< فهرست دروس

درس خارج  فقه الدیات آیت الله مظاهری

87/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب التهارت

جلسه:8

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

    مرحوم سید در عروه فرموده‌اند که وان یکون التغیر حسیاً این که گفتیم آب به تغییر یکی از اوصاف ثلاثه رنگ آن بوی آن یا طعم آن تغییر بکند باید حسی باشد ، فالتقدیری لا یضراگر حسی نباشد و تقدیری باشد این تغیر مانعی ندارد و آب نجس نمی‌شود .

برای تقدیری سه تا مثال می‌زنند فلوکان لون الماء احمر او اصفر فوقع فیه مقدار من الدم کان یغیره لولم یکن کذلک، آب ذاتاً سرخ است مثلاً مثل ماء الکبریت می‌گویند این جوری است یا یک مقداری شیره ریخته‌اند در آن و این آب را سرخ کرده‌اند مضاف نیست، مثل آب گل ، آبی که یک مقدار گل آلودگی پیدا کرده ،حالا یک کیلو مثلاً خون می‌زیزند در این حوض اگر آن سرخی نبود این مبدل به سرخی دم می‌شد اما حالا آن سرخی اول مانع از این است که سرخی دوم تغییر به دم پیدا کند فلو کان لون الماء احمر او اصفر فوقع فیه مقدار من الدم که کان یغیره لولم کذلک می‌فرماید که لم ینجس و لو اگر مانع نبود تغییر به نجاست پیدا می‌کرد اما این مانع که آمد دیگر تغییر به نجاست پیدا نکرده پس آب نجس نیست می‌فرمایند و کذا اذا صُبّ فیه بول کثیر لا لون له بحیث لوکان له لون غیره که اگر آن بول رنگ داشت این را تغییر می‌داد اما حالا تغییر نکرده چون که آن منجس آن نجس رنگ ندارد .

 وکذا لوکان جائفا فوقع فیه میته این آب در اثر ماندن بو پیدا کرده ، جائفا فوقع فیه میته کان تغیره لولم یکن جائفا اگر آب پاکی بود این رنگ میته پیدا می‌کرد اما حالا چون که در اثر ماندن در اثر استعمال یک بوی غیر نجاست پیدا کرده آن بو مانع می‌شود از این که بوی میته پیدا کند .

 و هکذا فی هذه الصور ما لم یخرج عن صدق الاطلاق محکوم بالطهاره علی الاقوی و مثالش هم زیاد است و معمولاً هم محشین بر عروه همین را فرموده‌اند و بلکه می‌گویند مشهور در میان فقهاء هم همین است . این فرمایش مرحوم محقق ، که من ندیدم یا نیست که یکی از محشین بر عروه بگوید که این آب نجس است مثلاً الان آب کلر در آن می‌ریزند و این مضاف نیست اما آن بوی کلر مانع می‌شود از این که این آب بودار بشود حالا اگر نجاستی در این آب ریختند آن کلر مانع از این است که این بودار بشود معمولاً محشین بر عروه یعنی مرحوم سید و محشین بر عروه گفته‌اند که این آب پاک است .

 استدلالشان هم این است می‌گویند که ظاهر از روایات تغیر بالفعل است نه تغیر تقدیری مثلاً در روایات دارد که روایاتش را بعضی را خواندیم اگر خونی بریزد در یک آبی و آن رنگ خون پیدا کند این نجس است تغیر بالفعل یا مثلاً میته‌ای بیندازند یک موشی مثلاً بیفتد توی آب چاه و این آب چاه بوی گند میته پیدا کند گفته‌اند نجس است ، تغیر بالفعل، و بالاخره گفته‌اند نداریم یک روایتی که تغیر تقدیری را بگوید که مثل تغییر بالفعل است مثل تغیر بالفعل است این هم دلیلشان است ، که تقریباً حکم عرفی کرده‌اند مدرکش را هم از روایات که گرفته‌اند آن هم از عرف گرفته‌اند گفته‌اند عرفاً اگر بگویند این آب به واسطه میته نجس شد یعنی میته بالفعل اما اگر مانع نداشت نجس می‌شد عرفاً می‌گوید که این متغیر نیست روایات ما هم موضوعش را از عرف می‌گیرد می‌گویند متغیرنیست، یک قدری بالاتر روایات ما یک جانداریم تقدیری ، همه روایات ما بالفعل است.

 مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه در بعضی از کتبشان در قواعد ، مرحوم جامع المقاصد در این کتاب خیلی ارزنده‌شان گفته‌اند که نجس است و مرحوم جامع المقاصد در همین جامع المقاصد نسبت داده است به اساتید فقه که گفته‌اند تقدیری مثل فعلی است. دلیل این‌ها چیست؟ گفته‌اند که آن نجاستی که مغیر است الان در این آب هست الا این که مستور است و چون مستور است لذا مثل آن جاست که مبان باشد مثلاً یک موش مرده در آب ولو این که آب چاه را تغییر نداده برای این که این آب چاه کلر داشته یا مثلاً هوا سرد یا هوا گرم تفاوت می‌کند دیگر اگر هوا گرم باشد آب زودتر بو برمی‌دارد اگر هوا سرد باشد دیرتر بو برمی‌دارد حالا یک موش مرده در این آب منسلخ شده اما مضافش نکرده متغیرش هم نکرده برای این که هوا سرد بوده آن هوای سرد مانع بوده از این که این نجاست اثّر اثره و الا این موش مرده منسلخ شده در این آب ، چاه و امثال این‌ها اگر هوا گرم بود کار خودش را می‌کرد، چرا؟ برای این که ذرات این موش مرده در این آب است و این اثّر اثره لولا المانع به قول مرحوم علامه انه مستور فی الماء فرق بین بالفعل و تقدیری این است یک کدام مستور است یک کدام مبان و مستور است، این که نمی‌تواند فرق باشد بین این که باید مبان باشد تا این آب نجس بشود ،نه، همین مقدار که مبان نیست اما ذرات دمیه به اندازه تغیر در آب است باید بگوییم آب نجس است .

   مشهور در میان افرادی که کتاب نوشته ‌اند نظیر استاد بزرگوار ما حضرت امام و مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و امثال‌ این‌ها ، این‌ها می‌گویند که ما باید برویم دنبال روایت‌ها این امری که تومی‌گویی یک امر عقلی است و الا اگر ما حساب ذرات با مکبرات بکنیم خب می‌دانیم یک ذراتی در این آب هست و این ذرات اگر مانع نبود آب را مضاف می‌کرد اگر مانع نبود آب را متغیر می‌کرد این یک امر علمی میکروسکوپی است این یک امر عقلی است ما باید برویم در روایات ، روایات را موضوعش را هم از عرف بگیریم و روایات به ما می‌گوید تغیر باید بالفعل باشد عرف هم به ما می‌گوید تغیر وقتی صادق است که بالفعل باشد اما تغیر تقدیری اصلاً صادق نیست ، صادق نیست انه متغیر ، از همین جهت هم شما می‌گویید انه متغیر لولا المانع خب ظاهراًحق با این‌ها باشد یعنی ما با دقت عقلی بخواهیم مسئله درست بکنیم مسئله فقهی، نمی‌شود ، ما موضوعات روایات را از عرف باید بگیریم و باید ببینیم عرف چه می‌گوید و هرچه عرف می‌گوید ما حکم را روی آن بیاوریم ، (نجاست واقعی منجس نیست کی گفته نجاست واقعی منجس است؟ ) و اگر ما یک دوا بزنیم به این خاک ، کود است نجس می‌شود حالا این کود نجس است ؟ اصلاً نمی‌توانیم ما بگوییم با علاج ما یک منجس درست بکنیم یک متنجس درست بکنیم وقتی با علاج کردیم بگوییم پس بنابراین این الان کود است برای این که اگر دوا را به آن بزنند مواد شیمیائی به آن بزنند می‌شود کود خب این را هیچ عرفی نمی‌تواند بگوید ، بله، در وقتی که آن دوا یه آن زدند و این شد عذره، شد بول باز هم بحث می‌کنیم آیا این پاک است یا نه؟ اگر علم عذره درست کرد مثل این که حالا می‌خواهد آدم درست بکند حالا یک مواد شیمیائی به آن بزنند وقتی مواد شیمیائی به آن زد شد بول ، یک بولی در حوض است که این دیگر مسلم است که منجس نیست حوض را که منجس نمی‌کند اگر یک بچه بول کند در آب ، خب این که طوری نیست حالا ذرات آن بولیه را در یک شیشه جمع کن خب این نجس است اما حالا پخش در آب بشود مستهلک در آب بشود به حسب ظاهر مستهلک است واقعاً که نمی‌شود مستهلک بشود ، حالا الان نجس است اگر توی شیشه باشد، پاک است اگر توی حوض باشد مستهلک باشد .

این طور که عرف می‌فهمد این طور که آقایان می‌فرمایند آقا این نجاسات که مثلاً 12 چیز است همه موضوعیت دارد فعل باید باشد اما تقدیراین چنین خواهد شد خب مثل این مثال‌های من که بچه بول کرده توی یک حوضی خب می‌توانند با میکروسکوپ‌ها با قوای جاذبه‌ای که دارند می‌توانند الان این کار را بکنند این بول در این حوض را بگیرند خب وقتی بول در این حوض را در این شیشه گرفتند و نشان دادند اسلام می‌گوید هذا بول فنجس اما تا نگرفته‌اند مستهلک در این آب است می‌تواند بگوید هذا، هاذویت هم ندارد می‌تواند بگوید هذا بول فنجس؟ نه، آن دیگر مستهلک شده و هویت هاذویت روی آب است نه روی بول،

 جواب مرحوم علامه ، جامع المقاصد و نمی‌دانیم این اساتید کی هستند که مرحوم جامع المقاصد می‌فرمایند و بعض الاساطین، نمی‌دانم کی هستند ؟ شاید کاشف الغطاء باشد، می‌فرمایندکه تقدیری و بالفعلی فرق نمکند، چرا فرق نمی‌کند ؟ برای این که آن ذراتی که اگر جمع بکنیم آب را نجس می‌کند الان در آب هست.

     می‌گوییم پس بنابراین یک بچه هم که بول کرده توی حوض اگر ذراتش را جمع کنیم بول است ، نمی‌شود که گفت.

لذا باید بالفعل بکنید بگویید هذا بول یتغیر به الماء فالماء نجس، چرا؟ برای این که هاذویت محفوظ است و می‌گویید هذا الماء المتغیر بالنجس نجس خیلی خوب است و اما این هاذویت را بگیرید دیگر نمی‌توانید بگویید نجس است ، هذه الماء که در آن بول است که اگر آن بولها را جمع کنند حالا مستهلک است اما اگر جمع بکنند بول می‌شود و به واسطه آن این آب متغیر می‌شود خب این‌ها همه امر عقلی است و فقه ما روی عرف است موضوعات را از عرف باید بگیریم نه موضوعات را از عقل، بخواهیم بگیریم موضوعات را از عقل یا از علم بگیریم خیلی مصیبت پیدا می‌شود مثلاً وقتی که کسی مدفوعی کرد یک بخاری از آن سر می‌زند خب این بخار ذرات همین مدفوع است حالا ما بگوییم مدفوع نجس است پس بنابراین بخارش هم نجس است خب هیچ کس نگفته.

 مسلم تعبد است حالا تعبد هم نباشد من که دارم حرفهای عرفی می‌زنم کاری به تعبد ندارم همه حرفهای من عرفی است ، الان، دیروز، دو سه روز قبل گفتیم که حمام نجس است ، متنجس است ، نجس است ، حمام عمومی، حالا از این حمام چون گرم است بخار می‌شود بخارها می‌رود بالا آب می‌شود، حالا عرفاً می‌شود بگویید این بول است ؟ می‌گوید این آب است، گرفته شده از بخار است ، بخار گرفته شده از ذرات دمیه، از ذرات بولیه، موضوع بول است نه آب نه بخار و مثلاًبه قول استاد بزرگوار ما حضرت امام یک دفعه در استصحاب به مناسبتی می‌گفتند خب از نظر فلسفه رنگ خون و خون مثل هم است چه تفاوت می‌کند؟ رنگ خون یعنی همان ذراتی که در این جا جمع است این را بدهند به بوعلی سینا می‌گوید این دم است برای این که معقول نیست عرض بدون معروض پس حالا که معقول نیست عرض بدون معروض ذرات دمیه در این رنگ باید موجود باشد لذا او می‌گوید رنگ خون خون است و نجس همچنین الان میکروسکوپ‌ها می‌بینند وقتی ببرد روی خون می‌بیند ذرات خون هست ، ببرد روی رنگ خون می‌بیند ذرات خون هست حتی تکان هم می‌خورد ،مرده هم نیست همین‌جور که در خود خون زنده است در رنگ خون هم زنده است خب از نظر این‌ها باید بگوییم رنگ خون نجس است اما بده به عرف ، عرف می‌گوید این‌ها را من نمی‌فهمم این‌ها برود توی مدرسه ، توی علم ، توی فلسفه، رنگ خون با خون دو چیز است وقتی دو چیز است می‌گوییم الدم نجس ولونه لیس کذلک، لذا فرمایش محشین بر عروه فرمایش سید در عروه درست است و ما فعلی می‌خواهیم نه تقدیری، به قول مرحوم صاحب عروه ما حسی می‌خواهیم نه غیر حسی، اگر محسوس است موضوع موجود است می‌گویند نجس اگر محسوس نیست ولو با علم ولو با دقت عقلی ولو با لولا لولائی طلبگی ما ذرات را در آب ببینیم این ذرات موجب نجاست نمی‌شود

 مسئله بعد که این هم مسئله خوبی است و آن جواب اشکال دیروز من را هم می‌دهد این است میته افتاد در آب، یک روز دو روز هم ماند اما این آب طعم تلخی پیدا کرد نه طعم نجاست آیا این آب نجس است یا نه؟ میته را انداختند توی آب هفت هشت روز این گوشه‌ییک حوضی بود حالا رنگ این زرد شد یا سرخ شد رنگ آن نجاست را به خود نگرفت و همچنین بوی آن نبود طعم نجاست نبود اما یک طعم دیگر به خود گرفت آیا این آب پاک است یانه؟خب مرحوم سید می‌گویند این آب پاک است نجس نیست این آب پاک است ، محشین بر عروه هم می‌فرمایند آب پاک است چرا پاک است؟ باز بحث‌ها یک بحث است می‌گویند ما در روایات داریم که خلق الله الماء طهوراً لا ینجسه شیئ الا ان یتغیر لونه او طعمه او ریحه بالنجاسه ما نداریم الا ان یتغیر و چون نداریم الا ان یتغیر بنابراین ، تغییر غیر نجاستی نمی‌توانیم بگوییم این آب نجس است لذا این آب مثلاً باید رنگ نجاست پیدا کند یک رنگ دیگری پیدا کرد چنانچه زیاد هم اتفاق می‌افتد مثلاً حوض پهلوی مستراح است آن وقت‌ها خیلی از شما‌ها یادتان نیست آن وقت‌ها کر و مبال درست می‌کردند خیلی هم راستی چیز بدی بود اما چاره‌ای نبود لذا در مسجد‌ها یک حوض درست می‌کردند این طرف یک دیوار می‌کشیدند مستراح آن طرف بود باید آن جا تخلیه کند بیاید این طرف، خودش را بزند در آب آب هم کر بود ، خودش را بزند در آب و بشوید ، حالا یک دفعه این و آن و آن خودشان را زدند توی این آب و این آب متغیر شد به نجاست خب نجس است الا ان یتغیر لونه او طعمه او ریحه این بوی گند پیدا کرد نجس است .

 اما یک دفعه اصلاً کسی نیامده سر این آب اما همسایه بد آن را خراب کرده یعنی بوی گند برداشته این آب نجس است یا نه؟ خب نه، حالا یک دفعه بو بر داشته بوی نجاست برنداشته یک بوی دیگر برداشته غیر از بوی نجاست نجس است یا نه؟ لذا روایت‌ها همه این است که تغییر به نجاست و اما تغییر به یک چیزی که در اثر نجاست در اثر همسایه بد است باز هم بخواهیم بگوییم که این نجس است، نه، مثل آقازاده است که با قمار بازها و آدمهای بد بنشیند ، قمار نمی‌کند برای این که مثلاً پول ندارد یا از آبرویش می‌ترسد اما آدم لا‌ ابالی شده ، این هم این جور است این آب رنگ پیدا کرده بو پیدا کرده تغییر پیدا کرده اما نه تغییر نجاست به واسطه آن نجاست یک بوی دیگر پیدا کرده زیاد هم این‌ها اتفاق می‌افتد ، پاک است یا نه؟ مثلاً اگر یک آبی در وسط راه باشد که آن وقت‌ها بود حیوانها می‌آمدند در این آب رد می‌شدند بول هم در این آب می‌کردند اما خب بولهایشان دیگر پاک بود و مضاف هم نه اما یک نجاستی یک مرده‌ای پهلوی این آب است این آب را بو دار کرد نه بوی‌نجاست ، حالا آیا این آب نجس است یا نه ؟ نه، چرا؟ ماتغییر به نجاست می‌خواهیم و چون تغییر به نجاست نیست باید بگوییم پاک است ، اگر هم شک بکند خب دیگر قاعده طهارت ، بالاتر استصحاب، این دو سه تا مسئله ما اگر کسی شک در آن بکند هم اصاله الطهاره دارد ،بالاتر از آن استصحاب طهارت دارد و ظاهراً این هم حق غلبه با محشین بر عروه کم پیدا می‌شود که بگوید تقدیری مؤثر است کم پیدا می‌شود بگوید ما مطلق بوی از نجاست می‌خواهیم می‌خواهد آن نجاست واسطه در ثبوت باشد می‌خواهد واسطه در عروض باشد کم پیدا می‌شود همین جور که مرحوم سید روی آن فتوی داده‌اند ظاهراً باید روی آن فتوی بدهیم اگر هم شک بکنیم دیگر اصاله الطهاره، بالاتر از این استصحاب طهارت

  وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo