< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:86

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

  بحث دیروز این بود که اگر مسجدی را ساختند و بعد فهمیده شد این مسجد سرتا پایش نجس است عمله و بنا کافر بوده و بالاخره این مسجد الان نجس است سر تا پا آیا چه باید گفت چه باید کرد؟ آیا می‌شود همه مسجد را خراب کنند و دوباره بسازند؟ آن کسی که این کار را کرده است و سرتا مسجد را نجس کرده است آیا ضامن است این مسجد را خراب کنندو این آقا دو مرتبه بسازد ؟ حالا آن مسبب باشد یا آن مباشر،

   مرحوم صاحب جواهر که قائل به این هستند که مسجد باطنش اگر نجس باشد طوری نیست و تمسک کرده‌اند به یک روایاتی که در آن روایات بود اگر بالوعه‌ای را مسجد کنند فرمودند خاک بریز روی آن بالوعه تا مستتر بشود مسجد کنند طوری نیست لذا از آن روایات صاحب جواهر استفاده کرده که باطن مسجد نجس باشد طوری نیست و حتی مرحوم آقای خویی دیگر استفاده کرده‌اند که باطن را نجس کنی طوری نیست البته این حرف که معلوم است درست نیست اما آن حرف صاحب جواهر در روایات اشکال داشتیم این‌که از روایات باید استفاده کنیم که آن بالوعه را تنظیف بکند یعنی تطهیر بکند و اما بگوییم تطهیر نکرده مسجد بسازد معلوم نیست روایت‌ها دلالت داشته باشد ، حالا اگر کسی این حرف را بزند که صاحب جواهر فرموده‌اند که باطن مسجد باشد طوری نیست خب وقتی باطن مسجد طوری نیست دیگر ظاهرش را آب بکشند دیگر ظاهر که پاک می‌شود ولو این‌که آن گچ و سیمان و امثال این‌ها بگوییم که ظاهرش را آب بکشند متنجس است پاک می‌شود .

    دیروز من عرض می‌کردم که خب اگر این مثلاً سیمان متنجس باشد پاک کردن ظاهرش مشکل است اما روی آن گچ بکشند ظاهر مسجد را گچ کاری کنند ، همه‌اش را خب دیگر ظاهرش که پاک است باطنش هم نجس باشد روی حرف صاحب جواهر اشکال ندارد بنابراین احتیاج به تخریب نیست اما اگر کسی این حرف‌ها را نپذیرد بگوید که باطن مسجد نجس باشد نمی‌شود مسجد هم ظاهرش پاک باشد هم باطنش و شما می‌خواهی درستش بکنی باآب کشیدن که نمی‌شود با گچ‌کاری هم نمی‌شود برای اینکه باطن نجس است بنابراین مسجد را باید تخریب بکنند

   اما یک حرف دیگر می‌آید جلو و آن این است که این ازل النجاسه عن المسجد این‌جاها را می‌گیرد یا نه؟ یعنی بیاید تا این جا بتوانیم مسجد خراب بکنیم ، حالا یک دفعه مثلاً یک موزائیک را برمی‌دارند یک مقدار از مسجد را خراب می‌کنند درست می‌کنند این حرفی، و اما ازل النجاسه بیاید این جا که همه مسجد را خراب کنند نمی‌تواند کار بکند ازل النجاسه اطلاق ندارد اگر ادله‌اش تمام باشد اگر هم ادله‌اش تمام نباشد این اجماع است اجماع هم لبی است قدر متیقن دارد قدر متیقنش این جا نمی‌آید خب اگر این را گفتیم دیگر اصلاً وجوب ازاله نیست وقتی وجوب ازاله نیست حرمت تخریب به جای خود باقی می‌ماند دیگر مسجد را برای خاطر طهارت برای خاطر تطهیر نمی‌شود خراب کرد ظاهراً این جور بگوییم خوب است یا بگوییم که باطن نجس است ظاهرش را آب می‌کشیم یا اگر نشود آب بکشیم ظاهرش را روپوشانی می کنیم و یا این‌که بهتر از این حرف اول بگوییم اصلاً ازل النجاسه این جا نمی‌آید بنابراین مسجد نجس است خب نجس باشد،

    ماگفتیم ازل النجاسه یک اجماعی است قدر متیقن این‌که در جاهاییکه مزاحم نباشد ازل النجاسه هست جاهایی که مزاحم باشد اصلاً ازل النجاسه نیست دیروز این جورها می‌گفتیم ، حالا یک کسی حرف ما را قبول نکند بگوید ازل النجاسه می‌آید اما دیگر این جاها که مسجد را نابود بکنند برای تطهیر حتماً ازل النجاسه نمی‌تواند کار بکند وقتی نتوانست کار بکند حرمت تخریب برای ما کار می‌کند ، حرمت تخریب این جاها هست مسلم انسان می‌فهمد که تخریب مسجد برای خاطر رفع نجاست ، الا این‌که هتکی چیزی در کار باشد ولی هتک نباشد که نمی‌شود گفت .

    حالا مسئله بعدی می‌آید جلو اگر کسی بگوید تخریب که معمولاً نمی‌گویند مرحوم سید اشکال دارند حالا اگر کسی بگوید تخریب آیا ضامن هستندبه نحو وجوب کفایی آن کسی که تخریب می‌کند یا آن کسی که مسبب بوده آیا ضامن است دو دفعه مسجد را بسازد یا نه ؟ خب باز برمی‌گردد به این که من اتلف این جاها را می‌گیرد یا نه؟ اگر بگویید که من اتلف این جاها را هم می‌گیرد یعنی آن جاها که مصلحتی در تخریب باشد تخریب می‌کند برای مصلحتی بگوییم که من اتلف هست خب اگر کسی این را بگوید الان مسجد را خراب کرده‌اند برای تطهیر برای مصلحتی خب دیگر خواه ناخواه باید بگوییم که ضامن هستند مسجد را دودفعه بسازند، کی ضامن است؟ همان مسئله قبل است که همه، به نحو وجوب کفائی برای همه واجب است این مسجد را بسازند اما من اگر یادتان باشد که مرحوم شهید نظیرش را هم می‌فرمود می‌گفتم که عرف، عقلا من اتلف را اول می‌گویند آن که تنجیس کرده اگر نباشد اگر نتواند آن که تخریب کرده اگر نتواند اگر نباشد آن وقت عموم مردم به نحو واجب کفایی مثل میتی که مرده بالاخره باید خرجش کنند این میت را دفن کنند، لذا فرقی بین جهل و عمد و امثال این‌ها هم نیست ازل النجاسه می‌گیرد آن‌جا که بچه کف پایش نجس باشد و بیاید توی مسجد برای همه واجب است این مسجد را تطهیر کنند لذا این طور که من عرض می‌کردم اگر کسی نپذیرد دیگر قول مشهور این که به نحو وجوب کفایی همه باید این مسجد را بسازند . قضیه حکومتی نیست نمی‌شود این را از امور حسبیه قرار دهیم، این بر می‌گردد به همین که مثل امر به معروف و نهی از منکر همه مردم باید امر به معروف و نهی از منکر از منکر کنند من جمله دولت اسلامی این‌جا هم باید مرده را دفن کنند اگر نشد شهرداری ولی همه مردم باید اقدام بکنند در واجب‌های کفایی همه واجب‌های کفایی همین است همه مردم، آن وقت اگر نشد نوبت می‌رسد به دولت لذا مثلا قانون مواسات را من واجب می‌دانم یعنی از قرآن به خوبی استفاده می‌شود که مردم یعنی هر مکلفی یک رابطه باید داشته باشد با مردم و ممارزقناهم ینقفون همین طور که خودش را اداره می‌کند مردم را اداره بکند و هر کسی به اندازه وسعش لینفق ذوسعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله لذا اسلام می‌گوید باید بی مسکن کسی نباشد اگر خودش می‌تواند مسکن تهیه کند، نمی‌تواند، مردم، باید فقر در جامعه اسلامی نباشد اگر می‌تواند خودش تلاش کوشش اگر تنبلی کند توی سرش می‌زنند برو تلاش کن کوشش کن کار کن اگر نه همه مردم، تجرد در حکومت اسلامی در اسلام عزیز باید نباشد اگر خودش تلاش کوشش زن بگیرد شوهر بکند اگر نه همه مردم مثل این که بچه خودشان را باید زن بدهند شوهر بدهند همه بچه‌ها به نحو واجب کفایی بر همه هست، مثل خمس و زکات را از او می‌گیرد خذ من اموالهم صدقه یا و اعلموا انما غنمتم من شیئ فان الله خمسه آن دین است آن را می‌گیرند اما غیر خمس و غیر زکات که به آن می‌گویند قانون مواسات که اول قرآن معنا می‌کند و مما رزقناهم ینفقون از او نمی‌گیرند اما واجب است این کار بکند و این که مشهور شده به استحباب نمی‌دانم از کجا در آمده؟ قرآن را وقتی ما ورق بزنیم یا روایات اهل بیت را مثل 500 روایت مرحوم کلینی در کافی دارد شما یک مستحب از این 500 تا روایت نمی‌توانید در بیاورید .

    مرحوم صاحب جواهر همچنین مرحوم حاج آقا رضا در اول باب زکات می‌گویند اجماع هست که به غیر خمس و زکات چیزی دیگر واجب نیست، حالا این همه آیات و این همه روایات این‌ها را حمل بر استحباب کردن نمی‌دانم درست است یا نه؟ یکی از بحث‌های مهم پیش من همین است و اگر راستی بتوانید درست بکنید که مستحب است و واجب نیست خیلی خدمت به من کرده‌اید .

    حالا علی کل حال این‌جا مرادم است که مردم باید به نحو احتیاج مسجد بسازند حالا این مسجد را با ازل النجاسه تخریب کردید همه باید این مسجد را بسازند الا این که حرف من باشد که بگوییم به نحو ترتب است خطاب اول به آن کسی که نجس کرده در مرتبه دوم به آن کسی که مسبب بوده در مرتبه سوم همه مردم، که مرحوم شهید در دروس فرموده‌اند دیگر، آن وقت اگر از باب حسبه بگوییم که اگر مردم نکردند دولت اسلامی واجب است بر دولت به اندازه احتیاج مسجد بسازد من جمله این مسجد تخریب شده باید بسازد این خلاصه بحث است در این‌جا.

    مسئله بعدی راجع به اعلام است این هم خیلی مسئله محتاج الیه است و آن این است که مسجد را یا خودش نجس کرده یا دیده نجس است اما قدرت بر آب کشیدن ندارد خب خیلی جاها این جوری است آدم می‌داند که مسجد نجس است اما خودش بخواهد تطهیر بکند نمی‌تواند حالا مردم نمی‌دانند اگر به نحو واجب کفایی باشد آن کسانی که عاجزند هیچ، آن کسانی که قدرت دارند باید بسازند و اما این مردم نمی‌دانند حالا که مردم ندانستند آیا اعلام لازم است؟ مسئله مشکلی است از یک جهت اعلام لازم نیست برای این که خیلی جاها فتوی داده شده روایت داریم اعلام لازم نیست مثلا یک کسی غسل می‌کرد و توی شانه‌اش یک مقداری باقی مانده بود و یک کسی گفت که غسلت باطل است برای این که یک مقداری روی شانه‌ات را غسل ندادی، امام صادق سلام الله علیه فرمودند اگر ساکت می‌ماندی چه می‌شد؟ چرا فضولی کردی؟ خب این معنایش این است که خب غسلش را کرد، برود، به تو چه؟ اعلام اگر هم بگوییم، جا دارد خب تکلیف برای این درست کردن با اعلام برای چه؟ توی مهمانی دارند غذا می‌خورند یک فضله موش توی بشقاب این آقا پیدا شد حالا می‌تواند بگوید ای مردم عذا نخورید این غذا همه نجس است؟ خب نه، اعلام واجب باشد، بلکه بعضی اوقات جایز هم نیست مثل این جاها و اعلام بکند مردم غذای نجس نخورید خب بخورند به تو چه؟ به تو چه؟ توی رساله‌ها تا این‌جا آمده‌اند اما آن‌جا که خودش نجس کرده باشد مثل این که مهمانی کرده و این غذا را درست کرده حالا فضله توی غذا پیدا شد این خجالت می‌کشد که مردم را بی غذا بگذارد نجس را می‌دهد به مردم این می‌شود یا نه؟ معمولا گفته‌اند نمی‌شود این‌جا را من می‌گویم می‌شود حالا این مسئله بعد است که مربوط به مسجد نیست بعد مرحوم سید متعرض می‌شوند یا مثلا این روزه است دارد هی سرش را زیر آب می‌کند بنابر این که سر زیر آب کردن روزه را باطل کند حالا لازم است به این بگویند آی سرت را زیر آب نکن؟ نه، تکلیف ایجاد کردن برای مردم نمی‌شود، بله یک جا هست ارشاد جاهل است آن یک حرف دیگر است که ما آخوندها باید ارشاد جاهل بکنیم .

   اگر ببینیم که نا بینا به چاه است                اگر خاموش بنشینیم گناه است

 آن‌جا که نماز نمی‌خواند مال مردم می‌خورد و بالاخره می‌خواهیم مسلمانش کنیم اما در آن جاهایی که اگر همین جور با همان غسل نماز بخواند نمازش درست است به قاعده اجزاء اگر مثلا غذای نجس را بخورد آن جاست که عمداً باشد، این‌جا را نمی‌گیرد حالا ما تکلیف برایش درست بکنیم ظاهراً وجه ندارد، تکلیف ایجاد کردن چرا؟ این اگر این غذا را می‌خورد چه می‌شد؟ خب هیچ، غذا را می‌خورد و تمام بود و هیچ چیزی هم برایش نبود و نمازهایش هم درست بود روزه‌هایش درست بود حالا ما تکلیف برایش ایجاد کردیم غذا را نخورد و برود دهانش را آب بکشد خب این‌ها دلیل می‌خواهد فقهاء هم نگفته‌اند، شما می‌گویید، فقهاء نگفته‌اند، ارشاد حاهل ما بچه خودمان را تربیت کنیم مردم را بسازیم و امثال این‌ها خیلی خوب اما تکلیف برای مردم ایجاد بکنیم، بله یک جا باید بشود آن‌جا که ما بدست بیاوریم که لایرضی الشارع بترکه، این جاها و این خیلی کم پیدا می‌شود در باب قتل گفته‌اند لذا امام جماعت نمازش باطل شد خب حالا به مأمومین بگوید؟ نه، مأمومین دیدند امام جماعت یک نجاست به لباسش است باید به او بگویند؟ باید به مردم بگویند؟ نه، این‌ها حرف من نیست حرف فقهاست، فقهاء همه گفته‌اند نه، لذا حرف من را قبول نمی‌کنید حرف فقهاء را قبول بکنید فقهاء گفته‌اند نه الا یک‌جا لایرضی الشارع بترکه آن وقت مثال زده‌اند گفته‌اند باب قتل همین شعر سعدی خدا رحمتش کند

   اگر بینی که نابینا به چاه است               اگر خاموش بنشینی گناه است

گفته‌اند برای این که لا یرضی الشارع بترکه یا مثلا می‌بیند زن اگر برود توی این کوچه می‌برندش خب لایرضی الشارع بترکه باید جلو بگیرد و اما آن جاها که به دست نیاورده‌ایم که لایرضی الشارع بترکه لذا امور حسبیه را فقهاء همین جور می‌گویند، می‌گوید امور حسبیه کدام است؟ آن که لایرضی الشارع بترکه این اول در آن جاها که حکمی باشد ولایت فقیه، اگر نباشد اگر نکند عموم  البته روی عدول اگر نه گفته‌اند فساق لذا حتی ولایت داده به فاسق این که جلوی امور حسبیه را بگیرد آن جاها که لایرضی الشارع بترکه لذا مثلا در اموال غیب در اموال قصر همین‌جور گفته‌اند که این مال بچه یتیم دارد تلف می‌شود لایرضی الشارع بترکه حالا که لایرضی الشارع بترکه باید این مال را حفظ بکند اول حکومت اگر نه عدول مؤمنین اگر نه همه مردم ولو فساق و ما بخواهیم آن قاعده کلی را بیاوریم این‌جا که لایرضی الشارع به این که مسجدش نجس باشد پس بنابر این اعلام لازم است . خب این چنین چیزی ما اصلاً ازاله نجاست را دلیل برایش نداشتیم جز اجماع حال ببریمش بگوییم لایرضی الشارع بترکه، این بگوییم اعلام لازم است .

   مرحوم آقای حکیم رضوان الله تعالی علیه می‌گویند که اعلام لازم است

و چرا لازم است؟ می‌گویند که مثل آن جاها که مسجد را باید ازاله نجاست کند لازمه‌اش این است تخریب کند لازمه‌اش این است که پول بدهد خب می‌گوید پول دادن با اعلام با هم تفاوت ندارد همین طور که مقدمات واجب است آن‌جا، مقدمات هم واجب است این‌جا، اعلام بکند تا این که مردم مسجد را تطهیر کنند خب فرمایش ایشان درست نیست برای این که ولو این که هر دو مقدمه هستند اما آن مقدمه با این مقدمه خیلی تفاوت دارد دیروز صحبت کردیم راجع به خرج کردن و پول دادن و این‌ها می‌گفتیم اصلا ازل النجاسه عن المسجد این‌ جاها را نمی‌گیرد حالا یک کسی بگوید می‌گیرد خب من باب مقدمه باید مسجد را خراب کند باید پول بدهد مسجد را درست بکند و امثال این‌ها و اما نحن فیه می‌خواهد ایجاد تکلیف برای مردم بکند آیا مقدمه با ایجاد تکلیف برای مردم این واجب است یا واجب نیست ؟ ما می‌گوییم نه،

    روی این فرض داریم صحبت می‌کنیم که این ازل النجاسه هست باید این اعلام کند اعلام مقدمه است مردم بفهمند مسجد را تطهیر بکنند لذا مقدمه که هست لذا اعلام مقدمه برای ازاله نجاست خب حرف آقای حکیم که تا این‌جا درست است همین‌طور که پول دادن مقدمه برای ازاله نجاست ، می‌گوید در مسئله قبلی گفتیم پول دادن یعنی مقدمه برای ازاله نجاست واجب است ، مقدمه واجب واجب است در این جا هم می‌گوییم که اعلام مقدمه برای ازاله نجاست پس واجب است .

    ایرادی که به آقای حکیم هست این است که قیاس مع الفارق است درست است هردو مقدمه‌اند اما در آن پول دادن خب مقدمه بالفعل است و مقدمه واجب واجب است و اما در این جا می‌خواهید با مقدمه تکلیف برای مردم درست بکنیم، نیست برای مردم تکلیف ، تکلیف خودت نداری چون نمی‌توانی مسجد را بسازی ، تکلیف مردم ندارند برای این‌که نمی‌دانند ، چون نمی‌دانند که دیگر واجب نیست ، ازل النجاسه ندارند دیگر حالا تو می‌خواهی چه بکنی ؟ تو می‌خواهی تکلیف برای مردم درست بکنی این تکلیف واجب است یا واجب نیست ؟ می‌گوییم نه، الا آن جا که هتک باشد یعنی از مهام امور باشد ، حرف خوبی است دیگر ، این هم این مسئله .

   مسئله آخر در این باب که این هم مسئله خیلی خوب است این است گاهی مسجد می‌افتد توی خیابان این وضعش چیست ؟ مرحوم حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه همچنین مرحوم آخوند و مرحوم حکیم و مرحوم آقای خویی و امثال این‌ها محشین بر عروه می‌گویند خب مسجد است تنجیس کردن آن حرام است ازاله نجاست هم برایش واجب است، ولی علی الظاهر این جور نیست، یک دفعه عنوان مسجد از این گرفته نشده مثل مسجد خراب شده که اسمش را می‌گذارند مسجد خرابه، مسجد به آن می‌گویند، کسی توی آن نماز نمی‌خواند خرابه شده سگ و گربه توی آن می‌رود در ندارد دیوار ندارد اما مردم به آن می‌گویند مسجد خرابه مثل خانه خرابه این‌را می‌گویند مسجد خرابه اگر این باشد حرف آقای حکیم و آقای خویی و دیگران درست است اما یک دفعه اصلاً عنوان صدوق نمی‌کند مسجد افتاد توی خیابان الان مردم می‌گویند خیابان نمی‌گویند مسجد خرابه اصلاً مسجد دیگر به آن نمی‌گویند دیگر خیابان شد حتی آن جاها که غاصب غصب بکند مسجد را و حمام بکند یا یک کار فرهنگی از آن بکشد که دیگر عرف به این مسجد نگوید حالا آن که مبتلا به است و در غیر مبتلابه هم هست در همین اصفهان الان ما مدارسی داریم که مال طلبه‌ها بوده، در زمان پهلوی برای خاطر این که بکوبد روحانیت را همین مدرسه خواجو را دیوانه خانه کرده بود که من می‌آمدم از در آن‌جا می‌خواستم بروم تخته فولاد دیوانه‌خانه اصفهان آن‌جا بود می‌خواست بکوبد روحانیت را آن وقت یک کاری که کرد مدرسه‌ها را داد به آموزش و پرورش حالا متأسفانه توی جمهوری اسلامی الان توی این اصفهان هفت هشت ده تا مدرسه داریم که این‌ها مال طلبه‌هاست اما بچه‌ها دارند درس می‌خوانند یعنی مال آموزش و پرورش است آموزش و پرورش هم نمی‌دهد به هر که می‌گوییم هیچ خبری نیست، جمهوری اسلامی که باید وقف را زنده کند هنوز این هفت هشت تا مدرسه دست آموزش و پرورش است، یک دفعه مسجد این جوری است که اصلاً صدق نمی‌کند وقتی صدق مسجد نکرد دیگر ازل النجاسه عن المسجد ظاهراً نداریم این هم این مسئله .

   ادله وقف غیر از این است که حالا این احکام مسجدیت داشته باشد اصلاً مسجد نیست تا احکام مسجدیت داشته باشد .

   مسئله دوازدهم که آن هم خیلی مسئله مهمی است این است که خب حالا راجع به مسجد گفتید دو مسئله باقی می‌ماند یکی راجع به قرآن که در میان فقاء اجماع مسلم قرآن را تنجیس کردن حرام است و زوال عین نجاست هم واجب است حتی مثلا اگر یک خون افتاده روی قرآن روی خط‌های قرآن و نمی‌شود باید این را یا مثلا در آب له کرد باید نابودش کرد . این یک مسئله که این برای شنبه انشاء الله .

   یک مسئله هم راجع به مشاهد مشرفه مثل ضریح حضرت رضا سلام الله تعالی علیه حرم مطهر امام حسین علیه السلام این مشاهد مشرفه، که این هم مرحوم سید هر دو را فتوی خیلی فتوی داغ که مشاهد مشرفه تنجیس آن حرام است اگر کسی نجس کرد بر همه واجب است زوال عین نجاست بکنند .

   هر دو مسئله خیلی مشکل است از یک جهت مشکل است که دلیل برای مسئله نداریم نه برای قرآن نه برای مشاهد مشرفه اما از یک جهت هم این ارتکاز این اجماع حالا اگر اجماع را هم نگوییم که مسئله را متعرض نشده‌اند یا سکوت است اما ارتکاز متشرعه و همه مردم الان اگر حرم حضرت رضا را بالاتر از مسجد گوهرشاد نبینند قطعا کمتر نمی‌بینند و همین طور که مسجد گوهرشاد اگر نجس بشود ازل النجاسه را می‌گویند هست مسلم برای حرم حضرت رضا سلام الله تعالی علیه خیلی بالاتر و این ارتکاز راجع به قرآن هم همین است سواد ندارد قرآن نمی‌خواند لاابالی حسابی توی قرآن است اما شوهرش عصبانی شده دست زده روی قرآن یا قرآن را پرت کرده این زن مثل این که بچه‌اش را پرت کرده‌اند، بالاتر، حالا می‌آید سوال می‌کند کفاره‌اش چیست؟ این جور شد چکار کنم؟ نکند خانه‌ام خراب بشود و بالاخره این ارتکاز متشرعه که قرآن را مهمتر از هر مسجدی قرار می‌دهند آیا با این ارتکاز‌ها می‌شود مسئله را تمام کرد یا نه؟ و مرحوم سید که به صرف قاطع در هر دو صورت فتوی داده مرادشان چیست . انشاء الله برای شنبه .   

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo