< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) می فرماید: إذا أتى‌ أحدكم‌ خادمه‌ بطعامه قد كفاه علاجه و دخانه فليجلسه معه فإن لم يجلسه معه فليناوله أكلة أو أكلتين.[1]

گاه در روایات نکات ریز و مخفی ای وجود دارد که قابل توجه است و روایت فوق از این قبیل است و از آن می توان به امور دیگر نیز فتح باب کرد.

این روایت می گوید: وقتی خادم شما غذای شما را سر سفره آورد و حال آنکه دود و زحمات تهیه ی غذا را کشیده است او را در سر سفره کنار دست خود بنشان و اگر هم این کار را نکنی یا او قبول نکند با دست خود یک یا دو لقمه به او بده.

وقتی خادم و آشپز در خانه غذایی را آماده می کند شرط انسانیت آن است که او در غذا سهیم باشد. معنای روایت این است که باید مسائل عاطفی را در کوچکترین مصادیقش رعایت کرد. انسان دین عاطفه، دوستی، ادب و انسانیت است. اینکه در حدیث آمده که اسلام هفتاد و چند باب دارد که مهمترین باب آن توحید است و کمترین باب آن این است که باید مانع را از سر مسیر کسی کنار زد علامت آن است که اسلام در تمامی جهات جامعیت دارد و به ریزه کاری ها اهمیت می دهد و از زحمات افراد قدردانی می کند.

مسائل عاطفی در اسلام جاذبه دارد و آن همان چیزی است که رسول خدا (ص) از آنها استفاده کرد و قلوب و دل ها را به سوی خود جذب نمود. این امور مخصوصا که امروزه دشمنان، اسلام را دین خشونت معرفی می کنند جایگاه ویژه ای دارد.

خوب است کسی این گونه ریزه کاری ها را در احادیث اسلامی جمع آوری کند تا ماهیت اسلام بیشتر مشخص شود.

در حالات امام رضا ع آمده است که وقتی سفره را می انداختند دست به سفره نمی برد تا تمامی خادم ها در کنار حضرت بنشینند.

در مورد امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است که وقتی لباس می خرید دو لباس مانند هم می خرید یکی برای خودش و یکی برای غلام خود قنبر. حتی آن دو لباس را در مقابل قنبر می گذاشت تا ابتدا او لباس خود را بردارد و سپس حضرت لباس دوم را برای خود بردارد.

 

موضوع: مسقطات خیار رؤیت

بحث در مسقط خیار رؤیت است و مسقط اول را بیان کردیم.

مسقط دوم: بعد از آنکه رؤیت کرد خیار را ساقط کند. یعنی هرچند دیده است که متاع با آنچه مشاهده کرده است تفاوت دارد ولی به جهاتی به بیع راضی است و خیار رؤیت را اسقاط می کند.

دلیل آن هم مشخص است و آن اینکه خیار، جزء حقوقی است که قابل اسقاط می باشد. مخصوصا اگر به خیار عیب یا خیار تخلف شرط بر گردد و می دانیم این دو خیار قابل اسقاط هستند.

حال باید دید آیا می توان قبل از رؤیت و بعد از عقد، خیار را ساقط کرد؟ یعنی مشتری بعد از عقد بگوید اگر خیار رؤیت داشته باشم آن را اسقاط می کنم.

ما که اسقاط خیار را هنگام عقد هم جایز می دانیم در اینجا به طریق اولی جایز می دانیم ولی جمعی به اسقاط ما لم یجب تمسک کرده اند و اسقاط خیار را در این صورت جایز ندانستند که پاسخ آن هم روشن است و آن اینکه وقتی اسباب و شرایط معامله ای آماده شد می توان خیار را ساقط کرد.

مرحوم صاحب جواهر در اینجا عبارت خوبی دارد و می فرماید: لا ریب فی صحة اسقاط هذا الخیار بعد تحققه بل و بعد العقد قبل التحقق خلافا للمحکی عن التذکرة و غیرها للاکتفاء فی صحة الاسقاط بوجود السبب (سبب که عقد است حاصل شده است هرچند شرط آن که رؤیت است هنوز نیامده است).[2]

مسقط سوم: تصرفی که دالّ بر رضا به عقد باشد.

مثلا گاه زمینی است که در آن ساختمان سازی می کند و لباس را می دوزد و یا آن را تحویل به خیاط می دهد (هرچند هنوز خیاط آن را نبریده باشد) یا روی متاع، معامله ای انجام داده است چه این تصرف ناقله باشد یا غیر ناقله.

این مسقط، منحصر به خیار رؤیت نیست بلکه در هر خیاری راه دارد.

مسقط چهارم: اگر قائل به فوریت شویم اگر کسی علی الفور خیار را اعمال نکند خیار او ساقط می شود.

 

بحث در جلسه ی آینده در مورد خیار عیب است که هفتمین خیار می باشد. امام قدس سره این بحث را بسیار مختصر بیان کرده است و حال آنکه شیخ انصاری در مکاسب آن را در عرض قریب به 150 صفحه بیان کرده است و معنای عیب، ارش، مسقطات آن و موارد متعدد دیگری را توضیح داده است. امام قدس سره این بحث را به چند مسأله ی معدود محدود کرده است.

عجیب اینکه امام قدس سره مقدمه ای در باب خیار عیب بیان می کند که در آن بسیاری از مسائل را از جمله مسقطات و غیر آن ذکر کرده است. بنا بر این آن مسیر معمولی را در بحث خیار رها کرده است.

خیار عیب بسیار محل ابتلاء است و بسیار اتفاق می افتد که جنس معیوب است و باید توسط کارشناس قیمت گذاری شود. بنا بر این باید خیار عیب را با دقت دنبال کرد و سپس پاسخ سؤالات روز را هم داد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo