< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرماید: أيّها النّاس إنّ ربّكم واحد و إنّ أباكم واحد، كلّكم لآدم و آدم من تراب إنّ أكرمكم عند اللَّه أتقاكم لا فضل لعربيّ على عجميّ إلّا بالتّقوى.[1]

این کلام خطاب به کل مردم روی زمین است و حضرت در آن می فرماید: ای مردم! خدای شما یکی است و پدر شما هم یکی است و شما همه فرزند آدم هستید و آدم نیز از خاک بود. گرامیترین شما با تقواترین شماست و هیچ افتخاری عرب بر عجم ندارد مگر اینکه تقوایش بیشتر باشد.

برخی از احادیث همانند یک معجزه می باشد. گفتن این سخن در آن محیط و زمان که عرب آن همه به اجداد و قبائل و پدران خود افتخار می کردند و سر قبر مردگان می رفتند و با شمردن تعداد آنها افتخار می کردند، در آن ایام گفتن این سخن که هنوز هم در دنیا به آن عمل نشده است یک معجزه می باشد. پیامبر اکرم (ص) با این مطلب یک حکومت جهانی را پایه ریزی می کرد و آن اینکه همه فرزندان آدم هستید و افتخار فقط با تقوا است نه عرب برتری بر عجم دارد نه کسی بر دیگری مگر به تقوا. رسول خدا (ص) در این روایت یک وحدت جهانی را پیشنهاد می کند. حتی جامعه ی امروزی هم به این درجه دست نیافته است. مثلا امروزه در جامعه ی غربی همچنان سفید پوستان بر سیاه پوستان احساس برتری دارند. هنوز مسأله ی نژاد و رنگ پوست حل نشده است. تصور کنید که هزار و چهارصد سال قبل رسول خدا (ص) فرمود که همه ی بشریت از یک جا سرچشمه گرفته اند و همه از یک پدر هستند و بجز تقوا کسی بر دیگری برتری ندارد.

این روایت به همه ی ما این پیام را دارد که همه باید با هم متحد باشیم مخصوصا در این شرایط که دشمن آماده ی ضربه زدن است.

 

موضوع: خیار شرط

بحث در خیار شرط است و گفتیم امام قدس سره اصل مشروعیت آن را بحث نکرده و به جای آن مستقیما به سراغ فروعات مسأله رفته است ولی ما مناسب دیدیم که اصل مشروعیت آن را مورد بحث قرار دهیم و تا به حال بحث هایی در این زمینه مطرح کردیم. در میان اخبار عامه به (المؤمنون عند شروطهم) نیز می توان تمسک کرد. به اخبار خاصه رسیدیم و یک روایت را خواندیم و اما روایت دوم:

عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي‌ الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنْ بِعْتَ رَجُلًا عَلَى شَرْطٍ فَإِنْ أَتَاكَ بِمَالِكَ وَ إِلَّا فَالْبَيْعُ لَك‌[2]

یعنی اگر چیزی را به کسی با خیار شرط فروختی اگر او مال تو را آورد (جنسش را پس بده) و الا آن مال توست.

 

اکنون به کلام امام قدس سره بر می گردیم که فروعاتی را بیان فرموده است.

اولین فرع این است که می شود خیار شرط را برای بایع قرار داد و یا مشتری و یا برای فرد ثالثی قرار داد. مثلا می گویند که من احتراما یا از باب مشورت، با پدرم صحبتی دارم و او تا یک مال اگر صلاح دید معامله را بتواند فسخ کند.

 

اقوال علماء:

صاحب ریاض می فرماید: ( الثالث : خيار الشرط ) الثابت به ( وهو بحسب ما يشترط ) لأحدهما ، أو لكلّ منهما ، أو لأجنبيٍّ عنهما، أو عن أحدهما، أو له مع أحدهما (هم اجنبی خیار داشته باشد و هم احدهما و یا کلیهما) عنه وعن الآخر، أو له معهما (هم بایع خیار دارد و هم مشتری و هم اجنبی)، بلا خلاف (تمام آن صور که هشت صورت است بلا خلاف است) كما في كلام جماعة، بل عليه الإجماع في الخلاف والغنية وعن التذكرة[3]

مرحوم نراقی در مستند در کلام مشابهی می فرماید: وهو بحسب ما يشترط لأحدهما ، أو لكلّ منهما (هر دو خیار داشته باشند)، أو لأجنبيّ عنهما (اجنبی از سوی هر دو معرفی شده باشد.) ، أو عن أحدهما (اجنبی از ناحیه ی یکی از آنها معرفی شده باشد.) ، أو له (برای اجنبی) مع أحدهما عنه (از سوی یکی از متبایعین)، أو عن الآخر (از سوی طرف دیگر از متبایعین)، أو عنهما ، أو له كذلك معهما ، بلا خلاف كما في كلام جماعة ـ منهم: الكفاية والحدائق بل بالإجماع المحقّق ، والمحكيّ في الخلاف والانتصار والغنية والتذكرة.[4]

 

در اینجا روایت خاصی وجود ندارد که اجنبی هم می تواند خیار داشته باشد و کسی هم به روایت خاصی استدلال نکرده است.

دلیل ما همان عمومات و اطلاقات (المؤمنون عند شروطهم) است که می گوید هر شرطی جایز است از جمله این شروط، این است که هم من و هم پدرم و یا فقط پدرم و یا فرد دیگری خیار داشته باشد. ادعاهای اجماع هم ظاهرا به سبب همین عمومات باشد.

البته در اینجا دو مطلب باقی مانده است:

یک مطلب این است که بعضی ادعا کرده اند که جعل خیار برای اجنبی خلاف شرع است زیرا این کار نوعی بدعت است.

مرحوم شیخ انصاری این را در مکاسب نقل می کند و پاسخ آن این است که به چه دلیل خلاف شرع است مخصوصا که اطلاقات آن را شامل می شود. همچنین در عرف چنین چیزی هرچند کم اتفاق می افتد ولی نادر نیست زیرا گاه افرادی هستند که به عنوان احترام و یا مشورت با فرد بزرگی این کار را انجام می دهند و یا مثلا الآن چون عجله دارد معامله را انجام می دهد ولی نمی داند که پدرش راضی به انجام این معامله هست یا نه از این رو برای پدرش از طریق خیار شرط، حق فسخ می گذارد.

 

نکته ی دوم را ان شاء الله در جلسه ی آینده بیان خواهیم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo