< فهرست دروس

درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

93/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم کسی که قربانی ندارد

مسئله ی امروز از نظر فقهی اشکالی ندارد اما مرحوم محقق آن را در پیچ و خم مسائل فقهی گذاشتند و صاحب جواهر هفت ـ هشت صفحه در این باره صحبت کردند. مسئله اینست که اگر کسی در منی قربانی ندارد، قرآن می‌فرماید باید 3 روز در مکه و 7 روز در بلد روزه بگیرد، ﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ﴾[1]
از این نظر مسئله بلااشکال است. اگر اشکال و حرفی بود در (من لا یَجد) است که قبلاً دو سه مباحثه روی آن داشتیم.
بحث امروز اینست که آن 3 روز یا آن 7 روز که باید روزه بگیرد، باید پشت سر هم باشد یا نه؟!
قطع نظر از روایات، اصل اقتضاء می‌کند که نه. می‌داند 3 روز روزه برایش واجب است و نمی‌داند آیا پشت سر هم است یا نه و این پشت سر هم آن رُفع مالایعلمون است. یا در بلد باید 7 روز را روزه بگیرد و نمی‌داند پشت سر هم است یا نه، آنگاه رُفع مالایعلمون. و اگر کسی بنایش در حج احتیاط باشد، همینطور که بنای فقها در باب حج احتیاط است، در اینجا هم احتیاط به ما می‌گوید آن سه روز باید پشت سر هم باشد و 7 روز هم باید پشت سر هم باشد. لذا باز مسئله از نظر اصل عملی واضح است و اشکال ندارد.
اشکالی که هست، اینکه هفت ـ هشت ده روایت در این باب هست و اینست که فقها را به دردسر انداخته است و صاحب جواهر قریب ده صفحه درباره ی آن صحبت کرده است. اما قطع نظر از صحبتهای مرحوم محقق و بعد هم مرحوم صاحب جواهر و همچنین دیگران، این تفصیل به خاطر اختلاف روایات است. یک دسته روایات می‌گوید آن 3 روز باید پشت سر هم باشد و اما 7 روز لازم نیست پشت سر هم باشد. بعضی از روایات می‌گوید اگر می‌تواند پشت سر هم باشد و اگر نمی‌تواند، پشت سر هم نباشد، و روایات متشتتّی و روایات متعارض به حسب ظاهر در مسئله هست. باز از نظر فقهی مسئله ساده است. به این معنا که اختلاف در باب روایات اقتضاء می‌کند استحباب را. اینکه مستحب است متوالی باشد، و اما واجب نیست برای اینکه روایت برای جواز عدم توالی داریم. یک دسته روایات می‌گوید متوالی باشد و یک دسته روایات می‌گوید نه و قاعده ی اصولی، حمل ظاهر بر نصّ، می‌گوییم آن روایات که می‌گوید متوالی باشد، یعنی خوب و مستحب است و یعنی اگر می‌تواند. آن روایاتی هم که می‌گوید نه، یعنی اگر کسی 3 روز را پشت سر هم نیاورد و آن 3 روز را در ده روز روزه گرفت، اشکال ندارد. اگر معذور است، اصلاً اشکال ندارد و اگر معذور نیست، ترک استحباب کرده است؛ لذا مسئله تا اینجا مسئله ی واضحی است و از نظر فقهی نباید دردسر باشد. مرحوم صاحب جواهر که شیخ المشایخ هستند، باید اینطور فرموده باشند که آیا 3 روز یا 7 روز که حاجی که نمی‌تواند قربانی کند، روزه برایش واجب است، آیا متوالی باشد یا نه. بعد بگویند روایتها با هم اختلاف دارد و جمع بین روایات اقتضاء می‌کند افضلیت را، چنانچه احتیاط اقتضاء می‌کند متوالیات را. آنگاه اگر می‌خواهند همه ی روایات و یا از باب نمونه 3 روایت نقل کنند و بگویند بعضی از روایات می‌گوید واجب است و بعضی می‌گوید آن 3 روز واجب است و بعضی می‌گوید توالی واجب نیست و جمع بین روایات، حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء می‌کند که توالی و پشت سر هم آوردن روزه‌ها، جه آن 3 روز و چه 7 روز در وطن، امر مستحبی است. معلوم است که عقل می‌گوید امر مستحبی است و احتیاط هم می‌گوید که امر خوبیست.
مسئله به هفت یا هشت سطر تمام می‌شد، اما نمی‌دانم چرا صاحب جواهر هفت ـ هشت صفحه راجع به این روایات و تعارضها و جمع بین روایات و اینکه چطور شود و با اجماع چه کنیم، صحبت کردند.
این خلاصه حرف است. حال اگر کسی آن تفصیل صاحب جواهر را بخواهد، باید مطالعه کرده باشد و الان شما هم باید مطالعه کرده باشید و اجتهاد هم روی آن کرده باشید و این حرفی که من زدم اگر اشکال دارد، روی آن حرف بزنید وگرنه مفصلات صاحب جواهر برای حوصله دارها و خلاصه هم عرضی است که من جمع در روایات کردم. اما این توجه را هم داشته باشیم که مرحوم صاحب جواهر در توالی ادعای اجماع می‌کند. این مقداری کار را مشکل می‌کند که باید آن روایات که دلالت می‌کند بر عدم توالی، به خاطر اجماع طرح کنیم و اجماع که می‌گوید توالی و روایاتش هم خیلی کمتر است، بگوییم. این را هم توجه داشته باشیم که شاید محقق یا صاحب جواهر که در اینجا در دردسر افتادند به خاطر اجماعی است که دلالت بر توالی و پی در پی می‌کند و روایات اقتضاء ندارد و اگر بخواهند همه ی روایت را طرد کنند، نمی‌شود و اگر بخواهند باقی بگذارند حرف اجماع درست نمی‌شود، لذا در دردسر فقهی افتادند. حال نظیر این روایتها که می‌خوانیم در آنکه می‌گوید توالی و در آنکه می‌گوید عدم وجوب و آنکه می‌گوید در آن 3 روز توالی و در آن 7 روز نه، زیاد است، که مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب ذبح فرمودند.
روایاتی که دلالت بر توالی می‌کند:

موثقه اسحاق بن عمار عن أبی عبدالله علیه‌السلام: لاتصوم الثلاثة الایّام متفرقةً.[2]
مثل صاحب جواهر گفته آن سه روز اول نمی‌شود که متفرقتاً باشد.


سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مُتَمَتِّعٍ لَا يَجِدُ هَدْياً قَالَ يَصُومُ‌ يَوْماً قَبْلَ‌ التَّرْوِيَةِ وَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَوْمَ عَرَفَةَ.[3]
یعنی نگذارد به عید برسد و اصلاً هنوز از قربانی خبری نیست اما درحالی که می‌داند این پول ندارد که قربانی بخرد، لذا جلو انداختن آن را هم حضرت فرمودند طوری نیست و فقها فرمودند اشکال ندارد اگر می‌داند که نمی‌تواند قربانی کند، لازم نیست عرفات و مشعر و رمی جمره عقبه و غیره تمام شود بلکه می‌تواند روزه بگیرد، ولو قبل از رفتن به عرفه. لذا موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» می‌فرماید: يوما قبل يوم التروية ويوم التروية ، ويوم عرفة
یعنی این می‌گوید پشت سر هم باشد و لذا حضرت فرمودند یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و روز عرفه و به عید نخورد. زیرا روز عید نمی‌تواند روزه بگیرد و متفرقا می‌شود.
دلالت روایت خیلی خوب نیست اما دلالت روایت موثقه عمار خیلی خوب بود و حضرت فرمودند: لاتصوم الثلاثة الایّام متفرقةً.
علی کل حالٍ دلالت این روایت خیلی خوب نیست که صاحب جواهر به آن تمسک کرده اما روایت موثقه عمار خوب است و دلالتش هم خوب است و این روایت هم بد نیست و باز چند روایت هست که گفتند باید متوالی باشد.
و اما از آن طرف روایاتی هست که می‌گوید متفرق باشد، طوری نیست. من جمله روایات باب 52 از ابواب ذبح:

صحیحه عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبي عبدالله (عليه السلام) فيمن صام يوم التروية ويوم عرفة ، قال : يجزيه أن يصوم يوما آخر.[4]
روز عید که نمی‌تواند روزه بگیرد، مانعی ندارد در روز دیگری آن روزه را بگیرد.
بهتر از آن روایت 2، صحیحه یحیی الازرق است که صحیح السند است و حضرت فرمودند: يَصُومُ‌ يَوْماً آخَرَ بَعْدَ أَيَّامِ التَّشْرِيقِ.[5]

یعنی حسابی فاصله را آورده است. ممکن است در آن روایت کسی بگوید چون روز عید جلو آمده و نمی‌توان در روز عید روزه گرفت، حتماً بلافاصله باید بعد از آن باشد و اما روایت یحیی الازرق می‌گوید در ایام تشریق. معلوم می‌شود که هر چه زودتر باشد، بهتر است و اما روایت راجع به این تفرق که عدم وجوب توالی است، زیاد است و خوب استفاده می‌شود. روایتها به خوبی دلالت می‌کند که می‌تواند آن 3 روز را متفرق بگیرد و الا اگر متوالی بود، حضرت باید بفرمایند روز ترویه و روز عرفه برای اینکه عید جلو می‌آید و توالی از بین می‌رود، پس بماند برای ایام تشریق یا برای بعد.
روایت دیگری هم هست که می‌گوید در آن دهه اول یا دهه آخر ذی الحجه بگیرد و این هم از باب مثال است.

صحیحه زراره عن أبی عبدالله علیه‌السلام: من لم يجد ثمن الهدي فأحب أن يصوم الثلاثة الأيام في العشر الأواخر فلا بأس.[6]
یک احتمال هست که معنایش اینست که 3 روز متوالی در دهه آخر به قرینه ی روایت موثقه عمار. احتمالی هم که صاحب جواهر می‌دهند، بگوییم معنای «أن یصوم ثلاثة أیام فی العشر الأواخر» یعنی در آن 10 روز 3 روز را روزه بگیرد. مثلاً روز اول و روز پنجم و روز دهم. این دلالت بر تفرق می‌کند.

صحیحه زراره عن أبی عبدالله علیه‌السلام: من لم یجد الهدی فأحب أن یصوم الثلاثة الایّام فی أول العشر فلابأس بذلک.[7]
اگر بخواهد روزه را در دهه اول ذی الحجه که هنوز خبری برای مکه نیست، بگیرد؛ فرمودند طوری نیست. اگر معنا کنیم «أن یصوم الثلاثة فی أول العشر» یعنی در ده روز، 3 روز را روزه بگیرد، آنگاه متوالی نیست، و امثال اینها که همه ی اینها دلالت می‌کند بر عدم توالی و بر عدم وجوب تفرق.
روایتی هم مرحوم صاحب جواهر برای این تعارضها نقل می‌کند.

صحیحه عن عمران الحلبي قال: سئل أبو عبدالله (عليه السلام) عن رجل نسي أن يصوم الثلاثة الايام التي على المتمتع إذا لم يجد الهدي حتى يقدم أهله ؟ قال: يبعث بدم. [8]
یادش رفت آن 3 روز را در مسافرت بگیرد و فرمودند حال نمی‌تواند روزه بگیرد و باید قربانی کند و اگر خودش نتوانست برود، یک قربانی می‌فرستد تا برای او قربانی کنند.
این ظاهراً ربطی به بحث ما ندارد برای روایت توالی و عدم توالی ندارد. این روایت می‌گوید یادش رفته آن 3 روز را روزه بگیرد و حضرت فرمودند این باید دوباره روزه‌اش مبدل به هدی شود و هدی بفرستد. صاحب جواهر می‌فرمایند مراد «یبعث بدم» یعنی کفاره. یعنی چون 3 روز را روزه نگرفته باید 7 روز را روزه بگیرد و یک کفاره هم بدهد و کفاره اینست که یک گوسفند در سال آینده به آنجا بفرستد تا قربانی کنند.
البته بعید است که اینطور معنا کنیم و معنای «یبعث بدم» اینست که چون روزه را نگرفته مبدل به هدی می‌شود و چون موقع هدی گذشته، یا خودش یا شخصی دیگری که سال بعد به مکه می‌رود، برای او قربانی کند. ولی علی کل حالٍ روایت به بحث ما ربطی ندارد. آن روایت عشرة ایام در اول یا آخر ذی الحجه هم ربطی به بحث ما ندارد و خیلی مؤونه می‌خواهد تا بگوییم عشر أیام یعنی یکم و پنجم و یا آخر. سوال در اینست که آیا در دهه اول ذی الحجه یا دهه سوم ذی الحجه می‌توان روزه گرفت یا نه. حضرت فرمودند می‌شود اما متوالی یا غیرمتوالی را روایتها دلالت ندارد. آنچه دلالت خیلی خوب است، روایت اسحاق بن عمار بود که فرمود متفرق نباشد، و آنچه دلالتش خوب بود، صحیحه ابن حجاج بود که فرمود متفرق باشد. برمی‌گردد به اینکه یک روایت می‌گوید متفرق نباشد و یک روایت می‌گوید متفرق می‌شود و حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء می‌کند که بگوییم متوالی مستحب است و یا موافق با احتیاط است. اگر اصلاً صاحب جواهر این روایتها را نقل نکرده بودند و فقط روایت اسحاق بن عمار و روایت ابن حجاج را نقل فرموده بودند و بعد هم ذهن سیال صاحب جواهر دو روایت را به قاعده حمل ظاهر بر نصّ گفته بودند، آنگاه تمام می‌شد و اگر اشکالی هم در اجماع داشتند، آنگاه می‌توان گفت روایت ابن حجاج را طرد کن و روایت اسحاق بن عمار را بگیر به خاطر اجماع. و جرئت می‌خواهد که بگوییم چون اجماع مدرکی است، اصلاً اجماع حجت نیست و خودمان هستیم و دو روایت و یک روایت می‌گوید این 3 روز باید متوالی و پشت سر هم باشد و یک روایت می‌گوید متوالی لازم نیست به قاعده حمل ظاهر بر نصّ می‌گوییم متوالی مستحب است و اما اگر متوالی نشد و آن 3 روزه را در مکه گرفت ولو متفرق باشد، اشکال ندارد.
از نظر من بحث خیلی واضح است و اما روی این فکر کنید که چرا صاحب جواهر باید هشت صفحه در این باره صحبت کند و ما چیزی نتوانیم از صاحب جواهر استفاده کنیم!


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo