< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:73

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    بحثی که در جلو هست بحث فوق العاده مشکلی است و امیدواریم بشود با مطالعه شما با فکر شما این مسئله را به خوبی حل بکنیم و آن مسئله این است که متنجس آیا منجس است یا نه؟ در این باره دو تا مطلب باید اولاً اثبات بشود بعد وارد بحث بشویم .

    بحث اول این است که اگر مثلاً کسی دستش خونی شد خب این دست متنجس به نجس است یعنی خون ، کسی نگفته است این‌که این متنجس پاک است مسلم باید این را اگر بخواهیم پاک بکنیم باید با آب آن را پاک کرد و چیزی به غیر آب یا در اسلام نداریم یا خیلی کم است مثلاً محل غایط را گفته‌اند که به غیر آب می‌شود پاک کرد رفع نجاستش بکنیم این پاک می‌شود حالا با دستمال با سنگ و آن جاهم مسئله هست که این عفو است ؟ یا مطهر است؟ بعضی از بزرگان گفته‌اند این پاک نشد اما معفو است ، و از متأخرین مثلاً مثل مرحوم آقای خوانساری در همین کتاب فقه بعضی از محشین عروه و من‌جمله ما می‌گوییم که این سنگ مطهر نیست این رفع نجاست این جا را پاک نکرد اما معفو است اما مشهور در میان فقهاء می‌گویند که پاک می‌شود ، تعبداً پاک می‌شود اما همین فقهاء که گفته‌اند پاک می‌شود گفته‌اند اما محل بول را باید با آب پاک بکند یعنی مثلاً کسی از فقهاء نگفته که محل بول را اگر مثلاً با دستمال خشکاند پاک می‌شود احدی نگفته، عامه می‌گویند ، عامه مثلاً می‌گویند اگر دست خونی شد خونش را رفع بکن این دست می‌شود پاک ، نمی‌دانم تا چه اندازه نسبت می‌دهند به مرحوم محدث کاشانی که ایشان هم فرموده‌اند رفع نجاست موجب طهارت است و بزرگان هم ایشان را تا سرحد تکفیر برای این حرفش هو کردند حتی در بعضی از کلمات تکفیر هم آمده و علی کل حال مرحوم فیض کاشانی این تک است در این کار که بگوییم رفع نجاست موجب طهارت الا استثناء مثلاً مثل همان محل غایط را که مشهور می‌گویند با سه تا دستمال سه مرتبه با دستمال ، دستمال پاک، آن هم یک شرایطی می‌کنند برای خاطر همین که چون تعبد است می‌خواهند قدر متیقن ‌گیری بکنند لذا علی کل حال با سه دستمال حالا پاک می‌شود ؟ یا عفو می‌شود؟ ما می‌گوییم پاک نمی‌شود عفو می شود مشهور می‌گویند پاک می‌شود به عبارت دیگر رفع نجاست موجب طهارت خب تعبد است

    یا مثلاً راجع به بدن حیوان که اگر بدن حیوان نجس باشد و خون مثلاً به بدن حیوان باشد رفع نجاست در بدن حیوان خود به خود مثلاً لذا گفته‌اند رفع نجاست از بدن حیوان مطهر است . این دو جا.

    یکی هم راجع به آفتاب که اگر مستقیم بتابد به چیزی این مطهر است .

چهارم ته کفش نجس بشود انسان راه برود گفته‌اند که 10، 15 قدم که راه برود این رفع نجاست موجب طهارت است فقط همین چهارتا در اسلام داریم که همه این‌ها را هم بعضی از بزرگان می‌گویند نه این هم طاهر نشد اما مثل طهارت معفو عنه است احتیاج به شستن ندارد ولی مشهور می‌گویند مطهر است اما غیر از این چهارجا دیگر جایی نداریم در شیعه ، عامه همه آنها در همه جا می‌گویند که رفع نجاست موجب طهارت ، من مکه بودم دلم می‌خواست که یک طواف پاکی بکنم لذا باران حسابی آمد خوشحال شدم رفتم غسل کردم یک حوله یقین طاهر داشتم پوشیدم آمدم در مطاف ، نیامده در مطاف یکی از همین سقاها دستش خون داشت یک مقدار آب ریخت روی دست و مالید رفع نجاست شد پاشید به من سرتا پایم را نجس کرد و آن می‌گوید پاک شد رفع نجاست موجب طهارت ، من دیدم خدا نمی‌خواهد ما طواف صحیح به‌جا بیاوریم می‌خواهد طواف نجس، همین طوافهایی که همه به‌جا می‌آورند و اما خاصه خب می‌گویند این آبها را پاشید به تو تو نجس شدی لذا این را توجه داشته باشید چون‌که خلط شده بین متنجس اول و متنجس‌های بعد ، آن کسی که می‌گوید متنجس منجس نیست آن متنجس اول را که نمی‌گوید خب مسلم آب می‌خواهد بول کرده باید آب بریزد مورد بول تا بشود پاک و اما آب نریزد و بخشکاند بگوییم متنجس منجس نیست کسی این را نگفته و روایات فراوانی هم داریم که اگر شیئ‌ای به واسطه نجس متنجس بشود علاوه براین‌که ضرورت در شیعه است روایات فروانی هم داریم این باید آب بریزد تا پاک بشود بعضی از آن روایات را من خوانده‌ام احتیاج نداریم چون‌که یک ضرورت در دین شیعه است از مختصات شیعه است در مقابل عامه که آنها می‌گویند آب نمی‌خواهد بریزیم رفع نجاست موجب طهارت است شیعه می‌گوید رفع نجاست موجب طهارت نیست حتماً باید آب بریزیم الا آن 4 جا،

    روایات باب 1 از ابواب نجاسات که می‌گوید اصاب الثوب او البدن بول یجب غسل الثوب او البدن مرتین می‌گوید به واسطه بول اگر لباست نجس شد صب علیه مرتین یک مرتبه کفایت نمی‌کند خب این‌ها به ما می‌گوید که آب می‌خواهد آن هم نه یک مرتبه ، دو مرتبه ، یا روایات باب 9 از ابواب احکام خلوه که زیادروایت است روایات باب 8 از ابواب مطلق این است که اگر بول کرد این پاک نمی‌شود الا به واسطه آب اما محل غایط آن پاک می‌شود به واسطه سه تا سنگ یا سه تا پارچه و امثال این‌ها ، یا در آب قلیل سابقاً خواندیم بالاخره هم پذیرفتیم اگر چیزی افتاد عذره‌ای افتاد در آب قلیل نجس ‌می‌شود اما آن ظرف آیا نجس می‌شود یا نه؟ این را می‌گوییم متنجس منجس است یا نه؟ لذا روی ظرفش که آب قلیل نجسش کرده، اگر نجس آب قلیل را نجس کرد آن آب قلیل را مسلم باید ریخت دور حتی مثلاً روایات فروانی داریم که دوتا آب دارد می‌داند یکی از این‌ها مثلاً دست نجس به آن خورده ، یا قطره‌ای از خون افتاده در آن حتی حضرت می‌فرمایند هر دو آب‌ها را بریز یهریقهما و یتیمم، بنابراین بحث رفع نجاست به غیر آب این مسلم پیش شیعه است و از مختصات شیعه است در مقابل عامه هیچ کس نگفته الا فیض کاشانی را نسبت می‌دهند که آن متنجس اول یعنی آن‌که نجس آن را متنجس کرده هیچ کس نگفته این پاک است هم ضرورت است هم بیش از ده بیست تا روایت داریم این‌که آن مثلاً کسی بول کرد خب محل بول را روایات فراوانی داریم که فقط به واسطه آب در آن روایات روایاتش را نوشته‌ام ، روایت این جوری است استنجاء فی الغایط بالاحجار و اما الاستنجاء من البول لابد من الماء خیلی این‌جور روایت داریم و چون احتیاج نبود برای این‌که بیش از ده بیست تا روایت هست می‌خواستیم روایت‌ها را بخوانیم خیلی نتیجه نداشت برای این‌که یک امر ضروری است در میان شیعه، این مقدمه اول پس خلط نکنیم آن متنجس اول را با متنجس دوم و سوم ، بحث ما اصلاًدر متنجس دوم و سوم و این‌هاست و اما متنجس اول ضروری است که آن متنجس اول لا یرفع الابالماء و اتفاقاً تقاضا دارم از شما مطالعه کنید از کسانی که مفصل در این‌جاها صحبت کرده مرحوم آقای خویی است و ایشان می‌خواهند ابتکار درست کند که من آن هستم که ابتکار درست می‌کنم آن وقت ابتکارش این است که متنجس اول را نجس می‌داند متنجس بعد را پاک می‌داند می‌گوید این از ابتکارات من است در حالی که این از ابتکارات نیست در حقیقت برمی‌گردد به این که آقای خویی متنجس را منجس نمی‌داند مثل حضرت امام هم همین‌طور دیگر حضرت امام آن اولی یعنی متنجس به نجاست خب معلوم است نجس است آن متنجس‌های بعدی را پاک می‌داند اما می‌ترسد از اجماع می‌گوید که دومی و سومی و بسیاری از فقهاء محشین برعروه این‌ها می‌ترسند یک احتیاطی می‌کنند یا اگر احتیاط نکردند می‌روند روی وسائط و وقتی رفتند روی وسائط می‌گویند که خب وسائط را اجماع روی آن نداریم بنابراین پاک است در حالی که وسائط دوم و سوم مورد بحث است اولی اصلاً مورد بحث نیست ما بگوییم آن‌که مسلم است این اجماع روی آن است آن مابقی دیگر اجماع روی آن نیست ما می‌گوییم پاک است، نه ، باید فرض کنیم بحث ما الان این یک هفته بیشتر آن‌جاست که آن متنجس به نجاست را که بلاواسطه است این مسلم نجس است و هیچ چاره‌ای هم نیست جز آب الا این چهار مورد آن وقت بحث می‌آید در آن متنجس به متنجس مثل همین مثالی که زدم سگ زبانش را زد توی آب آب شد نجس خب این مسلم است دیگر آب یهریق، باید این آب را ریخت حالا که آب را ریختیم برای این‌که نجس است ، ظرف نجس است یا نه ؟  اگر کسی بگوید متنجس منجس  نیست می‌گوید ظرف پاک است اگر کسی بگوید متنجس نجس است می‌گوید ظرف نجس است ، پس بنابراین بحث ما آن جاست که چیزی به واسطه نجاست نجس می‌شود به این می‌گوییم متنجس به نجاست این نجس است و باید آب آن را پاک بکند اما چیزی نجس می‌شود به واسطه متنجس آیا این چیزی که به واسطه متنجس نجس شده آیا پاک است ؟ متنجس نیست طاهر است ؟ یا نه و متنجس است؟ که مشهور در میان اصحاب متأخرین گفته اند 40 واسطه هم بخورد متنجس نجس است متنجس منجس است هم متنجس نجس است هم متنجس منجس است . این مقدمه اول .

     مقدمه دوم که خیلی مقدمه مشکلی است و این را شما بگردید ببینید که این مسئله از کجا پیدا شده؟ و آن این است که مرحوم آشیخ محمدرضا  مسجد شاهی ایشان می‌گویند اصلا ً مسئله را قدماء متعرض نشده اند ، بخلاف مثل بحرالعلوم‌ها مسئله هم از محقق پیدا شده می‌گویند اصلاً مسئله متنجس منجس است از زمان مرحوم محقق پیدا شده اما مثل بحرالعلوم ادعای اجماع کرده که متنجس منجس است و مرحوم آشیخ محمدرضا آن شعر گفته‌ آن شعر گفته آن هم شعر گفته، شعر مرحوم بحرالعلوم را بخوانم مرحوم بحرالعلوم می‌فرمایند که:

    الحکم بالتنجیس اجماع السلف                   وشذ من خالفهم من الخلف

    ادعای اجماع قدماء می‌کند و کم پیدا می‌شود در میان متأخرین مرادش فیض کاشانی است که بگوید متنجس منجس نیست لذا مرحوم بحرالعلوم می‌فرماید قدماء هیچ کس توی آن نیست که بگوید متنجس منجس نیست و متأخرین هم کم است که بگوید متنجس منجس نیست این شعر بحرالعلوم، خدا رحمت کند در جاتشانه عالی است عالی‌تر بکند مرحوم آشیخ محمد رضا می‌فرمایند .

     الحکم بالتنجس احداث الخلف                  ولم نجد قائله من السلف

 می‌گویند بابا اصلاً مسئله را قدماء متعرض نشده‌اند ما نیافتیم در میان قدماء یک کسی بگوید متنجس منجس است تو می‌گویی از زمان مرحوم بحرالعلوم ، شما می‌گویید متنجس منجس است از زمان شما پیدا شده و اما از زمان قدماء اصلاً مسئله را متعرض نشده‌اند و بسیاری از بزرگان گفته‌اند همین‌که متعرض نشده‌اند معلوم می‌شود که عامه و خاصه ندارد یک سیره بوده که متنجس منجس نیست و مرحوم صاحب شرایع این مسئله را در آورده که متنجس منجس است بعد کم کم دیگر رسیده به صاحب جواهر ادعای اجماع کرده مرحوم محدث کاشانی را هو کرده هوی علمی حسابی بالا و بالاخره متنجس منجس است دیگر بعد هم همین‌جور یکی پس از دیگری این از آن گرفته آن از آن گرفته آن از آن گرفته و گفته اجماع داریم متنجس منجس است و مرحوم آشیخ محمد رضا می‌فرمایند که والحکم بالتنجسین احداث الخلف این را متأخرین پیدا کرده‌اند متأخرین حکم کرده‌اند ولم نجد قائله من السلف ما از قدماء اصلاً قول پیدا نکردیم که بگوید متنجس منجس است لذا این مسئله خیلی مسئله توی ذهن می‌زند خیلی مسئله مشکل می‌شود ، مثل مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید متنجس منجس است بضروره من الدین مضافاً الی الاجماع من القدماء اجماع من المتأخرین و همین‌طور آن‌وقت هم که صاحب جواهر بخواهند قلمفرسایی کنند در این چیزها خوب می‌توانند قلم‌فرسایی کنند ادعای اجماع منقول و اجماع محصل و بعد می‌رسند بضروره من المذهب و بل بضروره من الدین ، پشت سر هم، در حالی که اصلاً مسئله را قدماء متعرض نشده‌اند ، قدماء نگفته‌اند این‌ها همه‌اش از شماها در آمده ، مرحوم آشیخ محمد رضا می‌گوید شما درآوردید این‌ها را که مسئله مشکل است دیگر ، می‌گوید بابا این اجماع که شما می‌گویید دروغ است شما باید پیدا کنید که این اجماع راست است یعنی اصلاً قدماء متعرض مسئله نشده‌اند نه گفته‌اند که متنجس منجس است نه گفته‌اند که متنجس منجس نیست ، در صدد این نیستیم که الان قدماء فتوایشان چیست در صدد این هستیم که متأخرین مثل محقق مثل علامه مثل بحرالعلوم مثل صاحب جواهر این بزرگانی که افتخار برای ما هستند این‌ها ادعای اجماع از قدماء می‌کنند که قدماء گفته‌اند متنجس منجس است ، مرحوم آشیخ محمد رضا رضوان الله تعالی علیه می‌گوید یک قول از قدماء دیده نشده ولم نجد قائله که متنجس منجس است ولم نجد قائله من السلف و آن‌که هست این است الحکم بالتنجیس احداث الخلف از محقق پیدا شده محقق گفته متنجس منجس است بعد هم علامه بعد هم شهیدین بعد هم بحرالعلوم بعد هم صاحب جواهر دیگر خیلی با طمطراق فرموده متنجس منجس است، شیخ انصاری در آن مانده ‌اند متنجس را منجس نمی‌دانند اما چون‌که مرد محتاطی است دیگر چیز دست انسان نمی‌دهد اما مثل  مرحوم حاج آقا رضا همدانی می‌گوید متنجس منجس نیست بعد از مرحوم حاج آقا رضا جرأت پیدا شده الان محشین بر عروه ظاهراً نداریم فقط صاحب عروه است که خودشان می‌فرمایند المتنجس منجس علی الاقوی اما وقتی برویم توی محشین می‌بینیم که این محشین یا گفته‌اند متنجس منجس نیست مثل مرحوم آقای خویی و مرحوم حضرت امام و یا گفته‌اند متنجس منجس است علی الاحوط، ترسیده‌اند دیگر، علی الاحوط، بعضی احتیاط مستحبی بعضی هم احتیاط وجوبی ، این قولها تقریباً انسان می‌تواند بگوید از زمان مرحوم محقق تا زمان مرحوم سید این‌ها می‌گفتند متنجس منجس است از زمان مرحوم محقق تا برسد به آن آخر زمان سید مرتضی هیچ کدام نگفته‌اند متنجس منجس است، از زمان مرحوم صاحب عروه یعنی محشین بر عروه معمولاً گفته‌اند متنجس منجس نیست آن وقت می‌دیدند این اجماع‌ها و این تکفیر‌ها و این‌ها را چکار بکنند یک احتیاط روی آن کرده‌اند یا احتیاط وجوبی یا احتیاط مستحبی، این اقوال توی مسئله است.

    حالا آن که من از شما می‌خواهم این است این حرف مرحوم آشیخ محمد رضا مسجد شاهی را رد کنید یعنی بسیاری از بزرگان گفته‌اند قدماء ضرورت بوده پیش آنها که متنجس منجس است مثل صاحب جواهر لذا این اجماعی که این‌ها می‌گویند از قدماء هست این اجماع را پیدا کنید، اجماعش را هم نمی‌خواهیم، دو سه تا قول از قدماء پیدا کنید توی این کتاب 25 نفر که جوامع فقیه است نیست حالا شما بگردید ببینید می‌شود در این 25 کتاب بنام جوامع فقهیه که از قدماء است یک کدامشان حالا ولو غیر مشهور هم باشد مثلاً مثل حلبی اسکافی ابن جنید یک کدامشان گفته باشند متنجس منجس است، قول پیدا نمی‌شود بعدش هم همین طور بیا بیا تا زمان محقق قول پیدا نمی‌شود که متنجس منجس است از زمان مرحوم محقق جدی مثل همان منزوحات بئر است جدی گفت متنجس منجس است و دلیل آورد و حسابی فتوی روی آن و بعد هم دیگر مشهور شد علامه و بحرالعلوم و شهیدین و امثال این‌ها تا زمان مرحوم صاحب عروه در متأخرین، فقط کسی که گفت متنجس منجس نیست فیض کاشانی است آن را هم هو کردند چه هو نسبت تکفیر گاهی گفتند ، گاهی گفتند این آقا ضرورت مذهب را سرش نمی‌شود یک حرفهای غریب و عجیبی به این مرد بزرگ داده‌اند که چرا می‌گویی متنجس منجس نیست . خب این هم مسئله دوم .

     بنابراین الان نزاع ما این است که اگر یک آبی نجس شد آن آب نجس است شما دستتان را زدید توی این آب آیا این دست شما پاک است یا نجس ؟ اگر بگویید متنجس منجس است دست شما نجس است ، اگر بگویید متنجس منجس نیست دست شما پاک است، اما آن آب نجس است، مثلاً بول کردید آب نداشتید آمدید با دستمال خشک کنید نه این‌که پاک کنید آمدید بخشکانید تا به لباستان نرسد دستان مالید به آن دستمال آن بول، خب آن محل بول نجس است حتماً بدون آب پاک نمی‌شود ، اما حالا دست شما نجس شد یا نه ؟ یا این زیاد پیدا می‌شود دستی که روی آن مورد بول گذاشتید حالا بگویید آن هم بول دارد و نجس است اما این دست شما عرق کرد عرقها ی دستتان نجس است یا نه؟ دستتان را مالیدید به صورت این صورت پاک است یا نجس؟ اگر بگویید متنجس منجس نیست صورت شما پاک است برای این که ملاقات کرده با متنجس و متنجس منجس نیست و اما این که کسی گفته باشد محل بول با آن دستمال که شستید پاک می‌شود یا دست شما، دست شما را گفته‌اندکه اگر به مورد بول بشود متنجس منجس نیست ، حالا یک واسطه بخورد دیگر همان که حضرت امام می‌فرماید یا مرحوم آقای خویی یک واسطه که خورد دیگر متنجس منجس نیست ، حالا ادله فراوانی داریم بر این که متنجس منجس نیست و این‌ها می‌خواهند با اعراض اصحاب این روایت ها را از کار بیندازند و اما اگر حرف مرحوم آشیخ محمدرضا درست باشد اعراض قدماءدیگر نیست وقتی اعراض قدماء نشد تمسک به روایات است روایات فراوانی داریم صحیح السند ظاهر الدلاله این که متنجس منجس نیست ، این خلاصه حرف است لذا آن کسانی که می گویند متنجس منجس است عمده این جا آمده اند گفته اند آقا این روایت ها اعراض اصحاب روی آن است ولش بکن وقتی که ولش بکن دیگر متنجس منجس است ، لذا فردا چهار پنج تا دلیل داریم برای آن کسی که مثل صاحب جواهر همه ادله در جواهر هست می‌گوید متنجس منجس است این چهار پنج تا دلیل را فردا بخوانیم بعد آن روایات یا آن ادله ای که می‌گوید متنجس منجس نیست آنها را هم بخوانیم ببینیم فتوای شما در مسئله چه می‌شود ؟

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo