< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:شرایط نماز میت

  بحث در باره شرایط نماز میت بود مرحوم سید 17 تا شرط‌ در عروه آورده‌اند 12 تا از آن شرط‌ها را مباحثه کردیم.

  شرط 13 فرموده‌اند موالات بین تکبیرات و همچنین موالات بین دعاها، این موالات آیا در اصل نماز شرط است یا نه؟ دلیلی نداریم فقط از باب صدق عرفی جلو آمده‌اند و گفته‌اند موالات صدق عرفی نباشد این نماز به هم می‌خورد مثلا تکبیره الاحرام را بگوید یک دقیقه صبر بکند بعد حمد و سوره بخواند یا حمد و سوره تمام شده یک دقیقه رفته در عالم ملکوت حالی پیدا کرده بعد به رکوع برود و همچنین تا آخر، گفته‌اند که این لایصدق انه صلاه، اما از آن طرف هم از سیره ائمه طاهرین علیهم السلام و همچنین سیره اولیاء می‌بینیم که در نماز حالا یا ذکرش یا سکوتش بیش از یک دقیقه و این‌ها هست سر از سجده برداشته نشسته در عالم ملکوت دارد فکر می‌کند راستی یابیده است در محضر خداست مکالمه معاشقه با خدا و این‌ها بگوییم که نماز را به‌هم می‌زند مشکل است انصافا اما از آن طرف هم یک تسالم در میان اصحاب است که باید پی در پی موالات صدق در نماز است همان حرف را در نماز میت هم آورده‌اند حتی مثلا در نماز اصلی گفته‌اند مثلا اگر سوره بقره را بخواهد بخواند گفته‌اند نمی‌شود برای این‌که صدق عرفی موالات به‌هم می‌خورد و این را عرف نمازش نمی‌داند در همین جا هم همین است می‌خواهد دعا برای میت بخواند دو سه دقیقه دعا می‌خواند یا بیشتر گفته‌ اند لاصدق انها صلاه نماز باطل است.

  من توی مسئله گیرم اما از آن طرف هم تسالم هست مجبوریم بگوییم بله و این‌که موالات در نمازها واجب است و من‌جمله نماز میت اما همین موالات را در نمازهای مستحبی نگفته‌اند مثلا نقل می‌کنند این‌که امام صادق سلام الله علیه بعضی اوقات 70 مرتبه فرمودند سبحان ربی العظیم و بحمده توی رکوعشان اجازه هم داده شده بیش از 70 مرتبه گفته بشود دیگر دائرمدار آن تسالم است و هر کجا هم شک بکنیم که آیا موالات به‌هم خورد یا نخورد؟ اصل می‌گوید امولات به هم نخورد هر کجا یقین داشته باشیم موالات به هم خورده به معنا این‌که لا یصدق انها صلاه تسالم هست اجماع هست و مثلا یک کسی بگوید اگر ذکر بگوید هرچه باشد این‌طوری نیست اما همین جا هم فقهاء در رساله‌ها نوشته‌اند اگر مثلا سوره‌های طوال را بخواهد بخواند نمی‌شود اما سوره‌های غیر طوال را مثلا مثل سوره کهف مثل سوره یاسین گفته‌اند توی نماز مستحبی می‌شود توی نماز واجب نمی‌شود حالا این چه فرقی هم می کند؟ نمی‌دانم، علی کل حال یک مسئله عرفی است دلیل بر آن نداریم دیگر باید اجماع را بگیریم هر کجا شک کردیم دیگر اجماع هم نمی‌تواند کار بکند اصل هم برای ما می‌تواند کار بکند اصل عدم است نمی‌دانیم آیا موالالت به هم خورد یا نه؟ اصل این است که به هم نخورد این هم شرط 13.

  شرط 14 فرموده‌اند استقرار باز این استقرار مثل همان موالات است دلیلی بر آن نداریم به غیر اجماع، تسالم گفته‌اند توی نماز باید بدن آرام باشد یک دفعه بدن آرام نیست مثلا هی جستن جستن می‌کند خب معلوم است این قیام را از بین می‌برد اما یک دفعه نه بدن آرام نیست به معنا این‌که یک کمی عقب و جلو، پا را بلند می‌کند بدن حرکت می‌کند اما کم، گفته‌اند نمی‌شود، این نماز باطل است. چرا؟ گفته‌اند که دلیلمان اجماع،تسالم، از اجزاء نماز یا از شرایط اجزاء نماز استقرار است در عروه راجع به نمازها امده این‌جا هم مرحوم سید راجع به نماز میت آورده، همین‌جور که بدن باید آرام باشد در نمازهای واجب در نماز میت هم باید بدن آرام باشد در آن‌جا دلیل نداریم لذا ما برای خاطر آن اجماع در نمازهای واجب می‌گوییم استقرار شرط است اما در نمازهای مستحبی ما استقرار را لازم نمی‌دانیم، حتی در اذکار واجب استقرار را واجب می‌دانیم برای اجماع، اما در اذکار مستحب ما استقرار را واجب نمی‌دانیم، چرا؟ دلیل نداریم، مثلا اگر سمع الله لمن حمده الله اکبر را توی راه بگوید، در حالی‌که می‌گوید الله اکبر می‌رود به سجده، سر از سجده برمی‌دارد هنوز آرام نشده می‌گوید الله اکبر، اذکار مستحبی ما می‌گوییم استقرار در آن لازم نیست چرا لازم نیست؟ برای این‌که دلیل نداریم، دلیل برای استقرار راجع به اذکار واجب، نمازهای واجب اذکار واجب این قدر متیقن در اجماع است و اما دیگر نماز مستحب یا اذکار مستحب در نمار دیگر دلیل نداریم بلکه دلیل بر عکس داریم این‌که نماز مستحب را عمدا می‌شود توی راه بخوانیم خب این مسلم پیش اصحاب است و ما می‌گوییم حالا ایستاده نماز می خواند یا نشسته نماز می‌خواند اما بدنش هم می‌جنبد خب بخواهیم بگوییم نماز باطل است معولا فقهاء من جمله مرحوم سید هم در عروه معمولاً می‌فرمایند نماز باطل است استقرار هم در نماز واجب هم مستحب هم در اذکار واجب هم در اذکار مستحب باید باشد من جمله نماز میت و این‌جا می‌فرمایند که شرط 14 استقرار، بدن آرام باشد و حالا چرا در نماز میت گفته‌اند؟ تشبیه‌اش کرده‌اند گفته‌اند توی نماز استقرار می‌خواهیم این نماز است پس استقرار می‌خواهیم مرحوم سید در این 17 تا شرط و توی آن مسئله یک که حالا عرض می‌کنم تهافت حالا اسمش را نمی‌توانم بگذارم اما خیلی مختلف حرف زده‌اند یعنی مرحوم سید بعضی اوقات می‌گویند این نماز نیست پس این شرط را ندارد بعضی اوقات می‌گویند نماز است پس شرایط نماز را دارد و توی این یک صحفه که این 17 تا شرط را ذکر می‌کنند بعد بلافاصله مسئله اولش این است که شرایطی که در نماز است در این‌جا نیست، حالا چه جور هم می‌شود جمع کرد این فرمایش مرحوم سید را؟ نمی دانم دیگر از شماها باید استفاده بکنیم چه جوری جمعش بکنیم حالا علی کل حال در این‌جا استقرار را که شرط می‌دانند می‌گویند نماز است توی نماز استقرار شرط است اجماعا پس در این‌جا هم استقرار شرط است اجماعا، این هم راجع به استقرار.

  شرط 15 فرموده‌اند ان یکون الصلوه بعد التغسیل و التکفین این تکرار است سابقا درباره‌اش صحبت کردیم و معلوم است هم روایت داشتیم هم سیره متشرعه که میت را اول غسلش می‌دهند حنوطش می‌کنند کفنش می‌کنند بعد بر آن نماز می‌خوانند و اول نماز بخوانند بعد غسلش بدهند این چنین سیره‌ای در مسئله نداریم معلوم است این نماز باطل است و از روایات اهل بیت علیهم ‌السلام هم استفاده می‌شود.

  شرط 16 فرموده‌اند ان یکون مستور العوره لو تعذر له الکفن ولو بحجر او لبنه میت را که می خواهند بر آن نماز بخوانند اگر کفن ندارند اما عورتین این میت را باید بپوشانند این سابقا مسئله را گفتیم راجع به کفن و روایت هم داشتیم که اگر لباس ندارد اگر می‌خواهند همین جوری این را دفنش بکنند لااقل عورتینش را ولو به لبنه او به حجر یا به گیاه در آن روایت گیاه هم داشت به علف و بوته و امثال این‌هاعورتینش را بپوشانند و بعد او را دفنش بکنند آن حرف را مرحوم سید آن جا فرمودند این جا هم می‌فرمایند این‌که اگر می‌خواهد نماز بر این میت بخواند باید مستوره العوره باشد اگر نمی‌توانند کفنش بکنند و بر آن نماز بخوانند لااقل عورتینش را بپوشانند و اگر هم نمی‌توانند عورتینش را به پارچه معمولا بپوشانند به هر چه می‌شود حالا الان در نظرم آمد در روایت خاک هم داشتیم دیگر حالا این هم از باب مثال است به هرچه می‌شود حالا روایت دارد به لبنه او حجر که مرحوم سید همین جا این لفظ را آورده‌اند می‌فرمایند که ان یکون مستوره العوره لو تعذر له الکفن ولو بحجر او لبنه لذا این ولو بحجر او لبنه از باب مثال است دیگر هر چه گیاه باشد لنگ باشد خشت باشد دیگر ظاهراً آسانتر از همه این‌ها خاک باشد خاک بریزند روی عورتین آن تا پوشیده شود بعد نماز بر آن بخوانند اگر نمی‌توانند کفنش بکنند، این هم شرط 16.

  شرط 17 فرموده‌اند اذن ولی این را سابقا درباره‌اش صحبت کردیم که آیا اگر میتی را بخواهند تجهیزش بکنند حالا غسل باشد یا کفن باشد یا نماز باشد یا دفن همه باید به اذن ولی باشد و چنانچه مشهور هم هست الان هم اجازه می‌گیرند بعد نماز می خوانند و دیگر آن طبقه اول مقدم هر کدام اجازه دادند کفایت می‌کند اگر طبقه اول نه، سه، تا بالاخره آن کسانی که از آن ارث می‌برند این یک چیز مشهوری شده در میان اصحاب، و مرحوم سید هم این‌جا جزما شرط 17 قرار داده‌اند و گفته‌اند که اذن ولی می‌خواهیم.

  سابقا صحبت کردیم نمی‌دانم این اذن تکلیف است یا وضع است؟ در روایت دارد که خب اجازه بگیرید و اگر اجازه نگرفتند این میت را غسل دادند و کفنش کردند نماز بر ان خواندند این‌ها باطل است؟ مشهور در میان اصحاب گفته‌اند بله، اما یک دلیل محکمی برای این پیدا نکردیم لذا ما می‌گفتیم این اذن احترام است یک تکلیف است حتی در وجوبش هم ما شک داریم که آیا واجب است حالا اگر هم بگوییم واجب است آیا وضع است یا تکلیف؟ما سابقا گفتیم تکلیف است وضع نیست یعنی یا واجب است یا مستحب است از اولیای میت اجازه بگیرند حتی طبقه اول از همه، خیلی خوب است حتی طبقه اول هست از طبقه دوم مثل مثلا از عموی بزرگش، از پسر بزرگ، از پدربزرگ از مادر این‌ها اذن بگیرند راجع به تجهیزات همه همه خیلی خوب است و اما بگوییم اگر اذن نگرفتند و نماز خواندند این نماز باطل است سابقا گفتیم دلیل برایش نداریم.

  اما این‌که شرط است از پدرش اجازه بگیرند به چه دلیل؟ لذا سابقا می‌گفتیم دلیلی بر این‌که این یک تکلیف وضعی است شرط است، مشهور می‌گویند شرط است من جمله مرحوم سید همین‌جا می‌فرمایند شرط است یعنی شرط 17 اذن الولی اگر ولی اجازه بدهد نماز درست است اگر ولی اجازه ندهد نماز درست نیست لذا یک مسئله بغرنجی جلو می‌آید اگر لجاجت بکند اگر دو تا ولی باشند و اگر این نماز را مردم می‌خواهند یک کسی بخواند پسرش می خواهد یک کسی بخواند و امثال این حرف ها، اگر شرط دانستید همه این حرف ها می‌آید توی کار و اما اگر شرط ندانستید و گفتید که این یک احترام است حالا یا واجب یا مستحب، اگر احترام گذاشت اگر مستحب باشد ثواب دارد اگر واجب باشد عمل به تکلیف کرده و اما این‌که حالا اگر اجازه نگرفت این تکلیف را به جا نیاورد این غسل باطل است یا این کفن باطل است این نماز باطل است این دفن باطل است دلیلی برای این مطلب نداریم، سابقا درباره‌اش صحبت کردیم تقریبا این 17 تا چیز هم که مرحوم سید این‌جا فرموده خیلی از این 17 تا را سابقا در باب غسل و حنوط و تکفین فرموده‌اند چنانچه باز این تکرارها در باب دفن میت هم می‌آید که بعد درباره‌اش صحبت می کنیم.

  این 17 تا شرط ظاهرا هیچ کدامش یک دلیلی برای این نداشتیم ظاهراً یکی بود صحیحه حلبی که یکی از فضلای جلسه می‌گفت غیر صحیحه حلبی باز هم یک روایت هست به غیر از آن دیگر ظاهراً این‌ها هیچ کدام دلیل ندارد به غیر تسالم و اجماع، لذا آن تسالم آن اجماع برای ما کار می‌کند خیلی هم سیره مخالف با این تسالم و اجماع هست اما دیگر معمولا باید روی این تسالم روی این و اجماع ما هم تسالم داشته باشیم و الا اگر بحث طلبگی بخواهیم بکنیم این 17 تا شرط هیچ کدام شرطیت ندارد.

  حالا مسائلی را مرحوم سید متعرض شده‌اند مسئله 1 می‌فرماید لا یعتبر فی صلاه المیت الطهاره من الحدث و الخبث زن حائض می‌تواند نماز میت بخواند آدم بی‌وضو می تواند نماز میت بخواند امام جماعت هم می‌تواند بشود و اباحه اللباس و ستر العوره، شرط نیست این‌که لباسش مباح باشد، در شرط 12 فرمودند اباحه المکان در این‌جا می‌فرمایند که لازم نیست اباحه اللباس این چه فرقی می‌کند؟ نمی دانم که در مکان باید مباح باشد اما در لباس مصلی اگر لباسی غصبی است می گویند طوری نیست نماز درست است، اگر باطل است هر دو باطل است اگر صحیح است هر دو صحیح است و اما آن‌جا بگویند که شرط است اباحه المکان این جا بگویند لا یعتبر اباحه اللباس ظاهراً فرقی ندارد دیگر، حالا چه در نظر مبارکشان بوده؟ نمی دانم ما ان جا گفتیم اباحه المکان نمی خواهد گناه است اما نماز درست است برای این‌که از باب اجتماع امر و نهی است مرحوم سید آن جا گفتند نه ولو مجوزی هم بشویم اما چیزی که معبد است مقرب نمی‌تواند باشد و ما گفتیم چه مانعی دارد یک چیزی هم مبعد باشد من جهه هم مقرب باشد من جهه لذا در اباحه المکان ما گفتیم که لازم نیست ولو گناه دارد ولو معصیت کرده در اباحه اللباس خود مرحوم سید می‌گویند طوری نیست حالا یک دفعه مثلا خیلی طول بکشد آن یک باب باشد این یک باب باشد یک حرفی اما در یک صفحه بگویند اباحه المکان باید باشد اباحه اللباس لایعتبر.

  علی کل حال این حرف این‌جا درست است لایعتبر فی صلاه المیت الطهاره من الحدث و الخبث و اباحه اللباس و سترالعوره، سترالعوره درباره میت گفتند ستر عورت باید باشد اما راجع به مصلی می گویند لازم نیست ستر عورت باشد ولو برهنه باشد می تواند این نماز را بخواند و ان کان احوط اعتبار جمیع شرایط الصلاه احوط مستحبی، تا این‌جا مرحوم سید این‌جور کردند گفتند این نماز نیست وقتی نماز نیست پس شرایط نماز را ندارد، توی آن 17 تا شرط می‌گویند این نماز است پس شرایط نماز را دارد و اگر نماز است شرایط نماز را دارد اگر نماز نیست شرایط نماز را ندارد و روایت داشتیم که خود امام صادق سلام الله علیه راجع به تکلم فرمودند که لازم نیست گفت که یابن رسول الله آخر نماز دارم می‌خوانم حرف می‌شود توی ان زد؟ حضرت فرمودند نماز میت دعاست نماز که نیست، نه رکوع دارد نه سجده دارد، شرایط نماز را ندارد خب پس نماز نیست این فرمایش مرحوم سید خوب است لا یعتبر فی صلاه المیت الطهاره من الحدث و الخبث و اباحه اللباس وستر العوره و ان کان احوط اعتبار جمیع شرایط الصلاه احتیاط مستحبی یعنی بردند، مرحوم سید به ما طلبه‌ها فهماندند که چون نماز نیست می‌گویم لا یعتبر و احتیاط مستحبی می کنم چون صور تا صورت نماز است خب تا این‌جا مسئله خیلی خوب است برمی‌گردد به این‌که نماز نیست صورتا نماز است پس شرایط نماز را ندارد آن 17 تا شرط هم باید بگویند که لا یعتبر فی صلاه المیت آن 17 تا شرط چرا؟ برای این‌که نماز نیست و ان کان احوط اعتبار جمیع شرایط الصلاه، و کذا لا یعتبر اعتبار مراعات جمیع الموانع همه موانع را در نماز میت لازم نیست مراعات بکنیم و کذا لا یعتبر اعتبار مراعات جمیع الموانع کالتکلم و الضحک و الالتفات عن القبله چرا؟ برای این‌که نماز نیست اما احوط این است که اعتبار این نمازیت را به او بدهیم احوط مستحبی، این مسئله خیلی کار را اسان می کند و در ست هم هست نماز هم نیست و چون نماز نیست پس بنابراین شرایط نماز را ندارد مراعات موانع نماز هم لازم نیست، اما یک چیزی انسان را گیر می اندازد و آن این است که سیره متشرعه این را نماز می‌داند و این عوامانه نیست دیگر یک سیره است که یک کسی دارد نماز می‌خواند با آن پهلوئی هم هی حرف بزند این را سیره متشرعه این نماز میت را باطل می‌داند یا مثلا استقرار را بپرد به هوا هی مرتب، هم نماز بخواند هم استقرار را مراعات نکند لذا سیره متشرعه می‌گوید این نماز است لذا آن 17 تا شرط همه در آن لازم است، موانع هم همه مراعاتش لازم است اگر این را بگوییم اگر سیره را بگوییم و اما اگر این سیره را نگوییم که من عرض می‌کنم برمی‌گردد به این‌که این مسئله اول آن 17 تا شرط را هم خراب می‌کند و یک کلی مرحوم سید می‌فرمایند خیلی عالی است از روایات هم گرفته شده این نماز نیست اما مستحب است مراعات نماز میت هم با آن بشود بنابراین آن 17 تا شرط باشد آن موانع هم مراعات بشود اما مستحب، اگر حرف من باشد همه آن 17 تا با این مراعات موانع باید بشود الا ما اخرجه الدلیل اگر حرف من نباشد و این صورتا نماز باشد باید هر 17 تا شرط مستحب باشد نه واجب چنانچه مرحوم سید یک کلی در مسئله اول می‌گویند و می‌گویند همه شرایط لازم نیست شرایط نماز همه موانع هم مراعاتش لازم نیست. مشکل است مسئله خیلی از جهتی خیلی آسان است از جهتی که من دارم عرض می‌کنم خیلی مشکل است حالا یک فکری روی آن بکنید ببینیم می‌شود از شما استفاده کرد یا نه؟

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo