< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

امر به معروف و نهی از منکر

98/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تقسیمات امر به معروف و نهی از منکر

امام قدس سره بعد از مقدمه ای که در مورد امر به معروف و نهی از منکر بیان می کنند به 16 مسأله می پردازند. بعضی از این مسائل ساده است و بعضی پیچ و خم دارد.

ينقسم كلّ من الأمر و النهي في المقام إلى‌ واجب و مندوب، فما وجب عقلًا أو شرعاً وجب الأمر به، و ما قبح عقلًا أو حرم شرعاً وجب النهي عنه، و ما ندب و استحبّ فالأمر به كذلك، و ما كره فالنهي عنه كذلك (در واجبات، امر به معروف واجب است و در مستحبات مستحب و نهی از منکر در محرمات واجب است و در مکروهات مستحب).[1]

اصل این مسأله بحث چندانی ندارد. زیرا واجبات عقلیه مشخص است که از جمله آنها حفظ نظام، حفظ جان و مانند آن می باشد. واجبات شرعیه نیز مانند نماز و روزه و امثال آن.

مندوبات عقلی مانند کمک به افراد مظلوم است که عقل به مستحب بودن آنها حکم می کند. مندوبات شرعی مانند نماز شب و روزه ی مستحب است.

مکروه عقلی مانند: تشدید در اخذ حقوق است یعنی وقتی کسی می خواهد حق و طلب خود را بگیرد سختگیری کند. مکروه شرعی نیز مشخص است.

در اینجا باید به دو نکته توجه داشت:

نکته ی اول: بعضی گفته اند: امر به معروف واجب و مستحب دارد ولی نهی از منکر همیشه واجب است و مستحب ندارد. زیرا منکر به معنای حرام است و مکروهات منکر محسوب نمی باشند.

نقول: این سخن درست نیست زیرا در مکروهات هم منکر وجود دارد مخصوصا در مکروهات شدیده مانند طلاق که در اسلام، هم مکروه است و هم منکر می باشد.

مرحوم شهید صدر کتابی دارد به نام «ما وراء الفقه» که بیش از ده جلد است. علت نامگذاری این کتاب به «ما وراء الفقه» این است که ایشان قائل است برای بررسی علوم فقهی به علوم دیگر نیز احتیاج داریم مثلا برای کتاب الارث احتیاج به ریاضیات داریم و برای رؤیت هلال به علم نجوم احتیاج داریم و برای بحث مشروبات الکلی به علم مثلا شیمی احتیاج است. ایشان پانزده علم را که فقیه به آنها احتیاج دارد ذکر می کند. از جمله اینها علم رجال و درایه است که همه ما وراء الفقه می باشد.

سپس ایشان از بعضی نقل می کند که گفته اند: ما دو واجب به نام امر به معروف و نهی از منکر نداریم بلکه این دو یک واجب است و امر به معروف واجب است و نهی از منکر هر دو مصداق یک واجب یا یک حرام می باشند زیرا می توان هر دو را به نهی از منکر برگرداند زیرا ترک واجبات منکر است و باید از آن نهی شود همان گونه که محرمات هم منکر است و باید از آنها نهی شود. بنا بر این هر دو می تواند به حرمت بگردد همان گونه که می توانیم آن دو را به وجوب برگردانیم یعنی نهی از منکر را واجب بدانیم همان گونه که امر به انجام واجبات واجب است.

سپس در ذیل کلام می گوید: هر چند آن دو را می توانیم به یک چیز برگردانیم ولی در عرف آن دو، دو تکلیف محسوب می شوند و ظاهر آیات و روایات نیز این است که این دو، دو واجب مستقل هستند. (مخصوصا که این بحث اثر شرعی هم ندارد.)

نکته ی دوم: محقق در شرایع و به تبع ایشان صاحب جواهر و دیگران در تعریف معروف گفته اند: المعروف على ما في المنتهى ومحكي التحرير والتذكرة هو كل فعل حسن اختص بوصف زائد على حسنه إذا عرف فاعله ذلك أو دل عليه ، والمنكر كل فعل قبيح عرف فاعله قبحه أو دل عليه.[2]

اینها در تعریف معروف و منکر دو قید اضافه کرده اند: یکی اینکه وصفی زائد بر حسن داشته باشد و دوم اینکه صاحب آن کار بداند که آن کار حسن است.

محقق به این عبارت تصریح می کند ولی صاحب جواهر در ادامه این دو وصف را لازم نمی داند.

نقول: معروف و منکر همانند صوم و صلات حقیقت شرعیه ندارند و فقط معنای لغوی دارند یعنی همان چیزی هستند که عرف و عقل متوجه می شود؛ معروف چیزی است که عقل با آن آشنا است و آن را می پسندد و منکر چیزی است که عقل انسان از آن نفرت دارد.

راغب در مفردات در تعریف معروف می نویسد: المعروف اسم لکل فعل یعرف بالعقل او الشرع حسنه.

و در تعریف منکر می گوید: و الْمُنْكَرُ: كلُ‌ فِعْلٍ‌ تحكُم العقولُ الصحيحةُ بقُبْحِهِ، أو تتوقَّفُ في استقباحِهِ و استحسانه العقولُ، فتحكم بقبحه الشّريعة.

یعنی منکر چیزی است که عقل حکم به زشتی آن می کند مانند دروغ، حسد، قتل نفوس محترمه و مانند آن. در بعضی موارد هم مانند شرب عصیر عنبی هنگامی که به جوش می آید، عقل حکم به قبح آن نمی کند بلکه شرع حکم به قبح آن می نماید.

در اینجا حقیقت شرعیه نداریم. همچنین بر خلاف آنچه محقق می فرماید، ما چیزی به نام وصف زائد بر حسن نمی خواهیم. (حتی اصل این قید نیز برای ما مبهم است و مشخص نیست که ایشان در مقام بیان چه چیزی بوده است.)

همچنین قید دیگر که محقق به آن اشاره می کند که فاعل آن بداند که آن چیز معروف است یا منکر. این نیز شرط نیست زیرا بارها گفته ایم که احکام روی عناوین واقعیه می رود و علم و جهل مکلف تأثیری در آن ندارد. حتی اگر مکلف نداند که مایع مزبور شراب است، شراب از شراب بودن و حرام بودن شرعی نمی افتد فقط کسی که آن را ندانسته می نوشد معذور است. همچنین اگر کسی ندارد آن روز، از روزهای ماه رمضان است و در نتیجه روزه نگیرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo