< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خیار تدلیس و مسأله ی «تصریه»

به مناسبت خیار تدلیس به سراغ احکام «تصریه» می رویم که عبارت است از ندوشیدن پستان حیوان تا شیر در آن جمع شود و هنگام فروش ابراز کنند که حیوان پرشیر است و حال آنکه شیر حیوان مختصر می باشد.

علماء این را بسیار بحث کرده اند و صاحب جواهر در حدود 14 صفحه آن را بحث کرده است. در طرق اهل سنت روایات متعددی در این مورد از پیغمبر اکرم (ص) وارد شده است. البته ممکن است این مسأله در زمان ما خیلی محل ابتلاء نباشد ولی مشابهاتی دارد که ما درصدد بررسی آنها هستیم یعنی از تصریه الغاء خصوصیت می کنیم و هر گونه شبیه آن را تحریم نماییم که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:

    1. علاماتی که روی اجناس ایرانی می زنند که ابراز می کنند ساخت دول اجنبی مانند ژاپن، آلمان و مانند آن است تا آن را با قیمت بیشتری به فروش برسانند.

    2. المواصفات الموحدة که به معنای استاندارد است یعنی روی جنسی که استاندار نیست علامت استاندار می گذارند در نتیجه جنس را با قیمت بیشتر می فروشند و یا با قیمت معمولی می فروشند ولی جنس را به مقدار بیشتری می فروشند زیرا در مشتری ایجاد رغبت می کند.

    3. تغییر تاریخ دارو. تاریخ دارو گاه منقضی شده است ولی تاریخ آن را تغییر می دهند تا بفروشند. البته داروهایی که تاریخ آنها می گذرد بی خاصیت نمی شود ولی فقط آن اثر سابق را ندارد. همچنین است در مورد مواد غذایی که تاریخ مصرف آنها گذشته و آن را تغییر می دهند.

    4. استفاده از بسته بندی های کاذب مثلا جنسی معمولی را با بسته بندی های جذاب وارد بازار می کنند.

    5. استفاده از عنوان دکتر و مهندس و عناوین کاذبه تا افراد را جذب کند تا از نظراتش استفاده کنند و پول بگیرند و یا خودش در جایی به کار گماشته شود که در این صورت داخل در عنوان اجاره است.

    6. استفاده از تبلیغات کاذبه برای فروش متاع های ساده و ارزان.

    7. جایزه های دروغین برای کالاهای ساده مثلا برای آن کالاها، جوایزی مانند مبالغ هنگفت و یا خانه و غیره قرار می دهند که مشخص هم نیست واقعا آن جایزه ها را به کسی می دهند و یا آنها را به افراد مشخصی که از قبل انتخاب کرده اند می دهند یا نه.

    8. بیع زیورآلات که غیر طلا است ولی به آن آب و روکش طلا داده اند. البته در این مورد چون غیر طلا را به اسم طلا می فروشد اصل بیع باطل است.

    9. برای اینکه جنسی را بفروشند یک سری مشتری دروغین برای آن درست می کنند. آن عده از طرف خود فروشنده هستند که برای جلب مردم جمع می شوند و آن را می خرند. اگر این فروشنده های دروغین نبودند مردم نسبت به خرید آن جنس رغبت چندانی نداشتند.

    10. تبلیغ اینکه ممکن است فردا جنگ شود در نتیجه هر چه می توانید مواد مورد نیاز را بخرید و در خانه نگهداری کنید و گاه به این وسیله قیمت ها را نیز زیاد می کنند. در نتیجه مردم که نگران می شوند گاه کالاهایی که در حالت عادی نمی خریدند را می خرند.

    11. باغبانی است که میوه های باغ را نمی چیند تا هنگام فروشِ باغ به نظر آید که درختان باغ پر محصول هستند.

    12. استفاده از داروهای نیروزا که به حیوان مانند اسب تزریق می کنند و آن را به عنوان یک اسب چالاک می فروشند و حال آنکه اسب فرتوت است و توان بالایی ندارد.

مثال های مختلف دیگری نیز می توان به این مجموعه اضافه کرد.

 

اقوال علماء:

اما مسأله ی حرمت «تصریه» اجماعی است.

شهید در مسالک می فرماید: التصرية مصدر قولك: صرَّيت، إذا جمعت، (به معنای جمع کردن است) من الصري و هو الجمع، تقول صرى الماء في الحوض و نحوه إذا جمعه و صرّيت الشاة تصرية إذا لم تحلبها أيّاما حتى يجتمع اللبن في ضرعها... و الأصل في تحريمه- مع الإجماع- النص عن النبي صلّى اللّٰه عليه و آله، و هو من طرق العامّة، و ليس في أخبارنا تصريح به، (ولی ما به اخبار آن اشاره می کنیم) لكنّه في الجملة موضع وفاق.[1]

صاحب جواهر نیز می فرماید: أنه لا إشكال في كونه تدليسا محرما إجماعا محصلا ومحكيا في المسالك وو غيرها كما أنه لا إشكال في كونه في الشاة (مشخص نیست که آیا اجماع فقط در شاة است یا قدر متیقن فقط شاة است) يثبت به الخيار بين الرد والإمساك بل الإجماع محصله ومحكيه مستفيضا جدا إن لم يكن متواترا عليه (بنا بر این اثبات خیار در این مورد هم اجماعی می باشد.).[2]

 

دلیل مسأله:

دلیل اول: قاعده ی لا ضرر

ممکن است دست ما از ادله ای که در اختیار داریم کوتاه باشد اما دلیل لا ضرر شامل این مورد می شود.

دلیل دوم: ظاهرا سیره ی عقلاء هم به همین گونه است. امروزه نیز اجناس تقلبی را جمع می کنند و کسی که این کالاها را می فروشد مجازات می کنند. مجازات کردن دلیل بر تحریم است.

دلیل سوم: دلالت روایات

در کتب ما چند روایت هست که با سند ضعیف نقل شده و در دلالت آن هم باید دقت کنیم. در کتب اهل سنت مانند سنن ابی داود و بیهقی و غیره روایات بسیاری نقل شده است که اکثر آنها از ابو هریره است و البته از عبد الله بن عمر نیز می باشد.

اما روایات تصریه در کتب شیعه:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي مَعَانِي الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الزَّنْجَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سَلَّامٍ بِإِسْنَادٍ مُتَّصِلٍ إِلَى النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا تُصَرُّوا الْإِبِلَ‌ وَ الْبَقَرَ وَ الْغَنَمَ مَنِ اشْتَرَى مُصَرًّى فَهُوَ بِآخِرِ النَّظَرَيْنِ (یعنی مخیّر است) إِنْ شَاءَ رَدَّهَا وَ رَدَّ مَعَهَا صَاعاً مِنْ تَمْرٍ (ظاهر این است که شیر را دوشیده و مصرف کرده است شیرهایی که در پستان بوده در زمان مالک بوده و هنگام رد باید تمر را برای جبران آن بدهد) الْمُصَرَّاةُ يَعْنِي النَّاقَةَ أَوِ الْبَقَرَةَ أَوِ الشَّاةَ قَدْ صُرِّيَ اللَّبَنُ فِي ضَرْعِهَا يَعْنِي حُبِسَ وَ جُمِعَ وَ لَمْ يُحْلَبْ أَيَّاماً (این عبارت مشخص نیست که از رسول خدا (ص) یا تفسیر راوی است که به آن اضافه شده است.).[3]

در سند در عبارت بِإِسْنَادٍ مُتَّصِلٍ إِلَى النَّبِيِّ ص مشخص نیست که این افراد چه کسانی بوده اند.

 

قَالَ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ مَنِ اشْتَرَى مُحَفَّلَةً فَلْيَرُدَّ مَعَهَا صَاعاً وَ سُمِّيَتْ مُحَفَّلَةً لِأَنَّ اللَّبَنَ حُفِّلَ فِي ضَرْعِهَا وَ اجْتَمَعَ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ كَثَّرْتَهُ فَقَدْ حَفَّلْتَهُ. (محفل را از این جهت محفل می نامند که جمعیتی در آنجا جمع می شود.)[4]

این مضمون بیشتر در کتب عامه آمده است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به این بحث خواهیم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo