< فهرست دروس

درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

89/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌.
 
 یک روایت که مرحوم کلینی در باب اخلاق در جلد دوم اصول نقل میکنند، و روایت خیلی روایت خوبی است. و اگر ما به این روایت عمل کنیم سعادتمندیم. چنانچه از روایت فهمیده میشود که اگر به این روایت عمل نکنیم، شیطان بر گُرده ما سوار است، شیطان انسی و شیطان جنی. روایت از امام صادق (سلام الله علیه) است که میفرمایند من لم یکن له واعزٌ به قلبه و زاجرٌ من نفسه و لم تکن له مرشدٌ یرشدُ، اِستمکن عدوه من عنقه. اگر کسی دل متنبهی نداشته باشد، اگر کسی نفس لوّامه نداشته باشد، اگر کسی رفیق خوب نداشته باشد، این دشمنش را بر گردن خود سوار کرده است. استمکن عدوه من عنقه. دشمنش سوار گردنش شده یعنی دشمن شیطان انسی و شیطان جنی میبرد آنجا که خاطرخواه اوست. لذا امام صادق (سلام الله علیه) میفرمایند که ما باید یک قلب بیداری که منتبهمان هم بکند و یک نفس لوامهای که ما را در وقت گناه ملامت کند و یک رفیق خوبی که ما را ارشاد کند، داشته باشیم. علمای علم اخلاق روی این سه مورد خیلی پافشاری دارند. همه جا محضر خداست، ما در محضر خداییم ، باید ادب حضور مراعات شود. به این میگویند عمق جان ما و دل ما، ما را راهنمایی میکند به این حرف. این همه ذکر و ورد و عبادات و همه و همه برای خاطر همین است. لا اله الاّ هو أقم الصلوة لذکری. یعنی از اول سوره طه معلوم میشود که اگر نماز است، لذکری و اگر روزه است لذکری و بالاخره هرچه هست برای این است که یک قلب بیداری پیدا کنیم که آن قلب ما را متوجه کند و یک حال توجه برای ما پیدا شود. و اگر هم ما بگوییم همۀ عبادات برای اینست که این حال توجه پیدا شود، ظاهراً از نظر قرآن و از نظر روایات اهل بیت درست گفتیم. اگر مثلاً به ما گفتند که باید ذکر زبانی داشته باشید، آن ذکر زبانی کم کم ذکر دل شود و کم کم ذکر عملی شود. برای اینکه ما همیشه یک مُنبّهی داشته باشیم. مُنبه درونی داشته باشیم و این مُنبه درونی که این روایت میفرماید، خیلی لازم است. میدانید علمای اخلاق اولین دستوری که میدهند همین ذکر است و این ذکر خیلی هم کار میکند. قرآن هم جدی این را میخواهد. یا ایّها الذین آمنوا اذکر الله ذکراً کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلاً . ذکر دائمی که امام صادق در ذیل همین آیه میفرماید که پروردگار عالم هر چیزی را محدود میخواهد اما ذکر را محدود نمیخواهد. و بعد امام صادق (علیه السّلام) میفرمایند نماز محدود است، 17 رکعت است. روزه محدود است، یک ماه مبارک رمضان است. امام صادق (ع) همه را میشمارند و بعد میفرمایند اما خدا یک چیز نامحدود از ما خواسته و آن ذکر دائمی است. و این ذکر دائمی یعنی قلب بیدار، و این قلب بیدار یعنی توجه. و انسان باید دوام توجه داشته باشد. البته دوام توجه برای ما نمیشود اما به هر اندازه که میشود. این دوام توجه از اوجب واجبات است. یا ایّها الذین آمنوا اذکر الله ذکراً کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلاً . این سبحوه بکرة و اصیلا از باب مثال است و مرادش صبح و شام نیست. بلکه مرادش دوام توجه است. و این آیه شریفه از آیات مهم قرآن است در پیش سیر و سلوکیها و پیش کسانی که شاگرد تربیت میکنند و جلسۀ خصوصی دارند. این روایت امام صادق (ع) هم میفرماید دل بیدار، نه دل بیدار برای خودش بلکه وقتی دل بیدار شد، مُنبّه شود. و حالا مُنبّه بودنش هم مراتب دارد. گاهی منبّه میشود برای قیامت، گاهی منبه میشود برای مبدأ و گاهی منبه میشود برای سعادت و امثال اینها. این همان است که تفکّر الساعة خیر من عبادة سنه. یک لحظه انسان فکر کند بهتر از یک ساعت عبادت بدون فکر است. معمولاً عبادتها بدون فکر است یعنی مثلاً الان شما عزیزان در حالی که آدمهای خوبی هستید ولی نمیتوانید بگویید که من یک نماز با حضور قلب از اول الله اکبر تا السّلام علیکم خواندم. و اگر مردی باشد در مجلس ما بگوید من کردم، خیلی کار کرده. در حالی که این حضور قلب را جداً میخواهد. مرحوم کلینی در کافی گاهی نقل میکنند که حضور قلب واجب است و گاهی میفرمایند که اگر حضور قلب نباشد نماز باطل است البته باطل اخلاقی. گاهی میفرمایند اگر یک الله اکبرش با حضور قلب باشد خدا همین را قبول میکند، اگر یک رکعتش حضور قلب داشته باشد خدا همین را قبول میکند و مابقی را قبول نمیکند. و معنایش اینست که این دوام توجه که کار مشکلی است اما کار لازم است را خدا از ما جداً خواسته است. خوب این جملۀ اول.
 جملۀ دوم نفس لوّامه است. این نفس لوامه به اندازهای مهم است که پروردگار عالم در کنار روز قیامتش گذاشته و به آن قسم خورده. لا أقسم بیوم القیامه و لا أقسم بالنّفس اللوّامه. و بعد هم میفرماید که این نفس لوامه آدم را سعادتمند میکند و حتی به آدم دوام توجه میدهد. اگر این نفس لوامه برای کسی باشد کارش اینست که راجع به عبادات اول ترقیب و تحریس میکند، مثلاً نمیدانی نماز شب چقدر خوب است و سعادت دنیا و آخرت را برایت تأمین میکند و میخواند و اگر نماز شب را خواند، بعدش آفرین بر تو. مرتب بعد از ترقیب و تحریسش، تمجید میکند. راجع به گناه به عکس است. اگر کسی نفس لوامه داشته باشد اول تهدید میکند. یعنی عمق جان انسان و در درون انسان مرتّب میگوید نکن و نکن و سخی میشوی، این حرف را نزن و این کار را نکن که گناه است و گناه زندگی را تباه میکند و مرتب میگوید و تهدید میکند، حال اگر حرفش را نشنیدیم و گناه کردیم آنوقت ملامت شروع میشود. و قرآن را نفس لوامه میگویند برای این آخری است و معلوم میشود که مهمتر از همه است لذا اسمش را نفس لوامه گذاشتند. تهدید میکند که چرا کردی؟ جبران کن. چرا اینطور شد؟ توبه کن. و اگر این نفس لوامه را داشته باشیم خیلی خوب است. متأسفانه این نفس لوّامه خیلی هم ضربه پذیر است. یعنی غفلت نفس لوامه را از بین میبرد. غفلت روی غفلت و یک دفعه میبیند نفس لوامه نیست. در نماز شبش ترقیب و تحریس نیست. لذا خواب مقدم میشود بر نماز شب. در گناهش ملامت نیست و تهدید نیست، ناگهان عادت به گناه میشود. خیلی از ما عادت به غیبت داریم یا خیلی افراد عادت به دروغ گفتن دارند و این دروغ، گناهش خیلی بزرگ است. نه گناهی که مفسده داشته باشد، آنکه وامصیبتنا. همین دروغ متعارف. به اندازهای گناهش بزرگ است که موسی بن جعفر (سلام الله علیهما) میفرمایند در روز قیامت آدم دروغگو را سیخ داغش میکنند. با آن سیخ آتشین فرو میکنند از شکم و از گرده بیرون میکشند و از این طرف به آن طرف و به او میگویند چرا دروغ گفتی. لذا اگر نفس لوامه نباشد، این دروغ گفتن و غیبت کردن، یک چیز عادی میشود. مثلاً ده تا غیبت میکند مثل اینکه هیچ نکرده و ده دروغ میگوید مثل اینکه هیچ نگفته. دروغ به زن و بچه و دروغ به رفیق و دیگران میگوید اما مثل اینکه اصلاً چیزی واقع نشده. چه وقت چیزی واقع میشود؟ در آن وقت که نفس لوامه باشد. و نفس لوامه را گناه روی گناه میکُشد. خیلی باید مواظب باشیم. خوشابه حال آن کسانی که یک نفس لوامه دارند. یعنی یک منبه درونی به این معنا. آن عقل بیدار و دل بیدار، چه رفیق خوبی است این رفیق درونی. این نفس لوامه چه نیروی کنترل کنندهای. انصفاً یک نیروی کنترل کننده است برای انسان.
 سوّمی را هم امام صادق (ع) میفرماید باید باشد. و آن رفیق خوب است. کم پیدا میشود. بزرگان علمای علم اخلاق نظیر محقق همدانی، آخوند ملاّ حسین یا نظیر مرحوم کربلائی و نظیر مرحوم قاضی بزرگ، قاضی کوچک اینها نفی کردند که اگر انسان یک عمر دنبال رفیق خوب بگردد و این رفیق را در آخر عمر، یک روز یا دو روز در آخر عمر پیدا کند گفتند که جا دارد. حال بعضی این را گفتند و بعضی گفتند نصف عمر و بعضی گفتند دو ثلث عمر. و بالاخره انسان بگردد تا یک رفیق خوب پیدا کند، یک هم مباحثه خوب پیدا کند که خیلی کم است اما واجب هم هست. یکی از چیزهایی که باید بگوییم که مصیبت برای حوزهها شده اینکه طلبهها با هم مباحثه نمیکنند. آنوقتها که ما طلبه بودیم به ما میگفتند باید مباحثه باشد برای اینکه مال بدون تجارت یا سلطنت بدون سیاست و درس بدون مباحثه به جایی نمیرسد. و این خیلی حرف خوبی است. اما این مباحثه از بین رفته. حال مباحثه با آدم متدیّن و بافهم و زیر بار برو. و این خیلی کم است. این رفیق فقط هم مباحثه نیست، یک استاد. خیلی کم پیدا میشود که استاد هم بفهمد که چه میخواهد بگوید و هم خوب بفهماند. هم خودش فهمیده باشد هم متدیّن باشد و هم خیرخواه، که خیلی کم پیدا میشود. و اگر انسان داشته باشد خیلی باید شکر کند. یک جرقه از استاد ناگهان میبینیم که این صددرصد عوض شد. چنانچه برعکسش هم هست. یک جرقه از استاد و ناگهان میبینیم این طلبه بدبخت را منحرف کرد. رفیق خوب. زن و شوهر باید با هم رفیق باشند و متّدین و خیرخواه هم باشند و بدون رودربایستی ننگها و عیبهای همدیگر را بگویند، این خیلی کم پیدا میشود اما خیلی ارزش دارد. امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: زن خوب و این زن اگر بد شد به خاک و پرگاه هم ارزشش نیست و اگر خوب شد به دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش دارد. لذا میفرمایند که روی زن نمیشود قیمت گذاشت. رفیق و مونس خوب، هم مباحثه خوب و هم حجره خوب خیلی کم پیدا میشود و اما چه وقت خوب است وقتی که ارشاد کند. معمولاً خیلی اوقات دو نفر باهم خوبند، متدّینند و خیرخواهند اما رودربایستی نمیگذارد که ارشاد کنند. به قول عوام دو چیز است که آدم را میکشد یکی رودربایستی و یکی سِغل سرد. هر دو مصیبت است. این رودربایستی خیلی بد است مثلاً در جلسهای نشسته و غیبت شروع شده و غیبت میکنند و این آقا با این عمامه نشسته و چیزی نمیگوید. نمیشود رودربایستی کرد باید گفت که غیبت نکن. یا لااقل حرف را بپیچان و ببر به حرفهای خوب. باید مرشد باشید. رفیق برای رفیقش باید مرشد باشد و باید بیدارش کند و ارشادش کند. هرکه هرطور که بتواند. و انصافاً اگر یک رفیق مرشد پیدا کنیم که عیبهای ما را بگوید و بتواند ما را هدایت کند خوب معلوم است ارزش این از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر است. اما رفیق بد، از هر زهرمادری و از زهری، این زهرش بیشتر است. لذا قرآن روی رفیق بد خیلی پافشاری دارد. از جمله این آیه: یوم یعذ الظالم علی یدی. یقول: یا ویلتا لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلا لقد أزلنی عن الذکر اطاعنی و کان الشیطان للانسان خذولا و قال الرسول یا رب ان قوم اتخذوا هذا القرآن مهجورا. در روز قیامت آنهایی که رفیق بد داشتند، مرتب پشت دستشان را میگزند از پشیمانی. و میگوید ای کاش من با این رفت و شد نداشتم. ای وای دیدی به سر من چه آورد و مرا جهنمی کرد. و قرآن میفرماید که این شیطان یعنی رفیق بد موجب خزران انسان است. به اندازهای که قرآن را زیر پا میگذارد به اندازهای که در روز قیامت خدا به این نفرین میکند. و قال الرسول یا رب ان قوم اتخذوا هذا القرآن مهجورا. ظاهراً یا در قرآن نداریم و یا مثلش کم است که اینقدر روی یک چیز تهدید کند و این تهدیدها روی رفیق بد. این دو سورۀ آخر قرآن خیلی عجیب است. آن سورۀ اول یک مرتبه به خدا پناه برده شده برای دو سه چیز. بسم الله الرحمن الرحیم* قل أعوذ برب الفلق. خدایا پناه می برم به تو از شر ما خلق و از شر مردم. من شر ما خلق* و من شر نفاسات فی العقد. خدایا پناه میبرم به تو در وقتی که زن وسوسه کند و تحریک غریزه جنسی کند و بالاخره و من شر حاسد اذا حسد. پناه میبرم به تو در وقتی که حسود، حسادتش گل کند. میبینیم یک مرتبه پناه برده به خدا از سه چهار چیز خیلی مهم . اما در سورۀ قل أعوذ برب الناس دو سه مرتبه پناه برده به خدا از رفیق بد. بسم الله الرحمن الرحیم* قل أعوذ برب الناس* ملک الناس* اله الناس* من شر الوسواس الخنّاس* رفیق بدی که جنس باشد یا انسی که بتواند وسوسه کند یعنی رفیق بد از هر حسودی بدتر است و از شر هرکسی بدتر است و از شر غریزه جنسی بدتر است و بالاخره رفیق بد چه شیطان انسی و چه شیطان جنی خیلی خطر دارد. لذا در این سوره دو سه مرتبه پناه برده شده از یک چیز. من شر الوسواس الخنّاس* الذی یوسوس فی صدور الناس* من الجنة والناس. شیطان جنّی باشد یا شیطان انسی. رفیق، رفیق درون باشد یعنی رفیق بد، مثل نفس لوامه و رفیق اگر رفیق برون باشد مثل شیطان که همیشه با انسان است و یکی هم رفیق بد. لذا اگر رفیق خوب داری خیلی قدرش را بدان که خیلی ارزش دارد و برای دیگران هم رفیق خوب باش. و این روایت شریف خیلی روایت خوبی است. ما بالاتر از نان و آب احتیاج به سه چیز داریم: قلب بیدار که حال توجه به ما بدهد. نفس لوامه که نیروی کنترل کننده برای ما باشد. رفیق خوب که مارا ارشاد به سعادت بکند.
 و صلّی الله علی محم و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo