درس خارج فقه شهادات حضرت آیت الله مظاهری
85/06/21
كتاب الشهادات
جلسه:28
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
درباره روايات غنا تا روايت 5 از باب 99 را خواندم.
روايت 6: و عنه عن ابيه عن ابن ابى عمير عن على بن اسماعيل عن ابن مسكان عن محمد بن مسلم عن ابى جعفرعليه السلام روايت سندش خيلى خوب است سه تا از اصحاب اجماع هم در روايت هست. قال: سمعته يقول الغنا مما وعد اللَّه عليه النار و تلى هذه الآية و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه بغير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين. آيه شريفه براى قمار براى دروغ براى گناهان بزرگ استعمال شده اما معمولاً ائمه طاهرينعليهم السلام مصداق تعيين كردهاند در غنا لهو الحديث يعنى حديث لهو و گفتهاند مراد آيه شريفه از حديث لهو يعنى غنا و آيه شريفه گناه را خيلى بزرگ مىداند و نتيجه اين كار را هم مىفرمايد همين غنا و موسيقى است كه موجب مىشود كم كم اهل غنا اهل موسيقى اصلاً نه تنها دست از دين بردارند بلكه دين را مسخره كنند و مجالس لهو لعب است كه شيطان مىآورد براى مردم و از راهى كه راه خداست آنها منحرف مىشوند بدون اين كه توجه داشته باشند وقتى كه از سبيل اللَّه اينها منحرف شدند ديگر يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين كه از آيه شريفه استفاده كردهاند علاوه بر اين كه حرام است از گناهان كبيره است يعنى اين كه وعده عذاب بر آن داده شده و علاوه بر اين كه گناه كبيره است گناهى است كه موجب بى دينى مىشود بدون اين كه آن طرف توجه داشته باشد كجا مىرود وقتى كه رسيد به بى دينى آن وقت دين را مسخره مىكند روايت سندش خيلى خوب است دلالتش هم خيلى خوب است و اين كه لهو الحديث كه مصداق را امامعليه السلام غنا قرار دادند گناه به اين بزرگى دارد.
عمر را صرف غنا كردن لهو است معلوم است كار لهو است حالا محتوى هر چه مىخواهد باشد اگر محتوى قرآن باشد اما انسان را تحريك شهوت بكند معلوم است قرآن اين لهو الحديث است يعنى اگر موجب بشود يك چيزى طربانگيز باشد محرك باشد اين زن زيبا باشد آن زن بخواند يا مرد باشد مرد نازيبا باشد اما صدايش طربانگيز باشد انسان را به وجد شيطانى در بياورد اين ديگر ظاهراً در قرآن باشد همين است در اشعار زيبا باشد همين است در اشعار شهوتانگيز هم باشد همين است ما بگوييم لهو الحديث يعنى آنجا كه قرآن نباشد آنجا كه اشعار كثيف نباشد اما اگر اشعار خوب شد ديگر لهو الحديث نيست.
بزرگان گفتهاند مراد الحديث اللهو است اضافه صفت به موصوف است ولى من اضافه صفت به موصوف نمىدانم اضافه موصوف به صفت مىدانم لهوى كه از حديث است در مقابل موسيقى كه لهو الحديث نيست حالا اگر هم الحديث اللهو گفتيد ديگر هم موسيقى را مىگيرد هم غنا را. لذا چيزى كه انسان را به شهوت در بياورد لهو است نمىشود كه نباشد يك چيزىكه جوان را به شهوت و وجد در بياورد بنا كند برقصد اين راننده را من ديدهام وقتى كه در ماشين بنا مىكند او بزند او هم پشت ماشين رقص مىكندگاهى با دستش و گاهى با تنهاش حالا راستى اگر كسى از لهو الحديث بفهمد يعنى محتوى خراب باشد اين را نمىدانيم از كجايش بفهمم، حديث يعنى گفتار.
يشترى معنايش اين است كه هر كسى كه داريه و تنبك بخرد فرق نمىكند داريه و تنبك بخرد ماهواره بخرد زن و بچهاش را خراب بكند اين لهو الحديث است ديگر، يعنى خريده، زن و بچهاش خراب شدهاند و همه گناهان هم گردن اين آقاست كه اين ماهواره را خريده يا مثلاً شأن نزولش اين است مىگويند يك عدهاى براى اين كه جوانها را سرگرم بكنند مثل حالا براى اين كه منصرف از مسجدشان بكنند آن وقت منصرف از اين كه بيايند خدمت پيامبر آن وقت كم بود از ايران و جاهاى ديگر لهو الحديث مىبردند يك جاريههاى مغنيه و يك جاريههاى نى زن و داريه زن و اينها مىآمدند جلسه مىگرفتند و جوانها را جذب مىكردند جوانها منصرف مىشدند اين شأن نزولش است و اگر بخواهيم مصداق كامل الان درست بكنيم ماهواره مىخرد براى اين كه آن فيلمهاى شهوتانگيز و آن غناها و آن موسيقىها نمىخواهد هم بچه هايش بى دين بشوند اما من غير علم بچه هايش بى دين مىشوند كم كم من غير علم اين اجتماع فساد درست مىشود اين اجتماع فساد ما علتش دو چيز است: 1- غذاهاى حرامى كه پدر و مادر به آنهامى دهند بخورند. 2- يكى هم همين مجالس لهو الحديث است لذا و من الناس من يشترى اين يشترى اينجا كه دخالت ندارد اين براى اين است كه اين جورى است گناه خيلى بزرگ است و آن كسى كه اين كار را مىكند ولو خودش نشنود ولو خودش نباشد ولو خودش شركت نكند اما گناهش بزرگ است و آن كسانى كه شركت مىكنند يتخذها هزواً. بنابراين من خيال مىكنم روايت كه زياد است نظير اين روايت زياد است و امامعليه السلام در اين جا در همين باب بيش از 20 روايت داريم كه امامعليه السلام اين و من الناس من يشترى لهو الحديث را معنا كردهاند به غنا حالا ما در اين 20 10 تا روايت همهاش را حمل بكنيم بر آنجا كه محتوى خراب باشد يا اين كه بر آنجا كه يك زن لختى يك زن مغنيهاى اينها را بخواند حمل بكنيم بر آنجا كه اختلاط زن و مرد باشد خب اين حملها همه وجه مىخواهد اگر بدهيم دست عرف بگوييم كه امام صادقعليه السلام در 20 10 تا روايت فرموده و من الناس من يشترى لهو الحديث يعنى غنا، خب اين مىفهمد اين كه اصل غنا حرام است غنا چيست؟ صوت مطرب.
روايت 7: و عنه عن ابيه عن ابن ابى عمير عن مهران بن محمد عن ابى عبداللَّهعليه السلام روايت صحيح السند است قال سمعته يقول الغنا مما قال اللَّه عز و جل و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه يعنى يشترى لهو الحديث را بردار و غنا را جايش بگذار اين كه قال سمعته يقول الغنا مما قال اللَّه يعنى مصداق لهو الحديث است لهو الحديث را بردار غنا را بگذار جاى آن، حالا ما بگوييم كه باز همين است مراد امام صادقعليه السلام از لهو الحديث يعنى مجالس اختلاط زن و مرد با هم كه در آنجا غنا باشد خب خيلى معونه مىخواهد ديگر يا مراد از لهو الحديث جلسه زن و مرد نيست اما محتوى كه مىخواند قرآن است اشعار حكمتآميز است و آنجا كه غنا باشد اما اشعار حكمتآميز باشد يا اختلاط زن و مرد نباشد اين غنا هست اما حرام نيست نمىدانم چه جور مىشود درست كرد؟ ظاهراً همين طور كه فقهاء فهميدهاند همه آنها اين است كه مراد از غنا يعنى همان صوت مطرب مىخواهد ضميمه داشته باشد مىخواهد ضميمه نداشته باشد.
معنايش اين است كهاى بابا غنا و موسيقى نداشته باش من غير علم بى دين مىشوى الان جوانهاى ما چنين شدهاند يعنى الان اين وضع موسيقىها اين وضع غناها اين مجالس و اينها كه غنا در آن است موسيقى در آن است در حالى كه اختلاط زن و مرد هم نيست در آن مجلس مغنيه نيست خب مىبينيم كه جوانهاى ما از مسجد بريدهاند از روحانيت بريدهاند آنها كه سر و كاردارند با اين چيزها از نماز بريدهاند كارشان كار شهوتانگيز فساد اخلاق است ور رفتن دختر به پسر، پسر به دختر اين ليضل عن سبيل اللَّه كه علت نيست كه معنا معمم و مخصص باشد و هر كجا مضلّ است حرام است هر كجا مضلّ نيست حرام نيست. اين را نمىخواهد بگويد حكمت است ديگر. و يتخذها هزواً آن هم باز همين است گاهى سرو كار دارد يضل عن سبيل اللَّه معمولاً يعنى غالباً اين جور است گاهى هم خيلى سرو كار دارد ديگر يتخذها هزواً دين را مسخره مىكند. آن كه نمىخواهد بى دين بشود آن مىخواهد موسيقى گوش بكند اما نتيجه چه مىشود؟ من غير علم موسيقى را گوش كرده غنا را گوش كرده مجالس لهو لعب را يكى پس از ديگرى شركت كرده نمىخواسته كه بى دين بشود ناگهان بى دين شده و معمولاً هم همين طور است همين غربىها مىگويند در آن جنگ 8 ساله ما نتوانستيم كارى بكنيم اما موفق هستيم در تهاجم فرهنگى، تهاجم فرهنگى را هم خودشان مىگويند دو چيزاست: 1- اين مجالس لهو و لعب. 2- اين بى حجابى و بد حجابى و اينها يك چيز خيلى واضحى است يعنى آن مردمى كه مثلاً الان پروندهها را ببينيد 95 درصد اين پروندهها مربوط به كسانى است كه سر و كارى با مسجد ندارند سر و كار با روحانيت ندارند 5 درصد هم آن 5 درصد هم بسيارش شايد دو، سه درصدش تقصير آن كسانى باشد كه باز سر و كار ندارند چون طرف دارد آن 95 درصدش مربوط به اين افراد است كه فساد اخلاقى دارند.
حديث كه فقط گفتن نيست، همان هم كه تار دارد مىزند گفتن است ديگر، حديث كه معنايش اين نيست كه بگويد قال رسول اللَّه حديث يعنى يك صدا به عبارت ديگر يك صدا و اين صدا گاهى لهو است گاهى غير لهو است گاهى غناست گاهى غير غنا.
روايت 8: عن ابيه عن ابن ابى عمير عن بعض اصحابه عن ابى عبداللَّهعليه السلام فى قول اللَّه تعالى و اجتنبوا قول الزور قال قول الزور الغناء كه اين قول الزور باز يك معناى عامى دارد دراين جا يك مصداق امامعليه السلام تعيين كرده گفته يعنى غنا، فاجتنبوا الرجس من الاوثان فاجتنبوا قول الزور آن جمله اول را به حال خود باقى گذاشته يعنى بت پرستى، جمله دوم را معنا كرده به معناى غنا، حالا ما بگوييم كه غنا يعنى غناى حلال غناى حلال كدام است كه من نمىدانم اصلاً داريم يا نه، غناى حلال كدام است آن كه محتوى قرآن باشد محتوى شعر و شاعرى باشد اصلاً يك روايت بايد پيدا كنيم كه اين جورى معنا بكند لغت كه معنا نكرده ما بايد گردن روايت بگذاريم يك مخصص مىخواهد يك مفسر مىخواهد.
غناى محتوى دار حلال باشد از كجاى روايت بيرون بياوريم ما بگوييم كه لهو الحديث اصلاً از نظر لغت از نظر عرف ايشان مىگويد اصلاً از نظر عرف غناى محتوى دار حلال است نمىتواند بگويد غنا نيست غنا است اما حلال است خب حلال است يعنى چه؟ يعنى به واسطه قرآن اگر تحريك شهوت بشود طورى نيست مىشودگفت؟ پس بنابراين غنا اگر تحريم شهوت بشود حرام است. روايت همين را مىگويد، مىگويد و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه بغير علم معنايش چيست؟ حضرت فرمودند غنا.
روايت 9: و عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد عن يحيى بن مبارك عن عبداللَّه بن جبله عن سماعة بن مهران عن ابى بصير روايت موثقه است سندش خوب است قال سئلت اباعبداللَّهعليه السلام عن قول اللَّه عز و جل فاجتبنوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال الغناء.
روايت 10: عنهم عن سهل عن محمد بن على عن ابى جميلة عن ابى اسامه عن ابى عبداللَّهعليه السلام الغنا عش النفاق آشيانه گناه غنااست و راستى هم چنين است يعنى مجالس لهو لعب كه موسيقى و غنا همين مجالسى كه الان هست اين آشيانه نفاق و گناه است آشيانه بى دينى است آشيانه فساد اخلاقى است مثل كبوترى كه آشيانه است نفاق هم آشيانه او خانه او كجاست خانه او كجاست؟ غنا. يعنى مجالس لهو و لعب موجب مىشود كه گناه، پس از ديگرى انسان بكند و اهميت به آن گناه هم ندهد.
منافق در اين جا يعنى گناه.
روايت 11: و عنهم عن سهل عن الوشاء قال سمعت اباالحسن الرضاعليه السلام يقول سئل ابوعبداللَّهعليه السلام يسئل عن الغناء فقال هو قول اللَّه عز و جل و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه اين يسئل عن الغنا عن حرمته ديگر، سؤال موضوعى كه نمىخواسته بكند، سؤال حكمى است يسئل عن حرمة الغناء فقال هو قول اللَّه عز و جل و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللَّه.
روايت 12: و عنهم عن سهل عن ابراهيم بن محمد المدنى عمن ذكره روايت سندش خوب نيست عن ابى عبداللَّهعليه السلام قال سئل عن الغنا و انا حاضر فقال لا تدخلوا بيوتاً اللَّه معرض عن اهلها آن خانهاى كه در آن غنا هست خدا نظر لطف به اين خانه ندارد خدا اعراض از اين خانه كرده است حالا آن خانهاى كه در آن غناست. اين فرمايش ايشان و امثال ايشان مىخواهند بگويند اين روايات همه همه مربوط به آن غنايى است كه بى محتوى باشد محتواى بد داشته باشد و اما اگر محتواى خوب داشته باشد اين غناست اما حرام نيست آن وقت اين را از كجا بدست بياوريم؟ مرحوم فيض كاشانى از يك روايت در آورده يك روايت ضعيف السند غير ظاهر الدلاله كه روايتش را بعد مىخوانيم ولى اين روايت را خود مرحوم فيض كاشانى هيچ به آن تمسك نكرده احدى من جمله مرحوم فيض يا شاذ از اصحاب كه گفتهاند غناى محتوى دار حرام نيست هيچ كدام هم من نديدهام تمسك بكنند به اين روايتها و بگويند اين روايتها دلالت مىكند بر اين كه غنا اگر محتوى دار شد طورى نيست. لذا امام مىفرمايند لهو الحديث غناست خب غنا چيست صوت مطرب. همه را هم كه روى هم بريزيم باز هم همين در مىآيد لهو الحديث حرام است قرآن مىگويد لهو الحديث حرام است لهو الحديث چيست؟ خود امام معنا مىكند غنا. غنا چيست؟ آن صوتى كه تحريك شهوت بكند آن صوتى كه تحريك شهوت مىگندگاهى مثل نى است ويالون است گاهى هم مثل يك كسى كه خودش صداست و جلسه را به تحريك درمى آورد براى اين كه همان وقت كه نشسته دارد مىرقصد.
ديگر اين روايتها همينجورهاست همه يعنى روايتها را كه خواندم تقريباً اين روايتها 32 تا در باب 99 مرحوم صاحب وسايل نقل كرده است هم يك نسق است همهاش اين است غنا حرام است.
يك قدرى هم اين روايات استماع ملاهى روايت باب 100 را بخوانيم.
روايت 1: محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن اسحق بن جرير روايت صحيحه است از نظر من، مىگويند موثقه به خاطر عثمان بن عيسى در حالى كه عثمان بن عيسى را از اصحاب اجماع مىدانند اما مثلاً مىگويند فطحى است اين خيلى غريب هم هست على كل حال همه قبول دارند روايت هم عثمان بن عيسى از اصحاب اجماع است هم قبول دارند اين كه روايت موثقه است يقول ان شيطاناً يقال له القفندر كه نمىدانيم يعنى چه؟ اذا ضرب فى منزل الرجل اربعين صباحاً بالبربط يعنى يك قسمتى از داريه است و دخل الرجال وضع ذلك الشيطان كل عضو منه على مثله من صاحب البيت ثم نفخ فيه نفخة فلا يغار بعدها حتى تؤتى نسائه فلا يغار يعنى مجالسى كه در آن آلات موسيقى زده بشود بى غيرتى مىآورد بى عفتى مىآورد و حالا بر فرض هم اگر نمىدانستيم هم مىگفتيم خب امامعليه السلام فرموده ما هم مىگوييم اما مىبينيم، مىبينيم كه بى غيرتىها بى عفتىها حتى برسد به آنجا بجاهاى بالابالا مىبينيم كه اين مجالس لهو لعب اين مجالسى كه فعلاً هست اينها بى غيرتى مىآورد اينها بى عفتى مىآورد حالا بگوييم بربط داريه زدن آنجا كه محتوايش خوب باشد آن كه داريه مىزند بخواند اما قرآن بخواند اين ديگر بعيدتر از آن مىشود اين داريه زن يا تار زن اين هم مىخواند اين تارش آن كسى كه سر و كار دارد مىبيند در آن يك خواندنى هاست اما خواندنىهاى عاشق و معشوقى است حالا اگر نى چنانچه بعضى از منحرفين خب نى را مىزنند در مجلسشان گريه هم مىكنند محتوايش هم مثنوى است حالا بگوييم اين ديگر طورى نيست خب يك دليل خيلى محكم مىخواهد بياييم بگوييم كه اين آلات موسيقى كه اين قدر حرام شده آنجاست كه محتوى بد باشد اختلاط زن و مرد باشد.
روايت 2 و 3 را نمىخوانيم.
روايت 4: و عنهم عن سهل عن احمد بن يوسف عن عقيل عن ابيه عن موسى بن حبيب عن على بن الحسينعليه السلام روايت صحيح السند است سندش هم خوب است قال لا يقدس اللَّه امة فيها بربط بعد مىفرمايد فاىّ تفجع چه فاجعهاى براى آن امت بار مىآورد راستى هم چه فاجعه بى غيرتى بى عفتى اضلال و بريدن از همه چيز و وصل به شيطان ديگر حالا روايات دارد حالا مىخوانم گاهى داريه است گاهى تنبك است و آلات لهو آن وقتها اين جورى بوده داريه بوده تنبك بوده و نى، ديگر تار و اينها هم ظاهراً نبوده در وقت ورود اين روايات ديگر اينها از باب مثال است يعنى آلات موسيقى آن آلاتى كه محرك باشد طربانگيز باشد مختص به مجالس لهو باشد ديگر حالا اگر مثل ويالون و تار و آن وقتها نى و داريه و تنبك كه حالا مااسمش را گذاشتهايم موسيقى سنتى و همهاش را حلال كردهايم و مىگوييم آن كه مثلاً حرام است موسيقىهاى غير سنتى است حالا اين هم از كجا پيدا شده؟ بنا شد كه شما بگوييد از كجا پيدا شده روايات ماهمهاش راجع به موسيقىهاى سنتى است.
روايت 5: و عنهم عن سهل عن سليمان بن سماعه عن ابى عبداللَّهعليه السلام بن القاسم عن سماعه روايت لا اقل موثقه است و از نظر سند اشكال نداريم قال قال ابوعبداللَّهعليه السلام لمّا مات آدمعليه السلام شمت به ابليس و قابيل فاجتمعا فى الارض فجعل ابليس و قابيل المعازف و الملاهى معازف يعنى داريه، داريه به اقسامش يعنى داريه كوچك دارد و متوسط دارد وهر كدامش هم گاهى عيد به آن مىگويند و معزفش مىگويند اما همه همان داريه و اصنافش است حالا اين معازف آن داريههاى خيلى كوچولو اما حلقه دار، و الملاهى ديگر ملاهى را نگفته كه چيست يعنى آلات لهو مثلاً شايد آن وقت تنبكى سنجى نى بوده شماتةً بادم عليه السلام خوشحالى مىكردند براى مرگ حضرت آدم و كل ما كان فى الارض من هذاالضرب الذى يتلذذ به الناس فانما هو من ذلك كه اين ديگر يك كلى هم گفته خيلى كلى خوبى است هر چيزى كه محرك باشد لذت شيطانى باشد اززدنها مىخواهد داريه باشد يا تنبك، ويالون باشد يا تار، نى باشد يا اين موسيقى هايى كه كم كم كامپيوترى هم شده ماهوارهاى هم شده و اين كلى هم سندش خوب است هم گناه خيلى بزرگ است كه مىفرمايد اين مثل همان شيطان و قابيل است كه براى حضرت آدم خوشحالى كردند جلسه لهو لعب گرفتند هر جلسهاى كه در آن موسيقى باشد اين جلسه هر موسيقى هم مىخواهد باشد اين از همان جلسه شيطان و قابيل است.
خيلى روايت خوبى است و كل ما كان فى الارض من هذا الضرب الذى يتلذذ به الناس نمىشود كه بگوييم يتلذذ يعنى يتلذذ روحى و خوشحالى و اينها كه نيست يعنى تحريك شهوت به عبارت ديگر همان طور كه فقهاء بعضىها گفتهاند كه مختص به مجالس لهو لعب هر چه كه مردم آن را مختص به مجالس لهو لعبش بكنند و اين كار را بكنند فانما هو آن كلما يتلذذ من ذلك است يعنى گناه خيلى بزرگ است مثل شماتت كردن بر مردن پيامبر است. اين هم آلات موسيقى. حالا فردا باز يك مقدار راجع به گوش دادن به موسيقي كه مرحوم صاحب وسايل باب 110 را مىگويند باب تحريم السماع اللغو و الملاهى يك قدرى اين روايتها را مىخوانيم تا فردا ببينيم چه بايد گفت؟
وصلى اللَّه على محمد و آل محمد