درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کیفیت غسل میت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
در مسئله 5 فرمودهاند که باید یک مقدار کمی سدر و بعد در غسل دوم کافور مخلوط باشد،
معلوم است اگر افراط باشد آب مضاف می شود، اگر تفریط باشد صدق آب سدر و آب کافور نمیکند بنابراین نه افراط و نه تفریط، آب را مضاف نکند صدق ماء سدر و ماء کافور هم بکند و در روایات امده شیئ من الکافور و تنوینش تنوین تنکیر است یعنی یک مقدار کم، اگر روایت هم نداشتیم دیگر یک معنای عرفی است روایت هم بیش از آن معنای عرفی را نمیفرماید و میگفتیم افراط نه، تفریط نه، یک مقداری که آب سدر آب کافور صدق بکند روایت 7 از باب 2 از ابواب غسل میت صحیحه موسی بن جعفر علیه السلام و یجعل فی الماء شیئ من السدر و شیئ من الکافور و گفتم این شیئ هم تنوینش تنوین قلت است به آن میگویند در ادبیت تنوین تنکیر و دلالت بر قلت میکند، دیگر عرفش هم همین است باید آب مضاف نشود، این مسئله واضح است.
مسئلهای که واضح نیست مسئله 6 است که مشهور در میان اصحاب است این میت را وضو هم بدهند بعضی فرمودهاند وضو را بعد از غسل بدهند بعضی فرمودهاند مخیر است مرحوم سید میفرماید اولی این است وضو اول باشد تمسک به یک روایتی هم شده، روایت را بخوانم روایت 1 از باب 6 از ابواب غسل میت صحیحه حریز عن ابی عبدالله علیه السلام المیت یبدء بفرجه ثم یتوضأ وضوء الصلاه اول تطهیرش بکنند که دیگر حالا یبدء بفرجه معنایش این است که اگر نجس است نجس عرضی این را اول تطهیرش بکنید بعد از آنکه از نجس عرضی پاک شد یتوضأ اما برای اینکه مثلا کسی خیال نکند اینکه مثلا بشویید آن را فرموده نه، ثم یتوضا وضوء الصلوه.
اشکال مهمی که در مسئله هست این است که اگر این وضو را بعد بدهند طوری نیست میشود و اما اگر این وضو را قبل بخواهند بدهند چون که نجس ذاتی است و در وضو شرط است مواضع وضو پاک باشد، ممکن نیست و اینکه مرحوم سید میفرماید که و الاولی ان یکون قبله با این قاعده جور نمیآید لذا روایت هم ظاهرش این است که قبل باشد همین طور که مرحوم سید هم گفتهاند المیت یبدء بفرجه ثم یتوضأ وضوء الصلوه حتی میشود هم گفت اصلاً اینکه مشهور شده بعد هم میشود داد روایت ندارد لذا مرحوم سید هم نباید بگویند و الاولی، باید بگویند که اول وضویش بدهند برای اینکه اگر میخواهند تمسک به این روایت بکنند اول وضویش بدهند بعد غسلش بدهند مرحوم شیخ طوسی دیددند که جور نمیآید روایت را طرد کردهاند لذا فرمودهاند که ان عمل الطائفه علی ترک العمل بها در حالی که روایت را طرح کردند به اعراض اصحاب گفتند ان عمل الطائفه علی ترک العمل بها اما مثل اینکه اصحاب به این حرف مرحوم شیخ در مبسوط اهمیت ندادهاند عمل به روایت کردهاند منجمله صاحب جواهر و دیگران منجمله مرحوم سید در عروه، لذا دو تا اشکال وارد است این دو تا اشکال را باید رفع بکنید، یک اینکه این روایت دارد اول وضو بدهد و مشهور در میان اصحاب این است که مخیری میخواهی اول وضو بده میخواهی آخر، این یک اشکال است، ظاهر روایت هم این است که اول، یک اشکال مهمتر از این وارد است اینکه اگر بعد بخواهد وضو بدهد طوری نیست میشود، اگر اول بخواهد وضو بدهد این نجس است و هر چه آب به صورت این میت میزند آب نجس میشود لذا ممکن نیست وضویش بدهد یک کسی استثناء قائل بشود اما یک تعبد حسابی میشود یک تعبدی که گفتنش مشکل است، بگوییم مواضع وضو همه جا باید پاک باشد الا در وضوی میت خب خوب است یعنی این روایت استثناء باشد از آن روایاتی که سابقا خواندیم که مواضع وضو باید پاک باشد اول باید پاک باشد بعد وضو بگیرد حالا ممکن است همان وقتی که آب را به صورت میزند یا آب به دست میریزد با هم، هم توجه داشته باشد دارد تطهیر می کند نیت قربت هم برای وضو بکند ولی بالاخره باید مواضع وضو پاک باشد و اینجا چون نمیشود مواضع وضو را پاک کنیم برای اینکه تا غسلش ندهیم این نجس است، بگوییم این روایت استثناء است، یشترط در مواضع وضو اینکه پاک باشد الا در وضوی میت، ظاهراً اصحاب همین کار را کردهاند مرحوم شیخ طوسی ظاهراً حق هم با مرحوم شیخ است ظاهراً مرحوم شیخ دیدهاند این استثناء نمیشود روایت را طرد کردهاند حالا این جمله مرحوم شیخ طوسی را نمیتوانیم معنا کنیم و آن این است که میفرماید که عمل الطائفه علی ترک العمل بها، شیعه این روایت را ترک کرده، این روایت را عمل به آن نکرده در حالی که یک شهرت به سزایی هست که عمل به این روایت کردهاند و منجمله متأخرین صاحب عروه اولایش را هم گفتهاند که قبل باشد و محشین بر عروه هم امضایش کردهاند لذا مسئله مشکل است بخواهیم روایت را طرد کنیم با اعراض اصحاب نمیشود، یعنی حرف شیخ طوسی، حرف شیخ طوسی انصافا حرف خوبی است که بابا این روایت نمیتواند استثنا باشد، ترکش بکنیم، خوب است اما این عمل الطائفه نمیدانیم چه میخواهند بگویند؟ برای اینکه عمل الطائفه علی ترک العمل در حالیکه طائفه مشهور عمل به این روایت کردهاند حتی مثلا شیخ طوسی استادشان شیخ مفید عمل به روایت کرده لذا نمیدانیم چه جور معنا کنیم؟ و دیگر صاحب جواهر و بعد از صاحب جواهر هم مسئله را یک مسئله مشهوری گرفتهاند و برطبقش هم فتوی دادهاند و اشکال من را هم نکردهاند اصلاً ندیدم کسی متعرض اشکال من باشد اصلاً اشکال من را ندیده گرفتهاند و گفتهاند که قبل از غسل دادن این میت را وضو بدهید لذا از این جهت مسئله میشود مشکل، نمیدانیم چه بگوییم؟ اما انصاف قضیه استثنای آن روایات به این روایت خیلی مشکل است یک تعبد فوق العاده مهمی میخواهد و با این روایت قائل به این تعبد بشویم مشکل است از آن طرف هم حرف شیخ طوسی مشکل است یعنی اعراض اصحاب از روایت از این جهت توی آن میمانیم، حالا چون تسامح در ادله سنن بگوییم یک مستحبی که بیش نیست برای اینکه هیچ کس دیگر نگفته واجب است در حالیکه ظاهر روایت هم وجوب است اما خب کسی نگفته یک مستحب است و روایت میگوید اول، مرحوم سید هم میگوید اول، و شما بگویید آقا این مستحب را بعد انجام بدهید این هم خوب است دیگر.
ولی علی کل حال این فرعی که متعرض شدهاند صاحب جواهر و دیگران قدماء متأخرین فرع مشکلی است انصافا، اگر غیر از حرف من حرفی پیدا کردید یا دارید بفرمایید تا از آن استفاده بکنیم، علی کل حال روایت است و صحیح السند است و ظاهر الدلاله دیگر این حرفها که گفتهاند دیگر هیچ وجه ندارد، روایت را نمیشود غیر از این معنا کرد و وضو هم بخواهیم بگوییم که مثلا اعضایش را بشوید آن هم نمیشود معنا کرد.
مسئله 7 این هم یک مقدار مشکل است فرمودهاند که در غسل میت حد نیست، افراطگری نشود تفریطگری نشود، این میت را سه تا غسل بدهند و دیگر حالا آب زیاد ریخته بشود معلوم است افراط است نمیشود کم ریخته بشود معلوم است نمیشود برای اینکه باید یقین کند که شست این شستن باید یقین روی آن داشته باشیم، این جیزی که مشهور است،
آن وقت یک اشکال پیدا میشود آیا مثل غسلهای دیگر روغن
مالی میشود یا نه؟ این مسئله را متعرض نشدهاند، رفتهاند روی یک حرف دیگر و اینکه امیر المؤمنین سلام الله علیه چه جور پیامبر را غسل دادند و پیامبر اکرم چه وصیت کرده بودند، و یک مسئله مهم اینجا وا افتاده و آن این است که خیلی خوب اگر ما باشیم و قطع نظر از آن روغن مالی که در غسل داریم، افراط نه تفریط نه، یا روایتی که هست الان میخوانم امیرالمؤمنین با 6 تا دلو پیامبراکرم را غسلش دادند اما یک مسئله اینجا باقی میماند و آن این است که روغن مالی میشود یا نه؟ خب یک امر مسلمی است در باب وضو باید آب جریان داشته باشد حالا کم، و در روایات هم داریم شاداب هم باشد.
در باب غسل جریان شرط نیست و پنبه مالی کردن کفایت میکند لذا اگر بدنش طاهر است مثلا جنب شده رفته تطهیر کرده عورتینش را بدنش طاهر است حالا با پنبه سر و گردن راغسل میدهد بعد هم روغن مالی میکند طرف دست راست طرف دست چپ، گفتند کفایت میکند و در روایات هم داریم که پیامبراکرم با خانمشان با همسرشان با 3 کیلو آب غسل می کردند، صاع، با سه کیلو آب غسل میکردند حالا آن دیگر پنبه مالی نبوده، با یک صاع حسابی میشود غسل کرد اما با یک کیلو و نیم آب غسل کردن کار مشکلی است انصافا حالا آن چه مسلم است روغن مالی کردن توی غسل اشکال ندارد حالا پیامبراکرم و همسرشان چکار میکردند؟ هر کار میکردند درست بوده صددرصد درست بوده. ولی آن چه الان میخواهیم این است که در باب غسل آب جریان نداشته باشد کفایت میکند پنبه مالی، روغن مالی، دست مالی، دیگر همین مقدار که تر بکند کفایت میکند، حالا در غسل میت هم همین طور است؟
خب قاعده میگوید بله، فرقی بین اغسال نیست، تا اینجا هم که جلو آمدهایم همین جور رفتهایم جلو و ان این است که هر چه در باب غسل گفتهایم در غسل میت هم هست، خب اگر این قاعده درست باشد که درست است باید بگویید که غسل میت را میشود روغن مالی کرد اول بدن را تطهیر میکنند نجاست ظاهری، بعد سر و گردن را پنبه مالی میکنند، دست راست، دست چپ، غسل اول، غسل دوم، غسل سوم، یعنی با سدر وبعد با کافور و بعد هم با آب خالص، اما گفتنش مشکل است، مشکلش هم برای خاطر عدم تعرض اصحاب است، اگر جرأت داشته باشیم خب اینها انسان خوب میتواند بگوید و برود جلو اما جرأتش کار مشکلی است در حالیکه عدم خلاف است مسئله را متعرض نشدهاند، بخواهیم بگوییم که روغن مالی جایز است مشکل است بخواهیم بگوییم که جایز نیست مشکل است و اگر ما باشیم و قاعده، قاعده چه اقتضا میکند؟ ظاهراً عرف باب وضو و باب غسل را یک چیز حساب میکند روغن مالی قبول ندارد، عرف این جور است دیگر لذا اگر به عرف بگویند که وضو بگیر جریان آب ولو کم، همین جریان آبی که شما فقهاء در رساله میفرمایید که آب را که میریزد دست که میمالد جلوی دستش یک کمی آب رود جلو به این میگویند مثلا فشار، به این میگویند جریان که این جریان در باب غسل نیست، اما در باب غسل تعبد است اگر ما باشیم و عرف میگوید در هر دو جریان میخواهد، در تطهیرش هم همین است، در تطهیر مثلا با آب قلیل اگر مثلا دست خونی بوده خون را شست یعنی عین را برد، خون را عینش را برد دیگر تعدد نمیخواهد همه نجاسات غیر از بول همین است دیگر سابقا خواندیم حالا یک دفعه آب میریزد و این غسالهاش نجس است یا نه؟ میگوییم غسالهاش هم پاک است آب میریزد دست پاک میشود غسالهاش هم پاک است اما یک دفعه روغن مالی میکند یعنی مثلا پنبه را میگذارد توی آب میزند روی دست تمام آنجا که موضع خون بوده پنبه مالی میکند این میشود یا نه؟ عرفا نمیشود یعنی عرفا که میگوید غسله بالماء این غسل نیست شاید هم فقهاء فرمودهاند، فقهاء فرمودهاند که نمیشود گفتهاند برای اینکه این غسل نیست، غساله میخواهد یعنی آب از محل نجاست بریزد پایین ولو کم، لذا در باب تطهیر در باب وضو در باب غسل عرفا همه پنبه مالی دست مالی روغن مالی که توی رسالهها آمده نمیشود، لذا چون نمیشود اگر بخواهیم بگوییم میشود باید تعبد باشد، تعبد راجع به اغسالی مثل غسل جنابت و امثال اینها خب داریم که روغن مالی کفایت میکند، حالا میشود سرایت بدهیم به قاعدهای که این غسل مثل غسل جنابت است؟ غسل المیت کغسل الجنابه خب آن روغن مالی میشد این هم میشود، مشکل است انصافا انسان بگوید و شاید هم که مسئله را متعرض نشدهاند مرادشان همین است که نمیشود، خیال میکنم، البته این حرف من هم همین جوری است، خیال میکنم که نمیشود فقه درست کرد ولی اگر ما باشیم و قاعده میگوییم نمیشود اگر ما باشیم و روایات که غسل روغن مالی کفایت میکند این غسل میت هم غسل است روغن مالی کفایت میکند اما این قضیه به 6 تا دلو این را نمیدانیم معنایش چیست؟ میخواستند مثلا پیامبر اکرم خیلی شاداب باشد غسلشان؟
روایت 2 از باب 28 از ابواب غسل میت ان رسول الله صلی الله علیه و آله اوصی علیا ان یغسله بست دلوات، با 6 تا دلو، خیلی زیاد میشود، آن وقت فقهاء فرمودهاند که خب این تأسی به پیامبر اکرم خوب است.
مکاتبه صفار که روایت 2 از باب 27 است میفرماید که حد غسل المیت ان یغسل حتی یطهر این روایت نمیزند آن روغن مالی را؟ حد غسل المیت ان یغسل حتی یطهر، آن وقت آن روایت 28 میگوید اوصی علیا ان یغسله بست دلوات آن وقت صاحب جواهر فرمودهاند دیگران هم فرمودهاند منجمله مرحوم سید در عروه هم فرمودهاند، فرمودهاند که مستحب است به 6 تا دلو تأسیا به پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علی علیه السلام 6 تا دلو هرچه هم بخواهیم بگوییم شاداب خیلی آب است لذا آن را نمیدانم بگوییم؟ نگوییم؟ چه جور بوده؟ یک فعل است دیگر، فعل حجت نیست اما فقهاء به این فعل تأسیا گفتهاند که مستحب است انکه 6 تا دلو باشد یعنی جمع کردهاند بین مکاتبه صفار روایت 2 از باب 27 و روایت 2 از باب 28 دو تا را جمع کردهاند گفتهاند حدش این است که 3 تا غسل بدهیم عرفا، حد غسل المیت ان یغسل حتی یطهر اما پیامبر اکرم وصیت کردند 6 تا دلو خب این میگوییم که یغسل حتی یطهر یستحب به 6 تا دلو، این جور فقهاء درست کردهاند اما این فعل پیامبر اکرم یا فعل امیرالمؤمنین یا گفته پیامبر اکرم برای خودشان اینها که هیچ کدام حجت نیست، فعل که حجت نیست اما جواز را میرساند محشین بر عروه هم فتوی میدهند میگویند مستحب است، خب این هم از این مسئله، اگر ما باشیم و قطع نظر از این حرفها این است که سه تا غسل به این میت باید بدهند افراط و تفریط نه، حد غسل المیت ان یغسل حتی یطهر اما دیگر مابقی را درست کردن انصافا کار مشکلی است.
مسئله مشکلتر از همه اینها این است که اگر سدر و کافور نباشد که این زیاد هم اتفاق میافتد آیا نوبت میرسد سه تا غسلش بدهیم با آب خالص؟ یا اینکه نوبت میرسد به تیمم؟
مشهور در میان اصحاب گفتهاند که سه تا غسلش بدهید سه تا غسل با آب خالص آن غسل اول بدل از آب سدر، غسل دوم بدل از آب کافور، غسل سوم همان آب خالص و نوشتهام مرحوم علامه، محقق در معتبر، شهیدین، صاحب جواهر، سید در عروه محشین بر عروه اینها همه گفتهاند سه تا غسل بدهید.
اما همین محقق در نافع، صاحب مدارک گفتهاند نه، باید تیمم بدهیم خب اگر بخواهید احتیاط بکنید حالا ما بحث طلبگی داریم، بحث احتیاط که نداریم اگر بخواهیم احتیاط بکنیم چنانچه مرحوم سید احتیاط مستحبی کردهاند خیلی از محشین هم گفتهاند اینکه خب جمعش بکن درست میشود دیگر سه تا غسلش بده بعد هم تیمم بده، اما حالا اگر احتیاط نمیخواهیم بکنیم، چه بگوییم؟ مشهور 5 ، 6 تا دلیل آوردهاند ادله مشهور ناتمام است دیگر حالا بعد ببینیم که چه باید گفت؟
دلیل اولشان گفتهاند که قاعده میسور، المیسور لا یسقط بالمعسور، ما لا یدرک کله لا یترک کله، اذا امرتکم بشیئ فأتوا منه ما استطعتم، گفتند قاعده میسور، بعد هم گیر کردند در قاعده میسور اگر در کفایه یادتان باشد اینکه قاعده میسور دلیل ندارد برای اینکه این روایتها همه صحیح السند است آن اذا امرتکم بشیئ فأتوا منه ما استطعتم هم اصلا سندش عامی است گفتهاند سند ندارد، لذا هر کجا که روایت صحیح السند داشته باشیم درمورد یا عمل اصحاب در موردی باشد به آن عمل میکنیم و الا کلی نمیتوانیم بگوییم، لذا در ما نحن فیه گفتهاند که کلی قاعده میسور را نمیتوانیم اینجا بیاوریم، اما یک حرفی در مسئله هست این است که قاعده میسوریک امر عقلایی است و این روایت المیسور لا یسقط بالمعسور ارشاد به همان حکم عقل است عقل ما می گوید که ینفق ذو سعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله باید کمک به دیگران کنیم به هر اندازه که میشود خب این یک امر عقلی است عقلاء خیلی پافشاری روی این دارند هر چه پول بدهی آش میخوری، لذا ما میگوییم قاعده میسور اینجور نیست که تمسک به روایت بخواهیم بکنیم و روایتها را بگوییم ضعف سند دارد، نه، روایتها ضعف سند دارد اما نداشتیم هم میگفتیم حالا هم که داریم میگوییم ارشاد به حکم عقل است.
ولی یک اشکال مهم توی کار است این است که این قاعده میسور که یک امر عقلی است کجاهاست؟ آنکه مسلم است این است که باید از جنس یک دیگر باشد المیسور لا یسقط بالمعسور یعنی 1000 تومان نمیتوانی بدهی 500 تومان بده، باید از جنس هم باشند و اما اگر از جنس هم نباشد قاعده میسور نداریم مثل اینکه نمیتوانی روزه بگیری نماز بخوان، خب این قاعده میسور ندارد چرا؟ برای اینکه نماز و روزه از دو جنس است ربطی به هم ندارد و چون ربطی بهم ندارد عقلاء قاعده میسور در اینجاها ندارند، قاعده میسور آنجاست که از یک جنس باشد نمیتوانی مهمانی کنی پول بده، نمیتوانی پول بدهی هر چه میتوانی، نمیتوانی پول بدهی احترام بکن بالاخره دل این را بدست بیاوراحسان به مسلمانها بکن و اما حالا بگوییم که نمیتوانی احسان بکنی مثلا ببر تفریح، مشکل است دیگر مثل همان که نمیتوانی روزه بگیری نماز بخوان.
اگر کسی این اشکال من که مرحوم اخوند هم در کفایه دارند این اشکال من را رفع بکند این قاعده میسور خوب است اما ما نحن فیه متباین هستند دیگر، آب سدر الا آب کافور است اب کافور الا آب خالص است بگوییم حالا که آب سدر نمیتوانی آب خالص، مشکل است اذا انتفی الشرط انتفی المشروط اگر کسی بگوید مثلا ما نحن فیه اینها عرفا آب سدر و آب خالص مثل هم است الا اینکه آن آب خالص از آب سدر است مثل همان احسانی که گفتم اگر کسی اینجور بگوید خوب است قاعده میسور دلالت میکند حالا که شرطش نیست مشروط را بیاور، ولی جاهای دیگر فقهاء نمیگویند وقتی جزء نباشد مابقی را بیاور، نمیتوانی روزه بگیری روزه نصفه کله گنجشکی بگیر، فقهاء نگفتهاند دیگر، نمیتوانی وضو بگیری همین جور نماز بخوان، نمیتوانی روزه مثلا بدون سیگار حالا روزه با سیگار بیاور، نمیگویند فقهاء، وقتی نگویند ما نحن فیه هم همین طور است یک تباین است آب سدر غیر از آب کافور است عرفا، آب کافور غیر ار آب خالص است، بخواهیم تمسک کنیم به قاعده میسور به قاعده معسور نمیشود برای اینکه از جنس یک دیگر نیست. حالا سه چهار تا دلیل دیگر هم داریم روی این دلیل تقاضا دارم یک مقدار فکر کنید تا شنبه انشاءا...
و صلی الله علی محمد و آل محمد