< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 
 این مسئله 8 که مسئله مشکلی در فقه است. البته مشهور در میان فقها همین است که مرحوم سید فرمودند. و آن اینست که اگر کسی تیمم بجا بکند و نماز بخواند، این نماز دیگر اعاده ندارد و قضاء هم ندارد. این مشهور در میان اصحاب شده است. البته مخالف هم دارد، هم از قدماء و هم از متأخرین. و ما در جلسه قبل میگفتیم که قضایش مسلّم است، برای اینکه بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری، اجمالاً بلکه بالضروره. و اما اعاده هست یا نه؟ مشهور گفتند اعاده ندارد و مثالش همین که یقین داشته که آب پیدا نمیکند و تیمم کرده و نماز خوانده و آخر وقت آب پیدا کرده است. گفتند اعاده ندارد. چنانچه گفتند قضاء هم ندارد. قضاء نه، یعنی بالضروره نه؛ روایات فراوانی داریم که نه. اما اینکه اعاده ندارد، تمسّک کردند به روایاتی. مرحوم سید و مرحوم صاحب جواهر و مرحوم حاج آقا رضا و من جمله مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی و مخصوصاً مرحوم آقای خوئی در اینجا مفصل صحبت کردند و میخواهند بگویند که این روایتها دلالت دارد بر اینکه اعاده ندارد و قضا هم ندارد.
 از جمله روایات این روایت است که دیروز هم بعضی از فضلای جلسه میفرمودند.
 روایت 1 از باب 14: صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: " عن الرجل إذا أجنب ولم يجد الماء، قال: تيمّم بالصعيد، فإذا وجد الماء فليغتسل و لا يعيد الصلاة.
 گفتند این نمازش اعاده ندارد اما آب آمد و تیمم باطل شد و باید غسلش را انجام دهد. حتی روایاتی که میگوید اعاده دارد را حمل بر استحباب میکنند. مثلاً روایت 6 از این باب 14 را بخوانم.
 روایت 6 از باب 14: مصححّه جعفر بن بشیر عن أبی عبدالله علیه السلام: قال: «سألته عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة يخاف على نفسه التلف اناغتسل؟ قال يتيمم و يصلي فإذا أمن البرداغتسل و أعاد الصلاة».
 آن روایت میگفت اعاده ندارد و این روایت میگوید اعاده دارد. به قول مرحوم آقای خوئی میگوید آن نص است و این ظاهر است و حمل بر استحباب میکنیم. گفتم معمولاً مشهور این کار را کردند و ما میگوییم این روایتها ظهور دارد برای اینکه قضاء ندارد. یعنی معمولاً هم همین روایت و نظیر این روایت اینطور است که شب سرد است و حسابی هم سرد است و این نمیتواند غسل کند و غسل نکرد و تیمم کرد و نماز صبح یا نماز مغرب و عشایش را خواند. حضرت فرمودند نمازت درست است. هرگاه آب پیدا کردی قضای نمازت را بخوان. یعنی آب آمد و تیمم باطل شد اما نمازی که برای مغرب و عشا بوده و وقتش هم گذشته و تمام شده و حالا شب سرد رفته و روز آمد، این نماز قضا ندارد. ما میگوییم روایتها را حمل میکنیم بر این جاها یعنی بر آن جایی که وقتش گذشت و بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری. اما وقتش نگذشته و این آب پیدا کرد. اول شب حسابی هوا سرد بود و تیمم کرد و نماز کرد اما آخر شب آب پیدا کرد، ما میگوید روایت اینجا را نمیگوید و روایت آنجا را میگوید که روز رسید به خانه و آب پیدا کرده، حضرت فرمودند غسلت را بکن اما اعاده نماز قبل از اذان صبح و آن روایت میگوید اعاده ندارد، بعد از اذان صبح. ما تصرف در ماده هم میکنیم. مشهور من جمله آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی خیلی تصریح میکنند و حمل ظاهر بر نص میکنیم و ما به آقای خوئی میگوییم که حمل ظاهر بر نص کدام است. اگر این حرف درست باشد، معنایش اینست که تصرف در هیئت مقدمه بر تصرف در ماده است و هیچ کس نگفته است. یعنی ما مطلق و مقیّد داریم و معنای مطلق و مقید همین است که اکرم العلماء لاتکرم الفساق منهم. میتوانیم تصرف در هیئت کنیم و بگوییم اکرم العلماء، همه آنها و لاتکرم الفساق منهم، یعنی مکروه است. اماهیچ کس نگفته است. یعنی تا بتوانیم تصرف در ماده کنیم، اسمش حمل مطلق بر مقیّد است و اسمش حمل عام بر خاص است و تا بتوانیم حمل عام بر خاص کنیم که نوبت به این نمیرسد که تصرف در هیأت کنیم. و اینجا مرحوم آقای خوئی که تصریح میکنند و اما بقیه آقایان اطلاق گیری میکنند یعنی از آن روایاتی که میگوید اعاده نمیخواهد، اطلاق گیری میکنند و میگویند فرق نمیکند.خواه در وقت باشد یا در خارج از وقت باشد. ما به آقایان میگوییم این روایتها که میگوید اعاده میخواهد، اینها را حمل کن بر آنجا که وقتش گذشته است یعنی قضاء. لذا حمل ظاهر بر نص، تا مجبور نشویم کسی نگفته است. حمل ظاهر بر نص آنجاست که نتوانیم حمل مطلق بر مقیّد کنیم و اینجا حسابی حمل مطلق بر مقیّد میشود برای اینکه آن روایت که ندارد در وقت؛ یعنی یک روایت نداریم که در وقت هم قضاء ندارد بلکه همه روایتها اطلاق دارد. این هفت هشت روایتی که در باب چهارده هست، همه همینطور است. عن الرجل إذا أجنب ولم يجد الماء، قال: تيمّم بالصعيد، فإذا وجد الماء فليغتسل و لا يعيد الصلاة.؛ یعنی چه در وقت و چه خارج وقت. ما میگوییم نه، ظهور روایت، اگر نگویید که برای خارج وقت است، لاأقل اطلاق دارد. اطلاق این را به واسطه آن روایتها بگیر. یک روایت بگوید که فليغتسل و لا يعيد الصلاة اداءً و قضاءً ؛ که این اداء و قضا را در روایتها نداریم. اطلاق است و وقتی اطلاق باشد آن روایتها را که میگوید اعاده دارد، حمل بر قضا میکنیم و میگوییم قضا ندارد و آن روایتی که میگوید قضا دارد، حمل میکنیم بر اداء، یعنی در وقت. این میشود حمل مطلق بر مقیّد و اما حمل ظاهر بر نص؛ یعنی تصرف در هیأت کنیم و بگوییم مستحب است این که غسل کرد، نمازش را هم بخواند. این معنایش اینست که تمام روایتها را تصرف در هیأت کنیم و نه تصرّف در ماده. و معنای تصرف در هیأت مثل همین جاها، یعنی حمل مطلق بر مقیّد هیچ. هرکجا بشود تصرف در هیأت کنیم، تصرف در ماده نمیکنیم، این را احدی نگفته است. یعنی در اصول احدی نگفته و همه و همه میگویند تا بشود حمل عام بر خاص و حمل مطلق بر مقیّد، نوبت به این نمیرسد که دست از ظهور امر و ظهور نهی برداریم و حمل بر استحباب کنیم. مانحن فیه همینطور است. تمام این روایتها همین است که من دیروز میگفتم. و بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری آنجاهاست که قضاء مسلّم نه، برای اینکه این بدل اضطراری را در وقت به جا آورده و دیگر خارج از وقت است و خارج وقت مسلّم است که بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری است و اصلاً این روایتها وضع شده بر اینکه قضاء ندارد. مثلاً دو سه روز نماز با جنابت و با تیمم خوانده و الان آب پیدا کرده، نمازها درست است اما این نمازها که درست است آیا اعاده یا قضاء دارد؟ ما میگوییم نه، اعاده ندارد و قضاء هم ندارد و حمل بر استحباب هم نمیکنیم. ولی مشهور است و حالا نمیدانم چطور این شهرت شده است ولی مثل مرحوم شیخ طوسی و امثال اینها مخالفت کردند اما مشهور در میان اصحاب این شده که تصرف در هیأت کردند و نه تصرف در ماده و ما میگوییم این در اصول ما درست نیست. به ما یاد دادند که تا میتوانی تصرف در ماده بکنی و حمل مطلق بر مقیّد بکنی، باید حمل مطلق بر مقیّد بکنی و نوبت به این نمیرسد که تصرف در هیأت کنید به معنای اینکه حمل بر استحباب کنید. اگر یک روایتی پیدا کردیم در وقت، آنگاه آن را حمل بر استحباب کنیم خوب است. و اما اینکه یک روایت باشد و این روایت بگوید که مثلاً یقین دارد که آب پیدا نمیکند و حالا تیمم کرد و نماز خواند و بعد آب پیدا کرد. حالا که آب پیدا کرد، باید غسل کند. حال آیا باید نمازش را بخواند یا نه؟ ما میگوییم آری و این روایتها را میگوییم دلالت ندارد. و آن کسی که بخواهد بگوید نه، یعنی اعاده ندارد، ظاهراً این روایتها نمیتواند دلالت داشته باشد. باز همین است که نداریم که جایی یک وقت هم باشد و بگوید اعاده نمیخواهد ولو در وقت، چنین چیزی نداریم. وقتی نداشتیم حمل مطلق بر مقید میشود و نه حمل بر استحباب. این خلاصه حرفی است که دیروز زدیم. باز همین مسئله، چون این مسئله 8 مسئله مشکلی است، سه تا فرع را مرحوم سید در اینجا مترتب میکنند و ما این سه فرع را قبول نداریم. البته هم بحث دیروز و هم بحث امروز خلاف مشهور است و مرحوم سید فرمودند که این قضاء ندارد، چه در وقت و چه در خارج وقت، الا در سه جا و آن سه جا را هم فرمودند که مستحب است نماز را که خوانده، دوباره این نماز را بخواند و مشهور هم نقل میکنند شیخ طوسی گفته نه. حال یکی از آن جاها را بخوانم و این فرعی که الان میخوانیم برای بحث دیروزمان هم خیلی خوب است.
 فرع اول ـ گفتند اگر کسی خودش را جُنُب بکند که این زیاد هم اتفاق میافتد، مخصوصاً برای جوانها؛ و میداند که آب پیدا نمیکند و میداند که نمیتواند به حمام برود، مثلاً خانه پدر زنش است و میداند که نمیتواند به حمام برود، آیا این میتواند خودش را جُنُب کند؟ گفتند میتواند. حال آخر وقت تیمم میکند و نماز میخواند، آیا این نماز قضاء دارد؟ گفتند نه، اما مستحب است که نماز را قضا کند. یعنی بحث دیروز ما را که میگفتیم قضا دارد، آقایان فرمودند که در این یک جا، مستحب است که قضا کند و تمسّک کردن به این روایتی که خواندم یعنی مصححّه جعفر بن بشیر عن أبی عبدالله علیه السلام: قال: «سألته عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة يخاف على نفسه التلف اناغتسل؟ قال يتيمم و يصلي فإذا أمن البرداغتسل و أعاد الصلاة».
 تمسّک به این روایت دو اشکال دارد. یک اشکال اینکه عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة، از کجا این عمداً مُحتلم شد، باز هم أصابته جنابة، بلکه اگر ظهور نداشته باشد. یک دفعه حرفی است که آقایان میزنند یعنی میداند که نمیتواند آب پیدا کند و اصلاً آب نیست اما با فرضی که میداند آب پیدا نمیکند، خودش را جُنُب کرد. باید تیمم کند و باید نماز بخواند. گفتند وقتی غسل کرد، مستحب است این نماز را اعاده کند قضاءاً یا اداءً. باید یک روایت پیدا کنیم که بگوید عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة عمداً و این روایت که عمداً را ندارد. ظهورش در اینست که یک کسی شب محتلم شد و حالا که محتلم شد آب برای نماز صبح ندارد. نماز صبحش را با تیمم بخواند و بعد هم غسل کند. این أعاد الصلاة، به خاطر اینکه مستحب است. ولی وقتی حرف آقایان درست میشود که بگوییم عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة عمداً، و این عمداً ندارد. یک اشکال در این روایاتی هست که اینها به آن روایات تمسّک کردند و آن اینست که عمداً ندارد. ما حمل میکنیم بر آنجا که محتلم شده و نه اینکه عمداً خودش را جُنُب کرده و یک حرف هم اینکه يتيمم و يصلي فإذا أمن البرداغتسل و أعاد الصلاة، این را از کجا بگوییم که در وقت. این هم دلالت ندارد. بلکه ظهور دارد که در خارج وقت. مثلاً شب سرد است و در بیابان است و محتلم شده، حال چه کند؟ تیمم کند و نماز بخواند. وقتی آب پیدا کرد، آنگاه اعادة الصلاة. اما اگر صورت عمد باشد، مرحوم شیخ طوسی حسابی به آن اعادة الصلاة، در مبسوط فتوا دادهاند. گفتند اعاده واجب است به خاطر اینکه میدانسته که نمیتواند غسل کند اما عمداً خودش را جُنُب کرده است. برای اینکه کتکش را بخورد، گفتند حالا که اینطور شد، وقتی غسل کردی، نمازت را هم بخوان. لذا مرحوم شیخ اصلاً روایت را بر وجوب حمل کردند و اما عمده اشکال اینست که اصلاً این روایت ندارد که سألته عن رجل أصابته جنابة عمداً؛ بلکه مطلق است. «سألته عن رجل أصابته جنابة في ليلة باردة يخاف على نفسه التلف اناغتسل؟ قال يتيمم و يصلي فإذا أمن البرداغتسل و أعاد الصلاة». آنگاه گفتند اغتسل و أعاد الصلاة، در وقت، مستحب است که شیخ طوسی حتی در خارج از وقتش هم میفرمایند که واجب است. یک مسئلهای که اینصور اختلاف است و ظهور روایت هم در عمد ندارد، آقایان یعنی شهرت، اینطور روایت را معنا کردند. «سألته عن رجل أصابته جنابة عمداً في ليلة باردة يخاف على نفسه التلف اناغتسل؟ قال يتيمم و يصلي فإذا أمن البرداغتسل و أعاد الصلاة» چه در وقت و چه در خارج وقت و وقتی دیدند نمیتوانند بگویند، این را حمل بر استحباب کردند. مرحوم شیخ طوسی میفرمایند چرا اینطور میکنید تا نتوانید حملش کنید، بلکه از اول بگویید که اگر کسی عمداً خودش را جُنُب کرد درحالی که میتوانست آب پیدا نمیکند، نمازش را دوباره بخواند یعنی وقتی غسل کرد، نمازش را بخواند. مرحوم شیخ طوسی در مبسوط که کتاب استدلالی هم نیست بلکه کتاب توضیح المسائل است، فتوای عوامانه داده است و نه استدلالی؛ و آنجا مرحوم شیخ طوسی فرمودند واجب است. بله حرف مرحوم شیخ طوسی را گفتند که خلاف شهرت است. اتفاقا مرحوم شهید اول در متن شرح لمعه، گفته که واجب است. حال ما حرف این دو بزرگوار را نشنویم و روایت را اینطور معنا کنیم. روایتی که عمداً ندارد یک عمداً روی آن بگذاریم و بعد هم ببریم به آنجا که در وقت باشد و بگوییم پس مستحب است. ما میگوییم روایت عمد ندارد و آن اعاد الصلاة هم در خارج از وقت میگوید و استحبابش هم خوب است. که باز حمل بر استحباب هم گفتم به خاطر ضرورت؛ که گفتم شیخ طوسی میگوید واجب است اما شیخ طوسی باز روی روایت عن رجل أصابته جنابة یک عمداً گذاشتند و شیخ طوسی هم روایت را همینطور که شهرت معنا میکند، معنا کردند و گفتند سألته عن رجل أصابته جنابة عمداً.این یک صورت است.
 صورت دوم ـ فرمودند: من تيمم لصلاة الجمعة عند خوف فوتها لاجل الزحام ومنعه.
 یک کسی در وسط مردم واقع شد و این جُنُب شده بود و وقتی میخواست غسل کند، نمیتوانست و جمعیت نمیگذاشت و نماز جمعه هم بوده است. فرمودند که تیمم کند و نماز جمعه را بخواند و بعد که بیرون آمد، غسل کند و نماز ظهر را بخواند. اما گفتند مستحب است.
 تمسّک به روایت کردند و روایت موثقه سکونی است.
 موثقه سکونی عن ابی جعفر علیه السلام عن امیرالمؤمنین علیه السلام: " انه سئل عن رجل يكون في وسط الزحام يوم الجمعة او يوم عرفة لا يستطيع الخروج من المسجد من كثرة الناس؟ قال يتيمم ويصلي معهم ويعيد اذا انصرف "
 مشهور گفتند که این مستحب است. یعنی برای نماز جمعه که چارهای نداشته و نماز جمعه را خوانده و حالا اینکه دوباره نماز ظهر را بعد از غسل بخواند، گفتند که مستحب است. مرحوم شیخ طوسی و مرحوم کاشف اللسان، فاضل هندی در کاشف اللسان گفتند که چه کسی گفته مستحب است بلکه واجب است. يتيمم ويصلي معهم ويعيد اذا انصرف، این غسل کند و نمازش را اعاده کند. یک مسئله دیگر هست و آن اینست که اگر کسی نماز با عامه را بگوید صحیح است، این حرفها جلو میآید و ما میگوییم این صحیح نیست. نماز با عامه خیلی خوب است و باید بخواند و باید به معنای اینکه وحدت حفظ شود و تقیه مدارایی شود، ما گفتیم مثلاً این حاجیان، نماز مغرب و عشا را بخواند ولی به این اکتفا نکنند و نماز مغرب و عشا را بعد فرادا خودشان بخوانند و آن نماز خواندن با عامه، خیلی ثواب دارد و حتی روایت داریم که بهتر از نماز جماعت حسابی است. ثواب خیلی دارد اما مُجزی نیست. اگر حرف ما باشید که اصلاً روایت سالبه به انتفاع موضوع است. حضرت فرمودند تیمم کند و نماز بخواند و نماز جمعه را با عامه بخواند اما وقتی بیرون آمد، ولو جُنُب هم نباشد، باید نمازش را بخواند. حضرت فرمودند وقتی غسل کردی نمازت را بخوان. اما اگر مثل حالا که مشهور در میان مراجع تقلید است که نماز خواندن با اینها، کافی است، آنگاه این حرفها میآید و آن اینست که نماز جمعه خوانده و نماز جمعهاش کافیست. بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری و این تیممش به جا بوده و نماز جمعهاش به جا بوده است و دیگر نباید قضاء کند. حضرت فرمودند که قضاء بکن و گفتند پس حمل بر استحباب میکنیم. به آقایان میگوییم چرا حمل بر استحباب میکنید، بلکه حمل بر وجوب بکنید و بگویید در وقت است یعنی آفتاب غروب نکرده و نماز جمعه تمام شده و دو ساعت بعد است، غسل کن و آنگاه باید نمازت را هم بخوانی چون در وقت است. ما اینطور میگوییم البته خلاف مشهور است اما اینجا از دو جهت یکی اینکه ما میگوییم اصلاً در ازدحام باشد یا نباشد، خوب است که نماز جمعه با اینها بخوانیم و حتی ما میگوییم که مراعات همه چیز را بکنید. همینطور که آنها نماز میخوانند شما هم همانطور نماز بخوانید و به راستی قصد قربت بکنید و به راستی نماز بخوانید. به خاطر اینکه ائمه اطهار علیهم السلام میخواستند با اینها نماز خوانده شود تا وحدت حفظ شود اما مُکفی و مُجزی نیست. نماز جمعه اصلاً مُجزی نیست برای اینکه وقت داریم و مثل اینست که عمداً نماز جمعه را نخوانده و بعد باید نماز جمعه را بخواند. لذا مرحوم شیخ طوسی و مرحوم کاشف اللسان گفتند وقتی ازدحام تمام شد و آمد باید غسل را بکند و نماز جمعه که گذشته، باید نماز ظهرش را بخواند. و اما مشهور من جمله مرحوم سید در عروه و محشین گفتند که مستحب است که این وقتی غسل کرد، نماز ظهرش را بخواند. از دو جهت اشکال پیدا میکند. یکی اینکه باید بگوییم این نماز مُجزی است و ما میگوییم مُجزی نیست یکی اینکه بگوییم وقتی تیمم به جا شد و نماز به جا شد، آنگاه دیگر در وقت هم لازم نیست اعاده کند. این را هم ما قبول نداریم و میگوییم این روایتها دلالت بر این مطلب ندارند. ما اینطور میگوییم که اگر کسی در وسط سنّیها گیر کرد و این باید نماز بخواند مثل نماز جمعه که باید نماز جمعه بخواند. ما میگوییم گیر کند یا نکند، مستحب است که نماز جمعه بخواند. اما وقتی بیرون آمد، غسلش را بکند و نمازش را بخواند. برای اینکه ما میگوییم آن نماز جمعه کافی نیست ولو با غسل هم باشد و با وضو هم باشد، کافی نیست اما ثواب نماز جمعه دارد. با این حرف ما فرع دوم سالبه به انتفاع موضوع میشود. حال اگر فرمودید که نماز مُکفی است و این تیمم به جا بوده، آنگاه ما میگوییم حتماً باید نمازش را بخواند به خاطر اینکه در وقت بوده است. آقایان میگویند چون نباید نمازش را بخواند، حمل بر استحباب کردند. چرا حمل بر استحباب کنید، بلکه بگویید کافی نیست. بگویید در وقت است و نماز جمعه او هم بیخود بوده و نماز ظهر را هم میتواند بخواند پس غسل کند و نماز ظهر را بخواند. مرحوم شیخ فرمودند و کاشفاللسان هم فرمودند. الان فرع ما مربوط به نماز جمعه است، الا اینکه ما کلی کردیم و گفتیم نماز جمعه و غیر جمعه ندارد و مرحوم سید هم میگویند که جمعه و غیرجمعه ندارد برای اینکه روایت هم همین را میگوید و روایت میگوید که في وسط الزحام يوم الجمعة او يوم عرفة، یعنی برده آنجا که جمعیت زیاد است و در جمعیت گیر میکند،حال شما بگویید یوم جمعه و یوم عرفه و یا غیر اینها در جایی که جمعیت زیاد است. که جمعیت زیاده بوده و گیر کرده و گفته چه کنم؟ گفتند تیمم کن و نماز بخوان. اما وقتی از نماز فارغ شدی، یعنی جمعیت تمام شد و از مسجد بیرون آمدی، آنگاه غسل و این نماز را اعاده کن. مرحوم شیخ طوسی گفتند واجب است و ما هم میگوییم واجب است. مشهور چون آن اصل را گرفتند، گفتند دوباره نماز ظهر را خواندن، مستحب است.
 فرع سوم ـ فرموده: من ترك طلب الماء عمداً إلى آخرالوقت و تيمّم و صلّى ثمّ تبيّن وجود الماءفي محل الطلب‌. این را سابقاً گفتیم . در دامنه کوه آب نبود و این باید تفحص کند و تفحص نکرد تا آخر وقت که دیگر نمیتوانست تفحص کند، این باید تیمم کند و نماز بخواند و بعد فهمید که آب در دامنه کوه بوده و این تفحص نکرده است. گناه کرده و مستحب است که این نماز را دوباره بخواند. ما میگوییم چرا مستجب باشد، بگویید واجب است برای اینکه به خاطر اینکه گناه کرده است باید این نماز را دوباره بخواند. اتفاقاً در اینجا قول هم خیلی داریم. شهید در ذکری و محقق ثانی در جامع المقاصد و شهید ثانی در مسالک، همه گفتند که نماز را باید دوباره بخواند، رغماً لألف. مرحوم سید حمل بر استحباب کرده و نسبت به مشهور میدهند و اما در مقابل این مشهور این دو سه بزرگوار هم هستند که گفتند وجوب الاعاده.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo