نماز صحیح میخواهد و نماز صحیح را تحویل میدهد و نماز صحیح اینطور است که گاهی با وضوست و گاهی با تیمم است. باطل نیست و نمازصحیح است و معطیٌ به مطابق با مأمورٌ به میشود و مطابق با استیجار میشود و ساقط میشود. همچنین در چیزهای دیگر اگر آن حرف من گفته نشود، میگوییم اجاره نمازی است که عنوان وجوب روی آن آمده مانند نذر که نذر هیچگاه چیزی را واجب نمیکند یعنی اگر نذر کند که نماز جعفر طیار بخواند، این نماز جعفر برای او واجب نمیشود بلکه عنوان نذر روی آن میآید و از این جهت هم باید نیت استحباب بکند. آن نذر میگوید به جا بیاور و لذا اگر به جا نیاورد، حنث نذر است. و ما از این جهت که فقها در رسالههایشان میگویند یک نماز واجب داریم، نماز منذور و ما به آنها میگوییم نماز واجب به نام نماز منذور نداریم. نذر آمده روی این و معنون شده به دو عنوان. یکی عنوان استحباب که عنوان ذاتی آن است و یکی عنوان عرضی که نذر آمده و نذر واجب است و ادای نذر واجب است و نه اینکه آن نذر این را واجب کند. معنا ندارد که نذر یک چیز مستحبی را واجب کند. لذا نماز استیجاری هم همینطور است. استیجار روی نماز میآید و نماز واجب نیست بلکه ادای اجاره واجب است و این معنون به ادای اجاره است. این نماز گاهی برای خودش است و گاهی تبرّعاً است و گاهی اجاره است. آنجا که تبرّعاً باشد عنوان استحباب روی آن میآید و آنجا که اجاره باشد عنوان اجاره روی آن میآید. و آن میشود مستحب و این واجب میشود. اما عنوان واجب است نه معنون. ما نحن فیه همینطور است. این مریض است و حالا به یاد مُرده ها افتاده برای خودش نماز ظهر و عصر میخواند و میخواهد یک نماز ظهر و عصر هم برای پدرش بخواند. این اشکال ندارد و ما بگوییم این باطل است. اجاره هم همینطور است. این نماز ظهرو عصر را خوانده و قاعده این بود که در نماز اجاره وقتی نماز را میخواند یک نماز هم برای پدر فلانی بخواند. حال که میخواهد نماز بخواند باید نماز صحیح بخواند و نماز صحیح این اینست که اگر نمیتواند بایستد، نشسته بخواند یا نماز صحیح این اینست که با تیمم بخواند. با تیمم میخواند و همینطور که اگر تبرّعا بخواند از ضمّه میّت ساقط میشود اینجا هم که نشسته بخواند از ضمّه این ساقط میشود.
 استیجاری، یک دفعه اینست که این نمیتواند این نماز را بخوان و ما میگوییم میتواند. چنانچه اگر کسی وظیفهاش نماز نشسته باشد و نمازها را خواند. این ادای اجاره نکرده و این باید به صاحبش بگوید که من این نمازها را خواندم و صحیح هم هست اما نشسته خواندم و باید ایستاده بخوانم و نشسته خواندم. مثل سایر قیود است. مثلاً الان آن کسانی که نماز اجاره میدهند، میگویند که سه ماهه بخوان. حال این سه ماهه نخواند. آن نمازهایی که خوانده که برای میّت تمام است و حالا اگر ادای شرط نکند و نمازها را بخواند این نمازها درست است و از ضمّه میّت بری میشود و این پولی که این گرفته چون خلاف شرط است باید برود و آن پول را رد کند و یا از آنها اجازه بگیرد. و اما خود نماز را بخواهیم بگوییم باطل است، نه باطل نیست. باید در نماز ببینیم که این معطیٌ به مطابق مأمورٌ به هست یا نه. اگر معطیٌ به مطابق مأمورٌ به شد، نماز صحیح است اما گاهی آن عناوین ثانویه نمیآید و آن عناوین ثانویه باید بیاید و حالا نیامده است. لذا مثل اجاره است. نماز ظهر و عصر گاهی معنون به عنوانی نیست و گاهی معنون به عنوانی میشود. مثل نماز ظهر استیجاری. و در این نماز ظهر و عصر، معطیٌ به تطابق با مأمورٌ به پیدا کرد. مثل اینکه نشسته خواند که وظیفهاش نشسته است و مثل اینکه با تیمم خواند که وظیفهاش تیمم است، آنگاه معطیٌ به مطابق مأمورٌ به شد و مأمورٌ به ساقط شد. مثل آنجا که تبرعاً باشد که مأمورٌ به ساقط شد. حال آیا این عمل به اجاره کرده تا استحقاق آن پول را داشته باشد؟ ما میگوییم نه. برای اینکه صلاة استیجاری باید روی متعارف خوانده شود. تقریباً از شرط ضمن عقد است. ولو شرط هم نکرده باشد اما متعارف اینطور است. لذا این در فقه هم زیاد است. مثلاً کسی که زن میگیرد، متعارف در ایران و در جاهای دیگر اینست که این زن علاوه بر اینکه باید یک زن شب باشد، باید یک زن روز هم باشد و کارهای خانه را انجام دهد. و اینکه مشهور شده که زن میتواند کار خانه را نکند، ما میگوییم نه، اینطور نیست. برای اینکه این انکحتُ، قَبِلتُ، با این مهریه روی یک شرایط ضمن عقد آمده و روی یک شرایطی آمده که در حاق عقد است. در عرب هم همینطور بوده. وقتی حضرت زهرا را شب به خانه بردند. پیغمبر اکرم (ص) صبح آمدند و یک هدیه آوردند. یک هدیهای که حضرت زهرا میفرماید: لایعلم الا الله ما داخلنی من السرور فی هذا الامر. خدا میداند که چقدر خوشحال شدم که پدرم گفتند از خانه بیرون نرو. پیغمبر اکرم (ص) فرمودند این خانه کار دارد و کارهای داخل خانه از زهرا (س) و کارهای خارج از خانه از امیرالمؤمنین (ع) است. اینطور قسمت کردند و بعد هم که خیلی کار برایشان مشکل شد و مجبور شدند پیغمبر اکرم (ص)، خود فضّه خادمه را به حضرت زهرا (س) دادند. آن وقت هم باز پیغمبر اکرم(ص) آمدند و گفتند عزیزم! این هم یک انسان مثل توست و استراحت را دوست دارد و از کار خسته میشود. کارهای خانه را قسمت کن. یک شبانه روز از تو و یک شبانه روز از او باشد و کارهای خانه را قسمت کن. لذا در میان عربها هم همینطور است. الاّ اینکه ازدواج مثل غربیها باشد که اسم آن ازدواج نیست والاّ ازدواج، یعنی زن در خانه کار کند. مشهور شده در میان فقهاء که در رسالهها مینویسند که زن میتواند بگوید که پول میگیرم و شیر میدهم، این درست نیست. عرف متشرّعه و غیر متشرعه اینست که این زن باید حسابی به بچهاش شیر بدهد بدون اینکه پول بگیرد و حتی اگر به زور پول گرفت، من میگویم که مالک این پول نمیشود. نه اینکه فقها میگویند که میتواند بگوید پول بده و شوهر هم بدهد. من میگویم اصلاً مالک این پول نمیشود. گاهی شروط اینطور است یعنی در حاق عقد خوابیده است. حال میخواهید اسمش بگذارید شرط ضمن عقد که این شرط ضمن عقد گاهی گفته میشود و گاهی گفته نمیشود. یعنی اصلاً شرط متعارف است و وقتی شرط متعارف شد، عقد روی متعارف میآید و وقتی عقد روی متعارف آمد، انکحتُ و قبِلتُ روی متعارف میآید و متعارف اینست که کارهای داخل خانه بر عهده زن و کارهای خارج خانه و همچنین نفقه بر عهده شوهر است. در انکحتُ و قبلتُ که لازم نیست بگوید به شرط نفقه به خاطر اینکه نفقه زن برای مرد واجب است و متعارف، عقد روی متعارف میآید. متعارف مثل اینست که بگوید انکحتُ به شرط اینکه کار خانه را انجام دهی. این شرط لفظی میشود. گاهی در ضمن عقد میگوید و گاهی در خارج از عقد میگوید و گاهی اصلاً عقد روی متعارف میآید و متعارف در زناشویی اینست که زن کار خانه را بکند و مرد هم نفقه بدهد. شرط نیست. شرط ضمن عقد نیست و شرط خارجی هم نیست و تکلیف هم نیست بلکه بالاتر از تکلیف یعنی شرط وضعی است و انکحتُ قبِلتُ، یعنی ای خانم کارهای خانه برعهده توست و اگر نکنی حق را از بین بردی. همینطور که زن اگر زن شب نشد، ناشزه میشود. لذا من میگویم اگر کار خانه را نکرد، ناشزه است. باید همینطور که شب باید ارضاء کند و الاّ ناشزه است در روز هم باید کار کند و باید غذا بپزد و بچه داری کند و بالاخره این خانه مثل اینکه مرد نباشد، کارهای خانه برعهده اینست و باید انجام دهد. مرد هم یک وظایفی دارد. مرد باید به وظیفهاش عرفاً عمل کند. عرف غیرمتشرعه هم همین است چه رسد به عرف متشرعه. بله کمک کردن به یکدیگر بسیار عالیست. کمک کردن مرد به زن در کارهای خانه خیلی خوب است. اما این کارهایی که میکند در حقیقت کمک است و مثل آنجاست که به جای اینکه نفقه را مرد بدهد، زن پول دارد و به عنوان نفقه خرج میکند و کمک به شوهرش کرده است. ما نحن فیه هم همین است.
 مرحوم سیّد میگویند اصلاً این نمیتواند نماز استیجاری را با تیمم بخواند برای اینکه این نماز با تیمم روی استیجاری نمیآید و ما به مرحوم سیّد میگوییم که چرا نمیآید. یک دفعه میروید روی اجاره که این خوب است که میگویید عقد اجاره متعارف است و وقتی میگویند یک سال نماز استیجاری بخوان یعنی ایستاده و با وضو و یعنی متعارفی که مردم سه تسبیح را میگویند و اقامه را میگویند؛ ولو شرط هم نکرده باشد اما عقد یعنی این. عقد روی شیء متعارف آمده است. این حرفی است و خیلی خوب است. لذا اگر این نماز با تیمم خواند، نماز باطل نیست بلکه این بریّ الضمّه نشده و این پولی که گرفته یا باید پس بدهد و یا رضایت بطلبد. اما اگر بگوییم این میّت را بریّ الضمّه نکرده ، معنا ندارد برای اینکه آیا این نماز صحیح است یا نه؟ اگر نماز صحیح است، معطیٌ به مطابق مأمورٌ به است و مأمورٌ به ساقط شد. اما یک دفعه میگویید نماز باطل است. مرحوم سیّد میخواهند این را بگویند که نماز باطل است. نماز با تیمم برای خودش صحیح است اما برای غیر صحیح نیست. آنگاه به مرحوم سیّد میگوییم اگر تبرعی شد، چه میشود، آیا میتوانید بگویید که نماز باطل است. پس معلوم میشود که اگر اشکالی هم هست روی عقد اجاره است و نه روی اینکه معطیٌ به با مأمورٌ به تطابق پیدا کرده است.
 اگر کسی که وظیفه اش نشسته است، مثلاً خانمی که باید از این به بعد تا آخر عمر روی میز نماز بخواند و حالا برای خودش نماز میخواند و روی میز نشسته و سجده و رکوع ندارد و مواضع سبعه روی این نیست و اصلاً نشسته است و نماز اینطور است که برای خودش درست است و حالا بگوییم که این اگر خواست برای پدر و مادرش نماز بخواند، نمیشود. چرا نمیشود و کجای این اشکال دارد؟ اگر اجاره است که در اجاره اشکال پیدا میشود. برای اینکه عقد اجاره روی متعارف میرود. لذا همین جا اگر این کسی که نماز اجاره میکند به صاحب نماز بگوید که من نمیتوانم بایستم و نماز نشسته میخوانم. و آن صاحب نماز هم میگوید طوری نیست. این چه اشکالی دارد. معطیٌ به مطابق مأمورٌ به شده و پول را هم میگیرد و هیچ اشکالی هم ندارد. لذا روی نماز جماعت هم میگوییم و حتی روایت صحیح السند خواندیم و بعد هم مرحوم سیّد متعرض میشوند. مثلاً یک کسی جُنُب است و باید تیمم کند و تیمم میکند و امام جماعت میشود، آیا این میشود یا نه؟ امام علیه السلام فرمودند میشود و روایت صحیح السند هم داشتیم و این متعارف و غیرمتعارف ندارد. این باید اقتدا کند به امام عادلی که نماز صحیح میخواند. بله یک جا فقها در آن ماندند و تعبّد هم هست و نمیتوانند بگویند و آن نشسته و ایستاده است و مشهور در میان فقهاست که امام جماعت اگر نشسته باشد، مأمون ایستاده نمیتواند به او اقتدا کند. دلیل ندارند. آنگاه آن روایت پیغمبر اکرم (ص) که پیغمبر اکرم (ص) مجبور شدند به خاطر روایت ثقلین و برای ولایت به مسجد آمدند و وقتی نمیتوانستند بایستند، آنگاه نشستند و نماز خواندند و بعد روی پله اول نشستند و گفتند این نماز مختص من شد. تمسّک به این میکنند و به خاطر این هم بود که تقریباً یک زنگ خطر هم هست، اینکه آمدم به مسجد و خلاف قانون هم کردم و من نشستم و دیگران ایستاده نماز خواندند به خاطر ولایت و به خاطر روایت ثقلین. فقها روی این فتوا دادند. اما همین فقها میگویند اگر خوابیده باشد و آنها ایستاده باشد، اشکال دارند. اینکه باید به ضرس قاطع بگویند نه، اما میگویند آنکه استثنا شده نشسته و ایستاده است اما خوابیده و نشسته و خوابیده و ایستاده، روایتها این را نمیگیرد. وقتی نگرفت، میگویند باید ببینیم که وظیفه این امام جماعت چیست. اگر وظیفهاش تیمم است که تیمم میکند و دیگران غسل دارند یا وضو دارند و به او اقتدا میکنند. اگر وظیفهاش خوابیده است. این میخوابد و مأمومین ایستاده به او اقتدا میکنند. بعضیها گفتند اولویت. حال که نشسته را گفتیم اولویت را هم بگوییم که این اولویت را هم نمیشود گفت برای اینکه آن کار پیغمبر اکرم (ص) یک چیز خاصّی بوده و به خاطر زنگ خطر به امت اسلامی بوده و برای اثبات ولایت بوده و لذا در اینجاها نه القای خصوصیت و نه اولویت هست. لذا اگر آن قضیه پیغمبر اکرم (ص) نبود. درحالی که قضیه هم طوری نیست و گفتند. برای اینکه پیغمبر اکرم (ص) این کار را کردند و نشستند و مأمومین ایستاده اقتدا کردند. و اگر پیغمبر اکرم (ص) نگفته بودند که این نماز خاصّ من است، روی این فتوا میدادیم و میگفتیم همانطور که پیغمبر اکرم (ص) نشستند و مأمومین ایستاده نماز خواندند، پس هر امام جماعتی اگر وظیفهاش نشسته است، میتواند بنشیند و مأمومین ایستاده به او اقتدا کنند. حال یک دفعه احتیاط کنیم، مثل محشین بر عروه که در اینجا یک احتیاطهایی دارند و اگر احتیاط کنیم، حرفی است اما یک دفعه میخواهیم بحث طلبگی کنیم. این امام جماعت وظیفهاش اینست که روی صندلی نماز بخواند و حالا روی صندلی نماز میخواند، حال آیا مأمومین میتوانند به این اقتدا کنند یا نه؟ میگوییم بله میتوانند اقتدا کنند و چرا نتوانند. از آن طرف روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که میتوانند. چند روز قبل روایتش را خواندیم که گفت یا امام صادق (ع) یابن رسول الله! ما عدهای هستیم در بیابان و امام جماعت ما جُنُب شد و این امام راتب بود، آیا ما میتوانیم یک نفر دیگر را امام جماعت قرار دهیم و اشکال در امام راتب داشت. امام صادق (سلام الله علیه) فرمودند چرا خودش تیمم نمیکند و امام جماعت واقع شود. آن کسی که جُنُب است تیمم میکند و امام جماعت واقع میشود و شماها هم وضو بگیرید و به او اقتدا کنید. روایت هم صحیح السند بود و هم ظاهرالدلاله بود. یک روایت هم نیست بلکه روایات فراوانی هست. بنابراین در اینگونه موارد همه اینطور میگوییم که امام جماعت باید به وظیفهاش عمل کند. اگر وظیفهاش غسل است که باید غسل کند و اگر وظیفهاش وضوست، باید وضو بگیرد. نگاه به مأمومین نکند و مأمومین هم نگاه به امام جماعت نکنند و هرکه باید به وظیفه خود عمل کند. شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه. لذا یک دفعه وظیفه امام جماعت روی صندلی نشستن است و یک دفعه وظیفهاش ایستادن است اما نمیتواند رکوع کند و ایماء است و یک دفعه امام جماعت جُنُب است و نمیتواند غسل کند و وظیفهاش تیمم است؛ وقتی نماز امام جماعت صحیح شد، این هم میتواند اقتدا کند به امام جماعتی که نماز صحیح میخواند. نماز استیجاری هم همین است.
 مسئله فردا راجع به مسئله بعدی یعنی المُجنبُ متیمّم است. و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo