< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اصاله الصحه درباره کسی که میت را غسل را می‌دهد

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بنا شد امروز در باره مراتب اولیا صحبت کنم الا این‌که دو تا مسئله باقی مانده است و امروز باید راجع به این دوتا مسئله صحبت کنم.

  مسئله اول راجع به اصاله الصحه راجع به کسی که غسل می‌دهد و کفن می‌کند، دفن می‌کند که اگر مثلا یک کسی یا عده‌ای رفتند برای تجهیز میت، غسلش بدهند و کفنش بکنند، دفنش بکنند خب این بنا شد وجوب از ما ساقط بشود حالا یا وجوب مبادرت که مرحوم سید گفتند یا اصل وجوب، خب اگر یقین داشته باشیم که این‌ها درست این کار را انجام می‌دهند خب معلوم است که از ما ساقط است، اگر هم شک داشته باشیم که آیا این‌ها درست انجام می‌دهند یا نه؟ یا حتی مظنه غیر معتبر داشته باشیم که این‌ها درست انجام نمی‌دهند آیا از ما ساقط است یا نه؟.

  مرحوم سید می‌فرمایند ساقط است چرا ساقط است؟ روی اصاله الصحه فی فعل الغیر و این اصاله الصحه فی فعل الغیر اگر اماره باشد خوب اماره‌ای است اصلاً اگرنباشد اختلال نظام لازم می‌اید که ما می‌گوییم اماره است، قاعده فقهی اماره، برای این‌که مظنه آور است و شارع مقدس این مظنه را حجت کرده است اگر هم اصل عملی بدانیم باز همین است یک اصل عملی است که عقلا دارند و شارع مقدس این اصل عقلایی را یعنی تعیین وظیفه در ظرف شک امضا کرده است و تا یقین نکنیم فعل غیر باطل است اصاله الصحه می‌گوید فعل غیر صحیح است و این در مسئله ما که نادر است اما اصاله الصحه فی فعل الغیر اصلاً نظام مرهون آن است اگر نباشد اختلال نظام لازم می‌اید مثلا گوشت‌هایی که در بازار است ما نمی‌دانیم درست ذبح کرده یا نه؟ خب اصاله الصحه می‌گوید درست ذبح کرده، این چیزهایی که در بازار است مال خودش است یا نه؟ اصاله الصحه می‌گوید مال خودش است، حرف‌هایی که می‌زند درست است یا نه؟ اصاله الصحه می‌گوید درست است و مااگر بخواهیم ترتیب اثر بدهیم روی مظنه روی شک یک روز هم نمی‌شود زندگی کرد لذا اگر کسی نماز خواند نمی‌دانیم نمازش درست است یا نه؟ حتی امام جماعت عادل است اما نمی‌دانیم نمازش درست است یا نه؟ آیا این بدنش پاک است یا نه؟ شما را وعده می‌گیرند جایی می‌روید آن جا غذا در مقابلتان می‌گذارند نمی‌دانید این پاک است یا نه؟ و امثال این‌ها که گفتم اصلاً نظام روی همین می‌گردد اگر نه اختلال نظام لازم می‌اید لذا این اصاله الصحه را دارند و تا یقین نکنیم، این اصاله الصحه هست این را هم باید توجه بکنیم اگر یقین هم پیدا بکنیم این هم ظاهراً یقین وسواسی‌ها می‌شود ولا اعتبار بالقطع الوسواسی.

  پس اصل مطلبی که مرحوم سید این جا متعرض شده‌اند که صورت شکش، صورت مظنه تا یقین پیدا نکنیم اصاله الصحه داریم، شک بکنیم مظنه داشته باشیم و راستی هم بالاتر از مظنه اگر الان انسان وسواسی هم نباشد یک فکر سر انگشتی راجع به بازار بکند راستی نباید فکرش را بکنیم و الا مظنه حسابی پیدا می‌شود اگر اطمینان پیدا نشود که خیلی در هم بر هم است، لذا انسان باید فکرش را نکند و الا اگر بخواهد فکرش را بکند لما کان للمسلمین سوق و اصاله الصحه داریم قاعده ید داریم قاعده سوق داریم که این‌ها همه‌اش هم ظاهراً به یک چیز برمی‌گردد علی کل حال این اصاله الصحه‌ای که این جا مرحوم سید فرموده‌اند خیلی به‌جاست و در مقابل این اصاله الصحه شک نمی‌تواند کار بکند بلکه مظنه غیر معتبر هم نمی‌تواند کار بکند بلکه قطع وسواسی هم نمی‌تواند کار بکند و ما باید اصلاً فکرش را نکنیم و همه جا را پاک بدانیم حلال بدانیم الا ما اخرجه الدلیل.

  یک مسئله‌ای که مرحوم سید متعرض نشده‌اند این است که صورت جهلش چه؟ معمولاً فقهاء صورت جهلش را می‌گویند اصاله الصحه ندارد یعنی ما باید بدانیم که این مسئله‌دان است و الا اگر نمی‌دانیم مسئله‌دان است یا نه؟ اصاله الصحه ندارد اصاله الصحه آن جاست که شک بکنیم درست به‌جا آورده یا نه؟ یعنی سهو و نسیان و عمد و این چیزها و اما اگر نمی‌دانیم وضعش چیست، در اصاله الصحه مشهور در میان فقهاء این است که نه، اصاله الصحه نداریم مرحوم سید هم این جا متعرض نیست شاید روی همان قاعده، لذا صورت شک و صورت مظنه‌اش را فرموده‌اند اما صورت جهلش را نفرموده‌اند این مثل این‌که در نظر مبارکشان بوده باید بدانیم مسئله‌دان است یعنی روی مسئله ما مثلا کسی که مهیا شده برای غسل دادن برای کفن کردن برای دفن کردن باید بدانیم مسئله‌دان است آن وقت اگر شک کنیم درست به‌جا آورد یا نه؟ حالا یا عمدا یا نسیانا آن وقت اصاله الصحه و اما اگر شک در جهلش بکنیم که ایا این مسئله‌دان است یا نه؟ اصاله الصحه ندارد.

  اما این را هم اگر انسان بخواهد ترتیب اثر بدهد این هم اختلال نظام لازم می‌اید برای این‌که باید فکرش را نکرد و الا این کسانی که مرغها را سر می‌برند گوسفند را می‌کشند پنیر درست می‌کنند ماست می‌آورند معمولاً مسئله‌دان نیستند شاید یک دهم مردم مسئله‌دان هستند راجع به عباداتشان راجع به معاملاتشان مردم مسئله بلد نیستند با کمال شرمندگی ما طلبه‌ها هم مسئله بلد نیستیم یعنی ما طلبه‌ها رساله مطالعه نمی‌کنیم مطالعه نکرده ایم لذا مسئله بلد نیستیم دیگر، کم پیدا می‌شود در میان طلبه‌ها مسئله‌دان باشد یعنی یک رساله عملیه همه مثل موم در دستش باشد و این واجب است برای ما طلبه‌ها، برای خودمان هم نباشد برای غیر وما مسئله از ما بپرسند بگوییم نمی‌دانیم یا این‌که در مسئله اختلاف است و امثال این‌ها که نمی‌شود کلاه سر مردم گذاشت ما باید مسئله‌دان باشیم هم برای خودمان هم برای دیگران لذا ما طلبه‌ها هم مسئله بلد نیستیم امام جماعت‌ها مسئله بلد نیستند خیلی کم است کم است در میان این‌ها که مسئله بلد باشند دیگر چه رسد مأمومین و مریدها این‌ها معمولاً مسئله بلد نیستند و اگر بخواهیم اصاله الصحه جاری نکنیم همین جور که مراجعه به شکش اختلال نظام لازم می‌اید راجع به این هم اختلال نظام لازم می‌اید لذا این قواعد فقهیه مثل قاعده ید اصاله الصحه، اصاله الصحه فی فعل النفس حتی، قاعده سوق و این قواعد فقهیه که هست این‌ها همه همه جاری است مادامی که یقین به بطلان نداشته باشیم که گفتم حتی این یقین به بطلان هم معمولاً آدمهای وسواسی پیدا می‌شود که آن هم حجت نیست، باید بگوییم اصاله الصحه را بگیر برو توی بازار هر شکی، مظنه غیر معتبری و بالاخره راجع به جاهل راجع به عالم راجع به مسئله‌بدان، مسئله‌ندان هر چه برایت جلو آمد با اصاله الصحه بگو درست است حالا راجع به معاملات باشد بگو درست است راجع به ذبیحه باشد بگو درست است و من‌جمله راجع به تجهیز میت باشد بگو درست است و این‌که بعضی از بزرگان و مثل این‌که این جا مرحوم سید با سکوتشان می‌گویند اگر نمی‌دانیم جاهل درست به جا آورد یا نه؟ اصاله الصحه ندارد ظاهراً درست نیست حتی اصاله الصحه در فعل غیر اسلام هم لازم نیست مثلا بازار یهودی‌های توی اصفهان این‌ها که زیر پرچم اسلامند، بازار ارمنی‌های لندن حالا اگر شک بکنیم که توی آن دکان این دزدی است یا نه؟ باید بگوییم نه، مظنه هم داشته باشیم نه، مسئله می‌داند یا نه؟ ایا خرید و فروشش چه جوری است؟ همه همه باید بگوییم اصاله الصحه فی فعل الغیر می‌گوید که صحیح است حتی اسلام هم شرط نیست، لذا این‌که مشهور شده اصاله الصحه فی فعل المسلم نه، اسلام هم دخالت ندارد، بله یک دفعه می‌رویم مثلا ذبحیه را می‌دانیم یهودی است خب ذبحیه باید مسلمان باشد آن مسئله ما نیست اما در گفتار ودر کردار که مربوط به معاملات است خب همین‌طور که اصاله الصحه فی فعل المسلم داریم اصاله الصحه فی فعل الکافرداریم یعنی هیچ کس نگفته از فقهاء هم کسی نگفته که مثلا در بازار لندن بروی چیز بخری اصاله الصحه ندارد و مسلم گفته‌اند اصاله الصحه دارد قاعده ید دارد مثلا در همین ایران ما که مسلمان است یا در ترکیه که مسلمان غیر شیعه است ما بگوییم این‌ها اصاله الصحه توی بازارشان جاری نیست، اصاله الصحه توی افعالشان جاری نیست خب مسلم اصاله الصحه عقلاء جاری می‌کنند شارع مقدس ردعی نکرده بلکه امضا کرده و دلیلش هم این‌که زمان ائمه طاهرین علیهم السلام اصلا شیعه جایی نبود که مغازه داشته باشد و چیز خرید و فروش بکند تا اصاله الصحه امام صادق علیه السلام جاری بکنند، نه، امام صادق علیه السلام در میان سنی‌ها بودند، ائمه طاهرین همه در میان سنی‌ها بودند با اصاله الصحه می‌رفتند جلو، آمد خدمت امام صادق علیه‌السلام یک آدم وسواسی گفت که یابن رسول الله پنیر خوردن چه جور است؟ فرمودند طوری نیست خب پنیرها را از توی بازار می‌آوردند که سنی بودند دیگر بعد امام صادق علیه السلام دیدند این وسواسی است گفتند برو پنیر بگیر بیار رفتند پنیر آوردند سفره پهن کردند خود این آقا می‌گوید با امام صادق علیه السلام غذا خوردم یتغدی صبحانه کردند، آن وقت توی وسط غذا خوردن سؤال کرد که آقا پنیر خوردن چه جور است؟ فرمودند مگر نمی‌بینی دارم می‌خورم دیگر طوری نیست گفت یابن رسول الله آخر توی این بیابان‌ها توی این بادیه نشین‌ها یک افرادی هستند که پنیر مایه میته توی پنیرهایشان می‌گذارندلذا نجس است حضرت فرمودند به خاطر این‌که یک بادیه نشین این جور می‌کند ما بگوییم همه پنیرها نجس است؟ بعد امام صادق علیه السلام می‌فرمایند اگر این حرف‌ها را بزنیم لما کان للمسلمین سوق و باید بازار تعطیل شود باید خرید و فروش از بین برود برای این‌که این شک در همه جاهست و این در بازار سنی‌ها بود امام صادق علیه السلام امضایش کردند دیگر تفاوت که ندارد بازار شیعه که در زمان ائمه طاهرین نبود معاملات باسنی‌ها بود اصلاً رفت و آمد با سنی‌ها بود و می‌رفتند خانه آنها، آنها می‌امدند خانه شیعه‌ها مخصوصاً که دستور تقیه هم داده شده حسابی با هم رفت و آمد داشتند، حتی دختر می‌دادند دختر می‌گرفتند همه هم می‌چرخید روی قواعد فقهیه، اصاله الصحه قاعده ید و قاعده سوق که این جمله الان راجع به قاعده سوق است لما کان للمسلمین سوق حتی مثلا در لقیط دار الاسلام یک روایت داریم بعد هم به یک تناسبی می‌فرمایند مرحوم سید یک سفره‌ای پیدا کرده این سفره همه چیز در آن هست من‌جمله گوشت حالا این سؤال می‌کند که چه جوری است حضرت می‌فرمایند خوردنش طوری نیست، مگر لقیط‌دار الکفر باشد که اگر لقیط دار الکفر باشد چون گوشت را آنها ذبح شرعی نمی‌کنند آن اشکال پیدا می‌کند و الا در همان لقیط درا الحرب هم اگر نان باشد اصاله الصحه دارد مرادم این است که این اصاله الصحه هم راجع به بازار تشیع شیعه‌هاست مثل بازار ما هم راجع به بازار سنی‌هاست مثل مکه و بازار همه سنی هستند و خیلی هم پناه بر خدا وهابی هستند خب این بازار مکه مردم حسابی می‌روند توی آن چیز می‌خرند و حسابی معاشرت دارند و با اصاله الصحه که شارع مقدس امضا کرده، حتی لندن و فرانسه و امریکا خب شما می‌روید از آنها چیز می‌خرید احتمال دزدی کردن و مالش نباشد و امثال این‌ها هست دیگر لذا شما می‌گویید هر چه مربوط به ذبحیه است اصاله عدم تذکیه است و آنها که مربوط به ذبحیه نیست اصاله الصحه، لذا صورت شکش را ظاهراً کسی اشکال نکرده صورت مظنه‌اش را هم کسی اشکال نکرده که مظنه دارد نجس است مظنه دارد مال خودش نیست مظنه دارد الان این بازار اصفهان روی ربا خوردن و ربا دادن می‌چرخد اما حالا شما بخواهید این احتمال دستتان را ببندد نروید توی بازار چیز بخرید درحالی که مظنه دارید رباخواری ربا دادن وامهای غریب و عجیب توی این بازار فراوان است خب چه جوری درستش بکنیم؟ دیگر معمولاً با اصاله الصحه فی فعل الغیر ولو مظنه هم داریم باید بگوییم درست است بازار تشیعش همین است بازار سنی همین است حتی بازار کفرش هم همین است مگر یقین داشته باشیم یا یک اصل عقلایی مثل اصاله عدم تذکیه که من در اصول چند وقت قبل صحبت کردیم اصاله عدم تذکیه را گفتیم قبول نداریم اصاله الطهاره دارد اصاله الحلیه دارد بله روی گوشتش بخواهد بخورد ما بخواهیم اصاله الصحه جاری بکنیم نمی‌شود الا ما ذکیتم می‌گوید باید تذکیه ثابت بشود اما مثلا کفش می‌اورند از خارج نمی‌دانیم این کفش وضعش چیست؟ آیا پوستهای گوسفندهای مسلمانهاست برگشته این جوری شده یا از خودشان است؟ اصاله الحل دارد، اصاله الطهاره دارد و این اصاله الطهاره و اصاله الحل را هیچ جور نمی‌شود درست کرد الا با قاعده اصاله الصحه فی فعل الغیر.

  اصاله عدم التذکیه نداریم چون اصاله عدم التزکیه نداریم اصال موضوعی نداریم چون اصل موضوعی نداریم نوبت می‌رسد به اصل حکمی، اصل حکمی، اصاله الطهاره یا اصاله الحلیه، الا ما ذکیتم راجع به خوردنش می‌گویند حالا آن چه الان این‌جا می‌خواهیم بگوییم این است که مرده را بلند کردند دارند می‌روند و می‌دانیم یک غسالی غسلش داده یک افرادی کفنش می‌کنند یک افرادی دفنش می‌کنند و ما شک داریم این‌ها مسئله می‌دانند یا نه؟ اگر بخواهیم این شک را به آن اعتبار بدهیم خب دیگر هیچ مرده را نمی‌شود توی اصفهان ما بگوییم که درست تجهیز شده مگر خودمان برویم تجهیز بکنیم و الا مردم 90 درصدشان مسئله بلد نیستند و خود ما طلبه‌ها هم 90 درصد مسئله بلد نیستیم حالا راجع به همین تجهیز میت حالا راجع به نماز و معاملات و آنها بگذریم راجع به تجهیز میت همین ما طلبه‌ها تجهیز میت بلد نیستیم دیگر، چه جوری غسلش بدهیم و رو به قبله باشد یا نباشد و بعد چه جور باشد و چه جوری کفن بکنیم و چه جور دفن بکنیم خب همه مردم مثل شما، شما مثل مردم، مردم مثل شما هر دو نقص‌دار برای این‌که همه باید مسئله دان باشند پس همین طور که صورت نسیانش اصاله الصحه دارد صورت مظنه غیر حجتش اصاله الصحه دارد مسئله جهلش هم اصاله الصحه دارد این خلاصه حرف در مسئله اول.

  مسئله دوم که آن هم مسئله مشکلی است فرموده‌اند که در آن چیزهایی که قصد قربت نمی‌خواهد هر کسی این کار را نجام بدهد کفایت می‌کند.

  این تجهیزات که 4 چیز است یکی غسل یکی کفن و یکی صلوه و یکی هم دفن گفته‌اند دو تا قصد قربت می‌خواهد و دو تا قصد قربت لازم نیست اگر قصد قربت بکند ثواب می‌برد اگر قصد قربت نکند هیچ. آن غسلش را گفته‌اند قصد قربت می‌خواهد نمازش را هم گفته‌اند قصد قربت می‌خواهد و اما آن کفن ودفن گفته‌اند قصد قربت لازم نیست این یک مسئله که گفته‌اند قصد قربت در این دو چیز می‌خواهد در آن دو چیز نمی‌خواهد آن وقت مسئله دوم گفته‌اند آنها که قصد قربت نمی‌خواهد بچه‌ها هم می‌توانند این کار را بکنند هر که، اما آن‌ها که قصد قربت می‌خواهد گفته‌اندبچه‌ها نمی‌توانند این یک مسئله.

  مسئله دوم راجع به همین که بچه‌ها می‌توانند یا نه؟ اختلاف است بعضی‌ها گفته اند که اگر این مثل بزرگترها قصد قربت بکند می‌تواند نمازش را بخواند می‌تواند غسلش را بدهد و اما اگر قصد قربت نکند نمی‌تواند.

  مرحوم سید راجع به این قصد قربت می فرماید که اگر قصد قربت بکند اگر راستی این بچه، بچه 13 ، 14 ساله که مسئله بلد است خوب بتواند غسل بدهد خوب بتواند کفن کند خوب بتواند دفن بکند گفته‌ جایز است اما احتیاط لا یترک می‌کنند که نه ولو بالغ است ولو کامل هم به‌جا می‌آورد اما این مال بزرگ‌هاست، کوچک‌ها نمی‌توانند البته احتیاط لا یترک میکند.

  ولی اصل مطلب را اول می‌فرمایند می‌فرمایند که اگر راستی خوب انجام بدهد ولو بالغ نیست بلوغ در آن شرط نیست.

  حالا در این مسئله دو تا حرف داریم یک این‌که این‌که می‌فرمایید که انها که قصد قربت می‌خواهد نمی‌توانند بچه‌ها، اما آنها که قصد قربت نمی‌خواهد می‌توانند بچه‌ها انجام بدهند این دلیلش چیست؟ و ظاهراً باید بگوییم سیره این است که این‌گونه مطالب مال بزرگترهاست حتی مال زنها هم نیست الا ضرورتی در کار باشد و ولو قصد قربت هم نمی‌خواهد اما سیره بر این است که بزرگترها انجام بدهند بچه‌ها بروند یک کسی را غسلش بدهند کفنش کنند دفنش بکنند ولو قصد قربت هم می‌کنند ولو این‌که مسئله هم بلد باشند این ظاهراً سیره عقلاء روی آن نیست خب اگر این حرف را بپذیرید که سیره عقلاء روی آن نباشد دیگر خواه‌ناخواه با عدم ردع بگوییم که این چیزها مربوط به بزرگترهاست نه مربوط به بچه‌ها و خیلی جاها مثلا این جور است شما منزلتان از مکه آمده‌اید می‌خواهید سور مکه را بدهید حالا روانه می‌کنید دنبال مثلا امام جماعت محله، یک دفعه خودتان می‌روید تشریفات است یک کس محترمی را می‌فرستید باز هم خوب است یک دفعه بچه را روانه می‌کنید پدرم گفتند شب بیا این‌جا این ظاهراً عقلائیت ندارد یک نحو توهین تلقی می‌کنند. پدر من راجع به یکی از شهرهای اصفهان می‌گفت که امام جمعه‌اش که خیلی محترم هم بوده و یکی از ارباب‌های آن زمان می‌خواست سور بدهد شاید سور مکه بود آن دشتبان را روانه کرد پیش این آقا این دشتبان آمد در مقابلش گفت که سلام، سلام، گفت اربابم فرمودند امشب بیایید منزل ما می‌خواهیم غذا بدهیم، گفت خیلی خوب می‌آیم اما به اربابت سلام برسان بگو که آدم نبود که دنبال من روانه بکنی؟ گفت چرا آقا آدمها رفتند دنبال آدمها من را روانه کردند دنبال شما، یک دفعه این جورها معمولا عرفیت ندارد وانسان بگوید که ولو این بچه قصد قربت هم می‌کند اما بگوییم که این بتواند.

  حالا اگر بگویید بتواند دیگر باید بگویید فرق نیست این قصد قربت می‌خواهیم روی آن دو تا و قصد قربت که پیدا شد درست پیدا می‌شود وولو بچه است اما تمام کامل بهتر از بزرگترها این را به جا می‌آورد مثل این‌که می‌رود در مدرسه آن بچه‌ها که مثلا طلبه‌ها که معلوم است بهتر از بزرگترها هستند یک ده بیست تا افراد غیر بالغ را می‌برد و این میت را دفن می‌کنند دیگر فرقی بین بچه و غیر بچه نیست مگر این کسی که مشهور است بگویند اعمال غیر بالغ تمرینی است شرعی نیست اما مرحوم سید این‌جا می‌فرمایند علی الاقوی شرعی است تمرینی نیست که حق هم با مرحوم سید است و مشهور این‌که یک پسر 12 ساله نماز بخواند یک دختر 8 ساله روزه بگیرد مسلم روزه‌اش شرعیت دارد استحباب دارد ثواب دارد وبخواهیم بگوییم تمرین نه، تمرین نیست خب وقتی چنین باشد اگر این بچه تام الاجزاء و الشرایط کار را انجام چرا بگوییم نه؟ لذا دائر مدار این است یا بگویید اصلاً نه یا بگویید در هر 4 تا آری و اما آن‌که قصد قربت می‌خواهد مال بالغ‌ها و آن‌که قصد قربت نمی‌خواهد مال بالغ‌ها و غیر بالغ‌ها این‌ها همه‌اش دلیل می خواهد دلیل نداریم. مگر کسی بگوید که راجع به غسل و راجع به نماز راجع به نمازش قاعده کلی داریم و قربه الی الله اما راجع به غسلش اصلاً دلیل نداریم به چه دلیل می‌گویید باید قصد قربت بکند دلیل توی کار نیست روایتی در کار نیست می‌خواهند این جور درست بکنند غسل جنابت که قصد قربت می‌خواهد پس این هم قصد قربت می‌خواهد خب می‌گوییم که غسل جنابت قصد قربت می‌خواهد آن کسی که جنب است دارد غسل می‌کند این دارد غسل می‌دهد و در غسل دادن قصد قربت می‌خواهد به چه دلیل؟ همین جور که در کفن می‌گویید لازم نیست قصد قربت نمی‌خواهد در دفن هم بگویید. مثلا الان یک مسئله مشکل هم می‌شود یک کسی را پیدا کنید غسل بدهد قربه الی الله معمولا مرده شوی برای پول است و این‌که داعی بر داعی درست بکنیم بگوییم این آقا پول می‌گیرد برای این‌که غسل قصد قربت بدهد این برای ما طلبه‌ها خوب است داعی بر داعی درست بکنیم اما معمولاً آن‌که مرده می‌شوید آن‌که مرده دفن می‌کند قبر می‌کند خب همین جور که در قبر کن می‌گویید قصد قربت نمی‌خواهد در غسلش هم بگویید قصد قربت نمی‌خواهد و کسی مثلا جنب است می‌خواهد آن هم دلیل نداشتیم سابقا اگر یادتان باشد راجع به همان جنب قصد قربت بکند تمسک می‌کردیم به یک ادله‌ای که ناتما بود لذا ما با اجماع درست می‌کردیم ولی حالا فرق است بین این‌که خودش غسل بکند یا غسل بدهد ما بگوییم غسل بدهد مثل آن است که غسل بکند علی الظاهر دلیل نداریم لذا در نمازش خب نماز قصد قربت می‌خواهد اما می‌شود گفت در غسل دادن مثل کفن کردن مثل دفن کردن این‌ها قصد قربت اصلاً نمی‌خواهد، باید اثبات بکنید غسل کردن قصد قربت می‌خواهد پس غسل دادن هم قصد قربت می خواهد می‌گوییم دلیل می‌خواهد اما در آن‌جا نماز است نماز می‌خواند دیگر نماز اوله النیه بلکه مفروغ عنه گرفته شده آخره السلام.

  خلاصه حرف این است اگر کسی بگوید که در غسل دادن مثل نماز قصد قربت می‌خواهد که ما شک داریم می خواهد یا نه؟ دلیل نداریم اگر کسی بگوید دیگر فرق نیست بین این‌که بالغ باشد یا غیر بالغ مگر کسی بگوید که آن که بالغ نیست نمی‌تواند قصد قربت بکند که خب مسلم می‌تواند، قصد قربتش فایده‌ای ندارد که مسلم فایده دارد تام الاجراء و الشرایط اگر کسی بگوید نه این‌ها مال بزرگترهاست می‌گویییم خب دفنش هم همین طور است کفنش هم همین طور است اگر یک کسی حرف من را بزند ندیدم کسی بزند که اصلا این کارها مربوط به بزرگترهاست خب هر سه چهار تا را غیر بالغ نمی‌تواند سفیه و مجنون و امثال این‌ها نمی‌توانند و اگر حرف من را نزنید دیگر باید بگویید هر چهار تا را غیر بالغ می‌تواند انجام بدهد مگر کسی بگوید عباداتش تمرینی است که از فقهاء کم داریم که بگوید عباداتش تمرینی است وقتی چنین شد در هر 4 تا بالغ وغیر بالغ با هم تفاوتی ندارند.

  این مسائل چون که معتنابه نبوده لذا فقهاء خیلی بررسی روی آن نکرده‌اند از همین جهت هم می‌بینیم مثلا صاحب جواهر این شیخ المشایخ این‌که توی مسائل خیلی مرتب منظم مفصل اما این‌جاها خیلی مختصر رد شده‌اند لذا اگر فکر روی آن بکنید این حرف‌هایی که من میزنم این دو سه تا حرفی که امروز زده شد این‌ها خب نیست جایی روی آن فکر بکنید ببینید این‌ها درست است یا نه؟

 اگر درست است ترتیب اثر بدهیم اگر درست نیست ولش بکنیم فکر توی این مسائل خیلی خوب است فکر کنید تا از شما استفاده کنیم انشاءالله.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo