< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:57

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

   مسئله مشکلی که امروز داریم راجع به این است که اگر کسی قائل شد که خدا جسم است، مجسمه یا کسی قائل شد به این که ما سوی الله هیچ کاره در عالم وجود است تفویضی‌ها، یا قائل نشد به این که ما سوی الله هیچ کاره و خدا همه کاره یعنی مجبری‌ها.

    مشهور در میان اصحاب مخصوصاً در این که قائل است خدا جسم است گفته‌اند علاوه بر این که کافر است نجس است.

    یک روایتی هم نقل کرده‌اند آن روایت را هم بخوانم روایات باب 10 از ابواب حد مرتد جلد 19 وسائل که سابقاً مفصل درباره‌اش صحبت کردیم.

     روایت 3 از باب 10 از ابواب حدود صحیحه ابن ابی عمیر عن الصادق علیه السلام من شبه الله بخلقه فهو مشرک و من انکر قدرته فهو کافر هم راجع به تفویضی‌ها هم راجع به مجسمی‌ها فرمودند کافر است، این فتاوی اصحاب که مشهور در میان اصحاب است که این‌ها هم کافرند هم نجس.

    مرحوم سید این جا مسئله را متعرض می‌شوند و بالاخره آن مجسمیها را کافر می‌دانند نجس می‌دانند و آن مجبری‌ها و مفوضی‌ها را می‌گویند اگر ملتزم به لوازم باشند کافرند نجسند اما همین مرحوم سید دو سه تا مسئله که رد می‌شویم می‌فرمایند که غیر شیعه از هر فرقی باشد اما مسلمان باشد می‌فرمایند این‌ها نه کافرند نه نجس یعنی مثلاً سنی‌ها که این‌ها معمولاً یا مجبری هستند یا مفوضی هستند کم پیدا می‌شود در میان عامه این جور نباشد یعنی آن نزاع عجیبی که در زمان امام صادق علیه السلام بود بین دو دسته از عامه یک دسته می‌گفتند جبر، یک دسته می‌گفتند تفویض و امام صادق علیه السلام می‌گفتند نه آن نه آن بل امر بین الامرین بالاخره این‌ها مجبری بودند معمولاً اشعری هم بودند یک دسته هم مفوضی بودند که در روایات فراوانی امام صادق علیه السلام می‌فرماید آن مفوضی‌ها شباهت به یهود دارند و کافرند آن مجبری‌ها هم شباهت به مشرکین دارند، مشرکند

   ولی آن که انسان را گیر می‌اندازد در این گونه مسائل این جاست که عامه نجس هستند یا پاک؟ به ضرورت دین شیعه این‌ها پاکند و کافر هم نیستند هم می‌شود دختر به این‌ها داد دختر از این‌ها گرفت البته خیلی بد است انسان مثلاً دخترش را بدهد به یک سنی که بچه سنی تحویل جامعه بدهد معلوم است خیلی بد است یا یک دختر سنی بگیرد که شیعه هم نشود و رحم این نطفه یک شیعه، بد است این‌ها شکی نیست اما جایز است یا نه؟ مسلم پیش فقهاست که جایز است نداریم از فقهای شیعه یک کسی بگوید که نکاح این‌ها جایز نیست همچنین ضرورت در دین شیعه است این که این مسلمانها پاکند حالا به قول مرحوم سید از هر فرقه‌ای باشد دیگر تفاوت هم نمی‌کند حالا یک دفعه چهار امامی‌اند یک دفعه هفت امامی یک دفعه هشت امامی و یک دفعه هم مثل عموم عامه اصلاً مذهب شیعه را قبول ندارند اما در این که این‌ها هم مسلمانند هم کافر یک ضرورت در دین شیعه است در حالی که شما نمی‌توانید در میان عامه پیدا بکنیند یک کسی که مجبری نباشد مفوضی هم نباشد و حرفهای شیعه را بزند این که در حالی که پروردگار عالم همه کاره این بنده‌ها هم خدا اراده  کرده است که ما با اراده خودمان جهنمی بشویم یا بهشتی لذا آن جبری‌ها که الان هم غالب این عامه جبری هستند، معتزله تفویضی هستند مخصوصاً دیروز می‌گفتم این سعودی‌ها این وهابی‌ها علاوه بر این که مجبری هستند این‌ها قائل به این‌ هستند که خدا جسم است روایاتش هم هم در صحاح سته آمده هم در سنن سته آمده که پروردگار عالم جسم است مثل یک شاه اما محدود روی تختش نشسته فرمان می‌دهد گاهی هم از تختشان می‌آید پایین کم کم می‌آید پایین و می‌آید در میان مردم یک گردشی یک سری می‌زند دو دفعه تشریف می‌برند بالا و روی تختشان می‌نشینند و خیلی از چیزهایی که مربوط به جسم است این‌ها نسبت به خدا می‌دهند لذا مشهور در میان عامه همه آنها این‌ها یا جبری هستند یا مفوضی و علاوه بر این غالبشان قائل به این هستند که خدا جسم است خب دلیل بر این که کافر نیستند دلیل بر این که نجس نیستند علاوه بر این که روایات فراوانی داریم سیره اهل بیت علیهم السلام سیره مسلمانها در زمان اهل بیت علیهم السلام و حتی ذبیحه‌ این‌ها هم پاک است یک قصاب سنی انسان برود از او گوشت بگیرد خب اشکال ندارد ذبح می‌کند ذبح شرعی می‌کند، بله این که مثلاً مثل حضرت امام اشکال می‌کنند در این که در منی بخواهد یک سنی برای شما گوسفند بکشد گفته‌اند جایز نیست آن برای قصد قربتش است که می‌گوییم جایز است ما برای این که قصد قربت را اصلاً ذابح نباید بکند آن آقایی که این را نایب کرده آن نیت می‌کند مرادم این است که اگر اشکال هم شده راجع به منی فقط است و اما این که ذبیحه سنی‌ها پاک است و چیزهایی که مربوط به گوشت است از آنها بگیریم مثل کفش بگیریم و هر چه مربوط به گوسفند و مربوط به ذبح است خب می‌شود گرفت مسلم پاک است و دلیلش هم همین سیره مسلمانها حتی سیره خود ائمه طاهرین علیهم السلام و این سیره نه ردع نشده امضا شده آن وقت‌ها این جور بود که غلبه با سنی‌هاست بود مثل حالا هم در ممالک اسلامی غیر ایران غلبه با سنی‌هاس حتی افغانستان و پاکستان الان هم این جور است لذا ما باید خیلی شکر بکنیم که اشهد ان علیاً ولی الله در مأذنه‌ها بلند است و الا الان هم همه ممالک اسلامی غلبه با سنی‌هاست و شیعه با این سنی‌ها رفت و آمد دارند ازدواج دارند خرید و فروش حتی خرید و فروش مربوط به حیوانات دارند نکاح دارند دختر می‌دهند دختر می‌گیرند و این الان در ممالک اسلامی هست اما آن که حالا مرادم است در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام که در زمان ائمه طاهرین شیعه با سنی همین جور رفتار می‌کرد که شیعه با شیعه رفتار می‌کرد در حالی که همین نزاعهایی که تجسیم خدا جسم است در همان زمان معتزلی‌ها می‌گفتند اشعری‌ها می‌گفتند غالبشان در همان زمان یک دسته جبری بودند یک دسته تفویضی بودند و به غیر جبری و تفویضی نداشتیم ما در میان عامه الان هم همین است عامه یا جبری هستند یا تفویضی، ما هستیم که گرفته شده از مثل امام صادق علیه السلام لاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین، لذا این فتاوای در عروه حتی فتاوای مشهور با هم نمی‌سازد این که دیروز گفتم دو روز قبل گفتم الان می‌گویم در بحث بعدی هم هست این بحث‌ها خیلی بحث‌های مشکلی است اما سهل و امتناع است از یک طرف از نظر فقهی و اصول و قواعد و این بحث‌ها را درست کردن خیلی آسان است اما از یک طرف ملتزم شدن به این اصول و قواعد و قواعد فقهی و جمعهای دلالی و امثال این‌ها در مقابل آن شهرت در مقابل آن اجماع مشکل می‌شود.

    یک نکته ظریفی به شما عرض بکنم و آن این است که شکی نیست شیعه باید اعتقادات داشته باشد طبق آنچه پیامبر اکرم و قرآن و ائمه طاهرین علیهم السلام و این هم که در اول رساله‌ها نوشته شده تقلیدی نیست اعتقادات تقلیدی نیست این‌ها اجتهادی است اما عموم مردم نتیجه البرهان پیش آنهاست و ما می‌گوییم همین مقدار کفایت می‌کند و این که در اول رساله‌ها نوشته شده است که همه باید با استدلال اصول دین را بدانند من عرض می‌کنم نه همه باید به اصول دین یقین داشته باشند مثل 90 درصد بلکه بالاتر از شیعه، خب شیعه امیرالمومنین علی علیه السلام را خلیفه بلا فصل می‌داند اما از این بپرسند به چه دلیل ؟ توی آن می‌ماند اما یقینش از یقین ما هم مهمتر است خیلی بالاست یقینش، پوست و گوشت و استخوانش روییده شده از کلمه یا علی و خلیفه بلافصل پیامبراکرم، همه شیعه معاد را معاد جسمانی می‌دانند اما حالا به او بگویند به چه دلیل؟ در آن می‌ماند 90 درصد بالاتر نمی‌توانند استدلال بکنند مثلاً به نبوت پیامبراکرم یقین دارد معجزه چیست؟ بالاترین معجزه الان معجزه منحصر به فرد برای پیامبراکرم قرآن است،قرآن است که بیش از 20 معجزه دارد و کتاب معجزه داراست تا روز قیامت خب این را ماها می‌دانیم مثلاً شما هم می‌توانید اثبات بکنید قرآن معجزه است پس بنابراین پیامبر اکرم پیامبر خاتم است اما از عوام مردم بپرسند می‌گوید قرآن معجزه است پیامبر اکرم خاتم الانبیاء است اما دلیلش چیست؟ در آن می‌ماند به عبارت دیگر پدر و مادر و محیط گفته‌اند این هم می‌گوید اما شک ندارد یقین دارد به عبارت دیگر نتیجه البرهان پیش اوست و ما در رساله‌ها هم نوشته‌ایم که این اصول دین تقلیدی نیست اما اگر کسی روی اصول دین یا مثلاً شیعه 40 مبنا 40 مسئله اصولی دارد خیلی از آن را شماها هم نمی‌دانید که شیعه 40 تا مسئله دارد همه‌اش اعتقادی است همه‌اش را باید ما با برهان بدانیم این 40 تا مسئله اعتقادی شیعه را حالا من جمله آن اصول دین 5 تا که دوتایش هم اصول مذهب است این‌ها یقین روی آن کفایت می‌کند به آن می‌گوییم علم اجمالی یعنی در فلسفه به این می‌گویند علم اجمالی علم ارتکازی یعنی به مرور زمان محیط، پدر و مادر، منبرها، امثال این‌ها به به این یقین داده‌اند اما نه یقین تفصیلی بتواند برهان برایش اقامه بکند یقین اجمالی، یقین اجمالی یعنی یقین و همین علم اجمالی که در فلسفه اسمش را می‌گذارند علم اجمالی همان یقین که در عمق جانش موجود است خب همین کفایت می‌کند لذا کفرش هم همین است کفرش هم این جور که مثلاً سنی‌ها آنچه ابوحنیفه می‌گوید در اصول دین یا آن چه اشعری می‌گوید، معتزلی می‌گوید بدانند اما یقین دارند یقین اجمالی به این حرفهای جبری و تفویضی و تجسیم و امثال این‌ها بنابراین این فرمایش که ایشان گفتند این فرمایش ایشان درست نیست اما این موجب شد که به شما عرض کنم این که در اول رساله‌ها نوشته شده اصول دین تقلیدی نیست تقلیدی نیست اما برهانی هم نیست ما بخواهیم گردن همه مردم بگذاریم که می‌گویند هم آن آقا شب اول عروسی از آقایان بزرگ هم بود عروس خانم را گرفت به استدلال اصول دین چند تاست؟ 5 تاست، اول چه؟ خدا ، به چه دلیل؟ دوم توحید، به چه دلیل؟ هی رفت جلو، خانم گفت من نمی‌دانستم شب اول قبر من است من خیال می‌کردم شب عروسی من است دیگر حالا ما بخواهیم این عروس خانم را این جوری بکشانیم به سئوال نمی‌شود آن وقت فقهاء می‌گویند عقدش باطل است، خب نمی‌شود که بگوییم عقدش باطل است مسلم عقدش صحیح است همین که انکار ندارد بلکه آن یقین اجمالی و علم اجمالی ارتکازی در ذهن را دارد همین مقدار کفایت می‌کند و احتیاج به استدلال نیست، 90 درصد مردم همین علیکم بدین العجائز را ندارند از او بپرسند به چه دلیل خدا عادل است؟ یک مقدار بیشتر بروید بالا 90 درصد مردم از خدا گله دارند حالا بعضی نا اهل می‌شوند و راستی بعضی‌ها می‌آیند پیش من می‌گوید که من همه چیز قبول دارم اما خدا را عادل نمی‌دانم، بعد هم خدا را عادل نمی‌دانم، چرا؟ برادرم کار و بارش خیلی خوب است من کار و بارم خیلی بد است این را خدا کرده چرا کرده؟ و من خدا را عادل نمی‌دانم، خدا رحمت کند آقای اسلامی آمده بود مسجد سید منبر می‌ر فت به مردم می‌گفت که مردم گاهی شما یک آهی می‌کشید می‌گویید ای خدا، معنایش این است که خدایا دسترسی به تو ندارم و الا پاره پاره ات می‌کردم معمولاً مردم این جوری هستند اما همان وقتی که خالی‌الذهن من بشوند و بدانند خدا هست و یکی است بدانند، خدا یکی است و خدا هست و خدا یکی است و عادل است و مستجمع جمیع صفات کمالات است و پیامبر اکرم پیامبر است و این قرآن معجزه او است و یقین به آن داشته باشند و 12 اما م داریم و امیرالمومنین خلیفه بلافصل است و مهدی روحی فداه غایب است و روزی ظاهر می‌شود و به دست مبارکش یا به دست ما به رهبری ایشان پرچم اسلام روی کره زمین افراشته می‌شود و رجعت است و بعد هم که ما مردیم قیامت است قیامت هم مثل همین الان معاد جسمانی، ماها می‌آییم صف محشر با همین جسممان با همین روحمان و یا معذب می‌شویم به آتش جسمانی علاوه بر آتش روحانی، نارالله الموقده التی تطلع علی الافئده علاوه بر این که دل می‌سوزاند جسم می‌سوزد کلما نضجت جلو دهم بلدنا هم جلوداً غیرها قرآن می‌گوید هم دل می‌سوزاند و روح می‌سوزاند که آتش دنیا فقط جسم می‌سوزاند لذا روحانی نیست جسمانی است اما حالا به چه دلیل؟ اصلاً احدی نمی‌تواند معاد جسمانی را درست بکند شما طلبه‌ها ما اهل علم معاد جسمانی درست می‌کنیم به این عنوان می‌گوییم که صادق مصدق فرموده من هم می‌گویم چشم، اصلاً دلیل برای معاد جسمانی دلیل عقلی نداریم. خب مرحوم شیخ الرئیس در شفا می‌فرماید علم من نمی‌گوید معاد جسمانی اما صادق مصدق می‌فرماید معاد جسمانی من هم می‌گویم چشم. این تقلید نیست این برهان است اما برهان این جوری یعنی قرآن معجزه است 100 درصد می‌گوید معاد جسمانی هست و آن درست می‌گوید من نمی‌فهمم نفهمم با برهان یعنی با قرآن می‌گویم معاد جسمانی اما این‌ها همه مربوط به شماست مربوط به خواص است عموم مردم این چیزها را نمی‌توانند بگویند الا این که راستی طلبه مالی شده باشد پای منبرها بزرگ شده باشد راستی کتابهای خوب خوانده باشد و الا 90 درصد مردم که سر وکار با روحانیت و سرو کار با کتاب و با مسجد و با محراب و منبر ندارند ولو دانشگاهی‌ها، دانشگاهی‌ها اخص العوام هستند در این باره، چیز سرشان نمی‌شود دیگر، چهار تا فرمول فیزیکی دارند خیال می‌کنند حالا در دین می‌توانند تصرف بکنند اما همه این‌ها نتیجه الاستدلال را دارند نتیجه الاستدلال چیست؟ یعنی یقین دارند خدا هست  یقین دارند عادل است یقین دارند پیامبرهاآمده من جمله پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله معجزه‌اش قرآن است می‌دانند که 12 امام است یک کسی متعرض ولو خیلی کم به یکی از ائمه طاهرین، اگر بتواند او را می‌کشد در حالی که نمی‌تواند استدلال بکند به چه دلیل موسی بن جعفر علیهما السلام امام است اما اگر العیاذ بالله یک کسی جسارت به موسی بن جعفر علیهما السلام بکند و این بتواند بکشد می‌کشد یقینش این قدر بالاست همچنین راجع به معاد این معاد جسمانی کنترل کرده این را بهترین چیزهایی که کنترل می‌کند انسان را همین معاد جسمانی است معاد جسمانی کنترل کرده این را دیگر تقید به ظواهر شرع دارد اما همین که تقید به ظواهر شرع دارد اهمیت به واجبات می‌دهد اهمیت به مستحبات می‌دهد انس با نماز شب دارد انس با قرآن دارد و همین که توسل‌ها از امیرالمومنین و سایر ائمه دارد و بالاخره این که کنترل شده به واسطه این که شب اول قبر داریم و عالم برزخ داریم و عالم حساب و کتاب داریم و این‌ها همه 90 درصد مردم دارند به آن می‌گوییم نتیجه العلم و ما می‌گوییم همین مقدار کفایت می‌کند نمی‌شود هم بیشتر از این تحمیل بکنیم همیشه هم همین بوده زمان پیامبر اکرم همین بوده زمان ائمه طاهرین علیهم السلام همین بوده لذا بعضی اوقات ائمه طاهرین هم فرموده‌اند می‌فرمودند ائمه طاهرین علیهم السلام که این‌ها دیگر همین مقدار که در میان ما هستند و روش روش شماهاست کفایت می‌کند و این‌ها را به شیعه‌گری بپذیرید. این راجع به تشیع.

    راجع به سنی‌گری خب 90 درصد مردم اگر به او بگویند که سنی‌گری یعنی چه؟ خب نمی‌تواند بگوید دیگر، فقط می‌تواند بگوید که عمر آقایشان است اما راستی بخواهد در مقابل یک سنی قد علم بکند و حرف بزند خب نیست این جور 90 درصد مردم نیست همیشه هم چنین بوده در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام هم چنین بوده و نتیجه العلم بس است این راجع به شیعه، راجع به مسلمانها هم همین است نتیجه العلم بس است و همین مقدار که خدا و پیامبر و معاد را قبول دارد معاد هم ندارد معادش را هم مرحوم سید اگر مطالعه کرده باشید می‌فرماید اسلام این است خدا پیامبر دیگر معاد را نمی‌گویند خب معلوم است معاد چون اگر کسی پیامبر را قبول داشته باشد ما جاء به النبی را قبول دارد دیگر، قرآن را قبول دارد و حالا مشهور در میان اهل کلام این جور شده که اصول دین 5 تاست نمی‌گویند هم خداشناسی کسی تا حالا نگفته 6 تاست همین‌ها می‌گویند چرا اصول دین‌ 6 تا نباشد اول خدا دوم یک است چرا این جور نیست؟ می‌گویند برای این که اصلاً خدا هست این قابل گفتن نیست خب همه می‌گویند خدا هست این جور جواب می‌دهند و الا راستی باید بگویند اصول دین 6 تاست اول خدا دوم این خدا یک است در مقابلش است سوم این عدالت این جبری‌ها  اصول دین ندارند برای این که می‌گویند جبر است خدا ظالم است و می‌گویند هم خدا ظالم است آن وقت می‌گویند آقا پس خدا ظالم است این چه خدایی است می‌گویند لایسئل عما یفعل و هم یسئلون در بحث قضا و قدر چند روز قبل می‌گفتم، می‌گفتم که شیطان وقتی را نده در گاه خدا شد خیلی ملاست دیگر این ملا شیطان 6 تا اشکال به خدا کرد که فخر رازی در تفسیر می‌گوید دنیا پشت به پشت یک دیگر بکند جواب این 6 تا اشکال را نمی‌تواند بدهد و این 6 تا اشکال یکی همین بود که این جبری‌ها می‌گویند خدا ظالم است می‌گویند اگر خدا ظالم است این چه خدایی است؟ می‌گویند لایسئل عما

یفعل و هم یسئلون، و الا جبری‌ها می‌گویند خدا ظالم است لذا عدالت را قبول ندارند ما عدالت را گذاشتیم شیعه عدالت را گذاشته در مقابل سنی که او می‌گوید خدا ظالم است ماها می‌گوئیم نه خدا عادل است.

    آن وقت راجع به امامتش هم که خب آن قبول ندارد ما قبول داریم راجع به معادش آن قبول دارد ما هم قبول داریم لذا می‌گوییم که اصول مذهب دو تا اصول دین 5 تا سنی‌ها می‌گویند سه تا که مرحوم سید هم در عروه همین را می‌فرمایند اصول دین سه تاست یعنی آن که احکام اسلام باربر آن است آن که کافر نیست و نجس نیست این است که خدا را قبول داشته باشد ولو در خصوصیاتش اشکال داشته باشد و نبوت را هم قبول داشته باشد ولو در خصوصیات اشکال داشته باشد یعنی با کمال شهامت خب می‌گویند این‌ها پیامبر اکرم امیرالمومنین را نصب به خلافت کرد یا نه؟ آری کی؟ همیشه مخصوصاً دو ماه قبل مرحوم علامه امینی از 64 نفر از کتابها مثل صحاح سته و سنن سته نقل می‌کند قضیه غدیر خم را یک جلد مرحوم علامه امینی از سنی‌ها قضیه غدیر خم، قضیه غدیر خم را که کسی نمی‌تواند منکر بشود خب پس چه شد چرا همه کاسه کوزه‌ها را ریختند به هم؟ اگر پیامبر اکرم فرمودند علی چرا تو گفتی ابی بکر؟ می‌گوید که پیامبر اشتباه کرد برای این که ما وقتی پیامبر مرد دیدیم اگر آن چه پیامبر بگوید کاسه و کوزه و نمی‌دانم جنگ می‌شود نزاع می‌شود مردم سرکشی می‌کنند برای خاطر این دیدیم پیامبر اشتباه کرده ما علی را عقب زدیم و ابی بکر را آوردیم روی کار خب این حرفها دیگر از همه سنی‌ها همیشه بوده الان هم هست خب این‌ها موجب کفر موجب نجاست نه، مرحوم سید در عروه می‌فرماید خدا را قبول داشته باشد نبوت را فی الجمله قبول داشته باشد معاد را هم قبول داشته باشد این دیگر هم مسلمان است معلوم است دیگر کافر نیست نجس هم نیست خب این مرحوم سید اول به عنوان ضروری این سه تا را می‌فرمایند سپس وقتی که مسئله غیر از فرق اثنا عشریه همه همه این‌ها هم مسلمانند هم پاکند احکام اسلام براین‌ها جاری است می‌فرمایند احکام اسلام بر این‌ها جاری است حتی راجع به ذبیحه آنها و حتی راجع به نکاح آنها خب این حرفها همه خیلی خوب است خیلی عالی است دلیلش هم خیلی واضح است ولو این که روایت هم داریم روایت فراوانی هم داریم اما دلیلش خیلی واضح است دلیل سیره ائمه طاهرین سیره مسلمانها ائمه طاهرین هم نه ردع نمی‌کردند امضا می‌کردند خودشان هم با سنی‌ها حسابی رفت وآمد داشتند خورد و خوراک داشتند ذبیحه آنها را می‌گرفتند از آنها پنیر می‌گرفتند و همچنین تا آخر، همه‌اش هم همین دلیل است دلیل دیگر راجع به فرق اثنا عشری این یک شیعه غیر شیعه هر فرقه‌ای از مسلمانها اما در بحث امروز ما ایشان می‌فرمایند که مجسمه‌ای‌ها نجس هستند مجبری‌ها، به ایشان عرض می‌کنیم مرحوم سید خب مگر داریم در میان عامه کسی مجبری نباشد ؟ کسی قائل به تجسیم نباشد؟ همه سنی‌ها هم قائل به تجسیم هستند هم قائل به جبرند هم قائل به تفویض در حالی که امام صادق علیه السلام با این‌ها رفت و آمد داشته در حالی که امام صادق علیه السلام ردشان می‌کرده و می‌فرموده که لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین اما نمی‌گفته این‌ها کافرند می‌فرمودند پاکند و علاوه بر این که پاکند مسلمانند رفت و آمد با آنها مطلقا مثل رفت و آمد با خودتان اشکال ندارد اما خب غلط می‌کنند می‌گویند جبر، غلط می‌کنند می‌گویند تفویض، بلکه یک چیز دقیقی است و بالاخره این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم و جبری‌ها بی خود می‌گویند و مفوضی‌ها بی‌خود می‌گویند تجسیم اگر قائل بشویم خب خدا می‌شود محدود حالا این خدا چرا نمی‌میرد؟ من نمی‌دانم چه جوری است خدای محدود نشسته روی کرسی عالم را ما سوی الله را دارد فرمان می‌دهد خب این محدود کردن این که دیگر خدا نیست این نه شرک است زندیق است اما حالا می‌گویند، ولی پاکند یا نه؟  بله، مسلمانند یا نه؟ بله، کی مثلاً نجس است؟ آن کسی که راستی عابد الصنم باشد کی مثلاً نجس است اگر بگویید ؟ مثل اهل کتاب پیامبر قبول نداشته باشد و بالاخره کی مسلمان نیست آن که یا خدا یا پیامبر یا معاد، بلکه اگر هم این جور بگوییم بس است یا خدا را منکر باشد و برای خدا شرک بیاورد یا پیامبر را قبول نداشته باشد و اما دیگر مابقی هر که باشد غلط است دین شیعه شجره طیبه قرآن است مابقی شجره خبیثه قرآن است اما کافرند یا نه؟ نه، نجس هستند یا نه؟ نه، لذا همین طور که الان خواندم امام صادق علیه السلام به این ابی عمیر می‌گوید کافرند خب واقعاً کافرند مثل همان یهود و نصاری که قالت الیهود عزیر بن الله و قالت النصاری عزیر بن الله خب این‌ها واقعاً کافرند برای این که برای خدا شریک قرار می‌بدهند تثلیث که نصرانیت دارند و سه تا خدا قائلند خب این‌ها واقعاً کافرند اما به حسب ظاهر چه؟ این‌ها فرق می‌کند فقه ما با کلام ما این‌ها با هم متباین است آن که از نظر کلام و فلسفه و عرفان بگوییم همه نجس هستند نجس معنوی، رجس، همه این‌ها کافرند برای این که یا قائل به شرکند یا قائل به نبود خدایند و امثال این‌ها، یا مثلاً آن کسانی که معاد روحانی قائل هستند خب معاد را قائل است باید معاد جسمانی باشد نفهمیده اشتباه کرده معاد را می‌گوید روحانی است این‌ها به حسب ظاهر مسلمان هستند به حسب ظاهر این‌ها پاکند اما واقع و نفس الامر چه؟ اسلامی که عامه قبول دارند این اسلام نیست، این خوب است همین که فهو کافر یعنی اسلامی که تو قبول داری، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه یک قدری بالاتر می‌گفتند یک نفر بود در زمان ما راستی خیلی مقدس بود اما خب اعتقاداتش یک جوری بود اعتقادات خشک مقدس‌ها بود می‌گفت مرحوم آقای شاه آبادی می‌گفتند این کافر مقدس است کافر است برای این که آن که اسلام دارد این نمی‌گوید مقدس است راستی تعبد به ظواهر شرع دارد حالا غیر اثنا عشریه کافرند؟ بله به قول خدا رحتمش کند چقدر عالی می‌گوید آن که را دوستی علی نیست کافر است گو زاهد زمانه و گو کیش راه باش اما نه کفر یعنی نجس است نه حافظ می‌خواهد بگوید اسلام فرموده کفر واقعی غیر از کفر ظاهری است کفر ظاهری شیعه هر که مخالفش است یعنی فرق نمی‌دانم می‌گویند 72 تا اگر درست باشد یا نه کمتر بیشتر این فرق که امامی هستند یا آن فرقی که مسلمانند و امامت را قبول ندارند این‌ها همه همه ولو این که واقع و نفس الامر کفر است کفر به این معنا اسلام این نیست اما این آیا نجسند یا نه؟ به حسب ظاهر نه، آیا کافرند، یا نه؟ به حسب ظاهر نه آن وقت اسمش را می‌گذاریم کفر عملی، در قرآن زیاد است شاید بیش از 100 جا در قرآن آن کسی که عمل ندارد به آن می‌گوید کافر به آن می‌گویند کفر عملی نفاق هم به آن می‌گویند برای این که اسلام این است که عقیده شعار و عمل اگر عقیده نباشد به آن می‌گویند منافق اگر عقیده باشد شعار هم باشد عمل نباشد به آن می‌گویند کفر عملی، منافق است دیگر، کفر عملی فویل للمشرکین الذین لایوتون الزکاه و هم بالاخره کافرون مانع الزکاه و مانع خمس را می‌گوید هم مشرک است هم کافر، حالا راستی نجس است؟ نه، راستی کافر است و دختر از او نمی‌شود بگیرید؟ نه، واقعاً فویل لمن لایؤتی الزکاه انه مشرک انه کافر، حالا باز هم روی این فکر بکنید چون مسایل مشکلی است نمی‌دانم چه جوری شده مرحوم سید و محشین بر عروه نمی‌دانم چه جور شده این جاها را خلط کرده‌اند به یک دیگر .

    مطالعه کنید اگر چیزی به نظرتان رسید که من را رد بکنید حتماً بگویید تا با آقایان مباحثه کنم .

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo