< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

امر به معروف و نهی از منکر

98/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قصد اخلاص در امر به معروف و نهی از منکر

بحث در مسأله ی سیزدهم از مسائل امر به معروف و نهی از منکر است. امام قدس سره در این مسأله می فرماید:

لا يعتبر فيهما قصد القربة و الإخلاص، بل هما توصّليان لقطع الفساد و إقامة الفرائض. نعم لو قصدها يؤجر عليهما.[1]

بقی هنا امور:

امر اول را در جلسه ی گذشته بیان کردیم و اکنون به سراغ امر دوم می رویم:

الامر الثانی: بحث در این است که آیا اخلاص چیزی غیر از قصد قربت است یا نه.

نقول: مخالفت با اخلاص اقسام گوناگون دارد:

اول اینکه گاه قصد اطاعت و قصد ریا هر دو به تنهایی و مستقلا داعی است و علت تامه می باشد. یعنی اگر ریا نبود من اطاعت می کردم و از آن طرف، اگر اطاعت نبود من ریا می کردم.

دوم اینکه هر دو جزء سبب هستند به این معنا که اگر اطاعت نبود، ریا به تنهایی کافی نبود و من عمل را انجام نمی دادم و هکذ اگر ریا نبود اطاعت به تنهایی کافی نبود.

سوم اینکه یکی اصل است و دیگری تبع. مثلا فرد می خواهد اطاعت کند ولی تبعا ریا هم وجود دارد و یا اینکه می خواهد ریا کند ولی در ضمن آن قصد اطاعت نیز دارد.

همه ی صورت های فوق دارای اشکال است. ظاهر روایات حرمت ریا این است که تمامی موارد فوق موجب بطلان عمل می شود.

بنا بر این نیّت اخلاص چیزی مازاد بر قصد قربت است.

البته خلوص نیّت همانند قصد قربت ارتباطی به بحث ما ندارد زیرا اگر این در امر به معروف و نهی از منکر وجود نداشته باشد باز هم اشکالی ندارد. مثلا کسی جلوی شراب خوار را می گیرد برای اینکه به او بگویند انسان متدینی است. یا اینکه کسی مردم را وادار به نماز کرد برای اینکه مردم به او اعتقاد پیدا کنند. در این موارد امر به معروف و نهی از منکر حاصل شده است.

باید توجه داشت که گاه اخلاص، وجود ندارد ولی ریا هم نیست مثلا ولی فرد برای لذت نفسانی و یا هوی و هوس این کار را می کند و یا مثلا برای اینکه به رفیق خود قول داده است. دعاوی غیر الهی اقسام مختلفی دارند و هر کدام می تواند در عمل، داخل باشد.

الامر الثالث: اگر کسی را به عبادت امر کنیم و او هم عبادت را از روی اکراه به جا آوَرَد در این گونه موارد امر به معروف حاصل نشده است زیرا عبادتی که او به جا می آورد صحیح نیست و قصد قربت در آن وجود ندارد. امر به معروف هنگامی حاصل می شود که او با قصد قربت نماز خود را بخواند.

الامر الرابع: اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را به قصد قربت و خلوص نیّت به جا آورد به او ثواب داده می شود. همان گونه که در تمامی توصلیات مانند تطهیر مسجد، اداء امانت و ردّ ودیعه چنین است.

همین گونه که گاه افرادی جهاد انجام می دهند ولی برای به دست آوردن غنائم است که ثوابی به آنها داده نمی شود.

 

(مسألة 14): لا فرق في وجوب الإنكار بين كون المعصية كبيرة أو صغيرة.[2]

یعنی در نهی از منکر فرقی نیست که منکر، گناه کبیره مانند زنا باشد یا گناه صغیره مانند نظر به نامحرم (اگر صغیره باشد.)

ما ابتدا تفسیری در مورد صغیره و کبیره ارائه می کنیم:

در اینکه گناهان بر دو قسم هستند بحثی نیست. ظاهر آیات قرآن نیز همین است:

﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً[3]

سیئه در این آیه به معنای گناه صغیره است.

﴿الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ[4]

راغب در مفردات می گوید: اللمم مقاربة المعصیة و یعبر به عن الصغیره. یعنی نزدیک شدن به معصیت و گناه صغیره.

بنا بر این کسانی که می گویند: صغیره و کبیره امور نسبی هستند یعنی یک گناه نسبت به گناه بالاتر صغیره است و نسبت به گناه پائین تر کبیره است به اشتباه سخن گفته اند. مثلا می گویند: خلوت با اجنبیه نسبت به عملِ منافی عفت، صغیره است ولی در مقایسه با نظر به نامحرم کبیره می باشد. آیات قرآن بر خلاف این نظریه دلالت دارد.

اما فرق بین گناه کبیره و صغیره:

مشهور در میان فقهاء و بزرگان این است که آنچه در قرآن بر آن وعده ی عذاب و آتش جنهم داده شده است گناه کبیره می باشد. روایت هم این قول را تقویت می کند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ الْكَبَائِرُ الَّتِي‌ أَوْجَبَ‌ اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا النَّارَ.[5]

در عین حال، محقق یزدی در عروة الوثقی در بحث عدالت امام در نماز جماعت بحثی در مورد گناهان کبیره و صغیره عنوان می کند و چهار عنوان برای کبیره بودن ذکر می کند:

اول اینکه نصی وارد شود که این گناه کبیره است.

دوم اینکه خداوند برای آن عمل، وعده به آتش دوزخ دهد.

سوم اینکه در نصوص کتاب و سنت بگویند که این گناه از فلان گناه که کبیره بودنش مسلم است بالاتر است.

چهارم اینکه در نفوس اهل شرع با عظمت تلقی می شود. مثلا در مورد مسأله ی زنا حتی اگر آیه و روایتی در کار نباشد همه این تلقی را دارند که این گناه، کبیره می شود. همین گونه است در مورد ربا و یا حق الناس.

ما در حاشیه ی خود بر عروه گفتیم: الاصل فی الکبیره هو کونه عظیمة فی نظر الشارع المقدس (نه در نظر مردم)

ما بقی مواردی که محقق یزدی بیان کرده است نیز به همین بر می گردد. مثلا گاه خداوند با وعده ی آتش و امثال آن نشان می دهد که فلان عمل، در نظر او عظیم است.

 

در اینجا صاحب جواهر و صاحب مفتاح الکرامة مطلبی دارند که ان شاء الله در جلسه ی آینده به آنها خواهیم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo