درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : حنوط میت
بحث حنوط دیگر مسئله مشکلی ندارد 10 تا فرع مرحوم سید آوردهاند و دیگران قلت قلت طلبگی ندارد استظهار است، ممکن است یکی استظهار را قبول بکند، دیگری نکند و بالاخره بحثی ندارد بحث حنوط مشکلش همان بحث دیروز بود دیگر نمیدانم شما به کجا رساندید بحث را؟
اما فروعاتی که امروز فرمودهاند یکی احتیاط واجب کردهاند این که این حنوط که میخواهن مسح بکند بدن میت را باید با دست باشد بلکه باید با کف دست باشد این دلیلی ندارد شاید مرحوم سید روی قاعده شهرت این که معمولاً با دست حنوط میکنند میت را با کف دست میمالند به پیشانی میت از این استفاده کرده باشند لذا فتوی نتوانستند بدهند فرمودهاند که الاحوط ان یکون المسح بالید بل بالراحه ما هم نوشتهایم لیس دلیل لذلک الا ادعا ظهور مسح یا شهرت، الظن یلحق الشیئ الاعم الاغلب و میتواند کسی بگوید که ما مسح جبهه میخواهیم ولو با پنبه و این که حالا با دست باشد و آن هم با کف دست باشد نه، مرحوم سید هم در آن ماندهاند لذا احتیاط کردهاند احتیاط واجب برای این که مسلم اگر با کف دست شد تکلیف را به جا آورده، اگر با کف دست نشد احتمال میدهد تکلیف را نیاورده باشد لذا احتیاط کردهاند.
اما باید احتیاط استحبابی کرده باشند برای خاطر این که از نظر قاعده قاعده اصول این دوران امر بین اقل و اکثر است، میدانیم باید مسح کنیم میت را با کافور به جبههاش بمالیم خب این را میدانیم، نمیدانیم آیا با کف دست باید باشد یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه و مودای اصل اگر کسی بخواهد مخالفت بکند باید احتیاط استحبابی بکند و مرحوم سید هم که در اقل و اکثر ارتباطی برائتی هستند، احتیاط استحبابی خوب است اما احتیاط وجوب ظاهراً وجهی ندارد ، دیگر اگر مرحوم سید بودند از ایشان میپرسیدیم وجه این احتیاط وجوب چیست؟
مسئله بعدی فرمودهاند که یشترط ان یکون بعد الغسل او التیمم و لایجوز قبله، نعم یجوز قبل التکفین او بعده او معه، خب این هم معلوم است اما این که حنوط بعد از غسل باید باشد خب ظهور روایات است دیگر، برای این که روایات فرمودند که غسلش بده و کفنش بکن، حنوطش بکن، اگر ما باشیم و این ظهور باید بگوییم از تکفین، اما میدانیم وقتی غسل داده شد دیگر حالا رسم هم است اول حنوطش کنند بعد تکفینش کنند معمولاً هم این جور است که اول حنوط میکنند بعد تکفین میکنند و اما این که سر تا سری را به این پوشانده باشند بعد حنوط بکنند این ظاهراً رسم نیست لذا اگر مرحوم سید بخواهند بفرمایند باید بفرمایند که اول غسل و بعد حنوط و بعد تکفین، اما ایشان میفرمایند که یشترط ان یکون بعد الغسل و لایجوز قبله، این خوب است، نعم یجوز قبل التکفین او بعده او معه، دیگر در حالی که دارد کفن میکند حنوط هم بکند ولی اگر قاعده بخواهیم یعنی ظهور روایات اول باید تغسیل و بعد حنوط و بعد تکفین، اما انسان میفهمد همین طور که مرحوم سید فرمودهاند انسان میفهمد که این خصوصیت ندارد غسلش اول باید باشد اما کفن هم ثانی باید باشد به معنا این که کفن کنیم بعد حنوط کنیم این که غیر رسم است اما حنوط کنیم بعد تکفین کنیم این رسم است ولی اگر با هم باشد مثلا پیراهن میت را پوشاند و لنگ را پوشاند حنوط کرد بعد سر تا سری، ذوق فقهی میفهماند به ما طوری نیست و اما اگر بخواهیم رسم را حساب بکنیم این است که اول تغسیل و بعد حنوط و بعد تکفین و علی کل حال این هم یک استظهار است دیگر ممکن است یک کسی اشکال بکند ممکن است یک کسی اشکال نکند، دیگر طبق آن استظهار مجتهد هم برای خودش هم برای دیگران حجت است.
مسئله 5 فرمودهاند یشترط فی الکافور ان یکون طاهراً مباحا جدیدا هم باید پاک باشد هم باید مباح باشد هم باید تازه باشد، این کافوری که دیگر بو ندارد آن نه، نمیشود. خب آن که بو ندارد ، نمیشود، بگوییم که صدق کافور بر آن نمیکند مثل گلابی است که دیگر بویش رفته باشد آب باشد دیگر صدق نمیکند خوب است ، طاهر باشد از آن روایتها استفاده میکنیم که سابقا خواندیم که اگر بدن میت نجس شده باید تطهیرش کرد بگوییم خب حالا که باید تطهیر کرد پس بنابر این ما نباید متنجسش بکنیم این هم خوب است، راجع به مباح بودنش هم همان که بحثش را کردیم این از باب اجتماع امر و نهی است یک کسی بگوید که این امتثال نیست وقتی امتثال نشد بنابراین حنوط این میت هنوز باقی است یک کسی یا خودش باید از راه مباح این را حنوط بکند و اگر هم شما اجتماع امر و نهیای شدید خب میگوییم که این حنوط شد، اما کار حرام هم شد، کاری به میت نداریم، یک حرامی خود این آقا به جا آورد برای این که تصرف در غصب کرد، ضامن است باید پولش را بدهد باید کافور را بدهد اما دیگر حالا تلف شد و یک حرامی هم به جا آورده شد و آن حرام ربطی به کافور ندارد کافور هم ربطی به حرام ندارد دیگر این سه چهار تا مسئله این جوری داشتیم، دیگر شما هستید که آیا اجتماعی بشوید یا امتناعی و مرحوم سید در حالی که اجتماعی هستند اما توی این مسائل همه امتناعی هستند این جور هم که بزرگان فرمودهاند همه همین را میگویند ما اجتماعی هستیم اجتماع امر ونهی جایز است اما امتثال نیست وقتی امتثال نشد دیگر خواه ناخواه مثل این است که اصلا حنوطش نکرده باشیم که مرحوم سید سه چهار جا این جا با همین حرف که بزرگان هم فرمودهاند محشین بر عروه و مقررین بر عروه فرمودهاند مرادشان همین است این هم مسئله 5 .
مسئله 6 لافرق فی وجود الحنوط بین الصغیر و الکبیر و الرجل و الانثی و الحر و العبد اینها تفاوتی ندارد برای این روایات ما میگوید میت را باید حنوط کرد مثل این که میت را باید غسل داد میت را باید کفن کرد میت را باید نماز بر آن خواند میت را باید دفن کرد خب همه اینها هم صغیر را میگیرد هم کبیر را مگر دلیلی بیاید بگوید نه، مثلا در باب نماز دلیل داریم که قبل از 6 سال نه که سنیها میگویند که نه، به مجردی که به دنیا میآید اگر مرده به دنیا آمد هم غسل دارد هم کفن دارد هم حنوط دارد حنوطش نه، برای این که در حنوط اینها خیلی از آنها اصلاً منکرند اما شیعه هم حنوط دارد هم نماز دارد هم دفن دارد آن وقت راجع به نمازش یک تخصیص خورده آن تخصیص را میزنیم و این که بعد از 6 سال باید باشد و اما اگر آن روایتها نبود همین جور که سنیها گفتند ما هم میگفتیم میگفتیم که میت است وقتی میت شد هم غسل دارد هم کفن دارد هم دفن دارد و دلیل میخواهد بیاید بگوید نه، دلیل نداریم حتی مثلا سابقا خواندیم که آیا اگر آدمک قبل از ولوج روح اما آدمک است این آدمک به دنیا آمد وضعش چیست؟ این را هم مشهور میگفتند باید غسلش داد باید کفنش کرد اما مرحوم سید که ما هم میگفتیم نه، دیگر ولوج روح باید در خارج شده باشد، حالا علی کل حال هر کجا که صدق میت کرد دیگر هم غسل دارد هم کفن دارد هم دفن دارد لذا این فرمایش مرحوم سید هم یک استظهار است اما خوب معلوم است استظهار به جایی است که لافرق فی وجوب الحنوط بین الصغیر و الکبیر و الرجل و الانثی و الحر و العبد، نعم تحنیط المحرم لایجوز کمات مر الکلام فیه، گفتند که این را سابقا مفصل دربارهاش صحبت کردیم که اگر میت محرم باشد دیگر باید سه تا غسلش داد یکی با آب سدر دو تا با آب خالص، این را هم روایت داشتیم اگر روایت نداشتیم نمیگفتیم، چنانچه در مابقی، فقهاء نمیفرمایند میفرمایند صدق میت کند احکام بار بر آن است دیگر حالا محرم بوده دیگر محرم نیست اما روایت داریم سابقا هم خواندیم این که میت را با آب کافور نمیشود غسل داد سابقا نمیدانم یادتان است یا نه؟ اختلاف بود دو تا غسل یا سه تا غسل؟ که گفتیم سه تا غسل اما یکی با آب سدر دو تا با آب خالص.
آن وقت یک مسئله دیگر میآید این جا جلو و آن این است که همین مسئله که عرض کردم اگر ما بودیم و میت ، روایات ما میگفت که میت را غسلش بده دیگر ما با آن سه تا غسل میدادیم مابقی احکام را هم بار بر آن میکردیم لذا دیروز اگر یادتان باشد راجع به همین صحبت شد که اگر میت محرم باشد خب با آب کافور گفتیم نه اما سر و گردنش باید پوشیده باشد یا نه؟ مرحوم سید فرمودند بله و یک جا تخصیص خورده ما نمیتوانیم جاهای دیگر را هم تخصیص بدهیم بنابراین اگر محرم زنده بود سر و صورتش باید نمایان باشد نمیشود بپوشد اما حالا که مرده دیگر اصلاً محرم نیست آن تعبد است که با آب کافور غسلش ندهید وقتی که محرم نیست بنابراین این روایت پیراهن و لنگ و سر تا سری و معنای ازار و لفافه و سر تا سری یعنی باید سر و گردنش را هم بپوشانیم این راگفتند. حالا الان باز یک دو تا مسئله این جوری داریم من جمله زن در عده وفات است حالا در عده وفات باید این تزین نکند حتمی از نظر لباس و سزاوار است لباس مشکی بپوشد تا عده شوهر تمام شود حالا این مُرد حالا که مُرد این را تحنیطش میشود کرد یا نه؟ میفرمایند خب بله مثلا همین خانم اگر زنده باشد عطر نمیتواند استعمال بکند مطلق تزین ، زنی که شوهرش مرده مطلق تزین ندارد حرام هم هست اما حالا که مُرد دیگر معلوم است که آن احکام زنده بودن را ندارد و این را باید هم کفن کرد سر تا سری و هم سه تا غسلش داد یکی هم غسل با کافور با عطر حتی مثلا این کفنش را خودش تهیه کرده توی بقچه گذاشته تربت حسین علیه السلام روی آن گذاشته و شیشه عطر هم روی آن است و بو دارد حسابی با این کفن بخواهند کفنش بکنند طوری نیست و اگر بخواهیم بگوییم طوری است باید قیاس بکنیم و یک کسی از آن جا که زنده است نمیشود عطر مالی کرد بیاورد روی مرده بگوید نمیشود عطر مالیاش کرد و من جمله زن که میخواهد در وفات باشد میخواهد نباشد نمیشود عطر مالی کرد، اما اینها یک استظهارهایی است که ریشه ندارد فقهاء هم نفرمودهاند لذا مرحوم سید این جا هم مسئلهاش را میگویند و میگویند که طوری نیست، این هم مسئله 6.
مسئله 7 میفرماید لایجب فی التحنیط قصد القربه فیجوز را حالا بعد میگوید این در تجهیزات میت گفتیم سابقا اینها میفرمایند که دو چیز قصد قربت میخواهد یکی تغسیل یکی هم نماز و اما دیگر مابقی هر چه باشد قصد قربت نمیخواهد لذا مرحوم سید ، اجماع هم هست صاحب جواهر دیگران من جمله مرحوم سید ، محشین بر عروه گفتهاند که غسلش قصد قربت میخواهد اما تکفینش قصد قربت نمیخواهد حنوطش هم قصد قربت نمیخواهد دو دفعه گفتهاند نمازش قصد قربت میخواهد اما دفنش قصد قربت نمیخواهد و اینها را از کجا آوردهاند سابقا گفتیم برای این که اگر قصد قربت میخواهد همه میخواهد برای این که واجب کفایی است و مستحبش هم خیلی بالاست و به اندازهای که بعد میآییم میگوییم که اگر اول وقت است و نماز میت هم هست، کدام؟ میگویند نماز میت را بخوان بعد برو نماز جماعت اول وقت بخوان این قدر مهم است خیلی ثواب دارد دیگر، اما در حالی که واجب است ثواب هم دارد اما نداریم جایی که بگوید قصد قربت هم بکن اما این شهرت هست لذا اگر بخواهیم تمسک به آن بکنیم فرمایش قوم را بگوییم باید بفرمایید که شهرت هست اجماع هست، اجماع هست که در غسل قصد قربت میخواهد، اجماع هست که در تکفین و تحنیط قصد قربت نمیخواهد، اجماع هست در نمازش که نماز نیست صورتا اسمش را گذاشتهاند نماز، صور تا هم نماز نیست قصد قربت میخواهد اجماع هست، در دفنش قصد قربت نمیخواهد، آن حرف دیگر میشود و مرحوم سید هم این جاها برای این که مرحوم سید انصافا فقیه اصولی بالایی است ، در فقه این قدر کسی بتواند تفریع فروع بکند خیلی کم سراغ داریم، حتی مرحوم صاحب جواهر در حالی که انصافا تفریع فروع میکنند خیلی خیلی اما میبینیم خیلی از آنها را از جاهای دیگر گرفتهاند و از کسانی که یک ابتکار در تفریع فروع دارد یکی مرحوم نراقی صاحب مستند است که انصافا این کتاب مستند خیلی بالاست، مشهور است میگویند مرحوم صاحب جواهر که فرمودهاند راجع به جامع المقاصد بعضی از بزرگان دیگر فرمودهاند اگر مستند پیش من باشد و وسائل میتوانم فقه بنویسم، تفریع فروع ، لذا اینجا مرادم است مرحوم سید انصافا تفریع فروعشان ابتکار خیلی بالاست چنانچه مشهور نیستند و الا شاگردهای مرحوم آخوند و مرحوم سید که درس هر دو میرفتند همه مدعی هستند اگر مرحوم سید در اصول مقدم بر مرحوم آخوند نباشد کمتر نیست انصافا اصولی، اما این مرحوم سید توی اجماعها جدا میماند خیلی کم پیدا میشود که خلاف شهرت فتوی بدهد در حالی که خودش میداند این شهرت است دلیل ندارد از آن شهرتهایی که کاشف از نص معتبر و کاشف از قول امام علیه السلام باشد میداند این جورها نیست اما نمیتواند بگذرد و این یکی از شاهکارهای مهم فقه ماست که ما حالا یک بحث طلبگی میکنیم، این یک بحث است اما بخواهیم روی خلاف شهرتها خلاف اجماعها ولو این اجماعها از نظر اصول هم حجت نباشد گذشتن از این اجماعها خیلی مشکل است حالا ما نحن فیه که مرحوم سید جز ما میفرمایند که غسل قصد قربت میخواهد یعنی تغسیل اما تکفین و تحنیط قصد قربت نمیخواهد خب حالا فرقش چیست؟ چرا؟ نمازش قصد قربت میخواهد در حالی که خب نماز که نیست ، جنب هم میتواند نماز میت را بخواند اما تدفینش قصد قربت نمیخواهد چرا؟ دیگر چیزی نیست الااجماع ، شهرت، محتمل المدرکیه هم هست اما در حالی که محتمل المدرکیه است مرحوم سید در عروه نتوانسته، مرد هم میخواهد که در حالی که خلاف عقیدهاش است اما شهرت را مقدم بیندازد بر عقیدهاش ، اجماع محتمل المدرکیه رامقدم بیندازد بر فتوایش .
علی کل حال اگر ما باشیم و قاعده همه این تجهیزات میت قصد قربت نمیخواهد و اما اگر ما باشیم و شهرت، اجماع دو تا قصد قربت میخواهد سه تا قصد قربت نمیخواهد، حالا من جمله همین تحنیط است که این جا مرحوم سید فرمودهاند.
بحث تمام است الا این که یک فرعی آوردهاند که حالا لازم نبود این فرع را بیاورند و آن فرع این که اگر بچه تحنیط بکند مثل بچه حتی غیر ممیز، حالا ممیز که بتواند تحنیط کند ... این مسئله را دیگر نمیتوانیم بپذیریم برای این که در باب غیر بالغ یک اختلافی هست که بعضی گفتهاند این عباداتش تمرینی است و باصراحت هم میگویند فعله کلا فعل هم راجع به گناهش هم راجع به ثوابش فعله کلافعل، اگر مثلا نماز بخواند هیچ، تمرینی است فعله کلافعل اگر هم العیاذ بالله لواط کند هیچ، فعله کلافعل این را یک دسته گفتهاند شهرت هم هست اما یک دسته هم گفتهاند نه بابا فعله کلا فعل چیست؟ این واجب نیست برایش مثل این که نماز ظهر و عصر برایش واجب نیست اما حالا این بچه از پدر و مادرش مثل شماها، بچه شماها که نماز شب میخوانید حالا با پدرش نماز شب میخواند با پدرش نماز جماعت میآید خب مسلم است این ثواب دارد مسلم است این تکلیف دارد، تکلیف اگر گفتند بالغ، تخصیص خورده، امتنانی است، راجع به گناهش هم همین طور ، بچه اگر العیاذ بالله لواط بدهد کتکش میزنند تعزیرش میکنند جلوگیری از او میکنند و ما بخواهیم بگوییم فعله کلافعل که خیلی بد است لذا دزدی کند کتکش می زنند و غیبت کند باید جلویش را بگیرند، در گناه دیگر نه، رفع القلم عن الصبی مربوط به واجبات است و اما راجع به محرمات، بله حد او نمیزنند و اما بخواهند هم ولش بکنند هر غلطی بخواهد بکند نه، مسلم باید کتک بخورد باید تربیت بشود، باید عادت به غیبت نداشته باشد باید عادت به دروغ نداشته باشد، ذات خودش هم این که اگر یک دروغ بگوید رنگش تغییر میکند یا خودش هم میفهمد غیبت پشت مرد خیلی بد است از این جهت هم اگر آن صاحب غیبت بفهمد این خجالت میکشد نمیشود که بگوییم فعله کلافعل، در گناهش کتک دارد و در عباداتش هم ثواب دارد، تشریع دارد، ثواب است، لذا در ما نحن فیه هم خب قصد قربت هم میتواند بکند و تحنیط هم میتواند بکند و هیچ اشکال هم ندارد ما بخواهیم بگوییم فعله کلا فعل این را نمیشود گفت مرحوم سید هم نمیفرمایند بخواهیم هم بگوییم که قصد قربتش فایدهای ندارد که نمیشود گفت، از آن طرف هم که خودشان فرمودند قصد قربت نمیخواهد بنابراین یک بچه 10 ، 12 ساله خیلی زرنگ هم کفن کرد و هم حنوط، هم تکفین کرد و هم تحنیط هم نماز خواند و هم دفن ظاهراً باید بگویید اشکالی ندارد ، اگر کسی بگوید تمرینی است آن وقت باز یک حرف دیگر میآید جلو و آن این است که ما توی خارج تکفین این میت را میخواهیم تکفین شد اما این که با قصد قربت خودتان میگویید نمیخواهد اما با فعل، اختیاری، توجه، کی گفته؟ یک میتی را بچه فعله کلا فعل هم هست اما آن که شارع مقدس میخواسته در خارج موجود شده، با قصد قربت که نمیخواهید موجود بشود خودشان میگویند، اما این که توجه به فعل داشته باشیم این هم دلیل ندارد، ولی مرحوم سید این توجه را میگویند، بلوغش را هم میگویند در جاهای دیگر مرحوم سید بلوغ را نمیگویند میگویند تشریعی است حتی ما عقیده داریم حالا این غیر مشهور هم هست که اگر کسی بچه مستطیع باشد قبل از تکلیف رفت تکلیفش را به جا آورد ما میگوییم تکلیف ساقط است از او و نمیدانم چرا مشهور شده است که در حج تکلیف ساقط نمیشود؟ حتی اگر بخواهد حج استیجاری به جا بیاورد یک طلبه 10 ، 12 ساله 10 ، 14 ساله وارد این قضایا هم هست حسابی می رود حج پدرش را بجا میآورد می رود حج استیجاری به جا میآورد، یک بچه 10 ، 12 ساله یک طلبه 10 ، 12 ساله هم غسل میدهد هم تکفین میکند هم تحنیط میکند هم نماز میخواند هم دفن میکند ظاهراً باید بگویید هیچ اشکال ندارد و این جمله مرحوم سید که میفرمایند که فیجوز ان یباشره الصبی الممیز این جمله فیجوز ان یباشره صبی ممیز چرا؟ برای این که قصد قربت نمیخواهیم ، میگوییم مگر صبی نمیتواند قصد قربت بکند؟ بگوییم فعله کلا فعل به مرحوم سید میگوییم شما که نمیگویید فعله کلا فعل، بنابراین قصد قربت که میتواند بکند اگر نماز خودش را بخواند که هیچ اشکال ندارد حتی نماز استیجاری هم میتواند بخواند چرا؟ برای این که نماز استیجاری را به خوبی از اول تا آخر میخواند قصد قربت هم میکند فعله کلا فعل هم نیست و رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم هم مربوط به یک جاهای خاصی است و مربوط به واجبهاست ، مربوط به محرماتی است که مثلا حد دارد قصاص دارد و امثال اینها حالا چند تا فرع دیگر هم هست برای فردا انشاء الله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد