درس خارج فقه شهادات حضرت آیت الله مظاهری
85/06/22
كتاب الشهادات
جلسه:29
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
بحث درباره غنا و موسيقى بود استعمال آلات لهو، به عبارت ديگر بحث درباره آهنگها بود كه گاهى مربوط به انسانها است كه به آن غنا مىگويند و گاهى هم مربوط به آلات است كه به آن موسيقى مىگويند و هر دو هم آهنگهاى طربآميز كه معمولاً مخصوصاً زنها را به رقص در مىآورد. گفتم كه بيش از 5040 روايت هست و 2010 تا روايت هم تفسير مىكند آياتى كه مربوط به غناست يعنى تعيين مصداق مىكند كه بعضى از آن روايات را خوانديم آيات را خوانديم و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه و يتخذها هزواً. فاجتنبوا الرجس من الاوثان فاجتنبوا قول الزور كه اين دو تا آيه بيش از 20 روايت دربارهاش آمده و غنا را مصداق اين دو آيه شريفه مىداند يعنى آيه شريفه را تفسير كرده تفسير مصداقى و گفته است از قول زور يكى غنا است يا از لهو الحديث يكى غناست در بعضى از روايات هم دارد يكى موسيقى است و دو تا مسئله باقى مىماند: 1- يك مسئله مربوط به فيض كاشانى است كه ديگران هم متابعت از ايشان كردهاند البته شاذاً كه بر روى هم يك قول شاذى است و اگر چيزى هم نداشتيم جز اين كه همين شاذ بودنش بس بود اين كه اهميت ندارد و لا يعبأ به براى اين كه همه فقهاء قديماً متأخرين متأخر متأخرين گفتهاند كه قول مرحوم فيض درست نيست به اين معنا گفتهاند غنا مطلقاً به هر محتوايى اين حرام است. مرحوم فيض «رضوان اللَّه تعالى عليه» ايشان در وافى گفتهاند كه غنا و موسيقى وقتى حرام است كه محتوى خراب باشد يا يك عنوان ثانوى بر آن بار باشد اختلاط زن و مرد باشد زنها براى مردها بخواند و اما اگر گناه با آن نباشد محتوى هم مبتذل نباشد اشكال ندارد البته گفتم قول شاذ است اختراعش هم از مرحوم فيض «رضوان اللَّه تعالى عليه» است مرحوم فيض و ديگران كه متابعت از ايشان كردهاند مثل صاحب كفايه و يك تمايلى از جامع المقاصد البته آن نه، همچنين مستند هم نه اما اين دو بزرگوار كه گفتهاند، دليلى بر آن ندارند به غير از اين كه جمع بين روايات قدر متيقن از روايات شأن نزول در روايات يك چيزهايى كه يك استحسانهايى كه به مقام شامخ مرحوم فيض نمىخورد اما على كل حال ايشان قدرمتيقنگيرى كردهاند و گفتهاند قدر متيقن از غنا و موسيقى آنجاهاست موسيقى اش را هم معلوم نيست بگويند قدر متيقن از غنا آنجاهاست كه محتوى مبتذل باشد و اما اگر قرآن باشد اشعار حكمتآميز باشد يا اشعار مربوط به قيامت و مربوط به مولا و عبد و امثال اينها باشد گفتهاند كه طورى نيست اين همه اطلاقات را اين دو سه آيه كه گفتم تخصيص هم نيست اما گفتم قدر متيقن از اين 50 40 تا روايت اين است دليل ندارند بلكه ما دو تا روايت پيدا كرديم كه همين كه مرحوم فيض مىگويد كه جايز است با يك طمطراقى ائمه طاهرينعليهم السلام فرمودهاند جايز نيست. اين يك مسئله است كه حالا دو تا روايتش را مىخوانيم 2- يك مسئله هم مربوط به ساز و آواز در عروسى هاست كه بعضى گفتهاند كه البته اين هم قول شاذ است ولو اين كه شيخ انصارى نسبت به شهرت مىدهد بعد هم خودشان يك تناقضى در كلمات مرحوم شيخ انصارى هست اگر مطالعه كرده باشيد حتماً مطالعه كردهايد ديگر كه ايشان اول مىفرمايند مشهور بعد مىفرمايند و مىشمارند هفت هشت ده نفر از علماى بزرگ از قدماء و متأخرين خودشان هم ازمتأخر متأخرين است كه قبول ندارند صاحب جواهر كه ايشان اسم نمىآورند اينها همه گفتهاند كه نه در ساز و آواز مطلقا حرام است حتى در عروسىها و آلات موسيقى هم مطلقا حرام است حتى در عروسىها خب اين مطلب دوم است اين دو تا روايت صحيح السند دارد اين دو تا روايت صحيح السند را بخوانيم ببينيم كه آيا مىشود استثناء داد عروسىها را يا نه؟ چيزى كه از عجايب است اين است كه معمولاً فقهاء كه گفتهاند در عروسىها جايز است غناى زنها براى زنها را گفتهاند حتى غناى مردها براى مردها را هم نگفتهاند غناى زنها آوازه خوانى زنها براى زنها واما اين كه آلات موسيقى هم در عروسىها اين را ديگر هيچ كس نگفته، دليل هم برايش نداريمو اين عجب است كه مرحوم محقق غنا را نمىگويد دف را مىگويد و اين را نمىدانيم چه جور مىشود درستش كرد كه ايشان همين جا كه مىفرمايد اگر يك كسى سر و كار با ساز و آواز داشته باشد فاسق است شهادتش قبول نيست آن وقت استثناء مىكنند مىگويند الا الدف فى العرائس و اين دف فى العرائس را هيچ دليل نداريم ظاهراً كسى هم نگفته مختص به مرحوم محقق است غنا را دليل داريم كه حالا روايتش را مىخوانم ببينيم مىشود عمل به روايت كرد يا نه؟ راجع به غنا روايت داريم فقهاء هم بعضى فرمودهاند كه مرحوم شيخ اول فرمودهاند مشهور بعد هم از شهرتشان برمى گردند ولى على كل حال قول دارد در مراجع فعلى در مراجع گذشته از بزرگان در ميان فقهاء قول دارد و دليلشان هم فقط يك روايت ابى بصير است كه به دو سه قول درست شده كه حالا روايتش را مىخوانيم. بنابراين ما دو تا مسئله اينجا داريم: يك مسئله اين كه حرف مرحوم فيض كاشانى است كه گفته قدر متيقن از روايات اين است كه ما اين قدر متيقن را نمىفهميم اما علاوه بر اين كه قدر متيقن را نمىفهميم دوتا روايت هم ضد مرحوم فيض كاشانى است. دو تا روايت هم صحيح السند ظاهر الدلاله و حالا مرحوم فيض يك تسلط عجيبى به روايات اهل بيت داشته و انصافاً اين وافى شرح كافى است انسان مىفهمد كه ايشان تسلط خوبى بر روايات اهل بيت داشته و حالا چه جور شده دو تا روايت من را ايشان اصلاً متذكر نشدهاند و رفتهاند قدر متيقنگيرى نمىدانم. ولى على كل حال بر ضد فيض كاشانى دو تا روايت هست اين دو تا روايت را بخوانيم ببينيم كه فيض كاشانى را ردّ مىكند يا نه؟ اتفاقاً مورد روايت هم راجع به قرآن است و غنا در قرآن، مورد روايت هم همان چيزهايى است كه مرحوم فيض كاشانى مىگويند يعنى مثلاً مثنوى بخواند با ساز كه اين سازهايى كه مىزنند يك چيزهايى هم در آن مىگويند لذا آن كسى كه مىخواند اين هم طبق آن مىخواند آن آهنگ نى دارد آن هم آهنگ زبان دارد حالا همين قرآن را به مزمار خواندن يا با غنا خواندن هر دو در روايت مىگويد كه حرام است غنا و موسيقى حرام است.
روايت 27 از ابواب 99 از آن رواياتى كه بعضى را خوانديم خيلى بود اما ما بعضى از روايات را خوانديم كه در اين باب 99 تقريباً بيش از 20 روايت قرآن معنا كرده و فاجتنبوا الرجس من الاوثان فاجتنبوا الغناء يعنى قرآن دارد فاجتنبوا قول الزور امامعليه السلام فرموده فاجتنبوا الرجس من الاوثان فاجتنبوا الغنا و تخصيص دادنش آبى از تخصيص است ديگر، حالا روايت 27 از باب 99 اين است و عن ابيه عن سليمان بن مسلم الخشاب عن عبداللَّه بن جريح الملكى عن عطاء بن ابى رياح عن عبداللَّه ابن عباس عن رسول اللَّهصلى الله عليه وآله وسلم روايت نبوى است و ما روايات نبوى را حجت نمىدانيم الا اين كه از راه ديگر حجتش بكنيم و اين روايت نبوى در تفسير على بن ابراهيم است و خود مرحوم فيض خيلى گفتهاند من جمله مرحوم فيض خود مرحوم فيض مىگويد كه على بن ابراهيم ضمانت داده روايات درتفسير را و گفته هر چه من در اين تفسير روايت نقل كردهام حجت است و على بن ابراهيم ديگر به اندازه نجاشى كه هست همين طور كه نجاشى مىگويد ثقةٌ ايشان هم مىفرمايد حجةٌ. بنابراين روايت نزد بسيارى از بزرگان حتى مرحوم آيت اللَّه خويى در حالى كه خب سخت گير هستند در روايات اما روايات تفسير على بن ابراهيم را مىگويند حجت است و قدماء متأخرين من الان ياد ندارم كسى گفتم مثل مرحوم آيت اللَّه خويى سخت گير هستند اما روايات در تفسير على بن ابراهيم را مىگويند كه چون خودشان گفتهاند حجت است ما هم مىگوييم حجت است بنابراين روايت ازنظر سند پيش ما و مناقب أهلالبيت جمله پيش فيض كاشانى اشكال ندارد. بالاخره اين روايت نبوى است يعنى اين سليمان بن مسلم الخشاب، عبداللَّه بن جريح المكى، عطاء بن ابى رياح، عبداللَّه بن عباس اينها را عامه توثيق كردهاند ولى ما توثيق عامه را قبول نداريم خودشان را قبول نداريم چه برسد توثيق هايشان را ولى اينها توثيق كردهاند بسيارى از اهل رجال عامه سليمان بن مسلم خشاب و عبداللَّه بن جريح و عطاء بن ابى رياح را توثيق كردهاند و گفتهاند كه ثقةٌ ازنظر آنها روايت صحيحه است ازنظر ما همين سليمان بن مسلم و عبداللَّه بن جريح و عطاء بن رياح و عبداللَّه بن عباس هيچ كدام توثيق نشدهاند، شايد كسى بتواند عبداللَّه بن عباس را با يك سختى اثبات بكند كه ثقه است. اما غير از عبداللَّه بن عباس راديگر اصحاب يعنى شيعه توثيق نكرده اما على بن ابراهيم توثيق كرده، توثيق بهاين معنا گفته است آنچه من در تفسير روايت نقل كردهام اينهاحجت است مثل كامل الزيارات است كامل الزيارات هم در حالى كه بعضى اوقات روايت از شمر بن ذى الجوشن نقل مىكند اما اول كتاب مىگويد كه روايات آنچه نقل مىكنم حجت است و بزرگان حتى مثل مرحوم آقاى خويى مىپذيرند كه كامل الزيارات ولو مرسل باشد رواياتش حجت است اين هم از آن باب است ديگر، از نظر سند اشكال نداريم.
فى حديث قال انّ من اشراط الساعة قبل از ظهور امام زمان حالا چند سال هم معلوم نيست اين دوره آخر الزمان چند سال است معلوم نيست ممكن است انشاءاللَّه همين امسال بدست ما به دست شيعه ابرانى به دست ما طلبهها به رهبرى امام زمان پرچم اسلام روى كره زمين افراشته بشود اما ممكن است يك ميليون سال هم با ولايت فقيه بايد برويم جلو تا اين ولايت فقيه ولايت ائمه طاهرينعليهم السلام بشود انّ من اشراط الساعة اضاعة الصلوات و اتباع الشهوات و الميل الى الاهواء انصافاً الان همين جورى است الان ايران ما اضاعة الصلوات دارد و اتباع الشهوات دارد و الميل الى الاهواء دارد. معمولاً مسلمانها چنين هستند ديگر، فعندها يكون اقوام يتعلمون القرآن لغير اللَّه و يتخذونها مزامير، اين يك جمله كه قرآن را با ساز و آواز مىخوانند با غنا مىخوانند با اسماع، بخواهيم فارسى بگوييم با ساز و آواز مىخوانند و يكون اقوام )انشاءاللَّه ما نيستيم( يتفقهون لغير اللَّه و تكثر اولاد الزنا و يتغنون بالقرآن اينها قرآن را با غنا مىخوانند همان كه فيض كاشانى مىگويد فيض كاشانى مىگويد غنا يك دفعه محتوى مبتذل است يك دفعه مبتذل نيست و قرآن است همين قرآن را مرحوم فيض اسم مىآورند و مىگويند يك دفعه قرآن است و يك دفعه اشعار حكمتآميز است و يك دفعه ذكر است و تذكر يوم القيامة است و اشعارى كه عبد براى مولا مىخواند مىگويند طورى نيست همين را در دو جاى اين روايت مىگويد حرام است حالا حرامش را هم عجيب مىگويد حرام است. و يتغنون بالقران و يستحسنون الكوبة و المعازف مىگويند كه موسيقى سنتى طورى نيست اينها را خوب هم مىدانند مىرسد به اينجا كه داريه و تنبك مىفروشند، مسئولين ما هم به آنها نمىگويند چرا داريه و تنبك مىفروشى، ما هم نمىگوييم امر به معروف و نهى از منكر نمىكنيم وينكرون الامر بالمعروف و النهى عن المنكر اصلاً ما بخواهيم امر به معروف و نهى از منكر كنيم اين يك منكرى است براى آنها، فاولئك يدعون فى ملكوت السموات و الارجاس و الانجاس اينها در ملكوت سموات شيعه كه نيستند مسلمان كه نيستند ناميده مىشوند به نجسها، افراد نجس افراد رجس و پليد، يسمون الارجاس و الانجاس، اين روايت را يك مقدار دربارهاش معنا كنم. از روايات فهميده مىشود كه اهل دل هم روى آن خيلى پافشارى دارند مىگويند كه وقتى انسان بميرد هر كه باشد بايد برود در محضر خدا، هر كه باشد و اين را مىبرندش در محضر خدا از آسمان اول، دوم، سوم،... هفتم، عرش، كرسى آنجا يك دفعه در مقابل خدا سر به زير است، كافر است، فاسق است، فاجر است. يك دفعه سر به زير نيست مىتواند در مقابل خدا سر افراز باشد آنها كه سر به زير هستند خب معلوم است برمى گردند به جهنم برزخى، آنها هم كه آدم خوب هستند برمى گردند جايشان بهشت برزخى آن وقت اين ملائكه وقتى كه اين را از آسمان اول و دوم تا آسمان هفتم مىبرنداينها گاهى صدا مىكنند مثلاً مثل شماها مىگويند آقا آمد مؤمن آمد مسلمان واقعى آمد مبلغ اسلام آمد به عبارت ديگر يك شعارهايى مىدهند له يا عليه، گاهى هم مىگويند سگ آمد آنكه چشمهاى بصيرت در اين دنيا مىبينند يك آدم ظالمى، يك آدم سگى به صورت سگ است مىگويند سگ آمد گاهى مىگويند ديوث آمد در روايات مىخوانيم آن كسانى كه باك نداشته باشند كه به زن و دخترشان نگاه بكنند سمىّ فى السماء ديوثاً گاهى هم مىگويند نجس آمد پليد آمد اين روايت است كه ملائكه وقتى كه اين را دارند مىبرند شعار مىدهند عليه او كه نجس آمد پليد آمد سمىّ فى الاسماء الارجاس و الانجاس. خدا رحمت كند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عباس تهرانى مرد عجيبى بود اين صبح به صبح دعاى كميل در مدرسه حجتيه و ما مىرفتيم مريدش بوديم خيلى و قبلش هم يك ساعت صحبت مىكرد ايشان اين روايتها را كه مىخواند بعد مىگفت كه به تجربه اثبات شده برايم براى اين كه روايت داريم اگركسى راستى اهل نماز شب باشد بيدارش مىكنند مىگفت مرا بيدار مىكردند )حالا آن وقت نمىدانم چه جور بوده( گاهى مىگفتند كه آقا بلند شو، گاهى مىگفتند كه شيخ عباس بلند شو، گاهى مىگفتند عباس بلند شو، گاهى هم مىگفتند اُاُ بلند شو من تعجب مىكردم چه جور گاهى آن، گاهى آن؟ بعد فكرش را كردم ديدم روز اگر آقا بودم آنجا هم آقا هستم صدايم مىكنند به آقا و اگرآدم بى خودى بودم در آن روز )آن كه گناه نمىكرد( ديگر اُاُ بودم همانجا يك اهل دلى خدا رحمتش كند خيلى خوب بود به من گفت كه يك صورتش را ايشان نگفت و آن اين است كه گاهى به من سُك مىزنند مثل الاغ كه بلند شود من را سُك مىزنند ديگر اُاُ هم نمىگويند بلند مىشوم. اين سمىّ فى السماء گاهى آقا، گاهى هم ارجاس، انجاس. روايت خيلى تكان دهنده است انصافاً حالا علاوه بر اين كه ساز و آواز را مطلقاً حرام مىداند همان كه مرحوم فيض كاشانى مىفرمايند جايز است همان را گناه بزرگى برايش بار مىكند به قول بعضى از بزرگان مىفرمودند كه گناه مضاعف است مثل گناه كردن در مسجد مثل گناه كردن شب جمعه، مثل گناه كردن در حرمهاى مطهر، مىگفتند گناه مضاعف است يك عنوان اولى ساز و آواز است يا به قول صاحب جواهر مداح يا روضه خوان غنا مىخواند يكى به عنوان اولى حرام است يكى هم به عنوان ثانوى در مسجد است در جشنهاى ائمه طاهرين است و يا در امكنه مقدسه يا ازمنه مقدسه حالا اين روايت شريف علاوه بر اين كه ساز و آواز را مطلقا حرام مىداند ساز و آواز كه به واسطه نى يا به واسطه غنا باشد هر دو را حرام مىداند يتخذها مزاميز حرام مىداند يتغنون بالقرآن اين را هم حرام مىداند. مسئله ديگر حرف ندارد، شما هم فيض كاشانى بشويد شما هر چه آقا باشيد بالاتر از فيض كاشانى نيستيد فيض كاشانى بسيار آدم عالى بود حتى من تعجب مىكنم از آن آقايى كه رياست عامه قم را داشت براى خاطر همين حرفها ايشان را تكفير كرد يك چند تا از اين حرفها ايشان زده تكفير كرد به جورى كه تبعيد كرد هم تكفيركرد هم تبعيد كرد و ايشان آمدند اصفهان و اتفاقاً تبعيد و تفسيق ايشان هم خيلى عالى شد و شاه او را پذيرفت و بالاخره شيخ الاسلام آستان اصفهان در خود اصفهان شد بعد مرادم اينجاست آن آقا پشيمان شد از اين كه چرا تكفير ديگر؟ و ازكاشان پياده آمد اصفهان آمد در خانه با جمله يا محسن قد اتاك المسىء و راستى محسن در همه چيز است از نظر فلسفه، عرفان خيلى بالاست انصافاً مخصوصاً عرفان از نظر تفسير خيلى بالاست اين تفسير صافى تفسير خوبى است انصافاً تسلط ايشان بر قرآن، ازنظر روايات اهل بيت وافى نوشته و مثل وافى حتى پيش بزرگان مىگويند كه اين روايات ما به واسطه سه تا محمد در قدماء كه مرحوم شيخ طوسى و مرحوم كلينى و مرحوم صدوق و سه تا محمد در آخر علامه مجلسى و من جمله اين وافى اين محسن كه اسمش محمد است و يكى هم صاحب وسائل، لذا مىگويند محمدون ثلاث قدماء محمدون ثلاث متأخرين خيلى شأنش بالاست بنابراين حالا اگر شما بتوانيد متابعت از فيض كاشانى هم بكنيد طورى نيست.
روايت 2: محمد بن على بن الحسين، روايت از جازمات صدوق است ديگر لااقل به قول مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى خويى اگر ما آن گفته اول من لا يحضر را قبول نكنيم اما در جازماتش بايد قبول بكنيم ديگر لذا جازمات صدوق پيش همه اساتيد ما پيش بزرگان پيش اهل رجال مىگويند كه حجت است براى اين كه به طور قاطع مىگويد قال ابوعبداللَّهعليه السلام لذا روايت از جازمات صدوق است سندش اشكال ندارد.
روايت 2 از باب 16 جلد 12 وسائل ابواب ما يكتسب به: محمد بن على بن الحسين قال سئل رجل على بن الحسينعليه السلام عن شراء جارية لها صوت فقال ما عليك لو اشتريها فذكرتك الجنة عين همين مرحوم فيض تمسك كرده فذكرتك الجنة يعنى بقرائة القرآن و الزهد و الفضائل التى ليست بغنا فاما الغنا فمحذور، نمىدانم مرحوم فيض چرا آخرش را انداخته خب مىگويد اگر صوت خوش باشد خيلى خوب است روايت هم داريم يكى از امتيازها، از نعمتهاى بزرگ خدا صوت خوش است انسان خوب بخواند هم براى منبرش خوب است هم براى قرآنش خوب است و رتل القرآن ترتيلا اين جورى است. حتى پيامبر اكرم در مكه دروقتى كه تحريم اقتصادى كرده بود علاوه بر تحريم اقتصادى تحريم ملاقاتى كرده بودند و به اندازهاى هم سخت بود كه وقتى يك غريبه وارد مكه مىشد دو تا پنبه در گوشش مىگذاشتند حق هم نداشت اين دو تا پنبه را دربياورد مىگفتند يك دفعه گوش مىدهد به قرآن پيامبر و مسلمان مىشود خيلى سختگيرى مىكردند اما همينها و مثل بعضىها قانون وضع مىكنند و خودشان قانون مىشكنند قانون شكنى مىكردند. هم سيره حلبى مىگويد هم سيره ابن هشام مىگويد هم مسعودى در مروج الذهب و هم ديگران، مىگويند معمولاً پيامبر اكرم شبها براى اين كه قرآن هم دارد در سوره مزمل كه يك دستور العمل دهگانه به پيامبر داد و گفت شروع كن يكى همين بود يا ايها المزمل قم الليل الا قليلاً نصفه او انقص منه قليلاً اوزد عليه و رتل القرآن ترتيلاً تا مىتوانى شب بيدارى در دل شب قرآن بخوان پيامبر اكرم قرآن مىخواندند بلند از بس صدا جاذبه داشت اينها مخفى از يك ديگر مىآمدند پشت ديوار خانه پيامبر اكرم گوش مىدادند و بعضى اوقات هم رسوا مىشدند آن، آن را مىديد آن، آن را مىديد آن، آن را، مىگفتند كه خود ما كه قانون وضع كرديم پس چرا اين جورى پشت پا به رخت خواب زديم آمديم به قرآن پيامبر گوش مىدهيم با هم بيعت مىكردند جدى اين كه ديگر انشاءاللَّه نيايند فردا شب زودتر مىآمدند يعنى آن جاذبه پيامبر و صداى خوش پيامبر زودتر اينها را مىكشاند خب پيامبر اكرم قرآن مىخواندند ديگر اما نه غنا، آن صداى جاذبه دار پيامبر اكرم كه راستى بعضى از بزرگان يك جاذبهاى دارند خودشان بعضى از اين كسانى كه خدا نعمت بزرگى به آنها داده مىخوانند يك جاذبه خاصى صدايشان دارد خب اين خيلى خوب است نه تنها حرام نيست بلكه خوب است غنا نيست و اما اگر غنا باشد مطرب باشد مىخواهد صدا خوش باشد مىخواهد صدا نكره، بعضى از اين نكرهها صدايشان خوش نيست اما غنا است يعنى طربانگيز است به جورى كه بجاى سينه زدن بنا مىكنند بالا بپرند به آسمان، و چه بازىها در مىآورند بنابراين اگر صدا خوش باشد خوب است و اما اگر غنا باشد نه. اصلاً غنا در مقابل صداى خوش قرار مىدهد بنابراين اين جور مىشود صوت على قسمين. قسم كه صداى خوش است صوت حسن يك قسمت طربانگيز است كه روز اول مىگفتم يك قسمت روح از آن لذت مىبرد يك قسمت جسم از آن لذت مىبرد كه ديديد روايتش را خوانديم كلما يتلذذ به الناس فهو حرام، جسم لذت مىبرد يعنى طربانگيز است آنجا كه شهوت و قوه شهويه از آن لذت ببرد غريزه جنسى از آن لذت ببرد به اين مىگوييم غنا، آنجا كه روح از آن لذت ببرد به آن مىگوييم صداى خوش، صوت حسن بنابراين خوب بود مرحوم فيض شايد هم همين مرادشان باشد كه مرحوم فيض ظاهراً همين را بخواهند بگويند ديگر مابقىاش را ظاهراً نبايد به مرحوم فيض بزنيم كه ايشان غنا را به صوت حسن معنا كرده خب طورى نيست اما اين روايت شريف صوت حسن را در مقابل غنا قرار داده و فرموده است اگر با صوت حسن انسان اشعار حكمتآميز بخواند خيلى خوب است در روايت داريم يقرؤن القرآن بصوت حسن.
محمد بن على بن الحسين قال سئل رجل على بن الحسين عن شراء جاريه لها صوت فقال ما عليك لو اشتريتها فذكر تك الجنة يعنى بقرائة القرآن و الزهد والفضائل التى ليست بغنا فاما الغنا فمحذور. اين خلاصه حرف است. بنابراين مطلقا حرام است مرحوم فيض كاشانى براى اين كه بگويند اگر بگويند غنا حلال است اگر محتوى حلال است، غنا حرام است اگر محتوايش بد باشد ما دليلى برايش نداريم الا قدر متيقن گرفتن از روايات كه نمىشود 50 40 تا روايت را حمل كنيم. ايشان شأننزولى درست مىكنند كه در آن زمان اين جورى بوده، در آن زمان اين جور نبوده خب بله خلفاى بنى العباس اينها داريه و تنبك داشتند گاهى هم اختلاط زن و مرد بوده و مبتذل بوده و ديگران هم همين طور ديگران هم مجالس داشتند و زنها داريه و تنبك مىزدند اصلاً الان هم كه در عروسىها كه روايتش را فردا مىخوانم همين است ديگر ببينيم آيا روايت درست است يا نه؟ بنابراين مرحوم فيض «رضوان اللَّه تعالى عليه» دليل كه ندارند، ندارند، بلكه اين دو تا روايتىهم كه خوانديم عليه فيض كاشانى است.
وصلى اللَّه على محمد و آل محمد