درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : جریدتین + تشییع جنازه +نماز میت
در باب جریدتین روایات زیاد است و روایات مختلف هم هست و آن چه از جمیع روایات استفاده میشود این است که مستحب است دو ترکه تر در قبر میت گذاشته بشود معلوم است اولی این است که به اندازه یک عصایی باشد یکی زیر بغل راست یکی زیر بغل چپ، اما از روایات استفاده میشود اگر دو تا ترکه به اندازه یک وجب ،حتی روایت دارد این که آن ترکه را نگذاشته بودند حالا عمدا یا سهوا پیغمبر اکرم گذاشتند روی قبرش.
شاید هم این که فقهاء در حالی که اوامر همه دال بر وجوب است برای خاطر همین تشتت در روایات گفتهاند که این امر مستحب مؤکد است که دیروز میگفتم که فقهاء این ظاهر را قبول نکردند و گفتند که امر مستحب است نه واجب شاید برای همین اختلاف در روایات بوده است و بالاخره از همه روایات بر روی هم استفاده میشود دو تا ترکه تر به هر مقدار هر کجای قبر بگذارند به این امر جریدتین عمل شده برای این که یک روایت میگوید هر کدامش ذراع باشد یکی میگوید بیشتر تا بیاید ساق پا، یکی میگوید دو تا جریدتین یکی زیر بغل راست یکی زیر بغل چپ یکی میگوید که روی سینه یکی میگوید یک وجب یکی میگوید بیشتر و جمع بین روایات نمیشود کرد و آن چه جمع بین روایات میشود کرد این است که فقهاء فرمودهاند، فرمودهاند اصلش این است که دو تا ترکه تر همراه میت باشد همین اندازه که صدق بکند جریده کفایت میکند ولو یک وجب باشد ولو این که در قبر نباشد روی قبر باشد، آن مشکل است بگوییم، اما در روایات آمده است و مرحوم سید هم میفرمایند و ظاهراً روی قبرش آن جا میشود گفت که سهوا یعنی نشده باشد توی قبر بگذارند آن وقت پیامبر اکرم روی قبر گذاشتند ظاهراً این جوری است که باید آن روایت که دو سه تا روایت هم هست حمل بر آن مورد سهو و جهل و امثال اینها کرد حالا روی قبر را بگذارید کنار آن چه بر روی هم استفاده میشود از روایات اهل بیت علیهم السلام این که دو تا ترکه تر همراه میت باشد.
بله افضل این است که به اندازه دو تا عصا یکی زیر بغل راست یکی زیر بغل چپ، دیگر در این جا چیزی نداریم.
مسئله بعدی که نمیدانم چرا این جا گفته شده ؟ راجع به تشییع جنازه است، این را قبل از احتضار باید فرموده باشند اما نمیدانم چرا قبل از دفن و بعد از جریدتین این را فرمودهاند، چرا؟ نمیدانم، شما یک فکری روی آن بکنید ببینید که چرا مرحوم سید البته تبعا لدیگران چرا این تشییع جنازه را این جا ذکر کردهاند؟ آن هم چیز معتنا به ندارد فرمودهاند تشییع جنازه مستحب مؤکد است، میخواهیم تشییع جنازه کنیم کی تشییع جنازه شروع میشود؟ معلوم است وقتی که مرد اهل خانه باید همه را خبر کنند این را بلند کنند ببرندش غسالخانه غسلش بدهند بعد هم کفنش کنند بعد هم ببرند دفنش بکنند، تشییع جنازه از اول تا آخر است اما کجاست؟ بالاخره تشییع جنازه فرمودهاند از مستحبات است ، شما بفرمایید نه، از مستحبات نیست از واجبات است هم خبر کردن خویش و قومها از واجبات کفایی است هم تشییع جنازه از واجبات کفایی است اما نمیدانم چه شده مرحوم سید این جا همچنین دیگران میفرمایند تشییع جنازه از مستحبات مؤکد است ، بله در آن وقتی که افرادی باشند برای اخبار و افرادی باشند برای تشییع، برای دیگران می شود مستحب مؤکد اما تا بلندش نکردهاند بر همه واجب است به نحو وجوب کفایی ، لذا تا دفنش بکنند این وجوب کفایی هست و راجع به این که او را بلند کنند ببرند غسالخانه بر همه واجب است تا این که دفنش کنند بر همه واجب است به وجوب کفایی و ساقط هم نمیشود این وجوب تا این که دفنش بکنند یا وقت غسل دادن تا غسلش بدهند ولو این که سه چهار تا بیشتر نمیخواهد این را غسلش بدهند اما واجب است بر همه که این کار را بکنند وقتی دیگران کردند از آنها ساقط میشود، بنابر این این که مرحوم سید فرمودند تشییع جنازه از مستحبات مؤکد است باید فرموده باشند تشییع جنازه از واجبات است از واجبات اما واجبات کفایی ، حالا شاید مرادشان این است که مثلاً وقتی که بلند کردند این میت را و 10، 20 نفر هستند خب این سه چهار نفر که دارند او را میبرند دیگر واجب ساقط میشود این جور شاید مرادشان است آن وقت بر دیگران مستحب است تشییع جنازه، یا مثلا در وقتی که غسلش میدهند آن چند نفر دیگر واجب ساقط می شود آن وقت بر دیگران نظارت بکنند صبر بکنند شرکت بکنند مستحب مؤکد است و همچنین تا آخر، تا دفنش نکردهاند واجب کفایی است وقتی چهار پنج نفر این میت را گذاشتند توی قبر دیگر آن وجوب کفایی از آنها ساقط میشود اما در حین دفن کردن مستحب برای دیگران است ، توجیه است اما توجیه نمیدانم خوب است یا بد؟ نمیدانم ولی علی کل حال این فرمایش مرحوم سید که میفرماید تشییع جنازه از مستحبات است نه، تشییع جنازه از واجبات است تا دفنش بکنند وقتی دفنش کردند این واجب کفایی از همه ساقط میشود چنانچه بعضی اوقات هم واجب عینی است مثلا کسی نیست این را غسلش بدهد جز یک نفر میشود واجب عینی برای آن، کسی نیست این را توی قبر بگذارد میشود واجب عینی برای آن و همچنین یک دفعه این جوری است که واجب کفایی میشود واجب عینی در آن وقتی که منحصر باشد فعل به یکی و دوتا.
تشییع مستحب نیست، واجب است اگر هیچ کس نیاید این میت را از خانه ببرد به غسالخانه یا از غسالخانه ببرد به قبرستان ما بگوییم که این وقتی غسلش دادند واجب کفایی درست شده وقتی کفنش کردند و حنوطش کردند اینها همه واجب کفایی است اما این که او را بلند کنند ببرند قبرستان این مستحب است خب این هم واجب کفایی است ، ثواب هم خیلی دارد آن جا که مستحب است آن جاست که افرادی باشند این آقا بماند خیلی خوب است، تشییع جنازه مثلا به جای 4 تا 40 تا باشد خب معلوم است خیلی خوب است این خلاصه است.
در تشییع جنازه یک مستحباتی میکنند خیلی خوب است که مرحوم سید مستحب در مستحب میکند ما مستحب در واجب میکنیم و آن این است که در وقتی که تشییع جنازه میکند غمناک باشد انا لله و انا الیه راجعون بگوید هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و بالاخره دعا ، این تشییع جنازه مستحب است این که آهسته آهسته که حالا به آن عمل نمیشود خیلی بد است آن جا که 10 ، 20 قد میخواهند ببرند خیلی تند، بعد هم که توی ماشین میگذارند تندتر، خب همه اینها مکروه است، آن که مستحب است آهسته آهسته این میت را بردن تا سر قبر و درباره دفن هم صحبت میکنیم آن آدابی که قبل از دفن هست و بالاخره باید یک تواضعی، یاد مرگ ، لذا حرف زدن با یک دیگر مکروه است برای این که مستحب است با یکدیگر مذاکره مثلا اگر میخواهد مذاکره کند مذاکره قبر و قیامت، و این آقا دارد میرود قبر از کی امشب ما هم شب اول قبرمان نباشد اگر میخواهد حرف بزند والا ذکر خدا تا برسد آن جا که میخواهند دفنش بکنند دفنش بکنند و مواظب باشد خلاف نزاکت نباشد خنده نباشد و امثال اینها که مرحوم سید در عروه فرمودهاند لذا این جور میشود اصل تشییع جنازه واجب است اماچیزهایی که در تشییع جنازه است معلوم است مستحب است به آن میگوییم مستحب در واجب مثل قنوت در نماز، این هم این جوری است دیگر، خیلی مرحوم سید مفصل در این باره حرف زدهاند اما دیگر اهمیت ندارد معلوم است که این علاوه بر این که روایات صحیح السند هم روی اینها هست اما آن عرض اول من را فراموش نکنید این تشتت در روایات و تفرق در روایات همه دلیل بر این است که اصلش واجب نیست مثل همان جریدتین و آن وقت هم دیگر این تشتت در استحباب، استحباب معنایش این است که اینها همهاش درست است همه این مستحباتی که یک یک گفته شده همه مستحب است ، خب دیگر تمام شد.
آن که حرف دارد خیلی وتقاضا دارم مطالعه بکنید خیلی تا از شما استفاده بکنیم نماز میت است.
نماز میت شیعه میگوید 5 تا الله اکبر باید بگوییم سنی میگوید 4 تا الله اکبر باید بگوییم وسنی میگوید یک اختلافی بوده در زمان عمر و عمر گفته 4 تا ما هم میگوییم 4 تا ، برای این که سنیها میدانید قول عمر را مقدم بر قول پیامبر میدانند لذا آنها میگویند حتما 4 تا البته اختلاف هم در بین آنها هست بعضیها میگویند که 6 تا 7 تا و امثال اینها اما شیعه میگوید حتما باید 5 تا الله اکبر باشد.
شیعه میگوید حتما باید الله اکبر که گفت بعد از الله اکبر ذکری گفته شود آن هم ذکر خاصی، سنی میگوید نه، اصلا ذکر لازم نیست 4 مرتبه بگوید الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر میشود نماز میت، ولی شیعه میگوید نه، بعد از الله اکبر اول شهادتین حالا ولو ین که مختصر اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمداً رسول الله این راجع به تکبیر اول.
تکبیر دوم یک صلوات، تکبیر سوم یک استغفار برای مؤمنین اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات ، تکبیر چهارم استغفار برای میت اللهم اغفر لهذا المیت تکبیر پنجم را بگوید دیگر آن تکبیر پنجم به منزله سلام نماز است از نماز خارج میشود بنابراین تقریباً مثلا یک دقیقه کمتر طول میکشد.
الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله ، الله اکبر اللهم صل علی محمد و آل محمد، الله اکبر اللهم اغفر للمؤمینن و المؤمنات، الله اکبر اللهم اغفر لهذا المیت، الله اکبر، این میشود نماز میت، بله دیگر هر چه بعد از الله اکبر ذکر بگوید بهتر است لذا مرحوم سید بعد از الله اکبر اول و دوم و سوم و چهارم یک اذکاری نقل میکند اینها در روایات هم آمده معلوم است دیگر هر چه ذکر بیشتر نماز فضیلتش بیشتر، این نماز میت در فتوای شیعه.
حالا این 5 تا نه بیشتر نه کمتر روایات فراوانی در مسئله داریم حالا یکی از آن روایات را بخوانیم. روایات را من این جا ذکر نکردهام چون که یک امر مسلمی در میان شیعه بوده روایات هم زیاد داریم دیگر گفتم که مسلم در میان شیعه نصا و فتوی.
آن که مسئله مشکلی است حرف دوم است و آن این است که بچه چند سالگی باید به آن نماز خواند؟ سنیها میگویند وقتی به دنیا میآید که جان دارد، مرده باید نماز بر آن خواند حتی بعضی میگویند اگر هم 4 ماه تمام شده در شکم مادر و روح در آن دمیده شده و در شکم مادر مرده باید نماز بر آن خواند.
شیعه میگوید نه، باید 6 سالش تمام باشد روایات زیاد داریم در این که 6 سالش باید تمام بشود البته معارض دارد باید ببینیم معارضش را چه باید کرد؟
روایت 3 از باب 13 ابواب صلاه جنازه صحیحه زراره قال مات ابن لابی جعفر علیه السلام که بعد معلوم میشود بچه سه ساله بوده ، یک بچه سه سالهای از امام باقر علیه السلام از دنیا رفت فاخبروا بموته من خبردار شدم این که مرده است، یا امام باقر سلام الله علیه اخبار کرد به موتش به من فامر بی امر کرد به من که تجهیزات این بچه را تو بکن فغسل فکفن و مشی معه و صلی علیه بعد از آن که غسل داده شد و کفن کرده شد من با امام باقر علیه السلام بودم امام باقر علیه السلام نماز خواندند بر این بچه سه ساله فطرحت خمره فقام علیها یک حصیر کوچکی در دست من بود انداختم و امام باقر علیه السلام روی آن نماز خواندند ثم قام علی قبره حتی فرغ منه ایستادند سر قبر تا این که روی قبر پوشانده شد ثم انصرف و انصرفت معه، حضرت برگشتند من هم با او بودم حتی انی لامشی معه دوش به دوش آقا بودم فقال اما انه لم یکن یصلی علی مثل هذا حضرت فرمودند که آیا میدانی که نماز برای این نمیشود خواند و کان ان ثلاث سنین، بچه سه ساله را نمیشود بر آن نماز خواند، کان ابن علیه السلام یأمر به و یدفن و لا یصلی علیه امیرالمؤمنین سلام الله علیه بدون نماز دفن میکردند ولکن الناس صنعوا شیئاً اینها هستند که نماز میخوانند فنحن نصنع مثلهم من هم مثل اینها عمل کردم یعنی مجبور بودم برای خاطر این که حرف در نیاید من هم نماز بر آن خواندم قال قلت له فمتی تجب علیه الصلاه؟ قال اذا عقل الصلاح و کان ابن ست سنین فرمود باید تعقل داشته باشد تعقلش هم باید 6 ساله باشد خب روایت دلالتش خیلی خوب است سندش هم خیلی خوب است حتی اگر آن سطر آخری نبود که دیگر خیلی بهتر بود ولی علی کل حال امام باقر علیه السلام فهماندند که اگر ما قبل از 6 سال نماز به بدن این بچه میخوانیم از باب تقیه است، آنها میکنند ما هم مجبوریم مثلشان عمل بکنیم، بنابراین روایت سندا دلالتا که باز هم روایت داریم، روایت میگوید قبل از 6 سال تقیه است .
اما مسئلهای که مشکل است این جاست که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه میفرماید 6 ساله واجب است اما مانعی ندارد بلکه مستحب است که دو ساله سه ساله قبل از 6 سال هم نماز بر بچه بخوانیم، نمیدانم چه جور حرف مرحوم سید را درست بکنیم با این روایت؟ که حضرت می فرماید من نماز نمیخواندم اگر مستحب بود که نماز میخواندند، یا امیر المؤمنین سلام الله علیه کان علی یامر به و یدفن و لا یصلی علیه حالا ما بگوییم که جمع بین روایات اقتضا میکند که 6 ساله نماز واجب است اما سه ساله نماز مستحب است ، این از مشکلات عروه است باید روی آن فکر بکنید ببینیم که این مشکل را چه جور رفع بکنیم ؟ خود امام باقر سلام الله علیه میفرمایند که اگر من نماز خواندم تقیه بوده، امام باقر علیه السلام نمیتوانستند بگویند مستحب بوده، اگر من نماز خواندم تقیه بوده، فرمودند که ولکن الناس صنعوا فنحن نصنع یعنی این اصلاً بدعت است سنیها میکنند و ما هم تقیتا این کار را میکنیم این کار را کردیم، امیر المؤمنین علیه السلام گفته نکنید ، امام باقر علیه السلام هم میفرماید نباید کرد این کاری که من کردم تقیه بود و الا بدعت است و ما بخواهیم روایتها را حمل بر استحباب بکنیم حتما نمیشود.
و باید روایتها را حمل بر تقیه کرد شاهدش هم همین روایت و روایات دیگر هم هست حالا عمده شاهد بر این که قبل از 6 سال مستحب نیست همین روایت، و الا امام باقر علیه السلام باید به زراره اگر میخواستند بگویند بفرمایند که اما انه لم یکن یصلی علی مثل هذا بگویند اما انه یستحب ان یصلی علی مثل هذا اما به جای این فرمودند که فقال اما انه لم یکن یصلی علی مثل هذا و این نمیشود دیگر، خب مسلم است که در حال استحباب حتما میشود، این جمله میگوید رجاءً هم نمیشود برای این که این کار کار تقیه است این کار کار سنیهاست و اگر من از سنیها نمیترسیدم نماز نمیخواندم، حالا بخواهیم بگوییم که نماز نمیخواندم یعنی واجب نبود برایم، خب مسلم نمیشود، این که روایت معنا کردن نیست که ما این جور بگوییم بگوییم که اما انه لم یکن یصلی علی مثل هذا وجوبا اما یصلی علی مثل هذا استحبابا معلوم است هیچ عرفی نمیپسندد این جور روایت را معنا کند، بعد هم بگویند کان علی علیه السلام یامر به و یدفن و لایصلی علیه یعنی وجوبا.
در قضیه ابراهیم در همان هم هست که پیامبر اکرم بر ابراهیم نماز نخواندند همین طور که امام باقر علیه السلام نماز نخواندند پیامبر اکرم هم بر ابراهیم نماز نخواندند لذا آن روایاتی که میگوید میخواهد قول عمر را درست بکند که حضرت رسول نماز خواندند دروغ است یعنی برای این که قول عمر درست شود تمسک میکنند به آن روایتی که گفتهاند پیامبر اکرم بر ابراهیم نماز خواندند، در حالی که روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم که پیامبر اکرم بر ابراهیم نماز نخواندند و این حالا علاوه بر این که عمر را رد میکند این حرف را هم که ما بخواهیم استحباب درست بکنیم ما را رد میکند میگوید که نه، استحبابا هم نه، رجاءً هم نه، و قبل از 6 سال دیگر باید نماز بر این خوانده نشود لذا یک فکری روی این بکنید ببینیم که این حرف مرحوم سید، مرحوم سید را که نمیشود همین جور ساده از او رد شد ایشان خیلی دقیق بوده در این عروه انصافا البته لجنهای بوده شاگردها کمک میکردند خیلی، اما محور مرحوم سید بود و این عروه این با قیات الصالحات برای مرحوم سید و شاگردها و یک افتخار برای عالم تشیع، برای این که یکی از ایرادهایی که این سنیها به ما میگرفتند ، مرحوم شیخ طوسی در اول مبسوط میفرماید میگوید سنیها به ما اعتراض میکردند شما فروع ندارید ما موطأ داریم، موطأ در زمان امام صادق علیه السلام هم نوشته شده از مالک است و من دیدم اینها ایراد به من میکنند مبسوط را نوشتم خب اتفاقا مبسوط هم همین مثل عروه تفریع فروع است اما بین مبسوط و بین عروه خیلی تفاوت است آن یکی است آن 10 تا ، لذا در مقابل کسانی که بگویند فقه ما ناقص است تفریع فروع ندارد این عروه انصافا یک افتخار برای عالم تشیع است.
حالا روایت 1 از باب 14 از ابواب صلاه جنازه صحیحه ابن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام لایصلی علی المنفوس که سنیها میگویند اگر توی شکم مادر هم مرد منفوس یعنی در حال نفاس مرده به دنیا آمده آن هم نمازش را باید خواند و هو المولود الذی لم یستحل و لم یصح و لم یورث من الدیه ولا من غیرها و اذا استحل فصل علیه و ورثه هم ارث به او میرسد آن مسلم است هم باید نماز بر آن خواند استحل یعنی بچه زنده به دنیا بیاید همین که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه نظرشان شاید به همین روایت باشد میفرماید بچه اگر مرده به دنیا بیاید ولو حیات هم داشته این نماز ندارد و اما اگر زنده به دنیا بیاید مستحب است که نمازش را بخوانیم ، واجب نیست مستحب است، کی واجب میشود؟ وقتی 6 سال باشد، و هو المولود الذی لم یستحل و لم یصح و لم یورث من الدیه و لا من غیرها و اذا استحل فصل علیه و ورثه اگر بچه توی شکم مادر باشد ارث نمیبرد اگر مرد، اگر هم زنده هم باشد ارث نمیبرد که شیعه میگوید ارث میبرد و ورثه، حالا مرادم این جاست این جمله فصل علیه خب اگر این روایت امام باقر علیه السلام را نداشتیم این حرف خوبی بود اما بعد از روایت امام باقر علیه السلام این فصل علیه را باید حمل برتقیه کرد، این حرف حرف سنیهاست و ما باید بگوییم حمل بر تقیه .
من گفتهام این ایراد به مرحوم سید هست و آن این است که پیامبر اکرم امیرالمؤمنین امام باقر علیهم السلام اینها هیچ کدام نماز نخواندند تا 6 سالگی وقتی نماز نخواندند ما بخواهیم حمل بر استحباب بکنیم این روایتها را و بگوییم اینها ترک استحباب کردهاند مشکل است ، نمیشود گفت اما وقتی بسنجیم این دو سه تا روایت را با آن روایت امام باقر علیه السلام با این صحیحه زراره که الان خواندم به ما میگوید همه این روایتها باید حمل بر تقیه بشود، و آن که شیعه میگوید این است 6 سالگی واجب است، اما یک جا پیدا بشود مستحب است دیگر نداریم، یا واجب است یا نه، قبل از 6 سالگی نه، مستحب هم نیست، بعد از 6 سالگی واجب است این خلاصه حرف من اما باز هم مطالعه کنید شاید شما بهتر از آن که گفتم در مسئله پیدا کنید مخصوصاً این حرف مرحوم سید را بتوانید به کرسی بنشانید.
و صلی الله علی محمد و آل محمد