< فهرست دروس

درس تفسیر قرآن آیت الله مکارم

92/05/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: آیه ی 34 سوره ی احزاب
 خداوند متعال در آیه ی 34 سوره ی احزاب می فرماید: وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى‌ في‌ بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطيفاً خَبيراً [1]
 در این آیه نیز مانند چند آیه ی قبل، خداوند همسران پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار می دهد و می فرماید: ای همسران پیغمبر! آیات خدا در خانه ی شما نازل می شود و حکمتهای الهی در این خانه فرو می آید. اینها را به یاد داشته باشیم و بدانید که خداوند لطیف و خبیر است.
 برای روشن شدن تفسیر این آیه باید به مقدمه ای اشاره کنیم و آن اینکه توقعی که از افراد وجود دارد نسبت به همه یکسان نیست. مثلا توقعی که از یک نفر تحصیل کرده می رود بیشتر از یک فرد بی سواد است. همچنین انتظاری که از کسی که در خانواده ی مذهبی پرورش یافته است بیشتر از کسی است که در خانواده ی بی بند و بار رشد کرده است. همچنین اگر کسی فرزند عالم مشهوری باشد و کار خلافی کند به او می گویند اگر از دیگران انتظار می رفت دیگر از شما انتظار نمی رفت. هکذا توقع از کسی که در شهر مذهبی زندگی می کند بیشتر از کسی است که در جای دیگر زندگی کرده است. همچنین است توقعی که از جمهوری اسلامی و از نظام جمهوری اسلامی می رود بیشتر از نظام طاغوت می باشد.
 خلاصه اینکه توقع ما نسبت به اشخاص به حسب زمان، مکان، خانواده، معلومات، تحصیلات و سایر موارد متفاوت می باشد. بر این اساس خداوند در آیه ی فوق به همسران پیامبر می فرماید: که چون شما در خانه ی رسول خدا هستید و وحی و سنت رسول خدا در خانه ی شما نازل و اجرا می شود توقعی که از شما می رود بیشتر از دیگران است. از این رو وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى‌ في‌ بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ [2]
 فرق بین آیات الله و حکمت در چیست که خداوند می فرماید: هم آیات خدا را به یاد آورید و هم حکمت را؟
 در جواب این سؤال تفاسیر متعددی ارائه شده است که ما دو تفسیر را می پسندیم:
 تفسیر اول اینکه: منظور از (آیات لله) خواندن متن قرآن است و منظور از (حکمت) شناخت محتوا و معنا و مفهوم آیات است. یعنی هم آیات را بخوانید و هم به معنای آنها دقت کنید.
 تفسیر دوم این است که: (آیات الله) همان قرآن باشد و حکمت نیز اشاره به کلام و احادیث رسول خدا (ص) باش.
 در خاتمه می فرماید: إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطيفاً خَبيراً
 لطیف از ماده ی لطف است و یکی از معانی آن اشاره به کسانی است که در کارها دقیق و باریک بین هستند و به اصطلاح مو را از ماست می کشند. به این معنا که خداوند باریک بین است و حساب همه چیز را می داند و همه چیز را ثبت و ضبط می کند.
 خداوند در سوره ی زلزال به این نکته اشاره کرده می فرماید: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ. [3]
 یعنی هر کس به اندازه ی سنگینی ذره کار خوب یا بد انجام دهد اثر و نتیجه ی آن را می بیند. در معنای ذره گفته اند که مراد همان غبارهای کوچکی است که در تاریکی دیده نمی شود ولی در روز دیده می شود که در فضا معلق می باشند. اینها در واقع وزن دارند ولی بسیار کم است و در نتیجه در هوا معلق هستند.
 در سوره ی لقمان نیز اشاره ی دیگری به لطیف بودن خود کرده می فرماید: يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ في‌ صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ. [4] یعنی ای فرزندم اگر به اندازه ی سنگینی دانه ی خردل (که بسیار ریز و کوچک است) در لا به لای سنگ در فضای بیکران یا در درون زمین از کار نیک یا بد باشد خداوند آن را به حساب می آورد و خداوند لطیف است یعنی دقیق و ریزبین است و خبیر می باشد.
 در روایات آمده است: إِيَّاكُمْ وَ مُحَقَّرَاتِ الذُّنُوب‌ [5] این در حالی است که باید از گناهان بزرگ ترسید ولی علت اینکه می فرماید: باید از گناهان کوچک ترسید به سبب چند امر است:
 اول اینکه انسان از گناهان کبیره مانند شراب، ربا و مانند آن می ترسد ولی گناه کوچک را مهم نمی شمارد. این بی اهمیتی موجب می شود که فرد آلوده ی آن می شود. مانند جاده ای که چون نمی دانم خطرناک است در آن حرکت میکنم.
 دوم اینکه گناهان کوچک به هم ضمیمه می شود و متراکم شده و افزایش پیدا می کند. مانند روایتی قریب به این مضمون که رسول خدا (ص) و اصحاب از بیابانی رد می شدند و غذای آنها گوسفندی بود که می بایست ذبح کرده و گوشت آن را کباب کنند. دیدند هیزمی برای روشن کردن نیست. رسول خدا (ص) دستور داد که در بیابان بگردید. هر کس قدری خار و خاشاک پیدا کرد که وقتی به هم ضمیمه کردند به مقدار قابل توجهی رسیده بود. رسول خدا (ص) فرمود: هکذا المحقرات من الذنوب. [6]
 یعنی گناهان کوچک نیز همین گونه است که روی هم متراکم می شود و آتش عظیمی از آن بیرون می آید.
 سوم اینکه عدم اهمیت به گناهان کوچک نوعی بی اعتنایی به نهی خداوند است.
 
 در این شب های احیاء نه تنها باید از گناهان کبیره توبه کنیم بلکه باید از گناهان صغیره که چه بسا بسیار زیاد باشد نیز باید توبه کنیم و سعی کنیم که از گناهان کوچک اجتناب کنیم تا بتوانیم از گناهان بزرگتر نیز دوری کنیم.
 یکی از شرایط استجابت دعا (که در این شب ها بیشتر مورد سؤال واقع می شود) زنده شدن امر به معروف و نهی از منکر است به این معنا که نباید از کنار صحنه های منکرات رد شد که در این صورت دعا مستجاب نمی شود. باید به زبان خوب و دوستانه و با محبت به مردم تذکر داد. هرگز در امر به معروف و نهی از منکر خشونت راه ندارد.
 خداوند در قرآن می فرماید: الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ [7] این آیه بیان می دارد که وقتی حکومت به دست شما رسید نماز را به پا دارید، زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید. یعنی شکرانه ی نظام جمهوری اسلامی این موارد چهارگانه است. اگر در حکومت اسلامی امر به معروف و نهی از منکر انجام نشود پس دیگر در چه حکومتی باید این دو مهم اجرا شود؟
 امیر مؤمنان علیه السلام در بستر شهادت فرمود: زمانی فرا می رسد که این دو واجب الهی ترک می شود و در این حال خوبان شما دعا می کنند و دعایشان مستجاب نمی شود.
 در همین ایام شهادت بود که اصبغ بن نباته که از بزرگان اصحاب است محضر امام علیه السلام رسید و دید درب خانه بسته است (زیرا حال امام علیه السلام وخیم بود و کسی را به ملاقات نمی پذیرفت.) او دیگران دم درب نشستند و صدایشان به گریه بلند شد. امام حسن علیه السلام آمد و علت را پرسید و گفت حال ایشان خوب نیست برگردید و دعا کنید. همه رفتند ولی اصبغ بن نباته نشست و صدایش به گریه بلند شد. امام حسن علیه السلام برگشت و پرسید: چرا نرفتی؟ عرض کرد: زانوانم توان ندارند و می خواهم یک بار دیگر آقایم را ببینم. امام حسن از امیر مؤمنان اجازه گرفت و او را به درون راهنمایی کرد. اصبغ می گوید: نزد حضرت رفتم و دیدم رنگ از صورت ایشان پریده است و گریه ام گرفت. امام علیه السلام فرمود: گریه نکن زیرا من می روم و از دست دشمنان و ظالمان راحت می شوم. اصبغ گفت: من برای خودم و شیعیان گریه می کنم که بعد از شما یتیم و بی سرپرست می شوند.


[1] احزاب/سوره33، آیه34
[2] احزاب/سوره33، آیه34
[3] سوره زلزال، آیه 7 و 8.
[4] لقمان، آیه 16.
[5] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج15، ص313، ابواب جهاد النفس، باب43، حدیث20613، ط آل البیت.
[6] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج15، ص310، ابواب جهاد النفس، باب43، حدیث20605، ط آل البیت.
[7] حج/سوره22، آیه41

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo