< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 
 در مسئله 4 فرمودند: إذا تيمّم لصلاة سابقة وصلّى ولم ينتقض تيمّمه‌ حتى دخل وقت صلاة أخرى، يجوز الإتيان بها في أوّل وقتها وإن احتمل زوال العذر في آخر الوقت.
 این مسئله، همان مسئله قبل است و فرقش اینست که در مسئله قبل آب ندارد و میخواهد نماز اول وقت بخواند، آیا میتواند یا نه؟ بِدار جایز است یا نه؟
 که مرحوم سید مسئله را منقسم کردند به سه قسم. یکی اینکه علم دارد که آب پیدا نمیکند، بِدار جایز است. دوم اینکه علم دارد که آب پیدا میکند، بِدار جایز نیست و نمیتواند نماز بخواند. سوم اینکه احتمال میدهد آب پیدا شود بلکه مضنّه دارد که آب پیدا میشود، آنگاه میتواند نماز بخواند یا نه؟ مرحوم سید گفتند آری، میتواند نماز بخواند و اگر هم در آخر کار آب پیدا کرد، اعاده این نماز لازم نیست. که ما در این صورت سوم گفتیم بِدار جایز نیست و باید صبر کند تا آخر وقت، اگر آب پیدا نکرد، آنگاه با تیمم نماز بخواند و اگر هم آب پیدا کرد نماز با وضو بخواند. این مسئله قبل بود.
 مسئله الان اینست که یک کسی برای ظهر و عصر، آب نبوده و تیمم کرده و آخر وقت هم تیمم کرده یعنی تیمم صحیح بلااشکال کرده و نماز ظهر و عصر را خواند. حال مغرب و عشاء شده، آیا میتواند با این تیمم نماز مغرب و عشا را بخواند یا نه؟
 مشهور در میان فقها گفتند دربسته میتواند برای اینکه وقتی تیمم برای غایتی آمد، این تیمم هست تا اینکه محدث شود. اما حالا این را نگفتند که این احتمال میدهد که مثلاً ساعت 5 یا 6 شب آب پیدا کند، آیا این میتواند نماز اول وقت بخواند یا نه؟
 این مسئله همان مسئله قبل است. مرحوم سید هم اشاره میکنند به همان مسئله قبل و فرقش اینست که در مسئله قبل، تیمم نداشت و حالا وقت آمد مثل ظهر و عصر و مغرب و عشا و میخواهد تیمم کند و نماز اول وقت بخواند، درحالی که احتمال میدهد که در آخر وقت آب پیدا شود. این مسئله قبل بود. مسئله حالا اینست که تیمم صحیح کرده و نماز ظهر و عصر را با آن خوانده و حالا که مغرب و عشاست احتمال میدهد که آب پیدا شود، آیا با این تیمم میشود نماز خواند یا نه؟
 مرحوم محقق همدانی نسبت به مشهور میدهد که تفاوتی بین مسئله قبل با این مسئله نیست. از مرحوم شیخ طوسی نقل میکنند و خودشان دو سه تا دلیل میآورند برای اینکه این میتواند نماز اول وقت بخواند با فرضی که احتمال میدهد که آب پیدا شود. بلک این صورت را میگویند اولی از صورت قبل است. دلیل اولی که آوردند، استصحاب است. گفتند این تیمم صحیح کرده و نماز خوانده و الان وقت داخل شده و نمیداند تیمم باطل شد یا نه و نمیداند که با این تیمم میشود نماز خواند یا نه، استصحاب است؛ استصحاب بقای طهارت.
 مرحوم حاج آقا رضا و همچنین بعد آن مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی، میگویند این استصحاب قضیه قدر متیقنه ندارد برای اینکه نمیداند از عصر آیا این طهارت به درد میخورد یا نه. احتمال میدهد آن تیمم فقط برای نماز ظهر و عصر بوده است. لذا قضیه متیقنه ندارد و شک در اصل تکلیف است و آن اصل میگوید اشتغال یقینی، برائت یقینی.
 اشتباهی که مرحوم حاج آقا رضا و آقای حکیم و آقای خوئی کردند، اینست که این قضیه متیقنه دارد و استصحاب شک در مقتضی است که اگر یادتان باشد در فرائض، مرحوم شیخ استصحاب شک در مقتضی را جایز نمیدانستند و مثال میزدند که مثلاً چراغی روشن بوده و حالا نمیدانیم که این چراغ روشن است یا نه. یک دفعه شک در این داریم که باد آمده یا کسی آمده و چراغ را خاموش کرد که استصحاب دارد و اما اگر ندانیم چقدر اقتضا داشته و چقدر نفت در این چراغ بوده و چقدر روغن چراغ در این چراغ بوده است. اگر این باشد مرحوم شیخ گفتند استصحاب جاری نیست.شک در مقتضی است و استصحاب جاری نیست. اما خود مرحوم شیخ از فتوایشان برگشتند، حتی در فرائض و حالا قطع نظر از فرائض ، مرحوم شیخ در فقه شک در مقتضی را حجت میدانند. مرحوم حاج آقا رضا شک در مقتضی را حجت نمیداند، هم در اصول و هم در فقه و حسابی در همه جا آمده اما بعد از مرحوم شیخ یک شهرت بسزایی پیدا شده که شک در مقتضی حجت است. ما هم در اصول گفتیم که چه فرقی میکند. ما قضیه متیغه مشکوکه میخواهیم و حالا این قضیه متیغه ما از هرکجا میخواهد، سرچشمه بگیرد. ما میدانیم چراغ روشن است و الان نمیدانیم که این چراغ خاموش شده یا نه، استصحاب میگوید چراغ روشن است، میخواهد شک در مقتضی باشد و یا شک در مانع.
 مسئله ما اینست که شک در مقتضی است نه شک در اصل قضیه متیّقنه. یک تیمم صحیحی گرفته است و حتی با آن نماز خوانده؛ نمیدانیم کشش این طهارت چقدر است. آیا بعد از وقت هم این طهارت میتواند کار کند یا نه. اگر شک در مقتضی باشد، باید بگوییم که استصحاب جاری است و اما اینکه بخواهیم قضیه متیغهاش را بزنیم و بگوییم شک در اصل حکم است، اینطور نیست بلکه ما میدانیم یقیناً این طهارت صحیح بوده وبا آن نماز خوانده و الان نمیدانیم آیا این طهارت از بین رفته یا نه؛ مثل شک در مانع است. تیمم گرفت و یک چرتی زد. نمیداند آیا این چرت تیمم را باطل کرد یا نه؛ آن شک در مانع است و میگوییم استصحاب و اینجا هم شک در مقتضی است و میگوییم استصحاب. مگر اینکه کسی حرف دیگری غیر از این حرفها بزند و آن اینست که این تیمم است و طهارت آور است و حالا با این طهارت بِدار شرط است یا نه؟ بِدار واجب است یا نه؟ مسئله ما هم همین است. نمیخواهیم بگوییم که تیمم ندارد بلکه تیمم دارد و طهارت هم دارد؛ مثل آنجا که یقین دارد که آب پیدا میشود که نمیشود گفت این طهارت ندارد بلکه این طهارت دارد و با این طهارت، بِدار جایز نیست و نمیشود نماز خواند. صورت مضنّهاش هم همین است. چنانچه مرحوم سید صورت علمش و دیگران هم صورت علمش را گفتند میداند که آب پیدا نمیکند، گفتند با همین تیمم میشود نماز خواند. لذا حرف برمیگردد به همان مسئله گذشته که آیا بِدار جایز است یا نه؟ این تیمم که برای نماز ظهر و عصر بوده و الان آیا میشود با آن نماز مغرب و عشا خواند یا نه؟ اگر یقین داشته باشد که آب پیدا نمیکند، میشود با آن تیمم نماز خواند. اگر یقین داشته باشد که آب پیدا میکند، نمیشود و بِدار جایز نیست. اگر احتمال میدهد، در این صورت اختلاف است و مرحوم سید میگویند میشود و ما میگوییم که نمیشود و لم تجدوا صادق نیست. عرفاً نمیشود گفت که این آب ندارد. لذا مسئله سوم برمیگردد به همان مسئله دوم که اگر شما بِدار را جایز دانستید در صورت مضنّه، با همین تیمم نماز میکند و بعد هم که آب پیدا نکرد، لازم نیست قضای نماز را بخواند. و اگر تیمم را جایز ندانید، میگویید بله این تیمم است و صحیح هم هست و مثل وضوست و این وضودار است و میتواند دست روی خط قرآن بگذارد و میتواند به مسجدبرود و میتواند کارهای دیگر بکند، اما آیا میتواند نماز بخواند یا نه؟ نه، برای اینکه روایت میگفت که باید نماز را به تأخیر بیندازد و آخر وقت بخواند. همان مسئله دو که معرکه آرا بود. لذا این قضیه برمیگردد به اینکه استصحاب نیست و یقین دارد که تیمم دارد، یقین دارد که این تیمم، طهارت آور هم بوده است. در آنجا که تیمم نکرده باشد، احتمال میدهد که اصلاً این تیمم که میکند تیمم نباشد و یا نشود تیمم کرد؛ از همین جهت هم مرحوم سید در همین جا میفرمایند مسئله اسهل از مسئله قبل است و اسهلیتش هم خاطر همین است. لذا در اینکه این دلیل دارد و طهارت تیممی دارد و با این تیمم همه کار میشود انجام داد، در اینها هیچ اشکالی نیست و اشکال در اینست که بِدار جایز است یا نه. اشکال در این نیست که این تیمم باطل است یا نه و اشکال در این نیست که آیا میتواند تیمم کند یا نه؛ بلکه میداند تیمم صحیح کرده و تیمم هم طهارت آور بوده و نماز ظهر و عصر هم با آن خوانده، حال نمیداند آیا میشود نماز مغرب و عشا را با این خواند یا نه. اگر بداند که آب پیدا میکند که نمیشود؛ اگر بداند که آب پیدا نمیکند، میشود و اگر نمیداند که چطور میشود؛ ما میگفتیم که باید صبر کند و مرحوم سید فرمودند بِدار جایز است. اینجا هم همینطور میشود. لذا الان اینکه نماز ظهر و عصر را خوانده و مغرب شده و نماز ظهر و عصر را هم با تیمم صحیح هم خوانده و جا داشته است و تیمم را هم مثلاً آخر وقت گرفته که اشکالی هم در آن نباشد، صبر کرده تا آخر وقت و آخر وقت برای نماز ظهر و عصر تیمم کرده که این تیمم صحیح است و حالا بلافاصله مغرب شد، آیا میشود با این تیمم نماز خواند یا نه؟ استصحاب نمیخواهیم که مرحوم حاج آقا رضا استصحاب کرده و بعد هم اشکال کرده و اصلاً به شک در مقتضی هم توجه نکرده و گفته اصلاً این استصحاب قدر متیّقنه ندارد. اصلاً نمیخواهم استصحاب کنم و مسلّم است که این طهارت دارد و با این طهارت هم همه کاری میتواند انجام دهد حتی نماز؛ در آنجایی که بداند که آب پیدا نمیشود با این تیمم میتواند نماز بخواند و لازم نیست دوباره تیمم کند؛ چنانجه اگر بداند که آب پیدا میشود با این تیمم که تیمم طهارت است و همه کار میشود انجام داد اما نمیشود نماز خواند و بِدار جایز نیست اما اگر احتمال میدهد که آب پیدا کند، با این تیمم که طهارت آور است و الان این متطهر است، آیا میتواند نماز بخواند یا نه؟ مرحوم سید گفتند میتواند و ما گفتیم نمیشود برای اینکه لم تجدوا صادق نیست. لذا اصلاً نوبت به استصحاب نمیرسد چون ما که شک در صحت تیمم نداریم تا بخواهیم استصحاب کنیم. ما که شک در مقتضی نداریم که بخواهیم استصحاب کنیم بلکه ما شک در بِدار و عدم بِدار داریم. اگر آن مسئله را درست کردید، استصحاب لازم نیست و اگر آن مسئله بدار را درست نکردید، استصحاب جاری نیست. لذا مرحوم سید در اینجا احتیاج به استصحاب ندارد و ما احتیاج به استصحاب نداریم و مرحوم سید میفرمایند در صورت احتمال، بِدار جایز است و ما میگوییم در صورت احتمال، بِدار جایز نیست. از همین جهت هم استصحاب کنار برود.
 مرحوم حاج آقا رضا (رضوان الله تعالی علیه) که انصافاً مرد محقق، متتبّع است و ذهن عرفی دارد و این مصباح کتابی خیلی خوبی است. برای مرحوم شیخ طوسی و بعضی دیگر، علاوه بر استصحاب گفته که بما دلّ علی جواز البدار کما مرة الروایات فی المسئلة السابقة. میگوییم که آن کسانی که میگویند روایات، صورت شک را میگیرد و صورت احتمال را میگیرد و درست است و اما ما گفتیم که اصلاً روایات، صورت احتمال را نمیگیرد و روایتها مختص آنجایی است که بداند آب پیدا نمیکند. لذا تمسّک کرده به آن روایات بِدار و آن روایات بِدار را نمیشود به اینجا آورد و البته آن کسانی که بِدار را در صورت احتمال جایز میدانند، روایات را که در مسئله قبل آوردند در اینجا هم میآورند. و آن کسانی که بِدار را جایز نمیدانند و روایات را در مسئله قبل نیاوردند و ما هم نیاوردیم و گفتیم روایتها اطلاق ندارد و اینجا هم نمیآوریم و همچنین تمسّک کردند به روایاتی که با یک تیمم میشود چند تا نماز خواند. این مسلّم است و بعد هم میگوییم و قبلاً هم گفتیم که تیمم کرده برای نماز ظهر و عصر، بعد اگر بداند که آب نیست، میتواند با این تیمم نماز مغرب و عشا را هم بخواند و نماز شب هم میتواند بخواند و اگر نخوابیده، میتواند نوافلها را هم بخواند. و بالاخره با طهارت ترابیه مثل طهارت مائیه. اینها هیچکدام ربطی به بحث ما ندارد. لذا اینهایی که حاج آقا رضا روی هم ریختند، روایات بِدار، روایات اکتفا به تیمم واحد برای نمازها، هیچکدام به درد ما نمیخورد فقط آنچه عمده است، استصحاب است و استصحابشان هم درست است. اینکه میگویند در اصل تکلیف است و قضیه متیقنه نداریم، این نیست بلکه قضیه تکلیف نیست و قضیه متیقنه هم داریم و شک در مقتضی است لذا برای نماز ظهر و عصر تیمم کرد و مثلاً میخواهد یک ربع صبر کند و نماز مغرب و عشا بخواند و در سجده خوابش برد، و نمیداند آیا تیمم باطل شد یا نه، مسلّم است که استصحاب دارد. علی کل حالٍ استصحاب جاری است فقط اشکال در اینست که این حتماً طهارت دارد اما آیا میشود با این طهارت نماز خواند یا نه؟ ما میگوییم نه، برای اینکه اگر احتمال بدهدکه آب پیدا میکند، لم تجدوا الماء فتیمّموا صعیدا، این را نمیگیرد و عرفاً میگوید تو آب داری اگر احتمال بدهی و واجب است که تفحّص کنی. شک در قدرت داری و باید تفحص کنی و باید صبر کنی تا آخر وقت و اگر آب پیدا نشد، نماز بخوانی و الاّ نه.
 مرحوم سیّد مسئله سوم را خیلی مفصل صحبت میکنند و اما در ضمن حرفشان میفهمانند که این مسئله سه همان مسئله دو است. لذا میفرمایند و علی المختار، این میتواند نماز بخواند یعنی استصحاب و شک در مقتضی و اینها درست نیست و روایتها که جایز نیست، اینها درست نیست. علی المختار در مسئله دو که گفتیم بِدار جایز است، اینجا هم بِدار جایز است. بعد میفرمایند رأی کسانی که میگویند بِدار جایز نیست، اینجا هم میگوییم بِدار جایز نیست. یعنی عبارات مرحوم سید میفهماند که این مسئله سوم از مصادیق مسئله اول است و هیچ تفاوتی ندارد. حق هم با مرحوم سیّد است. این طول و تفسیرهایی که مرحوم حاج آقا رضا و بعد هم مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی دادند، ظاهراً هیچ وجه ندارد.
 مسئله قبل این بود که آیا قبل از وقت میشود تیمم کرد یا نه؟ ما گفتیم بله، استحباب نفسی دارد و تیمم میکند و مرحوم سید گفتند برای نماز نمیتواند چون هنوز نماز نیامده اما برای کون علی الطهارة میتواند. تیمم کند کون علی الطهارة و الان هم که وقت شده، آیا میشود با این تیمم نماز کرد یا نه؟ اگر بِدار را جایز بدانیم بله و اگر بِدار را جایز ندانیم، نه. مسئله روی بِدار و عدم بِدار است و مسئله روی این نیست که این تیمم صحیح است یا نه و یا این تیمم باطل شده یا نه.
 خیلی کم پیدا میشود که کسی بگوید که اگر کسی یک ساعت بعد از ظهر مُرد، حالا باید نماز ظهرو عصرش را قضا کند، کسی نگفته الاّشاذاً. ولی مشهور در میان اصحاب اینست که ملاک آخر وقت است. اگر این آخر وقت نمرد و بعد مُرد و نماز ظهر و عصرش را نخوانده، باید بخواند و الاّ نه. لذا زن حائض اگر نماز این را عمداً نخواند، آیا باید قضا کند یا نه؟ ما میگوییم نه. مشهور در میان اصحاب هم هست.
 مسئله 6 : يجوز التيمّم لصلاة القضاء والإتيان بها معه (1) ولا يجب التأخير إلى زوال العذر.
 یک کسی دستش شکسته است و این باید مدتها تیمم کند و حالا در خانه زمینگیر شده و میخواهد نمازهای قضایش را بخواند، آیا میتواند نمازهای قضایش را بخواند یا نه؟ آری میتواند. يجوز التيمّم لصلاة القضاء والإتيان بها معه ولا يجب التأخير إلى زوال العذر. دیگر لازم نیست نماز قضا را با وضو بخواند و نماز قضا را باید با وظیفه بخواند و وظیفه این الان اینست که تیمم کند و نماز بخواند. برای کارهای دیگر یکفیه این تیمم به قول روایات ما، الف سنه. حالا وظیفه این اینست که با تیمم نماز بخواند، پس میتواند نمازهای قضایش را هم بخواند. اصل قضیه خوب است اما بعد میفرماید: نعم مع العلم بزواله عمّا قريب يشكل الإتيان بها قبله. مثل اینکه دو سه روز این باید تیمم کند. مثلاً چشمهایش درد میکند و دو سه روز باید به این صورت آب نزند. میگویند اگر این باشد فقط نمازش را میتواند بخواند و نماز قضا نمیتواند بخواند. اگر این طاهر است و این طهارت ترابیه به جای طهارت مائیه است، پس میتواند. یک حرف سابقاً بود که آن را نپذیرفتیم که فرق گذاشته بودند بین اینکه تیمم کرده برای تنگی وقت که گفتند این فقط برای نماز خوب است و اما اگر برای عذر، تیمم کرده باشد، گفتند به همه دردی میخورد. سابقاً مسئلهاش را متعرض شدند که تیمم دو قسم است، یک قسم مبیح للصلاة فقط است یعنی آن تیمم که در تنگی وقت باشد و اما یک تیمم موجب طهارت است، آنکه برای تنگی وقت نیست و برای اینست که عذری دارد. گفتند با این تیمم میتواند همه کاری بکند اما با آن تیمم مبیح للصلاة نمیتواند و ما میگفتیم چرا. برای اینکه با هر دوی اینها طهارت پیدا میشود. حال ما نحن فیه همین است. الان تیمم کرده و میداند که فردا میتواند به حمام برود. چرا نتواند نماز قضاء بخواند. لذا طبق فرمایش ایشان اگر مرادشان حرف من است که ایشان هم میفرمایند که بگوییم این لم تجدوا صادق نیست. میگوییم اگر لم تجدوا صادق نیست پس در مسئله قبل هم به طریق اولی لم تجدوا صادق نیست و مرحوم سید این را نگفتند. مرحوم سید فرمودند اگر احتمال میدهد که آب پیدا شود، لم تجدوا صادق است و باید تیمم کند و نماز اول وقت بخواند. ما میگوییم این الان در خانه بیکار است و فردا هم به حمام میرود و زخمهایش را میشوید و میتواند غسل کند و وضو بگیرد و اما حالا که تیمم کرده میتواند نماز بخواند. به قول شما لم تجدوا هم که صادق است پس میتواند نماز قضا هم بخواند. مرحوم سید در مسئله بعدش میفرمایند نوافل را میتواند بخواند و ما میگوییم این میخواهد نماز جعفر طیار بخواند، چرا نتواند بخواند؟ اگر بگویید تیمم مبیح للصلاة فقط، خیلی جاها گیر میکنید و اما کسی بگوید که این روایات به ما میگوید که ربّ الماء، ربّ الطهور یکفیه السنه، یعنی طهارت آور است. الان متطهر است و نماز ظهر و عصرش را خواند و بیکار است و میخواهد نماز قضا بخواند. چرا نشود؟. مخصوصاً روی فتوای مرحوم سید که میگویند لم تجدوا صادق است که برای آخر وقتش ایشان گفتند که لم تجدوا صادق است. مرحوم سید در وسعت وقت میگفتند اگر احتمال میدهد که آب پیدا شود و یا مضنّه داشته باشد، میتواند نماز بخواند و اینجا هم همینطور. ما گفتیم نمیشود برای اینکه لم تجدوا صادق نیست. اگر کسی بگوید لم تجدوا صادق نیست خوب است اما اگر نگوید، این جمله ایشان که ظاهراً یک هو میخواهد، عمّا قريب یعنی وقت، مثلاً دو سه روز که دو سه روز را نمیتواند نماز قضا بخواند چون میداند که بعد از دو سه روز میتواند غسل کند و نماز قضا بخواند و اما بیش از دو سه روز میتواند. ما میگوییم اگر طهارت پیدا شد، آنگاه هم میتواند نماز ادا بخواند و هم نماز قضا بخواند.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo