درس خارج فقه شهادات حضرت آیت الله مظاهری
85/04/25
كتاب الشهادات
جلسه:12
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
درباره عدالت فرمودهاند كه بايد اجتناب از كبائر داشته باشد و اصرار بر صغائر هم نداشته باشد ولو اين كه گاهى صغيرهاى را بجا بياورد ضرر به عدالت او نمىخورد علتى كه فقهاء آوردهاند براى اين كه اگر كسى گاهى گناه صغيره بكند ضرر به عدالتش نمىخورد گفتهاند كه براى اين كه عبادات آن صغيره را از بين مىبرد كان لم يكن مىكند پس اين مثل اين كه اصلاً گناه نكرده است كه مرحوم صاحب جواهر همين جا به همين دليل تمسك مىكنند مىفرمايند چون كه صغيره اگر اصرار روى آن نباشد مكفّر است ولو اين كه حالا توبه از آن هم نداشته باشد اما چون مكفّر است از بين رفته پس بنابراين اين عادل است براياين كه كبائر را كه بجا نياورده اصرار بر صغائر هم كه نداشته آن صغيره گاهى آن هم كه مكفر شده است پس اين اصلاً گناه ندارد و مثلاً تمسك كردهاند به آيه شريفه «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم» اگر اجتناب از كبائر بكنيد ديگر صغائر شما را ما تكفير مىكنيم يعنى از بين مىبريم زائل مىكنيم.
در اين باره دو سه تا آيه هست و به اين دو سه تا آيه تمسك شده بر اين كه اگر كسى گناه صغيره را گاهى بجا بياورد اين گناه صغيره به واسطه عبادات مثلاً به واسطه نماز ديگر از بين مىرود ولو اين كه توبه هم روى آن نداشته باشد به اين معنا كه مثلاً عزم بر اين كه اين گناه را ترك كند حتى پشيمان هم نيست اين باز هم گناهكار نيست اين دو سه تا آيه را بخوانم ببينيم كه آيا دلالتش خوب است يا نه؟ و در اين باره چه بايد بگوييم؟ مسئله مسئله مشكلى است.
1- سوره آل عمران آيه 135: مىفرمايد« و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا اللَّه و لم يصّروا على ما فعلوا و هم يعلمون اولئك جزاؤهم مغفرة من ربهم و جنات تجرى من تحتها الانهار» آن كسانى كه فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم گفتند گناه كبيره و گناه صغيره. ذكروا اللَّه و لم يصرّوا على ما فعلوا اصرار هم نداشته باشند بر آنچه بجا مىآورند اينها مورد مغفرت خدا و اينها اهل بهشت هستند گفتند خب اين آيه مىگويد كه اگر كسى گناه بكند اصرار روى آن نداشته باشد اين ديگر گناه نكرده است اين ديگر در حقيقت گناه نكرده است اين ديگر در حقيقت التائب من الذنوب كمن لا ذنب له آيه تا اين اندازه دلالتش خوب است اين كه اگر كسى گناه كبيره يا اصرار بر صغيره داشته باشد و توبه كند آن توبه گناهش را از بين مىبرد و مورد مغفرت پروردگار عالم است اما اگر گناه بكند صغيره اما اصرار بر آن نداشته باشد اين آيا گناهش بدون توبه آمرزيده است يانه؟ ظاهراً دلالت ندارد براى اين كه آنچه دلالت دارد اين است كه اگر كسى گناه كبيرهاى بجا بياورد يا اصرار بر صغائر داشته باشد و اين توبه كند توبه او قبول است اما اگرگناه صغيره بكند اما اصرار بر آن نداشته باشد توبه هم نكند آيا اين اهل مغفرت است يا نه؟ ديگر دلالت ندارد. ظاهراً فاحشة يعنى گناه كبيره ظلموا انفسهم يعنى سيئات يعنى گناه صغيره. خب اگركسى گناه كبيره بكند گناه صغيره بكند اما اصرار بر روى آن داشته باشد اين اگر توبه بكند خدا توبهاش را قبول مىكند مثلاً غيبت مىكند آن معلوم است كه اگرتوبه نكند جهنمى است. چشم چرانى مىكند اصرار هم روى آن دارد اين اگر توبه بكند توبهاش قبول است و اما اگرگاهى چشم چرانى مىكند توبه هم نمىكند عزم بر توبه ندارد پشيمان از كارش هم نيست از اين كه گاهى نگاه آلوده مىكند پشيمان هم نيست حالا آيه بگويد كه اين مورد مغفرت خداست اگر بخواهيم مفهومگيرى بكنيم بايد مفهوم لقب باشد و مشكل است انسان تمسك به آن بكند آن اندازه كه هست اين است كه اصرار بر صغائر اگر توبه كند توبهاش قبول است خب معلوم است آدم كشى هم اگرتوبه كند توبه اش قبول است و اما حالا آدم كشى نيست اصرار بر صغائر هم نيست امااين مثلاً گاهى يك چشم چرانى مىكند حالا اين طورى نيست بدون توبه اشكال ندارد اشكال ندارد به اين معنا كه توبهاش قبول است و خدا اين گناه را نمىگيرد. بعيد است انسان بگويد ديگر. اين راجع به اين آيه. آن كه قرآن در مقام بيانش است اين است كه اصرار بر صغائر كبيره است درست است اگركسى العياذباللَّه عادت داشته باشد به چشم چرانى و آلودگى چشم يا اين كه زبانش ول است در خانه فحش مىدهد يا به رفقايش فحش مىدهد خب اين اگر اصرار است اين آيه شريفه مىفرمايد اين كبيره است و در روايت هم داريم لا صغيرة مع الاصرار، حالا آيه تا اين اندازه دلالتش خيلى خوب است و اما اگر يك كسى گناه كبيره نمىكند اصرار بر صغائر هم ندارد اما گاهى گناه مىكند آيا اين بدون توبه مورد مغفرت است يا نه؟ آيه شريفه ساكت است آقايان تمسك كردهاند به آيه كه اگر كسى گناه صغيره مىكند گاهى طورى نيست طورى نيست به اين معنا كه پروردگار عالم به او نمىگيرد. از كجاى اين آيه استفاده مىكنيد؟ آنچه از آيه استفاده مىكنيم اين است كه اگر گناه كبيره بكند اگر گناه صغيره بكند اما توبه بكند توبهاش قبول است و اما اگرگاهى گناه مىكند توبه هم نمىكند آيه دلالت داشته باشد براين كه طورى نيست ظاهراً دلالت ندارد آن كه هست اين است كه اصرار بر صغائر كبيره است و توبه مىخواهد.
2- آيه دوم كه تمسك شده به آن سوره نساء آيه 31: «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم» معنا اين جور كردهاند اگر گناه كبيره نكنيم ديگر گناه صغيره را پروردگار عالم زائل مىكند. خب حالا اين هم دلالتش خوب است البته با اين حرف كه بگوييم اصرار بر صغائر هم كبائر است آن وقت بگوييم كه پس بنابراين اگر گاهى گناه بكند اجتناب نكند اين طورى نيست و گناهش آمرزيده است. خب اين خوب است اما حرف اين است تركوا با اجتنبوا مثل اين كه با هم تفاوت دارد معناى آيه اين جورى مىشود اگرگناه آمد جلو و پا گذاشتى روى آن و گناه نكردى همه گناهان تو آمرزيده مىشود درست هم هست يعنى مثلاً اين آلودگى چشم داشته حتى لمس داشته با زن نامحرم اماوقت زنا از خدا ترسيده و گناه را نكرده، نه تركوا، اجتنبوا، اجتناب كرده ديگر آن نگاههاى قبلى و لمس قبلى و اينها نكفر عنكم سيئاتكم. خوب است. آقايان معنا كردهاند ان تركوا كبائر ما تنهون ان تجتنبوا را به معناى تركوا معنا كردهاند اگرگناه كبيره نكنى صغائر تو ديگر طورى نيست. گفتند خب حالا همه صغائر؟ گفتند نه براى اين كه اگرمرتب صغيره مداوم بجا بياورد آن هم كبيره است پس بنابراين منحصر مىشود به آنجا كه گاهى، خوب است اما به شرطى كه اجتنبوا را به معنا تركوا معنا بكنيم و ظاهراً اين معنايش نيست. مثلاً در همين مثالى كه زدم مبتلا به يك زن نامحرم مىشد گناه كرد لمس كرد خلوت كرد اما در آنوقتى كه مىخواست كار را انجام بدهد يادش آمد در محضر خداست يادش آمد در محضر پيامبر اكرم است يادش آمدم درمحضر حضرت ولى عصر است حيا كرد نكرد و راستى اجتناب كرد خب مسلم است اين ثوابش خيلى بالاست پاداشش اين است ديگر آن گناهان قبلى همهاش از بين رفته باشد بزرگان گفتهاند همين جور كه توبه هر گناهى را از بين مىبرد اگر كسى اجتناب از كبائر هم بكند آن اجتناب از كبائر بجاى توبه مىنشيند صغائر را از بين مىبرد كه لفظ صاحب جواهر هم هست صاحب جواهر همين جا همين را مىفرمايند كه اگر كسى كبائر را بجا نياورد و ترك بكند پروردگار عالم همان كه ترك كبائر كرده گناهان صغيرهاش را ديگر مىآمرزد يعنى ترك كبائر بجاى توبه است توبه از صغيره. لذا مثلاً لازمهاش اين است كه اگر كسى اصلاً كبائر برايش جلو نيايد آلودگى چشم دارد هيچ وقت هم زنا كردن برايش جلو نمىآيد بگوييم طورى نيست نمىتوانيم ملتزم بشويم ديگر. چه وقت مىتوانيم ملتزم بشويم نكفر عنكم سيئاتكم؟ در وقتى كه اجتناب باشد و معناى اجتناب الا تركوا است و اين را هم عقلاً مىگوييم هم روايات فراوان داريم هم به تجربه اثبات شده كه بعضى از بزرگانى مثل ابن سيرينها وقتى كه اجتناب از گناه كرد ديگر مثل توبه التائب من الذنب كمن لا ذنب له توانست به آن مقام بالا برسد على كل حال اگر ان تجتنبوا را به معناى تركوا معنا كنيد كه مفسرين معنا كردهاند اين خوب است به اين تقريب كه بگوييد كه اصرار بر صغائر هم كبائر است پس ان تركوا كبائر ما تنهون عنه يعنى ان تركوا گناهان كبيره را و تركوا اصرار بر صغائر را آن وقت آن گناه صغيره گاهى اين تكفير است تركوا بجاى توبه نشسته است بعيد است انسان اين جور بگويد و گردن قرآن بگذارد.
3- سوره نجمآيه 33 : «الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الا اللمم ان ربك واسع المغفرة» گفتهاند بنابراين آيه شريفه هم مىگويد كه اگر كبائر راترك بكنيد لمم كه گناهان صغيره است آمرزيده مىشود ان ربك واسع المغفرة يعنى آمرزيده مىشود باز لمم را معنا كردهاند به معناى گناه صغيره چون كه معناى لمم چيزهاى كوچك است در مقابل كبائر است اينجا يعنى صغائر و اين هم باز همين ايراد است لذا مىخواهند بگويند اين آيه هم اين جور مىخواهد بگويد كه اگر كسى كبائر را گناهان كبيره را اصرار بر صغائر را نياورد يعنى يك مردى است كه گناه كبيره نمىكند اصرار بر صغيره هم نمىكند اما آلودگى چشم دارد اين آلودگى چشم گناه است اما نكفر عنكم سيئاتكم ما اين گناه را مىآمرزيم بدون توبه. يعنى عزم هم ندارد وقتى كه نگاه به نامحرم مىكند پشيمان هم نمىشود عزم بر ترك هم ندارد اما چون كه همه كبائر را ترك مىكند اصرار بر صغائر هم ندارد گاهى فحش مىدهد ناراحت هم نمىشود در خانه فحش مىدهد ناراحت هم نمىشود تصميم هم دارد باز هم گاهى اين كار را بكند زنش را سر جايش بنشاند با فحش دادن يا داد زدن سرش، بعيد است آدم بتواند اين جور آيه را معنا بكند اگراين طور كه من معنا مىكنم معنا بكنيد خوب مىشود معنايش اين است كه اگر گناه كبيره جلو بيايد اجتناب بكند ديگر اين همه گناهانش را خدا پاداش به او مىدهد آمرزيده مىشود مثل يوسف و ابن سيرين و بشر حافى و فضيل بن عياض و اين افراد كه گناه بود و نكردند از خدا ترسيدند.
4- آيه آخر كه آقايان به آن تمسك نكردهاند و شايد بهتر از اين آيات باشد آن آيه اقم الصلوة طرفى النهار و زلفاً من الليل انّ الحسنات يذهبن السيئات نماز بخوان بعد ازنماز ديگر همه گناهانتان آمرزيده مىشود آن وقت گفتهاند كه انّ الحسنات يذهبن السيئات كبائر نه، اصرار بر صغائر نه پس گناه صغيره گاهى ان الحسنات يذهبن السيئات اين را مىخواهد بگويد نه يذهبن الكبائر يذهبن السيئات گناه صغيره را نماز از بين مىبرد. اين ان اللَّه لا يغفر ان يشركبه و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء اين مربوط به آخرت است بعد هم نمىگويد آمرزيده، مىگويد مثلاً با شفاعت مادون ذلك آمرزيده مىشود اما با چه؟ آيه ديگر دلالت ندارد مربوط به قيامت هم هست لذا ما مىگوييم كه در دنيا اگر شرك باشد حتماً خدامى آمرزد اگر كسى مشرك است بهايى است اما توبه كند خب مسلم توبهاش قبول است حالا اگر احكام وضعيه مثل مثلاً مالش تقسيم شده مالش برگردد زنش رفته شوهر كرده برگردد اينها نه اما راستى توبه كند مسلم توبهاش قبول است ديگر. نمىشود بن بست در اسلام كه نمىشود باشد حالا بهائى در حالى كه مرتدّ هم هست مهدور الدم هم هست اما راستى واقعاً توبه كند خب مسلم توبهاش قبول است پس ايه مربوط به قيامت است كه ان اللَّه لا يغفر ان يشرك به يعنى در روز قيامت اين لياقت براى بهشت ندارد و يفغر ما دون ذلك اما غير از شرك ديگر آن لياقت دارد اما لمن يشاء لمن يشاء يعنى بشود مورد رحمت بشود بشود مورد شفاعت بشود لذا آن آيه مربوط به بحث نيست اگر ما بخواهيم تمسك به آيه بكنيم اين آيه كه ان الحسنات يذهبن السيئات بگوييم نماز به جاى توبه خب نماز به جاى توبه يعنى گناه كبيره كه نه چون كه سيئات نيست اصرار بر صغائر هم كه نه چون كه سيئات نيست مىماند اين كه گناه صغيره مىكند گاهى مثلاً عصبانى مىشود نه اين كه از خود در برود مىتواند جلوى خودش را بگيرد عصبانى مىشود به بچهاش فحش مىدهد اين نماز كه مىخواند آن نماز به قول پيامبر اكرم مثل نهرى است كه كسى در آن نهر برود ديگر پاكيزه مىآيد بيرون اين هم بعد از نماز ديگر پاكيزه است الان آياتى كه مىخوانيم همهاش كبائر و سيئه را پهلوى هم گذاشته كبائر كه نه، يعنى كسى نگفته كسى نماز بخواند غيبت هايش آمرزيده مىشود اينها توبه مىخواهد اما فقط همين لذا آيه ان تجتنبوا را اگر به معنا تركوا معنا كنيم دلالتش خوب مىشود آن و لم يصرّوا على ما فعلوا را هم اگر ما مفهومگيرى كنيم دلالتش خوب مىشود و اما آن آيه كه من عرض كردم كه ان الحسنات يذهبن السيئات آن ديگر ظاهراً دلالتش خوب است قدر متيقن اين آيه اين است كه اگراين گاهى چشم چرانى مىكند نماز جبران آن مىكند آن وقت بايد بگويد كه انّ الحسنات يذهبن السيئات بدون توبه مشكل است كه انسان بگويد بدون توبه لذا اين رواياتى كه داريم مرحوم حاج شيخ عباس قمى در مفاتيح شايد 100 تا از اين روايتها نقل كرده هر كسى دو ركعت نماز بخواند ديگر مثل اين است كه از مادر زاييده شده باشد هر كس غسل جمعه بكند ديگر هفته به هفته آن گناهانى كه در هفته كرده هيچ، مشكل است انسان اين جور بگويد مخصوصاً اين كه كبائر را هم مىگيرد پس اين جور بگوييد كه با توبه. آن زمينه بشود براى اين كه توبه كند اگر توبه باشد «يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللَّه ان اللَّه يغفر الذنوب جميعاً» و اما اگرتوبه نباشد تمسك به اين آيات خيلى مشكل است. مطالعه نكردهايد لذا آقايان مىگويند بعضى چيزها بجاى ندامت مىنشيند بحث اين است مرحوم محقق تصريح مىكنند مىفرمايند كه عادل اين است كه كبائر را بجا نياورد اصرار بر صغائر هم نداشته باشد اما اگر ندرتاً گناه صغيرهاى بكند اين طورى نيست اين ضرر به عدالت نمىزند.
حالا حرف در اين است حالا بفرماييد كه اگر كسى گناه صغيره بكند بدون توبه پروردگار عالم مىآمرزد خب اين حالا عادل است يا نه؟ بحث ما در عدالت است اين عادل است يا نه؟ خدا بيامرزد حرفى است اين عادل باشد بشود شهادت بدهد حرف ديگرى است و بايد شما اثبات بكنيد كه اين عادل است كه مىشود شهادت بدهد اين آياتى كه خوانديم دلالت بر اين بحث ندارد آيه فقط مىفرمايد اين گناهش آمرزيده است اما اين عادل است يا نه؟ بفرماييد كه اگر كسى چشم چران است اما گاهى. و زبان ول است اما گاهى كارهاى ناشايسته مىكند اما گاهى اين آمرزيده است رأفت خدا اين گناهان را مىآمرزد يااين آيات مىگويد خدا اين گناهان را مىآمرزد اما آيا عادل است يا نه؟ ديگر دلالت ندارد مخصوصاً اگر شما بگوييد كه حسن ظاهر كاشف از ملكه است و عدالت ملكه است ما مىدانيم اين آقا گاهى چشم چرانى مىكند اين آقا در خانه گاهى فحش مىدهد حالا بشود پشت سر اين نماز بخوانيم به چه دليل؟ اين آيات ديگر دلالت ندارد گناهش آمرزيده است امااين كاشف است از اين كه اين عدالت ندارد يا لااقل افعالش كاشف نيست از اين كه اين ملكه داشته باشد حالا روى اين فكر بكنيد يك حرف هم مرحوم محقق دارد مرحوم محقق يك حرف دارند مرحوم محقق ديگر اين را خيلى مشكل است براى اين كه مرحوم محقق كه براى خودشان نمىتوانند بگويند خودشان كه مقامشان بالاتراز اين است ايشان مىفرمايند براى اين كه اصلاًگناه صغيره گاهى نكند ممكن نيست هر كسى گناه صغيره مىكند، جز معصوم. خيلى بعيد است آدم بتواند اين جور حرفها بزند اما مرحوم محقق فرمودهاند حالا ديگر براى فردا عبارات مرحوم محقق را بخوانيم ببينيم مىتوانيم معنا كنيم مىتوانيم ملتزم بشويم يا نه.
وصلى اللَّه على محمد و آل محمد