< فهرست دروس

درس تفسیر قرآن آیت الله مکارم

92/04/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: آیه ی 28 و 29 سوره ی احزاب
 خداوند متعال در آیات 28 و 29 سوره ی احزاب می فرماید: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً [1]
 وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً [2] گفتیم این آیات زمانی نازل شد که مسلمانان بعد از جریان بنو قریظه غنائم زیادی به دست آوردند و این موجب شد که زنان پیامبر به فکر امتیازات ویژه ای بیفتند. این امر را به رسول خدا (ص) منتقل کردند و او نپذیرفت و آیات فوق نازل شد و بیان کرد که ای زنان پیامبر! شما بر سر دو راهی هستید یا باید دنبال زندگی تشریفاتی و تجملاتی باشید که در این حال پیغمبر (ص) به شما هدیه ای داده و با خیر و خوشی شما را طلاق می دهد و یا اینکه در کنار پیغمبر (ص) باشید و به زندگی ساده ای قناعت کنید.
 گفتیم این آیات پیام های متعددی دارد و ما به دو پیام آن اشاره کردیم و اینک به سراغ پیام سوم می رویم که در (أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً) است.
 تعبیر به (أُسَرِّحْكُنَّ)از تعبیر به (طلاق دادن) لطیف تر است و به معنای رها کردن می باشد. تعبیر به (سَراحاً جَميلاً) نیز به معنای جدا شدن زیبا است؛ هنگام جدا شدن نباید عصبانیت و لجاجت حاکم باشد بلکه باید جدا شدن هم باید توأم با لطافت و زیبایی باشد.
 برای روشن این مطلب ابتدا به سراغ مسأله ی طلاق می رویم که این روزها در جامعه زیاد شده است از آن سو آمار ازدواج پائین تر آمده است.
 طلاق یک ضرورت اجتماعی است زیرا گاه کار به جایی می رسد که چاره ای جز طلاق نیست. بعضی از مذاهب طلاق را ممنوع کرده اند و در آن مذاهب مردم که می بینند نمی توانند با هم زندگی کنند به شکل غیر قانونی از هم جدا شده و به شکل غیر قانونی با دیگری ازدواج می کنند.
 ولی در عین حال که طلاق در اسلام مجاز است و گاه یک ضرورت می باشد، در اسلام، طلاق از منفورترین و زشت ترین مباحات است. طلاق هر چند حلال و مجاز است ولی از بدترین کارها است.
 در روایتی از رسول خدا (ص) می خوانیم: مَا أَحَلَّ اللَّهُ شَيْئاً أَبْغَضَ إِلَيْهِ مِنَ الطَّلَاقِ. [3] بنا بر این طلاق مانند جراحی قلب است که تا ضرورت نباشد نباید به سراغ آن رفت.
 در روایت دیگری از همان حضرت می خوانیم: مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَيْتٍ يُخْرَبُ فِي الْإِسْلَامِ بِالْفُرْقَةِ يَعْنِي الطَّلَاقَ (ایشان از طلاق تعبیر به خراب شدن خانه می کند.). [4] در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْعُرْسُ وَ يُبْغِضُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الطَّلَاقُ [5] یعنی خداوند خانه ای که در آن ازدواج صورت می گیرد را دوست دارد و برعکس خانه ای که در آن طلاق صورت می گیرد را مبغوض می دارد.
 در حدیث جالبی داستانی قریب به این مضمون آمده است که یکی از صحابه نزد رسول خدا (ص) آمده و حضرت از او پرسید که آیا ازدواج کرده است او جواب داد: آری. بعد فرمود: با همسرت چه می کنی؟ گفت طلاقش دادم. رسول خدا (ص) چیزی نفرمود. بار دوم او را دید و پرسید: آیا ازدواج کردی و او گفت: آری بار دوم ازدواج کردم و طلاق دادم. بار سوم همین جریان تکرار شد و باز هم گفت که همسرم را طلاق دادم. رسول خدا (ص) فرمود: تو ملعون هستی و لعن خدا و پیغمبر شامل حال امثال توست.
 گفته شده است که آمار طلاق بیشتر در ازدواج های دانشجویی وجود دارد. این نکته ای است که جامعه شناسان باید روی آن بحث کنند و علت آن را پیدا کنند که چرا اینها که با سواد هستند آمار طلاق در میان آنها بیشتر است.
 
 نکته ی دیگر بحث در مورد عوامل طلاق است. این عوامل بسیار است و بعضی از آنها اشاره می کنیم
 یکی از آنها توقعات زیاد است. زن و شوهر از هم توقعات زیادی دارند که قابل برآورده شدن نیست در نتیجه به اختلافات دامن زده می شود.
 عامل دیگر نداشتن گذشت است. اگر هر کس روی خواسته ی خودش اصرار کند و گذشت هم نداشته باشد کار به طلاق می انجامد. مثلا خویشاوندان زن و یا شوهر می بینند که زن و یا شوهر احترام لازم را نکرد بعد به آن پر و بال می دهند و مشکل را بیشتر می کنند. مسائل جزئی در زندگی بسیار است و مانند بهمنی است که از کوه سرازیر می شود که اول سنگی است که کمی برف به خودش می گیرد. بعد که می غلطد، بزرگ و بزرگ تر می شود و جان چند نفر را می گیرد. این در حالی است که در همان اول به راحتی می توان جلوی آن را گرفت.
 از دیگر عوامل طلاق مَهرهای سنگین است. گاه می گویند مَهر را سنگین می کنند که شوهر، زن را طلاق ندهد و حال آنکه قضیه عکس است زیرا زن می گوید که با طلاق پول زیادی به دست می آورد در نتیجه به راحتی از همسرش جدا می شود و با آن پول به سراغ شوهر دیگری می رود. این در حالی است که اگر مهر او اندک بود حاضر نبود به راحتی از شوهرش جدا شود. اینکه شارع مقدس توصیه می کند که سطح مَهریه ها باید پائین بیاید یکی از عواملش همین است.
 از عوامل دیگر آن بالا رفتن سن ازدواج است که می گویند سن ازدواج مردان بین 30 تا 35 و در دختران بین 25 تا 30 می باشد. واضح است که در این سن ،شخصیت انسان شکل می گیرد و دیگر به راحتی با هم جوش نمی خورند و با هم توافق کامل پیدا نمی کنند. اسلام توصیه می کند که در سنین پائین تر ازدواج کنند. فرزندانی که در سنین بالا متولد می شوند از استعداد بسیار بالا برخوردار نیستند.
 
 نکته ی سومی که باید به آن توجه کرد آثار طلاق است. آثار منفی آن بسیار است مخصوصا که اگر پای فرزندی در میان باشد. فرزندان طلاق، عقده ای و انتقام جو می شوند، معتاد می شوند و مشکلات بسیاری در جامعه به وجود می آوردند.
 حتی اگر فرزندی در میان نباشد باز هم برای زن و مردی که از هم جدا شدند مشکلات بسیاری وجود دارد. اگر دختر طلاق گرفته ازدواج کند، شوهرش همواره بدبین خواهد بود زیرا می ترسد او که یک بار از شوهرش جدا شده است نکند باز هم با من نسازد. همچنین در مورد پسری که طلاق گرفته و ازدواج دیگری کرده است. ازدواج دوم آنها غالبا ازدواج محکمی نیست.
 از این گذشته گاه یک طلاق در یک خانواده اتفاق می افتد و دو فامیل با هم دشمن می شوند.
 
 اما تدبیر اسلام هنگام انجام شدن طلاق این است که چندین مرحله برای آن قائل شده است.
 مرحله ی اول آن در آیه ی 19 سوره ی نساء است که خداوند می فرماید: عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ [6] یعنی با همسرانتان به شکل صحیح و پسندیده معاشرت داشته باشید. این مربوط به هزار و چهارصد سال قبل است که حقوق زن نادیده گرفته می شد.
 بعد اضافه می کند: فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً [7] یعنی اگر از آنها خوشتان نمی آید بدانید که چه بسا همان همسر مایه ی برکات مهم در زندگانی تو شود. محبت چیزی است که تدریجا به دست می آید و در ابتدا باید تحمل کرد تا آن محبت به وجود آید.
 در مرحلۀ دوم اگر طرفین به طلاق اصرار دارند اسلام می گوید که ابتدا به سراغ مسأله ی حکمیت روند و مستقیما به دادگاه نروید و می فرماید: وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً [8] یعنی یک نفر حَکَم از طرف مرد و یکی از طرف زن دور هم بنشینند و راه اصلاح را پیش بگیرند و سرچشمه ی ناراحتی ها را پیدا کنند و سعی کنند با نصیحت و ارشاد و محبت و با خواندن آیات و روایات کاری کنند که کار به طلاق کشیده نشود.
 اگر این مرحله هم مؤثر واقع نشود و زوجین به طلاق اصرار دارند اسلام دستور می دهد هنگام جدا شدن هم به خوبی جدا شوند نه با ناراحتی و عصبانیت. آیه ی فوق از سوره ی احزاب همین نکته را متذکر می شود که حتی پیامبر اکرم (ص) می فرماید: که در صورت طلاق به شما هدیه ای هم می دهم و بعد به خوبی از شما جدا می شوم. طلاق می تواند به شکل (سَراحاً جَميلاً) باشد.
 بعد در مرحله ی چهارم می بینیم که اگر طلاق مثلا رجعی باشد زن از خانه ی شوهر به خانه ی پدر نرود بلکه حتی زن لازم نیست حجاب داشته باشد و حتی می تواند آرایش کند و باید به گونه ای عمل کند که در ایام عده توجه شوهر را جلب کند تا دوباره به زن رجوع کند.
 


[1] احزاب/سوره33، آیه28
[2] احزاب/سوره33، آیه29
[3] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج15، ص280، حدیث5.
[4] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج5، ص328، ط دار الکتب الاسلامیة.
[5] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج6، ص54، ط دار الکتب الاسلامیة.
[6] نساء/سوره4، آیه19
[7] نساء/سوره4، آیه19
[8] نساء/سوره4، آیه35

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo