< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

87/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه: 17

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    مرحوم فیض در وافی بعد از آن که روایاتی که بعضی از آن روایات را نقل کردیم آورده است برای این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمی‌شود، بعد یک دلیل عقلی آورده‌اند فرموده‌اند اگر بگویید که آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود لازمه‌اش این است که هیچ چیزی را نشود با آب قلیل تطهیر کرد، و این یک ضرورت در دین اسلام است که با آب قلیل می‌شود چیز نجس را چیز متنجس را تطهیر کرد.

    تقریبی که فرموده‌اند این است فرموده‌اند مثلاً دست کسی نجس باشد متنجس باشد رفع نجاست رفع عین نجس را از دست کرده باشد حالا الان که آب می‌ریزد روی این دست آن قطره‌های اول ملاقات می‌کند با متنجس و وقتی ملاقات کرد با متنجس شما می‌گویید که آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود پس این آب‌ها که ریخت روی دست این به ملاقات متنجس باید نجس شود دیگر، دفعه دومش هم همین، همین‌طور که آفتابه دارد می‌ریزد هر چه برسد به آن متنجس به آن دست، نجس می‌شود پس دست را به واسطه آب قلیل نمی‌شود تطهیر کرد.

    جوابش را داده‌اند به وارد و مورود گفته ‌اند که بحث ما آن جاست که دست نجس را بزنند به آب نه آب را بریزند روی دست و اگر وارد و مورود شد آب قلیل به ملاقات متنجس نجس نمی‌شود از همین جهت هم در رساله‌ها آمده که آب قلیل به ملاقات متنجس نجس می‌شود به ملاقات نجس نجس می‌شود مگر این که وارد و مورود باشد مثال می‌زنند مثل گلاب‌پاش که گلاب دارد چه رسد آب، بریزند در دست کافر، در رساله‌ها این جوری آمده، (حالا شما همین مثال مرحوم فیض را بزنید این که آب آفتابه را بریزند توی دست، گفته آبهای توی آفتابه نجس نمی‌شود و دست هم به واسطه آن آب می‌شود تطهیر کرد،) این جوابی که به مرحوم فیض داده‌اند.

    اما مرحوم فیض می‌فرمایند این دلیل عین مدعاست ، وارد و مورود چه تفاوت دارد؟ شما می‌خواهید آب قلیل ملاقات بکند با متنجس، یک دفعه دست را می‌زنید توی آب یک دفعه آب را می‌ریزید روی دست بالاخره وقتی که آب را ریختید توی دست آن قطره‌ها که می‌رسد به دست آن دیگر وارد و مورود هم نیست آن دیگر فشار هم ندارد دیگر خواه ناخواه دست ملاقات می‌کند با آب نجس، آب نجس ملاقات می‌کند با دست، بدون وارد و مورود، باید بگویید این آب نجس شد دست پاک نشد و بالاخره دست نجس را با آب قلیل نمی‌شود تطهیر کرد و اما فیض می‌فرمایند اگر حرف ما باشد درست در می‌آید و آن این است که دست متنجس را می‌زنند توی آب یا آب را می‌ریزند روی دست به ملاقات نجس نجس نمی‌شود، تطهیر هم می‌کند، هم طاهر است هم مطهر.

    ایراد فیض وارد است مگر کسی جوابش را بدهد این که آقا این چیزهایی که شما می‌گویید دقت‌های عقلی است و ما باید برویم توی عرف ببینیم عرف چه می‌گوید؟ نه عرف متشرعه، عرف غیر متشرعه، و آن این است که اگر یک مقداری آب توی ظرفی باشد یک دست آلوده را بزنند در این ظرف دیگر این آب را عرف نمی‌خورد اما اگر یک مقدار آن آب ظرف را بریزند روی دست دیگر مابقی این آب را می‌خورد، آلودگی نمی‌داند به قول شما تفاوتی بین وارد و مورود نیست، درست است عقلا، و اما عرفا فرق است بین این که آب را بریزند روی دست یا دست را بزنند توی آب، آن جا که دست را بزنند توی آب این آب را آلوده می‌داند آن جا که آب را بریزند روی دست این می‌گویند که این آب نجاست را برداشت و رفت هم آن آب را که رفته آلوده می‌دانند هم دست را پاک می‌دانند هم آن آب باقی مانده را استعمال می‌کنند اگر آشامیدنی باشد می‌خورند، می‌آشامند. لذا دلیل عقلی مرحوم فیض مثل روایات است انصافاً روایات خوب دلالت دارد، دلیل عقلی هم خوب دلالت دارد و آن این است که شما آب از بالا بریزید پایین به مجردی که رسید روی دست دیگر وارد و مورود نیست، در سطح هم می‌شود وقتی در سطح هم شد اگر به ملاقات نجس نجس می‌شود باید بگویید این آب روی دست نجس شد، و به واسطه آب نجس چیز را نمی‌شود تطهیر کرد مثل آن هفت هشت تا روایت که انصافاً روایت‌ها صحیح السند روایت‌ها ظاهر الدلاله، فقط همین است که راجع به روایات بگوییم بابا این‌ها با عرف متشرعه جور نمی‌آید، متشرعه شیعه، برای این که شیعه آب قلیل را به ملاقات نجس نجس می‌داند حالا ده تا بیست تا روایت هم برایش بیاورید باز هم نمی‌تواند بپذیرد، که دیروز درباره‌اش عرض کردیم که بگوییم روایت‌ها معرض عنها عند الاصحاب است معرض عنها عند المتشرعه است و بوی تقیه دارد حمل بر تقیه کن، این دلیل عقلی هم بگوییم آقا فرمایش شما درست است اما رفتی توی فلسفه و بیا توی فقه و موضوع فقه را از عرف باید گرفت نه از دقت عقلی ما اگر موضوعات را از دقت عقلی بخواهیم بگیریم اصلاً یک فقه جدیدی جلو می‌آید، نمی‌شود هم، موضوعات را از عرف باید گرفت، وقتی موضوعات را از عرف باید بگیریم این دقت عقلی شما عقل پسند است اما عرف پسند نیست و وقتی عرف پسند نباشد دیگر خواه ناخواه فرق است بین وارد و مورود اگر دست را بزند در آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود اگر آب را بریزند روی دست به ملاقات نجس نجس نمی‌شود، چرا ؟ برای این که عرف فرق می‌گذارد بین و بین مورود این خلاصه حرف دیروز.

    فتلخص این که مسئله مشکل است اگر راستی انسان یک مقدار بخواهد دقت‌های عقلی بکند خب معلوم است حرف مرحوم فیض بسیار عالی است هم از نظر روایت هم از نظر دقت عقلی اما در فقه ما باید این تسامح و تساهل بشود یعنی موضوعات را باید از عرف گرفت در چهار چوب شهرت فقهاء، در چهار چوب این که تقیه‌ای در کار نباشد و بالاخره در چهار چوب شهرت متشرعه باید روی فقه برویم جلو، خب هذا کله راجع به منجس یعنی نجس یک آب قلیل را نجس بکند.

    نسبت می‌دهند به مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه و به شاگرد بزرگوارشان مرحوم آقای کمپانی که این دو بزرگوار فرموده‌اند که آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود اما به ملاقات متنجس نجس نمی‌شود یعنی دست یک دفعه خون دارد این دست را بزن توی آب به ملاقات نجس دست نجس است آن آب هم نجس می‌شود اما خون را رفع بکن دست را بزن توی آب دست پاک می‌شود و آن آب قلیل نجس هم نمی‌شود. این دو بزرگوار فرموده‌اند فرق است بین نجس و بین متنجس.

    دلیل این‌ها یک دلیل عالی است و آن این است که این روایاتی که ما داریم خیلی هم هست که می‌گوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود همه این روایت‌ها مربوط به نجس است نه متنجس، به قول شیخ انصاری 300 روایت داریم درست هم هست اما همه این‌ها راجع به این است که اگر عذره‌ای در آب ببینند اگر خونی در آب ریخته بشود اگر سگی از آب بنوشد و امثال این‌ها همه این روایت‌ها مربوط به نجس است نه مربوط به متنجس، پس دلیلی بر این که آب قلیل به ملاقات متنجس نجس می‌شود نداریم وقتی نداشتیم عمومات برای ما کار می‌کند کل شیی طاهر در آب، جاری می‌شود خلق الله الماء طهوراً هم می‌گوید هم طاهر است هم مطهر، این حرف این دو بزرگوار که مربوط به نجس است نه متنجس، بنابراین مربوط به متنجس دلیل نداریم.

    بزرگان مثل شیخ انصاری و محقق همدانی و بعد هم کسانی که حاشیه بر عروه نوشته‌اند که عروه برای این که خیلی داغش کند می‌فرمایند که آب به ملاقات نجس نجس می‌شود آن ولو زیاد هم باشد به سرسوزنی، آن آب نجس می‌شود، این محشین بر عروه مثلاً نظیر مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و امثال این‌ها این‌ها رفته‌اند برای این که مرحوم آخوند و مرحوم کمپانی و امثال این‌ها را رد کنند در صدد این که یک روایت پیدا بکنند که آن روایت فرق نگذارد بین نجس و متنجس، اگر هم مطالعه کرده باشید خیلی این طرف و آن طرف می‌زنند برای این که یک مطلقی یک عامی پیدا کنند که اگر آب قلیل ملاقات کرد با نجس یا ملاقات کرد با متنجس آب قلیل نجس می‌شود و فرقی بین نجس و متنجس نیست که مرحوم آخوند یا شاگردشان مرحوم آقای کمپانی گفته‌اند. خیلی صدمه کشیده‌اند اما ما نتوانستیم صدمه‌های این‌ها را به دست بیاوریم که درست باشد یعنی یک روایت که بگوییم اطلاق دارد، عام است هم نجس را می‌گیرد هم متنجس را می‌گیرد که رد کنیم مرحوم آخوند را من تا حال پیدا نکرده‌ام، بنا شد مطالعه کنید و یک روایتی برای من بیاورید. حالا آن که مرحوم شیخ انصاری و مرحوم محقق همدانی و مرحوم آقای حکیم و مرحوم حضرت امام و مرحوم آقای خویی این‌ها استدلال کرده‌اند به روایات یک مقدار از این روایات را بخوانیم ببینیم که چه جوری است؟

    مثلاً روایتی که به آن تمسک کرده‌اند هم شیخ انصاری هم مرحوم محقق همدانی و من جمله آقای حکیم آقای خویی و حضرت امام این است روایت 1 از باب 8 از ابواب ماء مطلق، صحیحه شهاب عن ابی عبدالله علیه السلام فی الرجل الجنب یسهو فیغمس یده فی الاناء قبل ان یغسلها انه لابأس اذا لم یکن اصاب یده شییء گفته‌اند خب ببین می‌گوید اذا لم یکن اصاب یده شییء این می‌گیرد هم آن جا که نجس باشد هم متنجس باشد، اطلاق شییء لم یکن اصاب یده شییء گفته‌اند شیی اعم است از این که نجس باشد یا متنجس باشد.

    در بعضی از روایات در همین روایات باب 1 دارد اذا لم یکن اصاب یده شییء من المنی، دیگر بعد از آن که من المنی داشته باشیم می‌توانیم اطلاق گیری بکنیم؟ مثلاً محتلم شده یا همبستر شده دستش منی‌دار است حالا یادش رفت دست را زد توی ظرف آب چه جوری است ؟ حضرت فرمودند طوری است اما حالا دستش منی‌دار نیست دستش به شلوارش خورد تر شد حالا یادش رفت دستش را زد توی آب قلیل که می‌خواست غسل بکند بگوییم که این فلا شییء آن را هم می‌گیرد مرحوم آخوند، استادشان مرحوم آقای کمپانی می‌گویند نه قدر متیقنش شییء من المنی است روایات هم همه مربوط به نجاست است و متنجس را دلیل برایش نداریم.

    حتی مثلاً اگر شییء من المنی هم نداشتیم ،عرض کردم روایت‌ها شییء من المنی دارد، این‌ها تمسک کرده‌اند به این روایتی که لم یکن اصاب یده شییء برای این که در روایت بعد دارد که لابأس اذا لم یکن اصاب یده شیی من المنی که همان حرف مرحوم آخوند می‌شود که روایت‌ها همه مربوط به این است که دست خون دارد دست به آن منی است یا دست به آن عذره است این‌ها را می‌گوییم  و اما دست پاک است یعنی رفع نجاست شده حالا که رفع نجاست شده دست را بزند توی آب مرحوم آخوند می‌گوید ما نداریم روایتی که دست را بزند توی آب باز هم دست نجس است اگر دست را بزند توی آب و آن دست منی داشته باشد خون داشته باشد بله بگو، و اما نه می‌گوییم آب قلیل به ملاقات متنجس نجس نمی‌شود، اگر شیی ن المنی نداشت حرفی بود آدم بگوید که اذا لک یکن اصحاب یده شیئ من النجس و المتنجس ولی نداریم که این یک روایت.

    روایت 11 از باب 8 ابواب ماء مطلق که شیخ انصاری به آن تمسک کرده صحیحه ابن بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام عن الجنب یحمل الرکوه او التورد فیدخل اصبعه فیه قال اذا کانت یده قذره فاهرقه و ان کان لم یصبها قذر فلیغتسل منه هذا مما قال الله تعالی ما جعل علیکم فی الدین من حرج، مرحوم شیخ انصاری گفته‌اند ببین می‌گوید که یک خمره‌ای است این کول کرده یا یک کوزه‌ای است کول کرده حالا انگشتش رفت توی این کوزه رفت توی خمره فیدخل اصبعه فیه حضرت فرمودند ان کانت یده قذره فاهرقه و ان کان لم یصبها قذر فلیغتسل منه اگر دستش قذر است یعنی آلوده است آب‌ها را بریز اگر نه طوری نیست، مرحوم شیخ انصاری گفته‌اند همچنین دیگران گفته‌اند مراد این است که ان کانت یده قذره فاهرقه یعنی اعم است از این که نجس باشد یا متنجس دستش خون داشته خونش را رفع کرده است خب دست قذر است خون دارد موجود است باز هم دست قذر است اعم است از این که متنجس باشد یا نجس، می‌شود گفت؟ در حالی که ظاهراً روایت یک چیز دیگر می‌خواهد بگوید و آن این است که اگر دستش پاک است و دستش خورد در این کوزه طوری نیست، بخور، و اما اگر دستش آلوده است این آب را نجس کرده نخور، می‌خواهد منی داشته باشد می‌خواهد متنجس باشد می‌خواهد نجس باشد و ان کان لم یصبها قذر یعنی دست پاک است و اما بگوییم که و ان کان لم یصبها قذر ( یعنی متنجس) نمی‌شود درستش کرد.

    یک حرف دیگر در مسئله هست و آن این است که اصلاً به شیخ انصاری باید عرض بکنیم این از آن روایاتی است که حرف مرحوم آخوند را درست می‌کند می‌گوید اگر متنجس باشد طوری نیست برای این که ان کانت یده قذره یعنی مثلاً خون به دستش است فاهرقه و ان کان لم یصبها قذر فلیغتسل منه یعنی متنجس است منجس نیست، می‌شود حرف مرحوم آخوند و علی کل حال بگویید نه حرف مرحوم آخوند نه عمومی که مرحوم شیخ انصاری می‌خواهد از آن بگیرد که ان کانت یده قذره اعم از این که عین نجس باشد یا متنجس باشد. این هم این روایت.

    روایت 7 باب 11 صحیحه بزنطی است سئلت ابا عبدالله علیه السلام عن الرجل یدخل یده فی الاناء و هی قذره قال یکفئ الاناء گفته که خب روایت می‌گوید اگر دست آلوده است آب‌ها را بریز اعم است از این که عین نجس باشد یا متنجس باشد.

    می‌شود گفت؟ عن الرجل یدخل یده فی الاناء و هی قذره این اعم است از این که متنجس باشد یا منجس مرحوم آخوند می‌گوید نه، این معنایش این است که وهی قذره یعنی شییء من المنی شییء من الدم به دستش، شکش هم برای مرحوم آخوند بس است، نمی‌شود که اطلاق گیری بکنیم بگوییم قذره اعم از این که عین نجس باشد یا عین نجس نباشد، دست متنجس باشد، این جور روایت‌ها.

    و ما هر چه می‌گردیم یک روایت پیدا بکنیم برای این که حرف مرحوم آخوند و مرحوم آقای کمپانی این دو محقق را رد بکنیم تا حال پیدا نکردیم.

    بله یک حرفی هست که بگوییم آقا روی فتوای خود شما یعنی مرحوم آخوند و مرحوم آقای کمپانی هر دو این‌ها متنجس را منجس می‌دانند انشاءالله بعد بحث مفصلی داریم بحث خوبی هم هست که آیا متنجس منجس است یا نه؟ خب همین فیض کاشانی فرموده متنجس منجس نیست و دلیلش هم قوی است بعد می‌آییم حرف می‌زنیم از همین جهت هم مثل حضرت امام ادله را چون که تمام دانسته‌اند اما اجماع در مسئله دیده‌اند گفته‌اند واسطه دوم و سوم، مرحوم آقای خویی این جا می‌گویند همان واسطه اول، اگر واسطه بخورد، اما علی کل حال متنجس منجس است بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم، خب اگر متنجس منجس باشد معنایش این است که دست یک کسی خون داشته خونش رفع شده حالا هیچ ندارد حالا دست تر را می‌زند به عبا، این را می‌گوییم متنجس منجس است یعنی عبا نجس شد خب به مرحوم آخوند می‌گوییم شما در عبا می‌گویید در آب نمی‌گویید، چه فرق می‌کند؟ اگر متنجس منجس باشد دیگر در آب بزند در آب قلیل بزند نجس می‌کند اگر هم به عبا بزند عبا را نجس می‌کند ما فرق بگذاریم بین عبا و یک کاسه آب، نمی‌شود گفت دیگر، بگوییم اگر کاسه پشتش تر است دست متنجس  را بزند به پشت کاسه نجس می‌شود اما این دست متنجس را بزند توی کاسه نجس نمی‌شود، نمی‌شود که اگر آب قلیل به ملاقات نجس متأثر می‌شود دیگر فرقی نیست بین عین نجس و متنجس، اگر شما متنجس را منجس می‌دانید لذا دستی که خون داشته خونش را رفع کردید اما هنوز آب نکشیده‌اید مثل آن جاست که دستتان خون داشته باشد، نمی‌شود با آن نماز بخوانی دیگر، مگر کسی متنجس را نجس نداند آن حرفی است اگر متنجس را منجس ندانید بله آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمی‌شود دست شما هم به عبایتان بخورد باز هم نجس نمی‌شود از همین جهت هم مرحوم آقای خویی در این جا می‌بینند که این روایت‌هایی که مرحوم شیخ انصاری و این‌ها به آن تمسک کرده‌اند نمی‌شود درستش کرد از آن طرف هم اجماع در مسئله هست حرف استادشان می‌فرمایند استاد ما آقای کمپانی فرموده‌اند، حرف استادشان را می‌گویند حرف درست است اگر واسطه بخورد، خب به این بزرگوارها همه می‌گوییم آقا متنجس منجس است یا نه؟ اگر متنجس منجس است ده تا واسطه صد تا واسطه هم بخورد نجس است اگر هم متنجس منجس نیست واسطه اول و دوم چه فرق می‌کند؟ اگر متنجس منجس است در آب بزند آب را نجس می‌کند به کاسه هم بخورد کاسه را نجس می‌کند به عبا هم بخورد عبا را نجس می‌کند اگر هم متنجس منجس نیست به آب بخورد پاک است به کاسه بخورد پاک است به عبا هم بخورد پاک است چه تفاوت کرد بین این که ما درخصوص آب قلیل بگوییم متنجس این آب قلیل را از بین نمی‌برد برمی‌گردد حرف به این مرحوم آخوند از کسانی است که متنجس را منجس می‌داند یا نه؟ بله متنجس را منجس می‌داند می‌گوییم اگر متنجس را منجس می‌داند دست شما که خون داشته خونش رفع شده الان متنجس است عین نجس ندارد خب این تر است دستتان بزنید به عبا پاک است یا نه؟ می‌گوید نه عبا را نجس کرد می‌گوییم خب بزنیدبه آب را هم نجس کرد، چه فرقی می‌کند بین این کاسه آب و عبای شما؟ کاسه آب و خود کاسه؟

    الماء اذا بلغ قدر کرلاینجسه شییء خب وقتی که الماء اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه شییء حالا این شییء به مرحوم آخوند می‌گوییم که این شییء چیست؟ می‌گوید عین نجس می‌گویم شما متنجس را منجس می‌دانید یا نه؟ می‌گوید بله می‌گویم خب فرقی دیگر نیست بین متنجس و نجس اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه متنجس.

    و اگر هم حرف من را نشنوید مرحوم شیخ انصاری که خوب یاد ما داده است در مکاسب، در مسئله اجماع هست در مسئله ضرورت متشرعه هست همین طور که متنجس را منجس می‌دانند فرق نمی‌گذارند بین آب یا عبا بین آب یا کاسه و آن ضرورت دیروز، اجماع، در این جا نمی‌توانیم بگوییم که اعراض اصحاب از روایات، اصلاً روایات نداریم دیگر این جا همان اجماع است اجماع به این که اگر دست متنجس بخورد توی آب آب را نجس می‌کند ولو این که در این آب قذری نباشد ولو این که به قول مرحوم آخوند، مرحوم آقای کمپانی درست هم بکنیم بگوییم آقا روایت‌ها همه همه مربوط به عین نجس است می‌گوییم خیلی خوب، بهتر می‌شود و آن این است که اجماع گنگ در مسئله هست این که آب قلیل به واسطه متنجس منجس می‌شود، از همین جهت هم عرض کردم مثل مرحوم آقای خویی یا حضرت امام این اجماع را قبول دارند و چون اجماع را قبول دارند لذا می‌روند در واسطه دوم و سوم مثل مرحوم آقای خویی این جا همان واسطه اول را می‌گوید که پاک است حضرت امام واسطه سوم را می‌گویند پاک است این دلیل بر این است که همه می‌دانند اجماع در مسئله هست و وقتی اجماع در مسئله شد اگر حرف من را بپسندید خیلی خوب اگر حرف من را نپسندید بفرمایید که آقا اجماع برای رد مرحوم آخوند اجماع داریم، ضرورت متشرعه داریم که فرقی بین متنجس و نجس نیست.

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo