< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خیار عیب

بحث در سومین مسأله از خیار حیوان است که آخرین مسأله ای است که امام قدس سره در اینجا بیان فرموده است و آن مسأله ی عیب است.

امام قدس سره در میان احکامی که در اینجا وجود دارد یک فرع را بیان فرموده و آن اینکه حدوث عیب در حیوان در سه روز اول مانع از اجرای خیار حیوان نمی شود.

بهترین دلیل این حکم، اطلاقات روایات است. روایاتی که می گوید معامله ی حیوان را می توان در سه روز اول فسخ کرد اطلاق دارد و در جایی که حیوان معیوب شود هم جاری است.

مخصوصا که این عیب از ناحیه ی مشتری نیست و ثابت می کنیم که در ضمان بایع است. این حکم اجماعی است و در جلسه ی گذشته عبارات علماء را خواندیم.

حکم دوم این است که این عیب مضمون بر بایع است و بایع ضامن می باشد. وقتی اصل حیوان را بایع ضامن است عیب آن را هم به طریق اولی ضامن است.

حکم سوم این است که آیا می توان این معامله را به سبب خیار عیب فسخ کرد یا نه. ممکن است کسی بگوید که او می تواند از خیار حیوان استفاده کند و چه لزومی دارد که با وجود آن از خیار عیب استفاده کند. اگر کسی خیار حیوان را ساقط کند این حیوان از ضمان بایع خارج می شود با خیار عیب هم نمی توان آن را فسخ کند ولی اگر خیار حیوان را ساقط نکرده باشد با خیار عیب می تواند آن را فسخ کند. (مثلا فرد در استفاده از خیار حیوان محظوراتی دارد در اینجا می تواند به جای آن از خیار عیب استفاده کند.) البته اگر مدت سه روز که زمان خیار حیوان است بگذرد دیگر نمی تواند از خیار عیب استفاده کند زیرا ملک بعد از سه روز از ضمان بایع خارج می شود.

حکم چهارم این است که آیا ارش می تواند بگیرد؟ به این گونه که فسخ نکند و فقط ارش بگیرد. در اینجا نیز بایع، ضامن عیب است و مشتری مخیّر است که فسخ کند و یا نکند و ارش را بگیرد.

این همه بر اساس قواعد است و غالبا به سراغ روایات نرفته اند و حال آنکه دو روایت در این مورد وجود دارد:

 

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَشْتَرِي الدَّابَّةَ أَوِ الْعَبْدَ وَ يَشْتَرِطُ إِلَى يَوْمٍ أَوْ يَوْمَيْنِ (و شرط می کند که یک یا دو روز خیار داشته باشد. مشتری در اینجا خبر ندارد که تا سه روز خیار حیوان دارد ولی امام علیه السلام در ذیل روایت او را آگاه می کند) فَيَمُوتُ الْعَبْدُ وَ الدَّابَّةُ أَوْ يَحْدُثُ فِيهِ حَدَثٌ (در آن عیبی ظاهر می شود) عَلَى مَنْ ضَمَانُ ذَلِكَ فَقَالَ عَلَى الْبَائِعِ (که هم ضامن موت است و هم ضامن عیب) حَتَّى يَنْقَضِيَ الشَّرْطُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ يَصِيرَ الْمَبِيعُ لِلْمُشْتَرِي‌[1]

وقتی ضمان ثابت شود عرفا ارش هم وجود دارد. همچنین بعد از گذشت سه روز خیار ساقط می شود.

 

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ رِبَاطٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ حَدَثَ بِالْحَيَوَانِ قَبْلَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَهُوَ مِنْ مَالِ الْبَائِعِ.[2]

یعنی اگر قبل از سه روز حیوان معیوب شد و حادثه ای برای او رخ دارد از مال بایع محسوب می شود. از این روایت هم ضمان استفاده می شود و هم ارش.

البته این روایت مرسله است ولی معمول به اصحاب می باشد.

اما اینکه آیا ضمان، معاملی است یا واقعی این را در خیار عیب ان شاء الله مطرح می کنیم.

 

الثالث: خیار الشرط

امام قدس سره در اینجا یک مقدمه و ده مسأله را بیان می کند. صاحب جواهر در خیار شرط ده صفحه و شیخ انصاری در 44 صفحه آن را بحث می کند. خیار شرط بیش از خیارات دیگر اهمیت دارد.

الثالث: خيار الشرط أي الثابت بالاشتراط في ضمن العقد، (حکم اول:) و يجوز جعله لهما أو لأحدهما أو لثالث، (خیار شرط می تواند مال بایع باشد و یا مشتری و یا برای فردی ثالث) (حکم دوم) و لا يتقدّر بمدّة، (مانند خیار مجلس نیست که محدود به مجلس است و یا خیار حیوان که سه روز است و یا خیار غبن که فوریت دارد.) بل هي بحسب ما اشترطاه قلّت أو كثرت، (می تواند حتی یک سال یا بیشتر باشد) (حکم سوم) و لا بدّ من كونها مضبوطة من حيث المقدار (حکم چهارم) و من حيث الاتّصال و الانفصال (یعنی از الآن تا یک ماه یا از ماه آینده تا یک ماه). نعم إذا ذكرت مدّة معيّنة- كشهر مثلًا- و اطلقت فالظاهر اتّصالها بالعقد. (بله اگر مطلق بگویند مثلا بگویند که یک ماه خیار داریم منصرف به اتصال می شود.)[3]

امام قدس سره اصل حکم خیار شرط را بیان نفرموده و از ابتدا وارد جزئیات خیار شرط شد. اصل خیار شرط و مشروعیت آن را مطرح نکرده اند و حال آنکه دیگران مطرح کرده اند که چرا عمل به شرط واجب است. ان شاء الله ما آن را مطرح می کنیم. شاید امام قدس سره به سبب واضح بودن و اجماعی و ضروری بودن این حکم آن را متذکر نشده است.

نکته ی دوم این است که خیار شرط به سه جهت از سایر خیارات اهمیت بیشتری دارد.

    1. شدید الابتلاء است و شبانه روز در جامعه کاربرد دارد. هنگام خرید و فروش همواره شرط هایی وجود دارد و کمتر پیش می آید که معامله شرط نداشته باشد و غالبا معاملات جزئی مانند خرید و نان و امثال آن است که شرطی در آنها نیست.

    2. این خیار در غیر بیع هم هست؛ در نکاح، مضاربه، مساقات و امثال آن راه دارد و حتی در بعضی از موارد وقف نیز جاری می شود. وقف با آنکه در بعضی موارد بوی ایقاع دارد ولی شرط در آن هم راه دارد.

    3. مدت آن غیر محدود است بر خلاف سایر خیارات که مدت آن محدود می باشد.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را پیگیر می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo