< فهرست دروس

درس خارج  اصول  آیت الله مظاهری

88/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

   مرحوم آخوند در مقدمه دهم که تشکیل دادند برای اجتماع امر و نهی آنجا یک دلیلی اقامه کردند برای این که اجتماع امر و نهی محال است اما دیروز گفتم متأسفانه این دلیل عمده را ایشان وقتی وارد بحث می‌شوند رها می‌کنند و استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همین دلیل را می‌گیرند برای امتناع و در توصلی‌ها برای جواز حرف مرحوم آخوند که نمی‌دانم چه شده نباید امر دهم قرار بدهند باید بگویند که از جمله استدلالها این که فرمودند در اجتماع امر و نهی این کسی که می‌خواهد نماز بخواند در خانه غصبی این معبد است این را دورش می‌کند از خدا و چیزی که کسی را دور از خدا بکند این نمی‌تواند مقرب باشد نمی‌تواند با آن قصد قربت بکند و مشهور شده مبعد نمی‌تواند مقرب باشد پس اجتماع امر و نهی، نماز در دار غصبی باطل است این یک شهرت بسزایی در اصول پیدا کرده است یکی از ادله برای امتناع گفتند مبعد مقرب نمی‌تواند باشد پس نماز در دار غصبی باطل است مرحوم آخوند برای این که این دلیل را مقداری محکمش کنند فرموده اما برای جاهل، برای ناسی این نمازش صحیح است نسبت هم داده به قدماء، نسبت داده به فقها مرحوم آخوند گفتند همین دلیل براینست که اگر متوجه باشد نماز باطل است قدماء می‌گویند، متأخرین می‌گویند چرا نماز صحیح است اگر ناسی باشد؟ اگر جاهل به غصب باشد؟ چه جاهل به حکم چه جاهل به موضوع چرا نماز صحیح است؟ می‌گوید برای این که قصد قربت می‌تواند بکند برای این که آن نهی مبعد نیست این نمی‌داند این خانه غصب است در این خانه غصبی ایستاد به نماز حسابی می‌تواند قصد قربت بکند اما اگر آن خانه را خودش غصب کرده باشد بخواهد قصد قربت بکند این مبعد است، مقرب نمی‌تواند باشد.

لذا مرحوم آخوند در همین امر دهم می‌فرمایند که لذا مشهور شده در میان فقها در حالی که امتناعی هستند نمی‌دانم هم این را مرحوم آخوند از کجا پیدا کردند دیگر آخوند فرموده باید بگوئیم چشم، می‌فرماید قدما، علما امتناعی هستند اما همین‌ها می‌گویند اگر جاهل به قصد باشد ناسی به قصد باشد می‌گویند که نمازش درست است، چرا درست است؟ چون قصد قربت می‌تواند بکند.

استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همین را می‌فرمایند اما یک چیز اضافه می‌کنند می‌فرمایند در توصلیات بعد هم مثال می‌زنند می‌فرمایند که کسی برود خیاطی بکند ایشان گفتند برای مولا، برای مولا هم نمی‌خواهد خیاطی بکند در خانه غصبی مولا گفته توی این اتاق نرو و این رفت و جامه مولا را دوخت خب این در حالی که مبعد بوده، گناه کرده اما چون قصد قربت نمی‌خواهد آن خیاطت واقع شده در خارج لذا حتی استحقاق اجرت هم دارد نمی‌تواند مولا بگوید چون در خانه غصبی بودی به تو پول نمی‌دهم برای خیاطت تو، کتکش می‌زند برای این که در اتاق رفته اما پولش می‌دهد برای این که جامه را دوخته نمی‌خواهد هم حالا مثال به مولا، به موالی و عبید بزنیم، نه یک کسی مغازه‌اش غصب است اما توی این مغازه غصبی خیاطی می‌کند خب این قبای شما، عبای شما را دوخته شما بگوئید من پول نمی‌دهم حق پول گرفتن از من نداری چون مغازه‌ات غصب است می‌گوید به تو چه؟ من خیاطی کردم برای تو، تو هم باید پول من را بدهی اگر هم آن خانه را آن مغازه را غصب کردم کتکش را می‌خورم ربطی به تو ندارد.

لذا استاد بزرگوار ما آقای بروجردی یک چیز اضافه کردند مرحوم آخوند صورت جهلش را فرمودند صورت نسیانش را فرمودند که می‌شود قصد قربت کرد یعنی جهل به غصب، نسیان به غصب آقای بروجردی هم واجب توصلی است را گفتند و گفتند در واجب تعبدی امتناعی می‌شویم. چرا امتناعی می‌شویم؟ گفتند مبعد نمی‌تواند مقرب باشد این بود در این مغازه مبعد است وقتی مبعد شد بخواهد نماز بخواند نمی‌تواند بگوید نماز می‌خوانم قربت الی الله.

این حرف مرحوم آخوند است در امر دهم و حرف آقای بروجردی همان حرف مرحوم آخوند است با یک اضافه که آقای بروجردی در توصلیات گفتند که مبعد، مقرب می‌تواند باشد اما در تعبدیات نه ولی مرحوم آخوند مطلقا چه واجب توصلی چه واجب تعبدی فرمودند مبعد، مقرب نمی‌تواند باشد، آن هم بواسطه آن موقعی که جاهل است خب این مسلم است که دیگر تکلیف بالفعل ندارد جهولش هم می‌خواهد جهل مقصد باشد می‌خواهد جهل قصوری باشد حالا یک اشاره‌ای که ایشان می‌گویند مرحوم آخوند می‌کند ولی اگر کسی بگوید دیگر خواه ناخواه این جور می‌شود که آن جاهل‌وار جاهل مقصر در آن حین جهلش نمی‌شد نهی یا امر به او کرد اگر کتک می‌خورد جاهل مقصر روی مقدماتش است.

لذا در روز قیامت به او می‌گویند هل لاعملت؟ می‌گوید نمی‌دانستم هل لاتعلمت؟ اما در آن وقتی که جاهل است مسلم امر بالفعل بمعنا تنجز ندارد محال است که آدم جاهل را امر و نهی بکنند ممکن است کتکش بزنند روی جهل تقصیریش و اما این که موقع جهلش بخواهند نهی‌اش بکنند بخواهند امرش بکنند محال است.

لذا مرحوم آخوند می‌فرمایند چون نهی از کار می‌افتد دیگر مبعد نیست وقتی مبعد نیست می‌تواند مقرب شود.

حرف این است که اگر شیء واحد باشد مثل این که مثلاً می‌خواهد شراب می‌خورد قربه الی الله خب مسلم نمی‌شود مبعد است، مقرب نمی‌تواند باشد مرحوم شیخ انصاری مثال می‌زنند توی مکاسب مثل یک زن زنا بدهد برای این که ترحمش گل کرده یک جوانی را می‌خواهد دلش را خوش بکند با زنا دادن خب می‌گویند نمی‌شود، مبعد است نمی‌تواند مقرب باشد اما اگر یک چیز در خارج، معنون به دو عنوان است امر خارجی است اما این امر خارجی معنون به دو عنوان است یک دفعه معنون به یک عنوان است مثل نهی در عبادت است، نهی آمده روی عبادت امر هم آمده روی عبادت اینجا مبعد، مقرب نمی‌تواند باشد دع الصلاه ایام اقرائک بگوید ولو منهی عنه است اما نماز است، می‌خواهم بخوانم، بگوئید مبعد، مقرب نمی‌تواند باشد اما اگر شیء واحد معنون باشد به 2 عنوان یکی عنوان صلاه یکی عنوان غصب خب این بعنوان صلاه چرا نمی‌شود مقرب باشد؟ صلاه است دیگر، سرایت که نمی‌کند آن صلاه به غصب، غصب به صلاه حرف ما این است که شیء واحد مجمع البحرین است، مجمع العنوانین است به یک عنوان می‌گوید کتکش را می‌خوریم به یک عنوان می‌گوید نمازمان را می‌خوانیم آن نماز صحیح است قصد قربت هم خوب می‌تواند بکند آن عنوان هم حرام است تجری و مخالفت هم خوب می‌تواند بکند.

لذا وقتی معنون به 2 عنوان شد چرا نشود همین جور که مرحوم آقای بروجردی راجع به توصلی‌اش می‌گویند استاد بزرگوار ما آقای داماد راجع به تعبدی‌اش می‌گویند، می‌گویند این رفته توی حوض مولا که منهی عنه بوده گفته توی این حوض نرو خب این یک دفعه می‌رود توی حوض و حوض را کثیف می‌کند، یک ساعت توی حوض می‌ماند خب معلوم است کتک دارد اما وقتی توی حوض است می‌گوید حالا که ما قصد کردیم بگذار غسلمان را هم بکنیم خب غسلش را هم می‌کند روی غسلش قصد قربت دارد روی آن غصب آب معلوم است کتک دارد به او می‌گویند که چرا در حوض رفتی؟ اما به او بگویند چرا غسل کردی؟ مسلم نمی‌گویند مگر یک آدم فوق العاده ناجنسی باشد بگوید چرا غسل کردی؟ خب این نیم ساعت توی این حوض بوده حالا یک ثوابی هم بجا آورده مسلم همان قسی القلب هم خوشش می‌آید خیلی و همین جور که آقای بروجردی راجع به توصلی‌اش می‌گویند این مولا گفته توی این اتاق نرو این رفت توی اتاق حالا یک دفعه العیاذ بالله توی اتاق زنا هم می‌کند اما یک دفعه توی اتاق خیاطت می‌کند خب ما می‌گوئیم توی اتاق زنا نکرده، این نشسته غصب هم کرده اما وقت نماز بلند شده نماز هم خوانده خب مولا از این نماز خوشش می‌آید نمی‌گوید چرا نماز خواندی می‌گوید چرا غصب کردی؟ نمی‌گوید چرا خیاطت کردی آن را اجرش را هم می‌دهد می‌گوید چرا غصب کردی؟ مرحوم آخوند می‌خواهند برگردانند بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم ولی الان فرض این است، فرض مرحوم آخوند همین است در امر دهم یا فرض آقای بروجردی همین است در استدلالشان می‌گویند شیء واحد معنون بعنوانین نه این که 2 عنوان، یک عنوان شود نه، شیء واحد است، واحد به تمام معنا هم هست اما این شیء واحد در خارج که خودش یک ذاتی دارد و یک ماهیتی دارد و یک عوارض مشخصه دارد این ذات خارجی واحد، این معنون شده به 2 عنوان، یکی عنوان غصب یکی هم عنوان صلاه خب بعنوان غصب کتک می‌خورد برای این که مصدوق علیه به قول بزرگان اما بگوئید بعنوان مصداق غصب، لاتغصب صادق است خب کتک می‌خورد اما از آن طرف لاصل این عنوان صلاه آمده توی خارج، این ماتی به آن مامور به را ساقط کرده حالا ولو ضمیمه مثل نگاه کردن به نامحرم توی نماز اما بالاخره الان مصداق صلاه است، اوله التکبیر آخره التسلیم، چرا بگوئیم نمی‌تواند قصد قربت بکند؟ خب از جهت نماز قصد قربت می‌کند از جهت تصرف در غصب هم اگر آدم جری باشد افتخار می‌کند اگر آدم سالمی باشد خجالت زده است، تصرف در غصب می‌کند خجالت زده هم هست. به قول آقای داماد حرف خوبی است می‌گفتند که یک دفعه می‌رود توی حوض و آنجا شنا می‌کند و نیم ساعت توی آب است می‌آید بیرون اما یک دفعه می‌رود توی آب در حالی که می‌رود توی آب یک غسل هم می‌کند حالا غسل جمعه‌اش را هم توی این آب می‌کند، غسل جنابتش را هم توی ان آب می‌کند قربه الی الله را هم می‌گوید چرا واقع نشود؟ آیا غسل نیست؟ غسل است آیا مبعد است؟ نه مبعد من جهت سرایت نمی‌کند مقرب من جهت را هم از بین ببرد مقرب من جهت، مبعد من جهت از آن جهت مبعدتیش کتک دارد از آن جهت مقربتیش نماز صحیح است می‌تواند قصد قربت بکند.

مرحوم آخوند مثل این در ذهن مبارکشان بوده که این مقرب من جهت، مبعد من جهت نیست بلکه فقط مبعد است یعنی برمی‌گردانند به نهی در عبادت، اگر کسی این جور بگوید خیلی خوب و اما اگر این را نگوید مثل این که آقای برجردی نمی‌فرمایند و می‌فرمایند که مانعی ندارد مبعد من جهت، مقرب من جهت اما در تعبدیات نمی‌تواند قصد قربت بکند برای مبعد مقرب نمی‌تواند باشد می‌گوئیم خب اگر اقرار می‌کنید مبعد من جهت مقرب من جهت در توصلیات ما هم در تعبدیات می‌گوئیم اقوی دلیل شیء وقوع شیء است ما می‌بینیم که خوب می‌تواند قصد قربت بکند می‌گوید حالا که ما غصب کردیم آب را پس یک ثوابی هم برای این آقا درست می‌کنیم توی این آب غسل بکنیم بگذار حالا که ما توی اتاق رفتیم و غصب کردیم یک جارو هم برای مولا خانه‌اش را تمیز بکنیم، حالا ما بگوئیم این خانه تمیز کردن مبعد است، نیست دیگر ما بگوئیم این خیاطت مبعد است ما بگوئیم هیچ چیز واقع نشده، اجرت هم لازم نیست بدهد برای غیر هم باشد هیچ چیز، بغیر از تبعید عن الله هیچ چیز ندارد، این عرفیت ندارد.

لذا دور نیست و اگر مبعد فقط باشد نمی‌تواند مقرب باشد مثل نماز حائض چون به او گفتند دع الصلاه ایام اقرائک نهی آمده روی ذات صلاه آن صلاه مامور به امرش را از بین برده برای این که مبعد نمی‌تواند مقرب باشد اما در باب اجتماع امر و نهی امر آمده روی عنوان صلاه که هیچ ربطی به غصب ندارد عامین من وجه است دیگر یک مصداق پیدا شده توی خارج هم عنوان آن است هم عنوان این است، آن عنوان ضرر به این عنوان ندارد به این معنا که از بین ببرد این عنوان ضرر برای آن ندارد که از بین ببرد وقتی چنین شد تقرب من جهت منافات ندارد با مبعد من جهت از آن طرف که غصب کرده است مبعد است اما راستی هم همین مثال خانه مولا اتاق کثیف است حسابی، در هم برهم است حسابی، حالا عصر می‌آید می‌بیند که خیلی اتاق تمیز است خب می‌گوید هر کس کرده بارک الله بعد می‌فهمد به پدرش، به نوکرش گفته در این اتاق را باز نکن توی این اتاق نرو خب حالا این رفته، به او می‌گوید چرا توی اتاق رفتی؟ اما می‌گوید چرا اتاق را تمیز کردی؟ خب مسلم نه همین که نمی‌گوید چرا اتاق را تمیز کردی چرا توی اتاق رفتی توی اتاق رفته کتک می‌خورد اتاق را تمیز کرده بارک الله دارد شاید هم این که مرحوم آخوند امر دهم را یعنی دلیلی که ما می‌گوئیم مبعد، مقرب می‌تواند باشد من جهتین، شاید در ذهن مبارکشان این است که این معنون بعنوانین برمی‌گردد به یک عنوان می‌شود نهی در عبادات چون نهی در عبادات است خب دیگر مسلم است به چیزی که منهی عنه است که دیگر نمی‌شود قصد تقرب کرد، خیال می‌کنم مرحوم آخوند این در نظرشان باشد.

مولا امر کرده نماز را بیاور با همه شرایط اما از جمله شرایط توی غصب نباشد ما تو روایات نداریم اگر روایت داشتیم اتفاقاً این اجتماع امر و نهی روایت ندارد، خیلی هم گشتند، من یادم نمی‌رود در درس استاد بزرگوار ما آقای داماد خیلی این طرف و آن طرف زده بودند با دیگران بالاخره یک روایت ضعیف السند ظاهر الدلاله است هم آورده بودند برای جواز اما یک روایت برای جواز یا برای امتناع نداریم.

لذا مسئله روایی نیست، مسئله عرفی است حتی همین ایراد را به مرحوم آخوند داریم که چرا این قدر رفتی توی مسئله فلسفی و دقی و عقلی؟ مسئله عرفی است ما باید عرفاً ببینیم آیا یک چیز که معنون به 2 عنوان است می‌توانم در خارج هر دو عنوان را بیاورم یا نه؟ عرف می‌گوید آری و ما باید ببینیم عرف آیا 2 عنوان را یک عنوان می‌کند یا نه؟ پس اجتماع امر و نهی عرفاً جایز است که متحقق در خارج شود و دیگر خواه ناخواه درست می‌شود من جهت مامور به است، من جهت منهی عنه است.

این را هم بدانید که مرحوم آخوند اگر حرف ما که می‌گوئیم شیء واحد معنون بعنوان است این راستی توی خارج باشد عرفاً اجتماعی می‌شوند ایشان می‌خواهند بگویند که شیء واحد نمی‌شود معنون بعنوانین شود و خب مسلم است امر عرفی، شیء واحد معنون بعنوانین و همین طور که آقای بروجردی (رض) در توصلیاتش ادعای بداهت می‌کردند می‌گفتند یک امر بدیهی یعنی عرفی، یک امر بدیهی است این که اگر کسی در خانه غصبی خیاطت بکند برای مولا این حق مزد گرفتن دارد و مولا نمی‌تواند بگوید چون در خانه غصبی بودی مزد تو را نمی‌دهم چون در خانه غصبی بودی به تو بارک الله برای خیاطت نمی‌گویم نه، عرف می‌گوید برای این که آمد توی اتاق نشست کتکش بزن اما جامه‌ای که گفته بودی بدوز، دوخته دیگر به او بگو بارک الله.

خب این دلیل اول، حالا اگر نپذیرفتید دیگر خواه نا خواه باید برویم

روی دلیل عمده مرحوم آخوند 6-5 تا مقدمه دو دفعه درست می‌کنند، نتیجه می‌گیرند امتناعی را.

مقدمه اولش می‌فرمایند که تضاد بین احکام همان که مشهور در میان همه است بین واجب و حرام تضاد است، بین واجب و مستحب، بین حرام و مکروه، بین حرام و مباح تضاد است و تضاد در خارج نمی‌تواند واقع شود، ما می‌گوئیم بین احکام خمسه تضاد نیست، تضاد مربوط به خارج و خارجیات است نه مربوط به اعتباریات، فردا درباره‌اش حرف می‌زنم انشاءالله.

وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo