< فهرست دروس

درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

90/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌.
 
 به مناسبت وفات حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) بحث ما باشد برای بعد و امروز یک مقداری دربارۀ حضرت امام و این نظام مقدس صحبت کنم. یک جملهای حضرت امام (ره) دارند راجع به حضرت زهرا (سلام الله علیها) که جملۀ خیلی شیرینی است. میفرمایند که اگر برای حضرت زهرا (س) ما چیزی نداشتیم جز این قضیۀ مصحف، بس بود اینکه بگوییم زهرا (س) از همه أفضل است سیدة نساء العالمین است. انصافاً حرف خوبی راجع به حضرت زهراست. راجع به حضرت امام هم اگر ما بگوییم اگر هیچ فضیلتی نداشت جز آوردن این جمهوری اسلامی و این حکومت اسلامی، بس بود که بگوییم حضرت امام کم نظیر یا بینظیر است. این جمهوری اسلامی که یکی از معجزاتش اینست که همه به آن گفتند آری. در تاریخ انتخابات در دنیا ما نداریم که در یک انتخاباتی همه بگویند آری. و راجع به جمهوری اسلامی، صد نود و هشت که باید بگوییم صد در صد گفتند آری. راجع به قانون اساسی آن هم صد در صد گفتند آری. حال عمده خود نظام و خود جمهوری اسلامی، روی این لفظی که حضرت امام انتخاب کردند، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، همه گفتند آری. این یکی از معجزات در انتخابات است. این جمهوری اسلامی یعنی چه؟ یعنی آن حکومتی که خدا میگوید محور ولایت و پشتوانه مردم باشند. همان که پیغمبر اکرم (ص) وقتی به مدینه آمدند، اولین کاری که کردند تشکیل حکومت دادند. یعنی بلافاصله پیغمبر اکرم که در مدینه توانستند ادعای حکومت کنند، تشکیل حکومت دادند. محور پیغمبر اکرم (ص) و پشتوانه مردم و میشود جمهوری اسلامی. برای اینکه این مردم منجسم شوند، دوم کاری که کردند مسجد ساختند. سوم کاری که کردند برای اینکه این مردم منجسم شوند، نماز جماعت تشکیل دادند. نماز جماعت هم که یک اسوه است برای همین انسجام که محور ولایت و پشتوانه مردم هستند و گفتند که آن محور هر کار که میکند شما تسلیم او باشید. او میگوید الله اکبر، همۀ شما بگویید الله اکبر و نه جلو بیفتید و نه عقب. او میرود به رکوع، همه به رکوع بروید و یا او به سجده میرود همه به سجده بروید و او از سجده بلند میشود همۀ شما بلند شوید و بالاخره او میگوید السلام علیکم ، همۀ شما بگویید السلام علیکم. این وحدت، آنهم وحدت اینطوری و وحدت محوری. مثل یک اتم که الکترونها به دور پروتون. پروتون محور و الکترونها در حالی که مستقلاً کار خودشان را انجام میدهند و نه کار این ربطی به او دارد و نه کار او ربطی به این دارد اما همۀ الکترونها یک وحدت عجیبی دارند و اگر ذرهای این وحدت به هم بخورد دیگر اتم، اتم نیست. پیغمبر اکرم این نماز جماعت را تشکیل دادند و بعد هم برای اینکه انسجام بیشتر باشد، آن برادری که همه را با هم برادر کردند. برای اینکه این انسجام بیشتر باشد قانون تعاون را جلو آوردند. قانون تعاون یعنی هرچه برای خودت میخواهی برای دیگران بخواه و هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند و این قانون تعاون که از خود پیغمبر اکرم و از خود قرآن بیش از هزار جا هست برمیگردد به اینکه، کلٌّ یدٌ علی من سِواهم، همۀ شما یکی هستید. َيُحِبُّلَهُمَايُحِبُّلِنَفْسِهِوَيَكْرَهُلَهُمَايَكْرَهُلِنَفْسِه‌
  و این چند روز قبل در یک بحثی که بحث تعاون بود من گفتم که این قاعدۀ تعاون به خوبی دلالت بر وجوب دارد. حالا فقها را نمیدانم چه شده که خیلی روی این بحث نکردند اما دست برداشتن از وجوب قانون تعاون خیلی مشکل است. بیش از پانصد روایت در کافی هست که روایتها صحیح السند و ظاهر الدلاله است. بیش از پانصد آیه در قرآن که همان اول قرآن مؤمن کیست و متقی کیست. الذین یؤمنون بالغیب، این زیربنا و یقیمون الصلاة این یک بال و مما رزقناهم ینفقون یک بال دیگر. ما آن جملۀ اول و دومش را حمل بر وجوب کنیم و جملۀ سوم را حمل بر استحباب کنیم، این یک فرار است و همان است که پیغمبر اکرم (ص) میگفتند امت من به قانون تعاون عمل نمیکند و بعد توجیهگری میکند. این جملۀ قرآن به راستی اگر عمل شود دیگر همه یک میشوند و به آنجا میرسد که در مدت ده سال، هشتاد و چهار جنگ روی دست پیغمبر گذاشتند و پیروزی همه و همه برای مسلمانها بود. آنها از نظر عُدّه و مُدّه کوه و اینها از نظر عُده و مُده مو، اما این مو، کوه را خراب میکرد. به این میگویند جمهوری اسلامی و به این میگویند حکومت اسلامی و اسمش را حضرت امام گذاشته جمهوری اسلامی. در زمان حضرت امام خیلی از شما یادتان نیست، خیلی غوغاسالاری شد و یکی میگفت بگذارید دموکراتی و یکی میگفت بگذارید جمهوری و یکی آن طرفی میافتاد و میگفت فقط بگذارید اسلامی و حضرت امام میگفتند نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، جمهوری اسلامی. اینها را من الهام میدانم و مخصوصاً من که چهل سال دست عنایت حضرت امام روی سرم بوده و حسابی از روش و منش و علم و گفتار و اینها در جریان هستم، این جمهوری اسلامی را یک الهام میدانم و معنایش یعنی حکومت اسلامی و یعنی همان کاری که پیغمبر اکرم (ص) کرد. پیغمبر اکرم محور خودشان بودند و پشتوانه مردم و جمهوری اسلامی هم محور ولایت فقیه و پشتوانه هم مردم. و این پشتوانۀ مردم اگر به راستی متحقق شود مثل آن ده سال صدر اسلام میشود. ما خیال هم میکردیم که به راستی همینطور میشود. در وقتی که جمهوری اسلامی آمد، محور اسلام و پشتوانه مردم و دیگر همه چیز درست میشود. دیگر نه فساد اداری پیدا میکنیم و نه فساد اخلاقی پیدا میکنیم و نه فساد اقتصادی درست میکنیم و همه چیز درست میشود و عالی میشود. و بالاخره این محور ولایت و آنکه خدا نصبش میکند و پشتوانه مردم و محور بدون پشتوانه و بدون مردم نمیتواند کار بکند و مردم بدون محور نمیتوانند کار بکنند و هرج و مرج میشود. این منظومۀ شمسی ما که یکی نیست. هزارها میلیون ما منظومۀ شمسی داریم که همۀ این هزارها میلیون یک محور دارند و یک پشتوانه که تابع محور هستند. در این منظومۀ شمسی ما محورش خورشید و پشتوانه که به دور او بچرخند این ده دوازده تا ستاره که یکی از آنها همین زمین ماست. چه نظم عجیبی! ذرهای این حرکت تفاوت کند، به هم میریزد، حتی یک ذره. به قول یک بزرگی که چه خوش میگوید که اگر پشهای در این عالم یک بال زیادتر بزند یا یک بال از ماشین خلقت کم کند عالم به این چنانی مضمحل میشود. حال اگر این را قبول نکنید به راستی از نظر علم بیایید اگر ذرهای این کرۀ زمین ما کندی کند یا ذرهای تندی کند، ناگهان منظومۀ شمسی ما پرتاب در فضا میشود و آب میشود. این عالم تکوین است و عالم تشریعش هم همین است. قرآن راجع به پیغمبر اکرم (ص) که این مربوط به پیغمبر اکرم و در زمان پیغمبر اکرم است و ما باید بگوییم حکومت از طرف خدا، محورش را خدا تعیین میکند در زمان پیغمبر اکرم (ص) محور پیغمبر و در زمان ائمۀ طاهرین محور ائمۀ طاهرین و در زمان نبود ائمۀ طاهرین ولو زمان ظهور، ولایت فقیه. که اینها را خدا تعیین کرده است.
 فَلاوَرَبِّكَلايُؤْمِنُونَحَتَّىيُحَكِّمُوكَفِيماشَجَرَبَيْنَهُمْثُمَّلايَجِدُوافِيأَنْفُسِهِمْحَرَجاًمِمَّاقَضَيْتَوَيُسَلِّمُواتَسْلِيما(سوره مبارکه نساء،آیه 65). چقدر عالی و صدر اسلام چنین هم بود. به راستی پیغمبر اکرم حکم کرد که و لا یجدوا فی انفسهم حرجاً مما قضیت. بعد هم آیات ولایت و سیصد آیه در قرآن که گفت بعدش ائمۀ طاهرین. خوب ائمۀ طاهرین را سقیفۀ بنی ساعده آمد و همۀ کاسه کوزهها را ریخت به هم و الاّ محور امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود که نشد تا بالاخره امام زمان را مردم غایبش کردند و مردم او را نخواستند که او هم غایب شد و امیدوارم به دست ما و به رهبری ایشان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی را ببینیم که یعنی چه. اما حالا که نه پس چه؟. قرآن که میفرماید این محور، پشتوانه مردم و آن ولایت مثل امام صادق که در زمان حضورشان ولایت فقیه درست کردند. آمد خدمت امام صادق و گفت یابن رسول الله ما به شما دسترسی نداریم چون در کوفه بود، گفت حالا که دسترسی به شما نداریم پس منازعات را چه بکنیم؟ امر حکومت چه میشود؟ بالاخره ما احتیاج داریم و با هم نزاع پیدا میکنیم و احتیاج به قضاوت داریم و شما هم نیستید. به اینها مراجعه کنیم؟ فرمودند نه، مراجعه کردن به اینها مراجعه به طاغوت است. گفت یابن رسول الله پس چه کنیم؟ اختلال نظام میشود و چه کنیم؟ فرمودند ولایت فقیه.
 انظروا الی مَّنْرَوَىحَدِيثَنَاوَنَظَرَفِيحَلَالِنَاوَحَرَامِنَاوَعَرَفَأَحْكَامَنَافَلْيَرْضَيَابِهِحَكَماًفَإِنِّيقَدْجَعَلْتُهُعَلَيْكُمْحَاكِما. بعد هم خیلی طمطراق فرمودند و گفتند رد او رد ما و ردّ ما ردّ خدا و هو فی حدّ شرک بالله العلی العظیم. امام صادق در زمان خودشان است و زمان حضور است اما دسترسی به ولایت نیست و وقتی دسترسی به ولایت و دسترسی به محور نشد، امام صادق محور جای محور گذاشتند، یعنی ولایت فقیه و بعد هم آقا امام زمان همان قطع نظر از آن روایتها، حضرت امام در این ولایت فقیهشان که اصلاً میگویند روایتها متواتر از پیغمبر اکرم (ص) است و حالا اگر کسی آنرا نگوید بالاخره حرفهای من به قول حضرت امام، تصورّش تصدیق لازم میآید. نمیشود که زمان حضور شیعه دسترسی ندارد و گنگ شود یا باید مراجعه کند به طاغوت و یا اینکه زمینگیر شود. فرمودند که مراجعه به طاغوت نکن و شرک است، اما زمنگیر هم نه، ولایت فقیه به جای من. بعد هم ولایت فقیه را بعضی اوقات معنا میکردند. به ابان بن تغلب که مجتهد بود میگفت دوست دارم تو ولایت فقیه باشی و آنجا بنشینی و فتوا بدهی در مقابل فتاوای من و وقتی دسترسی به من نباشد فتاوای تو باشد. این روایت هم میگوید وقتی به من دسترسی نباشد، ولایت فقیه و بعد هم آقا امام زمان با جملۀ:و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله. حالا من نیستم، مجتهد جامع الشرایط و ولایت فقیه. آقا امام زمان ولایت فقیه را به جای خودشان گذاشتند و غائب شدند و این ولایت فقیه یا ولایت واقعی، یعنی ائمۀ طاهرین و بعد هم خود پیغمبر اکرم اول و اینها محور و چیزی که باید توجه کنیم اینست که این حرفهای مرا احدی از فقها نیست که قبول نداشته باشد. آنوقتی که من ولایت فقیه را همین جا میگفتم بیست و پنج نفر از بزرگان و آنهم نه از بزرگان متوسط بلکه مثل مفیدها و شیخ طوسیها و علامهها و محققها و شهیدها و من جمله صاحب جواهر میگوید این حرف را که من زدم اگر کسی قبول نداشته باشد ذوق فقهی ندارد و این را نمیشود گفت فقیه. یعنی امر به اندازهای واضح است که نمیشود گفت نه. مرحوم صاحب جواهر دو سه جا خیلی داغ راجع به ولایت فقیه صحبت میکند. یکی از جاها همین است که هرکه ولایت فقیه را قبول ندارد، این اصلاً ذوق فقهی ندارد و اصلاً مجتهد نیست. مثلاً نسبت میدهند به مرحوم آقای خوئی که ایشان ولایت فقیه را قبول نداشت اما همین آقای خوئی در همین کتابی که به خط خودشان نوشته شده حسابی راجع به ولایت فقیه داغتر از حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) صحبت میکند. هم او قبول کند و هم او قبول کند و اصلاً به قول حضرت امام (ره) از تصورش تصدیق حاصل میآید. این را میگویند جمهوری اسلامی و این جمهوری اسلامی یعنی چه؟ یعنی اسلام عزیز، یعنی حکومت اسلام عزیز. همۀ فقها یکی پس از دیگری جمع شدند و جمع شدن به معنای جمع کتابی و همه میخواستند این ولایت فقیه را پیاده کنند. شما بروید در کتابها، اسمش را آوردند و نتوانستند پیاده کنند و نشد و البته مردم نخواستند. فرقش اینست که در زمان حضرت امام مردم خواستند و جُربُزۀ خود حضرت امام هم خیلی بالا بود و البته خدا، و تحقق پیدا کرد. اما این فقها همه و همه و بزرگان و مراجع میخواستند این کار بشود اما نشد. چنانچه مرحوم آقای خوئی وقتی صدام تضعیف شد، میخواستند این کار بشود و در عراق پیاده کردند، اما نشد. اما مرادم اینجاست که همه و همه، صاحب جواهرها و محققها میخواستند این کار بشود و میخواستند این حکومت اسلامی پیاده شود. یعنی محور ولایت فقیه و پشتوانه مردم، یعنی همان حکومت پیغمبر اکرم (ص) که در آن محور پیغمبر اکرم (ص) بود و این مراجع، این مجتهدین و این بزرگان نظیر محققها و شهیدها و علامهها من جمله صاحب جواهرها که میخواستند پیاده کنند و نشد و نگذاشتند. در زمان حضرت امام(ره) شد و البته ملت خیلی زحمت کشید. خیلی از شماها یادتان نیست که خیلی زحمت کشید. اما آن جرئت حضرت امام و آن شجاعت حضرت امام و آن خصوصیاتی که حضرت امام داشت برای اینکه حضرت امام انصافاً جمع الجمعی بود. حضرت امام از نظر فقه و اصول که همه او را فقیه میدانستند. حضرت امام تا به نجف نرفته بود طلبههای نجفی میگفتند ایشان فقیه نیست و فیلسوف است اما وقتی به نجف رفت و درس را شروع کرد دیدند که فقیه است. لذا همۀ درسهای ایشان شلوغتر شد درحالی که کارشکنی هم زیاد بود. حضرت امام فقیه بود هم در فقه و هم در اصول یک مبانی عالی دارد. اما علاوه بر اینکه حضرت امام فقیه است و اصولی است، فیلسوف است. ایشان در فلسفه کار کرده و به راستی مبنا دارد و بعضی اوقات در مقابل صدرالمتألهین، آستینها را بالا میزد و فکر را رها میکرد و به راستی در مقابل صدرالمتألهین ایشان حرف داشت. حضرت امام یک عارف است. ابن عربیها را در یک جیب میگذاشت و میرفت. حضرت امام از نظر عرفان انصافاً بالاست. اما حالا این عرفان نظری است بلکه عرفانی عملی هم بالا بود. همه حضرت امام را یک زاهد و یک متقی میدانستند، یعنی در زمان ما که مرید حضرت امام بودیم، مراجع بزرگی بودند و همۀ مراجع حضرت امام را متقی و زاهد میدانستند. و کلمات بزرگان هم زیاد است، یعنی عرفان عملی هم نه، بلکه تقوا یعنی عرفان نظری که ایشان یک مفسّر بودند و در قرآن ایشان حرف داشتند و سورۀ حمدشان یک افتخار برای مفسّرها شد. درحالی که ایشان میگفتند که بیش از هزار تفسیر نوشته شده اما قرآن بِکر است. ایشان تحقیقهای عجیبی در تفسیر دارد و یک مفسّر است. و به عبارت دیگر حضرت امام در علوم اسلامی آشنا نه، بلکه حسابی یک نحو تخصص در علوم اسلامی دارد. ملت هم خدا کمک کرد. قول حضرت امام (ره) بارها میگفتند خدا یک تحولی در این ملت ایجاد کرد. دو تا پشت به پشت یکدیگر و یک اتم شد روی سر استکبار جهانی و دنیا میخواستند نشود اما آن بمب دنیا را عقب زد. تا حضرت امام آمد اول کاری که کرد فرمودند جمهوری اسلامی. مثل پیغمبر اکرم که اولین کاری که کردند تشکیل حکومت بود. در حکومت اسلامی، محور پیغمبر اکرم و پشتوانه مردم بودند. در جمهوری اسلامی هم همینطور شد، محور حضرت امام برای اینکه در قانون اساسی هم آمده که همه خود به خود حضرت امام را به محوریت قبول کردند و نه این نقص باشد، بلکه قانون اساسی و آن انتخابات صد در صد گفتند حضرت امام. آنوقت مراجع بزرگی هم بودند هم در نجف و هم در قم. مراجع لیاقتدار و مراجعی که هم از نظر علم و عمل و سیاست خیلی بالا بودند، اما همه گفتند حضرت امام(ره) و مقدّم بر همه و محور او شد و پشتوانه صد در صد مردم شدند و این جمهوری اسلامی تصدیق شد. ما خیال میکردیم این جمهوری اسلامی آمد، برای اینکه محور امام زمان شود به دست ما و رهبری ایشان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود و بشود حکومت اسلامی جهانی. سالهای اول هم خیلی بود و فساد اخلاقی خیلی کم داشتیم و یک بی چادر در تمام ایران نداشتیم. از نظر قضاوت هم خیلی خوب بود و بالاخره خوب بود، نه آنچه میخواستیم چون حضرت امام فرمودند آنچه ما میخواهیم یا آنچه خدا میخواهد که حالا زود است اما خوب شد و یک زمینه بود. ولی دشمن هم ناگهان خواست که براندازی کند و دنیا قد علم کرد برای براندازی و اما مردم با رهبری حضرت امام نگذاشتند. آن هشت سال جنگ هم همین بود که محور حضرت امام و پشتوانه همۀ مردم. جوانها در جبهه و پیرزنها و پیرمردها شام نمیخوردند برای اینکه مقداری مربا یا نان درست کنند برای جبهه و خلاصه یک دفعه همۀ مردم بر دنیا مسلط شد. پیغمبر اکرم (ص) بر آن عربها مسلط شد و جمهوری اسلامی بر دنیا مسلط شد. دنیا هم نه فقط امریکا و صدام و صدام که یک سگ زنجیری بود، بلکه غربیها. بمبهای همین شوروی روی سر ما اصفهانیها ریخت. همه جمع شدند برای اینکه حضرت امام و این ملت را شکست بدهند و جمهوری اسلامی را نابود کنند اما نشد. به خاطر وحدت و به خاطر اینکه پشتوانه سنگین و محور هم سنگینتر و بالاخره هشت سال جنگ را هم با دنیا پشت سر گذاشت. همین قارونهای خلیج فارس میلیاردها دلار به صدام دادند برای اینکه ما را شکست بدهند. چنین هزار دلار یکی از آنها داد و همه و همۀ آنها پول این جنگ را میدادند. صدام خیلی پولدار بود و اسلحه دار بود و اسلحهاش را شوروی میداد و آمریکا میداد و غربیها میدادند و این آلمان که خدا لعنتش کند مواد شیمیایی حلبچه را داد و بالاخره دنیا و ما هیچ کس را نداشتیم و یک مملکت نبود که طرفدار ما باشد. اما خدا طرفدار ما بود. آنکه جمهوری جمهوری اسلامی را آورد خدا بود و آنکه به راستی جلو رفت، همان که پیغمبر اکرم کرد و محور حضرت امام و پشتوانه همۀ مردم و هشت سال جنگ همان وقت خرمشهر که این چند روزه موقع فتح خرمشهر بود که وقت فتح خرمشهر دنیا بنا کرد بگوید صلح، صلح، صلح و حضرت امام میدیدند که میخواهند مردم را گول بزنند میگفتند جنگ، جنگ، جنگ و بالاخره هشت سال جنگ، دنیا را به نکبت نشاند واقعاً به دلیل جمهوری اسلامی. ولی کم کم این جمهوری اسلامی ضربه خورد. ما الان از نظر اقتصادی خیلی اقتصادمان مریض است. ما الان از نظر اداری خیلی فساد اداری داریم. نه اینکه قانون تعاون نداریم بلکه ادارههایمان شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه ندارد. اما مهمتر از این دو که دارد ریشه میکند، فساد اخلاقی است. این فساد اخلاقی را دشمن برای ما آورده و البته دوست هم دامن زده و رسیده به اینجا که دیگر خیابانهای ما رنگ جمهوری اسلامی ندارد. در ادارۀ ما و در دانشگاههای ما و در دبیرستانها و دبستانهای ما رنگ جمهوری اسلامی نیست. دیگر باید همۀ ما دعا کنیم که این مفاسد رفع شود و همه هم خوابند و دولت خوابتر از ملت و ملت هم خوابتر از دولت. این آسیاب جمهوری اسلامی هم الحمدلله میگردد اما خواب است از فساد اخلاقی که داریم. آقا فساد اخلاقی خیلی بدی داریم. دخترها نه یکی و علاوه بر اینکه با هم میلاسند، سگهایشان هم با هم و خودشان بدتر از سگهایشان و سگها بدتر از خودشان در خیابانها و خیابانی که در یک روز سیصد و شصت شهید داده و حالا همین خیابانها دخترها با سگهایشان و دخترها با معشوقهها و عاشقهایشان و وضع خیلی بد است و اگر این جمهوری اسلامی به ما نفرین کند چه میکنیم. اگر حضرت امام که حلم حضرت امام خیلی بالاست و دعا میکنند اما اگر نفرین کند، چه کسی جوابش را میدهد. اگر به راستی این شهدای ما یک نظر بغضی به ما بکنند، از آن نظرهای بغضی که به جبهه میکردند و صدام را زمینگیر کرده بودند و چرا باید چنین باشد. من خیلی درد و دل دارم و دلم میسوزد. خدا این جمهوری اسلامی را داده و زمینه پیدا شد هم در ملت تتحوّل و هم در محور مثل حضرت امام، خدا لطل کرد و جمهوری اسلامی یعنی حکومت اسلامی داد. و این حکومت را ما باید اگر چند سال که اتّفاقاً روایت هم داریم که بناست امام زمان بیاید و مردم گناه میکنند و به تأخیر میافتد. امام زمان باید خیلی زودترها آمده باشند اما گناه میکنیم و فساد اخلاقی داریم. الان در خانهها چه فساد اخلاقی و این ماهوارهها در خانهها که خدا لعنت کند این موبایلها در خانهها در دست دخترها و پسرها که چه غوغایی میکند. حالا امام زمان بیاید در خانۀ چه کسی میتواند برود. خدا رحمت کند مرحوم آقای حصهای را که یکی از منبریهای نمره اول اصفهان بود که در منبر داد میزد که امام زمان فردا میآید چه کسی حاضر است که مهمانش کند. آنوقتها آدمهای خوب و حلال خوری بودند و حالا درخت کُمبزه، الله اکبر. با موبایلها و با ماهوارهها و با این نکبت شهوت در خانهها و با این غذاهای حرام، آیا میشود امام زمان را مهمانی کرد. زمینه آمد این جمهوری اسلامی که چقدر عالیست و همان حکومت اسلامی پیغمبر اکرم و چقدر خوب و چه نعمت بزرگی. اول گفتم و باز هم تکرار کنم که اگر برای حضرت امام هیچ فضیلتی نبود جز اینکه خدا این حکومت اسلامی و این جمهوری را به ایشان داد، بس بود برای اینکه بگوییم حضرت امام خیلی فضیلت دارد. حالا دیگر وامصیبتا به ولایتیها و لعن به همه من جمله حضرت امام که این دیگر غوز بالا غوز است. چه خوش گفت امیرالمؤمنین:قَصَمَظَهْرِيرَجُلَانِرجل مُتَهَتِّكٌوَرجلمُتَنَسِّكٌ.
 نمیخواستم اینطور صحبت کنم و میخواستم چند جمله دربارۀ امتیازهای حضرت امام صحبت کنم و به اینجا رسید. امیدوارم مرضیّ آقا امام زمانمان باشد. ان شاء الله و چون پنج دقیقه دیر شد از همۀ شما عذرخواهی میکنم و مباحثۀ فقه و اصولمان هم روز سه شنبه. ان شاء الله.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo