درس خارج فقه الدیات آیت الله مظاهری
87/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الدیات
جلسه: 85
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث این بود که بین نطفه و علقه، علقه و مضغه و مضغه و عظام و بعدش هم کسونا العظام لحماً اینها همچنین تا ولوج روح، یک فاصلهای هست این فاصلهها چه مقدار است؟ دیروز بحث کردیم و گفتیم مشهور میگویند 40 روز مرحوم ابن ادریس گفته 20 روز و روایات با قول مشهور است الا این که روایات با قول مشهور است الا این که روایات هم خود اشکالی داشت هم تعارض داشت لذا دیگر عمل به ان روایات مشکل میشود و قول ابن ادریس مطابق با عرف و شهرت عرفی میشود اگر کسی حجت بداند حجت بداند والا این فاصلهها را نمیدانیم چقدر است؟ اگر علم به ما بگوید چقدر است خوب و اما اگر علم نگوید نمیدانیم فاصله بین نطفه و علقه چند روز است آیا فاصلهها یک جور است؟ یا مثلاً 40 روز است، 30 روز است ممکن است، یکی هم روایاتی که متعارض است همین جور درست بکند و بگوید که این تفاوتها یکسان نیست اصلاً روایتی که دیروز از بزنطی خواندیم میگوید که 30 روز و آن روایاتی که دیروز خواندیم میگوید 40 روز بگوییم که تفاوت میکند ولی گفتن اینها همه بدون دلیل است و بالاخره دیروز نتوانستیم جازم بشویم که فاصلهها چقدر است؟ حالا فاصلهها هر قدر باشد آیا اگر سقط جنین کرد آخر فاصله های نطفه یا اول تفاوت میکند یا نه؟ مثلاً نطفه منعقد شده و یک کسی آن نطفه را سقط کرد یا بعد از 20 روز یا قبل از 20 روز که هنوز علقه نشده سقط کرد آیا تفاوت میکند یا نه؟ و همچنین اگر علقه تا مضغه مثلاً 20 روز است کسی روزهای اول سقط کرد یا کسی روزهای آخر سقط کرد مثل این که خود خانم دوا خورد قرص خورد یا آمپول زد و این علقه را سقط کرد آیا تفاوت میکند یا نه؟ مشهور در میان اصحاب اگر مطالعه کرده باشید همین است تفاوت میکند اما تفاوتش چقدر؟ اصحاب نگفتهاند و این هم یک بغرنجی است صاحب سرائر گفته است که هر روزی یک دینار مثلاً علقه اگر روز اول سقط بکند همان 40 دینار اما اگر روز دوم سقط بکند 41 دینار همچنین تا آخر این 20 روز، روزی یک دینار اضافه میشود خوب این حرف خوبی است عرفاً که بگوییم 20 روز فاصله در روایات مثلاً یا شهرت میگوید که این فواصل تفاوت میکند پس تقسیم کنیم بگوییم هر روز یک دینار، لذا روایت یا قول مشهور گفتهاند که این روزها تفاوت میکند اما حالا تفاوت چیست؟ دیگر نگفتهاند دیگر خواه ناخواه گردن مشهور میگذاریم، حکومت، اگر مثلاً علقه را روز بیست و پنجم این دوا خورد و سقط کرد حکومت مثلاً بگوید 45 دینار دیگر حکومت هر چه گفت تشخیص جزئی مال حکومت اما همین را هم فقهاء نفرمودهاند یعنی معمولاً که فقهاء در هر کجا این مباحث گیر کردیم فرمودند که هوا الحکومه در این جا این را هم نفرمودهاند اما صاحب سرائر فرموده هر روزی یک دینار، 20 روز است 20 روز بنابراین اگر نطفه را این سقط نکرد، نکرد تا هنوز علقه نشده میگفته است که 20 دینار اضافه میشود 40 یک دینار کم، آن وقت وقتی که نطفه علقه شد میشود 40 دینار هر روزی یک دینار اگر تفاوت قائل بشویم دیگر خواه ناخواه این روزی یک دینار حرف مرحوم صاحب سرائر حرف خوبی است عرفاً یا مظنه، مرحوم محقق همین طور که بحث دیروز است بحث امروز ایشان هم یکدفعه منکر همه این چیزها میشود و میفرمایند که این فواصل دلیلی برایش نداریم و آن اضافه شدن هر روز یک دینار هم حرف گترهای مظنهای احتمالی است آن هم هیچ، حالا چه؟ دیگر مرحوم محقق این جا چیزی نمیفرمایند صاحب جواهر هم اگر مطالعه کرده باشید خیلی با اجمال از قضیه رد میشوند خب اگر این جورها باشد چه باید بگوییم؟ خب دیروز میگفتم اطلاقات به ما میگوید اضافه نمیشود برای این که روایاتی که خواندیم میگوید که تا نطفه است 20 دینار وقتی علقه شد تا علقه است 40 دینار وقتی مضغه شد تا مضغه هست 60 دینار خب اطلاقات این را به ما میگوید دیروز میگفتم اگر این را نپسندید بگویید که برائت نمیدانیم که نطفه روز اولش تا روز بیستم یا روز چهلم که مشهور میگوید 40 روز آیا تفاوت میکند یا نه؟ برمیگردد به این که آیا دیه زیادی بر نطفه آیا بدهکار است یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه، لذا حق میشود با مرحوم محقق این را باید فرموده باشند نمیدانم چرا نفرمودهاند؟ مرحوم محقق باید فرموده باشند روایتها مجمل است روایتها متعارض است روایتها اضطراب دارد همه روایتها را طرد کن نوبت میرسد به اطلاق تمسک به اطلاق روایتها بکن تأیید میکند این اطلاق را اصل یعنی رفع ما لایعلمون اما حالا چرا این را مرحوم محقق نفرمودهاند؟ چرا این را صاحب جواهر نفرمودهاند؟ نمیدانم حالا الان بحث امروز ما این است این روایتی که گفته تزاید دارد دیروز درباره این صحبت کردیم تزایدش چقدر؟ 20 یا 40 ؟ نتوانستیم چیزی درست بکنیم که گفتیم شهرت عوامانه مال ابن ادریس است 20 روز اما بالاخره نشد کاری بکنیم، امروز این که این تزاید چقدر؟ که مرحوم صاحب سرائر گفته هر روزی یک دینار یک روایت داریم این روایت ضعیف السند است اما از سند دیگر صحیح السند است یعنی روایت چهار پنج نفر نقل کردهاند سندهای این چهار پنج نفر با هم تفاوت دارد و روایت علی بن ابراهیم صحیح السند است بنابراین روایت صحیحه است و اشکالی در آن نیست و این که مرحوم محقق میگویند که روایت ضعیف السند است ظاهراً کم لطفی کردهاند، بله این روایتی که حالا در وسائل هست این روایت ضعیف السند است اما بعدش خود مرحوم محقق میفرمایند که روایت از این نظر صحیح السند است اما بعدش خود مرحوم محقق میفرمایند که روایت از این نظر صحیح السند است، روایت 5 و 6 از باب 19 ابواب دیات الاعضاء این روایتی که حالا مرحوم صاحب وسائل نقل کرده میفرماید و عنه عن محمد بن الحسین عن محمد بن اسماعیل عن صالح بن عقبه عن یونس الشیبانی روایت تا یونس خوب است اما یونس شیبانی توثیق نشده، این بنابراین که کلینی نقل کرده اما همین صاحب وسائل در آخر روایت میفرماید و رواه الصدوق باسناده عن محمد بن اسماعیل عن ابی شبل روایت صحیح السند میشود باز میفرماید که ورواه علی بن ابراهیم فی تفسیره عن ابیه عن سلیمان بن خالد روایت صحیح السند است برای این که د ردو تا سند آن یونس شیبانی نیست و کسی دیگر جایش گذاشته شده بنابراین محقق میفرماید ضعیف السند است نه، روایت صحیح السند است بله از آن نظرها شاید مرحوم محقق تفسیر علی بن ابراهیم را ندیده بودند یا آن روایت باسناده صدوق، فقیه را توجه به آن نداشتند روایت کافی و تهذیب را نقل کردند روایت کافی و تهذیب سندش این یونس شیبانی در آن است و یونس شیبانی توثیق نشده، این سند روایت بنابراین سند روایت اشکال ندارد قال قلت لابی عبدالله علیه السلام فان خرج فی النطفه قطره من دم فقال القطره عشر النطفه این یعنی چه؟ مثل همین الان که میخواهیم این جمله را معنا کنیم نمیدانیم چه جوری معنا کنیم خب مثلاً این جوری بگوییم دوا خورد و از این خوردن دوا یک قطره خون از او بیرون آمد، این را میخواهند بگویند؟ آن وقت بگوییم این قطره خون هم همان که در روایتها آمده این قطره خون را هم باید بدانیم از نطفه است که میگوید دم الصافی لادم الاسود اگر دم اسود باشد از رحم است از خودش است هیچ و اما اگر خون پاکیزه باشد خون صاف باشد این از نطفه است آن وقت یک قطره خون از نطفه بیرون آمد ، نمیدانیم یعنی چه؟ یعنی همین که عرض میکنم این دوا خورد این میخواست سقط جنین بکند دوا خورد نشد اما به جای این که سقط بشود یک لکه دید این لکه هم از نطفه است آن وقت اشکال در این است که آیا نطفه قبل از علقه خون دارد؟ این هم مشکلی است لذا بخواهیم بگوییم که از نطفه خارج شد که این ندارد اگر بخواهیم بگوییم که خون از نطفه است که ظاهر روایت این است فان خرج فی النطفه قطره من دم در نطفه یک قطرهای از خون خارج شد لذا همین جا ماندهایم چه جور معنا کنیم؟ صاحب وسائل مثل این که معنا کرده خرج قطره من دم یعنی این استکمال پیدا میکند روز بیست و یکم نطفه خون دار میشود تا برسد به علقه که تمامش خون میشود که آن بعضی از روایات هم باز مجمل است آمده نمیدانیم چیست؟ مرحوم محقق هم اگر مطالعه کرده باشید قبول میکند الا این که میگوید پس یک روز یک روز نه قطره قطره حساب بکن این که امام علیه السلام در این جا گفتهاند، گفتهاند یک قطره خون دو قطره خون سه قطره خون آن وقت تزاید پیدا میکند اما یک روز، دو روز، سه روز این دیگر در روایت ندارد پس قول ابن ادریس بی خود است این را هم البته مرحوم محقق احتمال میدهد اما مرحوم محقق آن چه میگویند که خیلی عالی میگویند بابا این روایتها همه مضطرب است و صاف نیست تا ما معنا کنیم و روی آن فتوی بدهیم نمیدانیم چه بوده؟ تقیه در کار بوده؟ نمیدانم، آیا راویها نتوانستند درستش بکنند؟ نمیدانم، بالاخره به قول مرحوم محقق این روایتها مضطرب است خب تمام شد دیگر ولش کنید نه روز ابن ادریس نه قطره خون مرحوم محقق، مرحوم محقق به احتمال میگویند دیگر خب وقتی نشد چه باید کرد؟ دلیلی بر این که نطفه رو به تزاید است و آن هر روزی یک دینار دیگر دلیل ندارد لذا حالا شماها بیشتر مطالعه کنید تا روز شنبه آیا این عبارت را خرج فی النطفه قطره من الدم اصلاً معنایش چیست؟ آیا این را میشود معنا کرد یا نه؟ مثلاً این جور که معنا کردهاند گفتهاند معنایش این است که این نطفه در رحم مادر همان روز اول به بعد این خون دار است و این نمیدانم درست باشد یا نه؟ این تک سلولها یعنی تک سلولی که به جدار معده چسبیده و همان یکی میشود ده تا، ده تا میشود هزار تا، هزار تا که باید علم بگوید باید این مکبرات بگویند و الا آدم خودش که نمیفهمد میبیند یک زالو است به جدار چسبیده، بگوییم از اول خون دار است صاف نیست آن وقت اگر یک قطرهای از این نطفه خونش نه خود نطفه، ریخت توی رحم و از رحم بیرون آمد در اثر خوردن دوا آن وقت یک دینار اضافه میشود این دیگر حرف مرحوم حلی نیست این دیگر حرف مرحوم محقق است البته مرحوم محقق جدی نمیگویند میفرمایند احتمال است این که اصلاً این تزاید برای قطرات باشد اما این نطفه که خون ندارد این را دیگر معنا نمیکنند بالاخره نطفه الان آدم به آن نگاه بکند حتی علم هم خون در آن نیست مسلم است نطفه همان طور دیروز ه روایتش را خواندیم و معنا کردیم که علقه خون است و اما نطفه خون باشد حتی روز بیستم هم خوندار نیست اصلاً گفتم جهش است یعنی تا بیست روز تمام میشود یک جهش پیدا میشود نطفه میشود خون اما قبلش چه؟ اصلاً خون ندارد همین طور علقه تا مضغه گوشت ندارد خون است خون بسته، این خون بسته هست هست ناگهان سر چهل روز مثلاً اگر 20 روز باشد سر چهل روز یک جهش پیدا میشود آن خون بسته ناگهان یک تکه گوشت میشود که در روایات دارد یک گوشت مشبک هم هست که دیروز خواندیم گوشت مشبک هم هست و رگها دارد از آن رگها تغذیه میشود لذا نطفه در آن خون است نمیفهمم یعنی چه؟ این همان حرف مرحوم محقق خیلی خوب است که بگوییم آقا روایت مجمل است روایت مضطرب است، حالا فان خرج فی النطفه قطره من دم فقال القطره عشر النطفه اما در آن روایت علی بن ابراهیم عشر النطفه نمیگوید میگوید القطره عشر الدیه این بهتر از این عشر النطفه است فیها اثنان و عشرون دیناراً باید دو درهم هر قطره دو درهم همین طور روایت میآید، میآید این قطره دو دینار و 20 دینار و بعد میفرماید این آخر کار و فی خمس ثلاثون و مازاد علی النصف فعلی حساب ذلک حتی تصیر علقه این جمله علی حساب ذلک که این جمله در کلمات فقهاء هی مرتب این جمله آمده که روی تزاید میخواهند دیه درست کنند به روایت که گفته علی حساب ذلک یعنی 20 روز است روی حساب 20 روز هر روزی یک دینار مرحوم محقق میگوید که از کجا میگویی هر روزی خب بگو هر قطرهای یک دینار حق هم با مرحوم محقق است اما نه آن نه آن و از روایت چیز نمیتوانیم درست بکنیم روایت 5 همین است روایت 6 دیگر خیلی مفصل است و علی کل حال هر چه روایت تفصیل به آن داده شده اجمالش زیادتر شده اضطرابش زیادتر شده، راستی اگر مثل آقا امام زمان عجل الله تعالی فرج بودند روایات جدشان را خوب معنا میکردند و راستی رفع شبهات هم میشد دیگر میشد علمی، ما چه سر در میآوریم، حالا علم به ما خیلی چیزها میگوید اما همین علم که خیلی چیزها به ما میگوید حتی مینمایاند اما یک قطرهای از دریای جهل است دیگر لذا روایات اهل بیت علیهم السلام را میدانیم علمی است میدانیم دقیق است اما حالا معنایش چیست؟ خب مثل قرآن است روایاتنا صعب مستصعب یا روایاتنا کالقرآن محکم و متشابه این روایات همهاش که مربوط به اعتقادات نیست فقه ما هم همین طور است منها آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و لا یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم لذا قرآن محکم دارد و متشابه دارد روایات هم محکم دارد و متشابه دارد دنبال متشابهات اصلاً باید نگردیم در بسته رد کنیم علمش را به خودشان همین طور که قرآن میگوید دنبال متشابه کی میگردد؟ آن کسی که یک چیزی در ذهنش است یک آدم نا اهلی است میخواهد در این متشابهات سوء استفاده بکند یا ایراد بکند یا سوء استفاده بکند روایات هم این جوری است لذا این روایاتی که مرحوم محقق میفرماید مضطرب است و رد کن علمش را به سوی خودشان معنایش همین است که بابا این همین جوری حالا علم یک قدری ترقی کرده است و یک چیزهایی به ما میگوید مواظب باش این روایات متشابه است معنا دارد معنایش را فعلاً نمیدانیم چیست؟ اما مسئله ما صاف است و آن این است که اصلاً این مسئله امروز و دیروز از نظر اطلاقات و از نظر اصل سالبه به انتفاء موضوع است آن که قرآن میفرماید همین است نطفه علقه میشود، علقه هم مضغه میشود تا آخر آن چه روایت میگوید میفرماید آن نطفه را اگر کسی سقط کرد 20 دینار اگر علقه را سقط کرد 20 دینار یعنی نطفه تا نطفه است 20 دینار، علقه تا علقه است 20 دینار، آن آدمک تا آدمک است 20 دینار این اطلاقات ماست اطلاقات دلالتش هم خوب است و کاری به این روایتها نداریم نمیتواند تخصیص بزند نمیتواند تفسیر کند نمیتواند تبیین کند، اطلاقات است به حال خود باقی است اگر کسی بگوید آقا اطلاق ندارد خب اصل هست نمیدانیم آیا این زن دوا خورده این نطفه را سقط کرده اما آن مثلاً روز سیام بوده آیا بیش از 20 دینار باید بدهد یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه خب این بحث تمام شد.
حالا بحث دیگری که در مسئله هست که آن هم بحث روز هم هست سقط جنین، خب حالا این سقط جنین را هر چه گفتید ما گفتیم که اگر کسی نطفه را سقط کرد 20 دینار باید بدهد حالا این نطفه را زن دوا خورده سقط کرده شوهرش هم خیلی خوشحال شده، شوهرش هم اجازه داده خیلی خوشحال شده این رفت آمپول زد و این نطفه را سقط کرد کی باید دیه را بدهد؟ خب معلوم است خود زن، برای این که مباشر است، امر چه؟ هیچ، برای این که امر این الان مباشر اقوی از سبب است این دیه را باید بدهد، دیه را به کی باید بدهد؟ اگر پدر امر نکرده بود به پدر و 20 دینار بدهکار میشود به پدر و اما اگر پدر امر کرده باشد و این سقط کرده باشد چون که سقطش مال این است امرش مال این است آیا این دیه را میتواند بگیرد یا نه؟ خود زن حتماً دیه را نمیتواند بگیرد یعنی بخواهیم قسمت ارثی باید باشد قسمت ارثی بگوییم که به مادر یک شش یک میرسد نه، اما به پدر چه؟ این اگر نسبت سقط را به او بدهند مسلم نه، دیگر میرسد به بچهها و اما اگر نسبت سقط را به او ندهند ولو گناه کرده باشد ظاهراً باید بگوییم که میتواند دیه را بگیرد کتک میخورد تعزیر میشود و اما بگوییم که ارث نمیبرد، ارث را نمیبرد آن جا که قاتل باشد و چون این قاتل نیست و زن قاتل است بگوییم که ارث هم میبرد، خب این پدر و مادر، حالا اگر شد دکتر یک دفعه زن میرود پیش دکتر شوهرش هم نمیداند بچه را سقط میکند بگویید بچه چهار ماه، علقه را مضغه را نطفه را فرق نمیکند دیگر حالا کی باید دیه را بدهد؟ آیا دکتر؟ یا این زن؟ باید بگوییم مباشر اقوی است دکتر باید بدهد زن کتک میخورد تعزیر میشود اما دیه بدهد نه، برای این که مباشر اقوی از سبب است اگر کسی همین جا بگوید نه و مباشر اقوی از سبب نیست و در حقیقت عرفاً هر دو اینها سقط کردهاند به امر زن با پول خانم و امرش و بافعل دکتر اگر کسی این جور بگوید میشود شریک دوتایی باید دیه را بدهند آن وقت یک حرف میآید این که دو تا به نحو شرکت؟ یا کل واحد باید یک دیه بدهند؟ دیگر خواه ناخواه باید بگوییم به نحو شرکت برای این که دو تا قتل نیست، یک قتل است دو تایی انجام دادهاند، دیگر نصف دیه را دکتر باید بدهد نصف دیه را زن، حالا اگر مرد هم دخالت در این کار داشت یعنی مرد و زن باید مثلاً قانونشان این است که مرد اجازه بدهد والا خلاف قانون است و دکتر یک نوشته گرفت هم از زن هم از مرد که ما حاضریم تو این بچه چهار ماهه را سقط کنی و این هم بچه چهار ماهه را سقط کرد دیه کی باید بدهد؟ مباشرکه مسلم آیا آن دو تا هم که نوشتهاند وامضا کردهاند آیا اینها هم دیه باید بدهند یا نه؟ گناه کردهاند تعزیر میشوند سابقاً هم بحثش را روی قاتل کردیم نه، اما در قاتل سابقاً بحث کردیم که گاهی آمر مسبب اقوی از مباشر است. مثل آن جا که مثلاً به پسرش یا به نوکرش میگوید برو این را بکش این جاها مسبب اولی از مباشر است و گفتیم که باید آن آمر دیه بدهد یا قصاص بشود اما قصاصش را نگفتهاند باید او دیه بدهد اما معمولاً دیگر 90 درصد مباشر اقوی از مسبب است و این باید آن کسی که مباشر است اگر خود زن دوا خورده خودش اگر هم امر به دکتر کرده دکتر، و زن هم تعزیر بشود اگر شوهر هم دخالت دارد شوهر، آمپول زن که معلوم نیست بداند اگر راستی به واسطه آمپول باشد اگر به واسطه آمپول باشد و آن آمپول زن هم میداند این برای سقط است خواه ناخواه آن آمپول زن میشود مباشر، آن دکتر میشود آمر آن پدر و مادر میشوند آمر آن تعزیر میشود مثلاًً مطبش را میبندند از او جریمه میگیرند از آن پدر و مادر جریمه میگیرند یا کتکشان میزنند اما کی باید دیه را بدهد آن کسی که مباشر است آن وقت اگر آمپول زن را شما مباشر دانستید اقوی از آمر او باید بدهد اگر اقوی ندانستید آمر باید بدهد اگر مثل هم دانستید سه چهار تا باید دیه را بدهند این هذا کله در این بارهها لذا دو تا مسئله هست ، یک مسئله این که باید مباشر دیه بدهد نه مسبب مگر این که مسبب اولی از مباشر باشد یا این که آن جا که مباشر و مسبب عرفاً مساوی باشند آن وقت آن جا که مسبب اقوی باشد مسبب باید مثل آمپول زن و دکتر علی الظاهر این جور است که دکتر مقدم بر مباشر است و آن باید و اگر هم گفتید همه اینها مساوی هستند هر چهار تا ،ولی من در رسالهها و در استفتاء یک حکم حکومتی البته نه حکم فتوایی و آن این است که گفتهام هر کدام اینها یک دیه باید بدهند برای این که جلوی این را بگیریم و منجر به الان نشود الان وضع خیلی بد است مخصوصاً از دکترها خیلی گله داریم و با زیر میزی شاید بعضی روزی چندین بچه چند ماهه را سقط میکنند بعد هم این پدر و مادرها مخصوصاً پدرها بعضی اوقات پدر و مادر میآیند پیش من مثل باران گریه میکنند مثل این که پدرش مرده شوهرش مرده که من آبستن شدهام خب خیلی خوب است بعد که این بچه به دنیا آمد یک دنیا هم بخواهند بخرند نمیدهد اما حالا و اینها را آدم همین جور ولشان کنند ظاهراٌ حکم حکومتی است یک جریمه است بگوییم هر چهار تا باید چهار تا دیه بدهند آن که مباشر است دیه است آنها که مباشر نیستند و آمر هستند که باید تعزیر بشوند تعزیر جریمه یک دیه و این جور درستش کردم برای این که کنترل بشود البته حکم حکومتی، این جور است تعزیر باید باشد به دست حاکم است حالا که تعزیر به دست حاکم است دیگر بگوییم که چهار تا دیه یکی دیه سه تا هم جریمه، این، این مسئله.
یک مسئله دیگر هم این که ارث را کی میبرد خب همین الان خواندیم اگر شوهر تقصیر نداشته باشد شوهر و اگر زن تقصیر نداشته باشد زن و اگر تقصیر داشته باشند قانون ارث، برای این که قاتلها دیگر اینها ارث نمیبرند آن وقت این جا هم باز برای این که کنترل بشود انسان این حرف را بزند که این بچه راضی کردن طوری نیست میرود بچههایش را همان روز راضی میکند قضیه تمام میشود یا شوهر را راضی کردن یا شوهر زن را راضی کردن چیزی نیست و واقع حق الناس از بین میرود لذا من فتوی میدهم وقتی مینویسند میگویم که باید یک دیه بدهد اگر چهار ماه به آن طرف باشد یک دیه کامل، هزار دینار باید بدهد به حاکم شرع چنانچه بعد انشاء الله دربارهاش صحبت میکنیم که اگر سر میتی را بریدند باید دیهاش را بدهند به حاکم شرع این هم این جورها میشود اگر این جورها هم بیاییم جلو حالا چون که شماها میخواهید مسئله بگویید و خیلی ربطی به حرفهای من ندارید و خودتان هر کدام مرجع دارید بنابراین لااقل احتیاط بکنید یعنی قضیه را جدی بگیرید و این قضیه یک نحو کنترل است و کنترل کردن برای ما واجب است لازم است.
وصلی الله علی محمد و آل محمد