درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/10/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : غسل کسی که بناست اعدام بشود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرمودهاند اگر زنی، مردی بناست سنگسار شود یا اینکه قصاص شود فرمودهاند که او را میتوانند قبل از اینکه سنگسار کنند غسل بدهند و به او امر کنند برو غسل کن بعد هم کفن کنند و او را سنگسار کنند یا او را بکشند بعد از آن نماز بر او بخوانند بعد از آن هم دفن کنند.
در مسئله یک نحو اجماعی هست ولو در فروعش اختلاف دارند اما در اصل مسئله میتوانیم بگوییم اجماع هست هم از قدماء هم از متأخرین، لذا میبینیم مثلا مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه که مسئله را متعرض شدهاند، محشین بر عروه هم همه آن را امضا کردهاند البته در خصوصیاتش بعد صحبت میکنیم که آیا این کار واجب است یا نه؟ خودش باید غسل بکند یا نه؟ اگر بدون اذن حاکم غسل کرد درست است یا نه؟ اینها یک فروعاتی اسن برای بعد انشاءالله.
اما اصل مسئله آن کسی که بناست اعدام بشود این میتواند غسل کند بعد هم کفن بپوشد بعد او را اعدام کنند بعد از اعدام نماز بر آن بخوانند بعد از نماز هم با همان خونی که به واسطه قصاص یا رجم بر بدنش است با همان خون با همان کفن دفن بکنند همان نظیر یدفن بثیابه.
در مسئله یک روایت بیشتر نداریم اما گفتهاند روایت ضعیف السند است اما مثلا مثل آقای خویی رحمه الله تعالی علیه که میفرمایند روایت ضعیف السند است اما عمل کرده است به روایت و همینطور که سید فرمودهاند ایشان هم تحشیه کردهاند در حالی که دیروز میگفتم که ایشان اعراض اصحاب و جبر سند به عمل اصحاب و اینها را قبول ندارند اما بعضی اوقات فتوی میدهند از جمله اینجاست در حالیکه روایت را ضعیف السند میدانند میگویند که مجبور به عمل اصحاب است.
اما روایت به اینجاها نمیرسد روایت صحیح السند است روایت ظاهرالدلاله است و اصحاب هم به روایت عمل کردهاند لذا آن اجماعی که صاحب جواهر و دیگران میگویند آن هم اشکال دارد از این جهت که اجماع مدرکی است مقطوع المدرکیه است و اجماع مؤید است نه دلیل باشد.
خلاصه حرف این است تا روایت را بخوانیم که اگر یک کسی را حاکم شرع میخواهد اعدام بکند حالا یا برای خاطر این است که زنای محصنه داشته باید رجم بکنند یا برای اینکه آدم کشته باید قصاص بکنند حالا چیزهای دیگر آن برای بحث بعد ماست مثلا مرتد شده یا مثلا معصیتی کرده است محکوم به اعدام است آیا این را هم شامل میشود یا نه؟ برای بعد.
حالا فعلا یک قضیه طبیعیه که درخصوص رجم و قصاص آمده، دیگر مابقی را میتوانیم ملحق بکنیم یا نمیتوانيم ملحق کنیم مسائلی است که بعد داریم.
حالا آن که در مسئله هست این است که قدماء، متأخرین همه همه این حرف را زدهاند و یک روایت هم توی مسئله بیشتر نداریم و از نظر ما روایت صحیح السند است اگر هم صحیح نباشد جبر سند به عمل اصحاب و اگر هم صحیح السند باشد آن اجماع تاییدش میکند اما اگر ورایت ضعیف السند باشد دیگر اگر بگوییم جبر سند به عمل اصحاب خوب است و الا باید روی آن فتوی ندهیم و از جاهایی که مخالف با مبنایشان است مرحوم آقای خویی است روایت را ضعیف السند میداند اما جبر سند به عمل اصحاب را اینجا جایز میداند لذا میگوید روایت صحیح السند میشود برای جبر سند به عمل اصحاب، یک تهافتی در کلام ایشان واقع میشود حالا روایت را بخوانیم ببنیم که چه باید بگوییم؟
گرچه روایات باب 17 در این باب است اما همه روایات برمیگردد به يك روایت و روای روایت هم مسمع کردین است که میگویند توثیق نشده.
ولی خب یک حرف در همین عمل اصحاب است که اگر این مسمع توثیق نشده باشد جبر سند به عمل اصحاب .
یک حرف دیگر هم هست اینکه قطع نظر از جبر سند به عمل اصحاب مرحوم ما مقانی ایشان را توثیق کرده، علاوه بر این توثیق ایشان از عدهای از اصحاب نقل میکند که این مسمع را توثیق کردهاند منجمله ابن ولید مرحوم ما مقانی نقل میکند ابن ولید ایشانرا توثیق کرده دیگر خواه ناخواه دو شاگرد بزرگوارشان مرحوم صدوق و ابن نوح ایشان را توثیق کرده برای اینکه مرحوم صدوق و ابن نوح اینها هم مباحثه بودند استادشان ابن ولید بوده در رجال و هر دو گفتهاند هرچه استاد ماگفته است حجت است لذا خیلی بالاتر از نجاشی میشود خیلی بالاتر از شیخ طوسی در فهرست میشود لذا ابن ولید توثیق کرده، مرحوم صدوق توثیق کرده این مسمع را و ابن نوح هم توثیق کرده و خود ابن نوح هم کتاب در رجال دارد چاپ شده الان در دسترس است ایشان هم این مسمع را توثیق کرده،از اینها بگذریم مرحوم کشی که قبل از نجاشی هم بوده این را توثیق کرده، مرحوم کشی نقل میکند از ابن فضال که ابن فضال که از اصحاب اجماع است این را توثیق کرده، بالاتر از اینها ابن قولویه در کامل الزیارات ایشان را توثیق کرده، دیگر نمیدانم چقدر میخواهیم تا ایشان موثق بشود، لازم نیست که فقط مرحوم نجاشی بگوید انه ثقه، یا مرحوم شیخ بگوید انه ثقه و معارض نداشته باشد خب اینها دو بزرگوارند و دو تا کتاب رجالند اما از آن طرف هم کشی اگر بالاتر از نجاشی نباشد کمتر نیست و کتاب رجال هم دارد، ولی ابن قولویه که مرحوم آقای خویی قبول دارد اینکه هرچه در کامل الزیارات است درست است یعنی ابن قولویه گفته انه ثقه میگوید که هرچه بگوید انه ثقه درست است برای اینکه اول کتابش ابن قولویه گفته که هرچه در این کتاب است از نظر سند موثوق به من است.
بنابراین روایت صحیح السند است از نظر سند نباید حرف در سند بزنیم. ولی حالا مهمتر از همه اینها این است که قدماء، متأخرین هر دو به این روایت عمل کردهاند برای اینکه یک روایت هم بیشتر نداریم ولو در آن باب 17 سه چهار تا روایت نقل میکنند اما سه چهار تا روایت همه همه برمیگردد به این مسمع، این مسمع کردین خب قدماء، متأخرین به روایتش عمل کردهاند.
روایت این است مسع بن عبدالرحمن کردین عن ابی عبدالله علیه السلام المرجوم و المرجومه یغسلان و ینحطان و یلبسان الکفن قبل ذلک ثم یرجمان و یصلی علیهما والمقتص منه بمنزله ذلک، همینکه در رجم میگوییم در قصاص هم همین را میگوییم و المقتص منه بمنزله ذلک یغسل و یحنط و یلبس الکفن ثم یقاد و یصلی علیه، دلالت روایت هم میبینید خیلی عالی است حالا راجع به رجم و راجع به قصاص خیلی خوب است حالا چیز دیگر را ندارد اگر توانستید ملحق میکنید مثل کسی که العیاذبالله لواط کرده است ملحق میکنید به کسی که محکوم به اعدام است و میگویید هرکه محکوم به اعدام است، قبلا میتواند غسل بکند بعد او را اعدامش بکنند و دیگر غسل لازم نیست، با کفن برود سر دار، اعدام بکنند دیگر کفن لازم ندارد با همان کفن خونی ولو خونی است دفن میکنند.
بنابراین حالا اگر کسی به نحو عموم نگوید چون که خلاف قاعده است دیگر راجع به رجم و قصاص روایت به خوبی دلالت دارد و سند روایت را هم که درست کردیم بنابراین اصل حکم از نظر این روایت شریف هم از نظر سند هم از نظر دلالت عالی است.
لذا یک فروعاتی مسئله دارد که در آن فروعات اختلاف هست، که مرحوم صاحب جواهر خیلی مفصل در این فروعات صحبت، میکنند ولی میدانید مرحوم سید یک متابعت خوبی از جواهر دارند و آنچه در جواهر آمده در عروه هم آمده، محشین بر عروه هم تبعا لمرحوم سید گفتهاند.
حالا فرع اول آیا اینکه گفتیم از طرف حاکم شرع باید باشد؟ یا اینکه نه خودش میتواند برود غسل کند ولو به او امر هم نکردهاند یا اینکه خب دم مرگ است اگر برایش مشکل است زنش او را غسل بدهد توی خانه، و بالاخره غسل بکند، با کفن بیاید سر اعدام اعدامش بکنند آیا میشود؟ یا نه باید به امر حاکم باشد؟
مشهور در میان اصحاب میگویند باید به امر حاکم باشد چرا؟ میگویند آخر این جور حرفها مربوط به حکومت است، مربوط به مردم نیست، مربوط به خودش نیست لذا بند و بیلش هم، اصل قصاص را خب کسی نمیتواند بکند مثلا کسی که محکوم به اعدام است حالا بگوید فردا که من را اعدام میکنند خودمان خودمان را بکشیم میتواند یا نه؟ نه، آدم کشی است، خودکشی است یا به زن و بچهاش یا به رفقایش بگوید فردا ما را سنگسار میکنند حالا شما بیایید ما را بکشید آیا میتواند یا نه؟ خب همه گفتهاند نه، اعدام مربوط به حاکم است هیچ کس حق اعدام ندارد مگر حکومت، لذا گفتهاند غسل هم همین است باید تشریفاتی باشد باید حاکم بگوید بروید این را غسل بدهید یا امر کند به خودش برو غسل کن که معمولاً حالا این جور است که امر به او میکنند برو غسل کن بعضی اوقات لجبازی میکند نمیرود یا نمیتواند خب بعد غسلش میدهند اما آن کسی که امر حکومت را بشنود برود غسل کند حاکم وا میدارد او را کفن کنند بعد او را اعدام میکنند بعضی اوقات هم نه، دیگر این کارها را نمیکنند صلاح نمیبینند، بعد صحبت میکنیم آیا این امر عزیمتی است یا جایز است خب مشهور اصحاب میگویند جایز است، عزیمت نیست لذا اول اعدامش میکنند بعد هم میبرندش قبرستان ، غسال او را غسل میدهد کفن میکند دفنش میکنند، لذا مشهور در میان اصحاب گفتهاند اینها مربوط به حکومت است.
اما خیلیها منجمله مرحوم سید در عروه میگوید نه، خودش میتواند برود غسل کند، فردا میخواهند اعدام کنند خودش توی خانه میرود غسل میکند به جای اینکه لباس میپوشد کفن میپوشد حالا مرحوم سید که نمیدانم از کجا آوردهاند؟ میگویند که سر تا سری را آن لفافه را بگذارند بعد، بعد از مرگش و همین لنگ و پیراهن، نمیدانم مرحوم سید از کجا آوردهاند؟ این را روی آن فکر بکنید و این دلیل ندارد برای اینکه یکفن در روایات ما یعنی هم پیراهن و هم لنگ و هم لفافه سرتاسری ولی مرحوم سید میگویند نه، نصفش، حالا این نصف را از کجا ایشان آوردهاند؟ نمیدانم، روی آن فکر بکنید ببینید که ایشان از کجا میگویند؟
حالا علی کل حال مرحوم سید از کسانی است که دو جا هم مسئله را متعرض میشود در این مباحثمان میفرماید که امر حاکم لازم نیست خودش میرود غسل میکند بدون اجازه حاکم غسل میکند، غسل کرده میآید میدان، میگوید غسلمان را کردیم حالا میخواهید اعدام بکنید اعدام بکنید، چرا؟ میفرماید اطلاقات، یعنی همین روایتی که خواندیم روایت اینجوری است میفرماید که المرجوم و المرجومه یغسلان و ینحطان و یلبسان الکفن قبل ذلک ثم یرجمان و یصلی عیلهما و المتقص منه بمنزله ذلک یغسل و یحنط و یلبس الکفن ثم یقاد و یصلی علیه علیه میگوید حاکم در آن نیست، این غسل داده میشود، خودش غسل بدهد، دم مرگ است نمیتواند غسل بکند رفقایش غسلش بدهند و طاهر بیاید در میدان توبه هم که کرده تا انشاءالله طاهر بمیرد خدا او را بیامرزد لذا مرحوم سید و امثال اینها میگویند این روایت اطلاق دارد،
خب روایت که اطلاق ندارد برای اینکه در مقام تشریع حکم است میخواهد بگوید که از جمله میتها که میتوانند قبلاً غسل بکنند غسل میت ندارند، یک شباهتی به شهید دارند از جهتی که غسل میت ندارند اما حالا یغسلان بامر الحاکم یا یغسلان بدون امر حاکم؟ دیگر دلالت ندارد لذا تمسک به اطلاق ظاهراً معنا ندارد وقتی معنا ندارد باید بگوییم این خلاف قاعده است غسل میت یعنی وقتی مرد غسلش بدهند نه زنده وقدر متیقن آن این است که به اذن حاکم باشد مثل اینکه در خیلی چیزها میگویند که مرتد باید رجم بشود حالا بدون اذن حاکم؟ نه، احدی احدی را نمی تواند بکشد و اولیای دم هم نمیتوانند بدون اذن حاکم بکشند، فقط یک جا هست آن هم شبههناک است سابقا دربارهاش صحبت کردیم، که اگر مردی وارد شد در خانه دید که زنش با نامحرم درحال نزدیکی هستند اگر فقط دید فایدهای ندارد، اگر بعد فهیمد فایدهای ندارد همان حال، گفتهاند این میتواند هم زن را هم مرد را بکشد اما برای اینکه سوء استفاده از این حرف نشود روایت صحيح السند دارد اصحاب داشتند در اینباره با هم حرف میزدند پیامبراکرم رسیدند گفتند چه میگویید؟ گفتند که این آقا چنین میگوید ما قبول نداریم، پیامبراکرم رد نکردند اما به او گفتند خب حالا اگر کشتی خب بعد حاکم تو را محاکمه میکند میگوید 4 شاهد عادل بیاور یک تو، مابقی کجایید؟ لذا به جای او تو را میکشند، در حالیکه اصل حکم را پیامبراکرم امضا کردند اما بردند توی بنبستی که نشود تحقق پیدا بکند اصلاً معمولاً هم اینجوری است حتی راجع به زنا، شارع مقدس خب این خیلی با خشونت حرف زده، راستی هم خشن است مثلا یک زنی یا یک مردی طغیان شهوت، طوفان، با هم زنا کردند شوهردار است زندار است هر دو را رجم بکنید اما اثبات این مطلب را همین شارع مقدس فرموده است كه 4 شاهد عادل میخواهد آن هم کالمیل فی المکحله همین جور نگوید من دیدم روی آن خوابیده، این فایده ندارد، 4 شاهد عادل کالمیل فی المکحله بگویند، خب هیچ وقت واقع نمیشود، یا در اقرارش آن هم اقرارهای این جوری زن میآید اقرار میکند، امیرالمؤمنین علیه السلام میگوید دیوانه شدهای حالا برو دنبال کارت ببینم، دو دفعه مرتبه دوم خریت میکند میآید پیش امیرالمؤمنین من این بچه ام ولد الزناست من زنا دادم شوهردار بودم حضرت میفرماید این شوخی میکند، دفعه سوم میآید امیرالمؤمنین میگوید خب حالا برو بچهات را بزرگ کن ببینیم، یک احمق میرسد میگوید من بچهات را بزرگ میکنم، دفعه چهارم میآید ایمرالمؤنین خب باید اعدامش کند دیگر، بعد از 4 اقرار در 4 جلسه اما با خشونت به آن آقا که خیال کرده ثواب کرده با خشونت میگوید که چرا این کار را کردی؟ و اعدام میکنند اما میفرماید ای کاش این مرد این کار را نکرده بود که مجبور بشویم این را اعدام بکنیم، برای اینکه زنای محصنه در اجتماع واقع نشود شارع مقدس تهدید میکند، تهدید خيلی بالاست که این زن را یک گودال بکنند تا سینهاش توی گودال بکنند بعد هم مردم اطرافش سنگ روی این بریزند تا بمیرد خب خشن است خیلی، لذا این چیزی که الان اینجا هست اینکه این جور چیزها باید به اذن حاکم باشد عرض کردم فقط در فقه ما یک جا هست که مسئله اثبات میشود اما این هم با این بن بستی که هیچ وقت درست نمیشود، پیامبراکرم به معاذ فرمودند آقای معاذ این حرفی که میزنی درست است اما 4 شاهد هم باید داشته باشی تا این حرف درست بشود و الا اگر 4 شاهد نباشد خودت را باید اعدام بکنیم، غیر از اینجا دیگر هیچ جا نداریم که کسی بتواند اعدام بکند جز حاکم شرع، مثلا ولی دم خب پسرش را کشتهاند حالا که پسرش را کشتهاند قاتل را هم این گرفته، میتواند این قاتل را بکشد یا نه؟ نه باید ببرد پیش حاکم شرع و حاکم شرع شاهد بخواهد و شاهدها بیایند و اقرار باشد و 2 تا اقرار آن هم در 2 جلسه، در زنا 4 اقرار، بعد ثابت بشود از ولی دم اجازه بگیرد حاکم شرع او را اعدام کنند، بعد هم قرآن میفرماید که اگر عفوش بکنند خیلی بهتر است البته ولی دم نه حاکم، ولی دم او را عفو بکند خیلی بهتر است و هیچ جا نداریم، وقتی چنین باشد این مسئله ما از همین مسائل است که مختص به حاکم است و غیرحاکم بخواهد این کارها را بکند نمیشود حتی خودش، خودش مثلا آدم کشته یا مثلا گناهی کرده که باید او را اعدام بکنند به او میگویند که 2 ساعت دیگر تو اعدام میشوی این آدم پاک دلی است و راستی پشیمان از کارش میشود معمولا اینها نمیدانم چرا توبه نمیکنند؟ حالا چه جوری است؟ نمیدانم، قساوت است؟ بدختی است؟ شقاوت است؟ و این راستی توبه میکند خب آن قتل از او گرفته نمیشود، اثبات شده اما توبه بين خودش و خدا، خب در باب توبه چند وقت قبل صحبت کردیم گناه هر چه بزرگ گناه هر چه فراوان راستی اگر توبه بکند توبهاش قبول است، حالا این توبه کرد حالا که توبه کرد بگوید خب فتوای مرجع تقليدم است میتوانم خودم غسل بکنم، خودش در همان حال توبه میرود غسل میکند و کفن میپوشد میآید در میدان او را اعدام میکنند، مرحوم سید میگوید خب خوب است.
اما اشکلی که توی مسئله هست این است که این جور چیزها مربوط به حکومت است و منجمله غسل میت قبل از اعدام، خلاف قاعده است دیگر، اطلاق روایت که نه قدر متیقن روایت میگوید آنجا که حاکم امر بکند برو غسل کن یا حتی اگر حاکم حکم بکند به زور این را غسلش بدهند آن هم طوری نیست به زور او را کفنش بکنند این هم طوری نیست اما بدون اجازه خودش بخواهد این کار را بکند یا رفقایش بخواهند این کار را بکنند مسلم جایز نیست.
فرع دوم گفتهاند که این غسل غسل عادی نیست یعنی همین جور برود غسل بکند مثل غسل جنابت، نه، گفتهاند این غسل میت باید به خودش بدهد یا اگر به امر حاکم است غسل میت یعنی اول غسل بکند با آب سدر، بعد غسل بکند با آب کافور، بعد غسل بکند با آب خالص، سه تا غسل، به عبارت دیگر غسل میت، در روایت نداریم یعنی روایتی که داشتیم این جور بود که یغسل، یکفن، صلی علی، یدفن، یک کسی بگوید که یکفن و یدفن دلیل بر این است که این یغسل به آن غسلی که اگر مرده بود غسلش میدادند، اما یک غسل بخواهد بکند غسل توبه، یا غسل میت اما یک غسل گفتهاند نه، باید که سه تا غسل بکند چنانچه در کفن همین طور است باید پیراهن بپوشد کفنی، باید لنگ، کفنی، باید سر تا پا پوشیده بشود لفافی، و مثلا برای اینکه بتواند راه برود خب لفافه این جور است آن بالا میتوانند باز بکنند وقتی توی قبر گذاشتند بعد میآییم میگوییم که ان لفافه را صورتش را باز میکنند صورتش را روی خاک میگذارند، این حالا یا واجب یا مستحب،بنابراین ان بالا را نمیپوشاند و میآید توی میدان و نمیخواهد بیاورندش، باچشمش میآید و انجا مثلا الان درباره زن اگر بخواهند اعدامش بکنند لفافه دارد دیگر، یعنی سر تا پایش را میپوشانند حالا یا با چادرش یا با چیز دیگر بعد اعدامش میکنند و این هم همینجور چه مرد باشد چه زن، دیگر سر خودش را میپوشاند یا میپوشانند بعد اعدام میکنند، لذا وقتی اعدامش کردند دیگر خون دارد با همان خون دیگر لازم نیست خون را بشویند برای اینکه روایت میگوید که یکفن و یدفن، دیگر لازم نيست با همان خون میروند دفنش میکنند و اینکه بعضی از اصحاب، مرحوم صاحب جواهر نقل میکند از بعضی که گفتهاند نه یک غسل کفایت میکند اینکه میگوید یغسل یعنی مثل جنابت، بعيد است خیلی انصافا، از همین جهت هم مرحوم صاحب جواهر و دیگران الان هم سید و محشین همه فرمودهاند که نه سه تا غسل باید بکند یکی با سدر و یکی با کافور یکی با آب خالص.
آن وقت علاوه بر این باید محنط هم بشود باید حنوط هم به هفت موضع بگذارد بايد هم کفن بشود بعد از کفن شدن، آن وقت اعدام میشود بعد از اعدام نماز خوانده میشود بعد از نماز با همان ثيات یعنی با همان کفن دفن میکنند.
آن یک مسئله دیگر است یعنی غسلش را میکند کفن نمیکند اگر واجب باشد باید کفن بشود اگر اصل مسئله جایز باشد آن هم طوری نیست غسلش را میکند بعد که اعدامش کردند کفنش میکنند اگر کفن دارد تحصیل حاصل است حتی انشاءالله در کفن میآییم میگوییم که راجع به این نه، اصل، میت را دو سه تا کفن میخواهند بکنند اگر اسراف و تبذیر و امثال اینها نباشد مثلا سه تا کفن برایش آوردهاند این بخالت میکند نمیدهد یکی برای زنش و یکی برای بعد، حالا با سه تا کفن اوا را کفن میکنند میگویند جایز است اینجا هم همین طور است، اینجا هم خودش را کفن میکند بعد از آنکه اعدام کردند یک کسی کفن میدهد او را کفن میکنند، کفن روی کفن خب طوری نیست مثلا یک کسی کفن قرآنی دارد، نمیدانم اینها هم میشود یا نه؟ من شبهه دارم که بعضی اوقات این جوری است یک قران به کفن نوشته و این را روی این قرآن کفن میکنند حالا این مسئله بعد ماست.
و صلی الله علی محمد و آل محمد