< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نماز میت

  دیروز عرض کردم که بچه اگر 6 سالش باشد نماز خواندن بر آن واجب است و اما قبل از 6 سال نماز خواندن واجب نیست بلکه از روایات فهمیده می‌شود مستحب هم نیست و این که مرحوم سید می‌فرمایند مستحب است گفتم که فکری برایش بکنید و این حرف مرحوم سید را درست بکنید که دیروز چیزی نگفتید شما، لذا روایات حمل بر تقیه می‌شود استشمام تقیه هم از روایت‌ها هست روایت‌ها هم خیلی است و آن روایت‌ 6 سال را می‌گیریم و آن روایات کمتر از 6 سال را حمل بر تقیه می‌کنیم وقتی حمل بر تقیه کردیم دیگر استحباب معنا ندارد، می‌شود بدعت و این که آن روایتی که خواندیم امام باقر علیه السلام بر بچه نماز نخواندند و گفتند این عامه است که می‌خوانند دیگر ما هم برای عامه این کار را می‌کنیم یا پیامبر اکرم نخواندند، امیرالمؤمنین نمی‌خواندند این‌ها روایات است دیگر همه، لذا اگر یک روایت بگوید که بچه در وقتی که متولد شد نماز باید بر آن بخوانیم خب معلوم است این را باید حمل بر تقیه کرد، حمل بر استحباب نمی‌شود کرد، لذا نتوانستیم درستش بکنیم دیروز هم که می‌خواستیم چیزی از شما بگیریم که نشده.

  مسئله خیلی مشکل که دیروز رد شدیم این است که ابن جنید یک حرف شاذی زده و گفته تا اصلاً بالغ نشود نمی‌شو د برایش نماز بخوانیم، دیروز گفتم دلیل که ابن جنید آورده درست نیست یک استحسان است این که نماز میت توی آن استغفار دارد و بچه قبل از تکلیف معنا ندارد برایش استغفار بکنیم لذا افتادیم توی آن مسئله مشکل که اصلاً چه جور درستش بکنیم، آن جا که می‌دانیم فاسق است فاجر است چه جور نماز بخوانیم؟ نماز مشهور، آن جا هم که می‌دانیم از اولیاء الله است چه جور نماز بخوانیم بنابر مشهور؟ لذا بالاخره مسئله را ما این جور حل کردیم این که این نماز برای عموم مردم است، شیعه، و آن که نماز است همان نماز مختصر آن دیگر اشکالی به آن وارد نیست و اما نماز مفصل را گفتیم که دیگر اگر کسی می‌تواند نماز مفصل بخواند روی این میت که چکاره است، بخواند و اگر نه نه و این دعاهایی که مرحوم سید در عروه دارند که ظاهرش هم وجوب است الا این که عبارت را معنا کنید آن و الاولی را بزنید به این و الاولی و بگویید این‌ها که مثلا برای مستضعفین و برای منافقین و برای سنی‌ها و امثال این‌ها برای بچه‌ها و برای مجنون و این‌ها مرحوم سید گفته‌اند اولی دارد یعنی خوب است اما اگر بخواهیم حمل بر وجوب بکنیم که ظاهر عروه است مشکل است نمی‌شود و علی کل حال قوم اصلاً متعرض نشده‌اند آن هم که متعرض شده مثل ابن جنید این جورهاست که می‌دانید حرفش درست نیست و علی کل حال نماز میت را اگر به طور مختصر بخواهیم بخوانیم که واجب هم همین است بگوییم برای هر مسلمانی ولو سنی برای این که نماز برای سنی‌هم باید خواند همان مختصر، تکبیر اول شهادتین و تکبیر دوم هم یک صلوات و تکبیر سوم هم استغفار برای همه و تکبیر چهارم هم استغفار برای میت و تکبیر پنجم هم هیچ، یعنی تمام می‌شود دیگر، ولی همین جا هم برای سنی می‌مانیم ، می‌شود برای سنی گفت اللهم اغفر لهذا المیت یا نه؟ این هم گیر دارد، دیگر همین است فقه است و نبود اهل بیت، فقه است و به قول استاد بزرگوار ما آقای داماد می‌گفتند که حالا ایشان چون مخالف عرفان و فلسفه بودند می‌گفتند عرفان و فلسفه می‌شود چشم را هم گذاشت دهان را باز کرد اما فقه این جور نیست حالا آن حرف اولشان نه، حرف دومشان فقه راستی این جور نیست، مشکل است خیلی، با این تشتت روایات و این تقیه‌ای که در روایات هست و در میان ائمه طاهرین هست، بعد هم که خب نگذاشتند دیگر یک در ده احکام هم روایت ندارد شما با یک الغای خصوصیتی و یک کلی و بعضی اوقات تنقیح مناط و این جوری درست می‌کنید ولی باز هم الحمدلله در مقابل سنی که 600 تا روایت در فقه بیشتر روایت ندارد ما با این وسایل الشیعه خیلی کار کرده‌ایم و کار می‌کنیم، اما این را هم توجه داشته باشید فقه مشکل است همین مسئله دیروز را هر چه این طرف و آن طرف می‌زنیم می‌بینیم که نمی‌شود صاف از آن رد شد، دیگر این که می‌بینید توی رساله‌ها احتیاط زیاد است برای خاطر همین است ، معنای احتیاط یعنی نمی‌دانم، اصلاً معنای احتیاط همین است، احتیاط یعنی نمی‌دانم واقع را، لذا با احتیاط رد شدن و امثال این‌ها خیلی خوب، خوب است اما از آن طرف هم به قول خود آقای بروجردی که مرد محتاط بودند می‌گفتند رساله نوشتن احتیاط در ترک احتیاط است، حالا این مسئله دیروز را راستی آدم در آن گیر است و چه جوری درستش بکند؟ دیگر باید از شما جوان‌ها که هم حالش را دارید هم وقتش را دارید هم ذوقش را دارید استفاده بکنیم هر سه در مجلس ما هست اما آن نتیجه گیری استفاده از شما نیست حالا علی کل دو تا روایت هست این‌ها را حمل بر تقیه نمی‌شود کرد، یک روایت می‌گوید که 5 سالش که شد باید نماز بر آن بخوانید یک روایت صحیح السند هم هست می‌گوید تا بالغ نشود نمی‌شود بر آن نماز خواند، وقتی بالغ شد یعنی همان حرف ابن جنید، ابن جنید متأسفانه تمسک به روایت نکرده، تمسک به آن حرف عقلی کرده اما روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم این که وقتی که بالغ بشود، توی این دو تا روایت هم گیریم که چه جوری این روایت‌ها را درستش بکنیم ؟ روایت را بخوانم ببینم که چه جور جمع بکنیم؟ موثقه عمار روایت 4 از باب 14 از ابواب صلاه جنازه عن ابی عبدالله علیه السلام عن المولود ما لم یجر علیه القلم هل یصلی علیه؟ قال لا انما الصلاه علی الرجل و المرأه اذا جری علیهما القلم روایتش عمار است اگر هم شما بگویید شأن عمار به فطحی بودن نمی‌خورد و لذا مرحوم شیخ در عده می‌فرماید نه روایت عمار روایت بچه‌هایش هم این‌ها صحیح السند است ، لذا روایت از نظر سند که اشکال ندارد از نظر دلالت هم خب فرمودند انما الصلاه علی الرجل و المرأه اذا جری علیهما القلم، می‌شود حملش بکنیم بگوییم که به قرینه آن روایاتی که می‌گوید اذا عقل این جری علیهما القلم مراد این است یعنی 6 ساله، چون بچه اگر گناه بکند آن حد الهی جاری نیست اما تعزیر در روایات هم دارد بگوییم مراد جری علیهما القلم یعنی آن وقتی که گناهش نوشته می‌شود به گناهش مؤاخذه می‌شود، مشکل است انسان بگوید بعد هم این اذا جری علیهما القلم را خب اگر بخواهیم معنا بکنیم اذا لم یعقل یا اذا عقل خب بچه سه چهار ساله این تعقل دارد دروغ بد است غیبت بد است اگر غیبت بکند جلویش را بگیرند، دیگر 6 سال چرا؟ لذا آن روایت را اگر یادتان باشد می‌گفتیم که عقل را معنا کرد امام علیه السلام به ست سنین فرمود اذا عقل و معنی علیه ست سنین بگوییم عقل این جور معنا شده این اذا جری علیهما القلم را بخواهیم عقل معنا بکنیم ظاهراً نمی‌شود لذا روایت یک تعارض حسابی با آن روایتی که می‌گوید 6 سال پیدا می‌کند، حمل بر تقیه هم نمی‌شود کرد برای این که عامه نگفته‌اند ، عامه می‌گویند همان سال اول و اجب است برایش نماز بخوانیم همان ماه اول، لذا حمل بر تقیه هم نمی‌شود کرد مثل همین است یک روایت صحیح السند از محمد بن مسلم می‌گوید که اذا مضی علیه خمس سنه، این اذا مضی علیه خمس سنه حمل بر تقیه نمی‌شود کرد برای این که عامه نگفته‌اند بخواهیم هم عمل به آن بکنیم نمی‌شود برای این که آن ست سنه معارضش است لذا آن خمس سنین حمل بر تقیه نمی‌شود این اذا جری علیهما القلم حمل بر تقیه نمی‌شود برای این که عامه نگفته‌اند.

  استاد بزرگوار ما آقای داماد بعضی اوقات از صاحب حدائق نقل می‌کردند و می‌پذیرفتند ایشان می‌فرمودند که تقیه معنایش این نیست که موافق با عامه باشد تا حمل بر تقیه بکنیم، بعضی اوقات در روایات ما اختلاف می‌اندازند ائمه طاهرین علیهم السلام که روایت صحیح السند هم داریم نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم و آن وقتی که اختلاف انداختند هر کسی یک چیزی گفت دیگر به قول صاحب حدائق روی روایت شیعه حساب نمی‌کنند تا بخواهند حساسیت درست بشود، این اگر حرف صاحب حدائق درست باشد اصلش درست است این جا درست باشد بگوییم که ائمه طاهرین علیهم السلام گاهی فرموده‌اند مثلا یک ماهه یک ساله، گاهی فرموده‌اند 5 ساله، گاهی فرموده‌اند 6 ساله، گاهی هم فرموده‌اند 15 ساله یا دختر 9 سال تمام چرا؟ برای این که اختلاف بیندازد در میان شیعه و بتوانند حفظا لدمائهم باآن اختلاف، در مقابل عامه قد علم نشود از نظر فقهی از نظر فتوی، اگر کسی بتواند این را بگوید آن وقت می‌تواند بگوید که این روایت 5 سال روایت 15 سال این‌ها هم حمل بر تقیه است، اما روایت 6 سال نمی‌شود حمل بر تقیه نکرد برای این که آن 6 سال دیگر امام باقر علیه السلام می‌فرمایند که من اگر نماز به این بچه خواندم تقیه کردم و الا نماز به بچه باید خواند وقتی که 6 سالش تمام باشد این‌ها هم تمحلات فقهی است خوب است ما طلبه‌ها ان قلت قلت طلبگی کنیم در همین ان قلت قلت طلبگی است که ما جواهر پیدا کرده‌ایم.

  اما یک مسئله هست که به این مسئله بچسبیم همه جا خیلی خوب است و آن اعراض اصحاب، یعنی یک روایت داریم 6 سال اصحاب به این روایت عمل کرده‌اند هم قدماء هم متأخرین ، خیلی از قدماء و متأخرین ادعای اجماع هم روی آن کرده‌اند لذا در این 6 سال حرفی نیست اما غیر از این 6 سال دیگر همه این روایت‌ها اعراض اصحاب روی آن است لذا مثلا روایت اذا جری علیهما القلم هیچ کس از قدماء و متأخرین عمل نکرده الا ابن جنید یا به غیر آن روایت 5 سال خیلی شاذ است کسی به آن عمل کرده باشد و همچنین دیگر عقول عامه، به روایت یک سال و دو سال و چهار سال و روایت‌ها خیلی هست بگوییم که اعراض اصحاب روی همه روایت‌ها الا روایتی که می‌گوید 6 ساله و آن اعراض اصحاب هم روایت را درستش می‌کند برای این که امام علیه السلام فرمودند خذ بما اشتهربین اصحابک فان المجمع علیه لا ریب فیه و دع الشاذ النادر گفتند فیه کل الریب لذا هم روایت معمول به عند الاصحاب می‌شود هم آن روایت‌ها اعراض اصحاب روی آن است و با این بگوییم 6 سال نه کم نه زیاد، کمتر باشد نه، زیادتر باشد آری برای خاطر این که 6 سال به بالاست ظاهراً مسئله درست می‌شود لذا می بینید صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه به همین دلچسب است یعنی دل مبارکشان اطمینان پیدا کرده دیگران هم همین و حتی مرحوم آقای خویی که این‌ها را قبول ندارند توی رجال بعضی اوقات هم توی فقه که می‌گویند اعراض اصحاب برای ما هیچ کار نمی‌تواند بکند یا شهرت اصحاب نمی‌تواند برای ما کار بکند این جا که می‌رسند با یک زبان دیگر می‌فرمایند که متسالم فیه عند الاصحاب، خب معنای متسالم فیه عند الاصحاب یعنی همین، اصحاب به این روایت 6 سال عمل کرده‌اند و آن روایات غیر 6 سال یا عمل نکرده‌اند اصلاً یا عمل کرده ‌باشند دع الشاذ النادر است مثل همین قول ابن جنید، دیگر همین، یک دفعه هم به شما می‌گفتم که این اجماع‌ها همچنین شهرت‌ها گر چه این‌ها محتمل المدرکیه ، مقطوع المدرکیه هم باشد اما نمی‌شود از این شهرت‌ها گذشت ، نمی‌شود، و این جمع‌ها و این حرف‌ها را خب دیگران هم بلد بودند، یادم نمی رود حضرت امام رضوان الله تعالی علیه راجع به‌این که کفار نجس‌اند یا نه؟ خب سابقا خواندیم یک دسته روایات داشتیم صحیح السند ظاهر الدلاله و حتی سیره می‌گفت کافر پاک است، یک دسته از روایات داشتیم صحیح السند ظاهر الدلاله معمول به می‌گفت کافر نجس است خب معمولاً اصحاب مثل صاحب جواهر و امثال این‌ها گفته‌اند که خب این که جمع بین روایات خوب است دیگر خیلی جمع دلالی دارد حملش می‌کنیم آن روایاتی که می‌گوید که کافر نجس است حملش می‌کنیم بر تنزه حملش می‌کنیم بر کراهت حضرت امام می‌فرمودند خب این جمع عرفی است، این را قدماء هم بلد بودند قدماء یک چیزی دست‌شان بوده که آن به ما نرسیده لذا این شهرت باید به آن عمل بکنیم بگوییم کافر مطلقا نجس است حالا این جمله حضرت امام جمله خوبی است انصافا ما بعضی اوقات توی فقه‌مان همین جور جمع‌های عرفی و می‌رویم جلو این جمع دلالی دارد جمع عرفی دارد اما این جمع مخالف با شهرت مخصوصا قدماء، متأخرین هم همین طور است یا اجماع روی آن است اجماع متأخرین هم همین طور است اجماع متأخرین را همین فوراً بگوییم که اجماع متأخرین حجت نیست برای این که مدرک دار است، نه، مثلاً فرض کنید شیخ طوسی چیزی را گفته‌اند بعد شیخ طوسی محققین محقق اول محقق دوم فرموده‌اند بعد علامه فرموده‌اند بعد شهیدین فرموده‌اند همچنین بیاییم صاحب عروه هم مثلا فرموده‌اند حالا شیخ المشایخ ما صاحب جواهر ما بگوییم که این اجماع متأخرین است و حجت هم نیست و مخالف این اجماع فتوی بدهیم، جرأت می‌خواهد از همین جهت هم معمولاً بزرگان نتوانسته‌اند از این اجماع‌ها از این شهرت‌ها بگذرند لذا ما ببینیم که قدماء متأخرین اعراض کرده‌اند از یک روایت روایت در مرآی و منظرشان بوده در حالی که در مرآی و منظرشان بوده به روایت عمل نکرده‌اند از روایت گذشته‌اند فتوای خلاف داده‌اند ما بگوییم که من باید خودم بفهمم، اعراض اصحاب خیلی پشمی به کلاهش نیست، نمی‌شود یعنی فقه ما جوری است که همین که گفتند کتاب، سنت ، عقل ، اجماع و این اجماع اعم است از این که در اصول می‌خواهیم اجماع را یک دلیلی برایش درست بکنیم خب خیلی درباره‌اش حرف زده‌ایم و بالاخره اجماع گنگ، اجماع که محتمل المدرکیه نباشد درست کردیم گفتیم کاشف از نص معتبر یا کاشف از قول امام، خب این در اصول درست شد اما حالا بیاییم توی فقه و بتوانیم از اجماع‌ها بگذریم بتوانیم از شهرت‌ها بگذریم یک فقه جدید می‌شود و مثلاً مثل مرحوم فیض خیلی آقا بوده راستی ملا بوده هم فقیه بوده عارف بوده فیلسوف بوده مخصوصا در روایات اهل بیت خیلی کار کرده شافی دارد وافی دارد وافی مرحوم فیض یکی از افتخارهای بزرگ است اما خلاف شهرت دارد خب از این جهت دیگر طرد شد دیگر کتابهایش هم طرد شد دیگر اعتنا هم به او نشد، نه این که تقصیر نداشته باشد تقصیر دارد نمی‌شود ما مرتب از شهرت‌ها بگذریم حرفهایمان بشود حرف‌های نادر در فقه حرف‌های شاذ در فقه، یک دفعه بحث طلبگی است حتما باید بکنیم حتما ان قلت قلت طلبگی باید داشته باشیم حتی باید بررسی کامل، حتی مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی به اقوال فقهاء هم اکتفا نمی‌کردند و اقوال عامه، خب این‌ها همه خوب است اما آیا از شهرت ولو محتمل المدرکیه از شهرت یعنی فقهای بزرگ چه قدماء چه متأخرین از آیا می‌شود گذشت یا نه؟ ظاهراً سیره بزرگان این است که نه، البته باید مواظب باشیم مثل آقای بروجردی کتابمان سر تا پا احتیاط نداشته باشد که دردسر برای مردم بشود اما علی کل حال یک قاعده کلی هم داشته باشید این اعراض اصحاب که آقای خویی اصرار دارد حجت نیست بگوییم حجت است حسابی حجت است ، این جبر سند به عمل اصحاب بگوییم یک واقعیت است و راستی جبر سند به عمل اصحاب و روایات هم دلالت دارد سیره فقهاء هم چنین بوده و هست.

  و علی کل حال این دو تا مسئله‌ای که خواندیم راستی مشکل بود دیگر امیدواریم از شما بتوانیم بعداً استفاده بکنیم.

  مسئله سوم فرموده‌اند که من وجد فی بلاد المسلمین میتا یجب الصلاه علیه بل لقیط دار الاسلام مثله تا این جا خوب است انسان یک میت توی مسجد پیدا می‌کند یک بچه مرده توی خیابان پیدا می‌کند خب این بچه نمی‌دانیم ولد الزناست یا نه؟ بچه یهودی است یا نه؟ بچه مسلمان است یا نه؟ بچه شیعه است یا نه؟ گفته‌اند که احکام شیعه گری بر این بچه بار است هم باید غسلش داد حالا بچه هم نه، گفتم یک میت توی مسجد پیدا می‌کند هم باید غسلش داد هم باید کفنش کرد باید دفنش کرد باید نماز برآن خواند اگر 6 سالش تمام است، فرموده‌اند توی بلاد نه، توی بیابانها هم همین طور است اسمش را می‌گذارند در الاسلام ، مثلا دارد می رود تهران، توی بیابان یک میت پیدا کرد نمی‌داند این یهودی است یا نه؟ شیعه است یا نه؟ گفته‌اند همه احکام بر این بار است ، این ظاهراً اختلاف هم در آن نیست تا این ‌جا درست است قاعده هم همین را اقتضا می‌کند قاعده‌اش هم همان بنای عقلاست و اگر هم روایت داشته باشیم همان بنای عقلاء را امضا می‌کند راجع به لقطه همین است راجع به چیز پیدا کردن همین است که روایت داریم راجع به میت هم همین است.

  اما اگر این لقیط درا الکفر شد این را چه باید بکنیم؟ مسئله مشکل شده، مرحوم سید اختلاف فتوی دارد مرحوم سید سابقا می‌فرمودند اگر لقیط دار الکفر است نه واجب نیست بر ما این را غسلش بدهیم کفنش بکنیم نماز بر آن بخوانیم اما این جا می‌فرماید که واجب است این را یک مطالعه روی آن بکنید این اختلاف فتوی را چه جوری درستش بکنیم تا فردا. انشاءالله.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo