< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

98/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله ی حرمت ربا

بحث در ادله ی حرمت ربا است و به دلیل چهارم رسیدیم که دلیل عقل است. در ربا مفاسدی هست که وقتی به عقل مراجعه می کنیم عقل می گوید با وجود این مفاسد ربا باید شرعا حرام باشد.

اولین مفسده این بود که اگر ربا جایز باشد عده ی زیادی از مردم تجارت ها و صنایع (کمک به مردم) را رها می کنند و به دنبال سود بی دردسر حاصل از ربا می روند که نه تولید در آن وجود دارد نه واسطه گری بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان.

اکثر این مفاسد، در روایات معصومین هم نیز منعکس شده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ‌ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عِلَّةِ تَحْرِيمِ الرِّبَا فَقَالَ إِنَّهُ لَوْ كَانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَكَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ (که شامل صناعات و زراعات و دامداری و مانند آن می شود.) فَحَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا لِتَنْفِرَ النَّاسُ مِنَ الْحَرَامِ إِلَى الْحَلَالِ وَ إِلَى التِّجَارَاتِ مِنَ الْبَيْعِ وَ الشِّرَاءِ فَيَبْقَى ذَلِكَ بَيْنَهُمْ فِي الْقَرْض‌.[1]

روایات هشام بن حکم غالبا به فلسفه ی احکام اشاره دارد.

 

در اینجا این سؤال مطرح می شود که کشورهایی هستند که رباخواری در میان آنها رواج دارد و در عین حال، به صناعات و تجارات توجه به سزائی دارند.

در پاسخ می گوییم: این گونه نیست که همه ی مردم رباخوار باشند بلکه به همان اندازه که ربا هست تولید کم می شود. یعنی اگر آنها به جای ربا اموال خود را در تولید و تجارت و صنایع به کار بیندازند تجارت و تولید آنها بیشتر می شود و به همان اندازه که آن پول ها را در ربا مصرف می کنند بخش های تجاری و کمک های مردمی آنها ضعیف می شود.

ثانیا اینکه آن کشورها غالبا سود کمی می گیرند و حتی از سود قرض الحسنه ی ما که تا چهار درصد را جایز می دانیم که آن چهار درصد صرف پرسنلی و آب و برق و اجاره و مانند آن می شود کمتر است.

تصور ما این است که بانک های آنها کار انتفاعی نمی کنند بلکه برای کمک کردن به بخش های تولیدی و مانند آن فعال هستند و الا شاید با آن درصد کمی که می گیرند حتی هزینه های خود را نیز نتوانند در بیاورند. این کار در میان آنها بیشتر شبیه قرض الحسنه ی ماست. بنا بر این بانک های آنها با بانک ربوی که در بانک ماست نمی باشد. بانک های ما اگر موجودی خود را در کارهای تولید می انداختند تولید ما بسیار پیشرفت می کرد.

به هر حال ما در زمانی زندگی می کنیم که یا مردم ربا می خورند و یا اگر ربا نخورند با پول ربوی درگیر و در ارتباط می باشند. مانند ما که پول خود را در بانک هایی می گذاریم که ربا می خورند.

 

دومین مفسده ای که در روایات ما از مفاسد ربا به آن اشاره شده است این است که کارهای مفید و سودمند مانند قرض ترک شود.

عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا كَيْلَا يَمْتَنِعُوا مِنْ صَنَائِعِ الْمَعْرُوفِ.[2]

صنایع به معنای صنعت نیست بلکه جمع «صنیعة» به معنای کمک کردن به دیگران است. مراد از «صنایع معروف» همان قرض است.

 

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّبَا لِئَلَّا يَذْهَبَ الْمَعْرُوفُ.[3]

مراد از معروف همان قرض دادن و کمک کردن است.

 

سومین مفسده ی ربا: ربا موجب فاسد شدن اموال است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ‌ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع كَتَبَ إِلَيْهِ (مأمون) فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ (گویا مأمون از امام علیه السلام رساله ای در مورد احکام مختلف می خواست و امام آنها را مکتوب نمود.) وَ عِلَّةُ تَحْرِيمِ الرِّبَا لِمَا نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ وَ لِمَا فِيهِ مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا اشْتَرَى الدِّرْهَمَ بِالدِّرْهَمَيْنِ كَانَ ثَمَنُ الدِّرْهَمِ دِرْهَماً وَ ثَمَنُ الْآخَرِ (درهم دوم) بَاطِلًا (زیرا کسی یک درهم را با دو درهم معاوضه نمی کند ولی در باب نقد و نسیه این کار را می کنند که یک درهم را می فروشند به دو درهم در شش ماه بعد و برای اینکه از ربا فرار کنند نام بیع بر آن می گذارند.) فَبَيْعُ الرِّبَا وَ شِرَاؤُهُ وَكْسٌ (نقصان است و فعل آن هم لازم است یعنی ناقص شد و هم متعدی یعنی ناقص کرد.) عَلَى كُلِّ حَالٍ عَلَى الْمُشْتَرِي وَ عَلَى الْبَائِعِ فَحَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ.[4]

در سند این روایت محمد بن سنان است که محل بحث می باشد ولی از آنجا که این روایات متواتر است سند ضعیف یک یا چند روایت مشکلی ایجاد نمی کند.

اضافه بر آن، روایت فوق حکم عقل را بیان می کند نه یک حکم تعبدی محض را.

 

مفسده ی چهارم ربا: قرآن مجید در مورد ربا می فرماید: ﴿ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ[5] یعنی نه شما به کسی ظلم می کنید و نه کسی به شما ظلم می کند.

بنا بر این ربا در قرآن مجید نوعی ظلم محسوب می شود. زیرا در رباخواری یک طرف سود بدون ضرر دارد و طرف دیگر گاهی سود می رند و گاهی ضرر می کند. رباخوار اگر بترسد مالی که به ربا داده است از بین رود مالی از رباگیرنده مانند خانۀ او را به عنوان رهن می گیرد.

 

مفسده ی پنجم ربا: این مفسده نتیجه ی مفسده ی قبلی است و آن اینکه بر اثر رباخواری فاصله ی طبقاتی در جامعه پدید می آید. همان گونه که مشاهده می کنیم بانک ها دارای آلاف و الوف هستند و ساختمان های کذائی برای خود می سازند ولی مردم به خاک سیاه می نشینند. بانک ها به آیه ی ﴿وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‌ مَيْسَرَةٍ[6] نیز اهمیت نمی دهند.

اختلاف طبقاتی گاه منشأ نزاع های اجتماعی و انقلاب ها و به هم ریختن جامعه و قتل و کشتار و مانند آن می شود و امنیت جامعه را به هم می زند و این گونه نیست که صرفا یک نوع ظلم کردن باشد.

 

ششمین مفسده ی ربا: رباخواری سبب تشدید کینه توزی و عداوت و دشمنی در جامعه می شود. کسانی که بر اثر رباخواری به خاک سیاه نشسته اند کینه ی رباخواران را بر دل می گیرند. اختلاف ها زیاد می شود و گاه کسی که مدیون است تصمیم می گیرد که یا خودش را بکشد و یا فرد رباخوار را. گاه حتی رباخوار خانه ی شخص رباخوار را از او می گیرد و چون رباگیرنده به سبب ربا خانه ی خود را به رهن گذاشته بود.

 

به هر حال اگر هر کدام از این مفاسد به تنهایی دلالت نداشته باشد ولی وقتی با هم جمع می شود بیانگر این است که رباخواری قباحت شدیده دارد و بر اساس «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» حرمت شرعی آن استفاده می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo