< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اگر کفن میت نجس شود به خون کمتر از یک درهم

  فرموده‌اند اگر کفن میت نجس شود باید آن را تطهیر کرد، سابقا هم روایت خواندیم که فرمود اگر نجس شود باید حتی با قیچی اگر نمی‌شود تطهیر کرد آن را مقراض کرد.

  اصل مسئله واضح است اما دوتا مسئله هست یکی را مرحوم سید متعرض شده‌اند یکی را متعرض نشده‌اند آن که متعرض شده‌اند این است که اگر یک درهم کمتر باشد چه؟ می‌دانید که در لباس مصلی یا در بدن مصلی اگر خون به‌مقدار درهم باشد معفو است خون نجس است اما با این خون می‌شود نماز خواند، حالا در این جاهم چنین بگوییم اگر مثلا یک قطره‌ای خون از دماغ میت چکید که به اندازه درهم نیست این آیا معفو است یا نه؟ اختلاف شده مرحوم سید در عروه می‌گویند معفو نیست، این مختص به نماز است و در کفن میت نمی‌اید و بعضی هم فرموده‌اند که اطلاقات هم همین را دلالت می‌کند این‌که می‌فرماید بدن میت یا کفن میت باید نجس نباشد حتی اگر نجس شد با قیچی آن را قیچی کنیم دیگر تفاوت نیست بین این‌که به اندازه درهم باشد یا به اندازه درهم نباشد و قیاس کردن به نماز که خون کمتر از درهم یا خون به مقدار درهم معفو است این قیاس است نمی‌شود از نماز آورد در کفن، البته در نماز میت بعد می‌آییم می‌گوییم که اصلا بدن نجس باشد طوری نیست چنانچه بی وضو باشد می‌تواند نماز میت بخواند اگر هم بدن نجس باشد، خون باشد غیر خون باشد می‌تواند نماز میت بخواند حتی جنب باشد می‌تواند نماز میت بخواند، بحث ما در نماز میت نیست در تکفین میت است و ما بخواهیم تکفین را قیاس بکنیم به نماز، به نماز میت قیاس کنیم نمی‌شود به نماز یومیه قیاس کنیم نمی‌شود بنابراین وقتی قیاس نشد مسئله این جور می‌شود که باید خون به کفن این میت نباشد سابقا مسئله‌اش را خواندیم به بدن میت هم همین‌طور ولو این‌که از بدن میت روایات ما ساکت بود اما بالاخره مرحوم سید در عروه، مشهور استفاده کرده‌اند فرقی بین بدن و کفن نیست اگر نجس شد باید تطهیر کنیم و دیگر ندارد الا مثلا نجسی که به اندازه درهم باشد الا خونی که به اندازه درهم باشد و اطلاق آن روایت‌ها بگوییم که فرق نمی‌کند به اندازه درهم باشد یا نه، مشهور در میان اصحاب این جور فرموده‌اند.

  اما یک مسئله دیگر هم هست این‌که اخذ اطلاق از روایات کار مشکلی است برای این‌که این روایت‌ها در مقام بیان این است که باید بدن میت و کفن میت طاهر باشد اگر نجس شد باید آن را آب کشید اما حالا اگر خون کمتر از درهم شد وضعش چیست؟ تمسک به اطلاق بکنیم نمی‌شود این اطلاق‌ها در مقام تشریع حکم است و از آن خصوصیت نمی‌شود گرفت وقتی نشد نوبت می‌رسد به اصل، نمی‌دانیم آیا یک قطره خون از دماغ میت چکید و به اندازه درهم نیست یا مثلا پشت دست میت خراشی برداشت یک خونی آمده نجس است اما نمی‌دانیم این نجس را باید رفع کنیم یا نه؟ اصل می‌گوید نه، رفع مالا یعلمون می‌گوید واجب نیست و این‌که مرحوم سید فرموده‌اند واجب است محشین هم معمولاً فرموده‌اند واجب است دلیلشان هم تمسک به اطلاقات کرده‌اند اطلاقات نه، دلیل نه، رفع مالا یعلمون آری حتی اگر کسی جرأت داشته باشد راجع به غیر از خون می‌گوید یعنی این اطلاق که نداریم اطلاق از روایات قدر متیقن است قدر متیقن آن جاهاست که بدانیم باید مقراض کرد بدانیم بایدتطهیر کرد و هر کجا شک بکنیم خب اصل می‌گوید که لازم نیست حالا در این مسئله به خصوص که مرحوم سید متعرض شده‌اند، دیگران متعرض شده‌اند راجع به خون کمتر از درهم که مشهور در میان اصحاب این است خون کمتر از درهم در کفن معفو نیست، در بدن میت معفو نیست باید تطهیر کرد چرا؟ اطلاقات که می‌گوید اگر بدن میت نجس شد باید تطهیر کرد این دیگر فرق نمی‌گذارد بین این‌که مثلا میت بول بکند یا یک خراشی در پشت دستش پیدا بشود خون پیدا بشود آن اطلاقات دیگر فرق نمی‌کند، آن اطلاقات موجب شده مشهور در میان اصحاب من‌جمله مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه فرموده‌اند آن خون کمتر از درهم مختص به نماز است، در غیر نماز نمی‌اید من‌جمله در تکفین میت، چرا؟ اطلاقات، آن وقت اگر شما شبهه بکنید بگویید ما اطلاق نداریم چون این روایت‌ها در مقام بیان تشریع حکم است می‌خواهد بگوید که همین جورکه به میت باید غسل داد همین جور که باید کفن کرد باید طاهراً او را دفن کرد حالا ما نمی‌دانیم که خون کمتر از درهم آیا این هم باید رفع بکنیم یا نه؟ اطلاق که نداریم اصل می‌گوید لازم نیست دیگر دائر مدار این است که شما اطلاق‌گیری کنید و ظاهراً اطلاق‌گیری نمی‌شود کرد.

  مسئله بعدی که یک مسئله مشکلی شده گفته‌اند که لباس میت از حریر نمی‌شود باشد بعد کم‌کم صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه یک قاعده کلی درست کرده‌اند و گفته‌اند هرچه در نماز بگوییم در کفن میت هم می‌گوییم مثلا در لباس نماز‌گزار باید مالا یؤکل لحمه نباشد لباس نمازگزار باید مذهب نباشد باید حریر نباشد حریر خالص و بالاخره یک قاعده کلی درست می‌کنیم می‌گوییم که کلما یشترط فی الصلوه یشترط در تکفین در کفن میت، اگر بشود این کلی صاحب جواهر را درست بکنید حرف خوبی است اما اثبات کردن این کلی کار مشکلی است انصافا، دلیل اصطیادی اسمش را می‌گذارند یعنی از این طرف و آن طرف هی جزئیات، پی می‌بریم یک کلیات درست می‌کنیم به آن می‌گویند دلیل اصطیادی یعنی یک کلی صید می‌کنیم از جزئیات، اگر صاحب جواهر این را بتوانند درست بکنند خب حرف خوبی است اما این هم توجه داشته باشید که بعد از صاحب جواهر دیگر همه من‌جمله مرحوم سید در عروه این را فرموده‌اند این کلی را درست کرده‌اند که کل ما یشترط فی الصلوه از نظر لباس یشترط در کفن میت، شما هستید که این قاعده کلی را بتوانید از جزئیات به دست بیاورید و الا اگر نتوانید هر کجا که شک بکنیم دیگر برائت می‌گوید که جایز است مثلا درحریرش روایت داریم می‌گوید نمی‌شود اما در مذهبش روایت نداریم می‌گوییم می‌شود لذا مثلا روایت داریم در باب نجاست باید پاک باشد اما حالا ما کمتر از درهمی که ما الان مثال زدیم وضعش چیست؟ دیگر بگوییم آن جزئی و آن جزئی و آن جزئی یک دلیل اصطیادی کل ما یشترط فی لباس المصلی یتشرط فی کفن، لذا این کلی را درست کردن مشکل است از این جهت، مثلا مالا یؤکل لحمه می‌دانید که همه حیوان‌ها قابل ذبح‌اند به غیر سگ و خوک که این‌ها نجس العین هستند قابل ذبح نیستند اما مثلا پلنگ را ذبحش بکنند ذبح شرعی خب گوشتش مالا یؤکل لحمه است خوردنش حرام است اما پوستش پاک است یا گوشتش پاک است ذبح شرعی که آمد دیگر مالا یؤکل لحمه را طاهر می‌کند حالا مثلا این آقا از آن شجاع‌ها بوده صیاد بوده حالا می‌خواهد با پوست شیر با پوست پلنگ این را کفن بکنند یا جزءکفنش بکنند آیا می‌شود یا نه؟ اگر قیاس بکنیم، مرحوم صاحب جواهر فرموده‌اند، قیاس بکنیم خوب است بگوییم که در نماز با پوست مالا یؤکل لحمه نمی‌شود نماز خواند حتی مثلا اگر توجه دارید که در رساله‌ها هست اگر به چادر خانم چند تا موی گربه باشد با این چادر نمی‌شود نماز خواند این درحالی که لباس هم نیست، لباس مالا یؤکل لحمه ولی فقهاء فرموده‌اند نمی‌دانم چرا؟ لذا حالا اگر بخواهد که این زیاد هم پیدا می‌شود مثلا روباه را ذبح شرعی می‌کنند وقتی ذبح شرعی کردند این را مثلا در یک لباسی می‌دوزند یقه یک لباسی می‌کنند این آیا با آن می‌شود نماز خواند یانه؟ نه، حالا این قیمتی است می‌خواهند کفن میت را هم این جوری بکنند آیا می‌شودیا نه؟ صاحب جواهر می‌فرماید نه، چرا نه؟ برای این‌که کل ما یشترط در لباس مصلی یتشرط در کفن و این کلی را درست کردن انصافا مشکل است.

  حالا الان بحث ما راجع به حریر است یک دوتا روایت داریم که مرحوم صاحب جواهر و دیگران می‌خواهند از همین روایات حریر هم یک قیاس بکنند می‌گویند وقتی با حریر نماز نمی‌شود خواند با حریر نمی‌شود کفن درست کرد حتی یک مقدار کمی از کفن نمی‌شود درست کرد پس بنابراین اگر مذهب هم باشد طلا باف باشد اگر مالا یؤکل لحمه باشد و امثال این‌ها آن هم نمی‌شود، حالا الان این روایات حریر را بخوانیم دیگر مابقی اگر رسیدیم ببینیم می‌شود از شما استفاده کنیم یا نه؟

  این جمله مرحوم سید لایجوز تکفینه فی الحریر الخالص فالتکفین نظیر الصلاه و الاحرام همین جور که در نماز و در احرام نمی‌شود حریر باشد در کفن هم نمی‌شود حریر باشد، این مسئله تا این جا اجماعی است، حالا قطع نظر از اجماع و شهرت که مرحوم صاحب جواهر و دیگران ادعای شهرت می‌کنند روایات داریم.

  روایت 1 از باب 23از ابواب تکفین مرسله حسن بن راشد روایت تا این جا صحیح السند است فقط اشکالش این است که می‌گوید سألته، اما بزرگان، اهل رجال و درایه می‌گویند که از اصحاب ائمه طاهرین آنها که موثق‌اند آنها که راستی از روات هستند اگر ارسال بکنند این ارسالشان ضرر به صحت سند نمی‌زند چرا؟ می‌گویند آخر مثلا مثل عمار ساباطی با آن همه جلالتش یا حسن بن راشد خیلی جلالت دارد توی رجال این معنا ندارد از غیر امام علیه السلام سؤال کند و به عنوان یک روایت نقل بکند پس این سألته مسلم از امام علیه السلام است و نمی‌خواسته اسم امام علیه السلام را ببرد.

  آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه این مرد متخصص در علم رجال ایشان می‌فرمودند که بالاتر از این است این حسن بن راشد یا غیر حسن بن راشد هفت هشت ده تا روایت پشت سر هم نقل کرده‌اند این تقطیع‌ها مال مرحوم کلینی و مرحوم صدوق و مرحوم شیخ است که دیگر رسیده به مرحوم صاحب وسائل که تقطیع‌هایش وامصیبتها، این تقطیع‌ها مال این‌هاست و الا آن‌که در اصول اربع مأه است هفت هشت ده تا روایت نقل می‌کند آن روایت اول مروی عنه معلوم است می‌گوید عن ابی عبدالله علیه السلام آن وقت به روایت دوم که می رسد دیگر می‌گوید سألته یعنی عن ابی عبدالله علیه السلام و همچنین تا آخر، لذا می‌فرمودند غالبا روایات ما این جوری است که آن مروی عنه اول نقل شده بعد ضمیر اشاره به آن است بنابراین این سألته‌ها که در روایات ما آمده این‌ها ضرر به صحت سند نمی‌زند، حرف خوبی است دیگر، بنابراین این روایت از نظر سند صحیحه است، عن ثیاب تعمل بالبصره علی عمل العصب الیمانی، در بصره یک پارچه‌هایی می‌بافند که آن ریشه آن تار مثلا اسمش را می‌گذارند، تار و پود، آن تا ر آن باطنش است و آن پود مثل قالی که مثلا می‌بافند یا کرباس می‌بافند آن وقت‌ها این جور بود حالا این عصب یعنی آن تار، علی عمل العصب الیمانی من قز و قطن هل یصلح ان یکفن فیها الموتی با این پارچه‌ها که تارش ابریشم است اما پودش از پنبه است آیا می‌شود با آن نماز خواند یا نه؟ حضرت فرمودند اذا کان القطن اکثر من القز فلا بأس خب روایت به خوبی دلالت دارد که اگر ابرشیم خالص باشد نمی‌شود و اما اگر ابریشم خالص نباشد و آن پنبه‌اش غلبه پیدا کند بر آن ابریشمش مانعی ندارد بنابراین معمولا هم همین است اگر تارش ابریشم باشد و پودش مثلا از پنبه باشد چون که پنبه روی آن را می‌پوشاند اشکال ندارد مگر این‌که جوری باشد ابریشم نما باشد و ابریشمش پیدا باشد که نگویند پارچه مثلا پنبه‌ای بگویند پارچه ابریشمی، روایت به خوبی دلالت دارد که نمی‌شود کفن از ابریشم باشد اما اگر کفن از ابریشم و پنبه است اگر پنبه‌اش غلبه دارد عرفا دیکر یک معنای عرفی می‌شود اگر عرفا پنبه‌اش غلبه دارد کفن کردن کردن طوری نیست لذا آن‌که فقهاء فرموده‌اند روایت به خوبی دلالت دارد، از نظر سند درست است از نظر دلالت هم درست است، این یک روایت.

  روایات باب 22 از ابواب تکفین روایت 3 موثقه عبدالملک بن عتبه هاشمی، روایت صحیح السند است اگر بگوییم که این عبدالملک فطحی است که من این حرف‌ها را قبول ندارم روایت موثقه است همه گفته‌اند موثقه اما ظاهراً روایت را بگوییم صحیحه اشکال ندارد سألت اباالحسن موسی علیه السلام عن رجل اشتری من کسوه البیت شیئاً هل یکفن فیه المیت؟ قال لا، الان را نمی‌دانم اما سابقا این جور بوده که این پرده کعبه همه‌اش ابریشم خالص بوده، ظاهراً حالا هم همین‌طور است و این‌ها برای تبرک و تیمن می‌رفتند مثل این‌که الان هم همین طور است این پرده کعبه را سالی یک مرتبه می‌اورند پایین، پرده کعبه دیگر می‌برند همیشه بوده الان همین طور است و این را بین مردم قسمت می‌کردند حالا هم یک مقدارش را به مردم می‌دهند بین مردم قسمت می‌کردند پول حسابی هم می‌گرفتند و این‌ها برای تبرک و تیمن می‌رفتند و این پرده را می‌گرفتند الان هم همین طور، برای تیمن و تبرک، حالا این سؤال می‌کند من رفته‌ام و پارچه خانه خدا را گرفته‌ام حالا می‌خواهم کفن خودم بکنم می‌توانم یا نه؟ حضرت فرمودند نه، خب این هم دلالت روایت خیلی خوب است سندش که خوب است دلالتش هم خوب است اما با این قرینه که چون که از ابریشم است نمی‌شود کفن از ابریشم باشد، پارچه‌ای است برای تبرک و تیمن همین حالا هم می‌گیرند حالا این می‌خواهد پیراهن کفنش بکند یا این‌که خیلی گرفته می‌خواهد سرتاسری بکند، می‌شود یا نه؟ حضرت فرمودند نه، خب این نه هیچ وجهی ندارد الا این‌که چون حریر خالص است، ظاهراً روایت از نظر سند خوب است و این حرف‌هایی که مرحوم آقای حکیم بعد هم مرحوم آقای خویی فرموده‌اند ظاهراً وجهی ندارد این هم این روایت، باز هم روایت هست دیگر روایات را بخوانیم روایت‌ها از همین باب است اصلاً عنوانی که مرحوم صاحب وسائل دارند عنوان همین است که لایجوز تکفین المیت بالحریر آن وقت این روایات پارچه خانه خدا را در این جا ذکر می‌کنند.

  روایت حسن بن راشد می‌گوییم دلالت می‌کند بر این مطلب این‌ها روایت‌ها را مفروغ عنه گرفته‌اند این‌که سؤال و جواب می‌کند از آن ابریشمش است که ابریشم دارد آیا می‌توانم نماز با آن بخوانم یا نه؟ آیا می‌توانم با آن محرم بشوم یا نه؟ آیا می‌توانم با آن کفن درست بکنم یا نه؟ حضرت همه‌اش را فرموده‌اند نه، اما در آن روایت حسن بن راشد که مربوط به پرده خانه خدا نیست آن مسلم بوده این جوری بوده، لذا حالا اگر هم کسی شبهه کند که مثل آقای حکیم آقای خویی شبهه می‌کنند همین فرمایش این آقایان را می‌گویند، می‌گویند که از کجا این حریر بوده؟ بنابراین سؤال از چیز دیگر است و آن این‌که پرده خانه خدا را می‌شود کفن کرد یا نه؟ خب دیگر این سؤال کردن ندارد آن هم در دو سه تا روایت، جواب دادن ندارد که حضرت بگویند نه، آخر نه چرا نه؟ همین ائمه طاهرین علیهم السلام می‌گویند که کفن میت همه‌اش از قرآن باشد، می‌گویند طوری نیست دیگر، کفن میت پیراهنش جوشن کبیر روی آن نوشته باشد یا کفن میت مثلا یک قرآن درست می‌کنند یا می‌نویسند می‌زنند روی سینه میت خب در همه این‌ها جایز است اشکال ندارد روایت هم دارد حتی در بعضی از روایات دارد امام صادق علیه السلام امام باقر علیه السلام را در یک کفن که همه قرآن نوشته شده بود دفن کردند خب دیگر وجهی پیدا نمی‌کند چون که می‌دیدند نماز در ابریشم نمی‌شود سؤال می‌کردند کفن می‌شود یا نه؟ حضرت می‌فرمودند نه، یعنی همین جور که در نماز نمی‌شود در احرام هم نمی‌شود در تکفین و کفن قرار دادن هم نمی‌شود ظاهراٌ دلالت روایت‌ها خوب است از همین جهت هم صاحب جواهر روایت‌ها را نقل می‌کند بدون این‌که شبهه این‌که از کجا برای ابریشمش است اصلاً نقل نمی‌کنند ایشان.

  حالا اگر کسی مثل مرحوم آقای حکیم اشکال بکند خب می‌گوییم آن روایت حسن بن راشد را که دیگر نمی‌شود اشکال کرد و آن اضمارش هم که همین جورها که گفتم ضرر به سندش نمی‌زند یا برای این‌که حسن بن راشد از اجلا بوده لایروی الا عن امام یا آن فرمایش آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه این‌که قبلش اسم ابی عبدالله یا اسم یکی از ائمه طاهرین در روایت بوده این سألته اشاره به آن صدر روایت است حالا حرفی که هست همین جا که خیلی خوب با حریر نمی‌شود اما مذهب است می‌شود یا نه؟ مالا یؤکل لحمه است می‌شود یا نه؟ باید بگوییم که این قاعده کلی که صاحب جواهر درست کرده کل مالا یجوز فی الصلاه لایجوز فی التکفین روایت این جوری نداریم، روایت کلی نداریم مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع می‌کند هم می‌خواهند بگویند از موارد متعدده پی می‌بریم که لباس نماز‌گذار و احرام محرم و کفن میت این‌ها یک حکم دارند و هرچه در لباس مصلی است در کفن هم می‌گوییم هرچه در احرام است در لباس مصلی می‌گوییم هرچه در کفن است در لباس و در احرام می‌گوییم، کلی درست کردن راستی مشکل است یک نحو قیاس است یک نحو استحسان است و مخصوصا این‌که راجع به لباسش حریر نمی‌شود باشد خب روایت هم می‌گوید راجع به کفن نمی‌شود باشد اما راجع به لباسش این مالایؤکل لحمه نمی‌شود باشد حالا راجع به کفن می‌شود یا نه؟ اصل می‌گوید که طوری نیست لذا هر کجا روایت داریم راجع به کفن می‌گوییم هر کجا روایت نداریم قاعده اقتضا می‌کند جواز را یعنی برائت اقتضا می‌کند جواز را، بله حالا احتیاط کردن مخصوصاً این‌که مرحوم سید در عروه مسئله را مفروغ عنه گرفته‌اند یعنی خوب این قاعده کلی صاحب جواهر را قبول کرده‌اند و هرچه در لباس مصلی می‌گوییم نه، در کفن هم می‌گوییم نه، یک قاعده کلی درست می‌کنیم می‌گوییم آن 5، 6 تا شرطی که در لباس مصلی هست باید در کفن هم باشد آن وقت مرحوم مثلا صاحب جواهر می‌فرماید که در حریر که داریم در نجاست هم که داریم در مابقی هم مثل همان لباس نمازگزار می‌گوییم، مرحوم صاحب عروه هم یقینی ایشان است بدون دغدغه محشین بر عروه هم بدون دغدغه یک قاعده کلی درست کرده‌اند اگر این قاعده کلی پیش شما تمام باشد تمامو اگر پیش شما تمام نباشد قاعده این را اقتضا می‌کند هرچه نص داریم می‌گوییم هرچه نص نداریم رفع مالا یعلمون می‌گوید جایز است.

  مسئله بعدی که نمی‌دانیم می‌شود تمام کرد یا نه؟ حالا مسئله‌اش را متعرض شویم تا بعد این است اگر اضطرار پیدا کردیم به این‌که بدن میت را باکفن نجس دفن بکنیم یا اضطرار پیدا کردیم کفن میت با حریرباشد یا اضطرار پیدا کردیم کفن میت با مالایؤکل لحمه باشد آیا رفع ما اضطروا الیه به ما چه می‌گوید؟ می‌گوید که عریانا دفن بکن؟ یا می‌گوید نه، این شرط مثلا حریر بودن را بینداز با همان حریر او را دفن بکن. اختلاف بین فقهاست. مرحوم سید در عروه و دیگران آن رفع ما اضطروا را زده‌اند به شرط می‌گویند این شرط را بردار وقتی شرط را برداشتی دیگر با کفن نجس اگر نجس باشد و مضطر باشیم یا حریر اگر کفن نداشته باشیم جز حریر یا مالا یؤکل لحمه اگر کفن نباشد الا مالا یؤکل لحمه این رفع ما اضطروا الیه این شرط را بر می‌دارد وقتی شرط را برداشت دیگر در حال اضطرار شرط نیست این‌که حریر باشد یا نجس باشد و امثال این‌ها پس باید با همان لباس او را دفن کرد و اما اگر رفع ما اضطروا الیه بخورد به اصل، به اصل کفن که بعضی از بزرگان فرموده‌اند این مضطر است این را کفن بکند حالا که مضطر است کفن بکند پس او را دفن بکنیم عریانا، تقاضا دارم روی این مسئله یک قدری فکر بکنید تا پس فردا ببینیم که چه باید گفت؟

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo