< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط شروط ضمن عقد

بحث در شرایط ضمن عقد است. در جلسه ی گذشته گفتیم شرایط گاه در ضمن عقد ذکر می شود و گاه «المبنی علیه العقد» است یعنی قبلا شرایط را بحث کرده اند و بعد، عقد را بر اساس آن می خوانند. در اینجا هرچند شرایط در عقد ذکر نمی شود ولی عقد را بنا بر شرایطی که سابقا روی آن توافق کرده اند می خوانند.

ما سه مورد برای این ذکر کردیم:

مورد اول در جایی است که طرفین می نشینند و شرایط را ذکر می کنند و گاه می نویسند و بعد هنگام خواندن عقد آن شرایط را تکرار نمی کنند.

مورد دوم در جایی است که در محل، شرط و شروطی بین همه ی مردم وجود دارد مثلا اگر باغبان یا زارع در محلی به مدت طولانی کار کند و بعد بخواهد از آنجا برود بخشی از زمین یا درختان را به او می دهند و هر کسی که قراردادی می بندد بر اساس همان عرف محل است.

مورد سوم در جایی است که از طرف حکومت قوانینی تعیین شده است و اگر کسی مثلا کارمندی را استخدام کند ظاهر این است که بر اساس همان قوانین اقدام می کنند. این نیز نوعی عرف است ولی عرفی که توسط قانون حکومتی تبدیل به عرف شده است.

در این قسم و قسم قبلی مادامی که شرط عدم نکنند معنایش این است که باید بر اساس همان شرایط عمل کنند.

مرحوم شیخ انصاری بعد از بیان شرط هشتم می گوید: شاید کسی شرط نهمی را نیز مطرح کند: و قد يتوهّم هنا شرطٌ تاسع، و هو: تنجيز الشرط، بناءً على أنّ تعليقه يسري إلى العقد بعد ملاحظة رجوع الشرط إلى جزءٍ من أحد العوضين، فإنّ مرجع قوله: «بعتك هذا بدرهمٍ على أن تخيط لي إن[1]

مسأله ی تنجیز باید در همه ی عقود باشد ولی در اینجا بالخصوص آن را ذکر می کنند چون اگر شرط ضمن عقد معلّق باشد، این تعلیق به خود عقد هم سرایت می کند و به بیان دیگر، اگر شرط معلّق باشد باطل می شود و بطلان، به عقد تسری می کند زیرا شرط، جزئی از عوضین است (بنا بر قول کسانی که شرط را جزئی از عوضین می دانند ولی ما قبول نداریم)

ما در اینجا اجمالا اصل تنجیز را بیان می کنیم (در کتاب انوار الفقاهه در مبحث بیع شرط تنجیز را به شکل مفصل در عرض ده صفحه بحث کرده ایم. این شرط هم در بیع است و هم در سایر معاملات).

 

اقوال علماء:

مشهور (و حتی ادعای اجماع شده است) بر اینکه در تمامی عقود، باید تنجیز وجود داشته باشد.

از دو نفر قول مخالف ذکر شده است که عبارتند از: محقق اردبیلی در مجمع الفائده[2] و محقق سبزواری در کفایة الاحکام[3] که آنها در مسأله تأمل کرده اند.

آیت الله خوئی نیز نظر خاصی دارد که ان شاء الله بعدا آن را ذکر می کنیم.

علامه نیز در کتاب قواعد در مبحث وقوف و الهدایا و کتاب نکاح و کتاب الوکاله به لزوم این شرط تصریح کرده است. همچنین است محقق حلی صاحب شرایع این شرط را ذکر کرده است که تنجیز در وقف یکی از شرایط اربعه ای است که باید وجود داشته باشد. (شروط دیگر عبارتند از: دوام، یعنی وقف باید دوام داشته باشد، دوم قبض است سوم اخراجه من نفسه است یعنی باید از ملک خارج شود و شرط چهارم تنجیز است.) همچنین است در وکالت که باید در آن تنجیز باشد.

محقق ثانی در کتاب الوکالة این قول را نقل کرده است و ادعا کرده که علماء ما بر آن اجماع دارند.

محقق نائینی در کتاب منیة الطالب می گوید: الظاهر انه (ضمیر به توهم بر می گردد) من المحقق الثانی قدس سره علی ما أفاد أستاذنا المحقق دام ظله العالي. (یعنی ایشان توهم کرده که تنجیز در عقد لازم است و اگر معلّق باشد تعلیق به عقد سرایت می کند و آن را باطل می سازد. مراد از استاذنا المحقق شاید محقق خراسانی باشد). و حاصله اعتبار التنجیز فی الشروط کاعتباره فی نفس العقود عدا الوصیة و التدبیر اجماعا (اجماع ناظر به اصل اعتبار تنجیز است).[4]

مثلا در وصیت می گویند: من این را به تو بعد از وفاتم می بخشم. یا مولی به عبد می گوید: «انت حر دبر حیاتی» که بحث است اگر تنجیز حکم عقل باشد می توان به آن استثناء زد؟ ان شاء الله این بحث را هم مطرح می کنیم.

نقول: تعلیق بر دو قسم است: تعلیق در انشاء و تعلیق در شرط (تعلیق در مُنشَأ).

مثلا گاه کسی به دیگری می گوید: «بعتک ان جاء زید» این تعلیق در انشاء است زیرا انشاء که همان بیع است معلّق شده است.

گاه تعلیق در شرط است یعنی کسی می گوید: «بعتک هذا الدار و شرطت لک خیاطة الثوب ان جاء زید» یا می گوید: «بعتک هذا الثوب، و شرطت لک خیاطة الثوب اذا اذن والدی».

به هر حال تعلیق در مُنشَأ اشکال ندارد ولی انشاء را نمی توان معلّق کرد.

 

علت بطلان تعلیق در انشاء چند چیز است

دلیل اول آن عبارت است از: «الانشاء هو الایجاد» انشاء در عالم اعتبار چیزی را ایجاد می کند مثلا زوجیت، مالکیت و مانند آن را ایجاد می کند. ایجاد نیز یا هست یا نیست. در نتیجه ایجاد معلّق معنا ندارد. مثلا زید یا متولد شد و یا نشد و یا آمد و یا نیامد و معنا ندارد بگوییم: زید معلقا متولد شد و یا معلقا آمد.

در اینجا ممکن است کسی بگوید که شما امور اعتباریه را با امور تکوینیه قیاس می کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo