< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

97/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مغبون شدن بایع و ایجاد تغییر در مبیع

بحث در مسأله ی هفتم از مسائل خیار غبن به اینجا رسید که اگر فروشنده مغبون شده باشد و می خواهد از خیار فسخ استفاده کند در اینجا اگر خریدار در مبیع تغییراتی ایجاد کرده باشد تکلیف آن تغییرات چیست.

به اینجا رسیدیم که اگر آن جنس را به جنس شبیه هم مخلوط کرده است مثلا یک تن گندم بایع را با یک تن از گندم خودش مخلوط کرده باشد چه باید کرد؟

امام قدس سره سه حالت برای آن تصور کرده است: یک حالت اینکه با مساوی مخلوط شده باشد حالت دیگر اینکه با گندم پست تر مخلوط شده باشد و سوم اینکه با گندم بهتر مخلوط شده باشد.

در هر سه صورت شرکت حاصل می شود: و إن كان الامتزاج بالجنس فالظاهر ثبوت الشركة بحسب الكمّيّة؛ (اگر گندم با گندم مخلوط شده و بیست کیلو شده نصفش می کنند.) و إن كان بالأردإ أو الأجود، (اگر گندم بایع با گندم پست تر و یا اعلی تر مخلوط شده باشد) مع أخذ الأرش في الأوّل (بایع ارش را از مشتری می گیرد زیرا قیمت گندم پائین آمده است.) ، و إعطاء زيادة القيمة في الثاني، لكن الأحوط (احتیاط استحبابی) التصالح، خصوصاً في الثاني.[1]

در اینجا دو راه برای حل مشکل بایع و مشتری وجود دارد:

یک راه همان است که امام قدس سره و دیگران و مرحوم شیخ در مکاسب فرموده اند و آن اینکه که اگر به مساوی بوده است تقسیم می کنند و اگر گندم مشتری پست تر بوده باید تفاوت قیمت را به بایع بدهد و اگر گندم مشتری برتر بوده بایع باید تفاوت را بدهد.

راه دوم این است که آنها به نسبت شریک می شوند و دیگر پولی پرداخت نمی شود مثلا اگر گندم مشتری دو برابر گندم بایع قیمت داشته و الآن شریک شدند دو سوم را به مشتری و یک سوم را به بایع می دهند.

ولی در اینجا گفته اند که این مستلزم ربا است زیرا گندم مشتری یک تن بیشتر نبوده ولی الآن به سبب افزایش قیمت دو سوم می گیرد.

شیخ انصاری در مکاسب می فرماید: و يحتمل الشركة بنسبة القيمة، فإذا كان الأجود يساوي قيمتي الرديء كان المجموع بينهما أثلاثاً، و ردّه الشيخ في مسألة رجوع البائع على المفلّس بعين ماله بأنّه يستلزم الربا (اگر کسی ورشکست شد کسی که طلبکار است و عینش پیش ورشکست شده می باشد همان عین خود را می گیرد و قیمت آن را به او نمی دهند ولی اگر عین مال او با مال ورشکست شده مخلوط شده باشد شبیه همین بحث ما در آن راه دارد. شیخ طوسی در این مسأله می فرماید: که این مستلزم ربا است زیرا در معاوضه ی جنس به جنس نمی توان یک من گندم خوب را با دو من گندم پست معاوضه کنند.) قيل: و هو حسنٌ مع عموم الربا لكلّ معاوضة.[2]

نقول:

هنگامی که امتزاج صورت می گیرد قهرا شرکت حاصل می شود و مال غیر مشاع تبدیل به مال مشاع می شود. این شرکت قهری است نه اختیاری و بسیار بعید است که ادله ی ربا شرکت قهری را نیز شامل شود.

اضافه بر آن می گوییم: اگر قائل به ارش شدیم این نیز خود نوعی ربا می باشد زیرا مثلا بایع نصف گندم را می گیرد و پولی را به مشتری می دهد (و یا بالعکس) و این خود مستلزم ربا می باشد.

همچنین اگر ادله ی ربا در اینجا جاری شود در مقام عمل چه باید کرد؟ آیا باید گندم ها را نصف نصف تقسیم کرد حتی اگر بایع و یا مشتری متضرر شوند. آیا ادله ی ربا می گوید که باید به بایع یا مشتری ضرر وارد شود؟ بنا بر این اگر ادله ی ربا این مورد را شامل شود مشکل تعارض با لا ضرر پیدا می شود و لا ضرر چون از باب عناوین ثانویه است و ادله ی ربا از عناوین اولیه، لا ضرر مقدم می باشد.

شاید به خاطر وجود شبهه ی ربا بوده که امام قدس سره قائل شده است که با مصالحه مشکل را حل کنند و حال آنکه اگر شبهه ی ربا در کار باشد با مصالحه نیز نمی توان آن را حل کرد.

 

(مسألة 8): لو باع أو اشترى شيئين صفقة واحدة (در یک معامله دو چیز را فروخت)، و كان مغبوناً في أحدهما دون الآخر، ليس له التبعيض في الفسخ، بل عليه إمّا فسخ البيع بالنسبة إلى الجميع، أو الرضا به كذلك.[3]

نقول: در اینجا دو نوع معامله تصور می شود:

یکی اینکه بگوید این خانه را به این قیمت و آن خانه را به فلان قیمت فروختم. در اینجا هر دو را به یک صیغه فروخته است ولی خانه ها جدا و قیمت ها جدا است. همان گونه که بزرگان فرموده اند این در حکم دو معامله است مانند اینکه در عقد نکاح در یک صیغه ی واحد یکی را به عقد دیگری و دومی را به عقد فردی دیگر در آورند. در این شق اگر بایع در یکی مغبون باشد می تواند همان را فسخ کند.

اما اگر هر دو را با مجموع قیمت بفروشد مثلا بگوید این خانه و آن خانه را مجموعا با فلان قیمت می فروشم. این در حکم یک معامله است ولی می گوییم: آیا می توان تصور کرد که انسان در جزء معامله مغبون باشد؟ انسان یا در کل مغبون است یا نیست. در اینجا برای هر کدام از خانه ها قیمت جداگانه فرض نشده است و در نتیجه مغبون بودن در جزء معنا ندارد.

در این گونه موارد می گوییم: صورت مسأله اشتباه است. زیرا شما از یک طرف می گویید که بایع با یک قیمت فروخته و از سوی دیگر می گویید که در جزء مغبون شده و این بدین معنا است که هم دو معامله در کار بوده است و هم یک معامله.

 

بحثی کلامی:

ما از این مسأله به یک بحث کلامی که مورد نیاز است منتقل می شویم. در بحث قدرت خدا سؤال می کنند که آیا خداوند می تواند کسی را مثل خودش خلق کند. اگر بتواند، توحید را منکر شده اید و اگر بگویید نمی تواند قدرت خدا را زیر سؤال برده اید.

ما در اینجا می گوییم اصل مسأله اشتباه است نه اینکه صحیح باشد و نیاز به پاسخ داشته باشد.

توضیح اینکه عبارت «مثل خودش بسازد» حاوی تناقض است زیرا «مثل خودش» یعنی واجب الوجود باشد و «بسازد» یعنی مخلوقی ایجاد کند و مخلوق لا محالة ممکن الوجود است. واضح است که یک چیز نمی تواند هم واجب الوجود باشد و هم ممکن الوجود.

هکذا در روایات آمده که از زمان ائمه این مسأله مطرح بوده است و کسی خدمت امیر مؤمنان علی علیه السلام آمد و سؤالی مشابهی را مطرح نمود:

مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ الْمَدَنِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع هَلْ يَقْدِرُ رَبُّكَ أَنْ يُدْخِلَ الدُّنْيَا فِي بَيْضَةٍ مِنْ غَيْرِ أَنْ تَصْغُرَ الدُّنْيَا أَوْ تَكْبُرَ الْبَيْضَةُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُنْسَبُ إِلَى الْعَجْزِ وَ الَّذِي سَأَلْتَنِي لَا يَكُونُ (امکان ندارد زیرا معنای آن این است که خداوند یک چیزی را خلق کند که در آن واحد هم کوچک و هم بزرگ باشد).[4]

 

همین سؤال را کسی از امام رضا علیه السلام سؤال کرد. سائل ظاهرا عوام بود و امام علیه السلام جوابی اقناعی به او داد و فرمود: نَعَمْ وَ فِي أَصْغَرَ مِنَ الْبَيْضَةِ وَ قَدْ جَعَلَهَا فِي عَيْنِكَ وَ هِيَ أَقَلُّ مِنَ الْبَيْضَةِ لِأَنَّكَ إِذَا فَتَحْتَهَا عَايَنْتَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ لَوْ شَاءَ لَأَعْمَاكَ عَنْهَا.[5]

می دانیم دنیا در چشم انسان نیست بلکه عکسش در چشم است ولی امام علیه السلام پاسخی اقناعی داده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo