< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : احکام اموات، توبه

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  مسئله جلسه قبل مسئله مشکلی بود و بنا بود که از فکر شما استفاده بکنیم .

  مسئله این بود که حقیقیت توبه را همه من‌جمله مرحوم سید فرموده بودند ندامت، آن پشیمانی که یک امر قلبی است و عزم بر ترک، گناه کرده جدا عزم داشته باشد دیگر گناه نکند آن هم یک امر قلبی است لذا توبه از نظر فقهاء من‌جمله مرحوم سید یک امر قلبی است مرکب از دو چیز یا ملازم یک دیگر، یک) پشیمانی از گذشته، تصمیم این‌که دیگر گناه نکند حالا بعد هم چه می‌شود اگر گناه نکرد نکرد اگر گناه کرد بعد توبه می‌کند، تصریح هم کرده بود مرحوم سید که لفظ نیست لذا استغفار اگر ندامت هم با آن باشد این استغفار دیگر لازم نیست چنانچه اگر آن ندامت نباشد استغفار فایده ندارد این فرمایش قوم من‌جمله مرحوم سید .

  اما از قرآن استفاده می‌شود که اولا راز و نیاز می‌خواهد استغفار می‌خواهد که گفتم در قرآن زیاد فرموده است واستغفروا ثم توبوا الیه و یک جا دو جا هم نیست، گفتم در سوره هود سه مرتبه این لفظ تکرار شده واستغفروا ثم توبوا الیه و به قول مثنوی چه عالی گفته می‌گوید که

  تا نگرید ابر کی خندد چمن

  تا نگرید طفل کی نوشد لبن

  تا نگرید طفلک حلوا فروش

  دیگ بخشایش نمی‌آید بجوش

  خوب شعری است انصافاً لذا گرفته شده از قرآن است واستغفروا ثم توبوا الیه لذا می‌گوید لفظ می‌خواهد، یک کسی مسلمان واقعی باشد اما نگرید خب این مسلمان نیست دیگر، بنابراین مسلمان واقعی این است که اعتقاد داشته باشد و بگوید هم اگر نگوید که این کفر جحودی است چنانچه اگر بگوید و اعتقاد نداشته باشد منافق است اما یک چیز دیگر هم می‌خواهند جداً می‌خواهند این‌که کفر عملی هم نداشته باشد لذا در روایات ما همچنین در قرآن زیاد آمده ایمان چیست؟ اعتقاد، شعار، عمل، این راجع به استغفارش، از آن طرف هم هر کجا توبه در قرآن آمده الا شاذا بلافاصله عمل آمده الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات این راجع به ایمان، عین همین در آیات توبه الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا، یک جا نیست تا این‌که مثلا توجیه بکنیم شاید بیش از 20 جا در قرآن که می‌گوید توبه کن می‌گوید توبه مرکب از 3 چیز است یکی اعتقاد که اسمش را می‌گذارند ندامت، یکی هم گفتن، شعار که اسمش را می‌گذارند استغفار، یکی هم عمل که در قرآن مرتب الا من تاب و آمن و عمل عملاً صالحا، فقهاء آن واستغفروا ثم توبوا الیه را اصلاً روی آن حرف نزده‌اند راجع به الا من تاب و آمن و عمل عملاً صالحا همه معنا کرده‌اند ای العزم و خیلی دلیل محکمی می‌خواهد، مفسرین هم همین طورند که ما الا من تاب و آمن و عمل عملاً صالحا را بگوییم که الا من تاب و عزم، و معنای الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا ای عزم، حالا بالخره مجاز است یا تقدیر در کلمه یا تقدیر در اسناد و بالاخره مجاز، همه قائل شده‌اند به مجاز و این انصافاً خلاف ظاهر است و اگر یک کسی توبه را این جور معنا کند بگوید که اعتقاد یعنی پشیمانی از گذشته راستی خجالت زده از خدا، دیگر این خجالت زده از خدا گریه و زاری و انابه و این‌ها را دنبال دارد، دیگر آن گریه و زاری و انابه به دنبال دارد عمل صالح را اگر عمل صالح به‌جا نیاورد این معلوم می‌شود آن وقتی که خدا خدا می‌کرده احساسات بوده که در جلسه قبل می‌گفتم بعضی گفته‌اند که از شروط متأخره، شرط متأخر، حالا آن را نگوییم دیگر در اصول آیا داریم؟ نداریم؟ وضعش چیست؟ اما این را بگوییم که این اگر همان بود که هست مثلا توجه کنید که شب‌های قدر 10، 20 هزار شاید یک میلیون توی این اصفهان راستی داد فریاد گریه زاری صیغه توبه، قرآن به سر گذاشتن و پشیمانی، گریه و زاری اما فردا صبح همان که بوده هست اگر لختی بوده همان با لختی‌گری می‌رود توی دانشگاه یا می‌رود توی خیابان‌ها، اگر هم ربا خور و ربا بده بوده همان است اگر هم توی بازار آن کارهای زشت را می‌کرده فردا که می‌رود بازار اگر بیست و یکم نباشد، بیست و دوم که می‌رود توی بازار همان بوده که هست این معلوم می‌شود آن شب بیست و یکم احساساتی بوده والا باید عوض شده باشد و این عوض نشدن مثل کفر عملی است کسانی که راستی تا سر حد عشق علی را دوست دارند که دوست دارند خب همه ما این جور هستیم و اشهد ان علیا ولی الله توی مأذنه‌ها این شعارها این گفتن‌ها خب معمولاً خیلی خوب است دیگر اما همین‌ها تابع علی نیستند یعنی کم پیدا می‌شود، نه آن شیعه به معنا پا جای پای امیرالمؤمنین، نه، آن به جلو یک میلیون فرسخ ما به عقب یک میلیون فرسخ یعنی به قول آن شاعر

  ترسم نرسی به کعبه‌ ای اعرابی

  این ره که تو می‌روی به گورستان است

  این امیرالمؤمنین دارد به مکه می‌رود ما از آن طرف برویم پشت به پشت برویم در عمل خب این کفر عملی است دیگر، لذا در قرآن بیش از 100 جا این کفر عملی را فرموده و حتی در روز قیامت هم از ایشان سؤال می‌کنند شما که شیعه بودی جهنم چرا؟ یک عده می‌گویند لم نک من المصلین یک عده می‌گویند که ولم نک نطعم المسکین یک عده‌ای می‌گویند کنا نخوض مع الخائضین یک عده‌ای می‌گویند کنا نکذب بیوم الدین در حالی که شیعه است کنا نکذب بیوم الدین چیست؟ می‌گویند عملی، خیلی در قرآن هست کفر عملی، لذا یک کسی راجع به توبه همین را بگوید، بگوید ندامت صد در صد آه و زاری از این، خجالت زدگی برایش آه و زاری استغفار و امثال این‌ها بیاورد بعد عوض بشود اگر این باشد توبه است از قرآن این استفاده می‌شود از روایات این استفاده می‌شود اما کمتر از این بخواهیم بگوییم با قرآن نمی‌خواند بیشتر از این بخواهیم بگوییم با قرآن نمی‌خواند، آن که با قرآن می‌خواند این است که عرض می‌کنم اما کسی نگفته دیگر معمولاً همین که مرحوم صاحب جواهر و شیخ المشایخ ما و بعد دیگران و من‌جمله مرحوم سید حالا این جا و در کتاب عدالت و من‌جمله محشین بر عروه توبه چیست؟ ندامت، لفظ می‌خواهیم؟ نه، تصریح می‌کند مرحوم سید که لفظ نمی‌خواهیم دیگران هم فرموده‌اند، عمل می‌خواهیم؟ نه، همین‌که عزم داشته باشد ولو عزمش را بشکند در آن موقعی که پشیمان است لازمه‌اش عزم است همین مقدار کفایت می‌کند، این خلاصه بحث است اگر بتوانید حلش بکنید خدمت خوبی کرده‌اید به فقه به من اگر هم نتوانید حل بکنید یا حرف من را بپذیرید یا اگر حرف من را نمی‌پذیرید دیگر قول مشهور التوبه هو الندامه و العزم. این خلاصه حرف است.

  مرحوم سید می‌گوید استغفار شرط نیست، دیگران هم فرموده‌اند عمده آن ندامت است می‌خواهد استغفار با آن باشد می‌خواهد نباشد اگر آن ندامت هم نباشد استغفار فایده‌ای ندارد، بعد هم هیچ کس نگفته الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات بعدش عمل می‌خواهد که من عرض می‌کنم که باید عوض بشویم تا بشود توبه، کسی نگفته، همه گفته‌اند همین جا گفته‌اند که این آیاتی که عمل دارد مراد از آیات مجاز است، مجازش را من می‌گویم آنها گفته‌اند که الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا ای عزم که مجاز می‌شود لذا مثلا مرحوم آقای خویی این جا می‌خواهد رد بکند مرحوم سید را می‌فرماید که خب نه برای این‌که ممکن است همان موقع که توبه بکند همان موقع بمیرد خب مسلم توبه‌اش قبول است عمل هم نکرده حالا فرمایش ایشان وارد نیست اما علی کل حال مراد این است که همه معنای عملوا الصالحات را می‌گویند ای عزم این مجاز است، این خلاصه حرف است دیگر می‌خواستیم از شما استفاده کنیم ظاهراً نمی‌شود.

  عمل صالح یک چیز عامی است عمل صالح یعنی تقوی یعنی اهمیت به واجبات همه همه و اجتناب از گناه همه همه به این‌ها می‌گویند عمل صالح، لذا آن ترک گناه را می‌گویند عمل صالح، لذا این الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات، عمل صالح نمی‌خواهد بگوید فقط نماز یعنی عبودیت بالاتر از نماز یعنی اجتناب از گناه.

  مرحوم سید و دیگران این جا که می‌رسند می‌فرمایند پس این جمله امیرالمؤمنین در نهج البلاغه این چیست؟ و همه می‌گویند که مراد از گفتن امیر المؤمنین سلام الله علیه توبه کامل است من این روایت را بخوانم.

  این روایت از نظر من از متشابهات روایات است برای این‌که ما همین طور که در قرآن متشابه داریم متشابهات را باید رها بکنیم محکمات را بگیریم، متشابهات را بدهیم به اهل بیت علیهم السلام هر وقتی که دسترسی داشتیم متشابهات را برای ما معنا کنند اگر صلاح باشد همین طور روایات ما، روایاتنا صعب مستصعب یا در روایات دارد همین جور که در قرآن متشابه دارد در روایات ما متشابه هست.

  یک جمله‌ای یادم آمد این جمله در نظر مبارکتان باشد این‌که کارهای این 14 معصوم بلکه انبیاء این هم متشابه دارد و روی متشابهات افعال پیامبر گفتار پیامبر باید هیچ حساب نکنیم مثلا از جمله چیزها که سر و صد ا هست این تعدد زوجات پیامبر اکرم است این از متشابهات است لذا هرچه توجیه بکنیم بدتر می‌شود هر چه بخواهیم درستش بکنیم بدتر می‌شود یک شبهه عجیبی شده، جواب این شبهه هم همین است معصوم است صد در صد، عالم است صد درصد هر چه بکند به جاست صد در صد اما چرا کرده؟ نمی‌دانم، راجع به اهل بیت هم همین هست امام حسن علیه السلام صلح کرد چرا؟ یا امام حسین علیه السلام در حالی که یاور نداشت رفت و زن و بچه‌اش را برد چرا؟ خب خیلی کتاب در این باره نوشته شده اما من خیال می‌کنم بهترین حرف‌ها این است همان که پیامبر فرموده الحسن والحسین امامان قاما او قعدا خیلی جواب خوبی است جواب دندان شکنی است و آن این است که امام حسن علیه السلام امام است وقتی امام است معصوم است وقتی امام است عالم نه به اسلام عالم به ما سوی الله است وقتی چنین باشد هر کاری بکند درست است اتفاقاً این دلیل هم اسمش را می‌گذارند دلیل لمّ فلاسفه راجع به پروردگار عالم یعنی راجع به قضا و قدر این حرف را زده‌اند خیلی حرف خوبی است اسمش را می‌گذارند دلیل لم، اگر مثلا یک کسی شک کرد چرا خدا چنین کرده است؟ یکی آن همه امکانات با آن همه گناه یکی هم این همه مضیقه در حالی که بنده خداست؟ جوابش همین است خدا عالم است، حکیم است یا نه؟ صد در صد به قول یک کسی غربی است چه خوش می‌گوید، می‌گوید اگر پشه‌ای در این جهان یک بال بیشتر زند یا یک بال از ماشین خلقت کم کند عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد لذا هر چه هست صد در صد درست است به این می‌گویند دلیل لمّ از علت پی به معلول می‌برند، این معلوم است می‌دانید خیلی مهمتر از دلیل انّ است و راجع به متشابهات در قرآن، راجع به متشابهات در قضا و قدر و افعال خدا، راجع به متشابهات در کلمات انبیاء مخصوصاً 14 معصوم بهترین جواب‌ها برای رفع شبهه همین دلیل لمّ است پیامبر اکرم چرا این زن‌ها را گرفت؟ یک دردسر حسابی برای خودش درست کرد؟ چرا این داد و فریادها که حتی یعنی توطئه کردند پیامبر را بکشند چرا پیامبر این‌ها را گرفت؟ نمی‌دانم اما می‌دانم معصوم است صد درصد درست است لذا اسمش را می‌گذاریم متشابهات همان طور که قرآن متشابه دارد 14 معصوم هم متشابه دارند هم از نظر گفتارشان هم از نظر افعالشان و قضایا حل می‌شود دیگر و در آن هم می‌مانیم دیگر بخواهیم جواب بدهیم نمی‌شود و همه ائمه طاهرین علیهم السلام از این متشابهات دارند یک کسی احساساتی است به امام حسن علیه السلام می‌گوید چرا؟ یک کسی حال این حرف‌ها و جنگ و جهادها را ندارد به امام حسین علیه السلام می‌گوید چرا؟ نه آن چرا درست است نه آن چرا درست است، چه درست است؟ این کلام معجزه آسا الحسن والحسین امامان قاما اوقعدا،

  این روایت در نهج البلاغه من سند نهج البلاغه را تمام می‌دانم آن چه بررسی کرده‌ایم کرده‌اند کتاب هم نوشته‌اند شکرالله سعیهم این‌که مرحوم سید رضی هر چه در نهج البلاغه آورده از نظر سند تمام بوده ولو مرسله است اما مثل مرسله صدوق می‌بیند مرحوم صدوق در فقیه دو نحو ارسال دارد یک دفعه می‌گوید روی آن نه، می‌شود مرسل، اما یک دفعه می‌گوید قال الصادق علیه السلام به این می‌گوییم جازمات صدوق و جازمات صدوق حجت است یعنی مثل مسندات می‌بیند برای این‌که مرحوم صدوق کمتر از نجاشی که نیست آن می‌گوید ثقه، این هم می‌گوید ثقه، نهج‌البلاغه هم همین است مرحوم رضی ولو ارسال است ولو تقطیعات است اما در این تقطیعات بی جا تقطیع نکرده مثل صاحب وسائل، و توی مرسلاتش هم بی جا یعنی ضعف در سند نیست و نهج البلاغه یک افتخار برای شیعه و به قول بزرگان چه سنی چه شیعه چه خارجی‌ها یک کلامی است مادون القرآن و مافوق کلمات همه مردم غیر از این لذا نهج البلاغه سندش خوب است و این جمله که در نهج‌البلاغه آمده از نظر سند اشکال نداریم، اما از نظر دلالت از متشابهات است نمی‌توانیم معنایش بکنیم و این‌که معنا کرده‌اند امیرالمؤمنین می‌خواهند توبه کامل را بگویند ظاهراً درست نیست، حالا روایت را بخوانم.

  ان قائلا قال بحضرته استغفرالله یک کسی در خدمت آقا بود گفت استغفرالله فقال علیه السلام ثکلتک امک مرده شورت را ببرد مادرت به عزایت بنشیند اتدری ما الاستغفار؟ حالا همین جا را نمی‌دانم چه جور معنا کنم این ثکلتک امک خب استغفار گفت خب لااقل ثواب که دارد حالا یک استغفار کرده بالاترین ثواب را هم برده، می‌شود مثلا بگوییم این از خوارج بوده یک آدم بی خودی بوده؟ این جوری درستش بکنیم برای این‌که امیرالمؤمنین بی‌خودی که فحش نمی‌دهند، فحش هم نمی‌دانم این هست یا نه؟ این باید فحش به‌جا باشد مرده شورت را ببرند برو گم شو این باید همین جورها باشد مثلا بگوییم اصلاً این از خوارج بوده امیرالمؤمنین این جمله را به او گفتند لذا از متشابهات است همین است دیگر، یا مثلا بگوییم که این ثکلتک امک یک چیز مشهوری توی عرب بوده و معنا ازآن اراده نشده، نمی‌شود، یک چیزی مشهور در میان عرب‌ها بوده آقا امام علی علیه السلام هم این جمله را فرمودند لذا نمی‌داند آدم چه معنا بکند؟ چه جوری معنا بکند؟ حالا همین جمله اول را نمی‌دانیم چیست؟

  حالا امیرالمؤمنین می‌خواهند استغفار را معنا کنند می‌گویند الاستغفار درجه العلیین و هو اسم واقع علی سته معان یک درجه‌ای است برای علیین، علییین را اگر بخواهیم معنا بکنیم یعنی ما فوق ورع، می‌گویند تقوی و بعد از تقوی ورع و بعد از ورع مقام علیین یعنی آن کسانی که درجه آنها خیلی بالاست هم در این دنیا هم در آخرت خب این یعنی چه؟ استغفار درجه الفاسقین فاسقین باید بگویند که استغفرالله ربی و اتوب الیه و فاسق است که توبه می‌کند اما این درجه العلیین این یعنی چه؟ خب بله آن علیین هم توبه می‌کنند بعد در باره‌اش صحبت می‌کنم توبه هر کسی به درجه خودش است، پیامبر هم می‌فرماید که من روزی 100 مرتبه استغفار می‌کنم یا در آن روایت می‌گوید انه لیغان علی قلبی فاقول استغفرالله سبعین مره دلم را زنگار می‌گیرد آلودگی‌های دنیا ولو این‌که رجحان هم داشته باشد مثل ارضای غریزه جنسی ارضای تمایلات ولو این‌که این‌ها رجحان هم داشته باشد اما آلودگی می‌آورد دیگر، آلودگی برای روح، آلودگی برای دل، لذا پیامبر اکرم می‌فرماید که انه لیغان علی قلبی فاقول استغفرالله سبعین مره

  خب علیین توبه می‌کنند اما اهل ورع هم توبه می‌کنند دیگر، هر کسی به اندازه شعورش توبه دارد دیگر، متقین توبه دارند حالا من‌جمله فاسقین، این ثکلتک امک این فاسق بوده خب این فاسق هم باید توبه کند دیگر، و تو توبه نکن و توبه درجه العلیین است نمی‌دانم یعنی چه ؟ این را بعد روی آن فکر کنید ببینید می‌توانید معنا بکنید. این دوتا.

  حرف سوم و هو اسم واقع علی سته معان 6 تا معنا دارد اولها الندم علی ما مضی، این یک معنایش است این معنایش است یا رکنش است؟ و هو اسم واقع علی سته ارکان بگوییم مراد از معانی یعنی سته ارکان و الا معنای اولش ندامت است معنای دومش عزم است، این هم رکن دوم است علی ترک العود الیه ابداً که آن عزمی‌ها تمسک کرده‌اند به همین روایت گفته‌اند که کاری به عمل ندارد عزم است معنای دومش عزم است این‌که دیگر نکند و الثالث ان تؤدی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله عزوجل املس، املس یعنی چه؟ لیس علیک تبعه خب این حق مردم را باید بدهی خب این توی همان پشیمانی خوابیده است دیگر، یک کسی پشیمان باشد ازدزدی اما دزدی‌ها را رد نکند خب این که پشیمانی نیست یا یک کسی مال مردم به ذمه‌اش است مال مردم هم هست یا این‌که نماز قضا دارد، نماز قضا دارد نمی‌خواند، می‌تواند بخواند نمی‌خواند روزه قضا دارد می‌تواند بگیرد نمی‌گیرد بگوییم که این ندامت دارد عزم هم دارد اما نمی‌خواند امیرالمؤمنین می‌گوید نه نماز قضاهایت را هم بخوان، این ظاهراً نمی‌شود همان اول و دوم می‌شود، این سه تا.

  چهارتا دیگر هم داریم، وقت گذشت برای جلسه بعد، روی آن فکری بکنید شاید بتوانیم از شما انشاءالله استفاده کنیم.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo