درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 41
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز ما راجع به مشک است که از آهو گرفته میشود و حقیقت این مشک چیست ؟ یک اختلاف عجیبی است در میان فقهاء .
مرحوم شیخ انصاری از تحفه حکیم مؤمن که کتاب فارسی و صاحب آن نظیر بوعلی سینا در طب مشهور بوده است نمره اول بوده است، مرحوم شیخ انصاری از او نقل میکند یعنی از کتاب میفرماید که مشک اقسامی دارد .
قسم اول میفرماید که مشک ترکی میفرماید آن خونی است که از آهو در وقت حیض بیرون میآید و این خونها روی سنگهای بیابان ریخته میشود و میروند این خونها را جمع میکنند و مشک که این قدر اهمیت دارد آن از خون حیض این آهوهاست. مرحوم شیخ انصاری میفرماید اگر این قسم باشد خب نجس است برای این که خون خشک شده است و خون خشک شده نجس است، به شیخ انصاری گفته شده است بابا استحاله شده خب دیگر این نظیر این که مثلاً یک سنگی بخورد روی انگشت شما سیاه بشود این سیاه شدن یعنی خون آمد توی پوست اما چون پوست ترکیده نشده خون بیرون نیامد خب مثلاً یک دو هفته بلکه کمتر آن پوست پاره شد مثلاً رفت حمام و این پوست پاره شد یک چیز رنگ خون از این میآید بیرون میگویند خب این پاک است چرا پاک است؟ میگویند که زیر پوست این خون استحاله شده است و معمولاً زود هم استحاله میشود همان چیزهایی که زیر پوست بوده و خون بوده اما یک هفته دو هفته دیگر از آن حالت خونی بیرون میآید البته سیاه رنگ است رنگش فرق میکند با خون اما بالاخره یک چیزهایی است که عرف به آن خون نمیگوید به این میگویند استحاله و اگر چیز نجس مبدل به چیز دیگر شد آن چیز پاک است مثل مثلاً کود ولو این که عذره باشد نجاست باشد وقتی که این رعیتها ریختند توی خاک و شخم زدند و دیگر این دو سه هفته بماند خاک میشود خب پاک است و دیگر لازم نیست مثال بزنیم به این که سگ بیفتد توی نمکزار و نمک شود پاک است، نه هر چیزی که هر نجاستی که حالت خودش را از دست بدهد عرفاً این به حالت دیگر در بیاید به رنگ دیگر در بیاید که صدقاً بگویند آن نیست پاک است خب به شیخ انصاری مثل مرحوم محقق همدانی میگویند باباجان این که می گویی نجس است این پاک است برای این که این خونها در بیابان خب معلوم است خب بعضی اوقات یک ماه دوماه میماند و به صورت مشک در میآید مردم دیگر به این خون نمیگویند خب میگویند مشک، همین آفتاب به این خوردن یک بوی عجیبی هم درست میکند از هر عطری هم عطر گل سرخ هم بویش بهتر است بوی مشک خیلی بالاست و رسم پیامبر اکرم هم بوده مشک بوداری پیدا بکند وقتی میزدند میآمدند بیرون کوچه معطر میشد لذا این قسم اول را که شیخ انصاری فرمودند که نجس است باید بگوییم پاک است.
قسم دوم فرمودهاند که مشک هندی و آن مشک هندی را میفرمایند که این است که خون آهو را در وقتی که ذبحش میکنند خونهایش را نمیگذارند ریخته بشود روث یعنی به شکلهایش را هم قبلاً درست کردهاند این خونها را میریزند در پشکلها و بالاخره یک قدری خلط میکنند و این خون و آن روث بعد از خلط شدن این میشود مشک، بودار میشود از پشکل و از خون، میفرماید این هم معلوم است نجس است. این چرا نجس است ؟ میفرماید خب دیگر خون اگر مخلوط با هر چه بشود، یک قطره خون بریزید توی دیگ حلیم و مخلوطش بکنید استهلاک بشود خب همه این دیگ میشود نجس، گفتهاند این هم این جوری است، خون مخلوط شده با آن روث و این شده مشک، گفتهاند بوی این هم غیر از آن بو است کمتر است بویش این طور که ایشان از حکیم مؤمن نقل میکند گفته که مشک هندی خیلی بو ندارد اما بالاخره، این هم همین طور .
به مرحوم شیخ انصاری گفته میشود آقا تا استهلاک نشده خوب است اما اگر برگردد و یک چیز دیگر بشود هم روث هم آن خون باید بگوییم پاک است و این معلوم نیست که استحاله نشده باشد و بگوییم خون است وروث است و خلط به هم شده اینها مسلم است باید یک مقدار بماند کار روی آن بشود و بعد از آن شود مشک اگر فقط خلط باشد خب حق با شیخ انصاری است اما اگر آن خلط استحاله بشود خب دیگر مسلم پاک است مثل خون ریخت توی خاکها خب نجس است دیگر مثل همان کود است حالا این خاکها یک دو سه هفته باران و آب و آفتاب و دیگر از این صورت آمد بیرون هم رنگش تغییر کرد هم بالاخره عرف گفت خاک خب باید بگوییم پاک است همین جور که در کود میگویید پاک است در این مشک این قسم دوم هم باید بگویید پاک است ولی مرحوم شیخ انصاری هم قسم اول را هم قسم دوم را میفرمایند که نجس است .
قسم سوم گفتهاند مشک ایرانی و مشکی که اصلاً مشهور در میان ائمه طاهرین علیهم السلام و امثال این ها بوده این مشک است، خون جمع میشود در آن جلدی که اسمش را میگذارند فاره که اگر بخواهیم ما درست بکنیم بند ناف است گفتهاند که خون جمع میشود آن جا و این خونی که آن جا جمع میشود کم کم یک صورت مشکی پیدا میکند گفتهاند این چه ؟ گفتهاند خب این دیگر پاک است برای این که خون است و متکون شده است به مشک در آن جلد و نگو هم که این خون در آن جلد این اشکالی داشته باشد نه آن جلد که از حی است و پاک است و آن خون در این جلد پاک است، لذا میخواهد استحاله بشود میخواهد استحاله نشود ولی استحاله میشود همینطور که ایشان فرمودهاند استحاله میشود ولی آن قسمی که مشهور است همین است که آن جلد که به آن میگویند فاره المشک خونها در آن جمع میشود.
آن خونها خشک میشود میشود مشک، شیخ انصاری که ایشان قائل به استحاله نیستند در قسم اول و دوم این صورت را فرمودهاند پاک است نه از جهتی که استحاله میشود گفتهاند از جهتی که مثل تخممرغ در شکم مرغ این هم ظرف و مظروف است گفتهاند که همین فاره میآید بیرون در وقتی که آمد بیرون آن وقت این را پاره میکنند میشکنند و از آن مشک بیرون میآید که مرحوم شیخ انصاری که میگوید استحاله نه این خون خشک است استحاله نشده این جا را میگویند پاک است لذا قسم سوم این که اجزای مبان نیست ظرف و مظروف است نه اجزای مبان، آن وقت اگر اجزای مبان باشد ظرف و مظروف نباشد که ظاهراً ظرف و مظروف نیست بند ناف بچه این متصل به عروق است کم کم خودش میافتد، لذا این که فرض شده ظرف و مظروف نه، مثل بند ناف است که میافتد خب میشود مبان از حی لذا آن وقت مسئله دیروز میآید جلو که آیا این جور چیزها که از حی گرفته میشود مثلاً پوست لب خب دیروز گفتیم پاک است اجزای صغار گفتیم پاک است برای این که میت بر آن صادق نیست این بند ناف این گوسفند که کم کم میافتد روی زمین اول بند است بعد کم کم میافتد روی زمین خب این مبان از حی است جلدش پاک است و آن که در آن است مرحوم شیخ انصاری میگویند پاک است باید بگویند پاک نیست، باید بگویند که استحاله نیست پس نجس است اما میگویند پاک است میگویند این قسم سوم مسلم پاک است لذا باید استحالهاش بکنیم بگوییم که این خون جمع شده در این بند ناف این بند ناف بیرون افتاده حالا یا اجزای مبان است یا ظرف و مظروف است و آن که در این بند ناف است استحاله شده به صورت مشک درآمده اما مرحوم شیخ انصاری این قسم را میفرماید که پاک است و اشکالی در پاک بودنش نیست نمیدانم چه جوری میشود کلام مرحوم شیخ انصاری را درست کرد؟ ایشان در آن استحاله میگفت مطلقا استحاله نیست ولو یک ماه بماند آن هم خون حیض میگفتند استحاله نیست ما میگفتیم استحاله است، این جا هم شیخ انصاری باید بگویند نجس است برای این که استحاله نیست ما میگوییم پاک است برای این که استحاله هست.
قسم چهارم فرمودهاند که خدا دادی نیست، تکوینی نیست بلکه این آهو را میکشندش وقتی کشتند ناف او را پاره میکنند خون جاری میشود خونها ریخته میشود توی این ظرف و این کم کم مشک میشود که صورت اول و سوم و چهارم این شد که آن یک صورت این که خود به خود خونها میآید در آن جلد و به صورت مشک درمیآید قسم چهارم خون را میآورند، اطراف ناف را پاره میکنند این طور که حکیم مؤمن گفته و آن خون جاری میشود خونها ریخته میشود در این فاره یعنی در این جلد آن وقت کم کم این مشک میشود، مرحوم شیخ انصاری گفتهاند این هم پاک است و این دیگر حالا چرا پاک است؟ اگر حرف ما باشد استحاله است ولو از میت هم گرفته بشود ولو از زنده هم گرفته بشود اجزای میت اگر استحاله شود پاک است مرغ مرده را زیر خاک کردهاند یک ماه دو ماه ماند وقتی که خاکها را عقب کردند خاک بود مرغ نبود استخوانها باقی بود، آدم را زیر خاک کردند مسلم وقتی که ولو غسلش هم داده باشند پاک باشد اما اگر بوی گند بردارد نجس میشود دیگر، توی قبر معمولاً کم پیدا میشود مثل علامه مجلسی که بعد از 300 سال طیب و طاهر کفنش هم پوسیده نشود الحمدلله در اصفهان از این چیزها زیاد واقع شد، در زمان پهلوی این شهداء را حالا خوب اسمش خیابان شهداء است قبرستان بود یکی از علمای بزرگ بنام تفلسی 200، 300 سال بود مرده بود بدن مطهر مثل این که الان مرده لذا اصفهانیها تشییع جنازه کردند دیگر، تشییع جنازه کردند و بردند تخت فولاد دفن کردند یا مرحوم آقاحسین خوانساری همین چند سال قبل میخواستند مرحوم آقای فهامی را در وسط پدر و پسر دفن بکنند و قبر سوراخ شد و بسیاری از علمای اصفهان رفتند دیدند پاک است تر و تمیز است 300 سال ، 100 سال همچنین علامه مجلسی در زمان خودمان مرحوم آیت الله صافی رفته بودند دیده بودند خیلی از علماء رفته بودند دیده بودند که علامه مجلسی قبرشان را میخواستند مرمت کنند و بدن مطهر در قبر و این هم که میگویند در قبر را ببندید و اینها یک حرف بیجایی است، نه، من عقیده دارم اینهاکه نبش قبر نیست که نفهمیدگی در همه جا میآید همین قبر مطهر را اگر عقب کرده بودند همه اصفهان را خبر کرده بودند نمایش بلد هستند بدهند اما نمایشها یک چیزهای مزخرفی است یک همایش درست کرده بودند برای علامه مجلسی نه همه جا آمده بودند بدن ایشان را که کفن هم پوسیده نشده میدیدند اینها خیلی خوب است دیگر، اما معمول مردم انشاءالله شما تر و تمیز هستید در قبر تا آقا امام زمان شما را زنده بکند در زمان امام زمان هم یک 1000 سال حکومت بکنید انشاءالله ولی معمولاً بدنها دیگر بعد از سه چهار روز میگندد بوی گندش هم از قبر میآید بیرون دیگر خون و کثافت و چرک و همه چیز اما همین خب یک سال دو سال میماند استخوانها هست آنها مبدل به خاک شده خب پاک است و کسی نگفته نجس است این جا هم همین طور است بگویید از میت حتی، چه برسد از حی، جای ناف را باز بکنند خون بیاید توی این جای ناف کم کم استحاله بشود خب میشود پاک این چهار قسمی که مرحوم شیخ انصاری نقل کردهاند از تحفه حکیم مؤمن و دو صورتش را اشکال کردند و دو صورتش را اشکال نکردند باید هیچ کدام را اشکال نکنند مخصوصاً این که ما اصل هم داریم مشکی آمده توی بازار نمیدانم وضعش چیست ؟ خب کل شیی طاهر حتی تعلم میگوید پاک است ولو قاعده یدهم نباشد یک دفعه قاعده ید هست که نمیدانیم از کجا گرفته شده ؟ خب میگویند قاعده ید میگوید تفحص نکن ید مسلمان سوق مسلمان بگو پاک است و اگر هم از سوق کفار هم بگیریم باز همین است نمیدانیم پاک است یا نجس ؟ قاعده طهارت میگوید پاک است و قواعد دیگر هم که گفته شده اینها هیچ کدام نمیتواند برای ما کار بکند اگر قاعده ید باشد قاعده سوق باشد که خوب حسابی کار میکند اگر قاعده سوق و قاعده هم نباشد قاعده طهارت کار میکند.
اما روایات صحیح السند ظاهر الدلاله داریم این که پیامبر اکرم، ائمه طاهرین علیهم السلام اینها هم خودشان مشک میزدند مشک را در آب میریختند و میخوردند مثل گلاب در غذا میریختند و اینها یک سیره بود و ما بخواهیم بگوییم این سیره ترکی نبوده هندی نبوده اینها اصلاً در روایات ما نیامده اصلاً اینها یک چیزهایی است که از نظر فقه ما نمیشود اثبات کرد برای این که حکیم مؤمن خب هر چه گفته قولش حجت است یا نه ؟ یک حکیم بوده است و یک چیزی هم گفته بعد هم نگفته که این مشکها که الان در میان مردم هست چه جوری است آن دیگر به طور کلی از یک کسی یک چیزی شنیده آن هم نقل کرده حالا این روایت را بخوانیم ببینیم این روایتها چه میتواند به ما بگوید؟
روایات باب 95 و 97 ازابواب آداب حمام جلد اول وسائل
روایاتی است که فراوان است سیره پیامبر اکرم ائمه طاهرین را آن جا نقل میکند اینها مشک استعمال میکردند اما حالا روایت 1 از باب 58 از ابواب نجاسات آن روایت را بخوانیم.
صحیحه ابن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام کانت لرسول الله صلی الله علیه و آله ممسکه عطردان داشتند اذا هو توضأ اخذها بیده و هی رطبه فکان اذا خرج عرفوا انه رسول الله صلی الله علیه و آله برائحته رسم پیامبر این بوده که گفتم این استعمال مشک حالا نیست کم است اما آن وقتها زیاد بوده اینها مشک استعمال میکردند حالا ما بگوییم این مشکی که آنها استعمال میکردند این مشک ترکی نبوده هندی نبوده آن جلدش هم نجس نبوده خود آن عطر توی آن یعنی مشک توی آن پاک بوده و اینها استعمال میکردند آن وقت آن هم مبان از میته نبوده مبان از حی بوده و اینها اصلاً در روایات ما دیده نمیشود و اگر راستی روایتی بود حرفی بود قسمی بود یک سیره است باید پیامبر اکرم ائمه طاهرین علیهم السلام باید این را تذکر میدادند اما تذکر نه بلکه تأکید شده مشک بزنید خودشان مشک میزدند تاکید شده مشک را بخورید مثل گلابی که در غذا میریزند این جور در میوه میریزند خودشان هم این کار را میکردند و این که ما بگوییم مشک ترکی نبوده مشک هندی نبوده آن قسم سوم و چهارم بوده آن هم مبان از حی بوده مبان از میته نبوده اینها هیچ کدام را نمیشود درست کرد آن که میشود درست کرد این است که مشک هر چه میخواهد باشد این پاک است سیره ائمه طاهرین سیره مسلمانها روی طهارت بوده از کجا بوده ؟ چه جوری بوده ؟ آن اصلاً جلد داشته ؟ نداشته ؟ حالا که آن جلد داشته از حی بوده ؟ از غیر حی بوده ؟ اینها هیچ کدام معلوم نیست لذا هیچ کدام را نمیشود درست کرد، اما آنکه میشود درست کرد این که مشک پاک است، فاره هم اصلاً ما نمیدانیم چیست ؟ کجاست ؟ اصلاً این به درد ما نمیخورد و مثل این که اگر مطالعه کرده باشید همه آنها فرض کردهاند مشک پاک است آن وقت رفتهاند روی جلد مشک همان بندناف که آن وضعش چه جوری است؟ آن را آیا از میته بگیرند که مرحوم سید صاحب عروه میگویند که از میته بگیرید نجس است از حی بگیرید پاک است برای این که جزء مبان است و آیا خودش میافتد ؟ بعضی از بزرگان گفتهاند، آیا عروق است عروقدار است مثل بند ناف عروق دارد. ظرف و مظروف نیست بسیاری گفتهاند لذا در جلد اینها صحبت کردهاند اما خود مشک چه ؟ گفتهاند پاک است برای این که سیره روی آن است برای این که روایات 10، 20 تا روایت روی آن است.
حالا جلد مشک هر چه میخواهد باشد به ما چه ؟ آن وقتها هم همین طور است مشک را میآوردند خدمت پیامبر اکرم جلدش را که نمیآوردند خدمت پیامبر اکرم حالا شما جلدش را بگویید نجس است یا پاک است اصلاً معمولاً این جوری که مشهور هم هست مشک در بند ناف هم نیست همان خونهایی است که آهوها روی سنگها میریزند این کم کم خشک میشود، میشود مشک حالا اگر هم توی بند ناف باشد باز هم پاک است چرا پاک است ؟ سیره پیامبر اکرم سیره ائمه طاهرین علیهم السلام نمیگفتند از کجاست و از چیست ؟ به ما هم نمیگفتند از کجاست و از چیست ؟ میفرمودند که مشک پاک است عام و خاص نداریم اصلاً این جوری است که موضوع ما مشک است یک چیز خارجی است همه میدانند که چیست اما این حالا از کجا پیدا شده و چه بوده و امثال اینها ؟ اینها را نمیدانیم اما میدانیم مثلاً فی الجمله خون آهو است و حالا آن خون یک دفعه مستقیم میریزد روی سنگها یک دفعه میریزد توی بند ناف، بند ناف بعد میافتد، بند ناف هم ظرف بوده هم مظروف بوده ؟ هیچ کدام اینها را نمیدانیم میدانیم مشک است مشک هم سیره متشرعه روی آن است بلکه سیره پیامبر ائمه طاهرین علیهم السلام، لذا از بازار مسلمانها گرفته بشود یا از بازار کفار آن هم فرق نمیکند برای این که نمیدانیم واقعش چیست و قاعده طهارت برای ما کار میکند مشک را نمیدانیم پاک است یا نجس کل شیی طاهر حتی تعلم ، عدم تذکیه نیست که مسئله بعد ماست تا اشکال پیدا بکند بگوییم سوق مسلمان میخواهد نه مثل همین دواها که از خارج برای ما میآورند خب اینها پاک است دست به آن میخورد یا نه ؟ پارچهها لباسها از خارج میآورند حالا سوق مسلمان نیست یا سوق مسلمان مسبوق به سوق کفار است اما همه اینها پاک است فقط چیزی که اشکال دارد که بعد بحث مفصل داریم گوشت و پی و پوست و امثال اینها بیاید آن یک اشکال دیگر پیدا میکند که ما هم میگوییم پاک است الا این که خوردنش اشکال دارد حالا اینها بحث بعد ماست اما غیر از چیزهایی که مربوط به گوسفند است یعنی گوشت نه پی نه پوست نه دیگر هر چه مشک بیاید یا عطر بیاید خب الان عطرهای خیلی خوبی از خارج میآید حالا اینها دست به آن خورده ؟ نخورده ؟ پاک است ؟ نجس است ؟ کل شیی طاهر حتی تعلم میگوید پاک است. حالا یک فکر دیگر هم روی آن بکنید ببینیم فردا از شما میشود استفاده کرد یا نه ؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد