< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه: 35

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    بحث درباره بول و غایط از حیوان حرام گوشت بود که گفتم یک ضرورت نه در مذهب شیعه ضرورت در اسلام است این که بول و غایط حیوان غیر مأکول اللحم نجس است و دیروز دو سه تا روایت صحیح السند هم در این باره خوانده شد .

    بحث آمد به این‌جا که بحث مشکلی است مشهور در میان فقهاء فرموده‌اند که پرنده‌ها که مأکول اللحم نیستند هم مثل غیر پرنده‌ها مثل همه حیوانها همین‌طور که فضله گربه فضله موش فضله گرگ و پلنگ یا بول آنها نجس است فضله پرنده‌ها هم نجس است، این مشهور در میان اصحاب است هم قدماء هم متأخرین .

    معمولاً دلیلی که در کتابها آورده شده همین صحیحه عبدالله بن سنان است اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه دیروز عرض کردم که این روایت نمی‌تواند فضله پرنده‌ها را بگیرد برای این که پرنده‌ها هیچ کدام غیر از خفاش شاپرک یا شب کور غیر از آن هیچ کدام بول ندارند، آن‌جا می‌گفتیم اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه می‌گفتیم بولش که نجس است یک اجماع مسلم غایط و فضله‌اش هم نجس است که ما دیروز یک دو دلیل آوردیم بر این که اجماع نمی‌خواهیم و بول و غایطش نجس است اما آن اجماع  آن روایت‌ها بخواهد این‌جا بیاید نمی‌شود لذا چون پرنده‌ها بول ندارند اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه آن را نمی‌گیرد . این حرف تا این‌جا آمد .

    مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه که بسیاری بعد از ایشان هم متابعت از ایشان کرده‌اند تمسک کرده‌اند به یک روایت دیگر، که آن مربوط به پرنده و فضله پرنده‌ها است .

     روایت این است موثقه عمار عن ابی عبدالله علیه السلام خرء الخطاف لابأس به هو مما یؤکل لحمه ، فضله پرستوها طوری نیست فضله آنها پاک است چرا؟ هو مما یؤکل لحمه برای این که مأکول اللحم است و لکن کره اکله لانه استجار بک و آوی الی منزلک همسایه داری کن گوشتش را نخور آن را نگیر ذبح کن و بخور برای این که این پناه به تو آورده و اما آن خرئش این هم اشکال ندارد چرا؟ هو مما یؤکل لحمه مرحوم شیخ انصاری این را علت گرفته‌اند گفته‌اند این به منزله علت است و می‌گوید خرئش پاک است برای این که مأکول اللحمه است پس بنابر این از مفهوش فهمیده می‌شود یا از علت، عموم علت معمم است و مخصص می‌گوید اگر مالایؤکل لحمه باشد فیه بأس، این استدلال مرحوم شیخ لذا مرحوم محقق همدانی و دیگران گفته‌اند آقا اصلاً  روایتی که شیخ طوسی نقل کرده خرء ندارد و آن این است که الخطاف لابأس به هو مما یؤکل لکن کره اکله گفته که پرستو این فضله‌اش طوری نیست برای این که مأکول اللحم است خودش، نه خرئش، خودش مأکول اللحم است الا این که خوردنش مکروه است .

    خب اگر این باشد لذا اصلاً خرء الخطاف نیست الخطاف لابأس به هو ممایؤکل لحمه و لکن کره اکله لانه استجاربک و آوی الی منزلک اگر خرء نداشته باشد که شیخ طوسی در تهذیب خرء را نقل می‌کند الخطاف  فقط را نقل می‌کننددیگر اصلاً روایت از بحث ما بیرون است و به قول مرحوم محقق همدانی حاج آقا رضا و دیگران می‌گویند این با ذیل هم خیلی سازگاری دارد که خرء نداشته باشد که حضرت می‌خواهند بفرمایند الخطاف لابأس به آن مأکول اللحم است اما کراهت دارد خوردن گوشتش برای این که پناه به تو آورده خب این دیگر بحث تمام شد، حالا احتمالش هم که خرء باشد بالاخره روایت متعارض می‌شود یک روایت دارد خرء الخطاف یک روایت دارد الخطاف ما بخواهیم تمسک به خرء بکنیم وجهی دیگر پیدا نمی‌کند تعارض پیدا می‌شود بین نقل این که خرء هست یا خرء نیست.

   یک حرف هم این که هو مما یؤکل لحمه مرحوم حاج آقا رضا فرموده‌اند این علت نیست شما می‌خواهید مفهوم‌گیری کنید آن هم مفهوم لقب برای این که خرء الخطاف لابأس به هو مما یؤکل لحمه ولکن کره اکله این هو مما یؤکل لحمه این علت از برای لابأس نیست این توطئه است برای این که بگوید ولکن کره لحمه اصلاً علت نیست ، و بخواهی مفهوم بگیری مفهوم لقب است مثل این که بگوید زید عادل شما بگویید عمرو ایضا کذلک یا بگویی عمرو لیس بعادل، لذا زید عادل ربطی به عمرو عادل ندارد اصلاً خیلی کم پیدا می‌شود که لقب مفهوم داشته باشد یعنی عرف از آن مفهوم بفهمد این حرف هم حرف عالی است دیگر لذا هم از نظر سند روایت لنگ است هم از نظر دلالت، دیگر یک دلیلی ما پیدا نکردیم شماها باید کار بکنید این که این قول مشهور را درستش بکنیم که پرنده‌ها مثل سباع هستند مثل درنده‌ها مثل حیوانهای حرام گوشت همین طور که مدفوع آنها نجس است مدفوع این پرنده‌ها هم نجس است، که معمولاً اگر مطالعه کرده باشید فقهاء همه همه روی این دو تا روایت یکی اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه یکی هم این روایت که معمولاً مشهور نگفته‌اند شیخ انصاری گفته‌اند بعد هم شاگردشان او را رد کرده است .

   اما از آن طرف روایت صحیح السند ظاهرالدلاله داریم بر این که فضله پرنده‌ها پاک است،

    روایت 1 از باب 10 از ابواب نجاسات جلد دوم وسائل صحیحه ابی‌بصیر در کتابها آمده موثقه ابی‌بصیر این برای خاطر این است که عبدالله بن بکیر که از اصحاب اجماع است و از آن6 نفری‌ها هم هست خیلی وضعش بالاست عبدالله بن بکیر از فضلای حسابی است این را می‌گویند فطحی است و من قبول ندارم این‌ها تهمت بوده همیشه برای این که دیگران را از صحنه بیرون کنند تهمت می‌زدند مثل زمان ما که زمان تهمت شده است یک وقتی زمان غیبت بود حالا آن جایش را داده به تهمت، آن وقت‌ها مریدهای ائمه طاهرین و اصحاب ائمه طاهرین را می‌خواستند خراب کنند می‌خواستند بگویند عادل نیست نمی‌شد، می‌خواستند بگویند که ملا نیست نمی‌شد . لذا تهمت بی دینی به آنها می‌زدند من خیال می‌کنم عبدالله بن بکیر این جور است ، اما علی کل حال دیگر ثقه من حیث الروایه هیچ کس نگفته نه چه مرحوم نجاشی چه مرحوم کشی چه دیگران لذا  اگر حرف من را بزنید روایت صحیح السند است اگر حرف آقایان را بزنید روایت موثقه است بالاخره روایت از نظر سند اشکال ندارد عن ابی عبدالله علیه السلام کل شیئ یطیر فلا بأس ببوله و خرئه هر پرنده‌ای هم بولش پاک است هم فضله‌اش پاک است ، بولش پاک است مثل خفاش که روایات دیگر هم داریم بعد در باره خفاش حرف می‌زنیم و خرء هم دارد مثل آن روایت عبدالله بن سنان نیست که فقط بول را داشته باشد این خرء را هم دارد که کل شیئ یطیر فلا بأس ببوله و خرئه اطلاق هم نیست عام است ، کل، چه حلال گوشت باشد چه حرام گوشت باشد ، روایت صحیح السند روایت ظاهر الدلاله روی عرضی هم که تا این جا آمدیم معارض هم ندارد برای این که روایت عبدالله بن سنان مربوط به بول بود این مربوط به خرء است بنابراین تعارضی هم ندارد و نه روایت عبدالله بنسنان با این جنگ می‌کند نه این با روایت عبدالله بن سنان، علی کل حال روایت از نظر سند خیلی عالی است از نظر دلالت نص در مقصود است این کسانی که نجس می‌دانند می‌بینند که روایت خیلی عالی است چکارش بکنند ؟ گفتند آقا ببین این دو تا روایت، روایت عبدالله بن سنان با این روایت عامین من وجه است وقتی عامین من وجه شد تعارض می‌کند هر دو ساقط می‌شود وقتی هر دو ساقط شد قاعده این که مالا یؤکل لحمه که اجماع روی آن است و هیچ اشکال نداریم آن را، کل مالایؤکل لحمه بوله و خرئه نجس، آن وقت چه جوری عامین من وجه کرده مرحوم شیخ انصاری ؟ فرموده است که روایت عبدالله بن سنان که می‌گوید اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه گفته این اخص از روایت ابی بصیر است که الان خواندیم که کل شیئ یطیر فلا بأس ببوله وخرئه گفته روایت عبدالله بن سنان اخص از روایت ابی بصیر است برای این که اختصاص دارد به مالایؤکل برای این که صریح می‌گوید اغسل ثوبک مما لایؤکل واعم از روایت ابی بصیر است از جهتی که هم طائر را می‌گیرد هم غیر طائر را هم پرنده را می‌گیرد هم غیر پرنده را، پس از یک جهت عام است از یک جهت خاص است فرموده روایت ابی بصیر اخص از آن است از روایت عبدالله بن سنان، لا ختصاصها بالطائر مختص به پرنده است اعم هم هست برای این که هم پرنده حلال گوشت را می‌گیرد هم پرنده حرام گوشت را پس بینش می‌شود عامین من وجه وقتی بینش شد عامین من وجه دیگر هر دو از کار می‌افتد، این فرمایش مرحوم شیخ انصاری.

     اما یک حرف هست که مرحوم محقق همدانی وبعدش حضرت امام و مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای حکیم و معمولاً دیگران پس از مرحوم شیخ گفته‌اند آقا گرچه عامین من وجه است اما این‌جا اظهر و ظاهر داریم و توفیق عرفی هست روایت ابی بصیر اظهر از روایت عبدالله بن سنان است بلکه آن نص است آن ظاهر و هر‌کجا ما نص و ظاهری اظهر و ظاهری داشته باشیم دیگر نگاه به این که بینشان عام و خاص است و امثال این‌ها نمی‌کنیم اگر نص و ظاهری نداشته باشیم می‌گوییم عامین من وجه خوب است چنانچه اگر بینش عام و خاص باشد ولو این که اظهر و ظاهر هم نباشد حمل عام بر خاص می‌کنیم یک قاعده کلی که حمل عام بر خاص ولو این که عام ما اظهر باشد باز هم حمل عام بر خاص می‌کنیم توفیق عرفی، جمع دلالی، حمل بر عام بر خاص اما اگر عامین من وجه باشد حمل عام بر خاص نه هر دو ساقط می‌شود مگر یک کدام اظهر و ظاهر باشد و مانحن فیه همین طور است  روایت عبدالله بن سنان ظاهر است مخصوصاً این جمله که اصلاً پرنده‌ها خرء ندارند و آن روایت ابی بصیر نص در این است که کل مایطیر لابأس بخرئه، این نص است، وقتی نص در مطلب شد دیگر خواه ناخواه حمل ظاهر بر نص یا لااقل حالا آقایان می‌گویند اظهر، لااقل اظهر حمل ظاهر بر اظهر به ما می‌گوید روایت ابی بصیر را بگیر روایت عبدالله بن سنان را به حال خودش باقی بگذار دیگر تعارض و این که هر دو را از کار بیندازیم و این‌ها هم نیست می‌گوید که اغسل ثوبک من بول مالا یؤکل لحمه اختصاص پیدا می‌کند به غیر پرنده‌ها خیلی حرف خوبی است انصافاً لذا به قاعده حمل ظاهر بر نص یا حمل ظاهر بر اظهر روایت عبدالله بن سنان برای خودش روایت ابی بصیر هم برای خودش بر می‌گردد به این‌که خرء مالایؤکل لحمه فضله و عذره مالا یؤکل لحمه نجس است الا فضله پرنده‌ها دیگر مأکول اللحمش که معلوم است غیر مأکول اللحمش هم مثل کلاغ پاک است چنانچه راجع به خفاش هم بعد صحبت می‌کنیم آن هم روایت داریم پاک است حالا روایت هم داریم که پرهیز کن جمعش این است که خب مکروه است که با بول خفاش نماز بخوانی و لباست را طاهر کن و بالاخره روایت نص در این که طاهر است روایت داریم دو سه تا روایت هم داریم که بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم .

    فتخلص مما ذکرناه این که روایت عبدالله بن سنان می‌گوید کل مالا یؤکل لحمه بوله نجس، اجماع می‌گوید فرق بین بول و مدفوع نیست این هم درست است اجماع داریم ضرورت داریم اما یک روایت داریم صحیح السند ظاهر الدلاله می‌گوید که فضله پرنده‌ها پاک است آن هم کل ما یطیر اطلاق گیری نمی‌خواهیم بکنیم تا یک کسی بگوید اطلاق دارد، ندارد کل ما یطیر لابأس ببوله نه آن کاری به این دارد نه این کاری به آن دارد اگر کسی بگوید کار دارد حرف مرحوم محقق همدانی دیگر قاعده اظهر و ظاهر که ما می‌گوییم نص است قاعده حمل ظاهر بر نص ولو عامین من وجه است در اصول اثبات کردیم دیگر ولو عامین من وجه است اگر اظهر و ظاهر شد جمع دلالی دارد اگر یادتان باشد مرحوم آخوند در این‌جا خیلی عالی صحبت کردند که فرمودند بعضی اوقات یک چیزهایی جمع دلالی دارد عرفاً از باب تعارض بیرون است ولو عامین من وجه است ولو این که یک نحو تناقض ظاهری هست اما اگر عرف وفّق جمع بکند که اسمش را ایشان گذاشتند توفیق عرفی به قول حضرت امام یک همیانه ملاقطب، همه چیر توی آن در می‌آید این توفیق عرفی گاهی حمل عام بر خاص است گاهی حمل مطلق بر مقید است گاهی حمل ظاهر بر اظهر است گاهی حمل اظهر بر نص است گاهی هم در حالی که هیچ کدام این‌ها نیست اما عرف وفّق جمع بین دلیلین بکند که مرحوم آخوند مثال می‌زنند به عناوین اولیه و عناوین ثانوی و می‌فرمودند در حالی که این حرفها نیست هیچ کدام حرفهای اصولی، اما العرف وفّق جمع بکند بین دو دلیل را احکام ثانوی را مقدم بیندازد بر احکام اولیه، خب این تا این‌جا .

    مرحوم شیخ انصاری دیگر بعدش هم یک شبهه دارد این شبهه قوی ترین شبهات است و آن این است که آقا مشهور می‌گوید نجس است بنابر این روایت ابی بصیر اعراض اصحاب روی آن است وقتی اعراض اصحاب روی آن است ولش کن و همان قاعده بیا جلو و بگو که کل مالا یؤکل لحمه طائراً کان او غیر طائر نجس است و مرحوم شیخ انصاری این حرف را از بزرگان هم گرفته، عبارتش را بخوانم .

    مرحوم حلی در سرائر می‌فرمایند که روایه شاذه لایعول علیها ان ذرق الطائر طاهر یک روایت شاذی داریم یعنی همین روایت ابی بصیر که باید بگوید صحیحه دیگر خرابش کرده حسابی و صحیحه هم یک روایه‌ ما شده، روایت روایه شاذه لایعول علیها ان ذرق الطائر طاهر و چون روایت، شاذه اعراض اصحاب روی آن است باید برود کنار خذ بما اشتهر بین اصحابک، این صاحب سرائر و فی التذکره علامه رضوان الله تعالی علیه فرموده‌اند شیخ طوسی و صدوق روی آن فتوی داده‌اند مرحوم علامه گفته و قول الشیخ فی المبسوط بطهاره ذرق مالا یؤکل لحمه من الطیور لروایه ابی بصیر ضعیف چرا؟ لان احداً لایعمل بها گفته هیچ کسی به آن عمل نکرده‌، اعراض اصحاب .

    ولی همین علامه در منتهی فرموده‌ است بل افتی بما نصب الی الصدوق و الشیخ من الطهاره و استدل بان روایه ابی بصیر اظهر من روایه ابن سنان و قد قلنا کراراً ان اعراض الاصحاب عن روایت لتقدیم روایه علیها او عله کانت عندهم این لیس موجباً لوهن الروایه از قولشان بر گشته‌اند خیلی حرف خوبی است اگر یادتان باشد من چند مرتبه هم در این بحث‌ها عرض کرده‌ام اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازد مرحوم آقای خویی در رجال می‌فرمایند نه اعراض اصحاب نمی‌تواند روایت را از کار بیندازد اما همه گفته‌اند الا مرحوم آقای خویی من ندیده‌ام کسی بگوید نه، اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازد سببش هم همین است که وقتی روایت در مرآی و منظر باشد و به آن عمل نکرده باشند این روایت متهمه می‌شود دیگر عقلاء این جور روایت را که اتهامی داشته باشد به آن عمل نمی‌کنند خیلی جاها هست مثل کثیر النسیان کثیر السهو، خویش و قوم حسابی است پدر برای پسر، پسر برای پدر می‌خواهد شهادت بدهد و امثال این‌ها لذا گفته‌اند اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازد الا این که اگر بدانیم که اصحاب چه کرده‌اند؟ حمل ظاهر بر نص کرده‌اند حمل اظهر بر ظاهر کرده‌اند دیگر روایت از کار نمی‌افتد برای این که دیگر اجتهاد است و اجتهاد اصحاب نمی‌تواند حجت برای من باشد، خیلی حرف خوبی است، مرحوم علامه در منتهی رد خودشان یعنی در تذکره که گفته‌اند اعراض اصحاب است در منتهی فرموده‌اند که شیخ طوسی صدوق به این روایت عمل کرده‌اند اعراض اصحاب نمی‌توانید بگوییم، چرا اعراض اصحاب نمی‌توانیم بگوییم؟ برای این که می‌دانیم چکار کرده‌اند حمل ظاهر بر نص کرده‌اند و چون این‌جور کرده‌اند بنابر این اعراض اصحاب هیچ، ما هستیم و روایت ابی بصیر روایت ابی بصیر صحیح السند است به آن عمل بکنیم اشکال ندارد لذا مرحوم علامه در منتهی می‌فرمایند فضله پرنده‌ها پاک است، لذا در تعارض هم همین است این خذ بما اشتهر بین اصحابک ودع الشاذ النادر آن جاهاست که دو تا روایت باشد نه دو تا فتوی، دو تا روایت باشد و می‌بینیم که اصحاب آن روایت را گرفته‌اند و آن روایت را انداخته‌اند در این‌جا که اعراض اصحاب حجت است شهرت مرجح است و امثال این‌ها و اما اگر قضیه اجتهاد آمد جلو دیگر خذ بما اشتهر بین اصحابک هم غلط است آن جاها می‌گوییم که دو تا روایت با هم متعارض هستند و اصحاب روی تعارض و امثال این‌ها یکی را گرفته‌اند و یکی را نگرفته‌اند اما اگر بدانیم اجتهاد کرده‌اند دیگر اجتهاد اصحاب برای ما نمی‌تواند حجیت پیدا بکند این حرف را هم علاوه بر حرف مرحوم علامه دیگران هم زده‌اند این جا من جمله مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای حکیم، حالا آن آن اظهر و ظاهر همین حرف مرحوم حاج آقا رضا را می‌زنند و می‌فرمایند که این حرفی هم که بگوییم اعراض اصحاب، اعراض اصحاب نمی‌تواند روایت را از کار بیندازد، حالا عمده همین حرف مرحوم علامه است که این خیلی خوب است و قد قلنا کراراً در منتهی می‌فرمایند ما بارها گفته‌ایم ان اعراض الاصحاب عن روایه لتقدیم روایه علیها اوعله کانت عندهم بتمام لیس موجباً لو هن الروایه این اجتهاد کرده است دیگر، اجتهادش که نمی‌تواند برای ما حجت باشد آن‌جا که اجتهادی نبوده و دو تا روایت را یکی را گرفته‌اند و یکی را رها کرده‌اند این‌ جاها بگوییم اعراض اصحاب یا بگوییم خذ بما اشتهر بین اصحابک، فرمایش ایشان متین است دیگران هم فرموده‌اند .

     فتلخص مما ذکرناه اعراض اصحاب هم نمی‌تواند ابن سنان، مشهور همین مشهور که می‌گویند که خرء الطائر نجس می‌گویند لعموم اغسل ثوبک من بول مالا یؤکل لحمه و آن روایت اظهر است آن روایت ظاهر است بینشان عامین من وجه است هر دو را از کار می‌اندازد می‌بینیم همه با اجتهادات آمده‌اند جلو خب هیچ وقتی هیچ، روایت عبدالله بن سنان است ما گفتیم اصلاً مروبط به بحث ما نیست برای این که بول است و طائر بول ندارد الا حرف مرحوم آقای خویی را بزنیم که بول هم دارد آن آخر فضله‌اش شل است آن شل یعنی بول اگر این جور بگوید خب طوری نیست و الا نمی‌شود ما بگوییم که بول دارد همه هم گفته‌اند بول ندارد، بول ندارد مسلم و همان فضله‌اش است و بنابر این ما بخواهیم بول برایش درست بکنیم نمی‌شود روایت عبدالله بن سنان هیچ روایت ابی بصیر همه کاره .

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo