< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

1389/03/29

موضوع : خانمهایی که خونریزی دارند چه باید بکنند؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مسئله‌ای که عنوان شد از مسائل مشکل باب دماء ثلاثه است و آن این است که اگر یک خانمی عادت وقتیه و عددیه داشته است اما الان به هم خورده است و دو سه ماه است خونریزی می‌کند و همچنین خانمی که اول است که خون می‌بیند اما خونریزی کرده است و همچنین مضطربه آن کسی که از اول نه عادت وقتیه داشته نه عادت عددیه داشته و آن آخرش هم خانمی که عادت داشته فراموش کرده و حالا خونریزی دارد که یک چیز مشترک بین همه این‌ها آن خانمی که خونریزی دارد این چه باید بکند؟

مرحوم سید در عروه فرموده‌اند اما مبتدئه و مضطربه اگر صفات حیض دارد مراجعه به آن صفات حیض می‌کند یعنی مثلا خانمی تازه خون دیده است، دخترکی خون دیده است خب این به مجردی که خون دید باید حیض قرار بدهد تا کی؟ اگر صفات حیض دارد تا وقتی که صفات حیض دارد مثلاً 7 روز بعد از 7 روز دیگر صفت استحاضه پیدا می‌کند این دیگر باید استحاضه قرار بدهد دیگر ولو ده بیست روز هم این خون باشد استحاضه قرار بدهد آن وقت در ماه دیگر اگر علامت حیض دارد آنها که علامت حیض دارد حیض قرار می‌دهد آنها که علامت حیض ندارد استحاضه قرار می‌دهد و همچنین ماه سوم و چهارم، دیگر بالاخره عنوان بحث این است آن خانمی که از 10 روز خونریزی آن تجاوز کرده است، لذا آن صورت اول که این خانم مبتدئه چه مضطربه بعدش هم می‌رسد چه ناسیه این اگر خونریزی کرد و علامت حیض در او موجود است آنها علامت حیض دارد حیض قرار می‌دهد آنها که علامت حیض ندارد استحاضه، در بحث قبل می‌گفتیم این فی الجمله درست است اما چون که تکرارش ملال‌آور است مسئله را مشکل می‌کند همین‌طور که قوم عمل کرده‌اند عمل می‌کنیم همین جورکه مرحوم صاحب جواهر و دیگران و من‌جمله مرحوم سید در عروه رفته‌اند، می‌رویم، و در جلسه قبل هم روی آن صحبت کردیم.

و اما اگر این علامت ندارد یعنی بخواهد مراجعه کند به تمیز که این را در اصطلاح فقهی اسمش را گذاشته‌اند تمیز، بخواهد مراجعه کند به تمیز یعنی این‌که از صفات پی ببرد به این‌ ‌که خون حیض است یا استحاضه اگر این نباشد خونریزی دارد صفات حیض یا صفات استحاضه را هم ندارد این چه بکند؟ فرموده اند مراجعه کند به خویشانش، دیگر خویشان هم می‌شود خویشان عرفی مثل مادر مثل مادر بزرگ و مثل خواهر یا امثال این‌ها آن طبقه اول‌ها، این هم روایتش موثقه سماعه سئلته عن جاریه حاضت اول حیضها فدام دمها ثلاثه اشهر و هی لاتعرف ایام قرئها یعنی صفات حیض ندارد فقال علیه السلام قرئها مثل اقراء نسائها دیگر این عادت خواهرش مثلا، هر جور خواهرش است این هم عادت را مثلا اول ماه تا 7 روز است این هم اول ماه تا 7 روز عادت قرار بدهد مثل اقراء نسائها این نسائها یعنی زنهایشان یعنی مثلا مثل مادرش خواهرش مثل دختر عمو دختر خوعمه این نسائها باید صادق بشود خب این تا این جا بازهم مسئله هم اجماع روی آن است هم می‌شود درستش کرد البته می‌شود درستش کرد با آن حاشیه‌هایی که قبلاً تا این جا زده شده بعد زده می‌شود البته سربسته و چون مسئله هم فوق‌العاده مشکل بوده مرحوم صاحب عروه سربسته به‌طور اشاره قطع نظر از فروعات یک فروعاتی هم ایشان ذکر می‌کنند بعد ذکر می‌کنند حالا الان می‌خواهند اصل مسئله را درستش بکنند علی سبیل فی الجمله نه بالجمله، همین‌جور که مطالعه کرده‌اید دیگر، دیگران هم همین طورند مثل متون فقهیه، بعدش مثل شروح، صاحب جواهر، دیگر قاعده کلی درست کرده‌اند قطع نظر از فروعش این را توجه داشته باشید به آن، مرحوم سید هم این جا قطع نظر از فروعی که بعد می‌آید قطع نظر از فروعی که قبل گفته شده حالا تا این جا این جور شد این مبتدئه و مضطربه و بعد هم می‌آید ناسیه این سه تا این‌ها اگر خونشان علامت حیض دارد حیض قرار می‌دهند اگر علامت حیض نداشته باشد مراجعه به حویشانشان می‌کنند، خویشانشان هر جور هستند این همان جور قرار بدهد، حالا اگر خویش ندارد یا خویشها با هم مختلفند مثل این‌که مثلا دسترسی به خویشان ندارد یا اگر دسترسی دارد خواهرش با مادرش با هم متفاوت است یا مثلا مادرش با مادر بزرگش با هم اختلاف دارند یک کدام عادتشان 10 روز است یک کدام 7 روز است، یک کدام اول ماه است یک کدام وسط ماه است بالاخره به‌طور کلی اگر نتوانست مراجعه کند به خویشانش مرحوم سید فرموده‌اند، صاحب جواهر هم فرموده‌اند، مرحوم سید فرموده‌اند مراجعه کند به روایات خب روایات چه می‌گوید؟ مرحوم صاحب عروه می‌فرمایند که سه روز یا 6 روز یا 7 روز هر کدام را دلش می‌خواهد می‌تواند حیضش را سه روز قرار بدهد دیگر آن 27 روز پاک است یا این دو سه ماه دیگر همان یک ماه یک ماه می‌کند و همیشه حیضش را سه روز قرار می‌دهد پاکیش را 27 روز قرار می‌دهد تا این‌که از این خونریزی نجات پیدا کند پاک بشود شفا پیدا بکند، می‌خواهد هم 6 روز قرار بدهد، می‌خواهد هم 7 روز قرار بدهد دیگر حالا این اگر سه روز قرار بدهد برای شوهرش بهتر است یا این‌که در این سه روز که می‌خواهد قرار بدهد برای شوهرش بد است سه روز دیگر قرار بدهد این چیزها هم نه، گفته‌اند این سه روز قرار بدهد واقعاً حیض است، واقعاً یعنی حکمش حیض است، یا 6 روز یا 7 روز.

آن‌که همه را گیر انداخته مسئله این جاست حتی نمی‌دانم مطالعه کرده‌اید توی جلسه شاید افرادی باشند که بررسی کنند مثل شیخ انصاری در کتاب طهارت 20 قول در این باره نقل می‌کند یعنی معرکه آراست 20 قول در مسئله، اما آن‌که مشهور در میان اصحاب است بلکه مثل صاحب جواهر و امثال این‌ها ادعای اجماع هم روی آن کرده‌اند شاید هم بتوانیم بگوییم شهرت به سزاست هم در میان قدماء هم در میان متأخرین یک اصطلاح شده ترجع الی الروایات یک اصطلاح است آن وقت این ترجع الی الروایات یعنی چه؟ یعنی می‌خواهد سه روز قرار بدهد می‌خواهد 6 روز قرار بدهد می‌خواهد 7 روز و راستی یک مسئله فوق‌العاده مشکلی است، حالا این ترجع الی الروایات را باید ببینیم این روایت‌ها چه می‌گوید؟ خب بله همین‌جور هست، روایت‌ها بعضی می‌گوید سه روز بعضی از روایت‌ها می‌گوید 6 روز بعضی از روایت‌ها می‌گوید 7 روز و این روایت‌های باب 8 از ابواب حیض که مرحوم صاحب وسائل روایات را نقل می‌کند همین است که مرحوم صاحب جواهر، دیگران هم اصطلاح درست کرده‌اند گفته‌اند اگر علامت حیض ندارد اگر به خویشانش نمی‌تواند مراجعه کند ترجع الی الروایات یک اصطلاح درست کرده‌اند لذا مرحوم سید هم این جا ترجع الی الروایات و بعد هم معنا می‌کنند یا سه روز یا 6 روز یا 7 روز، اگر مرحوم شیخ انصاری با آن همه امتیازش در مسئله مانده است 20 تا قول از بزرگان، قدماء، متأخرین نقل می‌کند تعجب نکنید اما مشهور است این حرف مشهور شده ترجع الی الروایات مشهور در میان قدماء و متأخرین شده و ترجع الی الروایات را هم معنا می‌کنند مثل صاحب جواهر معنا کرده مرحوم سید در عروه معنا کرده ترجع الی الروایات حیض قرار بدهد سه روز یا 6 روز یا 7 روز.

حالا این روایات باب 8 را بعضی را بخوانیم روایت 2 از باب 8 صحیحه یونس، عمده در این باب 8 عمده تمسک بزرگان به این صحیحه یونس است که صحیحه یونس هم نقل قول می‌کند امام صادق سلام الله علیه از رسول گرامی، رسول الله صلی الله علیه و آله این جور فرمودند اگر دیده باشید که حتماً باید دیده باشید سفارش کردم ببینید سفارش کردم که یاری کنید مباحثه را این مباحثه را این مباحثه‌ای که در آن هستیم، لذا مطالعه کرده‌اید این صحیحه یونس خیلی مفصل است حالا من یک جمله نوشته‌ام جمله‌ای که تمسک به آن کرده‌اند و فیها یعنی در این صحیحه یونس این است تحیض فی کل شهر سته ایام اوسبعه ایام این سه روزش را ندارد، 6 روز یا 7 روز یک جمله هم دارد جمله‌اش را هم نمی‌دانیم معنایش چیست اما خب حالا باشد یا نباشد فرق نمی‌کند دارد که تحیض فی کل شهر فی علم الله سته ایام اوسبعه ایام، این دیگر فی علم الله نمی‌دانم چیست؟ خب فی علم الولایه هم علم الله است دیگر، لذا نمی‌دانیم فی علم الله را چرا امام صادق سلام الله علیه این جا آورده‌اند اما علی کل حال این علم الله باشد یا نباشد ضرر به ما نمی‌زند همین‌طور که اعلام همه تمسک کرده‌اند برای 6 روز و 7 روز به این روایت و نظیر این روایت که مصدر، اصل در روایات هم همین صحیحه یونس است.

روایت 3 روز هم روایت 6 از همین باب 8 صحیحه ابن بکیر عن ابی عبدالله علیه السلام حالا من این‌ها را صحیحه می‌دانم قوم موثقه می‌دانند ابن بکیر از اصحاب اجماع است خیلی جلالت دارد اما تهمت به او زده‌اند این تهمت راستی جدی شده در میان رجال گفته‌اند این فطحی است یک کسی که رئیس القوم بوده در آن زمان بالاخره نسبت فطحی به او داده‌اند اما از آن طرف هم دیده‌اند جلالت قدر دارد روایات مورد تأیید همه است گفته‌اند موثقه ابن بکیر حالا من نوشته‌ام صحیحه ابن بکیر، حالا یا موثقه یا صحیحه روایت از نظر سند اشکال ندارد المرأه اذا رأت الدم فی اول حیضها فاستمر بها الدم ترکت الصلوه عشره ایام ثم تصلی عشرین یوما این ماه اول، فان استمربها الدم بعد ذلک ترکت الصلوه ثلاثه ایام وصلت سبعه و عشرین یوماً، این هم روایت سه روز، یعنی این روایت می‌گوید سه روز، آن روایت یونس می‌گفت 6 روز یا 7 روز، خب این‌ها با هم معارضند، قوم یعنی مشهور در میان اصحاب جمع بین روایات کرده‌اند به تخییر، گفته‌اند که دست ازمفهوم هر کدام بر می‌داریم منطوق دیگری را می‌گیریم، حالا مفهوم و منطوق نگفته‌اند گفته‌اند دست از ظهور کل واحد بر می‌داریم به نص دیگر، حمل ظاهر بر نص می‌کنیم آن‌که گفته سه روز می‌گیریم آن‌که گفته 6 روز می‌گیریم و آن‌که گفته 7 روز می‌گیریم و آن نفی‌ها را، سه روز غیر از این نه، آن را می‌زنیم، 6 روز غیر از این نه، 7 روز غیر از این نه، این غیرا ز این نه را یعنی مفهوم را، مفهوم را از روایت طرد می‌کنیم به قرینه کل واحد به قرینه این روایت‌ها و منطوق را می‌گیریم دیگر خواه ناخواه می‌شو‌د تخییر، لذا مشهور در میان اصحاب شده همین ترجع الی الروایات، ترجع الی الروایات یعنی چه؟ یعنی تمسک کن به روایت یونس بگو 6 روز یا 7 روز، تمسک کن به روایت ابن بکیر بگو 3 روز آن وقت با هم منافات دارد مفهوم‌ها را که گرفتی منطوق دیگر با هم منافات ندارد دیگر می‌شود مخیری بین 3 روز و 6 روز و 7 روز، قوم این کار را کرده‌اند و قول مشهور در میان اصحاب است، عرض کردم حتی شهرتش به اندازه‌ای است که یک اصطلاح شده که اگر خویش ندارد ترجع الی الروایات، روایات هم عرض کردم 7، 8 تاست اما اصل در روایات این صحیحه یونس است،

آن روایت سه روز یعنی بیشتر نه، آن روایت 6 روز یعنی کمتر نه، این کمتر نه را می‌زنیم باقی می‌ماند سه روز یا 6 روز یا 7 روز روایت‌ها دلالت دارد آن روایت می‌گوید سه روز آن روایت هم می‌گوید 6 روز آن روایت هم می‌گوید 7 روز مخیری بین هر کدام این‌ها می‌خواهی، روایت یونس حسابی پیامبر اکرم به آن خانم فرموده و یک یک آمده جلو تا رسیده به آن جا که دیگر هرچه پیامبر می‌گفتند او می‌گفت غیر از این نه، لذا آخر کار پیامبر فرمودند که تحیض فی علم الله ستته ایام او سبعه ایام لذا روایت ابن بکیر هم همین است حالا آن اولش را رها بکنید، کار به اولش نداریم اولش گفتند این روایت ابن بکیر اول درست می‌کند، بحث ما نیست، بحث ما آن جاست که خونریزی سه ماه است وبعد، یعنی آن جاها که اگر مبتدئه باشد و این خون ببیند گفته‌اند آن جاهاست که علامت حیض دارد لذا گفته‌اند 10 روز خون می‌بیند بعدش دیگر بیشتر از 10 روز نمی‌شود دیگر بعدش را استحاضه قرار بدهد لذا آن جمله بعدش فان استمر بها الدم، اصلاً بحث ما این جاست اگر استمرار پیدا نکرد که خب معلوم است 10 روز حیض قرار می‌دهد بعدش هم پاک، اما فان استمر بها الدم بعد ذلک ترکت الصلوه ثلاثه ایام وصلت سبعه و عشرین یوما ظهورش از روایت صحیحه یونس بالاتر است انصافاً، ما در حاشیه بر عروه تبعا با استاد عزیزمان آقای بروجردی و استاد عزیزمان حضرت امام گفته‌ایم که حتماً 7 روز یعنی یا سه روز یا 6 روز آن 7 روز را انتخاب کردیم گفتیم نه اختیار در این نیست این باید 7 روز حیض قرار بدهد 23 روز پاکی قرار بدهد تا پاک بشود ماه اول ماه دوم ماه سوم و امثال این‌ها، چرا این جور گفتیم ؟ برای خاطر این‌که در روایت یونس گفته 7 روز و این 7 روز هم دو سه جا هی تکرار شده ولو این‌که آن جمله‌ای که خواندم اول می‌فرماید که تحیض سته ایام او سبعه ایام اما دو سه مرتبه امام علیه السلام بعدش به‌طور جزم می‌فرمایند 7 روز و ما خیال می‌کنیم این 7 روز خصوصیت دارد آن وقت دوران امر می‌شود بین تعیین و تخییر یعنی ما که می‌گوییم 7 روز حتماً برای خاطر آن احتمال است دوران امر بین تعیین و تخییر، گفتیم تعیین مقدم بر تخییر مثل این‌که در اصول ما دیگر این امر مسلم شده حالا لااقل به افضلیت که ما در اصول می‌گوییم ولی بالاخره شیخ انصاری، مرحوم آخوند دیگران همه این‌ها گفته‌اند دوران امر بین تعیین و تخییر تعیین مقدم بر تخییر است لذا نمی‌دانیم آیا 7 روز تخییراً یا 7 روز تعییناً؟ دیگر 7 روز تعییناً برای این‌که اگر 7 روز را گرفتیم به سایر روایات هم عمل کرده‌ایم اگر 7 روز را نگرفتیم احتمال خصوصیت می‌دهیم و چون احتمال خصوصیت می‌دهیم لذا آن 7 تا را می‌گیریم و تخییر را رها می‌کنیم دوران امر بین تعیین و تخییر، همه جا این جور است این خلاصه حرف است لذا ما تبعا با دو استاد بزرگوارمان در حاشیه بر عروه، بعضی بزرگان دیگر هم هستند شاید بتوانم بگویم که این محشین برعروه الان این 7 روز را یا معینا یا به‌طور افضل به‌طور احتیاط مقدم بر 6 روز و 3 روز گرفته‌اند و من‌جمله این دو تا بزرگوار، ما هم متابعت از این دو بزرگوار کردیم یعنی آقای بروجردی و حضرت امام و این‌ها می‌گویند حتماً 7 روز عمده هم همین صحیحه یونس است که در صحیحه یونس دو سه مرتبه این 7 روز تکرار شده و احتمال خصوصیت می‌دهیم، حالا این احتمال خصوصیت دیگر فرقی نمی‌کند آن کسانی که گفته‌اند سه روز یا 6 روز یا 7 روز 7 روز را گفته‌اند و کسی نیست که 7 روز را بیندازد تا بگوییم تعارض واقع می‌شود نه، آن کسانی که قائل به ترجع الی الروایات، گفته‌اند سه روز یا 6 روز یا 7 روز، خب ما می‌گوییم 7 روز معینا، قول آنها را هم گفته‌ایم الا این‌که قول خودمان چون احتمال خصوصیت می‌دهیم قول خودمان را می‌گوییم اما منافات با قول آنها ندارد آنها می‌گویند مخیر هستی می‌خواهی 7 روز قرار بده یا نه، ما می‌گوییم 7 روز، بالاخره این جور است روایت‌ها گفته مخیر هستی، این‌طور که بزرگان درست کرده‌اند جمع بین روایات، روایت‌ها گفته مخیری می‌خواهی سه روز قرار بده میخواهی 6 روز قرار بده می‌خواهی 7 روز ما 7 روز را انتخاب می‌کنیم 7 روز قرار می دهیم، چرا؟ برای دوران امر بین تعیین و تخییر، و قاعده دوران امر بین تعیین و تخییر می‌گوید 7 لذا آنها که می‌گویند 3 روز خب این 7 روز ما را می‌گویند آنها که می‌گویند 6 روز این 7 روز ما را می‌گویند آنها که می‌گویند 7 روز این 7 روز ما را می‌گویند یک کسی نیست که 7 روز را رها بکند برای این‌که ابن بکیر که می‌گفت 3روز منافات داشت با آن روایت یونس که می‌گوید 6 روز یا 7 روز، قوم جمع بین روایات کرده‌اند به تخییر، گفتند مخیری، ما می‌گوییم 7 روز را انتخاب می‌کنیم چرا؟ دوران امر بین تعیین و تخییر، دوران امر بین تعیین و تخییر، تعیین مقدم بر تخییر، این خلاصه حرف است تا این جا .

الا این‌که راستی اگر شهرت نبود ما می‌شد جمع بین روایات این جوری بکنیم؟ که سه تا روایت با هم معارض ما جمع بکنیم به قدر متیقن که دست از ظهور کل واحد برداریم نص دیگری را بگیریم؟ وقت گذشت مطالعه بکنید تا فردا ببینیم که بیش از این که گفتیم آیا می‌شود گفت یا نه؟

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo