< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اگر زن کافری بمیرد و بچه مسلمان مرده در شکم او باشد چگونه باید دفن شود؟

  بحث در باره این مسئله 3 از باب دفن بود مسئله گرچه مبتلا به نیست مسئله شاذی است مسئله نادری است اما از نظر فقهی دیروز می‌گفتم مسئله مشکلی است این‌که اگر زن کافره‌ای مرد و در دل او یک بچه مسلمان باشد که دیروز می‌گفتم ولو ولدالزنا باشد چه باید کرد؟

  گفتم قاعده اقتضا می‌کند شکم این زن را پاره کنند بچه را در بیاورند و غسلش بدهند کفنش بکنند در قبرستان مسلمانها دفنش بکنند قاعده این را اقتضا می‌کند اما فقهاء فرموده‌اند نه این بچه را در شکم مادر، مادر را دفن بکنند پشت به قبله برای این‌که این بچه رو به قبله باشد، یک روایتی هم برای این نقل می‌کنند روایت هم گفتند ولو ضعیف السند است اما مجبور به عمل اصحاب است و در این روایت دارد فقهاء هم طبق این روایت فتوی داده‌اند این‌که این مادر را دفنش بکنند اما پشت به قبله برای این‌که بچه رو به قبله باشد، خب خلاف قاعده خیلی می‌شود، یک خلاف قاعده این بچه را غسلش ندهند کفنش نکنند و این جوری دفنش بکنند .

  یک خلاف قاعده این‌که توی قبرستان مسلمانها دفن بکنند نمی‌شود توی قبرستان کفار دفن بکنند نمی‌شود لذا بعضی از محشین از جیب خودشان روی آن گذاشته‌اند گفته‌اند توی بیابان دفنش بکنند و علی کل حال مسئله مسئله مشکلی است بنا شد که شما فکر بکنید از فکرتان استفاده بکنیم.

  حالا عبارت مرحوم سید که عبارت مشهور در میان قدماست اذا ماتت کافره کتابیه او غیر کتابیه و مات فی بطنها ولد من مسلم بنکاح او شبهه او ملک یمین تدفن مستدبره للقبله علی جانبه الا یسر علی وجه یکون الولد فی بطنها مستقبلا که این احوط ایشان دیگر فقهاء ندارند ایشان یک احتیاط دیگر هم کرده بلکه آخرش گفته لا یخلو من قوه فرموده الاحوط العمل بذلک فی مطلق الجنین ولو لم تلج الروح فیه.

  روایت 2 از باب 29 از ابواب دفن مصححه یونس است قال سئلت الرضا علیه السلام عن الرجل تکون له الجاریه الیهودیه فیواقعها فتحمل ثم یدعوهاالی ان تسلم فتأبی علیه به این زن گفت بیا مسلمان شو برای خاطر بچه ام حاضر نشد فدنی ولادتها فماتت این بچه نزدیک بود به دنیا بیاید این زن مرد حالا شاید هم سر زا رفت فماتت و هی تطلق والولد فی بطنها این بچه در شکم این مادر بود ولی مات الولد اگر زنده بود خب شکم را پاره می کردند اما حالا بچه هم توی شکم این یهودیه مرد ایدفن معها علی الیهودیه او یخرج منها و یدفن علی فطره الاسلام؟ آیا این بچه توی شکم مادر را با این یهودیه دفن بکنند یا نه؟ ظاهراً یدفن علی فطره الاسلام یعنی شکم را پاره کنند بچه را غسل بدهند و کفن کنند دفن بکنند ظاهراً این معنایش است فکتب یدفن معها حضرت فرمودند بچه را با همان یهودیه دفن بکنند که ظاهر عبارت هم این است ایدفن معها علی الیهودیه یعنی خویش و قومهای این یهودی این زن را هر جور دفن می‌کنند این بچه را دفن بکنند، روایت را گفته اند احمد اشیم توی آن است و این مهمل است، اما از دو جهت روایت مصححه است لذا من گفته‌ام مصححه یونس، از یک جهت از این احمد بن اشیم مشایخ ثلاثه بیش از 100 تا روایت نقل می‌کنند از این بگذریم از این آقا اصحاب اجماع روایت نقل می‌کنند از این بگذریم صاحب جواهر می‌فرماید که جبر ضعف سند به عمل اصحاب، مجبور بعمل الاصحاب،

  چیزی که انسان را گیر می اندازد حسابی این است که حرف‌های فقهاء با این روایت نمی خواند هم این جا نمی‌خواند هم جاهای دیگر، جاهای دیگر خب این کافر که احترام ندارد شکمش را پاره می‌کنند بچه را در می‌اورند می‌روند علی فطره الاسلام دفنش می‌کنند که او یخرج منها و یدفن علی فطره الاسلام این روایت روی آن است و اجماع روی آن است و در جاهای دیگر مسلم است اما حضرت این جا فرمودند نه، اتفاقا این همین را سؤال کرد که ما این کار را بکنیم؟ فکتب یدفن معها فرمودند نه شکم را پاره نکنید این کار را نکنید، این یک مسئله است که این جا اصحاب به این روایت عمل کرده‌اند، جاهای دیگر اسم این روایت را نیاورده‌اند به روایات دیگر شکم را پاره کرده‌اند و بچه را غسل داده‌اند یعنی فتوی این است و کفن کردند دفن کردند این را چکارش بکنیم؟

  یک اشکال دیگر هست و آن این است که این ندارد که این را چه جوری؟ فکتب یدفن معها ظاهرش این است یهودی‌ها این زن را دفن می‌کنند این بچه را هم دفن می‌کنند اما این‌که مستدبر القبله دفن بکنند تا بچه رو به قبله باشد و این‌ها اصلا توی روایت نیست و اصحاب مثل مرحوم سید فتوی داده بعد هم تمسک به روایت کرده اند من‌جمله شیخ المشایخ ما صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه، لذا اگر کسی بگوید البته در این جا خلاف شهرت است حالا در این جا اگر کسی بگوید اصلا اصحاب اعراض از این روایت کرده‌اند به این روایت عمل نکرده‌اند برای این‌که جای دیگر گفته‌اند شکم را پاره کنید و بچه را در بیاورید و غسلش بدهید کفنش بکنید و این جا می‌گوید نه، غسلش ندهید کفنش نکنید همین جوری دفنش بکنید آن هم توی قبرستان یهودی‌ها، بگوییم اصلا اعراض از این روایت شده اگر بتواند کسی بگوید دیگر عالی در می‌آید یعنی عمل به این روایت نمی‌کنیم فتوی مشهور را هم نمی‌گوییم و می‌گوییم اگر بچه مسلمانی در شکم کافری باشد این بچه مسلمان زنده باشد مرده باشد باید از شکم این کافر نجاتش داد و حرف مرحوم سید هم که می‌گویند ولو جنین باشد دیگر درست در می‌اید ولو این‌که آدمک باشد روح هم در آن دمیده نشده باشد تا این‌که بعد مرده باشد اصلاً روح در آن دمیده نشده، یک آدمک است این هم باز شکم را پاره کنند و بچه را در بیاورند چون‌که در آدمک هم گفتیم باید غسل داده بشود و کفن کرده بشود حالا احکام نماز و امثال این‌ها را نداشته باشد بالاخره در این باره که بچه ولو روح در آن دمیده نشده باشد باید غسل داده بشود لذا در می اورند از شکم مادر و غسلش می‌دهند کفنش می‌کنند دفنش می‌کنند اما مرحوم سید همان روی قاعده مشهور گفته‌اند اما از خودشان هم یک مسئله در آورده‌اند این‌که همین طور که فقهاء راجع به آن وقتی که ولوج روح در آن شده باشد و مرده باشد مرحوم سید می‌گوید ما می‌گوییم که قبلش هم همین است اول احتیاط می‌کنند بعد هم اقوی می‌گویند این خلاصه حرف است نمی‌دانم شماها چقدر مطالعه کرده‌اید؟ چقدر فکر کرده اید؟ چقدر ما می‌توانیم الان از شما استفاده بکنیم؟

  من خیال می‌کنم از جاهایی که می‌شود پا روی اجماع یا شهرت گذاشت همین جا باشد برای این‌که روایت خیلی پشم به کلاهش نیست و این دو سه تا خلاف شهرت و خلاف اجماع دارد، بنابراین روایت را ولش بکنیم همین جوری که من عرض کردم اول طبق قاعده عمل بکنیم، حالا دیگر شما هستید و جرأتتان، اما خب از آن طرف هم این را توجه کنید اگر جرأت نداشته باشیم از شهرت بترسیم این جا اما یک دو سه تا خلاف اجماع هم مرحوم سید با این فتوایشان یک دو سه تا خلاف اجماع یک دو سه تا شهرت زیر پا گذاشته‌اند تا توانستند به این شهرت عمل بکنند این را هم توجه داشته باشید یعنی اگر ما دست از این شهرت برداریم بهتر از آن است که دست از آن شهرت برداریم مخصوصا آن شهرت‌ها که موافق با قاعده هم هست و این شهرت این جا خلاف قاعده است و علاوه بر این‌که روایت هم که از نظر سند خیلی پشمی به کلاهش نیست ولی مهمتر دلالت روایت است آن چه مشهور می‌گویند روایت نمی‌گوید آن چه روایت می‌گوید مشهور نمی‌گوید لذا این جبر سند به عمل اصحاب هم که صاحب جواهر فرموده این هم درست نیست.

  مسئله 4فرموده‌اند لا یعتبر قصد القربه فی الدفن روایت نداریم نفیا یا اثباتا اما شهرت داریم اجماع داریم سابقا هم گفتیم که در باب تجهیزات میت گفته‌اند که غسل قصد قربت می‌خواهد نمازش هم قصد قربت می‌خواهد اما مابقی مثل تشییع جنازه و او را کفن کردن و دفن کردن گفته‌اند قصد قربت نمی‌خواهد لذا این هم خیلی مشکل است از کجا پیدا شده؟ اگر قصد قربت بخواهد خب همه‌اش قصد قربت می‌خواهد اگر نمی‌خواهد هیچ کدام نمی‌خواهد برای این‌که این‌ها تمسک کرده اند گفته‌اند غسلش قصد قربت می‌خواهد چون تو می‌خواهی غسل جنابت بکنی باید قصد قربت بکنی پس حالا هم که می‌خواهی غسل بدهی باید قصد قربت کنی، خیلی عجیب است یعنی یک قیاس آن هم قیاس مع الفارق، راجع به نمازش هم یکی بگوید که این نماز است دعا نیست آن وقت این جا همین را می‌گویند سابقا گفتیم می‌گوید قصد قربت می‌خواهد چون نماز است اما یک قدری برویم جلوتر می‌گوید که حرف توی آن بزن طوری نیست چون نماز نیست، بنابراین سابقا گفتیم الان هم می‌گوییم که این قصد قربت روی قاعده روی هیچ کدامش واجب نیست اگر تظاهراً ریاءً به‌جا بیاورد خب گناه بزرگی کرده اما این غسل درست است این نماز درست است این دفن درست است حالا تظاهر نه، پول، مثل حالا یعنی مثل همیشه، حالا معمولاً توی شهرها، حالا توی دهات‌ هم نباشد، توی دهات‌ هم تازه پیدا شده، این‌که پول می‌گیرند غسل می‌دهند پول می‌گیرند کفن می‌کنند پول می‌گیرند دفن می‌کنند همین الان دیگر، دیگر حسابی همین این جا اصلا نوشته چقدر برای غسلش و چقدر برای کفنش و چقدر هم برای دفنش، بخواهیم درستش کنیم دیگر نمی‌دانم آن مسئله داعی بر داعی و امثال این‌ها می‌آییم تا درست بشود و الا اگر رو به راه برویم جلو بگوییم که قصد قربت نمی‌خواهد لذا پول گرفتن برای ان اشکال ندارد برای ما هم که پول می‌دهیم اشکال ندارد، این هم مسئله4.

  مسئله5 فرموده‌اند اذا خیف علی المیت من اخراج المیت ایاه وجب احکام القبر بما یوجب حفظه من القیر و الآجر کما ان فی السفینه اذا ارید القاه فی البحر لابد من اختیار مکان مأمون من بلع حیوانات البحر ایاه، آن مسئله اول روایت نداریم یک مسئله عقلی است خب معلوم است اگر مثلا قبرستانی درنده باشد مخصوصا بعضی از درنده‌ها بلدند قبر را نبش بکنند مرده را بخورند حالا یک چنین درنده‌هایی پیدا شده خب معلوم است عقل ما می‌گوید این قبر را باید محکم مستحکم نتواند درنده آن را در بیاورد یا مثلا العیاذ بالله خب حالا نیست، جور دیگرش هست سابقا کفن دزدی بوده دیگر می‌بینید اگر همین جوری دفنش بکنند می‌ایند نبش می‌کنند کفنش را می‌دزدند معلوم است عقل ما می‌گوید باید محکم مستحکم نتوانند نبش قبر بکنند تا این جا حرف نداریم ولو دلیل هم برلیش نداریم دلیل خاص اما معلوم است که عقل می‌گوید حتما باید محکم مستحکم تا این‌که درنده‌ای یا آدم بدتر از درنده‌ای نبش قبر نکند اما این کمای مرحوم سید این دیگر توی کلمات فقهاء نیست و عقل ما هم این جاها دیگر دلالت ندارد خب راجع به دریا این جور گفته‌اند یک چیزی ببند به پای این ولش کن توی دریا تا برود ته دریا حالا ما بگوییم باید کشتی برود یک جایی که درنده‌ها نباشد که فورا آن را بدرند دیگر دلیل ندارد بلکه اطلاقات آن روایات هم گفت بینداز توی دریا اما بینداز توی دریای محفوظ از درنده دیگر نمی‌شود اثباتش کرد لذا این فرمایش مرحوم سید که می‌فرمایند که کما ان فی السفینه اذا ارید القاه فی البحر لابد من اختیار مکان مأمون من بلع حیوانات البحرایاه هم با اطلاق روایات جور نمی‌آید اگر هم کسی بگوید روایت‌ها اطلاق ندارد اما این قید باید اثبات بشود عقلی که نیست دیگر خواه ناخواه نوبت می‌رسد به اصل نمی‌دانیم آیا این قید هست یا نه؟ رفع مالا یعلمون می‌گوید نه، لذا فرمایش مرحوم سید مخالف با اصل هم هست یعنی مخالف با اطلاقات است اگر کسی بگوید اطلاقات نداریم می‌گوییم خیلی خوب اطلاقات نداریم اما قید می‌خواهد تا این حرف را بزنیم قید را که نداریم نه عقلا نه شرعا نوبت می‌رسد به اصل نمی‌دانیم ایا باید این میت را یک جا توی دریا بیندازیم که محفوظ از درنده‌ها باشد یا نه؟ رفع مالا یعلمون می‌گوید لازم نیست ظاهراً نوبت به اشتغال هم نمی‌رسد شک در خصوصیت است شک در خصوصیت دیگر برائت است این هم مسئله 5 مگر یک کسی بگوید که همین جوری که در برّ گفتید دلیل عقلی داریم در این جا هم دلیل عقلی داشته باشیم یعنی عقل ما بگوید که اگر بیندازید توی دریا فورا نهنگ آن را ببلعد نینداز، اگر عقل ما یک چنین حرفی بزند آن وقت صورت اول می‌شود مرحوم سید فتوی دادند دیگر صورت اول و دوم را یک جور رفته‌اند جلو و اما اگر یک کسی بگوید که خب حالا در مقابل چشم تو این نهنگ این را نبلعد خب نیم ساعت دیگر یک نهنگ دیگر پیدا می‌شود توی دریا این را می‌بلعد.

  مسئله 6 فرموده‌اند مؤونه الالقاء فی البحر تخرج من اصل الترکه این ظاهراً گفتن ندارد برای این‌که سابقا گفتیم که میت ولو صغیر داشته باشد ولو وصیت نکرده باشد به اندازه ضرورت برای دفن این یعنی برای تجهیزش و برای غسلش و برای کفنش و برای دفنش این را روایات داریم از اصل مال بر می‌دارند ممکن است شما یک چیز هم اضافه بکنید ظاهراً بد هم نیست انسان بگوید خرج و مخارج ضروری که اگر این خرج و مخارج ضروری نشود آبرو می‌رود یک دفعه مثل حالا تجمل‌گرایی است و دفن میت ما و آن سورها همه تجمل‌گرایی است همه‌اش هم حرام است، اما ضرورت خب این ضرورت یک دفعه خرج و مخارج این است که کفن برایش بخرد یک دفعه ضرورت است این‌که این‌ها که آمدند سر قبر و زحمت کشیدند یک ناهاری به آنها بدهد که اگر این ناهار را ندهد مایه آبروریزی می‌شود فقهاء نفرموده‌اند ولی خیال می‌کنم بگوییم بگوییم این هم ضرورت است همین جور که اصل کفن از اصل مال برداشته می‌شود اتفاقا در روایت‌ها به غیر خذمنی کفنک دیگر مابقی هم ندارد فقهاء از همان کفن پی به دیگر چیزها برده‌اند شماها اضافه بکنید بگویید که تجهیزات این میت به اندازه ضرورت از اصل مال برداشته می‌شود آن وقت من‌جمله مثالی که من زدم اما فقهاء نفرموده‌اند خب حالا من جمله که مرحوم سید می‌گویند خب می‌گوییم مرحوم سید شما این را فرمودید آن ناهارش را هم بگویید می‌فرماید اگر می‌خواهند توی دریا بیندازند یک آهنی باید بگیرند به پایش، بیندازند این از اصل مال برداشته می‌شود خب چه فرقی می‌کند؟ و آن صورتش را هم نمی‌گویند آن صورتش را هم بگوییم اگر محکم کاری این قبر اگر محکم کاری نکنیم درنده‌ها او را می‌برند شب می‌ایند نبش قبرش می‌کنند کفنش را می‌برند خب این محکم‌کاری را هم از اصل مال بر می‌داریم آن وقت شما عزیزان اگر یک قاعده کلی بگویید که ای کاش مرحوم سید این قاعده کلی را فرموده بودند فرموده بودند مایحتاج الی الدفن بحسب الضروره یؤخذ من اصل المال ظاهراً بهتر از این عبارت مرحوم سید است که می‌فرمایند که مؤونه الالقاء فی البحر یخرج من اصل الترکه به مرحوم سید می‌گوییم این القاء فی البحر که خصوصیت ندارد همین الان شما مسئله‌اش را گفتید که بعضی اوقات قبر را باید خیلی محکم آجر و قیر و سیمان و امثال این‌ها خب این هم مثل همان دریاست دیگر یخرج من اصل المال، یک مقدار برویم بالاتر بگوییم که اگر ناهار به این افراد ندهند مایه آبروریزی است برای میت برای این افرادی که مربوط به میت‌اند این هم یؤخذ من اصل المال، ظاهراً اگر حرف من را بگویید این به قول شما‌ها در عباراتتان بعضی اوقات می‌گویید الادعا لیس بجزاف در این جا هم بگویید ادعا لیس بجزاف.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo