< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حکم اموات ( اطفال )

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  در مسئله 5 فرموده‌اند واطفال المسلمین بحکمهم و اطفال الکفار بحکمهم و ولد الزنا من المسلم بحکمه و من الکافر بحکمه و المجنون ان وصف الاسلام بعد بلوغه مسلم و ان وصف الکفر بحکمه کافر و ان اتصل جنونه بصغره فحکمه حکم الطفل فی لحوقه بابیه او امه و الطفل الاسیر تابع لاسره و ان لم یکن معه ابوه اوامه و لقیط دارالاسلام بحکم المسلم و لقیط ‌دار الکفر بحکم الکافر.

  دلیل به خصوص در مسئله نداریم اما مرحوم سید اصطیاد کرده‌اند از این طرف و آن طرف و این فرع را درست کرده‌اند، اجماعی هم هست و در باره آن حرف نیست و یک امر عقلایی هم شاید باشد که بچه مسلمان مسلمان است بچه کافر کافر است خب این یک چیز مسلم در اسلام است، گفتم اما این‌که حالا اگر این بچه مسلمان از دنیا رفت مثل مسلمان یا بچه کافر از دنیا رفت مثل کافر دلیل به خصوص نیست اما یک امر مسلم در فقه است بچه مسلمانها تابع پدرشان هستند بچه کفار هم تابع پدرشان هستند در جاهای دیگر، حالا قطع نظر از روایت یک فروعی بار است مثلا اگر کسی مادرش کافر است پدرش مسلمان یا به عکس ملحق کرده‌اند به آن‌که مسلمان است، به اشرف، آن دلیل به خصوص دارد آن وقت مرحوم سید از آن جا آورده‌اند این جا و می‌فرمایند که بچه مسلمان تابع مسلمان است بچه کافر تابع کافر است در غسل و تکفین و صلاه و دفن.

  حالا راجع به نمازش بعد می‌اییم صحبت می‌کنیم که آیاکی باید بر او نماز بخوانیم اما فعلا مسئله مسئله الحاق است و این‌ها که مرحوم سید فرموده‌اند توی فقه ما یک امر مسلمی است و کسی هم در باره‌اش اشکال نکرده و حتی مثلا همین اگر یک بچه‌هایی را اسیر کردند اگر پدر و مادرشان هستند که تابع پدر و مادرشان، اگر پدر و مادرشان نیستند این بچه‌ها حکم اسلام را دارند والطفل الاسیر تابع لاسره، خب این در این جا مسئله‌اش نیست در باب جهاد گفته‌اند در حالی که مثلا دیروز محلق به پدرش بود و کافر بود الان ملحق به این است که اسیرش کرده‌اند و مسلمان است والطفل الاسیره تابع لاسره ان لم یکن معه ابوه او امه.

  لقیط ‌دار الاسلام بحکم المسلم مثلا توی صحرای اصفهان یک بچه مرده‌ای را پیدا کردند، گفتند این را باید غسلش بدهیم حتما، باید کفن کنیم باید دفن کنیم در حالی که نمی‌دانیم آیا یهودی است؟ نصرانی است،؟ ولدالزناست؟ ولدالزنا نیست؟ گفته‌اند لقیط دارالاسلام بحکم المسلم، لقیط دارالکفر بحکم الکافر اگر در مثلا لندن یک بچه مرده مسلمانها پیدا کردند ولو مثلا درب مسجدشان هم باشد یا توی مسجدشان هم باشد گفته‌اند نه این بچه، بچه کافر است لقیط دارالکفر است بحکم الکافر، این بحث‌هایش آن جا شده، تعبد هم هست، بعضی‌ها فرمودند نه این‌ها امر عقلایی است ولی حالا امر عقلایی، امر عقلایی نه، این یک امر مسلم درفقه ماست مرحوم سید آن تسلطی که بر روایات اهل بیت و بر قول فقهاء داشتند از آن جاها این مسئله را آورده‌اند این جا و آن جاها اجماع توی مسئله هست بلکه سیره متشرعه آن جا هست بلکه آن جاها مدعی شده سیره عقلاء هم همین است شارع مقدس امضایش کرده، بنابراین در مسئله 5 یک روایت خاصی داشته باشیم در این 7 ، 8 تا فرعی که مرحوم سید فرموده‌اند نداریم، اما در این که به طور کلی لقیط دار الاسلام بحکم المسلم لقیط دار الکفر بحکم الکافر، جاهای دیگر که بحثش را کرده‌اند امر مسلم گرفته‌اند لذا حتی مثلا راجع به لقطه دارالکفر می گویند بحکم الکافر لقطه دارالاسلام بحکم المسلم آن قضیه سفره‌ای که آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت سفره‌ای پیدا کردم همه چیز در آن هست، هم نان هست و هم پنیر و هم گوشت پخته و حضرت فرمودند که لقیط دارالاسلام بحکم المسلم ولو آن جاها یهودی هم بوده نصرانی هم بوده اما گفتند این لقیط دارالاسلام بحکم المسلم لقطه در بیابان پیدا کردند در بلاد مسلمانها پاک است حتی گوشتش هم پاک است می‌شود هم خورد، در حالی که اصاله عدم تذکیه را هم جاری می‌کنند اما این جاها دیگر می‌گویند نه خب این مسئله هفت هشت تا فرع است اما هفت هشت تا فرع دلیلش اجماع است، سیره متشرعه است در همه جا من‌جمله در این که اگر بچه مرده‌ای را پیدا کردیم که اطفال المسلمین بحکمهم همین طور که مسلمان را باید غسل داد این بچه را هم باید غسل داد، حالا ولواین بچه مرده توی مسجد پیدا کردیم یا توی کوچه پیدا کردیم این هم مسلمان است هم حلال‌زاده است هم اگر مرد باید اورا غسل داد.

  مسئله 6 مشهور در میان اصحاب این است که اگر بچه در شکم مُرد فرمودند اگر 4 ماه به بالاست این بچه مثل این است که به‌دنیا آمده باشد و یک بچه مثلا هفت هشت ده روز است یجب غسله و کفنه و دفنه، مرحوم شهید در ذکری مرحوم محقق در معتبر محقق ثانی در جامع المقاصد و صاحب جواهر در جواهر ادعای اجماع می‌کنند روی مسئله، البته مخالف دارد.

  یک روایت داریم روایت 4 از باب 12 از ابواب غسل میت روایت صحیحه است و مرحوم صاحب جواهر و دیگران گفته‌اند که روایت ضعیف السند است، نه، روایت صحیح السند است، آنها گفته‌اند حسین بن موسی، تضعیف نشده، توثیق نشده، مرحوم نجاشی، مرحوم شیخ او را توثیق نکرده‌اند پس روایت ضعیف السند است، در حالی که این حسین بن موسی یکی از آن اصول اربع مأه را دارد و مرحوم ابن ابی عمیر از آن کتاب روایت نقل می‌کند لذا ابن ابی عمیر خیلی بالاتر از مرحوم نجاشی یا مرحوم شیخ طوسی در رجال است بنابراین روایت صحیح السند است از نظر سند اشکال نداریم و این‌که گفته‌اند روایت ضعیف السند است درست نیست.

  السقط اذا تم له اربع اشهر غسل، بچه‌ای که سقط بشود یعنی مرده در دل مادر اگر 4 ماهه باشد باید این بچه را غسل داد، دیگر حالا فعلا بحث ما در غسلش است بعد هم می‌آییم در کفن و دفنش هم صحبت می‌کنیم نماز ندارد، دفن دارد کفن دارد و مرحوم صاحب جواهر که مسئله را متعرض شده همین‌طور مرحوم صاحب عروه فرموده‌اند که ان الجنین اذا تم له اربعه اشهر یجب غسله و کفنه و دفنه بعد گفته‌اند که، مرحوم صاحب جواهر فرموده اجماعاً بعد هم همین اجماع را صاحب جواهر از مرحوم شهید در ذکری نقل می‌کند از محقق محقق در معتبر نقل می‌کنند از محقق ثانی در جامع المقاصد نقل می‌کنند هم خودشان ادعای اجماع می‌کنند هم از این سه چهار تا اجماع نقل می‌کنند لذا هم اجماع است اجماع منقول، روایت است و روی این عرضی که من کردم روایت صحیح السند است و از نظر سند اشکال نداریم، حالا اگر کسی اشکال بکند دیگر خواه ناخواه باید بگوییم جبر سند به عمل اصحاب، خب این اصل مسئله.

  اما در این باب 12 یک روایاتی داریم که گفته‌اند این روایات معارض این روایت است و از این جهت که گفته‌اند معارض است گفته‌اند نه، اگر هم4 ماهش کمتر باشد آدمکی باشد هنوز روح در آن دمیده نشده اگر نطفه و علقه و مضغه باشد خب هیچ، یک تکه گوشت است می‌اندازند دور، یک تکه خون است می‌اندازند دور، و اما اگر آدمک شده باشد گفته‌اند که باید غسلش بدهیم و تمسک کرده‌اند به یک روایاتی اسمش را گذاشته‌اند روایات استواء.

  یکی از آن روایت‌ها را بخوانم روایت 1 از باب 12 از ابواب غسل میت موثقه سماعه عن ابی عبدالله علیه السلام عن السقط اذا استوت خلقته یجب علیه الغسل واللحد والکفن اگر آن روایت کفن و دفنش را نداشت این روایت دیگر هم غسل و کفن هم دفن را هر سه دارد زیر خاکش نمی‌شود بکنیم، همین طور که قبر می‌کنند لحد درست می‌کنند باید هم غسلش بدهند هم کفنش بکنند هم دفن بکنند، سؤال این است عن ابی عبدالله علیه السلام عن السقط اذا استوت خلقته یجب علیه الغسل واللحد والکفن فان نعم کل ذلک یجب علیه اذا استوی، توی سؤال اذا استوت بود توی جواب هم اذا استوی، گفتند خب این روایت‌ها می‌گوید که آدمک باشد.

  ظاهراً این کار را کرده‌اند که عمل به این روایت‌ها، البته خیلی قولش مشهور نیست، ظاهراً این جور کرده‌اند که گفته‌اند آن روایت ضعیف السند است این روایت‌ها صحیح السند است و روایات صحیح السند می‌گوید که نمی‌خواهد 4 ماهش تمام باشد همین مقدار که آدمک باشد ولو 4 ماهش هم تمام نیست روح در آن ندمیده و ثم روح برود گفته‌اند باید غسلش بدهند.

  اما خب روی قاعده‌ای که ما عرض کردیم که روایت صحیح السند است دیگر آن روایت تفسیر این اذا استوت را می‌کند حالا یا بفرمایید که حکومت دارد یا بفرمایید نه، آن خاص است و این عام، آن می‌گوید اذا استوت آن روایت می‌گوید اذا استوت و 4 ماهش تمام شده باشد بنابراین روی عرض من بگوییم که آن روایت تفسیر می‌کند این روایات اذا استوت را.

  یک اشکال باقی می‌ماند این‌که اگرکسی بگوید این‌ها مثبتین هستند با هم منافات ندارد، این روایت می‌گوید اذا استوت خلقته یجب علیه الغسل واللحد والکفن و آن روایت هم که خواندیم می‌گوید که السقط اذا تم له اربع اشهر غسل، دو تا مثبت با هم هم منافات ندارد هم عمل به آن می‌کنیم هم عمل به این، می‌شود گفت؟ لذا اگر کسی بگوید این حرف را که بگوید این‌ها مثبتین هستند و حمل عام بر خاص نمی‌شود یا حکومت نیست عمل به هر دو است مثل این‌که بگوید اکرم زیداً، اکرم زیدا العالم خب هر دو یعنی اکرم زیدا العالم، اکرم مثلا عمرواً، چنانچه در مثبتین به هر دو باید عمل کرد حمل عام بر خاص حمل مطلق بر مقید نه، این جا هم همین‌طور، السقط اذا تم له اربعه اشهر غسل، السقط اذا استوت غسل، نه آن منافات دارد نه این منافات دارد، به هر دو عمل بکنیم چنانچه بعضی از محشین بر عروه هم همین الان، همین محشین بر عروه مرحوم سید عمل نکرده اما بعضی از محشین بر عروه عمل کرده‌اند و گفته‌اند باید دفنش کرد. منافات ندارد دیگر آن می‌گوید 3 ماه، این می‌گوید 4 ماه اگر بگوید اکرم زیداً اکرم عمرواً خب خیلی تفاوت می‌کند اما منافات ندارند با هم، عمل به هر دو می‌کنیم، این هم می‌گوید اذا تم اربعه اشهر یعنی روح در آن دمیده باشد غسل، آن هم می‌گوید اذا استوت غسل، نه آن منافات دارد با این نه این منافات دارد با آن، حمل عام بر خاص در مثبتین نمی‌شود، هم عمل به عام می کنیم هم عمل به خاص می‌کنیم.

  مگر یک کسی بگوید که این هر دو قضیه شرطیه است وقتی هر دو قضیه شرطیه باشد هر دو مفهوم دارد این جوری درستش بکنیم و وقتی هر دو مفهوم داشت با هم دیگر می‌جنگندند، آن می‌گوید نه، آن یکی می‌گوید آری، آن وقت احدهما مفسر باشد یا این‌که حمل عام بر خاص باشد، ظاهراً این خوب است که بگوییم که اگر روایت این جور بود که السقط فی ابعه اشهر غسل آن روایت هم بگوید که السقط قبل استوائه غسل این حرف می‌امد که هر دو مثبتین باشد اما هر دو قضیه شرطیه است السقط اذا استوت خلقته یجب علیه الغسل واللحد آن می‌گوید که نه السقط وقتی که اربعه اشهر باشد که السقط اذاتم له اربعه اشهر یعنی قبل از اربعه اشهر واجب نیست اگر مفهوم شرط بگیریم این جور می‌شود، آن وقت اگر بگوییم که قضیه شرطیه مفهوم دارد می‌شود السقط اذا تم له اربعه اشهر غسل یعنی یجب غسله و اما اذا لم یتم اربعه اشهر لایجب غسله با هم منافات پیدا می کند، اذا هر دو قضیه شرطیه است مفهوم دارد الا یک کسی بگوید در قضیه شرطیه اگر دوتا قضیه شرطیه با هم داشته باشیم مثل اذا خفی الاذان فقصر و اذا خفی الجدران فقصر گفته‌اند که هر دو رفع مفهوم از دیگری می‌کند و این حرف خوبی هم هست دیگر، یعنی در باب خفاء جدران و خفاء اذان گفتند این‌ها با هم منافات دارد مفهوم شرط هم هست با هم منافات دارد اذا خفی الاذان فقصر یعنی خفی الجدران نه، آن دلیل می‌گوید اذا خفی الجدران فقصر یعنی اذان نه، آن وقت جمع بین دلیلین کرده‌اند من‌جمله مرحوم آخوند در کفایه دیگران هم فرموده‌اند گفته‌اند که منطوق کل واحد می‌گوید دیگری مفهوم ندارد آن وقت می‌شود اذا خفی الاذان فقصر، اذا خفی الجدران فقصر هر کدام مقدم شدند فقصر که الان مشهور در میان فقها هم همین است در حالی که دو تا قضیه شرطیه است هر دو هم مفهوم دارد این تعارض موجب می‌شود که عرف وفق مفهوم را از آن بگیرد، مفهوم را از آن بگیرد به کل واحد منطوق عمل بکند، معنای استوا یعنی علقه و مضغه و کسونا اللحم و این جورها نیست که ناقص باشد، تمام می‌شود وقتی تمام شد یعنی یک آدمک شد روح در آن دمیده می‌شود آن وقت می‌گویند 4 ماه دیگر روح در آن دمیده می‌شود قبل از 4 ماه نه، قبل از 4 ماه به آن می‌گویند استواء و بعد از 4 ماه به آن می‌گویند آدم، روح در آن دمیده شده که قرآن می‌فرماید که فتبارک الله احسن الخالقین.

  این دو روایت یکی می‌گوید اذا استوت یکی می‌گوید اذا تم له اربعه اشهر خب این‌ها عام و خاص است حالا که عام و خاص شد با هم یک کسی بگوید مثبتین است و طوری نیست عمل به هر دو می‌کنیم حمل عام بر خاص آن جاست که یکی مثبت باشد یکی منفی، خب این را ما هم گفته‌ایم، می‌گویند که اگر مثبتین باشد حمل عام بر خاص نمی‌شود.

  اشکال بکنیم بگوییم بله حمل عام بر خاص اگر مثبتین باشد نمی‌شود اما دو تا قضیه اگر شرطیه باشد دیگر حمل عام بر خاص است و مفهوم احدهما، منطوق دیگری را از بین می‌برد، این حرف خوب است اگر کسی در آن دو تا قضیه شرطیه بجنگند این را بگوید، بگوید مفهوم احدهما منطوق دیگری را تخصیص می‌زند و اما اگر بگویید عرف این کار را نمی‌کند وقتی دو تا قضیه شرطیه شد به واسطه منطوق احدهما رفع ید از مفهوم احدهما می‌کند یعنی آن منطوق می‌گوید تو مفهوم نداری وقتی تو مفهوم نداری همین است که در رساله‌ها نوشته شده اذا خفی الا ذان فقصر، خود این مستقل است اذا خفی الجدران فقصر این هم مستقل و احدهما اگر پیدا شد دیگر نماز قصر است، آن وقت اگر در ما نحن فیه هم همین‌جور بگوییم، بگوییم دو تا مفهوم هست اما باز هم حمل عام بر خاص نمی‌شود چرا؟ برای این‌که العرف وفق این‌که رفع ید بکند از مفهوم کل واحد عمل بکند به منطوق کل واحد، آن وقت اگر این را فرمودید بعضی از بزرگان محشین بر عروه که گفتند که استواء نه 4 ماه تمام، 4 ماه تمام هم بله اما گفتند قبل از 4 ماه تمام اگر 3 ماه و نیم است یک آدمک حسابی است گفته‌اند این هم غسل دارد هم کفن هم دفن دارد ولی مشهور نگفته مشهور همین‌که مرحوم سید فرموده‌اند صاحب جواهر هم می‌فرمایند ادعای اجماع هم می‌کنند کسی از آن اجماع و شهرت و امثال این‌ها بترسد و بگوید که این روایاتی که می‌گوید اذا استوت آن روایتی که می‌گوید که 4 ماهش تمام بشود آن تفسیر می‌کند این روایت‌ها را یعنی حکومت دارد، یعنی این روایتی که خواندیم صحیحه زراره حکومت دارد به روایات استواء. قوم این‌جور فهمیده‌اند.

  خلاصه حرف این شد مشهور در میان اصحاب عمل کرده‌اند به این روایت صحیحه زراره، مفهومش را هم گرفته‌اند و این روایت می‌فرماید که السقط اذا تم له اربعه اشهر غسل مفهومش هم این است اگر لم یتم له اربعه اشهر لا یجب الغسل، مشهور به این روایت عمل کرده‌اند حتی اگر کسی بگوید ضعیف السند است جبر سند به عمل اصحاب می‌شود، خب این تا این‌جا.

  باقی می‌ماند روایات استواء، آن روایت‌ها را چکار بکنیم؟ روایات استواء را هم یکی را خواندم السقط اذا استوت خلقته یجب علیه الغسل و اللحد و الکفن مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید باعراض اصحاب این روایت‌ها را از کار می‌اندازیم، اما مثل مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی و امثال این‌ها مرحوم حاج آقا رضا همدانی گفته‌اند که نه، آن روایت را مفسر برای این روایت‌ها قرار می‌دهیم وقتی مفسر قرار دادیم آن روایت مقدم می‌شود بر این روایت‌ها.

  خب حالا اشکالی که من کردم این بود که آقا مفسر اگر می‌خواهی قرار بدهی باید تعارض باشد و تعارض در مثبتین نیست اگر گفت اکرم زیداً بعد گفت اکرم زیدا العالم حمل مطلق بر مقید نمی‌شود به هر دو باید عمل بشود این‌جا هم مثبتین است به هر دو باید عمل بشود این ایراد من بود.

  یک کسی ایراد بکند بگوید که آقا مثبت و منفی است هر دو قضیه شرطیه است وقتی هر دو قضیه شرطیه شد بنابراین مثبت و منفی می‌شود، می‌شود مفسر درست بکنیم یا می‌شود حمل عام برخاص بکنیم.

  ایراد کردم گفتم که بله اما قضیه شرطیه مفهوم دارد وقتی مفهوم دارد مفهوم احدهما می‌جنگد با دیگری می‌شود مثبت و منفی، وقتی شد مثبت و منفی حمل عام بر خاص دیگر خواه ناخواه آن قولی که اگر روح در آن دمیده نشده باشد هیچ،

  الا این‌که یک کسی بگوید که در آن‌جا که دو تا قضیه شرطیه باشد با هم دو تا مفهوم منافات داشته باشد عرف به منطوق احدهما رفع ید می‌کند از مفهوم دیگری مثل اذا خفی الجدران فقصر و اذا خفی الاذان فقصر، خب اگر این را بگوید حرف آن کسی که می‌گوید که قبل از 4 ماه ه باید غسلش بدهیم زنده می‌شود و رد کردن این حرف کار مشکلی است.

  حالا اگر حرف من را بتوانید رد بکنید دیگر حرف مرحوم سید می‌شود اگر نتوانید حرف من را رد بکنید حق با آن محشین است که می‌گوید اگر آدمک باشد مثل آن است که روح در ان دمیده باشد همین‌طور که ان غسل دارد آن هم غسل دارد.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo